4_5812322406374574023.mp3
22.47M
.
📃 شبا اشکای خورشیدو توی...
🎙 #مناجات #حاج_محمود_كريمى
🗓 #شب_بیست_و_چهارم_ماه_رمضان_۱۴۰۰
📍 #حرم_امام_رضا "علیهالسلام"
🏷 #امام_حسین "ع"
شبا اشکای خورشیدو
توی مهتاب میبینم
آقا از بس دلم تنگه
حرم رو خواب میبینم
توی دنیای بیدردا
حرم درمون دردامه
خالصه میشه آرامش
همونجایی که آقامه
تو میدونی من تنها
با تو آرامشی دارم
میدونم خیلی آقایی
من از تو خواهشی دارم
نگیری اسمتو از من
حسینه رمز اکسیرم
اگه یکروز اسمت رو
نیارم زود میمیرم
تو که انقدر آقایی
بیا فکری به حالم کن
نبودم نوکر خوبی
بیا آقا حاللم کن
تموم بچگی من
خالصه میشه تو روضهات
اگه الان کمی خوبم
داره یک ریشه تو روضهات
توو هیئت، مادرم میگفت
باید پشت درت باشم
دعام میکرد با گریه
همیشه نوکرت باشم
توو آبدارخونه میرفتیم
میدیدیم چای و قندونو
کنار چایی روضه
میدادن حاجتامونو
نفهمیدم چی بود روضه
ولی مادر رو میدیدم
زیر چادر، سرش پنهون
صدا گریهاش رو میشنیدم
یه جوری روضه میخوندن
که حال مادرم بد شد
فقط انقدر فهمیدم
برا اهل حرم، بد شد
حسین جان؛ آه از اون ساعت
که خون از ابر میبارید
توی گودال افتادی
سرت رو شمر میبرّید
.
بخش دوم - قرائت دعای کمیل.m4a
36.22M
#بشنوید
قرائت #دعای_کمیل
🎥 مراسم مناجات شب بیستوچهارم ماه #رمضان
🗓 پنجشنبه ۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۰
🎙 #حاج_محمود_کریمی
📍 حرم #امام_رضا (علیهالسّلام)
.
.
#دعای_کمیل
جلسه ی شانزدهم
يا اِلهى وَ سَيِّدى وَ مَوْلاىَ وَ مالِكَ رِقّى يا مَنْ بِيَدِهِ ناصِيَتى يا عَليماً بِضُرّى وَ مَسْكَنَتى يا خَبيراً بِفَقْرى وَ فاقَتى يا رَبِّ يا رَبِّ يا رَبِّ اَسْئَلُكَ بِحَقِّكَ وَ قُدْسِكَ وَ اَعْظَمِ صِفاتِكَ وَ اَسْماَّئِكَ اَنْ تَجْعَلَ اَوْقاتى مِنَ اللَّيْلِ وَالنَّهارِ بِذِكْرِكَ مَعْمُورَةً وَ بِخِدْمَتِكَ مَوْصُولَةً وَ اَعْمالى عِنْدَكَ مَقْبُولَةً حَتّى تَكُونَ اَعْمالى وَ اَوْرادى كُلُّها وِرْداً واحِداً وَ حالى فى خِدْمَتِكَ سَرْمَداً يا سَيِّدى يا مَنْ عَلَيْهِ مُعَوَّلى يا مَنْ اِلَيْهِ شَكَوْتُ اَحْوالى يا رَبِّ يا رَبِّ يا رَبِّ قَوِّ عَلى خِدْمَتِكَ جَوارِحى وَاشْدُدْ عَلَى الْعَزيمَةِ جَوانِحى
حضرت شعیب ع آنقدر گریه کرد تا اینکه بینایی خود را از دست داد. خدای متعال به لطف خودش بینایی او را برگرداند. سپس آن قدر گریه کرد تا اینکه دوباره نابینا شد. خدای متعال بار دیگر بیناییاش را به او برگرداند. تا سه مرتبه این عمل تکرار شد.
وقتی که نوبت سوم خداوند چشمان حضرت شعیب ع را بهبود بخشید، به وی وحی فرستاد: «ای شعیب! چرا اینقدر گریه میکنی؟ اگر از شوق بهشت است که آن را بر تو حلال نمودهام و اگر از خوف جهنم است پس آن را بر تو حرام کردهام.»
شعیب ع عرض کرد: خدایا! برای اینها نیست، بلکه این گریه، گریهی شوق است. دل من به محبت تو بسته است و گریهی دوستی و محبت به تو است.
مردان خدا اینطور عبادت می کردند. اما من تا دوتا مجلس می آیم، خسته می شوم ، می گویم خدا چرا من را نگاه نمی کند؟ امشب از ته دل ناله بزن خدایا به من قدرت خدمتگزاری بده . توان اطاعت و بندگی بده ، با همه ی وجود از خدا بخواه قَوِّ عَلى خِدْمَتِكَ جَوارِحى وَاشْدُدْ عَلَى الْعَزيمَةِ جَوانِحى.
منبع اصلی داستان ذکر شده: ارشادالقلوب دیلمی، ج 2، ص 219.
⭕️ #گریز_دعای_کمیل
.
1. ماه رمضون ماه خدا.mp3
9.06M
#خداحافظ_ماه_خدا
#کربلایی_جواد_مقدم
ماه رمضون ، ماه خدا
ماه علی ، ماه دعا
ماه رمضون ، ماه جنون ...
خداحافظ ای سفره ی سبز افطار
دعای سحر با ، چشای گوهر بار
خداحافظ ای گریه های شبونه
برو ماه رحمت ، به امید دیدار
#بند_دوم
تا حرف رفتن می زنی
ته دلم می لرزه
ماه رمضون یه روزتم
به کل سال می ارزه ...
تازه عادت کرده بودم
به دعای ابوحمزه
ماه رمضون یه روزتم
به کل سال می ارزه
ماه رمضون ، ماه خدا
ماه علی ، ماه دعا ...
#بند_سوم
خداحافظ ای ماه مجنون و لیلا
تب و تاب قطره در آغوش دریا
خداحافظ ای ماه العفو وتوبه
مناجات بنده به درگاه مولا
مناجات بنده به درگاه مولا
مولا چیکار کنه اگه
کوتاهی کرده بنده
خوش به حال اون که ته
این قصه سربلنده
تا سال بعد ، ماه رمضون
کی مرده و کی زنده ؟
#بند_چهارم
ماه رمضون ، ماه خدا
ماه علی ، ماه دعا
خداحافظ عطرِ هوای شب قدر
هوای خوشِ ربنای شب قدر
خداحافظ ای
مسجد و چاه کوفه
غم روضه های عزای شب قدر
هوای خوش ، ربنای شب قدر
#بند_پنجم_تغییر_ملودی
شبی که یک
حوریه با بال و پر شکسته
رسیده بود
انگاری از ، پشت در شکسته
با چادر خاکی می بست
زخم سر شکسته ...
به همت جواد افشانی
.
روضه مخصوص شب 27 #ماه_مبارک_رمضان
💧
دیر شد امشب برایم نان نیاوردی علی ظرف های شیر را پنهان نیاوردی علی
تو رو خدا خوب گوش بده... حواست اینجا باشه...
چاه می گوید که دریا می شدم هر شب اشک هایت کو چرا طوفان نیاوردی علی
می رسی از راه امشب سفره ات پهن است باز مثل هر شب با خودت مهمان نیاوردی علی
هر شب از راه می اومد با خودش یه فقیر یه بدبخت بیچاره می آورد خونه...
نان و ظرف شیر را هرگز نمی خواهم بگو پس چرا امشب برایم جان نیاوردی علی
وقتی نیمه های شب بچه های علی از تشییع جنازه مولا علی بر می گشتند، متوجه شدند تو یه خرابه انگار صدای یه ناله ای میاد... امام حسن جلوتر رفت وارد خرابه شد دید یه پیرمرد نابینا هی صدا می زنه... ای آقای مهربون چرا نیامدی ... چرا به فریادم نمی رسی... امام مجتبی صدا زد آی پیرمرد چی شده چرا ناله می کنی... گقت هر شب یه آقای مهربونی برای من آب و غذا می آورد... دستم و می گرفت کمکم می کرد... الان دو شبه که نمی دونم چرا نیومد...
امام حسن(ع) گفت اون آقا بابای ما علیِ... ما الان داریم از تشییع جنازه همون آقا بر می گردیم... وقتی داستان ضربت خوردن و شهادت و خاکسپاری رو براش تعریف کرد، میگن اون پیرمرد نابینا آنقدر ناله زد و ضجه زد تا همون جا جان داد... گفت ای دنیا خاک بر سر تو ... که این آقای به این خوبی رو نخواستی..
به مظلومیت مولا علی ناله بزن ...
#پیر_نابینا #نابینا
.
.
#روضه #پیر_نابینا
پس از شهادت علی ع بنفس حاج محمود کریمی
⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️
*دیدن یه پیرمرد، كور، جزامی تو خرابه داره گریه میكنه، ماجرای برگشت از تشییع جنازه ی آل الله، بعضی تشییع جنازه ها ماجرایی داره،دیدن یه پیرمردی داره گریه میكنه،امام مجتبی وارد خرابه شد،پیرمرد جزامی كه همه ازش دوری می كنن، امام مجتبی در آغوشش گرفت، فرمود: چی ِ ناله میزنی؟ فرمود: حبیبم الان دو سه شب ِ به من سر نزده، برام غذا می آورد،برام لقمه می گرفت، همه از من دوری می كردن اون هوامو داشت،گفت:من كه چشم ندارم، نمی دیدمش،اما هر موقع وارد می شد این سنگ ریزه های خرابه هم بهش سلام می كردن، فرمود: دیگه منتظرش نباش،او دیگه نمیآد، ولی به من گفته مراقبت باشم، علی بود،علی بود.*
"الهی:بفاطِمَةَ......... سلام الله علیها."
*صبح دفن فاطمه داشت بر می گشت،هوا گرگ و میش بود، هر كی داشت به طرف خونه اش می رفت،دومی رسید به مقداد گفت:مقداد آماده باش دختر پیغمبر از دنیا رفته،می خواهیم بریم براش نماز بخونیم،دفنش كنیم، مقداد گفت: خواب بودی دیشب علی فاطمه شو دفن كرد، چنان سیلی به مقداد زد، مقداد روی زمین افتاد،وقتی بلند شد ، فقط گفت:یه سئوال دارم، به زهرا هم همین جور سیلی زدی؟دستت بشكنه.*
"الهی:بالْحَسَنِ......حسن بن علی صلوات الله علیه."
در ِ خانه باز شد، اینم بعد از تشییع جنازه امام مجتبی،اولین بدنی كه روز دفن شد،عباس وارد خانه شد، سر به دیوار گذاشت،شروع كرد به ناله زدن،حالا همه توی خونه اند، دیگه دست خودش نبود، زینب آمد، داداش چی شده؟ گریه ات رو تا حالا این طور ندیدم، خوب بود تشییع جنازه؟ گفت: خانم جان! غصه ام اینه كه زور و بازوی حیدری دارم،شمشیر دارم، جلو چشمم آقامو تیر بارون كردن.بریم كربلا؟
" الهی: بالْحُسَیْنِ..... صلوات الله علیه"
*یه قبیله ی بیابان نشین اومدن دیدن بدنا روی زمین ِ.یه چیزی میگم:تا آخر عمرت تو ذهنت باشه، بین این بدنها دیدن،یه بدن خورد،كوچلوی شیر خواره، بی سر زیر ِ آفتاب، بدن اونم دفن نكردن،شب ها حیوونا می اومدن كنار بدنشون،گرگ كنار آهو ناله می زد،شیر كنار غزال گریه می كرد، پرنده ها ناله می زدن،اینها بدن كیه اند؟یه وقت دیدن یكی از دور آمد،فرمود: برید كنار این بدنها رو من می شناسم، همه ی بدن ها رو دفن كرد،این زهیر ِ، این حبیب ِ ، این پسر عموم ِ، این داداشم ِ، اما فرمود: دارید یه قطعه حصیر بیارید؟ بدن رو ما بین حصیر قرار داد، بین خاك گذاشت، بدن شیر خواره رو روی سینه اش گذاشت، گفت: بابا رسم ِ، صورت میت رو روی خاك می گذارن، اما تو سر در بدن نداری، لب گذاشت به لب های بریده.تمام شد، گفت:بریم یه بدن دیگه مونده ..
#بعد_از_شهادت_امام_علی
#دفن_شبانه #شب_بیستم_و_هفتم
#بیست_و_هفتم_رمضان
.
.
#زمزمه
#مناجات_با_خدا
#میثم_مطیعی 🎤
در میزنم، در میزنم، دوباره میخونهتو
به روم نیار، نگو بهم، شکستی پیمونَهتو
نگو بهم، نمیخرم، اون دل ویرونهتو
من همونم، روسیاه قدیمی الهی
تو همونی، مهربون و کریمی الهی
عفوک عفوک یا الهی
صدام زدی، دعوت شدم، باز اومدم مهمونی
با اینکه تو آلودگیهای منو میدونی
خوبه که از، من پیش جمع، رو برنمیگردونی
من همونم، بی وفای همیشه الهی
تو همونی، با صفای همیشه الهی
عفوک عفوک یا الهی
میشناسمت، میشناسمت، از اون قدیم ندیما
راضی میشی، راضی میشی، از من چه زود خدایا
وقتی قسم، میدم تو رو، جون حسین زهرا
من همونم، گریهی زیر پرچم الهی
تو همونی، روضه خون محرم الهی
عفوک عفوک یا الهی
نیمه شبه، یه دختری، از خواب ناز پریده
با گریه و، حسرت میگه، خواب باباشو دیده
خوابش چه زود، تعبیر شده، اومد سر بریده
من همونم، دختر ناز شیرین زبونت
تو همونی، مونده روی لبت لخته خونت
تیغ دشمن نداده امونت
من همونم، چهرمو که نکردی فراموش
تو همونی، که منو میگرفتی تو آغوش
بابایی بابایی پس تنت کوش؟
نغمه پرداز و شاعر: سید مهدی سرخان
.👇
.
نماز شب بیست و ششم ماه رمضان
🌺از پیامبر(ص)روایت شده است:هرکس در شب بیست و ششم ماه رمضان هشت رکعت نماز به جای آورد ودر هر رکعت بعداز حمد،صد مرتبه سوره توحید بخواند،درهای هفت آسمان به
رویش گشود ودعاهایش مستجاب می شود🍃
معراج مؤمن🍃
🌺التماس_دعای_فرج🍃🌺
#بیست_و_هفتم_رمضان
#ماه_مبارک_رمضان
.
4_5778665436325349805.mp3
3.78M
💥سبک: #مناجات
🎤مداح: حاج #محمدرضاطاهری
🏴 #ماه_رمضان
بی کس ترین عبد توام از روسیاهی
بنگر تو دست خالی من یا الهی
باشد سلاح ما همین اشک بصرها
شکر خدا دارم برای خود سلاحی
«شرمندگی سودی ندارد»اشتباه است
شرمندگان را تو خودت پشت و پناهی
تا که صدایت می زنم یاربی العفو
باران رحمت می فرستی این نواحی
من معصیت از روی لجبازی نکردم
از حال زار من همیشه خود گواهی
کارم گدایی؛کار تو بخشیدن ما
مثل همیشه بر فقیران کن نگاهی
با اینکه بار معصیت پشتم شکسته
دلتنگت هستم نیمه شب ها گاه گاهی
امشب بیا کرببلا مهمانمان کن
بر ما بده برگ و برات کربلایی
#ماه_مبارک_رمضان
.
#زمینه
#شور
#امام_زمان #مناجاتی
#ماه_مبارک_رمضان
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
رو شونه ها به جای بار گناه ، علم برداریم
برا ظهور مهدی فاطمه ، قدم برداریم
.
نمیشه برای یاریش شعار داد و ادعا کرد
نمیشه برا ظهورش نشست و فقط دعا کرد
.
منتظر یعنی کسی که خادم خلق خدا باشه
منتظر یعنی کسی که چاره ساز فقرا باشه
منتظر یعنی کسی که صاف و پاک و بی ریا باشه
.
اَللهُمَ وَفِّقنا بِما تُحِبُ و تَرضَی
.
حالا که دنیا میدونه شیعه ی یل کراریم
برا ظهور مهدی فاطمه ، قدم برداریم
اونی که امید طفل یتیم بود امام ما بود
امام ما روی دوشش ، جای کوله ی غذا بود
.
منتظر یعنی کسی که یار بچه یتیما باشه
منتظر یعنی کسی که با فقیرا هم غذا باشه
منتظر یعنی کسی که فکر نون بی نوا باشه
.
اَللهُمَ وَفِّقنا بِما تُحِبُ و تَرضَی
.
وقتی که داریم از فراق آقا ، بارون می باریم
برا ظهور مهدی فاطمه ، قدم برداریم
.
با این اشکای شبونه ، میریم تا طلوع نورش
همین استغاثه ی ما ، یه راهه برا ظهورش
.
منتظر یعنی کسی که زندگیش رنگ خدا داره
منتظر یعنی کسی که عطر و بوی کربلا داره
منتظر یعنی کسی که نشونه از شهدا داره
.
اَللهُمَ وَفِّقنا بِما تُحِبُ و تَرضَی
#امام_زمان
#نامور🎤
👇