#مناجات_با_امام_زمان_عج
از بس که تلخی غم هجران چشیده ام
جانی نمانده است برایم...بریده ام
عیب وصال چیست نصیبم نمی شود؟
خیری که از فراق و جدایی ندیده ام
گاهی هم از گدای خودت یک خبر بگیر
رحمی کن ای عزیز بر این اشک دیده ام
نفرین به معصیت که مرا از تو دور کرد
بر باد داده هر چه که زحمت کشیده ام
خیلی دلم شکسته...گرفتار و خسته ام
از بس که در پی هوس خود دویده ام
دارم به راه عاشقی ات پیر می شوم
ناز تو را ببین به چه قیمت خریده ام
بحر العلوم...حلی و فرزند مهزیار
توصیف روی تو ز بزرگان شنیده ام
با این همه گناه به روضه کشاندی ام
با لطف توست که به نوایی رسیده ام
گریان زینبی و پریشان زینبم
من غصه دار عمه ی قامت خمیده ام
#جمعه
#علی_سپهری
............
#طفلان_حضرت_زینب
بسم الله الرحمن الرحیم
بنگر دیده ی تر را بپذیر از خواهر
این دوتا قرص قمر را بپذیر از خواهر
پهلوانند و علی وار رجز می خانند
سرشان هم برود پای شما می مانند
شیر از زوزه ی کفتار بترسد هیهات
نوه ی جعفر طیار بترسد هیهات
راهشان ختم به عشق است تو که می دانی
راه من سوی دمشق است تو که می دانی_
چه می آید به سر اهل حرم بعد ازتو
خونفشان می شود این چشم ترم بعداز تو
نگذاری که از اینجا به خجالت بروم
پیش چشم پسرانم به اسارت بروم
ماجرای در و دیوار مگر یادت نیست
قصه سینه و مسمار مگر یادت نیست
مادری زخم ببیند پسرش می میرد
تا ابد زانوی ماتم به بغل می گیرد
اذن میدان بده تا جلوه نمایی بکنند
در دل معرکه منظومه سرایی بکنند
یا علی گفته و شمشیر به تزویر زنند
در دل حادثه با عشق تو شمشیر زنند
این دوتا میوه ی عمر و دل و جانم هستند
من اذان گوی توام این دو اذانم هستند
این اذان حی علی خیر العمل می خواهد
لبشان از لب تو طعم عسل می خاهد
جان به قربان تو قربانی من را بپذیر
این دوتا یوسف کنعانی من را بپذیر
مهرداد احمدی
.
بسمالله الرحمن الرحیم
#امام_حسین_ع_مناجات
#علی_سپهری
▶️
یک وقت از ما نوحه و دم را نگیری
سینه زنی و شور و ماتم را نگیری
خیلی میان روضه هایت سود کردیم
یک موقع از ما روضه و غم را نگیری
سینه زدم تا که گناهم را بریزی
این کمترین چیزی که دارم را نگیری
حال بد ما با وجود روضه خوب است
از دست نوکرهات مرهم را نگیری
آقا برای ما محرم خیرها داشت
از ما گنهکاران محرم را نگیری
با هم خریدی خوب و بد را بین روضه
این گریه کردن های با هم را نگیری
در بین روضه التماست می کنم من
جانم بگیری،گریه هایم را نگیری
در بین هیأت کار من پرچم زدن شد
دستان من خالیست...پرچم را نگیری!
یک شب میان روضه ات گفتم خدایا
از نوکران شاه دو عالم را نگیری
⏹
#مناجاتـباـامامـحسین
یک وقت از ما نوحه و دم را نگیری
سینه زنی و شور و ماتم را نگیری
خیلی میان روضه هایت سود کردیم
یک موقع از ما روضه و غم را نگیری
سینه زدم تا که گناهم را بریزی
این کمترین چیزی که دارم را نگیری
حال بد ما با وجود روضه خوب است
از دست نوکرهات مرهم را نگیری
آقا برای ما محرم خیرها داشت
از ما گنهکاران محرم را نگیری
با هم خریدی خوب و بد را بین روضه
این گریه کردن های با هم را نگیری
در بین روضه التماست می کنم من
جانم بگیری،گریه هایم را نگیری
در بین هیأت کار من پرچم زدن شد
دستان من خالیست…پرچم را نگیری!
@emame3vom
یک شب میان روضه ات گفتم خدایا
از نوکران،شاه دو عالم را نگیری
#علی_سپهری
امام #حسین علیه السلام
#هیئت
Fadaeian_Moharam_99010_1.mp3
29.22M
عاشق فقط به دیده ی گریان دلش خوش است
هجران زده به حال پریشان دلش خوش است
عشق است هرچه را بپسندی برای من
دلداده ات به غربت و هجران دلش خوش است
"گفتی بسوز در غم من…اِی به روی چشم"
دلسوخته به لذت درمان دلش خوش است
با فقر محض آمدنم عیب و نقص نیست
وقتی که مور هم به سلیمان دلش خوش است
محتاج یک نگاه کریمانه ی تو ام
قحطی زده به قطره ی باران دلش خوش است
در پشت در نشستن من بی دلیل نیست
سائل فقط به لطف کریمان دلش خوش است
با دست مهربان خودت لقمه ای بگیر
خیلی گدا به لقمه ای از نان دلش خوش است
اینجا بساط شاه و گدا فرق می کند
اینجا خود کریم به مهمان دلش خوش است
گیرم که خشک هم بشود چشم نوکرت
بر ابر رحمت تو کماکان دلش خوش است
می گفت عاشقی که زیارت نرفته بود
تنها به لطف شاه خراسان دلش خوش است
وقتی دلت گرفت فقط فابک للحسین
نوکر به روضه ی شه عطشان دلش خوش است
ای شهریار نیزه نشین آیه ای بخوان
دردانه ات به آیه ی قرآن دلش خوش است
#علی_سپهری
.
#حضرت_سکینه_سلام_الله_علیها
#وفات
#پنجم_ربیع_الاول
#مربع_ترکیب
امشبم را سحر نمی آید
خواب، در چشمِ تر نمی آید
مدحش از من که بر نمی آید
چون سکینه دگر نمی آید
دختر شاه... گوهر نایاب
بی قرینه... درست مثل رباب
روضه می خواند، روضه با احساس
روضه اش داشت عطر و بوی یاس
شرم یک مرد... روضه ای حساس
وای از مشک پاره ی عباس
روضه ی دست و چشم و مشک عمو
روضه قطره قطره اشک عمو
روضه خوان چشم های خود را بست
مادرش دست می زند بر دست
رأس اصغر به روی نیزه نشست
پای نیزه قد سکینه شکست
خواهر اصغر است حق دارد
به خدا خواهر است حق دارد
به روی ناقه خواند نافله را
دور ناقه شنید هلهله را
چه کند خنده های حرمله را
چشم دشمن به سوی قافله را
مثل یک مرد... مثل عمه ی خود
صبر می کرد... مثل عمه ی خود
قلبش از غصه ها کباب شده
بعد سقا فقط عذاب شده
مثل او از خجالت آب شده
وارد مجلس شراب شده
خیزرانِ یزید پیرش کرد
حرف مردی پلید پیرش کرد
دختر بی قرینه ی پدرش
روضه خوان مدینه ی پدرش
همه جا شد سکینه ی پدرش
یادش افتاده سینه ی پدرش...
...زیر پای سوارها افتاد
روی گل، ردِ خارها افتاد
یادش افتاد آه آهِ حسین
غرق در خون همه سپاه حسین
بود یک نیزه تکیه گاه حسین
داد می زد که قتلگاهِ حسین...
...پر شد از خونِ زخم های تنش
پر شد از تیر و نیزه ها بدنش
وسط حجره ی محقر خود
چشم گریان... میان بستر خود
باز در لحظه های آخر خود
یادش افتاد داغِ خواهر خود
کنج ویرانه خواهرش جان داد
سر بابا برابرش... جان داد
#علی_سپهری
#محمد_جواد_شیرازی
#حضرت_سکینه
.
.
📋 من دور از کربلا
#روضه
حاج سید رضا نریمانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
من دور از کربلا
زندگیم میگیره نور از کربلا
پای رفتن از من شور از کربلا
دور از کربلا
سامونم کربلا
یه سفر واجب شه اونم کربلا
یه شب جمعه مهمونم کربلا
دور از کربلا
سفر اولم
یادم اومد و کربلا
بارون میزد و کربلا
بارونه کربلا
مادرت میشه مهمون کربلا
شب جمعه روضهخونه کربلا
بارونه کربلا
آه! شیش گوشه حَرَم
گریه میکنم توی آغوش حَرَم
نذر زینب مشکی میپوشه حَرَم
شیش گوشه حَرَم
سَرِ پیراهنت
پیرم کردند از زندگی
سیرم کردند از زندگی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
📋 این دل آلوده ام دلبر نمیخواهد مگر؟!
#مناجات
#روضه_امام_حسین (ع)
#مناجات_با_امام_زمان (عج)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
این دل آلودهام دلبر نمیخواهد مگر؟!
حضرت صاحب زمان نوکر نمیخواهد مگر؟!
بال پرواز مرا سوزاند نارِ معصیت
مرغِ دل تا بامِ دلبر، پَر نمیخواهد مگر؟!
غفلت از تو اوج بدبختیِ ما شد ای دریغ
چارهای این دردِ زجرآور نمیخواهد مگر؟!
راه گم کردم بیا یابن الحسن دستم بگیر
ظلمتِ این سینه پیغمبر نمیخواهد مگر؟!
روزیِ یکبار روضه در شبِ جمعه حرم
من یقین دارم دعا باور نمیخواهد مگر؟!
مادری از عرش آمد سمت خاک کربلا
گفت: این پیکر، کفن آخر نمیخواهد مگر؟!
دست بردار از سرش ای ساربانِ بیحیا
یک سؤال، ارباب انگشتر نمیخواهد مگر؟!
گوشوار دخترش بردید؟! باشد بس کنید
دخترِ سبط النبی مَعجر نمیخواهد مگر؟!
*شاعران: #محمدجواد_شیرازی و #علی_سپهری
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
👇