.
#روز_یازدهم_محرم
#شب_دوازدهم_محرم
رسید وقت سفر ، سر به زیر شد زینب
حسینْ چشم تو روشن ! اسیر شد زینب
هزار زخم ، روی پیکرت دهن وا کرد
هزارسالْ زِ داغ تو پیر شد زینب
چقدر پایِ غنیمت کتک ز لشگر خورد
چقدر زخمیِ مُشْتی فقیر شد زینب
گرسنه بود ولي تازيانه خيلي خورد
غذا نبود ولي خوب سیر شد زینب
همان زمان كه به سر نيزه ها هُلَشْ دادند
نشست و حرف نزد ، گوشه گير شد زينب
.
.
مدح حضرت زینب سلام الله علیها
بانویی که درگهش،فیض دمادم می شود
باعث فخریه ی اولاد آدم می شود
حرمتش بالاست پیغمبر سفارش کرده است
بانوی ما..آیت الله معظم می شود
برترین مدحی که می شد در مقام او سرود
«زینب»است وزینت«سلطان عالم»می شود
«عارفه»«صدیقه ی صغرا»«فهیمه»خوانده اند
بانوی ما..برتر از صدها چو مریم می شود
بی ولای مرتضی،معنا ندارد زندگی
«بی ولای دختر ش»دنیا جهنم می شود
نام«زینب»با حسین و کربلا آمیخته
عشق خواهر با برادر خوب توأم می شود
هرکسی همچون «رسول ترک»دیوانه شده
مورد الطاف این بانو مسلم می شود
نام زینب را بزن بر سر در کاشانه ای
خود به خود بزم عزا آنجا فراهم می شود
روضه های سخت و جانفرسای او،زجرآور است
روضه خوان روضه بخوانددل پر از غم می شود
شاعر ،؛محسن راحت حق
#بعد_از_شهادت
.
.
#صلواتی
#شب_دوازدهم_محرم
#صلوات_اول_مجلس
بنا به نقلی امشب مصادف با شب شهادت یادگار واقعه ی عاشورا، آقا و مولامون، سیدالساجدین، امام زین العابدین علیه الصلاة و السلام، است، هدیه به روح پرفتوح آن امام همام، و همه شهدای کربلا عنایت کنید اجماعا صلوات بلندی ختم کنید.
🔸گر تو خواهی که بیابی زجهان راه نجات
🔸بر محمّد تو بگو از دل و از جان صلوات
🔸هر چه خواهی تو طلب کن ز شهنشاه جهان
🔸به علی حیدر صفدر شه خوبان صلوات
(الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ. وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ وَالْعَنْ أعْداءَهُم)
.
#شب_دوازدهم_محرم
#نمونه_شروع_روضه
بسم الله الرحمن الرحيم.
یارحمن یا رحیم.
اَعْظَمَ اللّهُ اُجُورَناْ بِمُصابِنا بِالْحُسَيْنِ عَلَيْهِ السَّلامُ وَجَعَلَنا وَاِيّاكُمْ مِنَ الطّالِبينَ بِثارِهِ مَعَ وَلِيِّهِ الاِْمامِ الْمَهْدِىِّ مِنْ الِ مُحَمَّدٍ عَلَيْهِمُ السَّلامُ.
🔸ای سید و سالار ما، ای یاور و غمخوار ما
🔸تنها تو هستی یار ما، یا بن الحسن یا بن الحسن 2
یابن الحسن یا بن الحسن 2
🔸تا کی ز یاد جدّ خود، اشک از بصر جاری کنی
تا کی به یاد عمه ات، از سوز دل زاری کنی
🔸در بین ما باشی ولی، تنها عزاداری کنی
🔸باشد فدایت جان من
یابن الحسن یا بن الحسن 2
اَللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّهِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَهِ وَفی کُلِّ ساعَهٍ وَلِیّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَلیلاً وَعَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً.
.
#شب_دوازدهم_محرم
#مناجات_امام_زمان_علیه_السلام
مناجات 1
🔸من کیم تا تو بیایی ب سر بالینم
ببین حرف دلت هست یا نه...
چی میخوای به آقات بگی...
🔸من کیم تا تو بیایی به سر بالینم
🔸چه کنم راه نجاتی نبود جز اینم
چه کار کنم... کجا برم...
جز در خونه ی شما جایی رو ندارم...
🔸بر من آنقدر توان بخش که در بستر مرگ
امام زمان آقا جانم...
🔸بر من آنقدر توان بخش که در بستر مرگ
اون لحظه ای که ميخوام دیگه نفسهای آخر رو بکشم دم جان دادنم....
🔸خیزم از جا و به پیش قدمت بنشینم
دست بگذارم روی سینه
بگم السلام علیک یا بقیه الله....
🔸نیست انصاف کز این مهلکه بیرون بروم
آقا نکنه من از این دنیا برم...
شما رو نبینم...
🔸نیست انصاف کز این مهلکه بیرون بروم
🔸من که یک عمر تولای تو باشد دینم
یه عمری محبت شما رو درسینه نگه داشتم...
آقا جانم امام زمان...
یه عمری آرزوی دیدن جمال دلربای شما رو در سینه نگه داشتیم...
آقا عاشقان شما امشبم به امیدی سر میگذارند...
ان شاء الله به همین زودی ها صدای دلنشین شما از مکه، کنار خانه ی خدا بلند بشه...
انا بقیه الله...
آی شیعیانم...
آی اونهایی ک امام زمان رو صدا میزدید...
انا المهدی...
خدایا ما زنده باشیم...
به امیدی که یک روز...
صدای آقامون رو بشنویم...
هر چقدر با امام زمانت کار داری...
در این شب دوازدهم آقات رو صدا بزن...
یابن الحسن ...
حالا ک امام زمانت رو دعوت کردی توی مجلس با امام زمان هم ناله شو
از همین جا دل ها رو روانه کنیم کربلای معلی...
نمیدونم کربلا رفتی یا نه....
همچین که داری نزدیک کربلا میشی
هی نگاه میکنی...
ببینی گنبد ابی عبدالله معلوم میشه یا نه...
دیگه دلت طاقت نداره...
دلت برا حرم حسین پر میزنه...
هی این طرف و اون طرف سوال میکنی...
چقدر مونده تا حرم آقام حسین...
وقتی بلاخره رسیدی حرم باصفاش...
تصور کن ورودی حرم ایستادی...
در مقابلت قبر شش گوشهی حسین دستات رو روی سینه میگذاری. ..
همش میگی آی حسین...
اصلا باورم نميشد منو دعوتم کنی...
من کجا... کربلا کجا...
حالا میخواهم احترام کنی...
از همین جا با پای دل بریم جرم باصفاش...
دستات رو روی سینه بگذار...
میخای ب اقات حسین سلام بدی...
همه باهم...
السلام علی الحسین
وعلی علی بن الحسین
و علی اولاد الحسین
و علی اصحاب الحسین
.
#شب_دوازدهم_محرم
#روضه_اسارت_اهلبیت_علیهم_السلام
متن روضه 1
🔸امشب شب غریبی اولاد مصطفی است
🔸زینب اسیر شمر و حسین سر ز تن جداست
شب دوازدهم ماه محرمه. ..
امروز کربلا چه خبر بود خدایا...
🔸طفلان بی پدر به بیابان در آفتاب
🔸آن یک سر برهنه و آن یک برهنه پاست
دیشب وقتی مجلس سیدالشهدا تمام شد...
هر کدوم از ما دست بچه هامون رو گرفتیم...
رفتیم به سمت خونه هامون...
مواظب بچه هامون بودیم...
مبادا نیمه شب سردشون بشه...
مبادا بچه هامون با لب تشنه بخوابند...
اما... آی مردم بچه های ابی عبدالله کجا خوابیدن...
بچه های حسین چه حالی داشتند...
داخل یک خیمه نیم سوخته...
الله اکبر...
نميدونم بهشون آب دادند یا نه...
خیلی از این بچه ها با شکم های گرسنه...
🔸لیلا به آه و ناله چو مجنون به کوه و دشت
🔸اکبر هزار پاره ز شمشیر اشقیاست
🔸گهواره مانده خالی و اصغر به مهد خاک
🔸از سینه رباب ز غم، ناله برسماست
🔸مهر رخ سکینه ز سیلی و تشنگی
🔸نیمی چو ماه نیلی و نیمی چو کهرباست
از امروز دیگه اسارت اهل بیت شروع میشه...
از امروز دیگه تازیانه ها شروع میشه...
مثل یه همچین روزی امام سجاد آمد کنار عمه جانش زینب...
صدا زد عمه جان زینب...
ببینید این نانجیبا بدن های خودشون رو غسل دادن...
کفن کردن...
بدنهای نحسشون رو دفن کردند...
اما بدن بابای غریبم حسین...
روی زمین کربلا...
عمه جان بدن بابای غریبم بدون غسل و کفن...
وقتی میخواستند به سمت کوفه حرکت کنند...
اومدند بچه ها رو سوار محمل ها کنند...
خانم زینب کبری فرمودند...
خودم بچه ها رو سوار میکنم...
با دستان مبارک...
یکی یکی این زن و بچه ها رو سوار بر شتران بی جهاز کرد...
اما وقتی نوبت خود خانم زینب شد
یا صاحب الزمان ....
یکدفعه نگاه کرد به اطرافش...
یادش اومد از روز ورودش به کربلا...
اون موقعی که عباس علمدار اومد و زانو خم کرد...
علی اکبر امد...
قاسم امد...
جوانان بنی هاشم یکی یکی اومدن...
دور محمل زینب رو گرفتن...
خانوم رو با احترام از محمل پیاده کردن...
مبادا نامحرمها ببینند....
ناموس خداست...
احترام داره...
یادش اومد از اون روزی همه بنی هاشم در کنارش بودند...
اما الان تنهای تنها مانده...
نگاه کرد به سمت قتلگاه...
صدا زد حسینم برادرم...
بلند شو ببین دارن خواهرت رو به اسارت میبرن برادر...
ببین دورم رو نامحرمها گرفتند...
🔸به سوی شام و کوفه ام چه ظالمانه میبرند
برادرجان... حسین چطوری تو رو تنها بگذارم...
🔸به سوی شام و کوفه ام چه ظالمانه میبرند
برادر نمیخواستم اما...
🔸نمیروم ولی مرا به تازیانه میبرند
🔸نمیروم ولی مرا...
یه اشاره کرد به سمت سر مقدس ابی عبدالله... روی نیزه...
🔸نمیروم ولی مرا به این بهانه میبرند
برادرم حسین نمیدونم با سر برم یا با بدن بمانم...
🔸نمیروم ولی مرا به این بهانه میبرند
.
بسم الله الرحمن الرحيم
#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی
#مهدی_شریف_زاده
▶️
شکر خدا که جز دم تو دم نساخته
جز ماتم تو غصه و ماتم نساخته
مدیون روضه ام که من رو سیاه را
جز گریه ی برای تو آدم نساخته
ما را ببر به دیدن شش گوشه عاقبت
دل با فراق کرب و بلا کم نساخته
ممنون مادرم که به من یاد داد، حسین
جز ذکر تو به روی لبم دم نساخته
جز لطف آستان شما دست هیچ کس
ما را دخیل گوشه ی پرچم نساخته
بر قلب پر جراحت زهرا به غیر اشک
چیزی اثر نکرده و مرهم نساخته
پس خوش به حال و روز کسی که برای خود
کاری به روضه ی تو مُقدم نساخته
ماها چه خواستیم و به یکباره فاطمه
با بازوی شکسته فراهم نساخته
قدرش بدان که در همه ی سال هم خدا
ماهی شبیه ماه محرم نساخته
⏹
#صلوات 👉
🔹
امام سجاد خطبه ای در مجلس یزید ایراد فرمودندکه👇
🔻◾️خطبه امام سجاد (ع) باعث گریه حاضران در مجلس شد که یزید که از سخنان امام ترسیده بود، دستور داد مؤذن اذان بگوید.
🔻◾️هنگامی که مؤذن گفت: «اللَّهُ أَکْبَرُ اللَّهُ أَکْبَرُ»، حضرت سجاد فرمود: «چیزی از خدا بزرگتر نیست»، و هنگامی که مؤذن گفت: «أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ»، علی بن الحسین (ع) فرمود: «مو، پوست، گوشت و خون من به یگانگی خدا شهادت می دهند»
🔻◾️ و سپس مؤذن گفت: «أشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللَّهِ» که امام سجاد (ع) خطاب به مؤذّن گفت:
«تو را به حقّ محمّد ساکت باش تا من سخنی بگویم.»
🔻◾️آنگاه از بالای منبر خطاب به یزید فرمودند: «ای یزید! این پیغمبـر، جد من است و یا جد تو؟ اگر گویی جد من است، همه می دانند که دروغ می گویی، و اگر جد من است پس چرا پدر مرا از روی ستم کشتی و مال او را تاراج کردی و اهل بیت او را به اسارت گرفتی؟!
🔻◾️ به خدا سوگند اگر در جهان کسی باشد که جدش رسول خداست، آن منم، پس چرا این مرد، پدرم را کشت و ما را مانند رومیان اسیر کرد؟!
🔻◾️ ای یزید! این جنایت را مرتکب شدی و باز می گویی محمد رسول خداست؟! و روی به قبله می ایستی؟! وای بر تو! در روز قیامت جد و پدر من در آن روز دشمن تو هستند.»
😭پس از این اتفاق، جمعیت حاضر منقلب شدند و از حقیقت واقعه خبردار گشتند.
#شهادت_امام_سجاد
.
4_5938412943854012594.mp3
3.51M
ماییم مست جام تو یا زین العابدین
خانه خراب نام تو یا زین العابدین
هستیم مرغ بام تو یا زین العابدین
مست علی الدوام تو یا زین العابدین
پس می دهم سلام تو یا زین العابدین
دردم همینکه باتو دوا میشود بس است
ذکرم همینکه نام شما میشود بس است
لطف تو دستگیر گدا می شود بس است
وقتیکه مستجاب دعا می شود بس است
با رحمت مدام تو یا زین العبادین
با خاک تیره جز تو چه کس کرد زرگری؟
آب دهان کیست چنین کیمیا گری
آورده ام برات اگر دیده تری
فهمیده ام شکسته دلی خوب می خری
به به به این مرام تو یا زین العابدین
نزدیک شمس مثل عطارد شدیم ما
سنگیم و از دعات زمرد شدیم ما
کردی نگاه و مرد تهجد شدیم ما
فطرس که نه کنار تو هدهد شدیم ما
با اشتیاق دام تو یا زین العابدین
مهر غلامی پدرت بر جبین ماست
حب الحسین روز قیامت نگین ماست
شهبانوی مجلله شورآفرین ماست
نامش شرافت همه سرزمین ماست
ایران فدای مام تو یا زین العابدین
گرچه اسیر شد امه الله شد فقط
روشن ترین ستاره پس از ماه شد فقط
آواره حسین دراین راه شد فقط
مهریه اش بهشت روی شاه شد فقط
دلبست بر امام تو یا زین العابدین
نخل بهشت از رطبت بوسه میگرفت
جبریل از نماز شبت بوسه میگرفت
سجاده نیز از لقبت بوسه میگرفت
آنقدر حسین از دولبت بوسه میگرفت
جانم به این مقام تو یا زین العابدین
نزدیک ذات, جای سجودت مشخص است
بالای ساق عرش عمودت مشخص است
یکپارچه علیست وجودت , مشخص است
زهرا در این قیام و قعودت مشخص است
حق کرده احترام تو یا زین العابدین
ذکر عروج حلقه رندان صحیفه ات
شد روشنایی شب ایمان صحیفه ات
نهج البلاغه ایست فروزان صحیفه ات
شد خط به خط برادر قرآن صحیفه ات.
مداحی آنلاین - عمریه میبارم از داغ حسین - حمید علیمی.mp3
8.73M
عمریه میبارم، از داغ حسین
غمی کهنه دارم، از داغ حسین
هنوز تو گوشمه نالهٔ رباب
تو خیمه ها نبود یه قطره آب
گریه میکنم برا غم حسین
غرق رنج بلا، ای وای حسین
امون از داغ شاه، ای وای حسین
امون امون امون از قوم یهود
که ظلم کینه ها حق ما نبود
هنوز تو گوشمه نالهٔ رباب
تو خیمه ها نبود یه قطره آب
گریه میکنم برا غم حسین
مداحی آنلاین - چهل ساله می سوزم - محمدحسین حدادیان.mp3
4.25M
چهل ساله میسوزم
به یاد اون چهل روزم
بیشتر از همه روضه خوندم
بیشتر از همه گریه کردم
تو مدینه با ام البنین
یاد علقمه گریه کردم
شکسته غربت پشت منو
روضه گودال کشته منو
ابا الشهید حسین
*
با زهر کینه میمیرم
دیگه از زندگی سیرم
بعد کربلا بی قرارم
حتی من تو خواب گریه کردم
یاد حرمله و سه شعبه
خیلی با رباب گریه کردم
قافله بود در به دری
زینب و اشک و خون جگری
ابا الشهید حسین
*
پر از گریه چشمامه
به روی لبهام اشکامه
تو خراب من روضه خوندم
زیر کعبه نی گریه کردم
یاد اون رگای بریده
با رقیه هی گریه کردم
شام بلا و دست وطناب
ناموس ما و بزم شراب
شکسته غربت پشت منو
روضه گودال کشته منو
ابا الشهید حسین
6845152_391.mp3
7.95M
(چهل ساله که رو لبم لبخند نمیاد 2
چهل ساله که گریه ی من بند نمیاد 2)2
(چشمام چشمام ، چه گریونه
الشام الشام ، دلم خونه 2) 2
(شیرخواره می بینم گریه می کنم
گهواره می بینم گریه می کنم
گوشواره می بینم گریه می کنم ) 2
حسین ... وای وای .... 2
*
هنوز رو تنم مونده جای کبودیا 2
هنوز یادمه محله ی یهودیا 2
(کوچه کوچه ، امون از شام
روی ، نیزه ، سر بابام 2) 2
(سلسله و طناب ، مونده به یادم
گریه های رباب ، مونده به یادم
بزم می و شراب ، مونده بیادم) 2
حسین ... وای وای .... 2
چی جوری بگم میون گودال چیا بود 2
به جای کفن ، یه تیکه از بوریا بود 2
گودال گودال ، منو کشتی 2
نه سر ، نه تن ، نه انگشتی ...
(زخمای بدنش می کشه منو 2
غارت پیرنش می کشه منو
زخمی که زدنش می کشه منو) 2
حسین ... وای وای .... 2
*
چهل ساله که رو لبم لبخند نمیاد 2
چهل ساله که گریه ی من بند نمیاد 2
چشمام چشمام ، چه گریونه
الشام الشام ،دلم خونه 2
شیرخواره می بینم گریه می کنم
گهواره می بینم گریه می کنم
گوشواره می بینم گریه می کنم
حسین ... وای وای ...
.
#شهادت_امام_سجاد
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
#رباعی - امام سجّاد علیه السلام
ای کاش کسی زائرِ مولا می شد
درمانِ غم و غصّهیِ زهرا می شد
ای کاش شبِ شهادتت یک ساعت
درهای بقیعِ خلوتَت وا می شد
#مدینه #رباعی #بقیع
#ائمه_بقیع
#امام_سجاد #_علیه_السلام
#حسین_ایمانی
.
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
غزال پیوسته - شهادت امام سجاد علیه السلام
سجّاده وا شد
ذکرِ لبِ مولای عالم ربّنا شد
سجّاده وا شد
آقایِ ما با گریه مشغولِ دعا شد
بعد از فریضه
واجب شده گریه... مصیبت... آه... روضه
فرقی ندارد
هر جا که پای او رسیده کربلا شد
یادش نرفته
یادش نرفته کربلای بیقراری
یادش نرفته
شد اِرباً اِربا اکبر و محشر به پا شد
قَد قامتِ العشق
قاسم به زیرِ سُمِّ اَسبان قد کشیده
ساقیِ لشکر...
افتاد و خندیدن به آلُ لله روا شد
شد گرد و خاکی
بابا زمین افتاد و ظالم روی سینه
خنجر نَبُرّید
آنچه نشد از روبهرویش از قفا شد
مادر زمین خورد
سر بر رویِنیزه که شد خواهر زمینخورد
آتش رسید و...
مابینِ دود و خیمه ها دختر زمین خورد
مانندِ زهرا
نیلی شده روی تمامِ دسته گلها
سیلی رسید و...
پای سرِ تو دخترت با سر زمین خورد
بستند بازو
بابا شکسته روی نی با سنگ... اَبرو
مثلِ مدینه
پهلو شکست و کوثرِ حیدر زمین خورد
اینها عذاب است
دیدم به دستِ دخترِ مولا طناب است
بردند معجر
بعد از عمو در خیمه قحطیِ نقاب است
بازار سخت است
وَ بدتر از آن شام و بزمِ اضطراب است
در مجلسِ ظلم
بالا نشسته حرمله... پایین... رباب است
تا خیزران زد
لرزید جام و چند قطره روی سر ریخت
ای وای بر من
در دستِ این ظالم چرا جامِ شراب است
خوش آمدی زَهر
جانم بگیر و راحتم کن بی قرارم
ندبه بخوانید
که آرزوی دیدنِ دلبر ثواب است
#محرم #مدینه #کربلا
#امام_سجاد_علیه_السلام
#کوفه
#حسین_ایمانی
.
#شعر_عاشورایی
#حضرت_زینب علیهاالسلام
#حرکت_کاروان_از_کربلا
#غزل
🔹نالۀ زنجیر🔹
تا تو بودی، نفسِ آینه دلگیر نبود
در دلم هیچ، به جز نقش تو تصویر نبود
بیتو اما، نتوان گفت که بر من چه گذشت
از دلم پرس که اینگونه زمینگیر نبود
آه از درد اسیری که به همراهی اشک
جز صدای جرس و نالۀ زنجیر نبود
با تو میخواستم از کرببلا برگردم
با تو بودن، چه کنم، آه، که تقدیر نبود
گرچه با اشک مرا از تو جدا میکردند
رفتنم را تو ببخشای، که تقصیر نبود
خواستم جای گلو، بر بدنت بوسه زنم
به تنت جز اثر بوسۀ شمشیر نبود...
مردمی عهد شکستند که گوش دلشان
آنقَدَر سنگ، که امید به تأثیر نبود
لحظهای کاش! پس از داغ مرا میدیدی
تا ببینی که چنین، خواهر تو پیر نبود
📝 #حسین_دارند
🌐 #بعد_از_شهادت
#شعر_عاشورایی
#حرکت_کاروان_از_کربلا
#غزل
🔹خداحافظ...🔹
ما را نمانده است دگر وقت گفتگو
تا درد خویش با تو بگوییم موبهمو
از خار گرچه گرد حرم پاک کردهای
تا شام و کوفه راه درازیست پیش رو
خون، گوشوارهها زده بر گوشهایمان
صد بغض مانده جای گلوبند در گلو
تنها گذاشتیم تنت را و میرویم
اما سر تو همسفر ماست کوبهکو
بیتاب نیستیم... خداحافظت پدر!
بیآب نیستیم... خداحافظت عمو!
📝 #محمدمهدی_سیار
🌐 #وداع_با_قتلگاه
#شعر_عاشورایی
#کاروان_در_کوفه
#غزل
🔹دریای خروشان🔹
به دست باد دادی عاقبت زلف پریشان را
و سر دادند بیتو تارها آهنگ هجران را
نبی را بر فراز کوه نور احساس میکردم
دمی که میشنیدم از لبت آیات قرآن را
همانهایی که ما را متهم بر کفر میکردند
پس از این آیهها، با اشک فهمیدند جریان را
و هجده آینه بر نیزه میدیدیم، اما آه
هجوم سنگها برچید این آیینهبندان را
شکوه موجهای سهمگینِ خطبههای من
برای صخره معنا کرد دریای خروشان را
بدنها بر زمین، سرها به نیزه، کاروان در بند
فقط در «کوفه» دعوت میکنند اینگونه مهمان را!...
📝 #سیدمحمد_بابامیری
🌐 #کوفه
#شعر_عاشورایی
#امام_سجاد علیهالسلام
#غزل
🔹تو تبدار اباالفضلی🔹
زمین کربلا تب دارد آیا، یا تو تب داری؟
دل زینب فدایت پا برون از خیمه نگذاری
بخوان در نیمهشبهایم «الهی لا تؤدّبنی»
بگو صد بار دیگر «ربِّ خلِّصنا من النارِ»
غل و زنجیر بر گردن چهل منزل بیا با من
که فردا باز فردا یوسف تنهای بازاری
تو تبدار اباالفضلی که سقا بود و عطشان بود
تو بیمار حسینی؛ راست میگویند بیماری
تو را هر روز عاشوراست... یا سبوحُ یا قدّوس
ملائک بر سر سجادهات جمعند بسیاری...
📝 #مهدی_جهاندار
🌐 #شهادت_امام_سجاد
#شعر_عاشورایی
#کاروان_در_کوفه
#غزل
🔹خبر🔹
خبر پیچید تا کامل کند دیگر خبرها را
خبر داغ است و در آتش میاندازد جگرها را
غروبی تلخ، بادی تلختر از دور میآمد
که خم میکرد زیر بار اندوهش کمرها را
به روی روسیاهی یک به یک آغوش وا کردند
همانهایی که بر مهمانشان بستند درها را
همانهایی که در مسجد پدر را غرق خون کردند
به خون خویش غلتاندند، در صحرا پسرها را
و باد آرام درها را به هم میزد، صدا پیچید
که برخیزید اهل کوفه آوردند سرها را...
خبر آمد، سری بر نیزهای قرآن تلاوت کرد
کسی جز آل پیغمبر ندارد این هنرها را
📝 #سیدعلی_اصغر_صالحی
🌐 #کوفه
#شعر_عاشورایی
#امام_سجاد علیهالسلام
#غزل
🔹همسفر کاروان🔹
این ماه کیست همسفر کاروان شده؟
دنبال آفتاب قیامت روان شده
یک لحظه ایستاده که سرها روند پیش
یک دم نشسته منتظر کودکان شده
یک جا ز پیر کوفه شنیدهست ناسزا
یک جا به سنگ کودک شامی نشان شده
هم شاهد غروب گل ارغوان به خون
هم راوی حدیث لب خیزران شده
با پای خسته راهبر خلق آمده
با دست بسته کارگشای جهان شده
ای دیده داغ کودک شش ماهه تا به پیر
آه ای بهار تا گل آخر خزان شده
بعد از برادر و پدر و خواهر و عمو
تنهاترین ستارۀ هفت آسمان شده
از بس گریستهست چنان شمع در سجود
از خلق، آفتاب مزارش نهان شده
📝 #محمدسعید_میرزایی
🌐 #شهادت_امام_سجاد
#شعر_عاشورایی
#امام_حسین علیهالسلام
#کاروان_اسرا
#مثنوی
🔹پیامآورِ قبیلۀ عشق🔹
سرت اگر چه در آن روز رفت بر سرِ نی
نخورد دشمنت اما جُوِی ز گندم ری
سری که بود دمادم به روی دوشِ نبی
سری که بر سرِ نی شد به جرم حقطلبی
سرت شریفترین سجدهگاهِ باران است
سرت امانتِ سنگینِ روزگاران است
منم مسافر بیزاد و برگ و بیتوشه
سلامِ من به تو، ای قبلهگاهِ ششگوشه
سلام وارث آدم، سلام وارث نور
سلام ماه درخشانِ آسمان و تنور
سلام تشنهلبِ کشتۀ میانِ دو رود
سلام خیمۀ جانت اسیر آتش و دود
سلام ما به تو ای پادشاه درویشان
چه میکنند ببین با تو این کجاندیشان
تو آبروی شرف، آبروی مرگ شدی
کتاب وحی تو بودی و برگبرگ شدی
تو در عراقی و رو کردهای به سمت حجاز
میان معرکه هم ایستادهای به نماز
بخوان که دل به نوایی دگر نمیبندم
که خورده تیر غمت بر دوازدهبندم
چه با مرام شما کردهاند بیدینان
هزار بار تو را سر بریدهاند اینان
چه سود بعدِ تو چون برده، بندگی کردن
حبابوار، یزیدانه زندگی کردن
حسین گفتن و دل باختن به خویِ یزید
بدا به غیرت ما کوفیانِ عصر جدید
چه زود در کنفِ رنگ و رِیب فرسودن
مدام بردۀ تزویر و زور و زر بودن
چه سود دل به غمت دادن و زبانم لال
حسین گفتن و... آتش زدن به بیتالمال
حسین، کوفی پیمانشکن نمیخواهد
حسین، سینهزنِ راهزن نمیخواهد
حسین را، ز مرامش شناختن هنر است
حسین دیگری از نو نساختن هنر است
«بزرگ فلسفۀ قتل شاه دین این است
که مرگ سرخ به از زندگی ننگین است»
شبی رسیده ز ره، شب نگو، بگو سالی
ببین ز خواجۀ رندان گرفتهام فالی
«نماز شام غریبان چو گریه آغازم
به مویههای غریبانه قصه پردازم»
سلام، کوهِ غم و کوهِ صبر و کوهِ بلا
سلام، حنجرۀ بیبدیل کربوبلا
تو با مرامِ حسینی میان کوفه و شام
بنای ظلم فرو ریختی به تیغ کلام
بگو به ما که به گوشَت مگر چه خواند حسین
بگو! مگر ز لبانش چه دُرّ فشاند حسین
بگو که گفت من این راه را به سر رفتم
به پایبوسیِ این راهِ پرخطر رفتم
تو هم به پای برو ما نگاهمان که یکیست
مراممان که یکی رسم و راهمان که یکیست
بگو که گفت: هلا نور چشم من زینب!
بخوان به نام گل سرخ در صحاریِ شب
بخوان که دود شود دودمان دشمن تو
بنای جور بلرزد ز خطبه خواندن تو
نبینمت که اسیر حرامیان باشی
اسیر فتنه و نیرنگ شامیان باشی
که در عشیرۀ ما عشق، ارث اجدادیست
اسارت است که سنگِ بنای آزادیست
سلام ما به اسارت، سلام ما به دمشق
سلام ما به پیامآورِ قبیلۀ عشق
ببین نشسته به خون، مقتل لهوفیِ ما
گرفته رنگِ فغان نامههای کوفیِ ما
شرابِ نور که هشیار و مست خورده تویی
که گفته است که کشتی شکستخورده تویی
سرت اگر چه در آن روز رفت بر سرِ نی
نخورد دشمنت اما جُوِی ز گندم ری
📝 #سعید_بیابانکی
🌐 #شهادت_امام_سجاد