eitaa logo
امام حسین ع
21.9هزار دنبال‌کننده
414 عکس
2.1هزار ویدیو
2هزار فایل
کانال مداحی و شعر و سبک https://eitaa.com/emame3vom
مشاهده در ایتا
دانلود
نوحه جا ماندن دختری امام حسین علیه السلام از کاروان اسرا بین راهِ کوفه تا شام در یکی از این منازل دختری جا مانده در دشت با غم و اندوه در دل تشنه و گرسنه و ناتوان می دَویده در پیِ کاروان یا حسین یا حسین یا حسین... در فِراق عمّه زینب اشک سرخ او روانه ناز او را میکشیدند دشمنان با تازیانه مُضطَرِب میانِ صحرا شده روی او شبیه زهرا شده یا حسین یا حسین یا حسین... در مسیر دین و قرآن ما و دل از خود گُسَستَن درسِ این ریحانه بر ما هست از هستی گذشتن ذکر یا حسین عبادت بود اوج عاشقی شهادت بُوَد یا حسین یا حسین یا حسین...
مرثیه کوفه تا شام می روی نیزه نشینم کمی آهسته برو تا تو را سیر ببینم کمی آهسته برو از رد بوسه ی من نیزه نشینت کردند اسب ها رد شده و نقش زمینت کردند از سر نی به من و قافله احسان کردی صورتت را سپر سنگ نوازان کردی من اسیر تو شدم مهر تو در سر دارم لحظه ای نیست که چشم از سر تو بردارم همه شب سر زده، خورشید شدی تابیدی روی نی دور سر قافله می چرخیدی من و یک قافله کودک،همه سیلی خورده خواهرت آینه ی توست، اگر پژمرده جان نمانده ست حسینم به تنم اما حیف تا حد مرگ سپر شد بدنم اما حیف صورت کودک تو سوخت،خجالت زده ام ضربه او را به زمین دوخت، خجالت زده ام خنده ای مست به دنبال عذاب آمده است باز هم حرمله با کاسه ای آب آمده ست گله ای نیست از این زخم از این تنهایی ما ندیدیم در این مرحله جز زیبایی .
. گریه کن گریه، که احیای همه احکام است التیام جگر سوخته‌ی اسلام است گریه کن، سینه بزن، آه بکش، مرگ بخواه نوکر از روضه اگر جان ندهد ناکام است لب دلسوخته ها را همه شب دوخته اند گریه کن، گریه زبان همه ی ایتام است آن قتیل العبراتی که به ما گفت حسین گریه‌ی زینب، در حال عبور از شام است ای که باران به دعای تو می آمد...حالا سنگ می بارد و هر سنگدلی بر بام است نیستی تا که ببینی دم دروازه شام دل بی تاب رباب تو چه ناآرام است چوب میزد به دهانت پسر مرجانه چوب در دستی و در دست دگر یک جام است دختری داشتی ای شاه و کنیزش خواندند چه بگویم...همه روضه همان الشام است مسعود یوسف پور✍ . از رنج و محنت، کشتند ما را با هتک حرمت، کشتند ما را در ازدحامی قوم حرامی از روی فرصت کشتند مارا در آتش و دود، دروازه ای بود ساعت به ساعت، کشتند ما را هرکس که آمد سنگی به ما زد اینها به نوبت کشتند ما را سر را نبردند قدری جلوتر نزد رعیّت، کشتند ما را دُر بود و میریخت از دیده هامان بهر غنیمت کشتند ما را شد رستخیزی...آه از کنیزی ای کوه غیرت! کشتند ما را ■ مداح ناگاه از خیزران گفت در بین هیئت...کشتند ما را مسعود یوسف پور .
. تا شام با اسم خارجی چقدر سوختم چشمامُ به تو روی نی دوختم مثل سر سوخته ت برافروختم با دستای بسته سفر سخته با کودک خسته سفر سخته با شمری که مسته سفر سخته آتیشا رو سرت می افتادن چه دشنامایی که به ما دادن اینجا تموم سربازا شادن صورت بچه هات همه زخمی نداره ساربونِ ما رحمی کشتن ما رو با زخم بد چشمی حرمله پا زده به احساسم به معجر بچه ها حساسم دل نگرونه چشم عباسم حالِ چشات خوب نیست روی نیزه سنگا می بارن به سوی نیزه سرت نیافته از توی نیزه سلام_الله_علیها .👇
. میگن سوی چشاش کم شد رقیه رخش نیلی، قدش خم شد رقیه با گریه دشمنو بی آبرو کرد نماد اشک و ماتم شد رقیه بمیرم، دیگه راحت شد رقیه تو این راه خیلی اذیت شد رقیه پاهاش پر آبله، دستاش به زنجیر نماد استقامت شد رقیه بمیرم قامتش تا شد رقیه رخش مانند زهرا شد رقیه خرابه شعبه ای از کربلا شد فدای راه بابا شد رقیه پناه اهل ایمان یا رقیه دم سینه زنی مان یا رقیه به ما گفتند: وقت عرض حاجت بگوییم از دل و جان یا رقیه غریبی و غریبان را پناهی شهیدان حرم را تکیه گاهی پناه دردمندان یا رقیه به ما بیچارگان هم کن نگاهی ✍ .................... . دو بیتی مرثیه سرت را دخترت تا دید در طشت نگاه زخمی ات لرزید در طشت به جای دختر دلتنگ بابا لبت را خیزران بوسید در طشت .... هلال نیزه ها ماه منیرم بخوان قاری من تا جان بگیرم بخوان از آیه های سوره ی کهف بخوان تا مزد قرآنت بمیرم .... به نی حال و هوایت فرق کرده سرِ در خون حنایت فرق کرده بخوان هر چند زیر بارش سنگ کمی لحن صدایت فرق کرده چهل منزل سرت را نیزه می برد رقیه دم به دم از غصه می مرد به خنده حرمله منزل به منزل کنار نیزه ات هی آب می خورد ✍ .