eitaa logo
امام حسین ع
17.7هزار دنبال‌کننده
397 عکس
2هزار ویدیو
1.9هزار فایل
کانال مداحی و شعر و سبک https://eitaa.com/emame3vom
مشاهده در ایتا
دانلود
4_6010448015083441500.mp3
33.15M
🎙 کربلایی علی کرمی 📆 ایام شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها ( روایت ۷۵ روز ) _ ۱۸ آبان ۱۴۰۱ ▪️هیئت سائلین العباس علیه السلام
4_5807931291940689998.mp3
19.64M
روضه ی حضرت زهرا سلام الله علیها 🎙کربلایی علی کرمی 📆 ایام فاطمیه ( روایت ۷۵ روز ) ▪️هیئت سائلین العباس علیه السلام
4_5821020720171323023.mp3
12.1M
مدح و روضه ی حضرت زهرا سلام الله علیها 🎙کربلایی علی کرمی 📆 ایام فاطمیه _ ۱۹ آذر ۱۴۰۱ ▪️روضه ی احسان الحسن علیه السلام
26.48M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎙 کربلایی علی کرمی 📆 ایام فاطمیه _ ۱۴۰۱ ▪️هیئت رضاجان علیه السلام
4_5803379378226205218.mp3
11.74M
مدح و سلام الله علیها 🎙کربلایی علی کرمی 📆 ۱۵ آذر ۱۴۰۱ ▪️هیئت رضاجان علیه السلام حاج
امام حسین ع
مدح و #روضه_حضرت_زهرا سلام الله علیها 🎙کربلایی علی کرمی 📆 ۱۵ آذر ۱۴۰۱ ▪️هیئت رضاجان علیه السلام
. دوازده بند شعر در مدح و مصيبت (س) بند اول نبوت ناتمام است و علی تنهاست بی زهرا ولایت کشتی گم گشته در دریاست بی زهرا چنان که بی علی زهرا ندارد کفو و همتایی علی آری علی یکتای بی همتاست بی زهرا به قدر قدر و کوثر می خورم سوگند نزد حق که قدر قدر و کوثر هر دو ناپیداست بی زهرا نه جنت را نه کوثر را نه غلمان را نه حورا را نه دنیا را نه عقبی را نخواهم خواست بی زهرا مبادا ناقة او پا گذارد دیر در محشر که حتی انبیا را بانگ وانفساست بی زهرا به آیات شفاعت می خورم سوگند در محشر شفاعت را نه مفهوم است و نه معناست بی زهرا به پیشانی اهل جنت این مصراع بنوشته که جنت دوزخ رنج و عذاب ماست بی زهرا محبت آب داده لاله های بوستانش را شفاعت می کشد در حشر ناز دوستانش را 🏴 بند دوم محمد جان جان عالم و زهرا بود جانش از آن می گفت ای جان پدر بادا به قربانش زمین و آسمان مهمان سرا و میزبان زهرا ملک در عرش و جن و انس در فرشند مهمانش چگونه، کی، کجا از خلق آید وصف بانویی که ذات حق ثناگو باشد و احمد ثنا خوانش به قرآن می خورم سوگند بی جا نیست گر گویم محمد خاتم پیغمبران زهراست قرآنش اگر بی مهر او سلمان گذارد پای در محشر مسلمان نیستم بالله اگر خوانم مسلمانش مناز اینقدر بر عیسای خود ای مادر عیسی دو عیسی آفرین پرورده این مادر به دامانش نه جن و انس و حوری و ملک گشتند مبهوتش که علم کل امیر المومنین گردیده حیرانش ثناها گفته و خواندند در امکان بسی او را به جز آنکس که خلقش کرده نشناسد کسی او 🏴 بند سوم تو زهرایی تو زهرای محمد پروری زهرا رسول الله را هم دختری، هم مادری زهرا نبی را پارة تن روح مابین دو پهلویی امیرالمومنین را رکن و کفو و همسری زهرا گواهی می دهم ای روح احمد هستی حیدر که تو هم مصطفی، هم فاطمه، هم حیدری زهرا گهی گویم امیرالمومنین برتر بود از تو گهی بینم تو از او در جلالت برتری زهرا تو والشمسی، تو واللیلی، تو والفجری، تو والعصری تو نوری، هل اتایی و الضحایی کوثری زهرا تو از مریم، تو از هاجر، تو از حوا، تو از ساره نه، تو از انبیا جز احمد مرسل سری زهرا امید رحمة للعالمین محبوبة داور پناه انبیا در گیر و دار محشری زهرا تو سر ناشناس ذات پاک حق تعالایی نمی دانم که هستی آنقدر دانم که زهرایی 🏴 بند چهارم سلام الله ای جان محمد، بر تن و جانت که پیغمبر کند تعظیم و بوسد همچون قرآنت تویی آن سرمدی بحر و تویی آن احمدی کوثر که جوشد تا قیامت گوهر عصمت ز دامانت خدا خود بر محمد کرد ابلاغ سلامت را محمد گفت جانان منی جانم به قربانت تو از روز نخستین میزبان خلقتی زهرا تمام آفرینش تا صف حشرند مهمانت تویی انسیه الحورا تویی حوراء الانسیه همه در حیرتم حوریه خوانم یا که انسانت تو نوراللهی و نور علیٰ نورند اولادت تو الرحمانی و حق داده لؤلؤ داده مرجانت نه تنها خواجة لولاک برخیزد به تعظیمت که جبرییل امین آرد سلام از حی سبحانت تو روحی، روح مابین دو پهلوی رسول استی بتول استی، بتول استی، بتول استی، بتول استی 🏴 بند پنجم تو مام یازده عیسای عیسی آفرین استی تو سرتا پا تمام رحمة للعالمین استی تو از صبح ازل منصورة اهل سماواتی تو تا شام ابد عرش الهی در زمین استی امیرالمومنین دست خدا بود و یقین دارم که تو یا فاطمه دست امیرالمومنین استی علی حبل المتین باشد به قرآن حی سرمد را یقین دارم تو حبل محکم حبل المتین استی شنیدم بعد احمد جبرئیلت هم سخن بودی چه می گویم تو خود استاد جبریل امین استی تو منصوره، تو صدیقه، تو راضیه، تو مرضیه تو توحیدی، تو قرآنی، تو ایمانی، تو دین استی تو هم روح الفؤاد استی، تو هم باب المراد استی تو هم عین الحیات استی، تو هم حق الیقین استی اگر چه در ثنایت در فشاندم یا گهر سفتم تو بالاتر از آنی من به قدر فهم خود گفتم 🏴 بند ششم قیامت روز قدر و اقتدار توست یا زهرا عذاب و عفو هم در اختیار توست یا زهرا شفاعت می کنی در حشر کل دوستانت را کرامت تا ببخشی بی قرار توست یا زهرا نه تنها آدم و نوح و خلیل و موسی و عیسی رسول الله هم چشم انتظار توست یا زهرا رها کردن، گرفتن، عفو کردن، حکم فرمودن به تو تفویض از پروردگار توست یا زهرا تو کوثر بودی و گشتی عطا بر احمد مرسل که این سوره فقط در انحصار توست یا زهرا تمام آفرینش در مزارت گشته گم آری کجا از دیده ها پنهان مزار توست یا زهرا میان دشمنان تنها حمایت از علی کردن به دست و سینه مهر افتخار توست یا زهرا مدینه خواست از نفرین تو زیر و زبر گردد فداکاریت باعث شد که حیدر زنده برگردد https://eitaa.com/emame3vom/86402 .👇
امام حسین ع
. دوازده بند شعر در مدح و مصيبت #حضرت_زهرا (س) بند اول نبوت ناتمام است و علی تنهاست بی زهرا ولایت
. دوازده بند شعر در و مصيبت (س) بند هفتم تو در بیت ولایت شمع سوزان علی بودی تو جانان محمد بودی و جان علی بودی چگونه حرمتت پامال شد ای سورة کوثر چرا نقش زمین گشتی تو قرآن علی بودی علی حق داشت گر از هجر تو سرو قدش خم شد تو سرو و باغ و بستان و گلستان علی بودی نه در شام عروسی، نه ز صبح روز میلادت تو پیش از خلقتت در عهد و پیمان علی بودی تو تا رفتی علی تنهای تنها شد، که تو تنها شریک درد و غم های فراوان علی بودی تو با دست شکسته، دست حیدر بودی ای زهرا تو با اشک پیاپی چشم گریان علی بودی ندارد شیر حق بعد از تو همتایی و هم شانی تو همتای علی بودی و هم شان علی بودی علی می دید مرآت الهی را به دیدارت چگونه پیش چشم او جسارت شد به رخسارت 🏴 بند هشتم شگفتا اهل دوزخ باغ رضوان را زدند آتش شیاطین بیت ذات حی سبحان را زدند آتش الهی جسمشان در نار قهر کبریا سوزد که هیزم جمع کرده کعبة جان را زدند آتش به دین کردند با شمشیر دین از چار سو حمله ز قرآن دم زدند و بیت قرآن را زدند آتش گلی را که نبی پرورد با ضرب لگد چیدند به غنچه حمله کردند و گلستان را زدند آتش به قرآن می خورم سوگند سوزاندند قرآن را به ایمان می خورم سوگند ایمان را زدند آتش مسلمان نیستم گر کذب گویم، نامسلمانان از این بیداد قلب هر مسلمان را زدند آتش به ناموس الهی حمله ور گشتند نامردان همان قومی که بیت شاه مردان را زدند آتش نمی گویم که تنها دخت احمد را زدند آنجا محمد را، محمد را، محمد را زدند آنجا 🏴 بند نهم خدای من بهشت و شعله های نار یعنی چه؟ خطا کاران و بیت عصمت دادار یعنی چه؟ جسارت های دیو و صورت انسیه الحورا گل بی خار و باغ وحی و نیش خار یعنی چه؟ نگاه شیر حق و تازیانه خوردن زهرا طناب خصم و دست حیدر کرار یعنی چه؟ امیرالمومنین تنها میان آن همه دشمن یگانه حامیش بین در و دیوار یعنی چه؟ مگر نه سینة زهرا، بهشت مصطفی بودی بهشت مصطفی و صدمة مسمار یعنی چه؟ فشار در، غلاف تیغ، قتل طفل شش ماهه به ناموس الهی این چنین رفتار یعنی چه؟ مدینه زیر و رو شد از صدای نالة زهرا خدایا بی¬تفاوت بودن انصار یعنی چه؟ نه تنها سوختند از آتش کین بیت مولا را مسلمانان به پیغمبر قسم کشتند زهرا را 🏴 بند دهم تو طوبای علی بودی، چرا بشکست پهلویت تو مرآت خدا بودی، چرا شد نیلگون رویت تو روح مصطفی بودی، چرا پشت در افتادی تو دست مرتضی بودی، چرا بشکست بازویت خدیجه کو که گیرد در بغل چون جان شیرینت محمد کو که در بر گیرد و چون گل کند بویت اگر چه در پس در، حبس شد در سینه فریادت صدای یا علی سر می کشید از تار هر مویت تو با دست شکسته لب گشودی تا کنی نفرین امیرالمومنین با دست بسته شد دعاگویت مصیبت های تو از آسمان ها بود سنگین تر که در سن جوانی این چنین خم گشت زانویت چرا در هم شکستی ای محمد در قد و قامت چه با مهر رخت شد ای قمر شرمنده از رویت چه شد با تو چه پیش آمد که با آن صبر بسیارت طلب کردی هماره مرگ خود از حی دادارت 🏴 بند يازدهم تو در راه امیرالمومنین خود را فدا کردی تو با ایثار جان حق ولایت را ادا کردی تو بر حفظ علی با طفل معصومت سپر گشتی تو حتی بین دشمن چار کودک را رها کردی تو زینب داشتی ای بانوی خلقت چه پیش آمد که چون نقش زمین گشتی کنیزت را صدا کردی مدال روی بازویت گواهی می دهد آری که جان دادی طناب از دست حبل الله وا کردی تو از دور علی، روبه صفت ها را پراکندی تو در یک شهر دشمن، یاریِ شیر خدا کردی تو برگرداندی از مسجد امامت را سوی خانه تو دختر تربیت بهر قیام کربلا کردی تو با نطق رسایت خطبه خواندی از علی گفتی تو ما را با علی تا صبح محشر آشنا کردی ولایت زنده از نطق رسای توست یا زهرا غدیر دوم ما خطبه های توست یا زهرا 🏴 بند دوازدهم سلام ما به سوز و گریه و تاب و تبت مادر سلام مرغ شب بر ذکر یا رب، یا ربت مادر سلام ما به پایان غروب درد انگیزت سلام ما به غسل و کفن و تشییع شبت مادر سلام ما به غم¬هایی که کردی از علی پنهان سلام ما به اشک بی صدای زینبت مادر سلام ما به آن آخر نگاه و آخرین ذکرت که وقت دادن جان، گشت جاری بر لبت مادر سلام ما سلام ما سلام ما بر آن بانو که درس عصمت و ایمان گرفت از مکتبت مادر سلام ما به فرزندان پاکت تا صف محشر که تو خود آسمان استی و آنان کوکبت مادر سلامی پاک همچون آیة تطهیر از میثم به سبطین و دو دخت و شوهر و ام و ابت مادر به هر جا رو کنم شهر و دیار توست یا زهرا دل هر شیعه تا محشر مزار توست یا زهرا .
امام حسین ع
مدح و #روضه_حضرت_زهرا سلام الله علیها 🎙کربلایی علی کرمی 📆 ۱۵ آذر ۱۴۰۱ ▪️هیئت رضاجان علیه السلام
. ای فدایت همه‌ی دار و ندارم زهرا بنگر نیست کسی جز تو کنارم زهرا رفت پیغمبر و از صحبت او غفلت شد از قضا سهم علی بی کسی و غربت شد استخوانی به گلو گرچه برایم مانده غربتم بیشتر از هر چه تو را رنجانده دم به دم ، دم فقط از حیدر کرار زدی با شجاعت به دل لشکر کفار زدی شده اثبات برای تو هماوردی نیست زن که نه ! مثل تو در معرکه ها مردی نیست زینب از کودکی اش چشم به تو دوخته است شیرزن بودن خود را ز تو آموخته است صبر کارم شده ،هرچند برانگیخته ام در دل بستری و سخت بهم ریخته ام کاش تاریخ از این واقعه اش رد می شد غربتم باعث آن شد که نباید می شد بر زمین بودی و دستان مرا می بستند آن جماعت که به حرمت شکنی هم دستند من خودم بودم و دیدم که چه آمد سر تو حلقه زد آتش نامرد به دور و بر تو به تلافی احد صید به صیاد رسید بازهم شکر خدا فضه به فریاد رسید آری آن واقعه که مندرج این بخت است صحبت از آن به خداوند برایم سخت است تا نفس دارم و مانند تو همسر دارم دست از این عشق محال است دمی بر دارم شکوه ای نیست اگر سینه پر از آزرم است زرهم پشت ندارد به تو پشتم گرم است قد کمان مثل هلال قد مهتاب شدی شمع وارانه به پیش نظرم آب شدی دیده ام با چه مکافات وضو می گیری من که محرم به توام ، بهر چه رو می گیری ؟! شیشه عمر علی ، جان علی ناله نکن پیراهن را به تنت باغ پر از لاله نکن تو چرا ، خجلت از یار سزوار من است عذرخواهی به خداوند فقط کار من است بغض بی عاطفه بست است گلویم زهرا حال از بی کسی ام با تو چه گویم زهرا نه فقط اینکه توجه به کلامم نکنند مردم شهر نبی نیز سلامم نکنند غم همین بس که مغیره به علی می خندد آن غلافی که به تو زد به کمر می بندد قلب من بیشتر از بازوی تو درد گرفت چقدر جایزه آن قنفذ نامرد گرفت شاخه‌ی یاس علی دست خزان برد تو را پشت در غربت من بود که آزرد تو را نرو اینگونه مرا یکّه و تنها نگذار به روی خواهشم آرامش من پا نگذار .............. ‍ ‍ . کار دنیا رو میبینی فاطمه چجوری با من و تو تا میکنه تا میخوایم یکم باهم حرف بزنیم زخمای تنت دهن وا میکنه خنده های تو همه دلخوشیمه من همون علی خوش روی توام بخدا درد توام درد منه نگران زخم پهلوی توام با خودم میگم کی فکرشو میکرد یه روزی تو از علی رو بگیری تو زن جوون خونه ی منی مجبوری که دست به پهلو بگیری نزديك سه ماهه از خونه ی ما صداى بگو بخند نيومده نفست بند اومده اما هنوز خون زخم سينه بند نيومده دل نازکت رو با زخم زبون از همون روز عروسی نیش زدن چِش نداشتن ببینن با هم خوشیم خونه زندگیمونو آتیش زدن غصه مو به کی بگم؟! نمیدونم حق داره دلم اگه آهی داره غصم اینه: میدونستن همه شون این خونه بچه ی توو راهی داره شعر از گروه " " .
. این ذکر کوثر است، علی جان حلال کن ساعاتِ آخر است، علی جان حلال کن بگذار کوله‌بارِ غمت را به دوشِ من بسپار حرفِ غربت خود را به گوشِ من هر شب به حال بی کسی‌ات زار می‌زنم سنگ تو را به سینه‌ی غمبار می‌زنم من را ببخش از تو اگر رو گرفته‌ام در این سه ماه، دست به پهلو گرفته‌ام شرمنده‌ام وبال شدم روی بالِ تو یک‌جا غمِ سه ماهه‌ی من گشت مالِ تو زهرا بمیرد آه، که دستِ تو بسته شد خانه‌نشین شدی و غرورت شکسته شد ای صاحبِ وقارِ صنوبر شکسته‌ها افتاده‌ای به خانه چنان ورشکسته ها دنیا وفا به خیرِ مدامت نمی‌کند حیف از تو که مغیره سلامت نمی‌کند نسبت به روزِ قبل، کمی پیرتر شدی من رو به قبله‌ام تو چرا محتضر شدی؟ می‌خواستم همیشه بمانم به پای تو می‌خواستم نفس بکشم در هوای تو این سینه‌ی شکسته مجالِ مرا گرفت دستِ سیاهِ کوچه جمالِ مرا گرفت نُه سال مثل باد گذشت از مقابلم آتش گرفته از تو جدا می‌شود دلم یادم نمی‌رود که به من دیده دوختی بهرِ جهازِ من، سپرت را فروختی تا زنده‌ام برای تو سر می‌دهم علی صدها پسر به جای سپر می‌دهم علی من عهد بسته‌ام که بمیرم به راه تو دارو ندارِ فاطمه نذرِ نگاهِ تو من بوسه را به دست تو با گریه کاشتم شرمنده‌ام که بیشتر از این نداشتم داغِ غریبی‌ات گره کورِ زندگی‌ست شوقم به مرگ، بیشتر از شورِ زندگی‌ست با گریه‌ی تو، درد به بر می‌کِشد مرا این زخمِ سینه باز، به در می‌کشد مرا یادم نمی‌رود که در از روبه‌رو رسید آتش دوید و درد به من مو‌به‌مو رسید می‌زد به گوشِ واقعه فریاد، محسنم آتش دوید و از نفس افتاد محسنم آتش دوید و سوختنم را رها نکرد بر من تنید و شعله تنم را رها نکرد هرچه تلاش کردم از آن‌جا جدا شوم یک لحظه میخ، پیرهنم را رها نکرد طوری زدند فاطمه‌ات را که بعد از آن این زخمِ بد قِلِق بدنم را رها نکرد دیگر توان نمانده در این جسمِ منحنی چسبیده است بر تنم این زخمِ ناتنی گفتی بمان، به جانِ تو دیگر نمی‌شود این نیمه‌جان برای تو همسر نمی‌شود چیزی نمانده از بدنم غیرِ استخوان حیدر بیا و اشهدِ زهرات را بخوان ای حضرتِ حبیبِ همیشه غریبِ من هنگامِ غسلِ من، کمکت می‌کند حسن می‌بینمت که چشم تو از اشک تر شده بر این تنی که خورد شده، مختصر شده درهم شدم، شکسته‌شدم، کم شدم ولی کارِ تو وقتِ غسل کمی بیشتر شده این هفت سطلِ آب، کفافم نمی‌دهد حوریه بودنم چقَدَر دردسر شده حوریه بودنم چه عذابی درست کرد از من به چشم‌هات چه قابی درست کرد می‌دانم اینکه کار به تاخیر می‌کشد با آبِ غسل، پهلویِ من تیر می‌کشد نیمه شب است و دل به غمِ یار می‌دهی نیمه تمام، تکیه به دیوار می‌دهی شرمنده‌ام که سخت شده شست‌و‌شوی من نیمه شب است و تازه رسیدی به موی من مویی که سوخت، حوصله را سر می‌آورد در آن سکوت، دادِ تو را در می‌آورد امشب بیا و پیرهنم را عوض نکن فرصت نمی‌شود، کفنم را عوض نکن از شهرِ آشنای تو گمنام می‌روم امشب به روی شانه‌ات آرام می‌روم از داغ، خم به حضرتِ ابروت می‌کشی با گریه کار از سرِ زانوت می‌کشی با رفتنم اگر که تو چین می‌خوری ببخش هی پشتِ هم اگر به زمین می‌خوری ببخش دردِ تو را به جانبِ افلاک می‌برم با خویش آرزوی تو در خاک می‌برم گرچه به رفتنم دلت آشوب می‌شود غصه نخور که پهلوی من خوب می‌شود زینب اگر چه حسرتِ آغوش می‌خورد در خاک، زخم سینه‌ی من جوش می‌خورد حالا به حالِ آینه‌ها گریه می‌کنم دارم برای کرب‌وبلا گریه می‌کنم بر پیکرِ شریفِ در آغوشِ نیزه‌ها بر قتلِ صبر و راس جدا گریه‌ می‌کنم در قتلگاه، وقتِ اذان کشته می‌شود آقا، حسینِ من نگران کشته می‌شود https://eitaa.com/emame3vom/86406 .
. ای خوش آن روزی که ما در خانه مادر داشتیم  دیده از دیدار رخسارش منور داشتیم  هر کسی جسم عزیزش روز بردارد، ولی  ما که جسم مادر خود را به شب برداشتیم  کاش آن روزی که مادر گفت: پهلویم شکست  ما دَمِ در، حق حفظ جان مادر داشتیم  کاش آن روزی که تنها مادر ما را زدند  ما یکی را در میان کوچه، یاور داشتیم  کاش محسن را نمی کشتند، تا ما غنچه ای  یادگار از آن گل رعنای پرپر داشتیم  کاش آن ساعت که دانستیم بی مادر شدیم  جای آغوشش به خاک تیره، بستر داشتیم  این در و دیوار می گرید به حال ما، که ما  مادری بشکسته پهلو پشت این در داشتیم  مادر ما، رفت از دنیا در آن حالی که ما  گریه بر حالش سر قبر پیمبر داشتیم  «میثم» از دل می سراید شعر جانسوزش، بلی  از عنایت ما به او چون لطف دیگر داشتیم  حاج غلامرضا سازگار (میثم)✍ (س) https://eitaa.com/emame3vom/86407
. 🏴 ۱۴۰۲ سلام الله علیها ✍ 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ چند روزی می شود با بغض صحبت می کنی روشنای خانه ام! کم استراحت می کنی با همان دستی که بالا هم نمی آید دگر روزیِ افلاک را هر صبح قسمت می کنی هم میان کوچه ها و هم میان شعله ها با علی جای تمام شهر بیعت می کنی بیشتر از خود به فکر روزیِ همسایه ای مثل بارانی و بی منت محبت می کنی این منم از رو گرفتن های تو دق می کنم این تویی در خانه ات احساس غربت می کنی لااقل مرگ مرا هم از خدای خود بخواه نیمه شب وقتی که با معبود خلوت می کنی اسم این دیگر گدایی نیست وقتی سال هاست بیشتر از حاجت سائل عنایت می کنی روز محشر شعله ها وقتی محیا می شوند مادرانه می رسی ما را شفاعت می کنی .
. 🏴 ۱۴۰۲ سلام الله علیها ✍ 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ خانوم خونم - ای مهربونم زهرای من تنها بری تنها میمونم پاشو دعا کن - چشماتو وا کن فکری به حال حیدر و این بچه ها کن بیش از همه حسن / دل بی قراره توو خواب میگه نزن / آروم نداره قدش نمی رسید / واست سپر شه جوری زده پلید / تا درد سر شه ۲ نرو آروم جونم بمون خانوم خونم 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ آتیش و دود و ... - رنگت کبود و ... می زد تو رو آخر نگفت جرمت چی بود و ... ؟! خیلی جوونی - کاشکی بمونی این پهلو اون پهلو نمیشی نیمه جونی توو خونه ی خودم / دستامو بستن شرمنده توام / حُرمت شکستن وای از وصیتِ / غسّلنی فی اللیل اوج مصیبته / دفّننی فی اللیل ۲ نرو آروم جونم بمون خانوم خونم 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ حرف از فدک شد - سهمت کتک شد آیینه عمرم شکست و پر ترک شد میری عزیزم - ای همه چیزم من با چه رویی روی قبرت خاک بریزم باشه قرارمون / گوشه ی گودال وقتی که پیکرش / میشه لگد مال سهمش میشه فقط / خنده و آزار باور نمیکنم / زینب و بازار ۲ حسین سردار بی سر حسین مظلوم مادر . 👇
. |⇦•در شهر اگر.‌.. وتوسل به حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده ۱۴۰۱به نفس سید رضا نریمانی ●━━━━━━─────── در شهر اگر هیچ کسی را غم دین نیست تا فاطمه زنده است علی خانه نشین نیست ای دست پر از پینه ز چرخاندن دسداس افلاک در افلاک، تو را جایگزین نیست درکوچه ی مسجد تو زمین خوردی و در ما جزپینه ی چون زانوی اُشتر به جبین نیست انصار هم از خطبه ی تو شرم نکردن کردند بهانه که چِنان است و چنین نیست غَصب فدک این بود که نام تو نباشد پیداست که دعوا سر یک تکّه زمین نیست «کو چادرخاکی شده کو دامن مولا» تاکی بزنم چنگ به حبلی که متین نیست جایی که علی هست معاویه چه کاره است قرآنِ سر نیزه که قرآنِ مبین نیست ای کاش که خود را برسانم به رکوعش زیرا که به جز نام توأش نقش نگین نیست مقصود خدا از دو جهان خلقت زهراست أَلمِنَّتُ لِلّه که این است و جز این نیست : ✍ مرغِ دل یک بام و دارد دو هوا گه مدینه می رود گه کربلا برمشامم میرسد هرلحظه بوی کربلا بر دلم ترسم بماند آرزوی کربلا تشنه ی آب فراتم ای اجل مهلت بده تا بگیرم دربغل قبر شهید کربلا ای حسین.... ــــــــــــــــــ https://eitaa.com/emame3vom/86411 ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 👇
4_5866024736118542414.mp3
14.22M
|⇦•در شهر اگر.... وتوسل به حضرت زهرا سلام الله علیه اجرا شده ۱۴۰۱به نفس سیدرضا نریمانی
. ... صدای غربتت به گوش عالم و آدم رسید ولی بازم آقا هستی طرید بمیرم واست میون غفلتم شدی آواره ی صحرا و دشت چرا هیشکی دنبال تو نگشت بمیرم واست تو اینجوری غریب، این واسه ما خیلی بده بگو با غصه ها، به روز تو چی اومده اصن تو این روزا، کسی بهت سری زده کاری به غیراز این، بر نمیاد از دست من فقط دعا کنم، که برگردی یابن الحسن به حقّ زهرا عجّل لولیّک الفرج.... 🌸🌸 میون اشک و آه توسل می کنم به مادرت تا زنده هستم باشم نوکرت آقای خوبم به اذن مادرت الهی که بشم قربون تو همش باشم بلاگردون تو آقای خوبم عزای مادره،کجایی ای صاحب عزا یه عمره ناشناس،میای به روضه های ما خون گریه می کنی، در وسط لطمه زنا کاری به غیراز این، بر نمیاد از دست من فقط دعا کنم، که برگردی یابن الحسن به حقّ زهرا عجّل لولیّک الفرج.... 🌸🌸 میون شعله ها تو رو میخونه مادر پشت در زمین خورده روبه روی پدر میگه العجل چه بی هوا زدند یکی سیلی زد ،دیگری لگد یکی با کعب تازیونه زد میگه العجل خونه ی جدّ تو، پر شده از نامحرما بیا که مادرت، افتاده زیر دست و پا بیا ببین شده، چاره ی مرتضی عبا کاری به غیراز این، بر نمیاد از دست من فقط دعا کنم، که برگردی یابن الحسن به حقّ زهرا عجّل لولیّک الفرج.... ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) .👇
اللهم عجل لولیک الفرج (93).mp3
4.56M
اللهم عجل لولیک الفرج
. شعر 1 السلام علیک یا صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف تنها نگار ، حضرت صاحب زمان بیا اصل بهار ،حضرت صاحب زمان بیا از دیده ای که ثانیه ای هم ندیده ات رفته قرار ،حضرت صاحب زمان بیا صحرای خشک مانده و باران ندیده ام بر من ببار،حضرت صاحب زمان بیا هرچند بوده ام گل نرجس برای تو بدتر ز خار ،حضرت صاحب زمان بیا بنگر که شیعه مانده به راهت تمام عمر در انتظار،حضرت صاحب زمان بیا گم کرده بین کوچه ره خانه مادرت با چشم تار،حضرت صاحب زمان بیا در پشت درب خانه تو را خوانده است او با قلب زار ،حضرت صاحب زمان بیا دست علی رسیده به زخم غلاف تیغ در غسل یار ،حضرت صاحب زمان بیا بر چشم تار فاطمه افتاده دیده اش بین مزار،حضرت صاحب زمان بیا ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) .................... . شعر 3 السلام علیک یا صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف باز هم روضه گرفتی در کجا آقای من در مدینه یا نجف یا کربلا آقای من باز شاید در خیال انتقام مادری بر ظهورت می کنی دائم دعا آقای من در سکوت خیمه ات تنها صدای آه توست نیست در دور وبرت یک آشنا آقای من رسم هر بزم عزا این است که در پیش در خیر ِمقدم گو شود صاحب عزا آقای من پس کجای روضه ی ما بی قرار مادری تا پیام تسلیت گویم تو را آقای من دق نکردم من اگر در این عزا شرمنده ام کی شود این روضه ها حقّش ادا آقای من با چه جرمی روبروی چشم‌گریان حسن شد به روی مادرت سیلی روا آقای من؟ مادرت را بین کوچه از سرکینه زدند روبروی همسرش چل بی حیا آقای من کوچه آغاز جسارت در زمین نینواست شد دوشنبه مطلع کرب و بلا آقای من شد تأسّی بر جفای کوچه و درکربلا شد به جدّ بی کَسَت صدها جفا آقای من زد یکی او را به نیزه دیگری با خنجرش پیرمردی آمد و زد با عصا آقای من روبروی عمه ی مظلومه ات رأس حسين شد جدا و رفت روی نیزه ها آقای من ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) .
. شعر 4 السلام علیک یا صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف ای مرهم شرار جگر یابن فاطمه بر شام تار ِ شیعه سحر یابن فاطمه هر جمعه در هوای ظهور تو مانده ایم امّا نیامد از تو خبر یابن فاطمه حق را شکست داده سپاه ِ نفاق وظلم کی می رسد زمان ظَفَر یابن فاطمه از دست ِما مقیم بیابان شدی،ببخش برگرد بین شیعه دگر یابن فاطمه بنگر که روبه روی حسن روی مادرت نیلی شده ست بین گذر یابن فاطمه در پشت درب خانه تو را می زند صدا با سوز و آه و دیده ی تر یابن فاطمه بین گدازه های در ِ نیمه سوخته بر سینه اش نشسته شرر یابن فاطمه روی ضریح ِ سینه ی او، میخ داغ ِدر از خود به جا نهاده اثر یابن فاطمه او شد سپر برای علی و برای او محسن شده ست همچو سپر یابن فاطمه بشکسته است شاخه ی طوبا و از برش روی زمین فتاده ثمر یابن فاطمه با دست بسته خوانده تو را مرتضی بیا ای مرهم شرار جگر یابن فاطمه ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) .
. سبک امام رضا کمِ ما وُ کرمت‌ .... خون‌لخته‌هاییِ که رویِ میخِ درِه به من میگه مادر راهیِ سفره هر وقت دستاش برا دعا بلند میشه عجّل وفاتی‌ش دلِ ما رو می‌بره می‌لرزونه دلمو نمازِ شبش آخرین سجده و دعایِ رو لبش وقتی که به سجده می‌ره خون جاریه‌ می‌خونه از جدایی پیشِ زینبش عیادتِ اهلِ مدینه رَم دیدم صدایِ زمزمه‌هاشونو شنیدم تو حرفاشون نااُمیدی موج می‌زنه طعمِ تلخِ طعنه‌هاشونو چشیدم آخه مگه اینجور حرفا گفتنیه شنیدم می‌گفتن دیگه رفتنیه چند روز دیگه می‌تونیم راحت بخوابیم این فاطمه خوب نمی‌شه مُردنیه‌ ( کربلا ) مرغِ دلم تو صحنِ تو پر می‌زنه عاشق تا وا شدنِ در در می‌زنه‌ هر شبِ جمعه هوایی میشه میره‌ سری به شیش‌گوشه‌یِ دلبر می‌زنه‌ حرفایِ قرآن خیلی شنیدنیه میگه بهشتِ آسمون دیدنیه امّا خاکی مثِه خاکِ کربلا نیست این تنها خاکیه که بوسیدنیه‌‌ ✍ .👇