.
#دوبیتی
#حضرت_رقیه
میگن سوی چشاش کم شد رقیه
رخش نیلی، قدش خم شد رقیه
با گریه دشمنو بی آبرو کرد
نماد اشک و ماتم شد رقیه
بمیرم، دیگه راحت شد رقیه
تو این راه خیلی اذیت شد رقیه
پاهاش پر آبله، دستاش به زنجیر
نماد استقامت شد رقیه
بمیرم قامتش تا شد رقیه
رخش مانند زهرا شد رقیه
خرابه شعبه ای از کربلا شد
فدای راه بابا شد رقیه
پناه اهل ایمان یا رقیه
دم سینه زنی مان یا رقیه
به ما گفتند: وقت عرض حاجت
بگوییم از دل و جان یا رقیه
غریبی و غریبان را پناهی
شهیدان حرم را تکیه گاهی
پناه دردمندان یا رقیه
به ما بیچارگان هم کن نگاهی
#شب_سوم_محرم
#پنجم_صفر
#مهدی_شریفی ✍
....................
.
دو بیتی مرثیه
سرت را دخترت تا دید در طشت
نگاه زخمی ات لرزید در طشت
به جای دختر دلتنگ بابا
لبت را خیزران بوسید در طشت
....
هلال نیزه ها ماه منیرم
بخوان قاری من تا جان بگیرم
بخوان از آیه های سوره ی کهف
بخوان تا مزد قرآنت بمیرم
....
به نی حال و هوایت فرق کرده
سرِ در خون حنایت فرق کرده
بخوان هر چند زیر بارش سنگ
کمی لحن صدایت فرق کرده
چهل منزل سرت را نیزه می برد
رقیه دم به دم از غصه می مرد
به خنده حرمله منزل به منزل
کنار نیزه ات هی آب می خورد
#کوفه_تا_شام
#حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#امام_حسین_علیه_السلام
#حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
#حسن_کردی ✍
.
.
#حضرت_زینب
#اسارت
کاش می مُردم و نمی دیدم روی نی ! طفل شیرخواره ی غرق خوابتو حرمله نمک رو زخمام می پاشید با همون کمون می زد رُبابتو
خیلی حظ می بردش از غربت مون ! شمریه واسه خودش، پستِ سنان وقتی خولی از زدن خسته می شد تازیانه شو می داد دستِ سنان
نگم از ناقه ی بی جهازمون ! دردسرهاش که یکی دو تا نبود کاش غریبه ها به من سنگ می زدن توی کوفه غیرِ آشنا نبود
کار دنیا رو ببین ! که قاتلت سرِ ظهری واسه ما اذون می داد روزگارو باش ! کسی مثلِ شبث به عروسش ، رُبابو نشون می داد !
خنده های دلقک بزم شراب عاقبت سکوت لبهاتو شکست معجر بلند دختر یزید غرور رقیه ساداتو شکست
#شام
#وحید_قاسمی ✍
#حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
.
.
#اربعین
بیابانی که خون بر قلب زینب شد همینجا بود
همانجا که تن تو نامرتب شد همینجا بود
تنت پامال سم چند مرکب شد همینجا بود
اسیر مردمان نامؤدب شد همینجا بود
همینجا بود افتادی و من هم با تو افتادم
تو در گودال جان دادی و من صدبار جان دادم
صدایت قطع شد بین حرم واویلتاه افتاد
نگاهت قطع شد از ما به سمت ما نگاه افتاد
سرت را میبرید و سمت ما لشکر به راه افتاد
سرت با شمر بیرون رفت تن در قتلگاه افتاد
تنور و دامن شمر و درخت و بر سنان رفتی
مگر خواهر نداری روی دست این و آن رفتی
به دنبال سرت غم بی قرین خوردم چهل منزل
چه طعنه ها که از شمر لعین خوردم چهل منزل
به پایت سنگها از آن و این خوردم چهل منزل
تو از نیزه زمین خوردی زمین خوردم چهل منزل
چهل منزل به هر سنگی که خوردی سنگ هی خوردم
سرت را که بغل کردم ببوسم کعب نی خوردم
الا یا ایهاالساقی ادرکاسا و ناولها
شترها بی جهاز آمد فراوان گشت مشکلها
بگویم دختران رفتند بی محرم به محملها
چه ها بر ما گذشت آه ای برادر بین محفلها
عزیزم روضه ها باز است دل را آب و آتش کرد
فقط سربسته میگویم سکینه چند جا غش کرد
تو را از من گرفتند و عزا کردند عیدم را
بگویم چه کشیده ها که خوردم چه کشیدم را
نمیدیدند اگر نامحرمان شمع چکیدهم را
نشان میدادمت یک لاخه از موی سفیدم را
جوانی هام قربان سر تو که مقدس بود
همان بزم شراب شام بهر پیری ام بس بود
#حضرت_زینب
#اربعین_1403
#وحید_عظیم_پور ✍
.................
#حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
دنیای بی تو نداره تعریفی
دنیای بی تو رو اصلا نمیخوام
روم نشد حتی به یک نفر بگم
چی به روز ما آورده شهر شام
کوچه بازار و دیدم ولی حسین
دلم از بزم شراب شون پره
اونی که خیزرون و زد به لبت
قیامت چوب گناشو می خوره
با چشام دیدم که پژمرده شدی
زیر دست و پای شمر ، لاله ی من
قرار این نبود که از پیشم بری
رفیق پنجاه و چند ساله ی من
کربلا کاری ازم بر نیومد
تا که زخم بدن تو خوب بشه
حالا گریه می کنیم من و رباب
تا که زخمای تن تو خوب بشه
بعد تو روی خوشی رو ندیدم
بعد تو غم یه قدم عقب نرفت
هیچکی مثل من تو سختی کشیدن
راه صد ساله رو تو یه شب نرفت
#شهریار_سنجری ✍
...............
#حضرت_رقیه علیها_سلام
رفتنت مثل رفتن خورشید
بعد تو سهم دخترت شامه
توی تاریکی خرابه ی شهر
روی ماهت چیزی که میخوامه
حق داری حرف نمی زنی با من
خسته ای تازه از سفر اومدی
خیلی تحویل گرفتی دختر تو
تا که گفتم بیا با سر اومدی
اومدی و خرابه روشن شد
تو برا ما همیشه نور بودی
طوری که بوش میاد بابای گلم
چن شبی مهمون تنور بودی
.
نمیشه خوب ببینمت آخه
دشمنا نور چشمامو بردن
خدا می دونه مردای شامی
چی به روز سر تو آوردن
همونی که گرفته پیرهن تو
دوتا گوشواره ی منم برده
میشه از اخم صورتت فهمید
به رگ غیرت تو برخورده
نکنه دیدی دستامو بستن
نکنه دیدی ماجراها رو
نگو که دیدی می زدن طعنه
نگو که دیدی می زدن ما رو
کاش منو می زدن همیشه ولی
رو سر تو شراب نمی دیدم
بلایی رو که اومده سرمون
بابا حتی تو خواب نمی دیدم
#شهریار_سنجری ✍
.
#میلاد_حضرت_زینب
#حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
آسمان ها شد چراغان و ملائک در سرور
چشمِ جهل از نور این ماه خدایی گشته کور
پنجمماهِ جمادی، نور حق پیدا شده
مجلسِ جشنی برای عرشیان برپا شده
دختری آورده دنیا ،حضرت خیرالنساء
میوه ی قلب علی ،محبوبه ی آل عبا
بهر پیغمبر پیامی جبرئیل آوَرده است
نام او را حضرت خالق گزینش کرده است
زینب است و زینتِ حیدر شدن در شأن او
زینب است آئینه ی مادر شدن در شأن او
احترام دختر زهرا به دنیا واجب است
بعدِ نامش یک سلام الله علیها واجب است
خانه ی اهل کسا را او نگارِ بی قرین
در مقامش مینویسم اینچنین:صبر آفرین
لفظ همدم بعد او دارد شکوهِ دیگری
آمده بهرِ بَشر کشتیِ نوحِ دیگری
در لغت خواهر به معنای حقیقش زینب است
هر که وصل یار میخواهد،طریقش زینب است
روز میلادش اگر روز پرستاری شده
چون که عشق از دامن بانو فقط جاری شده
بر نمی آید ز من مدحش ،خدا مداح اوست
راه حق، راهِ نبی و مرتضی در راهِ اوست
هرکه گوید کیست که رمز بقای مکتب است؟
فاش میگویم به او اُم المصائب زینب است
شاعر: #مرتضی_عابدینی ✍
.
.
#شور_طوفانی
#حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#بانوی_محشری
🔘🔘🔘
بند1⃣
بانوی محشری یا زینب
ثانیِ مادری یازینب
مظهر استقامت و صبر
عشق برادری یا زینب
.
ای جانم به؛ دخترِ حِصنِ حَصین
زن ولی مرد ترین؛ بانویِ رو زمین
هستی بانو؛ به عالم آموزگار؛
شیر زنی باوقار؛ مثه کوه استوار
دلبر عقیله
سر و سرور عقیله
با خطبه هاش تو شام کرده محشر عقیله
سرّ جلیّه
جانشین ولیّه
نطقش بُرَنده چون ذوالفقار علیه
❤️یازینب یازینب یازینب❤️
•┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈•
بند2⃣
عقیله العرب یا زینب
ای هاشمی نسب یا زینب
از صبر و حجب و حیایِ تو
عالمه در عجب یازینب
میشناسنت؛ به حیدری اعتبار
خطبه ات ذوالفقار؛ از زهرا یادگار
میزنی تو؛ به دلِ عَدو شَرَر
کلامت پُر اثر؛ افتخارِ پدر
ایمان عقیله
فخرِ یزدان عقیله
فرمانروایِ عالَمِ امکان عقیله
مَرهَم عقیله
نقشِ خاتَم عقیله
آیات صبره و اسمِ اعظم عقیله
❤️یازینب یازینب یازینب❤️
#شور_حضرت_زینب
•┈┈••✾❀🕊❀✾••┈┈•
#شعرای_آیینی
#سیدناصر_اسماعیل_نسب
#علیرضا_عباس_بیگی
👇
امام حسین ع
ولادت امام زمان عج سرود حضرت علی علیه السلام حاج حسن خلج سینمو سپر میکنم میگم آقام علیه سینمو ...س
.
#سرود
#میلاد_حضرت_زینب سلام اللّه علیها
سبک سرود سینهمو سپر میکنم .....
تو کلاسِ صبرِ شما
ایّوب فقط مکتبیه
عشقِ عالم حسینه و ....
آقام حسین زینبیه
زینب عقیلةالعرب /۴/
آسمونِ مدینهَرو
ستاره بارون میبینم
دلم هوائیه میخوام
بیام تو صحنت بشینم
دمشقو آسمونیا
ستاره بارون میکنن
لبایِ عاشقا رو به ....
یه خنده مهمون میکنن
عصمت و حُجبت فاطمی
غیرت و قربت حیدری
کرم و لطفت حسنی
تو با حسین همسفری
تو کلاسِ صبرِ شما
ایّوب فقط مکتبیه
عشقِ عالم حسینه و ....
آقام حسین زینبیه
زینب عقیلةالعرب /۴/
جز تویِ آغوشِ حسین
آروم نمیگیره دلت
عشقِ حسینو حق گذاشت
روزِ اَزل تویِ گِلت
همراهِ اربابِ منی
تویِ تمومِ لحظهها
شریکِ درد و غصّهَشی
از مدینه تا کربلا
تو کوثرِ کوثری وُ ....
همراهِ لحظههایِ سخت
همراهِ اون دخترکی
که تو ویرون دلش شکست
تو کلاسِ صبرِ شما
ایّوب فقط مکتبیه
عشقِ عالم حسینه و ....
آقام حسین زینبیه
زینب عقیلةالعرب /۴/
تو مادرِ مصیبتی
همدمِ غصّهها و اشک
دو تا چشات مثلِ رباب
مونده به انتظارِ مشک
میخوام دلم بشه مثهِ .....
تو خونهیِ عشقِ حسین
از غمِ ارباب بمیرم
وسطِ بینالحرمین
راه و روشِ عاشقی
مشی و مرامِ زینبه
دلی که کربلاییه
حتماً به نامِ زینبه
تو کلاسِ صبرِ شما
ایّوب فقط مکتبیه
عشقِ عالم حسینه و ....
آقام حسین زینبیه
زینب عقیلةالعرب /۴/
دلی که شد حسینیه
شب و روزش مالِ شماست
از تو دمشق پر میگیره
آشیونهش کربوبلاست
بیا و یادمون بده
بیبی ولایتی باشیم
تمومِ هستیمونو به
پایِ امامت بپاشیم
اطاعت از صاحبزمان
شمشیر زدن تو کربلاست
شکرِ خدا که این دلم
میونِ عشّاقِ آقاست
گدا چیه میخوام یه عمر
نوکرِ خونهت بمونم
از عاقلی بدم میاد
میخوام دیوونهت بمونم
آقام آقام آقام آقام /۴/
#حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#حسین_ایمانی ✍
.👇
.
#سرود
#میلاد_حضرت_زینب
#حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
.
1️⃣ بند اول
موسم شادیه
شعف و شور و ببین تو چشم مرتضی علی
بعد دو تا پسر
برا بار سومه که باز میشه بابا علی
فرموده نبی کلامی که معیاره
هر خونه که دختر داره برکت داره
برکت خونه زهرا و حیدر اومده
به به به به به به
واسه ی امام حسن جانم دلبر اومده
به به به به به به
قدمش مبارکه که روز خواهر اومده
به به به به به به
"یا زینب/یا عقیله العرب"
.
2️⃣ بند دوم
آسمون آبیه
بعد بارون خدا که رو زمین باریده
به عجب قابیه
خواهری تو بغل برادرش خوابیده
عشقه زینب و حسین دُره نایابه
این خانم عزیز دردونه ی اربابه
عالم عشق عالم برادری خواهریه
به به به به به به
لاف بیهوده زده هرکی تو عشق مدعیه
به به به به به به
خداییش عشق حسین بغیر زینبش کیه
به به به به به به
"یازینب/یاعقیلهالعرب"
.
3️⃣ بند سوم
دختره این وطن
چادره روی سرش مقدسه وللهه
سنگره عفتش !!!
فخر جامعه ست و مدرسه ست و دانشگاهه
دختر توُ ....حجابِ نور چقد خانومه
چون زینب ـ مثه فاطمه ی معصومه
این سرود و همه ی فرشته ها میخونن
به به به به به به
آی خبر خبر خبر اونایی که مهمونن
به به به به به به
دخترای زینبی پای حسین می مونن
به به به به به به
دخترای فاطمی پای علی می مونن
( اینم میشه جای تیکه سوم خوند)
"یا زینب/ یا عقیله العرب"
.
4️⃣ بند چهارم
هر ولایتمدار
الگوی اطاعت از امر ولی شه، عباس
زینبِ فاطمه م
الگوی مقاومت برای کل دنیاس ...
گاهی زن می دونه مرد تر از مرد باشه
یک زینب میتونه فاتح عرصه ی نبرد باشه
وعده الهی اینه به سپاه مومنین
به به به به به به
ریشه ی ظالم و باطل میشه کنده از زمین
به به به به به به
فتح قدس نزدیک نزدیک رفیق حالا ببین
به به به به به به
(چون زمین ارثیه ی مردم مومنه همین .... اینم میشه بعنوان تیکه ی آخر استفاده کرد )
"نصرالله/ و فتحٌ قریب"
.
امیرحسن سالاروند ✍
.👇
.
ایام #وفات_حضرت_زینب
#حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
بعد از حسین غربت عالم به دل نشست
کِشتی روزهای خوش من به گِل نشست
یاد تنش که ماند زمین، نیمه جان شدم
تا مبتلا به بسترِ بی سایه بان شدم
از آن زمان که آب نخورد آبروی من
پایین نرفته آبِ خوشی از گلوی من
یادم نرفته آینه بودم برابرش
یادم نرفته بوسه زدم زیر حنجرش
آنقدر گریه می کنم از حال می روم
انگار بازهم سوی گودال می روم
او شد اسیر خنجر و من هم اسیرتر
هر ضربه ای که خورد شدم پیر و پیرتر
همچون رقیه خواهر او هم یتیم شد
یک عمر گریه، روزیِ یک سال و نیم شد
باور کنید قبل رسیدن به کربلا
هرگز ندیده بود کسی سایه ی مرا
آن جاه و احترام مداوم تمام شد
با من یزید هم سخن و هم کلام شد
از شهر شام غصه ی عالم به من رسید
روی کبود و چهره ی مبهم به من رسید
وقت طلوع چهره ی نورانی حسین
سنگی رسید و خورد به پیشانی حسین
اشک رباب دیده ام و دلشکسته ام
بزم شراب دیده ام و دلشکسته ام
تا بین طشت آیه ی کهف الرقیم خواند
جوری زدند روی لبش جای چوب ماند
لحظات آخرم، همه چیز مرا گرفت
پیراهنی که بوی عزیز مرا گرفت
هستم خراب روضه و مجنون، هنوز هم
بوی حسین می دهد این خون، هنوز هم
در سینه آخرین ضربانم حسین شد
وقت وداع، ذکر لبانم حسین شد
#محمدجواد_شیرازی ✍
.
.
#وفات_حضرت_زینب
نه همدمی نه مونسی و یار و یاوری
جان کندنم چه سخت شد این روز آخری
یک سال و نیم هست که هی میخورم زمین
مثل کبوتری که ندارد دگر پری
گرچه جلال و شوکت من ارث مرتضاست
ارثیه قد خم من هست مادری
عبداله این تن و بدن خسته مرا
تا زیر نور شعله خورشید میبری؟
پاشو حسینم آمده رد و بدل کنیم
درد دل و گلایه خواهر برادری
در گنجه لای بقچه لباسیست رنگ خون
برخیز تا که مونس من را بیاوری
میخواهم از فراق شکایت کنم به او
در سینهام غمی ست که او هست مشتری
من را زدند خب به فدای سرت حسین
هر کس رسید در تو فرو کرد خنجری
سرنیزهای که بر کمرت خورد روی اسب
بعداً کمانه کرد به کتف کبوتری
عباس اگر که بود غصهای نبود
دیگر نمی دوید کسی پشت دختری
در شام و کوفه پا قدم ما الههها
رونق گرفت کاسبی شال و روسری
خوشحال باش موی مرا هیچکس ندید
خوشحال باش دست نخورده است معجری
#حسین_قربانچه ✍
#حضرت_زینب سلام_الله_علیها
#حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
.
.
#حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#وفات_حضرت_زینب
از کودکی رنج و بلا را دیده زینب
داغ عظیمِ مصطفی را دیده زینب
در خانه ای که حرمت آن را شکستند
بیماریِ خیرالنسا را دیده زینب
مادر میان شعله ها ، در بی حیا بود
ای وای من که ماجرا را دیده زینب
دلها بسوزد که شب قدری به خانه
افتادن شیر خدا را دیده زینب
هرگز ندارد او دلی خوش از مدینه
چون ناله های مجتبی را دیده زینب
مویش سپید و قامتش خم شد بمیرم
داغ حسین ، در کربلا را دیده زینب
"فالصبر لحکم ربکَ" در باورش بود
وقتی به مقتل ، سر جدا را دیده زینب
روی لبش " مظلومِ مادر یا حسین" بود
تا ساربان بی حیا را دیده زینب
جسم حسینش را به روی خاک صحرا
با چشم خود ، طشت طلا را دیده زینب
یک سال و اندی بعدِ یارش غصه خورد و
یک سال و اندی روضه ها را دیده زینب
#مرتضی_عابدینی ✍
.
.
#وفات_حضرت_زینب
کنارت حسرتِ مُردن برام موند
پس از تو خندهی دشمن برام موند
حسین، انصافه که از شش برادر
فقط یک تکه پیراهن برام موند
تنور خونهی خولی که دوره
پس از تو دیرِ راهب سوت و کوره
به من هم سر بزن اینجا بیا که
دل من گرمتر از هر تنوره
سرت بر نیزه بود و محملم سوخت
شبیه حال و روزت حاصلم سوخت
دمِ آخر همینکه بی کسم دید
دل خورشید بر حال دلم سوخت
بزار از درد تنهایی بخونه
از این پهلوی زهرایی بخونه
دلش وامیشه عمه وقتی پیشت
برا اصغر که لالایی بخونه
دلم تنگه دلم تنگه دلم تنگ
غم آهنگه تپشهایم غم آهنگ
دلم تنگِ تو بود و رو تنِ من
نوشتند اسم تو با ضربهی سنگ
همه از کینهها آکنده بودند
به دورِ قافله با خنده بودند
کتک خوردم ولیکن پس گرفتم
همون پیراهنی که کنده بودند
از اون دستی که گیسوتو بهم ریخت
از اون سنگی که ابروتو بهم ریخت
پس از تو بارها خوردیم ما هم
از اون نیزه که پهلوتو بهم ریخت
میون تشت دیدم آفتاب و
شنیدی بینِ ما داد رباب و
بزن ما رو ولی روی حسینم
دوباره کج نکن ظرف شراب و
#حسن_لطفی ۱۴۰۳/۱۰/۲۷✍
در روز شهادت حضرت زینب سلامالله در نجف اشرف نوشته شد.
#حضرت_زینب سلام_الله_علیها
#حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
.