eitaa logo
امام حسین ع
18.2هزار دنبال‌کننده
397 عکس
2هزار ویدیو
1.9هزار فایل
کانال مداحی و شعر و سبک https://eitaa.com/emame3vom
مشاهده در ایتا
دانلود
. «یارَبِّ خَلِّصْنِی مِنَ السِّجْن» بخدا خسته شدم من از عـذاب و اذیتِ این بی حیا خستـه شدم آرزویِ مـــرگ می‌کنم رسیــده جانم به لبـم تو این سیه‌چالِ نمور یکی شده روز و شبم کسی نمیگیره خبر ز من بجز سندی چرا؟ خـدا کنــه که تازیـانـه بر نـداره بی حــیا با این یهودیِ پلیــد زندگی دشوار شده نصیـب من تازیونه بجـای افطار شـده دختر مظلومه‌ی من فدای غصه های تو خدا می دونه چقــــدر تنگه دلم برای تو خوب می دونم درد فراق چقــــدر تو‌ رو زجر میده هــمــــــش دعاگوی توام خدا بهـت صبــــــــر بده کبوترِ زخمیه‌ پر بسته تو کنج قفسم! جامعـه دور گردنم گرفتـه راهِ نفسـم سخته برام تو این قفس اسیــــر این بنـــد بشـــم به سجده که سر میذارم نمی‌تونــم بلنـــد بشــــم معــذبِ قـعـــر سیــه‌چالــم و گریـه می‌کنـم حس می‌کنم منـم تو‌ گودالم و گریه می‌کنم تا سینــــه ام تنگ میشه ابکی علی صدر الحسین تا نَفَســـــــــــــم بند میاد ابکی علی نحـــرالحسین .👇
. جواب یار پیمبر...بابای حیدر... بند اول پدرِ بابای خاک است و به عالم مقتدا بعد عبد المطلب از اولیا از اوصیا... قالَ مولانا امیرُالمومنین فی وصفِه‌ی: «إنَّ نورَه قبلَ آدم یُخلَقُ من نورِنا» منصبم...سگ اولاد او منم که...خانه آباد او بند دوم کافل پیغمبر خاتم شما هستی شما حجت الله عَلی الارضِ علیٰ مَن فی السَما حضرت کاظم -که جان عالمی که قربان او- گفت: «یُحشَر فی القیامه وَجهُه‌و کَالاَنْبیا» خانه ام...تا ابد آبادت... بر سرم...سایه ی اولادت... بند سوم تا میان معرکه غوغا و طوفان میشود... غرق خاک و ولوله تا چرخ گردان میشود جبرئیل آهسته میگوید به عزرائیل که مثل اینکه مرتضی عازم به میدان میشود... رسید و... آسمان طوفان شد الفرار...بانگ در میدان شد مولانا حیدر...مولانا حیدر... 👇
. آجرک الله حیدر شکسته قامت پیغمبر دیگه شده بدون یاور سرت سلامت آقا ز دیده خون میباری به تن لباس مشکی داری سر روی زانوهات میزاری سرت سلامت آقا عزا گرفته عالم گرفته آسمون از ماتم پر از غمه رسولِ خاتم میریزه اشک چشماش زبون گرفته زهرا نشسته غم‌زده رو خاکا سر مزار خاکی تنها میریزه اشک چشماش : غمت مثه شمشیره جون منُ داره میگیره پسر عموم داره میمیره ببین عمو غریبه پشت و پناه بابام جونی نداره دیگه پاهام نگاهی کن به اشک چشمام فاطمه بی شکیبه ناحلة الجسم میشم عمو اگه نباشی پیشم چجور تو کوچه‌ها یاری شم؟ بدون تو‌ عموجان حرامیا نامردن دستای حیدرُ میبندن به اشکای علی میخندن بدون تو عموجان کوچه پر از دود میشه دورِ عروسِ تو آتیشه زمین میوفته بار شیشه الهی که بمیرم در با لگد وا میشه میون خونه غوغا میشه فاطمه‌ی تو تنها میشه الهی که بمیرم .👇
. خون پیشونیت اومد روی چشات یاعلی یجوری زد که شکافت تا ابروهات یاعلی کنار محراب اومد فاطمه با واهمه میریزه خون از سرت به دامن فاطمه میگه غرق خون شده صورت مهمانم...علی جانم...علی جانم دیگه راحت شدی از غصه ی هجرانم...علی جانم...علی جانم میگیره خون از چشاش با گوشه ی معجرش بست سر حیدر و فاطمه با چادرش ۲ میرسه از آسمون وقت سحر این ندا آجرک الله حسن قَدْ قُتِلَ المُرتَضیٰ خدا میدونه چجور به مسجد اومد حسن چشم علی بسته بود غرق به خون پیرهن روی خاک مسجد افتاده زمین مولا...علی جانم...علی جانم بین خاک و خون نشست بالاسر بابا...علی جانم...جانم جانم خاک زمین رو علی روی سرش میکشید خون دل حیدر از فرق سرش میچکید ۳ میون سجده علی شکسته شد تا سرش چشمشو بست مرتضی یاد سر همسرش یادش نرفته که از ضربه ی در بی هوا سرش شکست فاطمه جلو چشِ مرتضی چه قیامتی میون خونه بر پا بود...واویلا...واویلا... بین چِل تا بی حیا فاطمه تنها بود...واویلا...واویلا... پیچیده بین همه ناله ی آهی حزین تو‌ کوچه ها میکِشَن فاطمه رو ، رو زمین ۴ برده توون از علی زخم به روی سرش دل نگرونه برا فرق سر پسرش میدونه وقتی بره ساقی آب آورش چهار هزار تیر و نی میخوره بر پیکرش با عمود آهنین قمر دوتا میشه... اباالفضلم...اباالفضلم پای شمر و حرمله به خیمه وا میشه...ابالفضلم...ابالفضلم جلو چشاش رو نی زینبو میدن عذاب میبرنش وسط مجلس رقص و شراب ✍ 👇
. ۱ ای وارث مصیبت حیدر/ بیا مهدی خون میچکد ز صورت حیدر/بیا مهدی فرق شکسته ی/حیدر زند صدا مهدی بیا بیا/مهدی بیا بیا ۲ ای کشته ی فتاده به محراب/علی مولا رفتی میان سجده تو از تاب/علی مولا منبر به سر زنان/محراب شد خِجِل از فرق مرتضی/میریخت خون دل ۳ آه غریبی از غمِ غربت/علی سر داد برداشت سر دوباره به صورت/زمین افتاد شق القمر شد از/کینه سر علی زهرا به سر زنان/آمد بَرِ علی ۴ آمد صدای ضجه ز هر سو/علی مولا فرقش شکافت تا دم ابرو/علی مولا مثل حسن شدی‌‌/مسموم از جفا با تیغ قاتلت/آه و واویلتا ۵ تا که نشست تیغ روی سر/علی مولا افتاد یاد فاطمه حیدر/علی مولا بر روی فاطمه/در خورد بی هوا شد سقط محسنش/در پیش مرتضی ۶ ای کشته ی فتاده به صحرا/حسین من ای تشنه کشته بر لب دریا/حسین من با غصه ی حسین/قلبت شده کباب تشنه شود شهید/بین دو نهر آب 👇
. هم شب قدر و شب احیاست/ هم شب مولاست شب زیارت الحسینه سلام ای نور دو عینم/سلام حسینم دلم تو بین الحرمینه دست به سینه تو حرم بریم زیارت آجرک الله یا حسین سرت سلامت صلی الله علیک یا عزیز الزهرا یا اباعبدالله _ میاد ندا از آسمان ها/در شب احیا بخشیده شد زائر ارباب حالا که من دور از تو هستم/خالیه دستم نوکرِ جا مونده تو دریاب رو به حرم نشستم و دلم شکسته سلام میدم به پیکر به خون نشسته صلی الله علیک یا عزیز الزهرا یا اباعبدالله _ راه گلوتو غم میگیره/دلت اسیره کنار خواهرت میشینی نگاه میکنی به بستر/با دل مضطر بستر خالی رو میبینی جمع میکنی بستر و قلبت بی قراره تازه میشه روضه ی مادرت دوباره صلی الله علیک یا عزیز الزهرا یا اباعبدالله __ اگرچه رفته پدر تو/ولی کنارت آروم میمونه خواهر تو ولی میاد با چشم گریان/شام غریبان روضه میخونه خواهر تو (پناه عالم زینبت پناه ندارد) (بجز تو یاحسین امیدگاه ندارد) صلی الله علیک یا عزیز الزهرا یا اباعبدالله .👇
. بسوز ای آسمان/یاد جلالِ بقیع ببار از دیده ات/اشک به حالِ بقیع غم به سرای علی/بار دگر سر زده سقیفه آتش درِ/خانه ی حیدر زده ...... چه درد و غم داشتی؟/بقیع یادش بخیر تو هم حرم داشتی/بقیع یادش بخیر حرم که نه ، خاکِ تو/خانه ی امن خداست جنت حق بر زمین/بهشت اهل سماست ..... روضه بخوان ای بقیع/از غم حیدر بگو تو شاهدی بر زمین/فتاد ناموس او بگو چگونه علی/رسید بالا سرش؟ چرا عبا را کشید/بر بدن همسرش؟ ...... روضه بخوان ای بقیع/با علیِ مرتضی ز غسل یاس کبود/در نظر بچه ها کجایی اسما بیا/با کفنِ فاطمه بریز آب روان/بر بدن فاطمه ...... روضه بخوان ای بقیع/روضه ی غربت بخوان بگو چه رخ داد که/تیره شده آسمان؟ کفن به جسم حسن/دوخته از تیر شد خون دلِ حسن از/کفن سرازیر شد ..... روضه بخوان ای بقیع/شبیه ام البنین بگو که سقا فتاد/به صورتش بر زمین لشکری از هر طرف/نیزه بر آن تن زدند (به فرق نورانِیَش/عمود آهن زدند) .👇
. سلام ای خاک جانانم / مزار چار امامانم سلام ای خاک پاکت جنت الاعلای ویرانم چه آورده سقیفه بر سرت ای خاک؟ چرا خادم نداری در برت ای خاک؟ بمیرد زائرت ای خاک صَلَّی اللهُ عَلَیکُم ، یا أَئِمَّةَ البَقِیع... ستون عرش لرزان شد / جنان در فرش ویران شد زمین و آسمان لرزید حرم با خاک یکسان شد دوباره خانه‌ی مولا در آتش سوخت دوباره چادر زهرا در آتش سوخت حریمت تا در آتش سوخت صَلَّی اللهُ عَلَیکُم ، یا أَئِمَّةَ البَقِیع... «نصیبت اشک حسرت شد / انیست درد غربت شد» تو دیدی از تن سبط پیمبر هتک حرمت شد «تنش را با دم تکبیر بردند و...» بجای گل برایش تیر بردند و... همه شمشیر بردند و... صَلَّی اللهُ عَلَیکُم ، یا أَئِمَّةَ البَقِیع... نشسته غم روی دلها ، حرم ویران شده اما عزای هشتم شوال کجا و عصر عاشورا...؟ حرم آتش گرفت و خیمه غوغا شد میان خیمه پای حرمله وا شد سر ارباب به نی‌ها شد .👇
. به پا شده محشر/مدینه غم‌باره علی سیه پوش و/نبی عزاداره اشک غریبانه/فاطمه میباره علی سیه پوش و/نبی عزاداره وا حمزتاه... صفیه آیا از/حمزه خبر داره؟ علی سیه پوش و/نبی عزاداره با چشمای گریون/منتظر یاره علی سیه پوش و/نبی عزاداره رسید پیغمبر/موقع دیداره علی سیه پوش و/نبی عزاداره رو بدن حمزه/عباشُ میزاره علی سیه پوش و/نبی عزاداره غم به دل زارِ/صفیه آواره علی سیه پوش و/نبی عزاداره نبینه با نیزه/سینه شده پاره علی سیه پوش و/نبی عزاداره رو تن غرقِ خون/نشون آزاره علی سیه پوش و/نبی عزاداره میخونه لعنت بر/هند جگر خواره علی سیه پوش و/نبی عزاداره بعد تو لشکر بی/یار و سپهداره علی سیه پوش و/نبی عزاداره گریز روضه باز/دست علمداره علی سیه پوش و/نبی عزاداره بعد تو ای عباس/کار حرم زاره علی سیه پوش و/نبی عزاداره بجای تو حالا/شمر جلو داره علی سیه پوش و/نبی عزاداره نگاه کن! زینب/راهی بازاره علی سیه پوش و/نبی عزاداره حریم آل الله/اسیر اغیاره علی سیه پوش و/نبی عزاداره .👇
. جواب: از آسمون میریزه گل رو سر همه به خنده ی پسرش میخنده فاطمه بند اول: مُهر بندگی و ایمان اومد خادما حضرت سلطان اومد ولی نعمت کل ایران مژده که شاه خراسان اومد هلهله میکشه از اوج جنان ملک چراغونی شده تو سرتاسر فلک بند دوم: وقتی سر به خاک قبر میزارم میدونم رضا میاد دیدارم غم ندارم توی قبرم وقتی... حضرت ضامن آهو دارم... گفته میاد تو سه جا دیدار زائراش میشه تو قبر و قیامت یار زائراش بند سوم: عمریه ساکن گوهر شادم غم تو میخورم و دلشادم اهل هر کجای ایران باشم آخرش اهل رضا آبادم دلم شبیه کبوتر پر میگیره تا کنار گنبد و سقا خونه ی رضا بند چهارم: دل به سقا خونه ی تو دادم با تو از هر دو جهان آزادم از زمانی که حرم رو دیدم من اسیر پنجره فولادم پنجره فولاد تو دل رو جلا میده پنجره فولاد تو کرب و بلا میده ‌👇
. بند اول ابی عبدالله به سرم خاک عزا ابی عبدالله که شبونه از جفا ابی عبدالله دوره کردنت آقا ابی عبدالله ابی عبدالله بی حیا تا که رسید ابی عبدالله اشگ چشم تو رو دید ابی عبدالله از سرت عبا کشید ابی عبدالله چِقَدَر نامردن دوباره اهل سقیفه هتک حرمت کردن چِقَدَر نامردن جلو چشم بچه ها به تو جسارت کردن چِقَدَر نامردن سر سجاده به حضرتت اهانت کردن «جعفر بن محمد ۳» غریب آقا... بند دوم ابی عبدالله بردنت تو کوچه ها ابی عبدالله بی عمامه بی عبا ابی عبدالله پا برهنه بی عصا ابی عبدالله ابی عبدالله دادنت چقدر عذاب ابی عبدالله مثل زینب و رباب ابی عبدالله بردنت با اضطراب ابی عبدالله هتک حرمت کردن نه حیا کردن و حقّش رو رعایت کردن هتک حرمت کردن پیرمرد خسته رو تو راه اذیت کردن هتک حرمت کردن ناسزا گفتن و آقا رو شماتت کردن «جعفر بن محمد ۳» غریب آقا... بند سوم ابی عبدالله خونَتو آتیش زدن ابی عبدالله بی اجازه اومدن ابی عبدالله بی اجازه اومدن ابی عبدالله ابی عبدالله زاره قلب مضطرت ابی عبدالله پیش چشمای ترت ابی عبدالله رو زمینه مادرت ابی عبدالله چِقَدَر نامردن دستِ بسته حیدرُ تو کوچه ها آوردن چِقَدَر نامردن جلو چشمای علی همسرشُ آزردن. چِقَدَر نامردن چل نفر حمله به سمت دست زهرا بردن «جعفر بن محمد ۳» غریب آقا... بند چهارم ابی عبدالله کربلا شده به پا ابی عبدالله میسوزه تو شعله ها ابی عبدالله درِ خونتون آقا ابی عبدالله ابی عبدالله مونده تو گلو صدات ابی عبدالله میسوزه پیش چشات ابی عبدالله خیمه ی مخدرات ابی عبدالله هتک حرمت کردن دم مغرب حرم حسینُ غارت کردن هتک حرمت کردن به تن بی سر ارباب جسارت کردن هتک حرمت کردن ده نفر با مرکباشون چه قیامت کردن «جعفر بن محمد ۳» غریب آقا... .👇
امام حسین ع
#سه_ضرب_یزدی
. جواب جسم جواد بن الرضا در حجره بی جان است زهرا پریشان است حیدر ز جنت آمده در آه و افغان است زهرا پریشان است ______ قاتل نشسته پشت در ، حجره درش بسته ابن الرضا خسته بیرون حجره قاتلش مسرور و خندان است زهرا پریشان است ______ با ناله هایش میکنند از هلهله غوغا جان میدهد تنها خونین دلش از کینه و ظلم کنیزان است زهرا پریشان است ______ سنگین شده پایش ز زهر کینه ی قاتل دارد شرر در دل حجره برایَش گوشه ی تاریک زندان است زهرا پریشان است ______ دیده به در دارد ببیند روی بابا را ماه دل آرا را این لحظه ی آخر نصیبش دردِ هجران است زهرا پریشان است ______ لب تشنه میگوید: حسین! ، -در حجره ی غربت- بر قاتلت لعنت یاد شهید سر جدا با کام عطشان است زهرا پریشان است ______ گرچه تنش را میبرند از حجره روی بام -ای وای از آن هنگام- کِیْ پیکرش فردا به زیر سمِّ اسبان است؟ زهرا پریشان است ✍ 👇
. بر خاک حجره ، سر می‌گذارد تنهای تنها ، جان می‌سپارد بی یار و بی حبیب است ابن الرضا غریب است آه و واویلا ............................. افتاده پشتِ ، درهای بسته در شادمانی ، قاتل نشسته به خنده کف‌زنان است نگفته کَس جوان است... آه و واویلا ............................. که دیده قرآن ، بر بامِ خانه؟ ورق ورق از ، جور زمانه به زیر آفتاب است قلب رضا کباب است آه و واویلا ............................. افتاده بر خاک ، از آسمان ماه سرَت سلامت ، بقیة الله آینه شد شکسته ماهْ به خون نشسته آه و واویلا ............................. از بام خانه ، تنش زمین خورد مانند جدش ، که با جبین خورد به خاک گرم صحرا افتاد عزیز زهرا... آه و واویلا 👇
. مِنَ الْمُسلِم إلیٰ غَریبِ کَربَلا کجایی یاحسین؟.. نیا کوفه نیا نیا که حرمله چشم انتظاره ترحم کن به طفل شیرِخواره غریب آقا ، ای حسین جان حسین جان... مِنَ المُسلِم إلیٰ غریب بن غریب نیا تا صورتت نشه شیب الخضیب میترسم که روی در مقتل از حال خضاب از خون کنی دربین گودال غریب آقا... مِنَ المُسلِم إلیٰ غریبِ أرْضِ طَف به جای گل همه سنان دارن به کف میبینم از تنت در بین میدون زره رو میکِشَن با نیزه بیرون غریب آقا... مِنَ المُسلِم إلیٰ غریبِ نینوا میبینم میرسه سرت رو نیزه ها دم دروازه ی کوفه ، پریشان میمونم منتظر با سر حسین جان غریب آقا... .👇
. غربت گرفته امشب کوفه مسلم تو کوچه‌ها حیرونه مردم همه درارو بستن... کی حال و روزشُ میدونه؟ داره تو غربت از...غصه‌ها میمیره پسراشُ مسلم...بغلش میگیره من با دو طفل و این‌همه دشمن...غریبم من۳ این‌ها امانتن...چه کنم من؟...غریبم من۳ مسلم به کوچه‌های کوفه داره سفارشش رو میگه کوچه به کوچه با «دیوار» و با «بام» خواهشش رو میگه کوچه‌های کوفه...من که میرم اما... میرسن تو این شهر...دخترای زهرا جان شما و جان اسیران...بمیرم من۳ سنگی نیوفته بر سر طفلان...بمیرم من۳ لب تشنه با دو دست بسته فکر مصیبت عاشوراست نامه نوشته اما حالا... رو پشت بامِ کوفه تنهاست لحظه‌های آخر...چِقَدَر مظلومه از صدای گریه‌ش...غربتش معلومه از بی کسی برای پیامی...غریب آقا۳ رو زد به ابن سعد حرامی...غریب آقا۳ این رو زدن به خصم نامرد اول به کوفه بود اما بعد ای خاک بر دهانم ، زینب رو زد دوباره به ابن سعد بین مقتل دارن....پرشُ میبرّن... تو داری میبینی؟!...سرشُ میبرّن... رفت از قفا سرش روی نی‌ها...بمیرم من۳ افتاد پیکرش روی خاکا...بمیرم من۳ .👇
. دوره کردن بدنت رو یک سپاه ای وای خون میون گودی افتاده به راه ای وای اینجوری کافرو هم نمیکشن ای وای که دارن میکشنت تو قتلگاه ای وای وای دست و پا نزن آتیش به قلب اهل خیمه ها نزن مادر و صدا نزن هی سر تو به خاک قتلگا نزن نمیبینه دیگه از عطش چشات ای وای نمیاد از زیر نیزه ها صدات ای وای قاتلت داره به صبر میبره ای وای نمیدونم که چیکار کنم برات ای وای خنجرش رو تا کشید سوز صدای خواهر تو رو شنید اشک فاطمه چکید سرت رو ، رو دامن مادرت برید به تنت از خون سر رنگ میزنن ای وای اگه شمشیر ندارن ، سنگ میزنن ای وای گرگای وحشی صحرا به تنت... ای وای بمیرم با نیزه شون چنگ میزنن ای وای پیرهن و دریدن و ده نفری رو بدنت دویدن و هر طرف کشیدن و تنت رو بین قتلگاه کوبیدن و دور خیمه‌‌هات حسین قیامته ای وای جسم بی سرت پر از جراحته ای وای دم مغرب شده و رفتن همه ای وای خولی اومده به فکر غارته ای وای گشته ختم قائله سرت به نیزه شد میون هلهله بسته شد به سلسله پیش سر عباس دست قافله .👇
. بند اول ای وای... نمیره از/خاطراتم روضه ی عصر عاشورا همه دیدن/که دویدن پا برهنه همه زنها ای وای... غصه دارم/بی قرارم شمرِ کافر کجا زینب؟ کشیدم آه/اومد از راه وسط خیمه با مرکب ای وای/پشت سر دخترکان ای وای/فرار کن رقیه جان ای وای/ز دست این حرامیان ای وای... بابا/منم که مرد قافله م بابا/زخمیِ غیرته، دلم بابا/سوخت تمام حاصلم بابا بند دوم ای وای... داد بیداد/آتیش افتاد تو شراره حرم میسوخت وای ازین غم/که میدیدم دامن خواهرم میسوخت ای وای... بمیرم من/اینهمه زن! مردِ این کاروان بیمار تا حرم سوخت/بسترم سوخت بین خیمه تنم تبدار عباس/آتیش زدن به خیمه ها عباس/رقیه میزند صدا عباس/کجایی ای عمو بیا عباس... مادر/بیا به دشت کربلا مادر/برس بداد دخترا مادر/سر حسین به نیزه ها مادر... ✍ .👇
. لالا گل پر پر ، لالا علی اصغر مادر بخواب روی ، نی‌ها علی اصغر این عقده مونده رو دلم عزیزم حتی یه بار‌ مادر به من نگفتی رفتی...ولی مراقب خودت باش میترسم از رو نیزه ها بیوفتی وا اصغرا... ای گل بی خارم ، غمِ تورو دارم شب تا سحر خیره ، به نیزه بیدارم رو نیزه چشمای تو نیمه بازه هنوز خشکه اون لبات بمیرم خیر نبینه قاتلت الهی چه نا مرتبه رگات بمیرم وا اصغرا... بیا در آغوشم ، کودک بی شیرم حرف بزن با من ، و گرنه میمیرم قهری مگه با من علی که حتی یبار نگام نمیکنی عزیزم این‌همه ناله می‌زنم علی جان یبار صدام نمی‌کنی عزیزم وا اصغرا... ✍ .
. یا غریب الغربا... چیشده عبا بروی سرتون کشیدین آقا؟.. یا غریب الغربا... بمیرم من که تو این سفر خوشی ندیدین آقا.. قاتلت شبیـــه دومی چـه نامـــرده مثه مادرت آقا دلت پر از درده... چرا از خدا طلب میکنی مرگت رو؟ مگه مأمون با دل شما چیکار کرده؟ دلت زاره خدا می‌دونه که قلبت از این حرامی بیزاره... دلت زاره شب و روز تو سر کنی با طعنه‌هاش چه دشواره... یا غریب الغربا.. نبینم زهر جفا قلبِ‌تونُ سوزونده آقا یا غریب الغربا.. به تن نحیفتون دیگه رمق نمونده آقا شبیه مــارگزیده بروی خاکا... به خودت می‌پیچی از زهر جفا آقا تا که خاکی شد عبای روی دوش تو ؛ زیر لب صدا زدی با گریه وا أُمّا... زمین خوردی یه لحظه روضه‌‌ی مادرتو به خاطر آوردی... زمین خوردی با یاد کوچه و چادر خاکی شده پژمردی... یا غریب الغربا... روضه‌های آخرت مصیبت شیب الخضیبه... یاغریب الغربا... زیر لب روضه میخوندی با خودت حسین غریبه مونده عریان توی گودال بدنت ای وای لشگر کوفه و شام میزننت ای وای جلو چشم خواهرت تو اون شلوغی ها زیر سم مرکبا مونده تنت ای وای تنت پامال با نیزه مصحفت ورق ورق شد وسط گودال تنت پامال به پا شد سر غارت تنت تو قتلگه جنجال‌... .👇
. بند ۱ «سلامٌ عَلَی الْمُعَذَّبِ فی ظُلَمِ المَطامِیر» سلام خدا به دست و پای اسیرِ به زنجیر ای غریب کاظمین آجرک الله آقا سفر کن به شهر قم دیدن دختر بیا فاطمه ی مظلومه یا حضرت معصومه بند ۲ (آرزو دارم تا زنده م بیای کنارم بشینی) دیر اگه بیای باید برای من لحد بچینی این همه راه آمدم تو را ندیدم رضا حالا تلافی بکن عیادت من بیا فاطمه ی مظلومه یا حضرت معصومه بند ۳ مانده یادگاری برای من نامه ات برادر نامه ی تو را گرفتم به بَرْ لحظه های آخر دوری پدر کم بود فراق تو را دیدم بیا ببین حالا من غریبانه جان میدم فاطمه ی مظلومه یا حضرت معصومه بند ۴ نامه ی تو را با دو‌ چشم تر در بغل فشارم جای نامه پاره پاره پیراهنت را ندارم عمه ام به بر گرفت پیرُهَنی پاره را پاره پاره از دمِ تیغ و تیر و نیزه ها یا غریب ثارالله یا اباعبدالله بند ۵ لحظه های واپسین عمه ام یاد کربلا بود یاد ازدحام و ده سوار و پیکری رها بود زیر و رو شد از سُمِّ اسب پیکر حسین هر طرف کشیده شد جسم بی سر حسین یا غریب ثارالله یا اباعبدالله ✍ .👇
. گرفته شهرِ قم عزای فاطمه ببارد اشکِ خون برای فاطمه بیا یا موسِیَ جعفر ز بغداد ببین دور از رضا معصومه جان داد ......... دلم تنگ و من از تو دورَم یا اخا بیا مثلِ قدیم صدایم کن رضا نشد آیم به دیدارت برادر بیا مانده زمین تابوت خواهر ......... مدینه با تو و پدر یادش بخیر چه زود آمد خوشی به سر یادش بخیر قرار قلب زارم را گرفتند (همه دار و ندارم را گرفتند) ....... نبودم من ولی شنیدم از جفا به زیر سلسله شکسته ساق پا دعا میکرده بابا ، با دلِ خون خلاصم کن خدا از سجن هارون ......... تو هم رفتی و شد غم و دردم دو تا نوشتی خواهرم به دیدارم بیا دعایم کن که در غربت نمیرم بیایم تا تو را در بر بگیرم ......... رسیدم قم ولی ندیدم سنگ بام نرفتم بزم مِیْ امان از شهر شام زنان بودند و چشمِ مردم شام سرِ بر نیزه بود و سنگِ از بام ✍ .👇
. باد صبــا اگـه میــری سمت دیار یارمون ازطرف من به امام رضا سلامی برسون خبر بده که خواهرش ــ  اسیــر نیــرنگ شده یه سربیـــاد به دیدنم ــ  دلم براش تنگ شده یاسیدةَ المَظلومه .... یافاطمةَ المعصومه۲ ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ نامه تو‌در بغـل گرفتم لحظات آخـرم خدا کنه صدامُ بشنوی بیای بالا سرم نزار که تنها بمیرم ، تو شهر بی حبیب رضا بیا کنـــار بستــ.رم ، بــــرادر غـــــریب رضا یاسیدةَ المَظلومه .... یافاطمةَ المعصومه۲ ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ بابای مظلومم و زندان ستم ازم گرفت برادرم  رو روزگار درد و غم ازم گرفت حالا غریبانه باید ، بر پدرم گریه کنم؟ یا به فراق و غربت ، برادرم گریه گنم؟ یاسیدةَ المَظلومه .... یافاطمةَ المعصومه۲ ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ اینجا میون شعله ها به سینه مسمارنخورد ازضــرب سیلی سر خواهرت به یوارنخورد بیاباهم گـریه کنیــم ــ بـه غربت مادرمون جلو همه سیلی زدن ــ به صورت مادرمون یاسیدةَ المَظلومه .... یافاطمةَ المعصومه۲ ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ اینجا کسی به اشگ چشم خواهرت جفانکرد غیــر مخـدرات کسـی بــه محملــــم نِگا نکرد وای که عمه جان ما ــ  اسیر ازدحام شد به دست بسته وارد ــ  مجالس حرام شد ✍ .👇
. ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ «سلامٌ عَلَی الْمُعَذَّبِ فی ظُلَمِ المَطامِیر» سلام خدا به دست و پای اسیرِ به زنجیر ای غریب کاظمین آجرک الله آقا سفر کن به شهر قم دیدن دختر بیا فاطمه ی مظلومه یا حضرت معصومه ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ آرزو دارم تا زنده م بیای کنارم بشینی دیر اگه بیای باید برای من لحد بچینی این همه راه آمدم تو را ندیدم رضا حالا تلافی بکن عیادت من بیا فاطمه ی مظلومه یا حضرت معصومه ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ مانده یادگاری برای من نامه ات برادر نامه ی تو را گرفتم به بَرْ لحظه های آخر دوری پدر کم بود فراق تو را دیدم بیا ببین حالا من غریبانه جان میدم فاطمه ی مظلومه یا حضرت معصومه ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ نامه ی تو را با دو‌ چشم تر در بغل فشارم جای نامه پاره پاره پیراهنت را ندارم عمه ام به بر گرفت پیرُهَنی پاره را پاره پاره از دمِ تیغ و تیر و نیزه ها یا غریب ثارالله یا اباعبدالله ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ لحظه های واپسین عمه ام یاد کربلا بود یاد ازدحام و ده سوار و پیکری رها بود زیر و رو شد از سُمِّ اسب پیکر حسین هر طرف کشیده شد جسم بی سر حسین یا غریب ثارالله یا اباعبدالله ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ https://eitaa.com/emame3vom/108782 👇
14001205-10.mp3
3.62M
🔊: ای زینت دوش نبی حجت الاسلام هیات یازینب (سلام ﷲ علیها) قم «ای زینت دوش نبی روی زمین جای تو نیست» «این خار و خاشاک زمین منزل و مأوای تو نیست» از حال من برادرم ، خبر بده بر پدرم با خبر از حال حرم اگر که بابای تو نیست... «گوشه کنار قتلگاه صدای مادرم میاد» «از زیر تیر و نیزه ها بوی برادرم میاد» پیدات نمیکنم چرا؟...کجایی یاحسین‌ کجا... پاشو داداش ببین که داره چی سر حرم میاد نشسته‌ام برابرت ، بلند گریه می‌کنم به پاره‌های پیکرت ، بلند گریه می‌کنم وای از سرت وای از تنت ، از قطعه قطعه بدنت کجاست اون پیرهنت ، بلند گریه می‌کنم .
. دستامُ بستن و همه میزدنت.../ای وای فاطمه جان غریب گیر آوردنت.../ای وای در با لگد شکست روی بدنت.../ای وای فاطمه جان غریب گیر آوردنت.../ای وای چهل نفر رد شدن از روی تنت.../ای وای فاطمه جان غریب گیر آوردنت.../ای وای سیلی زدن شکست غرورِ حسنت.../ای وای فاطمه جان غریب گیر آوردنت.../ای وای میخ در خونه گرفت به پیرهنت.../ای وای فاطمه جان غریب گیر آوردنت.../ای وای چادرتُ کشیدی روی محسنت.../ای وای فاطمه جان غریب گیر آوردنت.../ای وای میخندیدن همه به گریه کردنت.../ای وای فاطمه جان غریب گیر آوردنت.../ای وای کف میزدن همه به جون سپردنت.../ای وای فاطمه جان غریب گیر آوردنت.../ای وای علی رو‌ کشت تازیونه خوردنت.../ای وای فاطمه جان غریب گیر آوردنت.../ای وای جلو علی تو کوچه ها کشیدنت.../ای وای فاطمه جان غریب گیر آوردنت.../ای وای چهل نفر به قتل صبر کشتنت.../ای وای فاطمه جان غریب گیر آوردنت.../ای وای اینایی که غریب گیر آوردنت.../ای وای حسینتم غریب گیر آوردنش.../ای وای لشکریان خیره سر میزدنش.../ای وای حسینتم غریب گیر آوردنش.../ای وای نیزه زدن خون میچکید از دهنش.../ای وای حسینتم غریب گیر آوردنش.../ای وای رفت به تاراج عقیق یمنش.../ای وای حسینتم غریب گیر آوردنش.../ای وای نیزه شکسته جا به جا تو بدنش.../ای وای حسینتم غریب گیر آوردنش.../ای وای پیرُهَنِش رو پاره کردن تو تنش.../ای وای حسینتم غریب گیر آوردنش.../ای وای .👇