eitaa logo
امام حسین ع
21.9هزار دنبال‌کننده
414 عکس
2.1هزار ویدیو
2هزار فایل
کانال مداحی و شعر و سبک https://eitaa.com/emame3vom
مشاهده در ایتا
دانلود
📋 به سمت گودال از خیمه دویدم من (ع) سید رضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ به سمت گودال از، خیمه دویدم من شمر جلوتر بود، دیر رسیدم من سر تو دعوا بود، ناله کشیدم من سر تو رو بردن، دیر رسیدم من یه گوشه‌ی گودال، مادر و دیدم من که رفته بود از حال، دیر رسیدم من عمامه‌تو بردن، دیر رسیدم من شمشیرتو بردن، دیر رسیدم من ....... 📋 دیر آومدم دیدم سرت دست سنان بود ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ دیر آمدم دیدم سرت دست سنان بود گودال منبر بود و زخمت روضه‌خوان بود افتاده بودی زیر نعل تازه‌ی اسب با این که زیر پای تو هفت آسمان بود این نامرتب بودنت تقصیر شمر است تاراج جسم تو ولی فکر سنان بود انگشترت هرچند دست یک نفر رفت پیراهنت اما به دست این و آن بود نزدیک مغرب شمر جسمت را رها کرد از خون وضو می‌ساخت، هنگام اذان بود دندان تو افتاد روی خاکِ گودال جنس عصای پیرمردان خیزران بود با قامت خم رفتم از گودال بیرون یادش بخیر آن روز که زینب جوان بود *شاعر: ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ . 📋 انقدر سخت شد جدا سر تو انقدر سخت شد جدا سر تو که بلند است آه مادر تو پیش زن‌ها خجالتت دادند پیرهن نیست روی پیکر تو فکر می‌کردی آخرش با شمر بشود هم مسیر خواهر تو؟ من نگفتم کجاست انگشتر! که نگویی کجاست معجر تو! *شاعر: ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ . 📋 اولین ضربه کربلا لرزید (ع) حاج سید رضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ اولین ضربه کربلا لرزید سرِ گودال مادری افتاد از حرم یک نگاه پُر خواهش به لب کُند خنجری افتاد دومین ضربه شمر هم لرزید! چکمه‌اش بر گلو ترحم کرد ناله‌ی یا بُنیه‌ای آمد خنجری دست و پای خود گم کرد سومین ضربه غنچه‌ای پژمرد لاله در چنگ خار و خَس افتاد سینه‌ای غرق زخم بود اما خنجری کُند از نفس افتاد چارمین ضربه، پنجمین ضربه وضع حنجر وخیم‌تر می‌شد ششمین ضربه، هفتمین ضربه فاطمه داشت بی‌پسر می‌شد هشتمین ضربه کعبه هم لرزید درد بر استخوان مماس افتاد نهمین ضربه خنجر کهنه پشتِ گردن به التماس افتاد! دهمین ضربه کاسه‌ی صبرِ لشکری رفته رفته سر می‌رفت زودتر از سر بریده به شام قاصدی داشت خوش خبر می‌رفت نوبت ضربه‌ای عجیب رسید! یازده بار آسمان غش کرد حرمله سمت خیمه‌ها می‌رفت در حرم معجری جوان غش کرد وای از ضربه‌ی دوازدهم! ضربه‌ای که سنان پسندتر است شمر با دست‌های لرزان گفت: چه کسی نیزه‌اش بلندتر است ؟ *شاعر: ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ .