eitaa logo
امام حسین ع
21هزار دنبال‌کننده
413 عکس
2.1هزار ویدیو
2هزار فایل
کانال مداحی و شعر و سبک https://eitaa.com/emame3vom
مشاهده در ایتا
دانلود
. بر دو ش کشم بار فراق پدرم را خم کرده دگر این غم سنگین کمرم را گاهی به لب این زمزمه دارم که بیامرز یارب ز کرم روح بلند پدرم را میگفت مرا غیر در خانه ارباب جایی نفشانم ز رخ اشگ بصرم را بال و پرم از عشق حسین است نسوزد عالم اگر اتش بزند بال و پرم را در روز جزا بهر شفاعت بدهیدم یک رشته زلف شه والا گوهرم را اندازه ریگی ز بیابان نشود گر بر پاش بریزم همه ذوق وهنرم را در روضه او جای سرشگم بگذارید تقدیم کنم قطره به قطره جگرم را بر منبر نی رفت وَ فرمود که ای عشق تفسیر کن این آیه قرآن سرم را آگاه کن از ایت حق بر سر نیزه هر کوردلی را که ندارد خبرم را من سرور شمس وقمرم کوکب عشقم جوینده معراج بیابد اثرم را
. شعر صلوات برامام حسن (ع) برصبر حسن و خوی احمد صلوات براختر دوم امامت صلوات خواهی که خداوندببخشد همه عصیان تورا بفرست براین امام، بی حد صلوات * * * * با نام حسن به قلبها گل بزنید با یک صلوات تا بقیع پُل بزنید فرمود که هر وقت گرفتار شدید بر دامن ما دست توسل بزنید * * * * بر ماه تمام ماه رحمت صلوات بر نور جمال حُسن و حکمت صلوات در سفره ى ماه رمضان فیض حسن بخشیده به عرش و فرش نعمت صلوات * * * * چون پرده برانداخت خدا را مرآت در پرده نماند معنی ذات و صفات از مقدم مجتبی جهان شد پر نور بر شمس جمالش به محمد صلوات * * * * هنگام نزول برکات است امشب بر مرد دلان بذل حیات است امشب تبریک به میلاد حسن را گفتن با ذکر شریف صلوات است امشب * * * * مرآت جمال ذوالمنن آمده است بر خلق، امام ممتحن آمده است بر روی نکویش صلواتی بفرست چون یوسف فاطمه ، حسن آمده است * * * * بر چهره ى آیینه ى سرمد صلوات بر نور دل على و احمد صلوات در عید ولادت حسن بفرستید بر نو گل خوشبوى محمد صلوات * * * * به حسن سبط مصطفی صلوات به گل باغ مرتضی صلوات به جگر گوش حبیبه ی حق به گل روی مجتبی .
سرود میلاد حضرت معصومه (س) -(شده گاه میلاد ) شده گاه میلاد معصومه فتاده دلم یاد معصومه پر از شادی همه دنیا گل زهرا گل زهرا مدینه شده از شعف گلشن بگو یا رضا چشم تو روشن شده جشن شعف برپا گل زهرا گل زهرا شده شادمان موسی جعفر زند نجمه گل خنده بر دختر همه عالم شده زیبا گل زهرا گل زهرا گل باغ ایمان رسید امشب به صبر و رضا تالی زینب شده روشن قلوب ما گل زهرا گل زهرا در عالم گلی با صفا آمد گل نجمه اخت الرضا آمد به هرجا جشن شده بر پا گل زهرا گل زهرا ز شادی در عالم نوید آمد نما شادمانی که عیدآمد شب میلاد کنم آوا گل زهرا گل زهرا بود کوی تو جنت شیعه ولایت بود عزت شیعه پر از مهرت همه دل ها گل زهرا گل زهرا زطفلی شدم من گدای تو بودردوجودم ولای تو سرای تو بهشت ما گل زهرا گل زهرا شاعر: 🔊
حُر که حُریّت به خاکش سجده برد جان به جسم چاک چاکش سجده برد حُر که در احرار شور انداخته حُر که هرحُری به او دل باخته حُر که اول شد به نفس خود امیر بعد از آن در دام عشق آمد اسیر گرچه در لشکر سر و سردار بود پای او در دام عشق یار بود بود چون کوهی در آن فوج سپاه لیک می لرزید اندامش چو کاه داشت در آن حال اندوهی عظیم گاه،جنّت می‌کشیدش گه،جحیم کفر و ایمان از دو جانب تاختند پنجه در اندیشه اش انداختند او که از روز ازل آزاده بود او که مادر نیز حُرّش زاده بود پای جان از دام شیطان باز کرد پَر گشود و تا خدا پرواز کرد توسن آزادمردی راند پیش رجعت از نو کرد سوی اصل خویش اشک خجلت داشت جاری از دو عین خویش را افکند بر پای حسین گشت گِرد کعبۀ دل سر به کف کای ز تو جود و کرامت را شرف من همان حُرّ گنهکار توام گر چه خود حُرمّ، گرفتار توام جُرم من افزون ز جِرم عالم ست لیک پیش کوه عفو‌ تو کم ست ای تمام عالم و آدم فدات یاد دارم، مانده در گوشم صدات راست گفتی راست بر عبد دَرَت حُر! بگرید در عزایت مادرت حال رو کردم به سوی این حرم تا بگرید در عزایم مادرم مهر هم چون خشم تو شیرین نبود این دعا بود از لبت نفرین نبود شیشه ام از لطف، دُرّم کن حسین نام من حُرّست حُرّم کن حسین تا که گردم نیستت هستم بگیر جان زهرا مادرت دستم بگیر بس که سوز از پردۀ دل ساز کرد شه، در رحمت به رویش باز کرد بااشارت گفت کای شوریده حال دور کن ازخویشتن رنج و ملال تو ز ما بودی ز ما بودی ز ما گر چه در این ره جدا بودی ز ما بوده ای چندی اسیر یار بد یار بد بدتر بوَد از مار بد تو از اول حُرّ ما بودی بیا راه گم کردی کجا بودی بیا ای شکسته بال و پر پرواز کن بر فلک نه بر ملک هم ناز کن قطره بودی وصل بر دریا شدی از منیّت دور گشتی ما شدی گام اول پیش تیر خشم من دلربائی کرد از تو چشم من کوثرت در کام بود از ساغرم زآن ادب کردی به نام مادرم این که گردیدی به عشق مااسیر مادرم فرموددستش را بگیر حُر ز صاحبخانه روی باز دید خویش رایکباره در پرواز دید گشت مشتاق سپر انداختن سر به کف بگرفتن وجان باختن گفت مولا اذن میدانم بده جان بگیر و وصل جانانم بده گشت جان و زندگی از سر گرفت اذن ترک جان و ترک سر گرفت چون شرار خشم حّی دادگر بر سپاه کفر آمدحمله ور همچو مالک در سپاه شیر حق می زد و می کشت با شمشیر حق گشت از تیغش چهل تن نقش خاک خود تنش گردید چون گل چاک چاک تا به خاک افتاد خونین پیکرش دید مولا را به بالای سرش گفت ای ریحانۀ پاک رسول توبۀ حُرّ تو آیا شد قبول؟ گفت آری ای شرف پاینده ات از ولادت نام حُر زیبنده ات روح تو از روز اول بود حُر همچنان که مادرت فرمود حُر
دوخورشیدجهان‌آرا دوقرص ماه،دو اختر دو آزاده،دو دلداده،دو رزمنده،دوهمسنگر  دوشایسته،دووارسته،دو دردانه،دو ریحانه دونوردیده در دیده،دو روح روح درپیکر دویاس ارغوانی نه،بگو دوآیهءقرآن  دویوسف نه،دو اسماعیل ازیک قهرمان هاجر   کشیده شانه برمو،شسته صورت ازگلاب اشک گرفته چون دوقرآن دخت زهرا هردو رادربر به سرشورو،به رخ اشک و،به کف تیغ و،به دل آتش  به سیرت،سیرتِ قاسم،به صورت،صورتِ اکبر   منای کربلاگردیده محو این دوقربانی  نوای نینواازنایشان برگنبد اخضر   گرفته دستشان رابرده باخودزینب کبری  که قربانی کنددرمقدم ثارالَّه اکبر بگفت ای جان جان،جان دوفرزندم به قربانت  تو ابراهیمی و اینان دو اسماعیل ای سرور دو اسماعیل نه،دوذبح کوچک،نه دوقربانی  قبول درگهت کن منتی بگذار برخواهر اگر اذنم دهی اینک به دست خودبگردانم  دوفرزندعزیزخویش را دورعلی اصغر امیدزینب ست ای آفتاب دامن زهرا   که افتد این دوقرص ماه رابرخاک راهت سر   سفارش کرده عبدالله جعفربرمن ای مولا که این دوشاخهءگل راکنم درمقدمت پرپر   به اذن یوسف زهرا دوماه زینب کبری  درخشیدنددرمیدان چوخورشیدفلک گستر فلک درآتش غیرت،ملک در وادی حیرت  که روآورده درمیدان دوحیدریادوپیغمبر یکی میگفت دوخورشید ازگردون شده نازل  یکی گفتادومه تابیده یا دوآسمان اختر   ندا دادند ما دوشیرزاده ایم زینب را  که باشدجدهءمافاطمه صدیقهء اطهر پیمبرجدوزهراجده ومادربوَدزینب  حسین بن علی خال وپدرعبدالَّه جعفر   خروشیدندهمچون شیرباشمشیر،یک لحظه  دوحیدرحمله ورگشتندبردریایی ازلشکر توگفتی در احدتابیده دوبدرجهان آرا  ویا دوحیدرکرار روآورده درخیبر   زآب تیغ هریک آتشی میریخت درمیدان که گفتی شعلهءخشم خداپیچیده درمحشر چوآتش برفلک فریادمیرفت ازدل دشمن چوباران برزمین میریخت دست وپاوچشم وسر   زهم پاشیده چون پیراهن ازهم هردو اعضاشان  زبس برجسمشان بنشست زخم نیزه وخنجر به خاک افتادجسم پاکشان چون آیهءقرآن دریغاماند زیردست وپا دوسورهءکوثر چوبشنید ازحرم فریادشان رایوسف زهرا  به سرعت آمدوبگرفت همچون جانشان دربر دریغا دوهمای عشق درآغوش ثارالله  همای روحشان ازموج خون درآسمان زدپر چودید ازقتلگه آرندآن دو سروخونین را درون خیمه زینب گشت پنهان با دوچشم تر   نهان شددرحرم کاو رانبیندیوسف زهرا مباداچشم حق گرددخجل زآن مهربان مادر   بیالیلاتماشاکن مقام وصبرزینب را  که دریک لحظه داده در ره دین دوعلی اکبر به ثارالله وصبرزینب وخون دوفرزندش  سلام"میثم"وخلق خداوخالق داور
استاد فاطمي نيا: نقل است كه پدرآيت الله العظمي مرعشي كه از علماي بزرگ بوده است چهل روز در مسجد سهله وكوفه متوسل به حضرت امام زمان ميشود؛ بالاخره به مقصودش ميرسد و در عالم مكاشفه يا بيداري به خدمت حضرت مشرّف ميشود و مطالبي از حضرت ميپرسد. از جمله سوالاتش اين بود كه قبرحضرت فاطمه زهراء عليهاالسلام كجاست؟ حضرت پاسخ ميدهند: كشف اين سرّ در زمان غيبت ما نميشود ؛ اما اگر خواستيد مادر ما را زيارت كنيد، برويد قم و قبر را زيارت كنيد!
سلطانی: 🏴زمینه یا شور شب سوم محرم الحرام ۹۸ حضرت رقیه سلام الله علیها ۹۸ ۹۸ 🏴بند اول جدایی،شکسته قلبه دختری رو که داره،جون میده از فراق بابا به کنج،خرابه بی قرار و مضطر میگیره،از عمه زینبش سراغ بابا دیگه زنده موندن عذابه براش میترسه که میلرزه دائم صداش شده چشم براه شده چشم براهه باباش کجایی ای شمع و چراغِ خرابه کجایی بیا که با تو شام تارم سحر شه بابایی یا ابـتا یا ابـتا 🏴بند دوم شبیه،فاطمه قامتش خمیده تمومه،پیکرشم زخم و کبوده خستهٔ،راهه که داره آبله پاش آخه تو،محله ی یهودی بوده لگد خورده که بی جونه پیکرش زدن سیلی که تاره چشم ترش گرفته آتیش گرفته آتیش معجرش دیگه از این زمونه سیره بهونه میگیره تا سر باباشو رو دامن میگیره میمیره یا ابـتا یا ابـتا ۱۳۹۸/۴/۸ 🙏التماس دعای خیر ✍️🎵کربلایی امیرحسین سلطانی سبک مشابه👇
مناجات 1 🔸پر کن دوباره کیل مرا أَيُّهَا الْعَزِيز 🔸دست منو نگاه شما أَيُّهَا الْعَزِيز يَا أَيُّهَا الْعَزِيزُ مَسَّنَا وَأَهْلَنَا الضُّرُّ وَجِئْنَا بِبِضَاعَةٍ مُزْجَاةٍ یابن الحسن... 🔸رو از من شکسته مگردان که سالهاست 🔸رو کرده ام به سوی شما ایها العزیز آقا... یه عمره دارم صدات میزنم... یه عمره میگم یابن الحسن... یادم میاد از بچگی هام... پدر و مادرم... اسم شما رو بهم یاد دادند... 🔸وادی به وادی آمده ام از درت مران 🔸وا کن دری به روی گدا ایها العزیز آقا میدونم خیلی دلت رو شکستم... خیلی بی حرمتی کردم... اما... امشب اومدم بگم شرمنده ام... امام زمان علیه السلام. .. منو از در خونت ردم نکن آقا... آخه من جز در خونه شما جایی ندارم... یابن الحسن... 🔸چیزی که از بزرگی تو کم نمی شود 🔸این کاسه را " فَأَوْفِ لَنَا " ایها العزیز شب سوم محرم چی میخواهی به آقات بگی... 🔸خالی‌تر از دو دست من این چشم خالی است 🔸محتاج یک نگاه شما ایها العزیز ... (شاعر: سقلاطونی) امشب اومدم بگم آقا... با همه بدی هام دستمو بگیری آقا... یک عنایتی هم به ما کنید (یا صاحب الزمان...) -
. ‍ ⏺ذکر توسل و روضه_شب تاسوعا 94_روضه حضرت ابوالفضل علیه السلام_حاج حسن خلج_ قسمت اول⏺↘️ ⬇️⬇️⬇️ (دلمو دریای ماتم می کنم قدم و روی تن خم می کنم نگاه کن با چه مصیبتی دارم از رو خاکا تنتو جمع می کنم..)۲ حسین... پاشو از جا که دیگه دخترم آواره نشه تا میون این سپاه صحبت گوشواره نشه *دستور داد برید همه سر ها رو از بدن ها رو جدا کنید سرها ببرید بیایید رو نیزه ها سوار کنید اومدن گفتن امیر یه سر رو نیزه بند نمی شه چنان فرق متلاشی شده.. از بس که زخم و جای عمودش عمیق بود تنها سری بود که ز پهلو ... حسین... می دونی چرا عباس اینطور خواست؟چون اگه سر درست نصب می شد رو نیزه هی چشم تو چشم سکینه می شد هی چشم تو چشم رباب می شد هی چشم تو چشم رقیه می شد عباس طاقت نداره .... هر کجا نشستی فریاد بزن غریب حسین...حسین.... هشتاد و چند سالشه هنوز کربلا ساکنه خیلیلاتون می شناسیدش،کفشدار سابق قمر بنی هاشم ،شیخ عباس کشوان ؛تو حرم آقا قمر بنی هاشم بودیم،سر شب بود باید درهارو می بستیم داشتیم زوار رو بیرون می کردیم در ها رو ببندیم یک وقتی دیدم یکی از خانم های عرب از این خانم های عرب بیابانی بچش تو بغلشه با عجله اومد تو،گفتم خانم برو،حرم تعطیله داریم می بندیم،دیدم اصلا گوشش بدهکار نیست،اومد دور ضریح قمر بنی هاشم،هی می گه یا ابوفاضل،یا ابوفاضل،یا ابوفاضل ادرکنی،یا ابوفاضل ادرکنی،یا ابوفاضل ادرکنی.. خدام اومدن،خانم بیا برو بیرون دلم سوخت برااین خانم دیدم حال خوشی داره زیارت می کنه،من بزرگتر از خدام بودم بهشون گفتم کاریش نداشته باشید،شما که الان می خواهید نظافت بکنید ،کارتون بکنید کارتون تموم شد من خودم اینو بیرون می کنم بذارید زیارت بکنه،مشغول کار شدیم یک نیم ساعتی گذشت،من دیدم،حواسم بهش بود،دور ضریح می گرده یا ابوفاضل ،یا ابوفاضل.. ┗━━━⏺⏺⏺━━┛ دیدم خسته شد،بچشو گذاشت زمین،خودش تنهایی داره می گرده یا ابوفاضل،یا ابوفاضل.. منم مشغول کار شدم یک نیم ساعتی گذشت،کارام تموم شد، اومدم سراغش ببینم اگر هنوز داره طواف می کنه نرفته بگم برو دیدم پایین ضریح قمر بنی هاشم نشسته سرشو تکیه داده به ضریح چادرشو کشیده رو صورتش خوابیده.. اومدم کنارش دخترم پاشو دیدم جواب نمی ده،خانم پاشو می خوام در حرم رو ببندم دیدم جواب نمی ده،گفت گوشه چادرشو گرفتم کشیدم،گفتم خانم پاشو ؛نگاه کردم دیدم بچه اش هم داره دست و پا می زنه گفتم پاشو این بچه ناراحته،این بچه شیر می خواد،این بچه کار داره،پاشو بچه ات رو بردار؛ گفت: تا گفتم بچه کار داره چشماشو باز کرد،گفت پس زنده شد؟!! گفت سه روز پیش مرده به من می گن برو دفنش کن، گفتم باید اول برم حرم عباس ... یا ابوفاضل ... برادرم خواهرم گمان نکنی برا عباس کاری داره زنده کردن این برا من و شماست که خیلی مهمه،عباس یک گوشه چشمش هزاران مرده رو زنده می کنه.تو حرم قمر بنی هاشم روضه می خوند، منبری معروف رو منبر گفت : اشتباه کرد،گفت من نمی دونم از نظر مقامات سلمان بالاتره یا عباس بالاتره"شب خواب امیر المومنین رو دید آقا بهش فرمود چطور نمی دونی؟ اگه عباس من به اولین و آخرین نگاه کنه همه رو سلمان می کنه،همه رو ابوذر می کنه، امشب دامن قمر بنی هاشم رو بگیریم،بگیم آقا جان شما راست می گی مرده زنده کنی،دل مرده منو زنده کن،آقا می ترسم یک روز اسم حسین بیاد این دل نلرزه می ترسم یک روز اسم حسین بیاد این چشم منقلب نشه آقا به داد ما برس.. یا ابوالفضل ابوالفضل ابوالفضل ....*