.
#فاطمیه
گل در آتش
از مجموعه شعر ریحانه بهشت
-----------
باغبان در باغ بود و باغ را آتش زدند
باغ را در پیش چشم لاله ها آتش زدند
آه ازین غم کشتی اَمن ولایت را خَسان
در میان موج خون با ناخدا آتش زدند
آتش افروزان گلچین در حصار شعله ها
غنچه را چیدند و گل را هم جدا آتش زدند
هست و بود مرتضی یک لاله بود آن هم بسوخت
یعنی آن که هرچه بود از مرتضی آتش زدند
کاش می آمد ، وَ می پرسید از آنان مصطفی
مَهْبَط وَحیِ الهی را چرا آتش زدند
خانه ی زهرا به یثرب سوخت امّا بنگرید
خیمه ی اولاد او را کربلا آتش زدند
باغ را در سوختند آنگاه «یاسر» بی امان
نخل هستی را ز کین سر تا بپا آتش زدند
**
حاج محمود تاری «یاسر»✍
.
4_5775904403714215859.mp3
14.89M
|⇦انگار نه انگار........
#روضه_حضرت_زهرا سلام الله علیها اجرا شده فاطمیه۱۴۰۲ به نفس سید رضا نریمانی
.
|⇦• آخر نگاه خویش را ...
#روضه #حضرت_زهرا سلام الله علیها اجرا شده به نفس حاج #مهدی_سماواتی
●━━━━━━───────
"صل الله علیک یا فاطمه الزهرا
یا بنت رسولالله و یا زوجة ولی الله"
روز آخر عمر حبیبه خداست تو بستر افتاده لحظات آخر و سپری میکنه. نمیدونم امروز چه جوری کار خونه را انجام داد. همه چیزرو مرتب کرد آنگونه که خوشحال شدن اهل خانه.. همین که علی مرتضی مسجد رفت و بچه ها رفتن. گفت اسما..*
آخر نگاه خویش را سویم بیفکن
میخوابم اینک پرده ایی رویم بیفکن
بنشین کناری ناله از دل در خفا زن
بانوی خود را ساعتی دیگر صدا زن
دیدی اگرخاموش به بستر خفته ام من
راحت شدم نزد پیامبر رفته ام من
آیند چون طفلان معصومم به خانه
پرسند از مادر خبر داری تو یا نِه
دیدند اگر خاموش وبی تاب است مادر
آهسته بگو به آنها بگو خواب است مادر
*اما اومدن مضطرب و نالان سراغ مادرو گرفتن جوابو شنیدن قانع نشدن.اومدن کنار بستر روپوش را کنار زدن. امام حسن (علیه السلام) صدا میزنه مادر.. ابی عبدالله صدا میزنه..مگه مادر جواب میده نه.. امام حسن گریه میکنه میگه مادر "کلِّمِینِی" با من حرف بزن مادر. "قَبْلَ أَنْ تُفَارِقَ رُوحِی بَدَنِی" الهی بمیرم حسینیا ابی عبدالله صورت کف پای مادر..مادر "کلِّمِینِی" لباتو باز کن مادر من حسینم، من حسینم، من حسینم... دیدن نه ناله ها اثر نداره سراسیمه اومدن مسجد بابا بیا. مادر از دنیا رفت. علی مرتضی تا این جمله را شنید با صورت زمین افتاد..خدا میدونه چگونه به خانه آمد او هم تا رسید عبا و عمامه از سر انداخت. اومد کناربستر فاطمه صدا میزد زهرا جان، فاطمه جان، دختر پیغمبر، مادر حسنین من، مادر زینبین من،"يَا بِنْتَ مَنْ حَمَلَ الزَّكَاةَ فِي طَرَفِ رِدَائِهِ" دید فاطمه لب از لب باز نمیکنه ،چاره ساز عالم کانّه بیچاره شد. دستاشو زمین گذاشت صورت مقابل صورت فاطمه صدا زد.. زهرا جان من علیم تا به حال نشده جوابم رو ندی.. اشک چشمش به صورت فاطمه چکید کارخودشو کرد. مگه فاطمه میتونه اشک چشم علی را ببینه روح به بدن حبیبه خدا برگشت.چشماشو باز کرد صدا زد.. علی جان! "هذا فِراقُ بَیْنِی وَ بَیْنِکَ"..*
*دلا رو ببرم کربلای معلی از لحظه آخر حسینش بگم..خواهرش اومد خودشو رساند دید یه گوشه میدان شمشیرا بالا میره پایین میاد هی صدا زد.."وا محمدا، وا علیا وا حسینا" کسی اعتنا نکرد. صدا زد" یا قوم اَمافیکُم مُسلِم" مگر میان شما یه نفر مسلمان نیست. باز هم اعتنا نکردن صدا زد.."یابن سَعد! اَیُقتَلُ اَبُوعبداللّه وَ انتَ تَنظُرُ اِلَیهِ؟" حسین جانم حسین...*
*روز شهادت مادرش فاطمه هست یه جمله هم بگم.. امان از اون لحظه ایی که دید
بولهب بر صفحه قرآن نشست..
روی حنجر خنجر برّان نشست
بشکند پایت شکست آیینه اش
پیش من منشین به روی سینه اش
این مسیحِ من نفس دارد هنوز
مرغِ روح او قفس دارد هنوز
با نگاهش حرفا میزد حسیـــــن
پیش زینب دست و پا میزد حسیـن
«صلی الله علیک یا ابا عبدالله»
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#روضه_حضرت_زهرا
#روضه_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#حاج_مهدی_سماواتی
#فاطمیه
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
.👇
روضه خانگی - حضرت زهرا(س) - 1375.mp3
12.07M
|⇦آخر نگاه خویش را......
#روضه وتوسل به حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده فاطمیه۱۴۰۲ به نفس حاج مهدی سماواتی
.
📋 شبی که ختم خواهد شد دمِ صبحش به دیداری
#مناجات
حاج سید رضا نریمانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
شبی که ختم خواهد شد دَمِ صبحش به دیداری
هزاران ساعتش وَ اللّٰهِ میارزد به بیداری
سحر از تاب گیسویَت به گوش باد گفتم، گفت:
عجب یاری، عجب یاری، عجب یاری، عجب یاری
منِ بیعُرضه حتی عرضِ حاجتهام میلنگد
گره در کار خود انداختم وقت گرفتاری
چه بر میآید از دستِ من درمانده جز گریه
اَقَلاً دلخوشم با چشمهایم کردهام کاری
برای سنگِ طفلان سَرِ کویَت...، سَر آوردم
بیا دیوانهات را مفتخر گردان به آزاری
وَبال مَعصیت بال عُروجم را رُبود از من
کبوتر را قفس وِل میکند امّا به دشواری
قرار از ابتدا این بود...، بارِ هجر بَردارم
ببین حالا چگونه شُهرهی شَهرَم به سرباری!
گریز از ناگزیریِ فراقت کاش ممکن بود...
چه چاره دارد این بیچارهی تو غیر ناچاری
شهیدان تکلم، کُشتگان نُطق معشوقاند
بیا تکیه بزن بر کعبه...، ذِبحَم کن به گفتاری
اگرچه ظرف من ظرفیَّتش در حَدِّ مِهرَت نیست
ندیدم کاسهام را خالی از لبخند بگذاری
خودم خاک کف پای تو هستم حضرت عباسی
به قول لاتهای بامرام کوچهبازاری
به جز تو رو به هرکس میزدم، رو میگرفت از من
هوای این گدای رانده از هر خانه را داری
به حق خانمِپهلوشکسته خواهشاً برگرد
به حقِّ ردِّ خون مانده بر تیزی مسماری
نه تنها مادر ما سوخت...، بلکه گیر هم افتاد
نه ول کن بود میخ در، نه مهلت داد دیواری
*شاعر: #بردیا_محمدی
#فاطمیه
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
.
Fadaeian_Haftegi_14001002_2.mp3
14.34M
📋 دل شیعه از درد شعلهور شد
#روضه_حضرت_زهرا (س)
حاج #سید_رضا_نریمانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
دل شیعه از درد شعلهور شد
که آتش همدم دیوار و در شد
بلندای زمان در شعله میسوخت
در باغ جنان در شعله میسوخت
دری از خانهای در قَریهای نه
زمین و آسمان در شعله میسوخت
چهل نامرد از در رَدّ شدند و
یکی در آن میان در شعله میسوخت
میان آن حرارت میخ هم بود
دل مادر از آن در شعله میسوخت
لگدها را بدون هیچ ترسی از خدا میزد
صدای مادری را میشنید و بیحیا میزد
تمام کینه را در دستهایش جمع میکرد و
فقط از بغض حیدر همسرش را بی هوا میزد
عجب آغوش گرمی داشت محسن آن زمانی که
میان شعلهها با مادر خود دست و پا میزد
.
.
📋 کار دنیا رو میبینی فاطمه
#روضه_حضرت_زهرا (س)
حاج سید رضا نریمانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
کارِ دنیا رو می بینی فاطمه
چه جوری با من و تو تا میکنه
تا میخوایم یکم باهم حرف بزنیم
زخمای تَنِت دهن وا میکنه
خندههای تو همه دل خوشیمه
من همون علی خوشروی توأم
به خدا درد تو هم درد منه
نگرانِ زخم پهلوی توأم
با خودم میگم کی فکرش و میکرد
یه روزی تو از علی رو بگیری
تو زنِ جوون خونهی منی
مجبوری که دست به پهلو بگیری
نزدیکه سه ماهه از خونهی ما
صدای بگو بخند نیومده
نَفَست بند اومده اما هنوز
خونِ زخم سینه بند نیومده
*شاعر: #گروه_یا_مظلوم ✍
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
.👇
.
📋 من به رسم نوکری نوکرم
#زمینه #فاطمیه
حاج سید رضا نریمانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
من به رسم نوکری نوکرم
عمریه که سایهتِ رو سَرم
تا ابد خدا رو شکر میکنم
که تویی مادرم مادرم
به خدا واسهی ما، در خونهت بهشته
خدا ما رو گدای، بچههای تو نوشته
همه دردِ دلام و، به تو میگم همیشه
مگه از مادر آخه، مهربونتر پیدا میشه
شبای فاطمیه، تحویلِ سال نوکریمه
گریه برا غم تو، عُمریه ارث مادریمه
« مادر مادر مادر یا زهرا»
ای دلیل خِلقَت ما همه
مِهر مادریت توی قلبمه
گردنم تو خیلی حق داری ای
مادرم فاطمه فاطمه
یه نگاه کن به حالم، که دل من شکسته
توو قنوتت دعام کن، با همون دستای خسته
میبینی التماس و، توی چشم کویرم
اومدم از نگاهت، رزق اشکام و بگیرم
بیا و با قدومت، بارونی کن ابر چشام و
آخه توو این زمونه، کی مثل تو داره هوام و
« مادر مادر مادر یا زهرا»
ای قرار هر دل بیقرار
از دلم نگاهت و بر ندار
حال قلب من خزونه ولی
با نگات شد بهار، شد بهار
غم تو روشنیه، شبای خستگیمه
به خدا روضههای، تو تموم زندگیمه
منی که رزقم و از، در خونت میگیرم
خیلی حیفه اگه پای، حسین تو نَمیرم
خودت میدونی توی، دنیایی که آشوبه محضه
نمیشه از حسینت، دست بردارم حتی یه لحظه
« مادر مادر مادر یا زهرا»
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
.👇
.
📋حسین جان آقام شهید عطشان آقا
#تک #امام_حسین #شهدا
به یاد #سپهبد_شهید_قاسم_سلیمانی
کربلایی سیدرضا نریمانی
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ته خوشبختی، یه عاشق وقتی، به اربابش میره
به اذن زهرا، مُقَطَّعُ الاَعضاء، میشه پر میگیره
کی گفته مرده، علم زمین خورده، مگه شهید میمیره
عشق یعنی ضربان حرم
اسم مرتضی علی توی اذان حرم
به نماز عاشقان حرم
بقیع میشه حرم با مدافعان حرم
سرباز پادگان حرم
سیدالشهدای مدافعان حرم
پیش زینبی به جان حرم
سیدالشهدای مدافعان حرم
" حسین جان آقا ، حسین جان آقا
شهید عطشان آقا "
یه عکس یادم هست، سلام ای بیدست، پای روضه میرم
شب تاسوعا، برات ذکر یا، ابالفضل میگیرم
تورو به اشکام، بگو به آقام، که واسهش میمیرم
عشق یعنی که وفا بکنم
توو همون عراق دستم و جدا بکنن
تن زخمیمو نگاه بکنن
تابوتم رو راهی کرب و بلا بکنن
سرباز پادگان حرم
سیدالشهدای مدافعان حرم
پیش زینبی به جان حرم
سیدالشهدای مدافعان حرم
" حسین جان آقا ، حسین جان آقا
شهید عطشان آقا "
لباس پاره، تنت غم داره، واسه داغ مادر
چی از تو مونده، چه روضهای خونده، برامون انگشتر
دلم رفت جایی، که شد غوغایی، جلو چشم خواهر
پهلو به نیزهها نزدی
مادرت رو پیش خواهرت صدا نزدی
دخترت رو بی هوا نزدن
خودمونیم سردار، دست و پانزدی
سرباز پادگان حرم
سیدالشهدای مدافعان حرم
پیش زینبی به جان حرم
سیدالشهدای مدافعان حرم
" حسین جان آقا ، حسین جان آقا
شهید عطشان آقا "
شاعر : #محمد_اسدالهی ✍
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
.👇
.
📋 خواب دیدم توو حَرمت
#روضه_حضرت_زهرا (س)
کربلایی #سید_رضا_نریمانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
خواب دیدم توو حَرمت
مُقبِل با مُحتشمت
میخونند شعر غمت
یا ایها النبی
این بیسر حسینه توست
زخمی تن حسینه توست
بیلشکر حسینه توست
یا ایها النبی
ای کشتهی گرسنه و تشنه، ابی عبدالله
حلقومت و سپردی به دِشنه، ابی عبدالله
هر دفعه که صدا زدی مادر، ابی عبدالله
سنگت زدن سیاهیِ لشکر، ابی عبدالله
تنها شدی و جنگیدی تنها، ابی عبدالله
کشتن تو را مقابل زنها، ابی عبدالله
لب میگَزیدی و شدی مأیوس، ابی عبدالله
کشتن تو را با غصهی ناموس، ابی عبدالله
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
.
📋 صل اللهُ علیکَ یا عطشان
#روضه_امام_حسین (ع)
کربلایی سیدرضا نریمانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
صل اللهُ علیکَ یاعطشان
مقتل میگه افتادی آقا جان
از روی زین بر خاک و خون غلطان
آقای من!
مقتل میگه از مادر آب خواستی
آقا بردن پیرهنت راستی
تنها نگذار اُمُّ المصائب رو
خیمه نفرست اسب بیصاحب رو
مقتل میگه پنجه توو موت کردن
بیپیراهن هی زیر و روت کردن
خواهرت به نفسنفس افتاد
خیمه دست شمر و شَبَث افتاد
آقای من!
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
.👇
.
📋 الحق و الانصاف در حقش جفا کردیم
#نوحه
#مناجات #فاطمیه
حاج سیدرضا نریمانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
الحق و الانصاف در حقش، جفا کردیم
با عِلم بر تنهاییش، او را رها کردیم
گاهی نمیدانم چه شد که، یادش افتادم
گاهی برای مصلحت، او را صدا کردیم
احساس میکردیم، خیلی معرفت داریم
آنجا که گَهگاهی، برای او دعا کردیم
با گریههایی آن هم، اغلب از سَر احساس
تکلیف خود را، فکر میکردیم ادا کردیم
با غفلت از یاد، امام عصرمان مَردم
خود را به این شدت گرفتار بلا کردیم
این کم فروشی نیست آیا، در فراق او
به ندبههای خشک و خالی اکتفا کردیم
حال مناجات سحر را، خواب بُرد از ما
حتی نماز صبح را عمداً قضا کردیم
عجل فرج گفتن فقط بازار گرمی بود
اخلاص را بُردیم و قربان ریا کردیم
قلب رئوفش را هزاران بار آزردیم
با آن گناهانی که اغلب در خفا کردیم
جایی برای یوسف زهرا نمیماند
وقتی در دل را به روی غیر وا کردیم
خانه نشینی علی دنبالهدار است
آه ما یادگارش را دچار انزوا کردیم
از شرم پیش مادرت سادات باید مُرد
وقتی که با فرزند او اینگونه تا کردیم
امروز راه اتصال ماست با مهدی
اشکی که نذر حضرت خیرالنساء کردیم
از شرکت او در مجالس مطمئن هستم
محض حضورش خانه را دارالعزاء کردیم
بخشید ما را باز هم در روضهی زهرا
تا زخم را با گونهی خود آشنا کردیم
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#امام_زمان
.👇
.
📋 و يوم الاثنین یوم نحس قبض الله فیه نبیه
#روضه_حضرت_زهرا (س)
حاج سیدرضا نریمانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
امام رضا فرمودند:«وَ يَوْمُ الْإِثْنَيْنِ يَوْمُ نَحْسٍ قَبَضَ اللَّهُ فِيهِ نَبِيَّهُ»
روز دوشنبه روز نحسیه، روزیه که پیغمبر خدا از دنیا رفته، قبض روح شده.
« وَ مَا أُصِيبَ آلُ مُحَمَّدٍ إِلَّا فِي يَوْمِ الْإِثْنَيْنِ فَتَشَاءَمْنَا بِهِ»
روز دوشنبه، روزیه که خیلی مصائب به اهل بیت ما وارد شده.
«وَ تَبَرَّكَ بِهِ عَدُوُّنَا»
روزیه که دشمنا به همدیگه تبریک میگفتند...
بزار از زبون صادق تکمیلش کنم:
«لَا یَومِ کَیَوْمِ مِحْنَتُنَا بِکَرْبَلَاءِ»
زوز محنت ما در کربلا بوده امام امام صادق میفرمایند:« میدونی اون محنت کربلا از کجا شروع شده»؟!
«وَ إنَّ یَوْمُ السَّقِیفَهِ»
روزی که سقیفه تشکیل شد.
«وَ إحْرَاقُ النَّارِ عَلَیٰ بَابِ أمِیرُ الْمؤمِنِینَ وَ فَاطِمَه»
روزی که در خونهی امیرالمومنین و فاطمه رو آتیش زدند.
«ِوَ قَتْلُ مُحْسِنِ بِالرَّفْسَهِ»
روزی که محسن ما رو کشتند.
رَّفْسَهِ؛ ضربهایه که به سینه برخورد کنه. توو ترجمه میگه ضربهای که با پا به سینه بخوره بهش میگن «رَّفْسَهِ».
«وَ قَتْلُ مُحْسِنِ بِالرَّفْسَهِ أعْظَمُ»
روزی که اون نامرد چنان با ضربهی پا به سینهی مادر ما زد؛ جوری به سینه زد این بچه از دنیا رفت.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
.
📋 دوشنبهای که غروبش طلوع ماتم بود
#روضه_حضرت_زهرا (س)
حاج سیدرضا نریمانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
دوشنبهای که غروبش طلوع ماتم بود
اگر غلط نکنم؛ اول محرّم بود
بنا به نَصّ روایت؛ بلای کرب و بلا
عظیم بود و بلای مدینه؛ اعظم بود
بدون اذن "فَلا تَدخُلوا بیوتِ نَبی"
دری شکست؛ که از آیههای محکم بود
فرشته زیر لگدهای لشکر ابلیس
بهشت؛ سوختهی آتش جهنم بود
نوشتهاند که قبل از غلاف در کوچه
برای زخم زدن؛ میخ در مقدّم بود
مقصّر آتش در بود اگر که بعد از آن
گرفت رو ز علی چهرهای که مبهم بود
چقدر دیر رسیدم کنارت آه… افسوس…
دمی که میخ هم از شرم قامتش خم بود
*شاعر: #محمد_بیابانی ✍
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
.👇
.
📋 به خاطر من حیدر نرو زهرا
#روضه_حضرت_زهرا (س)
#گریز_به_روضه_امام_حسین (ع)
حاج #سید_رضا_نریمانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
به خاطر منِ حیدر، نرو زهرا، نرو زهرا، نرو زهرا
دیگه بلند شو از بستر، نرو زهرا، نرو زهرا، نرو زهرا
میمیرم از غمت آخر، نرو زهرا، نرو زهرا، نرو زهرا
مهربانتر از تو، در این همه آفاق نبود
اَجر خوبیای تو، ضربهی شلاق نبود
توو خونه حجاب میکنی
داری من و خیلی عذاب میکنی
دنیا رو رو سَرم خراب میکنی
توو خونه حجاب میکنی
توو ازدحام نامَحرم، تو رو کُشتن، تو رو کُشتن، تو رو کُشتن
میون شعلهها کَمکم، تو رو کُشتن، تو رو کُشتن، تو رو کُشتن
با چندتا ضربهی مُحکم، تو رو کُشتن، تو رو کُشتن، تو رو کُشتن
بین شعلهها فاطمه، بیمن داری میری کجا فاطمه
بین شعلهها فاطمه، میزدی فضّه رو صدا فاطمه
قرار بعد ما دوتا، تَه گودال، تَه گودال، تَه گودال
دَم غروب عاشورا، تَه گودال، تَه گودال، تَه گودال
کنار زینب کبریٰ، تَه گودال، تَه گودال، تَه گودال
باز مثل مدینه زدن
نیزه رو این دفعه به سینه زدن
تا دیدن تنها رو زمینه زدن
پاشو حال و روز ما رو ببین
ببین بازم مادر خورده زمین
برا خیمهت یه عده در کمین
ای لب تشنه
تَه گودال،شمر و خولی، به رقابت افتادن
ته گودال، سر فرصت، به جسارت افتادن
ته گودال، رو تنِ تو، برا غارت افتادن
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
.👇