Vafat Omolbanin 1401 Sibsorkhi [Mohjat_Net] (7).mp3
1.77M
#حسین_سیب_سرخی
ایام #وفات_حضرت_ام_البنین 1401
به یاد #سید_جواد_ذاکر
وقتی میام تو روضه ها عرشو میبینم
شکر خدا روزی خوره ام البنینم
سایه ی لطفش رو سرمه مادرِ عباس مادرمه
حیفه اگه سمت بقیع دلارو زائر نکنی
حیفه اگه یه یادی از سیدِ ذاکر نکنی
اگه دیوونه ندیده اید به ما میگن دیوونه
اگه دیوونه شنیده اید به ما میگن دیوونه
عقل از سرِ من پریده و دیوونگی جا گرفته
حرف اگه داری با خدا بزن عقلمو خدا گرفته
منم یه روز عاقل بودم عشق تو مجنونم کرد
ز شهر عقل و عاقلا یک باره بیرون کرد
****
تو روضه ی امِ بنین باید ادب کرد
کرب و بلا رو باید از بی بی طلب کرد
غلام خونش پدرمه مادرِ عباس مادرمه
دلِ ابالفضلی میگه سرُ فدا سرش کنم
این شورِ سیدُ میخوام هدیه به مادرش کنم
یل کربلا ابالفضل قربون اون قد و بالات
فدای چشای نازت فدای خشکی لبهات
یه روزی میاد آقاجون که منم دیوونه باشم
چشامو موقع مرگم زیر پات گذاشته باشم
تموم مردم دنیا مارو میخونن دیوونه
آره ما دیوونه هستیم بیخیال این زمونه
****
یه تو دخیلم صاحب علم ابالفضل
یاد داده مادرم فقط بگم ابالفضل
که این تموم باورمه مادرِ عباس مادرمه
مگه میشه تا عمر داریم رو حرفمون نمونیم
اسم ابالفضل که میاد از رقیه نخونیم
دوسِش دارم یه عالمه دختر پادشاهمه
گداییِ درِ خونش کار هزارتا حاتمه
#سیب_سرخی 🎤
.
.
#امام_زمان
#مناجات_مهدوی
#حضرت_رباب علیهاالسلام
از چه دعای آمدنت مستجاب نیست
این زندگی بدون تو غیر از عذاب نیست
در انتظار دیدن تو، صبر تا به کی؟؟؟
دیگر قرار رفته و در سینه، تاب نیست
کم گریه کرده ایم برای ظهور تو
در آسمان دیده، برایت سحاب نیست
دستم بگیر تا که بمانم به راه تو
بر استواری ام که حساب و کتاب نیست
حالا که بین مجلس روضه نشسته ام
در فتنه ها دگر به دلم اضطراب نیست
حالا که در فراق تو بی چاره گشته ایم
چاره به غیر روضه ی بی بی رباب نیست
می گفت اصغرم، گل لب تشنه ام بخواب
در خیمه ها برای تو یک قطره آب نیست
این رعد و برق و چک چک باران و جوی آب
پیش نگاه ِحسرت تو جز سراب نیست
یک تن نگفت حرمله ی پست و رذل را
ملعون، نزن،که کشتن کودک ثواب نیست
زد یک سه شعبه بر تو و قلب من و حسین
بهتر از این برای عدو، انتخاب نیست
حالا به روی نیزه شدی داغ دائمم
حقّ ِلبان خشک تو این آفِتاب نیست
پایین بیا و در بغلم خواب ِ ناز کن
بر روی نی که اصغر من جای خواب نیست
از بس که خورده ای به زمین از فراز نی
چاره به غیر ِ بستن تو با طناب نیست
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
.
.
#شهادت_امام_کاظم
السلام علی الْمُعَذَّبِ فِی قَعْرِ السُّجُونِ
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
وای آقا چه قَدَر محبس و زندان دیدی؟
بی حیایی ز عدویت چه فراوان دیدی
کس ندیده است غمی را که تو آنسان دیدی
دوری از خانه و کاشانه و یاران دیدی
وقتی از هجر و غمت جان رضایت میسوخت
جگر حضرت معصومه برایت میسوخت
وای از حال تو و خندهی سندی (ل) آقا
دل پر درد تو و طعنهی سندی (ل) آقا
وای از جسم تو کینهی سندی (ل) آقا
وَ چه تلخ است ته قصهی سندی (ل) آقا
وای بر من چه قَدَر قلب شما را آزرد
نام بانوی حیا را چه قَدَر بد میبرد
شیعیان را که ز داغ تو خبر آوردند
پیکرت را به روی لنگه در آوردند
پیکرت نه که از آن جسم اثر آوردند
صحنهای بود که اشک همه درآوردند
روضهای سخت میان دل شیدا مانده است
غل و زنجیر به اعضای شما جا مانده است
عرشیان شکوه به انسیه حورا بردند
شیعیان نوحه کنان نام تو آقا بردند
بدنت را به روی دست چه زیبا بردند
گریه کردند و گل باغ خدا را بردند
گریهی دخترتان شعله به دلها میزد
ناله از داغ شما حضرت زهرا میزد
خوب شد دختر تو بعد تو تحقیر ندید
خوب شد دخترکت کنده و زنجیر ندید
هیچکس بر تن تو لطمه و شمشیر ندید
اثر از نیزه و سنگ و اثر تیر ندید
خوب شد بر تن پاکت کفنی آوردند
نوحه خواندند و ادب کرده و خاکت کردند
وای! اما بدنی بود که عریان شده بود
یوسفی بود گرفتار بیابان شده بود
صید بی رحمی آن گله گرگان شده بود
پیکرش منزل صد زخم فراوان شده بود
ناگهان دید یکی چکمه به پا میآید
خنجری دارد و با قصد قفا میآید
#بیست_و_پنجم_رجب
#نصیر_حسنی✍
.
.
#شهادت_امام_کاظم
#غزل_مرثیه
۸۹۵
در این زندان ندارد روز، فرقی با شب تارم
ز دوری ات رضا جانم گره افتاده در کارم
تمام آرزوی من، بوَد این آرزوی من
که من این لحظهی آخر، ز رویت بوسه بردارم
بیا از ره رضا جانم، ببین ای نور چشمانم
دو چشمم سوی در مانده، که تو آیی به دیدارم
منی که آسمانها تکیه بر دستان من دارد
تماشا کن دو سه روز است که محتاج دیوارم
به چه روزی فتادم روزه بودم دشمنم آمد
مرا با تازیانه میدهد هر روز افطارم
ز بس که گوشهی زندان به من سیلی زده دشمن
میافتی یاد مادر گر ببینی رنگ رخسارم
مرا سیلی زدن اما نخورده دخترم سیلی
اگر که زار میگریم فقط در فکر بازارم
مرا آزارها دادند تنم را برنگرداندند
به چه روزی فتادم من، منی که بر همه یارم
به چه روزی فتادم تازه، نعل تازه اینجا نیست
بخود پیچیده ام اما به تن یک پیرهن دارم
شنیدم جد مظلومم به روی خاک عریان بود
شنیدم دست و پا میزد، از این روضه است بیمارم
#امام_کاظم
#محمود_اسدی_شائق✍
.
.
#امام_حسین علیه_السلام
#غزل
اگر بحال گدایت دعا کنی خوب است
ترحمی به من بی نوا کنی خوب است
مرا که در همه جا گفته ام غلام تو ام
به اسم نوکر کویت صدا کنی خوب است
دلم گرفته از این شهر دور از حرمت
مرا روانه ی کرببلا کنی خوب است
به غیر اشک عزای تو را نمی خواهم
مرا به درد و غمت مبتلا کنی خوب است
شلوغی صف محشر پی تو میگردم
میان خلق مرا هم جدا کنی خوب است
اگر چه رو سیهم جان مادرت سوگند
تفضلی ز کرم بر گدا کنی خوب است
منو جدایی بزم عزا خدا نکند
همین که در به در روضه ها کنی خوب است
#الیاس_کریمی ✍
.
.
#حضرت_رباب
شعر محاوره مرثیه حضرت رباب سلام الله علیها
من یه مادرم، یه مادرِ شهید...
که شدم از داغ یاسم موسفید
گلمُ یه جوری چیدن از تو باغ
که قدِ منو حسین هردو خمید
گلِمنکِیطاقتسهشعبهداشت؟
سُرخمیشدگلوش،نمیشدبوسهکاشت!
خدا لعنت کنه این حرمله رو..
بَدجوری تیر و روی گلو گذاشت
آخ.. مِن الاذن الی الاذن.. سرت
آخ.. مِن الورید الی الورید.. پرت
هی تلظی کردی، دست و پا زدی
آخ.. بمیره از غم تو مادرت...
مگه تو ثمر نداری حرمله؟!
از دلم خبر نداری حرمله...
پسرم شیشماهه بود با تیر زدیش،
مگه تو پسر نداری حرمله؟!
حرمله خدام عذابت بکنه
الهي خونه خرابت بکنه..
هم علیمو کُشتی،هم آب ندادی
خدا توی آتیش آبت بکنه
همه ایستادن و داغمو دیدن
سر شیشماهمو با تیر بریدن
یکی سرسلامتی بهم نگفت
همهبهاشکچشاممیخندیدن
چقدر غصه و غربت کشیده...
این حسینِ که مصیبت کشیده
یهقدم میرفت، دوباره برمیگشت
خیلی از رباب خجالت کشیده
چطوری تنترو توخاک بذاریم؟
بعد تو علی دیگه غصه داریم..
یه باره دیگه بخند برای ما...
من و بابائیت مگه دل نداریم!
سر قبرت حالا هِقهِق می کنم
یادِ خاطرات سابِق می کنم
کاشکی نبش قبر نشی با نیزه ها
من از این غُصهی تو دِق می کنم
مثل زهرا تو رو بی هوا زدن
چون عمومُحسن تویِبلا زدن
با سهشعبه زدنِت، ولی دیگه..
سر تو چرا به نیزه ها زدن؟!
میونِ بلا.. دیگه نبینمت
زیرِ دستوپا..دیگه نبینمت
جای تو، تو آغوش مَنِ گُلم
روی نیزهها.. دیگه نبینمت
هیباعمهزینبازچشات میگم
دارم از خندهی رو لبات میگم
روی نیزه، عمو لالا میخونه..
پای نیزه، من لالا برات میگم
لالا لالا لالایی علی بخواب
لالا لالا لالایی.. جانِ رباب
کاش نبینم روی نیزه ای، تو هم..
نبینی دست منو بین طناب
از روی نیزه نیفتی پسرم
نیزه میلرزه نیفتی پسرم
کمی طاقت بیار اینجا پُرِ از..
..چشمایِهرزه،نیفتی پسرم
زیرِآفتابمیشینمآب نمیخوام
شبا دیگه نور مهتاب نمیخوام
وقتیکه تو خوابیدی بهزیرِخاک
مندیگهبهاینچشامخوابنمیخوام
بعد تو ربابْ هم بییاوره
بعد تو چشم رقیه هم تَره
مثل زینب که برادر نداره
بعد تو سکینه بی برادره..
چطوری خاطرههاش یادم بره؟
چطوری اشک چشاش یادم بره؟
تصویرش هنوز توی ذهنِ مَنِ...
چطوری زخم لباش یادم بره؟
تَرکِ لباش مگه یادم میره..!
بغضِتوصداشمگهیادممیره..!
هر چی از یادم بره ولی آخه..
آخریننگاش مگه یادم میره...!
#مجتبی_دسترنج_ملتمس ✍
#حضرت_علی_اصغر
#محاوره_ای
.
.
#زمینه
#حضرت_رباب سلام الله علیها
سلام ای بانوی صبر و عزا
سلام ای کوهِ اَندوه و بلا
فدای رنج و غُصه و غمِت
تویی اوجِ روضه ی کربلا
تو دلخونی.. بمیرم تو محزونی.. بمیرم
علی اصغر.. نداری پریشونی.. بمیرم..
آب می بینی گریه می کنی
سراب می بینی گریه می کنی
طفل می بینی ضجه می زنی
خواب می بینی گریه می کنی
یا مظلومه.. یا رباب..
مگه میشه از یادِ تو بِره...
زمانی که شد دلها غُصهدار
بهروی دست بابا پَر میزد
علی اصغر با قلبی بیقرار
هنوز لالا.. میخونی نداری تو.. توونی..
به یادِ ذبحِ عطشان زیرِآفتاب..میمونی
تیر می بینی گریه می کنی
شمشیر می بینی گریه می کنی
ذبح می بینی ناله می زنی
تو شیر می بینی گریه می کنی
یا مظلومه.. یا رباب..
اگه حرمله از یادت بِره..
نِمیره از یادت اون نیزهدار
کنارِ سر عباس و حسین
میزد بر نیزه سرِ شیرُخوار
چِقَد ناله.. کشیدی پایِ نیزه.. خمیدی
توی طشتِ طلا هم.. حسینترو..تو دیدی
چوب می بینی گریه می کنی
طناب می بینی گریه می کنی
طشت می بینی لطمه می زنی
شراب می بینی گریه می کنی
یا مظلومه.. یا رباب..
#مجتبی_دسترنج_ملتمس✍
#زمینه_حضرت_رباب
👇
.
#نوحه
#حضرت_رباب سلام الله علیها
بانویِ خیر و ثواب نورِ دلِ بوتراب
همسرِ ارباب عشق سیدتی یارباب
کوهِ کرامت تویی... اوج شهامت تویی
روح حجاب و عفاف اُسوهی عفت تویی
سیدتی یا رباب...
بانیِ جود و عطا منبعِ فیض و سخا
در تو نمایان شده خصلت خیرالنساء
مادر اصغر شدی بانویِ برتر شدی
به کربلایِ حسین تو نام آور شدی
سیدتی یا رباب...
داغ و بلا دیده ای ظلم و جفا دیده ای
سر و تنِ اصغرت زِ هم جدا دیده ای
به روی دستِ پدر دیدهای با چشمِ تَر
به تیرِ حرمله شد بُریده رأس پسر...
سیدتی یا رباب...
به غصه گشتی دچار شدی اسیرِ اغیار..
تو سر شش ماهه را دیده ای نیزهسوار
به شام و کوفه چرا؟ به غم شدی مبتلا
مگر تو دیدی سری.. میانِ طشت طلا؟!
سیدتی یا رباب...
توییبهشیعهشفیع مقام تو شد رفیع
کرببلایم ببر... بحق طفل رضیع
به شیعه بنما دعا به حق رأس جدا
ملتمس تو شدم مرا ببر کربلا..
سیدتی یا رباب...
#مجتبی_دسترنج_ملتمس✍
#نوحه_حضرت_رباب
👇👇👇👇👇👇
.
#نوحه کاربردی
#حضرت_رباب سلام الله علیها
بانوی عالمین ای نور هر دوعین
جانم فدای تو یا زوجة الحسین
محوِ ولایتی زهرا وجاهتی
اوجِ حماسه و.. کوه مصیبتی
مولاتی یا رباب...
ای اُسوه ی حیا ای منشع سخا
دریای معرفت.. ای معدن عطا
ای گوهرِ شرف بانوی جان بهکف
باشد گدائیت.. بر عالمی هدف
مولاتی یا رباب...
الگویِ بانوان.. قدر تو بیکران
در آسمان عشق نام تو جاودان
جانِ سکینه و.. عالی مدارجی
تو پَروَرنده ی.. باب الحوائجی
مولاتی یا رباب...
بانیِ روضه ها ذکر تو کیمیا
گریه برای تو.. داروی درد ما
شور تو دلنشین در راه اربعین
در دستطفلِتو روزیِ سائلین
مولاتی یا رباب...
در زیر آفتاب بودی در اضطراب
یادِ سهشعبه و.. با یادِ قحطِ آب..
از یاد تو نرفت قنداقِ لاله گون...
شدرویدستِماه ششماههغرقخون
مولاتی یا رباب...
آخر فدا شدی غرق نوا شدی
کُشته زِ داغ آن شامِ بلا شدی
تا آخرین نفس گفتی غریب حسین
گشتی فدائیه شیبالخضیبحسین
مولاتی یا رباب...
#مجتبی_دسترنج_ملتمس✍
#نوحه_حضرت_رباب
.👇👇👇👇👇👇
.
#شور
#مخدرات
#امام_حسین
یا ریحانة الحسین، ای فخرِ مخدرات
جونه ناقابلمو، هدیه می کنم برات
بانوی سه ساله ای، صاحبِ رساله ای
فطرس بوده از ازل، بین جمع نوکرات
بانو
میزنم به محضرت زانو
آرزومه حرمت باشم
بزنم صحن تو رو جارو..
ای که پادشاهه عالمینی
بنت الحسینی
تو با اشک چشمتم خالق شور و شینی
تخت پادشاهیت..روی دوشِ عباس
وَ تو بانی سفر به بین الحرمینی..
یا رقیه مدد یارقیه
یا عقیلة العرب، زینب بنتِ حیدری
تو با خطبه خونیات، از عالم دلْ میبری
گفتی اسکتوا..وُ شد، شام و کوفه زیر و رو
تو کاخ یزید و هم، لَرزوندی با تَشری..
زینب
اسم تو میاره تاب و تب
خطبه های تو، تو کوفه شد
کابوس ابن زیاد، هر شب..
الگویِ صبر و وقاری زینب
کراری زینب
از علی خیلی نشونی ها تو داری زینب
تو حسینی خوی و.. حسنی مَرامی
حینِ خوندن نماز فاطمه واری زینب..
یا زینب مدد یازینب
علیا مخدره... ، بی بیِ مکرمه...
شاه بانوی کربلا، ای عروسِ فاطمه
دستِ ما دخیل اون، قنداقه ی اصغرت
مدحِ حضرت رباب، هرچی هم بگم کمه
خانوم
عصمت تو بر همه معلوم
وقتی که پیشِ حسین هستی
قلبِ اربابم میشه، آروم..
اسم تو با نوکرا عجینه
خیلی دلنشینه
تربیت شده به دستای شما سکینه
شاعرِ تو بانو..حضرت حسینه
تو کریمه ای وُ قسمتم نِما مدینه..
یا رباب مدد یا رباب
#مجتبی_دسترنج_ملتمس✍
#شور_مخدرات
#حضرت_رقیه
#حضرت_زینب
#حضرت_رباب
.👇