eitaa logo
امام حسین ع
21.9هزار دنبال‌کننده
414 عکس
2.1هزار ویدیو
2هزار فایل
کانال مداحی و شعر و سبک https://eitaa.com/emame3vom
مشاهده در ایتا
دانلود
. ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ تو قل هو الله منی از تو چرا رو بکشم روی نشونم بده تا هو بکشم هو بکشم شبا کدوم آسمون میری،جای پاتو دنبال کنم به میخونه کی سر میزنی،با تو حال و احوال کنم غلام نفس مسیحایی ام علی علی بگه حال کنم هر چی خوندم هر چرخیدم توی آیه های توحیدم هی علی دیدم علی دیدم هی علی دیدم علی دیدم ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ به من اجازه بده تا ایوونو جارو بکشم رویی نشونم بده تا هو بکشم هو بکشم خدا و گدا با هم میخوان،خاطرتو از روز نخست کمک تو میکائیل میکرد،دست تو رو جبرئیل میشست عرق جبینه توئه توی آب و گلی که،ماها رو کردی درست منو از عشق خودت پر کن دل سنگی منو در کن هر کی راضی نیست گدات باشم تو خودت نونشو آجر کن ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ تا کی توی خواب و خیال هی چشم و ابرو بکشم رویی نشونم بده تا هو بکشم هو بکشم این همه باور منه،علی یه طرف همه یه طرف هر دفه صداش زدم گذاشت،منو با رفیقاش تو یه صف کسی نمی رونه بخاطر علی،سگ غریبه رو توی نجف کیه واسه یه سفر پایه سفری پر سود و سرمایه اون چه میچسبه نجف شعره اون چه میچسبه نجف چایه ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ .👇
4_5990214398382182615.mp3
23.46M
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ گرچه بعد از غم تو طی شده دورانی چند ما ندیدیم در این شهر رفیقانی چند شهر من نان مرا خورد و نمک‌گیر نشد هیچکس مثل من از زندگی‌اش سیر نشد حق ما را سر هر قصه که می‌شد خوردند قاتل مادرِ من را روی منبر بردند باخبر نیست در عالم کسی از حال حسن قنفذ از کوچه ما رد شد و خندید به من آن چهل مرد که آتش‌زن جنت بودند در صف اول هر وعده جماعت بودند شیر غرّان جَمَل بودم و تاوان دادم سالها قبل در آن کوچه بد جان‌ دادم سوختن چاره‌ی این خسته‌ی غم پرور بود از عسل آتش این زهر گواراتر بود مادرم از دل آزرده‌ی من باخبر است مرگ از دیدن قنفذ به خدا خوب‌تر است مثل آن پهلوی زخمی گرفتار شده جگر پاره ی من پاره‌ی مسمار شده کاش ثانی عوض فاطمه من‌ را می‌زد جای مادر لگدش را به تن ما میزد *شاعران: و همچین که جلو چشماش مادرش زمین خورد،دست مادر و گرفت از روی خاک کوچه مادر و بلند کرد، توو مسیر وقتی می‌رفتند راهی نبود تا خونه، قبل از اینکه بخوان وارد خونه بشن؛ مادر گفت:« حسن جان! صبر کن، کجا؟! باید یه قولی به مادر بدی.که به بابا حرفی نزنی، چشم مادر، هرچی تو بگی. فقط تا کی این باید توو دلم بمونه؟! - باید تا لحظه ی جون دادنت توو دلت بمونه لحظه‌ای که امام حسن داشت جون می‌داد، بی‌بی کنارشه، ابی عبدالله هم این طرفه. صدا زد بعد این همه سال نمی‌خوای به خواهرت بگی چی شد اون روزی که از کوچه‌ها برگشتی ، همون روزی که یکی از گوشواره‌های گوش مادر نبود صدا زد زینبم این پاره‌های جگر من و می‌بینی اینا مال زهرنیست....
. چند خط از امیرالمومنین علیه‌السلام ممنوتم که اومدم حوالی مناجات من و آوردی قاطیِ اهالی مناجات شبای شعبانه و باز  شبای عاشقیه وقت مناجات دل و دعای عاشقیه من اومدم  که از خودم دلم رو پس بگیرم دو خط مناجات بخونم کمی نفَس بگیرم الهی إِنْ خَذَلْتَنِي چه خاکی سر بریزم الهی إِنْ حَرَمْتَنِي ، کجا برم عزیزم الهی إن اَخَذْتَنی ... اَخذْتُکَ بِعَفْوِکْ و إِنْ اَخَذْتَنی بِجُرمی ، اَخذْتُکَ بِلُطفِکْ إِلَهِی مَا أَظُنُّکَ تَرُدُّنِی  فقیرا الهی جئتُ خائفاً بِبابک اسیرا بیا به زندونی که باز برام گناها ساختن هیشکی سراغم نیومد وقتی من و شناختن بیا به سلولم و از غیر خودت رهام کن فکری برا شکستن زنجیر دست و پام کن جدام کن از هرچی من و از تو جدام می‌کنه اهل سحر وقتی بشم  علی دعام می‌کنه هرچی بزرگه جرمِ ما لطفِ تو بی حسابه دلارو می‌بریم حرم  دعا که مستجابه اگر هنوز سنگه دلت  خشکه چشات تو شعبان سفارشِ مادرمه سه بار بگیم حسین جان (حسن لطفی ۱۴۰۲/۱۲/۰۴)✍ 📋 گرچه بعد از غم تو طی شده دورانی چند (ع) (س) حاج سید رضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ گرچه بعد از غم تو طی شده دورانی چند ما ندیدیم در این شهر رفیقانی چند شهر من نان مرا خورد و نمک‌گیر نشد هیچکس مثل من از زندگی‌اش سیر نشد حق ما را سر هر قصه که می‌شد خوردند قاتل مادرِ من را روی منبر بردند باخبر نیست در عالم کسی از حال حسن قنفذ از کوچه ما رد شد و خندید به من آن چهل مرد که آتش‌زن جنت بودند در صف اول هر وعده جماعت بودند شیر غرّان جَمَل بودم و تاوان دادم سالها قبل در آن کوچه بد جان‌ دادم سوختن چاره‌ی این خسته‌ی غم پرور بود از عسل آتش این زهر گواراتر بود مادرم از دل آزرده‌ی من باخبر است مرگ از دیدن قنفذ به خدا خوب‌تر است مثل آن پهلوی زخمی گرفتار شده جگر پاره ی من پاره‌ی مسمار شده کاش ثانی عوض فاطمه من‌ را می‌زد جای مادر لگدش را به تن ما میزد *شاعران: و ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 📋 راز دل امام حسن (س) (ع) حاج سید رضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ همچین که جلو چشماش مادرش زمین خورد، یه جوری مادر زمین خورد، بدجور مادر ما و زمین زدند؛ یه جوری زمینش زدن دیگه نشد؛ دیگه بلند نشد... دست مادر و گرفت از روی خاک کوچه مادر و بلند کرد، توو مسیر وقتی می‌رفتند راهی نبود تا خونه، قبل از اینکه بخوان وارد خونه بشن؛ مادر گفت:« حسن جان! صبر کن، کجا؟! باید یه قولی به مادر بدی. - چی عزیز دلم، قربونت برم مادرجان! - باید یه قولی بدی به بابا حرفی نزنی، این چیزی که الان توو کوچه دیدی توو دلت بمونه. یه وقت به کسی نگی... آخه مادر بزار به بابا بگم، آخه اینجوری زدنت، مگه میشه؟! باید جوابشون و بدیم. - نه حسن جان! من حالم خوبه، چیزیم نشده الحمدالله؛ یکم چادرم خاکی شد، فقط من این دستم تکون نمی‌خوره نمیتونم این خاکا رو بتکونم؛ اگه میشه حسن جان این خاکا رو از روی چادر مادر پاک کن، الان میریم توو خونه بابات می‌بینه... قول داد به مادرش؛ چشم مادر، هرچی تو بگی. فقط تا کی این باید توو دلم بمونه؟! - حسن جان! این رازه، تا لحظه ی جون دادنت توو دلت بمونه، به کسی نمی‌خواد بگی. لحظه‌ای که امام حسن داشت جون می‌داد، بی‌بی کنارشه، ابی عبدالله هم این طرفه. صدا زد:« داداش! بعد این همه سال نمی‌خوای به خواهرت بگی اون روزی که از کوچه‌ها برگشتی خونه، میدونی کدوم روز و میگم؟! همون روزی که وقتی مادر اومد، مادر رفت یه گوشه‌ای توو روش و محکم گرفته بود، تو هم رفتی یه گوشه اتاق کز کردی، زانوهات و بغل کردی؛ فهمیدی کدوم روز و میگم؟! همون روزی که گوشه چادر مادر یکم خونی شده بود؛ همون روزی که یکی از گوشواره‌های گوش مادر نبود... نم‌خوای بعد این همه سال به زینب بگی چی شد؟! صدا زد:« زینبم! این پاره‌های جگر من و می‌بینی، این لخته‌های خون و می‌بینی توو این تشت، اینا مال زهر نیست؛ دست به دلم نگذار... ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ .👇👇
امام حسین ع
#روضه_امام_حسن #روضه_حضرت_زهرا ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ گرچه بعد از غم تو طی شده دو
👆 حق مارا سر هر قصه که میشد خوردند علیه السلام گرچه بعد از غم تو طی شده دورانی چند ما ندیدیم دراین شهر رفیقانی چند شهر من نان مرا خورد و نمک‌گیر نشد هیچکس مثل من از زندگی اش سیر نشد حق مارا سر هر قصه که میشد خوردند قاتل مادر من‌ را روی منبر بردند باخبر نیست درعالم کسی از حال حسن قنفذ از کوچه ما رد شد و خندید به من آن چهل مرد که آتش‌زن جنت بودند در صف اول هر وعده جماعت بودند شیر غرّان جمل بودم و تاوان دادم سالها قبل درآن کوچه بد جان‌ دادم سوختن چاره ی این خسته ی غم پرور بود از عسل آتش این زهر گواراتر بود مادرم از دل آزرده ی من باخبر است مرگ از دیدن قنفذ به خدا خوب‌تر است مثل آن پهلوی زخمی گرفتار شده جگر پاره ی من پاره ی مسمار شده کاش ثانی عوض فاطمه من‌ را میزد جای مادر لگدش را به تن ما میزد کاش میشد که به بالای سرم شب برسد خبر طشت مبادا که به زینب برسد چشم من تا دم مرگ است به دنبال حسین روضه طشت کجا روضه گودال حسین؟!
. یادت بماند عهد و پیمانم ابالفضل دست تو و دست یتیمانم ابالفضل امشب همه دیدند زهرا سه پسر داشت جانم حسن جانم حسین جانم ابالفضل پاشو از امشب ساقی این خاندان باش آبی بیاور سخت عطشانم ابالفضل جان تو ، جان زینبم ،دور و برش باش خدشه نیفتد روی قرآنم ابالفضل ای وای از وقتی که می‌گوید به صحرا کاری بکن که سوخت دامانم ابوالفضل این کوفه خولی و سنان و شمر دارد دلواپس فردای طفلانم ابالفضل امشب دو چشمم خیس و بارانیست عباس بازار کوفه جای زن‌ها نیست عباس وقتی که ناموس خدا می‌آید اینجا در کوچه‌ها جشن و چراغانیست عباس هم با سر تو ،هم حسینم بین زن‌ها در کوچه‌ها آیینه گردانیست عباس زینب که سفره‌دار کوفه است ، آه ،آن روز در پیش رویش نان مجّانیست عباس وقتی که می‌بندند بر نیزه سرت را بی روسری راهی مهمانیست عباس درکوفه خیلی چیزها می‌بینی اما آنچه نمی‌بینی مسلمانیست عباس ۱۴۰۳ علیه_السلام ................. . شمعی و من دور سرت پروانه زهرا سوسو مزن اینقدر در کاشانه زهرا باشد، رخت را پشت پوشیه نهان کن اما نرو اینگونه از این خانه زهرا آن خانه ای را که نباشی در میانش فرقی ندارد هیچ با ویرانه زهرا قامت کمان گردیدنت ثابت نموده ماندی به پای عشق من مردانه زهرا من تازه فهمیدم چه آمد بر سر تو وقتی نشد موی حسینم شانه زهرا با اینکه با رفتن عجینی ، " کلّمینی " آماده‌ی کوچی چه بی صبرانه زهرا ای یاس پرپر گشته‌ی هجده بهارم شد واژگون عمر تو از پیمانه زهرا آیا خبر داری که در این چند مدت در شهر پیغمبر شدم بیگانه زهرا ؟! ذکر قنوتت مرتضی را پیر کرده دیگر مگو "عَجِّل وَفاتی"جانِ زهرا .
. صلی الله علیک یا اباعبدالله بوی جنان که هست نسیم عدن که هست از پیش تو کجا بروم من وطن که هست؟! گرچه فرات قسمت لبهای تو نشد غصه نخور عزیز دلم چشم من که هست! آن روز اگر نبود کسی یاری ات کند حالا ببین تو لشکری از مرد و زن که هست ما در عزای خویش به فکر غم توایم دنیا اگر نساخت به ما سوختن که هست این سینه ها که محرم اسرار تو نشد شکرخدا فضیلت سینه زدن که هست در کربلا به یاد بقیع است این دلم زائر اگرچه یار ندارد قَرَن که هست جلب توجهات تورا خواستم رسید در محضر حسین دم یا حسن که هست! گیرم هزار تیر به جسم حسن زدند خون ریخته ز پیکرش اما کفن که هست .
. طفلم و دورم از پدر ،چندنفربه یک نفر آب شدم سرِ گذر ،چندنفر به یک نفر شمر مرا کتک زده ،زجر مرا لگدزده عمو بیا مرا ببر چند نفر به یک نفر نه مانده قوّتی به پا نه مانده زیوری به دست نه مانده روسری به سر چندنفربه یک نفر از آن طرف سپاهشان ازین طرف نگاهشان خسته شدم من ازسفر چندنفربه یک نفر ✍ .
. ببین بهارم رو خزون گرفته ببین دوتایی گریه مون گرفته چیه تو خاک این زمین به من بگو قراره با چی خواهرت شه رو برو بگیر با اشک چشم خواهرت وضو خیمه نزن ببین دلشوره داره دل من خیمه نزن خیمه نزن دلم تنگه برا قبر حسن خیمه نزن خیمه نزن ببین رباب تنش لرزیده خیمه نزن شنیده کربلاس ترسیده جاء الحسین بکته السماء اعوذ بالله من الکربلا بگو برام اکبر رکاب بگیره اذون بده پیغمبر عشیره داره از اینجا بوی خاک و خون میاد تو بی کسی حسین من کمک میخواد دیدم یه گودی دلشورم شده زیاد چیکار کنم سرتو روی نیزه نزنن چیکار کنم چیکار کنم لباستو به غارت نبرن چیکار کنم چیکار کنم اگه سر تنت دعوا شه چیکار کنم اگه خنجرشون کند باشه هذا حسین سلیب الردا اعوذ بالله من الکربلا میترسم از اون ساعتی که فردا تو باشی اما من برم از اینجا چطور سوار ناقه شم کجا برم خبر داری قراره با کیا برم با دست بسته از توو کربلا برم کجا برم که نا محرما دنبالم نیان کجا برم کجا برم که از دخترا روسری نخوان کجا برم کجا برم نباشه این بنی امیه کجا برم فقط سه سالشه رقیه قال الحسین بدمع الجری اعوذ بالله من الکربلا ✍ 👇
📋 به سمت گودال از خیمه دویدم من (ع) سید رضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ به سمت گودال از، خیمه دویدم من شمر جلوتر بود، دیر رسیدم من سر تو دعوا بود، ناله کشیدم من سر تو رو بردن، دیر رسیدم من یه گوشه‌ی گودال، مادر و دیدم من که رفته بود از حال، دیر رسیدم من عمامه‌تو بردن، دیر رسیدم من شمشیرتو بردن، دیر رسیدم من ....... 📋 دیر آومدم دیدم سرت دست سنان بود ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ دیر آمدم دیدم سرت دست سنان بود گودال منبر بود و زخمت روضه‌خوان بود افتاده بودی زیر نعل تازه‌ی اسب با این که زیر پای تو هفت آسمان بود این نامرتب بودنت تقصیر شمر است تاراج جسم تو ولی فکر سنان بود انگشترت هرچند دست یک نفر رفت پیراهنت اما به دست این و آن بود نزدیک مغرب شمر جسمت را رها کرد از خون وضو می‌ساخت، هنگام اذان بود دندان تو افتاد روی خاکِ گودال جنس عصای پیرمردان خیزران بود با قامت خم رفتم از گودال بیرون یادش بخیر آن روز که زینب جوان بود *شاعر: ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ . 📋 انقدر سخت شد جدا سر تو انقدر سخت شد جدا سر تو که بلند است آه مادر تو پیش زن‌ها خجالتت دادند پیرهن نیست روی پیکر تو فکر می‌کردی آخرش با شمر بشود هم مسیر خواهر تو؟ من نگفتم کجاست انگشتر! که نگویی کجاست معجر تو! *شاعر: ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ . 📋 اولین ضربه کربلا لرزید (ع) حاج سید رضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ اولین ضربه کربلا لرزید سرِ گودال مادری افتاد از حرم یک نگاه پُر خواهش به لب کُند خنجری افتاد دومین ضربه شمر هم لرزید! چکمه‌اش بر گلو ترحم کرد ناله‌ی یا بُنیه‌ای آمد خنجری دست و پای خود گم کرد سومین ضربه غنچه‌ای پژمرد لاله در چنگ خار و خَس افتاد سینه‌ای غرق زخم بود اما خنجری کُند از نفس افتاد چارمین ضربه، پنجمین ضربه وضع حنجر وخیم‌تر می‌شد ششمین ضربه، هفتمین ضربه فاطمه داشت بی‌پسر می‌شد هشتمین ضربه کعبه هم لرزید درد بر استخوان مماس افتاد نهمین ضربه خنجر کهنه پشتِ گردن به التماس افتاد! دهمین ضربه کاسه‌ی صبرِ لشکری رفته رفته سر می‌رفت زودتر از سر بریده به شام قاصدی داشت خوش خبر می‌رفت نوبت ضربه‌ای عجیب رسید! یازده بار آسمان غش کرد حرمله سمت خیمه‌ها می‌رفت در حرم معجری جوان غش کرد وای از ضربه‌ی دوازدهم! ضربه‌ای که سنان پسندتر است شمر با دست‌های لرزان گفت: چه کسی نیزه‌اش بلندتر است ؟ *شاعر: ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ .
. دم غروبای مدینه کنج بقیع میره میشینه این که میگه لا تدعونی ام الادب ام البنینه توسلش بوده همیشه به مادر حسین و زینب میگه خودم با چهار تا بچه م فدا سر حسین و زینب تا میاد صداش یا حسین رو لباش همه گریه میکنن با صدای ناله هاش وای.           حسین بند دوم باز روی خاکا قد خمیده تصویر چند تا قبر کشیده ویلی علی شبلی می خونه این مادر چهار تا شهیده میفته رو پای رباب و غروب پیش سکینه میره به یاد مشک پاره پاره میخواد حلالیت بگیره میخوره زمین شده ام بی بنین میگه بچه مو زدن با عمود آهنین وای.          حسین هر جا که می‌ره پا می‌زاره ابر بهار میشه میشه می باره از صبح تا شب حرفش همینه مردم حسین مادر نداره شنیده سر ها رو بریدن شنیده معجرا رو بردن شنیده توی کوچه بازار چجوری دخترا رو بردن از کفن میگه واسه مرد و زن میگه از جای پاهای اسب روی یک بدن میگه وای.       حسین .👇
. اگه جاریه اشکای چشمام دوباره با غم ماجرا داره اگه باز گرفته دل تنگم بهونه واسه سامرا داره آه ای حرم سنگینه خیلی وقته بال و پرم کی میخوره به گنبد چشم ترم آه ای حرم ای مهربون قربون اون ضریح شش گوشه تون هر چی اراده تونه میشه همون ای مهربون خورشید خونواده ی جوادی قربون غصه هات امام هادی تو رو غصه دادن تو سن کم چقدر از خدا مرگ طلب کردی چقدر روضه ی مادرو خوندی از این بد ترم هست مگه دردی زخمه تنت از بس با دست بسته می بردنت آخر تورو غریبونه کشتنت زخمه تنت تبعیدی و حرفای بد شنیدی لرزیدی و آخر تو هم شراب خوارو دیدی و تبعیدی و ذکر حسین میگفتی جون می دادی قربون غصه هات امام هادی تو رو مستا به مهمونی بردن حالا خوبه ناموس نبود اونجا یه مهمونی هم زینبو بردن همه صورتش شد کبود اونجا دل ها شکست حتی سر بریده چشماشو بست خولی که روبروی زینب نشست دل ها شکست وای از شراب جایی که آستین زن ها شد نقاب حتی زن یزیدم داشته حجاب وای از شراب یاد شام و بلای اون بلادی قربون غصه هات امام هادی ✍ ً👇
. نه همدمی نه مونسی و یار و یاوری جان کندنم چه سخت شد این روز آخری یک سال و نیم هست که هی می‌خورم زمین مثل کبوتری که ندارد دگر پری گرچه جلال و شوکت من ارث مرتضاست ارثیه قد خم من هست مادری عبداله این تن و بدن خسته مرا تا زیر نور شعله خورشید می‌بری؟ پاشو حسینم آمده رد و بدل کنیم درد دل و گلایه خواهر برادری در گنجه لای بقچه لباسیست رنگ خون برخیز تا که مونس من را بیاوری می‌خواهم از فراق شکایت کنم به او در سینه‌ام غمی ست که او هست مشتری من را زدند خب به فدای سرت حسین هر کس رسید در تو فرو کرد خنجری سرنیزه‌ای که بر کمرت خورد روی اسب بعداً کمانه کرد به کتف کبوتری عباس اگر که بود غصه‌ای نبود دیگر نمی‌ دوید کسی پشت دختری در شام و کوفه پا قدم ما الهه‌ها رونق گرفت کاسبی شال و روسری خوشحال باش موی مرا هیچکس ندید خوشحال باش دست نخورده است معجری سلام_الله_علیها .