eitaa logo
امام حسین ع
17.1هزار دنبال‌کننده
386 عکس
1.9هزار ویدیو
1.9هزار فایل
کانال مداحی و شعر و سبک https://eitaa.com/emame3vom
مشاهده در ایتا
دانلود
. پرستوی من مرو مرو زهرا که بی تو میمیرم زغربت دنیا مسافر خسته جوان من مرو مرو شد ورد زبان من آه و واویلا ▪️▪️▪️▪️ زهجران تو به لرزه می افتم به چاه در صحرا غم تو را گفتم جان زغمت در گلوی من آید رنگ سفیدی به روی من آید آه و واویلا امان از آن دم به کوچه ها بودی دو دست من بسته تو زیر پا بودی ز آه تو نایم از نوا افتاد به چادرت جای ردّ پا افتاد شاعر: مجتبی صمدی شهاب در 👇👇
. سلام الله علیها من باغ بی بار و برم، که بی بنینم من ام البنینم من از داغ فرزندان خود زار و حزینم من ام البنینم من پَژمرده شد یاسم شد کُشته عباسم ام البنینم من (۴) ام الادب، ام الکرم، ام الوفایم من غرقِ نوایم من که همسر مولا امیرالمومنینم من ام البنینم من قربانِ مولایم شاگردِ زهرایم ام البنینم من (۴) در کربلا اولادِ من، قربانیِ شاه اند یارِ ثارالله اند کُنج بقیع گریه کنِ آن بی مُعینم من ام البنینم من در شور و شینم من زارِ حسینم من ام البنینم من (۴) دستِ اباالفضلم فدا، سرِ حسینِ من مولایِ خونین تَن بی تابِ آن هجده سرِ نیزه نشینم من ام البنینم من گَر شد گُلم پرپر فدا شَهِ بی سر ام البنینم من (۴) .👇
. نوحه حلول ماه محرم: دمیده ماه ماتم_هلال نوحه و غم سر زده ماه عاشقان سلام بر محرم بدرقه ی سینه زنان شیر خدا رسیده اشک عزا از بصر فاطمه اش چکیده نخل محرم به دوش_ارض و سما در خروش ورد لب پیر و جوان سلام بر محرم فاطمه فرمانده گردان اباالفضلی است روز جزا بر سر پیمان اباالفضلی است تا که رضایت گرفت_اذن شفاعت گرفت دست عنایتش عیان سلام بر محرم خیمه به خیمه علم عشق تو در اهتزاز رو به سوی کرببلا اهل وفا در نماز ساقی و صاحب لوا_تک یل شیر خدا بر تو درود بیکران سلام بر محرم قافله ای بر سر آن دست خدای جلیل سایه نشین حرم خون خدا جبرئیل خیمه ی زهرا به پاست_عرش خدا کربلاست «فرات»دل غمین بخوان سلام بر محرم 📝مهدی بهشتی(فرات میبدی) 👇
. ورود کاروان به کربلا منزل به منزل مهمانم رسیده محمل به محمل جانانم رسیده شهر شاه عالمینم_خیر مقدم ای حسینم خوش با صفا شد امشب صحرای کربلا اهلا و سهلا آید از نای نینوا آیینه دار عرش معظم خوش آمدی نور دل رسول مکرم خوش آمدی ای فروغ نیرینم_خیر مقدم ای حسینم ای آبروی کعبه از آبروی تو رکن و مقام و زمزم در گفتگوی تو حالا که با شمیم حسین آشنا شدم درمان و باب حاجت هر بینوا شدم ماه بین الحرمینم_خیر مقدم ای حسینم یاد آمدم ز موسی پای پر آبله عیسی و شیر غران غوغای قافله آدم سرشک رنج و بلا از دو دیده سفت عالم اناالغریب تو را از ازل شنفت یا بن زهرا نور عینم_خیر مقدم ای حسینم یاد آمدم سلیمان اشک از بصر چکید شد تیره آسمان و ابر سیه پدید شرمنده می شوم ز سلیمان کربلا داد «فرات» و حرمت مهمان کربلا این من و این شور و شینم خیر مقدم ای حسینم یاران بیایید،دلداران بیایید غمخانه اینجاست غمخواران بیایید رستگار نشأتینم_خیر مقدم ای حسینم 📝مهدی بهشتی(فرات میبدی)✍ «اشک فرات» .👇
. نوحه حر ریاحی علیه الرحمه: به پیش روی من حرم نمایان است بگو تو با زینب که حر پشیمان است خدا خدا کردم تو را صدا کردم حریمت ای جانا حریم غفران است اناالدخیل یا مولا_حسین اباعبدالله ربنا فتب علی انظر الی یا ربنا سیدی سبط النبی التوبه یابن المرتضی بابی انت و امی یا حسین لک الفدا سیدی نفسی لنفس المصطفی الطهر وقا دل شکسته آمدم_زار و خسته آمدم یا ابوفاضل ببین_دست بسته آمدم اناالدخیل یا مولا_حسین اباعبدالله ذره ام که آمدم غبار این درم کنی لایقم نموده و فدای اکبرم کنی یا حسین چه میشود اگر ز مرحمت مرا رشته ی طناب گهواره ی اصغرم کنی نور دیده ی رسول_همه هستی بتول یا حسین خدا کند_توبه ام شود قبول اناالدخیل یا مولا_حسین اباعبدالله بال و پر شکسته ام بریده دل ز آشیان هاتفی دهد ندا مرا بهشت جاودان سر به جیب خجلت و ندامتم گواه من شام تیره را سحر شبی کنار من بمان دل زدم به نام تو_تا شوم غلام تو تو همای رحمت و_من اسیر دام تو اناالدخیل یا مولا_حسین اباعبدالله یا حسین به جسم ناتوان من تو جان بده راه عشق و عاشقی به چشم من نشان بده مهر تو ولای تو سرشت و سرنوشت من سر خط امان تویی مرا خط امان بده ای سفینه ی نجات_افتخار کائنات شد روان ز غربتت_اشک دیده ی فرات اناالدخیل یا مولا_حسین اباعبدالله 📝مهدی بهشتی(فرات میبدی)✍ سبک 👇
. (س) ای تربت تو دارالزیاره دردم دوا کن با یک اشاره باب الحوائج دختر خون خدایی تو زائر جا مانده ی کرببلایی قدم گذار به محفل ما_گره گشا ز مشکل ما شهیده ی ولایتی_رقیه جان عنایتی ز درد و رنج قافله_تو صاحب روایتی یتیمی و اسیری و فراق بابا به روی پیکرت نشان ز جور اعدا غریبی تو قاتل ما_گره گشا ز مشکل ما سه ساله قد کمان شدی_تو پرپر از خزان شدی دچار لکنت زبان_ز مشت ناکسان شدی خرابه شد بهشت آشنایی تو سحر شد عاقبت شب جدایی تو بده شفای عاجل ما_گره گشا ز مشکل ما تا نگهش بر تو فتاد_زجر لعین زجر تو داد دست تو در دست طناب_شرم و حیا برده ز یاد به ضرب تازیانه می کشید و میبرد به پیکرت نشانه می کشید و میبرد عزای تو غم دل ما_گره گشا ز مشکل ما حزینه دختر حسین_به دامنش سر حسین شبانه غسل و هم کفن_شبیه مادر حسین قباله ی فدک ندارد این سه ساله فرات از این مصیبت آمده به ناله شرر زده به حاصل ما_گره گشا ز مشکل ما (فرات میبدی) «اشک فرات» .👇
. به کربلا امشب سری بزن ای دل بهشت عالم را دری بزن ای دل در حرم باز است_به ناله دمساز است به روضه ی زهرا_پری بزن ای دل غریب مادر یا حسین_شهید بی سر یا حسین قتلوک یا بنی بای ذنب قتلت ذبحوک یا بنی بای ذنب قتلت یا شهید بن شهید من شرب ماء الکربلا منعوک یا بنی بای ذنب قتلت شب شور و همهمه ست_شب ذکر و زمزمه ست قحط آب و فاطمه_به کنار علقمه ست غریب مادر یا حسین_شهید بی سر یا حسین ماه و خورشید حرم ضیاء بین الحرمین قمر هاشمیان طواف شمس عالمین مرقد حبیب او تربت هفتاد و دو تن غنچه ای کنار گل،به روی سینه ی حسین یک ضریح با وفا_اکبرش پایین پا میشود بزم عزا_دور شش گوشه بنا غریب مادر یا حسین_شهید بی سر یا حسین شب هفتم مه محرم و قحطی آب روی دست مادرش اصغر او در التهاب پیش رو،آب فرات،وا عطشا بکربلا می مکد لعل لبش غنچه ی تشنه ی رباب باغبان گلفروش_روی غنچه را بپوش زیر نور آفتاب_نرود علی ز هوش غریب مادر یا حسین_شهید بی سر یا حسین حالیا که مرهم قلب شکسته کربلاست وعده گاه انبیا و اولیا به نینواست گه کنار علقمه فاطمه در شور و نوا گه کنار قتلگاه مادر شاه سر جداست نوحه بر لب فرات_ای سفینه ی نجات تا بگیرم ای حسین_کربلای تو برات غریب مادر یا حسین_شهید بی سر یا حسین مهدی بهشتی(فرات میبدی)✍ اشک فرات 👇
. (ع) رعنا جوانم در خون نشسته تسبیح زهرا از هم گسسته آیینه ی روی پیمبر را شکستند گویا دوباره فرق حیدر را شکستند خدا خدا قرار من رفت خزان شد و بهار من رفت ای همه ی دل خوشیم ز رفتنت می کشیم با سر زانو پسرم تا به کجا می کشیم به حال خسته زینب حزینه آمد به یاد ما مصیبت مدینه آمد جوانی از تبار من رفت خزان شد و بهار من رفت نو گل باغ نبوی ای ثمر خون خدا یا ولدی یا ولدی چشم سرت را بگشا پرستوی شکسته پر ز سنگ اعدا پری بزن به خیمه ها امید لیلا نگار گل عذار من رفت خزان شد و بهار من رفت تو اربا اربا شده ای ورق ورق مصحف من رفته ز آشیانه ام صفای این باغ و چمن به ختم الانبیا رسان سلام من را بگو شده حسین تو غریب و تنها بگو که غمگسار من رفت خزان شد و بهار من رفت به دامنم به سینه ام سرت نهم،ای پسرم رخم گذارم از وفا به صورتت،من پدرم به روی سینه ام نشان زخم کاری «فرات»اشک ماتمت ز دیده جاری امان امان که یار من رفت خزان شد و بهار من رفت (فرات میبدی)✍ «اشک فرات» 👇
. نوحه حضرت اباالفضل(ع) ساقی کاروان یا اباالفضل ذکر لب تشنگان یا اباالفضل العطش عمو العطش رسان سوی خیمه آبی اصغر از عطش کرده غش امید دل ربابی ماه شبهای شهر مدینه_آرزوی رباب و سکینه یا اباالقربه روکن به دریا_طفل بی شیر و ناخن به سینه ما دعا میکنیم آسمان گرید و بر لب تشنه باران ببارد یا عمو دست پر از لب علقمه بهر لب تشنگان آب آرد کن شتاب عمو کن شتاب نمانده توان و تابی اصغر از عطش کرده غش امید دل ربابی ماه ام البنین زد به دریا_نجل حبل المتین زد به دریا دو برادر یکی از یسار و _آن یکی از یمین زد به دریا پیش رو علقمه پشت سر زمزمه اهل خیمه دعا گوی عباس منظر کودکان،چشم لب تشنگان،دیده ی خستگان سوی عباس ساقیا بده ساقیا مرا کهنه تر شرابی اصغر از عطش کرده غش امید دل ربابی شد اگر مشک آبی میسر_یا نشد کام خشکی از آن تر یابن حیدر سوی خیمه برگرد_رخ نما ای عمو بار دیگر آنچه از تشنگی بیش از آن میزند بر دل غمگساران شراره بعد تو میشود پشت مولا خم و بسته بر زینبش راه چاره خیمه گاه پر از اشک و آه نیاید ز تو جوابی اصغر از عطش کرده غش امید دل ربابی آمد اما پدر قد خمیده_بر کمر دست و رنگ پریده سیدی یا حسین این العباس_شرح غم از عمودی کشیده از تو دریا خجل،مهر زهرا خجل،تا قیامت «فرات» از تو گریان ای امید همه،مادرت فاطمه،دیدنت آمده جان جانان فاطمه لب علقمه کند با پسر خطابی اصغر از عطش کرده غش امید دل ربابی (فرات میبدی) «اشک فرات» 👇
. سبک قدیمی یک زینب و یک کاروان خاکِ عزا بر سر کنید*شالِ سیه در بر کنید بادیدة گریانِ خود*یاریِ یک دختر کنید واحیدرا واحیدرا ای مهربان بابا مرو*غمدیده وتنها مرو بی دخترت زینب بیا*مهمانیِ زهرا مرو واحیدرا واحیدرا کو مادرم یاری کند*از تو پرستاری کند بر زخمِ تو مرهم نَهَد*خوردی زمین ،کاری کند واحیدرا واحیدرا شد قامتم پایِ تو خم*غم دیده ام بر رویِ غم چون پهلویِ مادر چرا؟ زخمت نمی آید بهم واحیدرا واحیدرا احیا کنارِ بسترت*با گریه گیرد دخترت با دستِ لرزانم پدر*قرآن گذارم بر سرت واحیدرا واحیدرا 👈 به حضرت زینب (س) کم گریه کن ای دخترم*آتش مزن بر پیکرم تو گریه ها داری به پیش*نازِ تو را من می خرم وا زینبا وا زینبا زینب پریشان می شوی*مثلِ اسیران می شوی دنبال راسی روی نی*در کوفه مهمان می شوی می بینمت بی یاوری*در کوچه ها در به دری روزی می اید دخترم*بر ناقه ها بی معجری وازینبا وازینبا از من جدایت می کنند*بی آشنایت می کنند ناموسِ من در کوچه ها*انگشت نمایت می کنند وا زینبا وا زینبا بال وپر ِ تو بشکند*غم پیکر تو بشکند با ضربة سنگِ جفا*کوفه سرت را بشکند وازینبا وازینبا داغِ تو امضا می خورد*این قامتت تا می خورد مانند زهرا مادرت*بر چادرت پا می خورد وا زینبا وازینبا مهمان نوازی می کنند*افشایِ رازی می کنند در پیش تو با گیسوی *حسین بازی می کنند وازینبا وازینبا داغِ حسین پیرت کند*از زندگی سیرت کند از حنجری غرقِ به خون*بوسه زمین گیرت کند وازینبا وازینبا .👇
. علیه السلام واحد سنتی سبک ای ساقی لب تشنگان ای سایه ی روی سرم ، ای ساقی کوثر یا حضرت حیدر شاه زمین و آسمان   ای جان پیغمبر یا حضرت حیدر ای شیر ِ مردان جهان ، سلطان بی تکرار یا حیدر کرار بودی برای دین حق ، تو یک تنه لشکر یا حضرت حیدر با آبرو هم در جهان ، هم عرش اعلایی مولا تو غوغایی جز تو که باشد لایق صدیقه اطهر یا حضرت حیدر واویلتا واویلتا ، ای فاتح خیبر ماندی تو بی یاور آقای من از غربتت ، زهرا زند بر سر یا حضرت حیدر تو بعد پیغمبر شدی ، خانه نشین مولا لعنت به این دنیا شد بسته دستانت چرا ، در شهر پیغمبر یا حضرت حیدر در پیش چشمان ترت خورده زمین زهرا لعنت به این دنیا شد ابن ملجم قاتلت یا قنفذ کافر یا حضرت حیدر .
. ذکر / ثلاث سنتی در بين حجره با حال مضطر با خود بخواند با دیده ی تر شرح وداعِ عطشان بی سر جان مي‌دهد بنيانگذارِ مكتبِ عشق شد شيعه گريانِ امیرِ مذهبِ عشق آجرک الله ـ بقیت الله(۲) در ماتمِ شیخ الائمه حجت الله(۲) دلبند طاها قلبش حزین ست فرزندِ زهرا سر بر زمين ست همچون صنوبر از زهرِ كين ست لب تشنه امّا خون به لب واي از دلِ او وا كن خدا امشب گره از مشكلِ او آجرک الله ـ بقیت الله(۲) در ماتمِ شیخ الائمه حجت الله(۲) شیعه به اشکِ غم مبتلا شد شهرِ مدينه كرب و بلا شد زهرا دوباره صاحب عزا شد بيتِ عزيزِ فاطمه گرديده خاموش بهرِ پدر شد حضرت کاظم سيه پوش آجرک الله ـ بقیت الله(۲) در ماتمِ شیخ الائمه حجت الله(۲) شاعر: https://eitaa.com/emame3vom/96751 .👇
. جواب جسم جواد بن الرضا در حجره بی جان است زهرا پریشان است حیدر ز جنت آمده در آه و افغان است زهرا پریشان است ______ قاتل نشسته پشت در ، حجره درش بسته ابن الرضا خسته بیرون حجره قاتلش مسرور و خندان است زهرا پریشان است ______ با ناله هایش میکنند از هلهله غوغا جان میدهد تنها خونین دلش از کینه و ظلم کنیزان است زهرا پریشان است ______ سنگین شده پایش ز زهر کینه ی قاتل دارد شرر در دل حجره برایَش گوشه ی تاریک زندان است زهرا پریشان است ______ دیده به در دارد ببیند روی بابا را ماه دل آرا را این لحظه ی آخر نصیبش دردِ هجران است زهرا پریشان است ______ لب تشنه میگوید: حسین! ، -در حجره ی غربت- بر قاتلت لعنت یاد شهید سر جدا با کام عطشان است زهرا پریشان است ______ گرچه تنش را میبرند از حجره روی بام -ای وای از آن هنگام- کِیْ پیکرش فردا به زیر سمِّ اسبان است؟ زهرا پریشان است ✍ 👇
. . الا مادر؛ به قربونِ جمالت  رخ چون بدر و ابروی هلالت  شنیدم؛ کامِ عطشان جان سپردی…  گلِ ام البنین؛ شیرم حلالت  ابوفاضل… ابوفاضل… ابوالفضل…  امون ای دل ای دل حسین شنیدم؛ دست هایت را بریدند  شنیدم؛ چشمِ نازت را دریدند  چو طفلان این سخن ها را شنیدن  همه از هم خجالت می کشیدند…  ابوفاضل… ابوفاضل… ابوالفضل…  انیسِ گریه هایم، را گرفتند  توانِ دست و پایم، را گرفتند  کمانی تر شدم، از زینب  افسوس! سرِ پیری؛ عصایم را گرفتند…  ابوفاضل… ابوفاضل… ابوالفضل…  مسلمانان! حسین، مادر نداره…  غریب است و کسی بر سر نداره  ز جورِ ساربانِ بی مروت؛ دگر انگشت و انگشتر نداره  ابوفاضل… ابوفاضل… ابوالفضل…  گلِ احساس، را از من مگیرید  شمیمِ یاس، را از من نگیرید همه دار و ندارم را بگیرید؛ فقط عباس را از من نگیرید ابوفاضل… ابوفاضل… ابوالفضل…  تموم زندگیم؛ مالِ حسینه…  دلم همواره دنبالِ حسینه  کجایید؛ ای شهیدان خدایی؟  بلا جویانِ دشتِ کربلایی  کجایید؛ ای سبک بالانِ عاشق؟  پرنده تر، ز مرغانِ هوایی  .
. .. سربند مهدوی: دوباره وقت ماتم شد              بیا صاحب عزای ما کجای مجلسی آقا            بخوان روضه برای ما فدای اشک خونینت              وَ آن قلب صبور تو میان روضه ها داریم                 دعا بهر ظهور تو به حقّ حضرت زینب           بده اذن فرج یا رب.... 🌸 بیا آقا که جدّ تو به دشت کربلا آمد میان اشک و ناله ها ببین عمّه صدایت زد قرار از سینه اش رفته شروع گریه های اوست تو را خوانده، بیا آقا ظهور تو دوای اوست به حقّ حضرت زینب بده اذن فرج یا رب..... 🌸 قدم بگذار به روی خاک دلت کربوبلایی کن دگر ای خواهرم اینجا صبوری بر جدایی کن به سمت خیمه گاه خود برو اما نکش هی آه که بعد از قتل ِصبر من شود عمر تو هم کوتاه شوی تو خون جگر خواهر جدا بینی سر از پیکر امان از داغ تو زینب..... 🌸 خدا را شکر کسی امروز ندیده سایه ات خواهر ولی عصر دهم گردی میان دشمنان مضطر نداری چاره ای خواهر میان ازدحام شام جواب ناله ات گردد دمادم طعنه و دشنام میان کوچه و بازار شوی از زندگی بیزار امان از داغ تو زینب..... ✍علی مهدوی نسب() .👇
هیئت فاطمة الزهرا بیده-شب دوم محرم.mp3
3.23M
هیئت فاطمة الزهرا بیده-شب دوم محرم «ذاکرالحسین حاج مهدی بهشتی‌»
. به کنج ویرانه ی من خوش آمدی ای پدر رقیه با تو جان دهد مرا به همره ببر بسان مادر ، شدم خمیده که دیده طفلی؟،که موسپیده پدرپدرجان(۴) که کرده راس توجدا از بدن اطهرت دست به پهلو شدم و ارث شد از مادرت تمام جسمم،کبود ونیلی زتازیانه ،زضرب سیلی یاابتا که کرده من را به صغیری یتیم یزید بی شرم بگفت تورا کنیزی بریم که دیده طفل،سه ساله پیراست آل پیمبر، به غم اسیراست کدام نامرد جدا کرده سر از پیکرت محاسنت غرق به خون ،خرد شده گردنت راس شریفت،به بر بگیرم بحق مادر،که من بمیرم وای از آن لحظه که از ناقه فتادم زمین یکه و تنها به بیابان شدم و دلغمین یاور من شد ،زجرحرامی به تازیانه ،به بی مرامی پدرپدرجان(۴) 👇
. بار گشائید که شد وقت عزای همه بار گشائید که شد خون به دل فاطمه رسیده کاروان عزا به دشت پرغم کربلا یاحسین یاحسین یاحسین وای که زینب چورسید به دشت کرب و بلا گفت به صد آه و فغان که سیدی یااخا دل من شورتو میزنه عزیزم پسرفاطمه گفت به زینب شه خوبان همه ماجرا کین همه آشوب چه باشد که شده برملا در این دشت بی پسر میشوم دراین دشت بی برادر شوم وای در این دشت علی اصغر فرخ لقا سند شود غربتم را و کند غم به پا کودکم روی دست پدر میزند ای خدابال و پر وای در این دشت حرامی به حریمم رود وای در اینجاست که زینب به اسیری رود میرود سوی شام بلا زدشت پرغم کربلا ✍ 👇
. کربلا سراسر مبهوت تماشا افتاده به میدان ساقی العطاشی زینب حزین به سر زند گوید اباالفضل ذکرشاه دین حسین شده جانم اباالفضل ای جانم اباالفضل جانانم اباالفضل کودکان به دور حضرت سکینه نالان و پریشان میزنند به سینه کی عمو دگر آب نخواهیم اباالفضل ورد لبمان فقط شده جانم ابالفضل فاطمه بگفتا در کنار عباس آفرین عزیزم ای دسته گل یاس عباس بگفت ای برادر اباالفضل ارباب بگفتا اخا جانم اباالفضل تا برادر آمد بالین برادر تا برادرش دید ناله زد برادر مصحف ورق ورق شدی اخا اباالفضل ذکر خاکیان افلاکیان جانم اباالفضل دیدند حسین را باپشت شکسته گرد حزن و ماتم بر رخش نشسته میکشد ستون خیمه ی عمو اباالفضل برلبش فقط همین بود جانم اباالفضل ای جانم اباالفضل جانانم اباالفضل ✍ 👇