eitaa logo
امام حسین ع
18.2هزار دنبال‌کننده
397 عکس
2هزار ویدیو
1.9هزار فایل
کانال مداحی و شعر و سبک https://eitaa.com/emame3vom
مشاهده در ایتا
دانلود
بیتاب و بیقرارم، فکری به حال من کن آشفته روزگارم، فکری به حال من کن عمریست هر محرّم بارِ گناه خود را؛ دست تو میسپارم فکری به حال من کن در گیر و دارِ غفلت نفْسم مرا زمین زد بالا گرفته کارم، فکری به حال من کن در کشتیِ نجاتت جایی برا من هست؟! خیلی امیدوارم... فکری به حال من کن با إذن مادر خود یکبار بعدِ روضه بنشین کمی کنارم فکری به حال من کن «نِعم الأمیرِ» عالم، ردّم نکن! به قران- جز تو کسی ندارم! فکری به حال من کن @emame3vom دست مرا بگیر و در اولین شبِ قبر آنجا که در فشارم فکری به حال من کن بشنو صدای آهم را «یا قَدیمَ الإحسان» بالا سرِ مزارم فکری به حال من کن! السلام
. 🍃🌺 ای به آقایی ملقّب، یامُعزّالمؤمنین نام ِ تو ذکرِ مجرّب، یامُعزّالمؤمنین نزد ِ سائل ها کریم و در هیاهویِ نبرد؛ از جنم هستی لبالب، یامُعزّالمؤمنین محض ِ یاری دادنت حق می کند لشکرکِشی می نشینی تا به مَرکب، یامُعزّالمؤمنین با غضب ابرو گره کردی جمل شد تار و مار دشمنت افتاد در تب، یامُعزّالمؤمنین خوش درخشیدی! علی(ع) احسنت گفت و در دلش یادِ خیبر بود و مرحب، یامُعزّالمؤمنین صلح تو اوجِ بصیرت بود و سر تا پا قیام صبرِ تو ناجیِ مذهب، یامُعزّالمؤمنین شک ندارم پیش از هر خطبه های خود حسین(ع) گفته در آغازِ مطلب، یامُعزّالمؤمنین ضربۂ شمشیرِ قاسم(ع) شد کُشنده، چون بر آن حک شده با دست زینب(س)، یامُعزّالمؤمنین! ┅─═ঊঈ🌺ঊঈ═─┅ @emame3vom ┅─═ঊঈ🌺ঊঈ═─┅
. مرضیه عاطفی: 🏴🍃 نذر شهادت حضرت معزّٱلمؤمنین 🍃🏴 کینهٔ جنگِ جمل تاب و‌ توانت را گرفت جرعه جرعه زهر آقاجان امانت را گرفت در همان ثانیه های اولّ افطار بود زهر اثر کرد و تکلّم از زبانت را گرفت حجره شد مقتل برایت! پا کشیدی بر زمین تشت را آورد زینب(س)؛ خون٬ دهانت را گرفت پاره پاره از جگر می ریخت و با لرزش ِ دست هایش؛ لرزش ِ در بازوانت را گرفت خون به خوردِ شال سبزت رفت و تار و پودِ آن ضجّه زد! افتاد و دستِ مهربانت را گرفت روزه بودی سهم لبهایت به جای آب شد سوزش ِ زهری که عمقِ استخوانت را گرفت یارِ خانه مار شد در آستینت عاقبت؛ زهرِ خود را ریخت! نور از دیدگانت را گرفت زهر در ظاهر! ولیکن در حقیقت سال ها لحظه لحظه ماجرای کوچه٬ جانت را گرفت! ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅ تقدیم به کریم اهل بیت امام حسن مجتبی علیه السلام مثلِ شمعی که دلیلِ مرگِ یک پروانه است غربتِ یک مرد گاهی از درونِ خانه است دشمنان با زخمِ تیغ و دوستان زخمِ زبان این شروعِ ماجرایی تلخ و بی رحمانه است سفره ی افطارِ او خالیست از خودکامگی سفره ی احسانِ او اما پر و پیمانه است بیعتِ کوفه برایش جز غم و اندوه نیست چون وفایِ عهد درکوفه فقط افسانه است شیرِ صفین و جمل ترسی ندارد از نبرد صلحِ او جنگِ میانِ عاقل و دیوانه است روزه باشی و به جای آب با زهرِ جفا... این فقط یک گوشه از پایانِ مظلومانه است تیربارانِ کسی که رفتنش هم صلح بود کارِ نامردی است که با جدِ او بیگانه است جعده تنها نیست...قاتل خاطراتِ کودکیست قاتلِ او کوچه و دیوار و دربِ خانه است... در خانه هم تو کشته‌ی غربت شدی حسن! تابوت‌ خفته‌ای و اهانت شدی حسن! اما تمام روضه‌ی تو این عبارت است : در مجلس مغیره تو دعوت شدی حسن! تربتش عطر کربلا دارد غربتش روضه ی رضا دارد گنبدش ، آسمان...طلایش، نور روزها گنبد طلا دارد هرچه در چَنته دارد این دنیا از کرامات مجتبا دارد "ای کریمی که در خزانه ی غیب..." مور هم چشم بر شما دارد تا که دست شماست بر سرِ ما همه عالم نظر به ما دارد زَهره ی زهر ریخت پیش لبت لعل تو حکم کیمیا دارد آنچه از دل به لب برآوردی رنگِ سیلیِ کوچه را دارد متهم، زهر نیست! میدانی لخته ها از چه ماجرا دارد ⚫️ هفتم صفر سالروز شهادت امام حسن مجتبی علیه السلام را تعزیت می‌گوییم @emame3vom سمانه خلف زاده: خواندن روضه ات از بس که جگر میخواهد کار هر بی هنری نیست هنر میخواهد یاکریمی به تمنای کریمی که تویی پرشکسته ،به بقیع آمده، پر میخواهد ابرها روی مزارت دلشان میگیرد باد هم از سر کوی تو خبر میخواهد گرچه بی شمع و چراغ است مزار تو ولی شب ماتم زدگان از تو سحر میخواهد ای وجودت همه اکسیر نفهمیده تو را یارت از دشمن اگر کیسه ی زر میخواهد حرز بازوی پسر داشت نشان ازینکه سرفرازی همه جا اذن پدر میخواهد صحبت از عاشقی قاسم و عبدالله است صحبت از وادی عشق است که سر میخواهد روضه ات با جگر و تشت فقط کامل نیست روضه ات بی کسی و کوچه و در میخواهد این غزل نذر غریبی بقیع تو شده شاعرش از کرمت، نیم نظر میخواهد @emame3vom .
. بدون عشق تو عمری اسیریم فقیریم و فقیریم و فقیریم بیایی و الهی سال بعدی؛ کنار جمکران یلدا بگیریم! .
. تمام شهر فراموش کرده نامت را چقدر معصیتم تلخ کرده کامت را برای اینکه بدانم مصیبتت شده ام بیا نشان بده اشک ِ غروب و شامت را تو از تبار علی(ع)؛ ما قبیلهٔ کوفی نمی دهیم جواب ِ تو و سلامت را گناه کرده و از دستِ من دلت خون است دروغ٬ غیبت و تهمت! غم ِ مدامت را- چه غافلانه هنوز هم ندیده میگیریم تمام ِ درد تو را... غصهٔ تمامت را کجاست غیرت مردان! چه افتخارِ بدی حراج کرده زنان را و قدّ و قامت را زنان ِ امّت جدّت چه بی حجاب شدند خدا بخیر کند محشر و قیامت را دعا بکن ننشیند به سفره نان ِ حرام که تربیت بکند منکر امامت را بگیر دست مرا تا نیفتم از چشمت نگیر از دل من لذّت ِ اقامت را کجاست خیمهٔ سبزت؟! چرا نمیبینم چرا چرا نشناختم تو و مقامت را ستون ِکعبه تویی! پس بگو أناٱلمهدی(ع) شروع کن به همین زودی انتقامت را چه میشود که ببینم تو را کنار خودم به گوش جان بسپارم گل ِ کلامت را نگاه کن به دلم تا بیایم آن سوها اویْس باشم و خوشبو کنم مشامت را خیال ِ توبه شکستن ندارم آقاجان درست می شوم و رد نکن غلامت را دلت گرفته؛ به جدّت هنوز میگویی: چرا ندیده گرفتند احترامت را؟ به انتقام ِ اسارت کشیدن زینب(س) نشان بده تب ِ شمشیر ِ در نِیامت را دوباره شد شب جمعه دوباره میبینم؛ به دست حضرت صدّیقه(س) التیامت را! ✍ ......................... : یا حق داری اگر نیایی ای حضرت عشق هرگز به غم تو این جوان پیر نشد .