eitaa logo
امام حسین ع
18.2هزار دنبال‌کننده
397 عکس
2هزار ویدیو
1.9هزار فایل
کانال مداحی و شعر و سبک https://eitaa.com/emame3vom
مشاهده در ایتا
دانلود
. که مقام معظم رهبری با آن گریست علیهاالسلام علیه‌السلام 🔹هیأت کربلا شد🔹 دیر آمدم... دیر آمدم... در داشت می‌سوخت هیأت، میان «وای مادر» داشت می‌سوخت دیوار دم می‌داد؛ در بر سینه می‌زد محراب می‌نالید؛ منبر داشت می‌سوخت جانکاه: قرآنی که زیر دست و پا بود جانکاه‌تر: آیات کوثر داشت می‌سوخت آتش قیامت کرد؛ هیأت کربلا شد باغ خدا یک بار دیگر داشت می‌سوخت یاد حسین افتادم آن شب آب می‌خواست ناصر که آب آورد سنگر داشت می‌سوخت آمد صدای سوت؛ آب از دستش افتاد عباس زخمی بود اصغر داشت می‌سوخت سربند یا زهرای محسن غرق خون بود سجاد از سجده که سر برداشت، می‌سوخت باید به یاران شهیدم می‌رسیدم خط زیر آتش بود؛ معبر داشت می‌سوخت برگشتم و دیدم میان روضه غوغاست در عشق، سر تا پای اکبر داشت می‌سوخت دیدم که زخم و تشنگی اینجا حقیرند گودال، گل می‌داد و خنجر داشت می‌سوخت شب بود و بعد از شام برگشتم به خانه دیدم که بعد از قرن‌ها در داشت می‌سوخت ما عشق را پشت در این خانه دیدیم زهرا در آتش بود؛ حیدر داشت می‌سوخت 📝 ......... . مادر از دست داده ی مغموم، معنی داغدار می فهمد کوهِ غم ، روی دوش، بردن را، شانه ای زیر بار می فهمد وسط شعله ها عذاب شدن، سوختن ذره ذره آب شدن بین دیوار و در گلاب شدن، گل میان فشار می فهمد هرکه پرسید درد یعنی چه، سرخیِ رنگ زرد یعنی چه سیلی از دستِ مرد یعنی چه، هاله ی چشم تار می فهمد بارِ شیشه اگر زمین بخورد، بی سپر در گذر زمین بخورد یک زن از پشتِ سر زمین بخورد، بانویی باوقار می فهمد ضربه ی تازیانه را تنها، لگد وحشیانه را تنها درد های زنانه را تنها....یک زنِ باردار می فهمد نایِ ناله نوای ناموسی، مُردن از ماجرای ناموسی داد با درد های ناموسی، مردِ غیرت مدار می فهمد علّت پرشکسته بودن را، عَرَقِ سرشکسته بودن را معنیِ ورشکسته بودن را، صاحب ذوالفقار می فهمد سهم بازو اگر غلاف شود، باعث حلِ اختلاف شود از مواجب کسی معاف شود، قنفذِ جیره خوار می فهمد روحِ مادران آسمانی شاد .
. این ذکر کوثر است، علی جان حلال کن ساعاتِ آخر است، علی جان حلال کن بگذار کوله‌بارِ غمت را به دوشِ من بسپار حرفِ غربت خود را به گوشِ من هر شب به حال بی کسی‌ات زار می‌زنم سنگ تو را به سینه‌ی غمبار می‌زنم من را ببخش از تو اگر رو گرفته‌ام در این سه ماه، دست به پهلو گرفته‌ام شرمنده‌ام وبال شدم روی بالِ تو یک‌جا غمِ سه ماهه‌ی من گشت مالِ تو زهرا بمیرد آه، که دستِ تو بسته شد خانه‌نشین شدی و غرورت شکسته شد ای صاحبِ وقارِ صنوبر شکسته‌ها افتاده‌ای به خانه چنان ورشکسته ها دنیا وفا به خیرِ مدامت نمی‌کند حیف از تو که مغیره سلامت نمی‌کند نسبت به روزِ قبل، کمی پیرتر شدی من رو به قبله‌ام تو چرا محتضر شدی؟ می‌خواستم همیشه بمانم به پای تو می‌خواستم نفس بکشم در هوای تو این سینه‌ی شکسته مجالِ مرا گرفت دستِ سیاهِ کوچه جمالِ مرا گرفت نُه سال مثل باد گذشت از مقابلم آتش گرفته از تو جدا می‌شود دلم یادم نمی‌رود که به من دیده دوختی بهرِ جهازِ من، سپرت را فروختی تا زنده‌ام برای تو سر می‌دهم علی صدها پسر به جای سپر می‌دهم علی من عهد بسته‌ام که بمیرم به راه تو دارو ندارِ فاطمه نذرِ نگاهِ تو من بوسه را به دست تو با گریه کاشتم شرمنده‌ام که بیشتر از این نداشتم داغِ غریبی‌ات گره کورِ زندگی‌ست شوقم به مرگ، بیشتر از شورِ زندگی‌ست با گریه‌ی تو، درد به بر می‌کِشد مرا این زخمِ سینه باز، به در می‌کشد مرا یادم نمی‌رود که در از روبه‌رو رسید آتش دوید و درد به من مو‌به‌مو رسید می‌زد به گوشِ واقعه فریاد، محسنم آتش دوید و از نفس افتاد محسنم آتش دوید و سوختنم را رها نکرد بر من تنید و شعله تنم را رها نکرد هرچه تلاش کردم از آن‌جا جدا شوم یک لحظه میخ، پیرهنم را رها نکرد طوری زدند فاطمه‌ات را که بعد از آن این زخمِ بد قِلِق بدنم را رها نکرد دیگر توان نمانده در این جسمِ منحنی چسبیده است بر تنم این زخمِ ناتنی گفتی بمان، به جانِ تو دیگر نمی‌شود این نیمه‌جان برای تو همسر نمی‌شود چیزی نمانده از بدنم غیرِ استخوان حیدر بیا و اشهدِ زهرات را بخوان ای حضرتِ حبیبِ همیشه غریبِ من هنگامِ غسلِ من، کمکت می‌کند حسن می‌بینمت که چشم تو از اشک تر شده بر این تنی که خورد شده، مختصر شده درهم شدم، شکسته‌شدم، کم شدم ولی کارِ تو وقتِ غسل کمی بیشتر شده این هفت سطلِ آب، کفافم نمی‌دهد حوریه بودنم چقَدَر دردسر شده حوریه بودنم چه عذابی درست کرد از من به چشم‌هات چه قابی درست کرد می‌دانم اینکه کار به تاخیر می‌کشد با آبِ غسل، پهلویِ من تیر می‌کشد نیمه شب است و دل به غمِ یار می‌دهی نیمه تمام، تکیه به دیوار می‌دهی شرمنده‌ام که سخت شده شست‌و‌شوی من نیمه شب است و تازه رسیدی به موی من مویی که سوخت، حوصله را سر می‌آورد در آن سکوت، دادِ تو را در می‌آورد امشب بیا و پیرهنم را عوض نکن فرصت نمی‌شود، کفنم را عوض نکن از شهرِ آشنای تو گمنام می‌روم امشب به روی شانه‌ات آرام می‌روم از داغ، خم به حضرتِ ابروت می‌کشی با گریه کار از سرِ زانوت می‌کشی با رفتنم اگر که تو چین می‌خوری ببخش هی پشتِ هم اگر به زمین می‌خوری ببخش دردِ تو را به جانبِ افلاک می‌برم با خویش آرزوی تو در خاک می‌برم گرچه به رفتنم دلت آشوب می‌شود غصه نخور که پهلوی من خوب می‌شود زینب اگر چه حسرتِ آغوش می‌خورد در خاک، زخم سینه‌ی من جوش می‌خورد حالا به حالِ آینه‌ها گریه می‌کنم دارم برای کرب‌وبلا گریه می‌کنم بر پیکرِ شریفِ در آغوشِ نیزه‌ها بر قتلِ صبر و راس جدا گریه‌ می‌کنم در قتلگاه، وقتِ اذان کشته می‌شود آقا، حسینِ من نگران کشته می‌شود https://eitaa.com/emame3vom/86406 .
. جهنم است بهشتی که جز عذاب ندارد که جز عذاب ندارد دلی که تاب ندارد چگونه آن‌که زنش بر زمین نخورده بفهمد؟ که گاه غُصه‌ی یک مرد احتساب ندارد سوالِ اینکه چه بوده گناهِ مادرِ سادات درست مثل سلامِ علی جواب ندارد چه انتظاری از اعجازِ دربِ سوخته داری؟ گلی که له شده در زیرِ پا، گلاب ندارد گُلی که میخ، در آتش گرفته پیرهنش را میانِ مُردن و پژمردن انتخاب ندارد همین که بوی تو پیچید ای عصاره‌ی یاسین سویِ تو خادمه کاری به جز شتاب ندارد بگو به آن‌که تو را زد به قصدِ قُرب در اینجا دگر  شنیدنِ  فریادِ زن  ثواب ندارد به آن‌کسی‌ که لگد زد، بگو که سینه‌ی گندم میانِ شعله دگر تابِ آسیاب ندارد در آن میانه که قنفذ به ما بلند بخندد مغیره از زدنت هیچ اجتناب ندارد تمامِ شهر چنین که تو را زدند حسابی حساب کردم و دیدم کسی حساب ندارد غرورِ من سرِ دستِ شکسته‌ی تو شکسته وگرنه دستِ علی غُصه‌ی طناب ندارد شبی که سیلیِ شلاق سرمه ریخت به چشمت از آن به بعد نگاهِ تو میلِ خواب ندارد کم است دنده‌ای از پهلویت وگرنه عزیزم ز جا بلند شدن این‌همه عذاب ندارد کجا برم غمِ ناموس و درد دل به که گویم؟ کسی شبیه دلم خانه‌ی خراب ندارد از آن جمال، همین چند استخوانِ شکسته به جز جلالتِ یک اسم بین قاب ندارد به خاکِ خونیِ کوچه قسم که هیچ امیدی به ماندنِ تو بدین وضع، بوتراب ندارد فرات، مهریه‌ات بود، ای دریغ که سهمی از آن، حسین به قدرِ دو قطره آب ندارد اگرچه سوخته بعد از حسین صورتش، اما گلایه مادرِ اصغر از آفتاب ندارد به بی‌کسیِ حسن گریه می‌کنی دمِ آخر که همسری به وفاداریِ رباب ندارد ✍ .