eitaa logo
امام حسین ع
27.4هزار دنبال‌کننده
432 عکس
2.3هزار ویدیو
2.2هزار فایل
کانال مداحی و شعر و سبک https://eitaa.com/emame3vom
مشاهده در ایتا
دانلود
. |⇦• سینه زنی زمینه جانسوز ویژۀ شهادت راوی دشتِ کربلا امام محمد باقر سلام الله علیه به نفسِ کربلایی حسین سیب سرخی✨ •┈┈••✾❀🕊✿🕊❀✾••┈┈• 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. •┈┈••✾❀🕊✿🕊❀✾••┈┈• آه .. یادم نمیرود هرگز غمِ جانسوز غارتِ خلخال حمله ی نابرابرِ لشکر به زنان و به خیمه و اطفال صحنِ عرش بین صحن چشمانت میدهد زجر هر شب و روزم ذوالجناح آمد از دل میدان با دوصد زخم بر سر و کوپال «وای ... ای وای ای وای ای وای ..» در هیاهوی نیزه و شمشیر تنی از روی شیبِ قربانگاه غلت میخورد تا ته گودال چه بگویم که تیزیِ خنجر به روی حنجری فشار آورد یک نفر بین قاتلانش شد بر سر سر بریدنش جنجال هم غرورم شکست هم قلبم آن زمانی که دختری خسته از رویِ ناقه بر زمین افتاد دشت تاریک بود و رفت از حال «وای ... ای وای ای وای ای وای ..» امان از گودال .. به پا شد جنجال ببخشند سادات .. تنش شد پا مال میون اعدا .. غریب و تنها رو خاک افتادی .. زدی دست و پا نانجیبا از راه رسیدن و پیکرِ زخمیتُ کشیدن و چشمای زینب رو ندیدن و ندیدن و ... وای ... بی هوا میزدنت از جفا میزدنت پیرمردا همگی ، با عصا میزدنت «وای ... ای وای ای وای ای وای ..» به زیر خنجر زدی بال و پر شدی غرقِ خون به پیش مادر با چشمای تر ، با حال مضطر میگفتی برگرد ، به خیمه خواهر هدفِ نیزه ها شد بدنت جایِ سالم نموند روی تنت به نیتِ غارت اومدند بردند انگشتر و پیروهنت وای ... شمر بی حیا و وای ...حرمتت رو بد شکست نفسای آخره با پا رو سینت نشست حسین ..... ____________ ┄┅═✧❁۞══۞❁✧═┅┄
|⇦• روضه و توسل جانسوز ویژۀ شهادت راویِ دشتِ کربلا امام محمد باقر سلام الله علیه به نفسِ حاج مهدی سماواتی✨ •┈┈••✾❀🕊✿🕊❀✾••┈┈• 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. •┈┈••✾❀🕊✿🕊❀✾••┈┈• روز شهادت امام باقر علیه السلام ...دلا بره مدینه و از مدینه بریم کربلایِ مُعلا...روز شهادتِ آقایی که تمام مصائب کربلا وکوفه وشام را دیده...رنج اسارت کشیده "صلی الله علیک یا محمد بن علی ایها الباقر یابن رسول الله یا حجة الله علی خلقه یا سیدنا و مولانا انا توجهنا واستشفعنا وتوسلنا بک الی الله و قدمناک بین یدی حاجاتنا یا وجیها عند الله اشفع لنا عندالله" ای فروزان گوهر پاک بقیع گل پرپر شده در خاک بقیع با سلامت کنم آغاز کلام ای تورا ختم رسل گفته سلام پنجمین حجت و هفتم معصوم به ابی انت، که گشتی مسموم ای فدای حق و قربانی دین کرده یک عمر نگهبانی دین تنت از درد و الم کاسته شد تا که دید قامتش آراسته شد اى ز آغاز طفوليت خويش بوده در رنج و غم و درد، پريش از عدو ظلم و شرارت ديده چون پدر رنج اسارت ديده خار در پا و رَسَن در بازو رفته اى با اُسرا در هر سو كربلا ديده اى و كوفه و شام ۲ اى شهيد از اثر ظلم هِشام آتشِ غم پر و بالت را سوخت زهر كين، شعله به جانت افروخت اثر زهرِ به زين آلوده كرده اعضاى تورا فرسوده خود تو مظلومى و قبر تو خراب *امروز که روزِ شهادتشِ یه زائر کنار قبرش نیست،کسی کنار مزار مطهرش نیست ...نه شمعی نه چراغی نه گنبد و نه چراغی نه زائری...ان شا الله امام زمانمون میاد به همین زودی کنار ضریح مطهرش عرض ادب میکنیم* خود تو مظلومى و قبر تو خراب ديده دهر ازين غصه پر آب شيعه را دل ز عزايت شده داغ كه بود قبر تو بى شمع و چراغ ظلمِ اين امتِ دور از اِدراك كرده يكسان حَرمت را با خاك * اما اصل مصیبتش ،مصیبت جدِّ مظلومش حسین علیه السلامِ...حسینی ها!کربلای ها !اگه بنا به روضه خوندن باشه امروز ،بهترین روضه خوان خودِ امام باقر علیه السلامِ...* آنچه من دیدم به عالم،چشم گردون هم ندیده دیده ام من بوسه ی زینب به رگ های بریده شد از اول قسمت من سوز و اشک و آه و ناله دیده ی من دیده سیلی خوردنِ طفل یه ساله کِی شود از خاطرِ من یادِ عاشورا فراموش لاله ها را چیده دیدم بلبلان را جمله خاموش از دلِ هر خیمه میزد شعله ی آتش زبانه *تا دیدن کار از کار گذشت هلهله کردن ،اومدن به طرف خیمه ها ،هم غارت کردن هم آتش زدن ...دلسوخته ها!حسینی ها...یک رُخ نمانده بود که سیلی نخورده بود...یاحسین....* از دلِ هر خیمه میزد شعله ی آتش زبانه می چکید از چشم زینب اشک غربت دانه دانه امان از دل زینب امان از دل زینب *همه رو توی خیمه ی نیم سوخته جمع کرد ،یکی میگفت :عمه! گوشم ...یکی میگفت: عمه !پاهام...یه دختر بچه دامن عمه رو گرفت، گفت :عمه! اگه داری یه سَر پوشی بهم بده...* می چکید از چشم زینب اشک غربت دانه دانه مرحم زخم دل بابای من زخم زبان شد *رو نیزه سر باباشو نشونش میدادن ،نشون مردم میدادن، هی میگفتن "هذا راس خارجی... "...* روی نی راس شهیدان بر سر من سایه بان شد... صلی الله علیکم یا آل رسول...↫ .
🌺 روضه و ذکر توسل 💠 ویژۀ ایامِ شهادت امام باقر علیه السلام 🎤🎤 حجت الاسلام پناهیان میگن انگشتریِ امام باقر علیه السلام همان انگشتری اباعبدالله الحسین علیه السلام بوده،گفتند:آقا اباعبدالله الحسین علیه السلام رو درک کردید؟فرمودند:بله،من کربلا چهارسالم بود.همه صحنه ها رو شاهد بودم.بعدشم در تمام طول اسارت با عمم زینب همراه بودم.آقای کتک خورده ی کربلا...آقای خرابه نشین...آقای طناب اسارت بر گردن شما بسته شده...در نقلی هست آقا امام سجادعلیه السلام میفرماید:تو یه جایی بچه ها رو با طناب بستند،یه سر طناب رو به من بستند،یه سر طناب رو به عمه ام زینب،ما آرام میرفتیم بچه ها زمین نخورند، میومدند با تازیانه میزدند،میگفتند: سریع برید،سریع میرفتیم بچه ها زمین میخوردند.زمین خورده ی راه کوفه و شام! امام باقر فدات بشم یه ذره از اون زحمتایی که برای دین کشیدید به ماهم توفیق بدید ما هم یه کاری بکنیم. غرض از حج اینه که ما بریم،بیایم کمکت کنیم دیگه! خب فکر کردیم ما الان رفتیم حج آخرش میخواستیم همینو بگیم...آقا امام باقر علیه السلام خیلی غربت کشیدند،این غربت در مزار شریفشونم پیداست.این شب هایی که شب شهادت امام باقرِ همه ی حاجیا از مدینه رفتند دیگه کسی نیست بیاد زیارتگاه بقیع.من از بین همه ی روضه ها یه سوال میخوام بکنم از امام باقر علیه السلام.آقا حال شما خرابه ی شام چگونه بود سه ساله ی ابی عبدالله الحسین علیه السلام بهانه ی پدر گرفته بود؟ 🌺 شهادت الله علیه .
💠 ذکر توسل و روضه 💠 ویژۀ ایامِ شهادت امام باقر علیه السلام 🎤🎤 استاد حاج منصور ارضی آمده ذی الحجه و افتاده ام یادِ منا من شدم عمری اسیرِ خاطراتِ کربلا در لَوایِ علم ، کارم روضه خوانی بوده است چند سالم بوده که قدم کمانی بوده است باقرم ، آنکس که پیرم کرده اند از کودکی موقع دشنام سیرم کرده اند از کودکی .... گرچه بر سجاده کارِ من دعا بوده فقط منبرِ من روضه هایِ کربلا بوده فقط قالَ باقر ، قالَ صادق میشود آخر ، حسین نوحه ام حالا شده ، ای کشتۀ بی سر حسین سوختم که پیکرم تشییع شد با یاحسین چونکه در گودال رفته زیرِ دست و پا حسین زهر ، کاری شد ولی با جانِ من کاری نداشت کاشکی زنجیرها در حبس ، بیماری نداشت دومین مردی که در زنجیر می آمد منم هی زمین میخورد و گاهی دیر می آمد منم زیرِ پایم آبله با خار میبینم هنوز آنقدر شلاق خوردم تار میبینم هنوز ... آه و زاری در بیابان داشتیم و خواب نه سوختم وقتی که آتش بود اما آب نه سوختم اما نه با این زهر ، بلکه در حرم سوختم چون گفت عمه در حرم ، کو معجرم در اسارت ، هیچ چیزی بدتر از این غم نبود این و آن بودند دورِ ما یکی محرم نبود .... *نمی دونید چه بلایی سرِ ما آوردن ...لذا یکی از کارهایی که امام باقر رسمش کرد روضۀ تو منا بود .... فرمود روضه بخونید تو منا زن هام روضه بخونن ، اخه زن ها بهتر زبون میگیرن ... یکی میگه وای اصغرم ... یکی میگه وای اکبرم ... یکی میگه وای همسفرم ... * غربت آن عصر عاشوراست میسوزاندم غارتِ خلخال از پاهاست میسوزاندم *بمیرم برات ... همه این موقع میرن مکه ، مدینه کسی نمی مونه ، قبرِ امام باقر بی زائرِ ... از همینجا سلام بده به آقات ... : یااَبا جَعفَرٍ یامُحَمَّدَ بنَ عَلِیٍّ اَیُّهَا الباقِرُ یَابنَ رَسوُلِ اللّهِ یا حُجَّةَ اللّهِ عَلی خَلقِهِ یا سَیِدَناوَ مَولانا اِنا تَوَجَّهنا وَستَشفَعنا وَ تَوَسَّلنا بِکَ اِلیَ اللّهِ وَ قَدَّمناکَ بَینَ یَدَی حاجاتِنا یا وَجیهاً عِندَاللّهِ اِشفَع لَنا عِندَاللّه ... 🌺 شهادت الله علیه .
شرح کربلا از زبان امام باقر اون آقایِ غریب و مظلومِ،که همه ی مصائب عاشورا و کربلارو دیده،رنج اسارت کشیده،کوفه رو دیده،مصائبِ شام رو دیده...* آنچه من دیدم به عالم، چشم گردون هم ندیده دیدم من بوسه ی زینب به رگ های بریده *دید نگذاشتن بمونه،اومدن با کعب و نی و تازیانه،میخواد از برادر جدا بشه، باید صورت برادر رو ببوسه اما سر بالای نیزه است،چه کند خواهر؟ دستاش رو روی زمین گذاشت،لب گذاشت به رگ های بریده...حسین...* کی شود از خاطر من یاد عاشورا فراموش لاله ها را چیده دیدم،بلبلان جمله خاموش از دل هر خیمه می زد شعله ی آتش زبانه می چکید از چشم زینب اشک غربت دانه دانه شد ز طفلی قسمت من سوز و اشک و آه و ناله دیده ی من دیده سیلی خوردنِ طفل سه ساله مرهم زخم دلِ بابای من زخم زبان شد روی نی رأس شهیدان بر سر من سایبان شد * یادم نمیره کاری کردن،ناله ی بابام امام زین العابدین بلند شد،صدا زد: "يا لَيتَ لَم تَلِدنِي اُمّي وَ لَم اَكُن يَزِيدُ يَرانيِ فِي البِلادِ اَسِيرُ" یعنی ای کاش مادر من رو نمیزاد،تا یزید من رو اینطور اسیر نبینه"...خدایا به حق امام باقر علیه السلام،فرج امام زمانمان برسان،موانع ظهور و فرج و قیامش هر چه هست بر طرف بگردان،خدایا ثواب و حض و بهره ای از این توسلات نثار روح همه ی شهدا،شهدای مکه،شهدای مظلوم منا،شهدای مدافع حرم و حریم اهلبیت علیهم السلام واصل بگردان...* ____
. ذکر توسل و روضه جانسوز _ ویژۀ ایامِ شهادت امام باقر علیه السلام و مسلم بن عقیل علیه السلام_96_حاج محمود کریمی ↯ @emame3vom ┄┅═══••↭••═══┅┄ از شام تا هشام فقط نا امید شد پیش رقیه آخر سر روسپید شد از سَم گذشته بود، دلیل شهادتش این بود که مصائب زینب شدید شد جا داشت ای کاش بود عمهْ رقیه کنار او این درد هم به علت زهرش مزید شد روضه شنیدنی ست ولی پشت خیمه او دیده که گوشواره کجا ناپدید شد پا می‌کشید و حجره چو گودال سرخ گشت ازبس که محوِ روضۀ «او می‌کشید» شد پس می‌بُرید از بدنش درخیال خود تا اینکه ظهر نوبت «او می‌بُرید» شد او می‌بُرید و قصه به جایی رسید که سوم امام کرب وبلا هم شهید شد ⇦ شاعر:مهدی رحیمی او می برید و من می بریدم او از حسین سر،من از حسین دل... *قربون دست و پای میانِ ریسمانت برم،یا امامِ باقر! قربون سر شکسته ات میان کوچه ها و بازار،ای آقام.... جای ما الان بقیع خالیِ،امشب بشینیم بقیع برات گریه کنیم،دو سه شب دیگه هم،همه از بقیع بریم کوفه،تو حرم مسلم داد بزنیم،این شبا،شباییِِ که مسلم داره تو کوچه ها می گرده... سیدالشهدا فرمود:تو همه چیز بعد از عباس،مسلم...تو وفا،تو شجاعت.... میگه:دیدم از لای در مسلم نمیه شب تو کوچه ها داره میره،پاش اومد کنار یه سگِ ماده ای که بچه هاش رو داشت شیر می داد،سگِ ماده خیلی خطرناک تر از حیوانای درنده ی دیگه است،اونم بچه داشته باشه... سگ بلند شد مقابل مسلم نعره ای کشید،میگه:دیدم مسلم پلک به هم نزد،این مسلمِ... اراذل کوفه رو می گرفت،پرت می کرد رو بام ها،آخر خندق کندن،با هزار کلک مسلم رو دستگیر کردن... بعد همچین مسلمی زار زار گریه می کرد،طعنه بهش می زدن:چیه؟میخواستی رئیس بشی اینجا؟ می گفت: من گریه ام برا خودم نیست،گریه ام برا اینه شما نامردا نامه نوشتید حسین بیاد،نمی خواست بیاد،شما اصرار کردید،گفتید: باغامون سر سبزِ،بیابون هامون سرسبزِ،آقا نداریم بیا،نمی خواست بیاد،نامه نوشتید بیاد،بچه ی شیرخوارِ داره.... آی رفقا! مهمون کنید همدیگه رو،ولو به ارزون ترین خوراکی،آب،در دست ترین چیز،آبِ،گواراترین چیز،آبِ،دیگه آب دست همه میرسه،این همه نامه نوشتن....* از آب هم مضایقه کردن کوفیان خوش داشتند حرمت مهمان کربلا *نیمه شب تو کوچه ها بچه های مسلم خسته شدن "محمد و ابراهیم"گفتن:بابا! مادیگه پاهامون درد گرفته...هی گوشه ی کوچه می نشستن،هی مسلم می گفت:پاشید بریم،خطرناکِ.... همه رفتن،درهارو بستن،خدا برا کسی غربت نیاره،خدا نیاره یه شهری همه بیان بگن: بیا خونه ی ما،قدمت بر چشم...چند روز بعد در رو به روت ببندن... بچه هارو آورد دَرِ خونه ی شریح قاضی،در زد،کیِ؟ منم مسلم بن عقیل،از پشت در گفت:مسلم! ما برا تو جا نداریم،گفت: من خودم نمیخوام بیام خونه ات،در رو باز کن،دو تا بچه هامو امانت بگیر،دختر علی،خانوم زینب وقتی اومد اینجا،بچه هامو بهشون بسپر...قبول کرد.. یه جوری بچه ها از بابا جدا شدن،بعد از چند لحظه دید دوباره در میزنن،کیِ؟ منم مسلم...گفتم برا خودت جا نداریم...فرمود: من خودم نمی خوام بیام داخل،دَم در یه بار دیگه بچه هامو ببینم... خیلی سختِ،قرار نبود شهادت هر دوتاشون رو ببینه،الله اکبر،جان عالم فدای اون آقایی که صدا زد:* بالا بلندِ بابا،گیسو بلندِ بابا *علی اکبر!* خرامان،خرامان می بری از تنم جان شهیدم کاکُلش در خون غلطونه شهیدم خفته بینِ خاک و خونه چشماتو قربون،زخماتو قربون افتادی رو خاک،ای قد و بالاتو قربون * امیرالمؤمنین،خدمت پیغمبر رسید،فرمود:آقا برا من دعا کن،پیغمبر فرمودن: "اَللهُم بِحَقِ عَلىٍ عِندَكَ اِغفِر لِعَلِىٍ !" خدایا به حق علی،علی رو ببخش، مولا عرض کردند:یارسول الله! این چه دعایی بود؟ فرمودند: آیا پیش خدا کسی بزرگوارتر از تو هست که او رو واسطه قرار بدم؟ خدایا بحق علی،مارو به مُحرم برسون،پیرهن سیاهِ ما آماده است،دیگ هامون آماده است،سیاهی های حسینیه رو زدیم،پرچم هامون آماده است،خدایا دلِ مارو آماده کن،الهی بحق امیرالمؤمنین فرج آقای مارا برسان..... ____________ .