eitaa logo
امام حسین ع
27.4هزار دنبال‌کننده
432 عکس
2.3هزار ویدیو
2.2هزار فایل
کانال مداحی و شعر و سبک https://eitaa.com/emame3vom
مشاهده در ایتا
دانلود
سلام(بخوانیدوارسال کنید): چشم وا كرده شدم دست به دامان حسن مادر افکند مرا در یم احسان حسن روزی از دست علی خوردم و از خوان حسن از همان روز شدم بي سر و سامان حسن بر جبینم بنويسيد مسلمان حسن دل خود را سر هر بام هوایی نکنم طلب عشق ز هر بي سر و پايي نكنم رو به هر قبله و هر قبله نمايي نكنم پيش هر سفره كه پهن است گدايي نكنم نان هر سفره حرام است به جز نان حسن چه مقامی و چه نامی چه مرامی دارد چقدر لطف به بیمار جذامي دارد خنده در پاسخ آن سائل شامي دارد وه که ارباب دو عالم چه امامی دارد همه اينها غزلي هست به ديوان حسن آنکه نامش شده احلی من عسل كيست حسن آنكه بخشندگيش گشته مثل كيست حسن معني حي علي خير العمل كيست حسن مرد نام آور پيكار جمل كيست حسن شتر سرخ زمین خورد ز طوفان حسن ارث مظلومیت از غربت بابا دارد قد خم ،سینه ی خون ،دیده ی دریا دارد جگری سوخته از زخم زبانها دارد گر بگوییم غریب الغربا جا دارد خون شد از یاد غمش قلب محبان حسن زهر آمد به سراغش جگرش ريخت به هم جگرش ريخت به هم بال و پرش ريخت به هم زينبش آمد و چشمان ترش ريخت به هم همه ي خاطره ها در نظرش ريخت به هم دل پريشان شده از حال پريشان حسن چقدر سخت گذشته است به او در کوچه چه مراعات نظیریست حسن ،در ، کوچه باز هم خاطره ی گریه و مادر کوچه قاتل جان حسن می شود آخر کوچه کوچه عمریست که آورده به لب جان حسن (چشم نامرد به ناموس علي تا افتاد) وای بر من زد و بر صورت گل جا افتاد ناگهان روی زمین حضرت زهرا افتاد خواست تا پا بشود باز هم اما افتاد شعله ي آه كشد سينه ي سوزان حسن
دوشنبه های امام حسنی دم باب الکرم نوای حسن بشود مملو از گدای حسن پرچم یا حسین حک بشود به روی گنبد طلای حسن سینه زنهای مجتبی هستند همگی جان دهند پای حسن هرکه آنجاست سجده خواهد کرد به ضریح پراز صفای حسن مدح شیر جمل کنار خودش مثل مدح علی برای حسن هرکسی بشنود شود مجنون بکشد نعره جان فدای حسن هشت شوال بعد گنبد هست روی قبر حسن برای حسن ✍ 👉 @emame3vom 🔹 🔹 .
. خدا به طالع تان مُهر پادشاهی زد به سینه ی اَحدی دستِ رد نخواهی زد گدا ز کوی تو هرگز نرفته ناراضی عزیزفاطمه! ازبس که دست و دلبازی مدینه شاهد حرفم، فقیر سرگشته همیشه دستِ پُر از محضر تو برگشته به لطف خنده تان شامِ غم سحر گردد نشد که سائل تان ناامید بر گردد در آسمان سخاوت یگانه خورشیدی تمام زندگیت را سه بار بخشیدی خدا به شهدِ لبت مزه ی رطب داده کریم آل محمد تو را لقب داده تبسم نمکینت چه قدر شیرین است! دوایِ درد یتیم و اسیر و مسکین است خوشا به حالِ فقیری که چون شما دارد در این حرم چقدر او بروبیا دارد! به هر مسافر بی سرِ پناه جا دادی به دستِ عاطفه، حتی به سگ غذا دادی گره گشایی ات از کار خَلق، ارث علی ست مقام اولیِ جود و بخششت ازلی ست به حجِ خانه ی دلبر چه ساده می رفتی! همه سواره، ولی تو پیاده می رفتی شما ز بس که کریم و گره گشا بودی دلِ کویر به فکرِ پیاده ها بودی چه قدر مثلِ علی از زمانه رنجیدی سلام داده، جواب سلام نشنیدی امامِ برهه ی تزویرهای بسیاری به وقت رفتن مسجد زره به تن داری امام رأفتِ دورانِ بی مرامی ها نشسته ای سرِ یک سفره با جزامی ها خیال کن که منم یک جزامی ام آقا! نیازمندِ نگاه و سلامی ام آقا قسم به حُرمت این ماهِ حق نگاهی کن به دستِ خالی این مستحق نگاهی کن بگیر دستِ مرا دست بسته ام آقا ضرر زدم به خودم، ورشکسته ام آقا کریم شهر مدینه، برس به فریادم به جانِ مادرت آقا، غریب افتادم خودت غریبی و با دردم آشنا هستی رفیقِ واقعیِ روزهای بی دستی دل از حسابِ قنوت تو سود می گیرد دعایِ دست رحیمت چه زود می گیرد! برای مدح تو گویند شعر احساسی به واژه هایِ در و میخ و کوچه حساسی چه شد غرور تو آقا شکست در کوچه؟ بگیر دستِ مرا با خودت ببر کوچه چه شد؟که بغضِ گلوگیر گوشه گیرت کرد کدام حادثه این گونه زود پیرت کرد! @emame3vom .
. بگذار پا به پای دلم دربه‌در شوم چون عمرِ رفته آب روَم، مختصر شوم! مهمان روضه‌های خودت کن به کوچه‌ها شاید کمی ز درد دلت باخبر شوم آب از سرم گذشته، رخت را نشان بده بگذار از نگاه تو دیوانه‌تر شوم من روزِ نو شدم که دهی روزیِ نویی! من شب شدم که در پی زلفِ تو سر شوم! تو باز کرده‌ای در و من بغض کرده‌ام جَلدَت شدم که بهر تو بی‌بال و پر شوم آئینه‌ی شکسته‌ام اما به چشم خلق از بس تو را نشان دهم اهل نظر شوم قانون عشق با همه جا فرق می‌کند من گشته‌ام گدای تو تا معتبر شوم در آینه، تو قاسمی و قاسمت، حسن! در حیرتم فدای پدر یا پسر شوم من کشته مُرده‌ی نمکِ سفره‌ی توام شورِ «حسین» سر بده، شوریده‌سر شوم ای بی‌وطن حسین، غریبِ وطن حسن طعم حسین بر لب ما شد حسن، حسن @emame3vom .
. ایام تقدیم به حضرت سبط اکبر کریم اهل البیت امام حسن مجتبی علیه السلام نا امیدی نبود نزد گدایان حسن دست ما را برسانید به دامان حسن نشنیده است کسی خواهش روزی از ما می رسد روزی ما صبح و شب از خوان حسن حاجتم نیست در این شهر به احسان کسی عادتم داده خداوند به احسان حسن نشکند گوشه ای از نان کسی را همه عمر آنکه یک روز نمک گیر شد از نان حسن بنویسید جذامیِّ زمین خورده نشست... سر یک سفره کنار لب خندان حسن حُسن رفتار چنان داشت که از رحمت او مرد شامی شده یکباره غزل خوان حسن حرف او را نخریدند سپاهش ،غم نیست آمده خیل ملک گوش به فرمان حسن سُفرایش همه رفتند و یکی بازنگشت در عوض این همه نوکر همه قربان حسن و بدانند همه کوفه صفت های زمان که فروشی نبود عشق محبان حسن می رسد صبح ظهوری که بنا خواهد شد مثل ایوان نجف گنبد و ایوان حسن @emame3vom .
. گفته بودم که به غیر از تو، به کس رو نزنم طلب از خانه ی تو،لذت سائل شدن است چشم بر دست کسی در پی مشتی گندم کفتر جلد تو چندیست به بام دگر است من بدنام کجا؟ سائل کوی تو کجا؟ وصل نام منو و تو؟اینکه خود آقا شدن است ما که حاجت به در خانه ی هر کس بردیم طعنه ای زد: که برو کوی تو جای دگر است مقصود من این بود که بر بام طلا بنشینم کفتر کاخ شدن در نظرم شیرین است با اینکه ندارد حرم و بارگه و گلدسته ارباب من اما به جهان شهره به شاه کرم است هر کجا میروم اما سخت دلتنگ توٵم شرف و عزت این بال به خاکی شدن است چو به در گاه کسی غیر تو حاجت ببرم طلب از غیر تو شاها زیر منت رفتن است گفته بودم که به غیر از تو،به کس رو نزنم طلب از خانه ی تو لذت سائل شدن است ... .
هزار حیف که خاموش شد صدای حسن چه شد قرائت قرآن چه شد دعای حسن؟ بـه غربتش چـه بگویـم، رسـول اکـرم گفت که ماهیان همه گرینـد در عزای حسن بـه حشـر بـا گـل لبخنـد می‌شـود محشور خوشا کسی که بگرید به غصه های حسن گمـان نبـود نمـک‌ناشناس‌هــا بـه ستـم کنند خنجـر خود را فرو به پای حسن میان طشت عیان شد ز پاره‌های جگر که بود خون جگر سال‌ها غذای حسن تمام عمر دلش بود خون، نبود انصاف که باز زهر هلاهل شود جزای حسن هنـوز بـر بـدنش زخـم‌ تیرهــا پیــداست هنوز شهر مدینـه است کربلای حسن اگر چه از شرر زهر پاره شد جگرش دگر نگشت بریده، سر از قفای حسن کسی که فاطمـه را کشت قاتل حسن است به روز حشر شهادت دهد خدای حسن غـریبِ شهـر مدینه، غـریب رفت بـه خاک غریب‌تر حرم و صحن باصفـای حسن نه مهلتی که توقف کنند در حرمش نه جرأتی که بگرید کسی برای حسن از آن زمان که خـدا خلق کـرد «میثم» را  دل شکستـۀ او بــود آشنـای حسـن
. همگی از بقیع برگشتند همگی خسته و غبار آلود روی چشم حسین اشک عزا چشم عباس هم پر از خون بود زینب آمد کنار در آرام سر خود را گذاشت گوشه‌ی در با سوالی حسین را گریاند ای حسین از برادرم چه خبر؟ در کنار مزار پیغمبر تن او را به خا ک‌ها دادید؟ تن سبز غریب مادر را به سوی فاطمه فرستادید؟ بنشین خواهرم صبوری کن تا بگویم چه در بقیع رخ داد؟ بغض آقا شکست و چشمش را اشک غربت گرفت و پاسخ داد: کاش خواهر تن برادر را ساده و مخفیانه می‌بردم کاش مانند حیدر و زهرا بدنش را شبانه می‌بردم کاش خواهر زمان تشییعش زره جنگ خویش بر تن داشت کاش تابوت مجتبی خواهر جنس محکم شبیه آهن داشت نگران‌تر شدم برادر جان حرف تو بوی جنگ را دارد روی دوشت چرا شده خونی؟ شانه‌ات بوی مجتبی دارد دست بر روی این دلم بگذار تا بگویم چه شد که مبهوتم من همین قدر با تو می‌گویم که عزادار تیر و تابوتم بنشین زینبم مرو بیرون خوشی ما تمام شد خواهر دیدی آخر حسین تو زینب بی‌حسن بی‌امام شد خواهر در کنار مزار او گفتم که بمیرم برای این تن تو غصه و ماتمت چه سنگین است غارتم کرده داغ رفتن تو گر چه با غصه غارتم کردند خواهر این انتهای غارت نیست در کنار حسن همه بودیم خوردن تیر اوج غربت نیست اوج غربت برای من مانده غارت خیمه‌ها برای شما غارت پیکرم برای من داغ کرب و بلا برای شما غارت هر چه بر تنم مانده از عبایم گرفته تا نیزه این لباسی که مادرم داده از تنم می‌برند با نیزه خواهرم یک به یک سواران را می‌دوانند بر تن و پشتم بعد از آن یک نفر که جامانده خواهد آمد سراغ انگشتم .
. اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم غزل مدح و مرثیه‌یِ امام حسن علیه السلام حسرتِ جنّت شده عطرِ همین گرد وُ غبار این حسن یعنی علیِ دیگری با ذوالفقار گرد و خاکِ صحنِ او داده به عالم آبرو آسمان با بردن نامَش گرفته اعتبار هر چه باشد او ولیعهدِ علی شیرِخداست برقِ چشمش حیدری و چاره‌یِ خصمش فرار آسمان با دیدن فرزندِ حیدر نعره زد لا فتی الّا علی لاسیفَ الّا ذوالفقار او که در کوچه عصایِ دستِ زهرا بوده‌است او که از مَحرم ندیده خیر در این روزگار بر دل و جانش اگر آتش هلائل می‌زند می‌شود با روضه‌یِ گودالِ خون ابرِ بهار از غمِ سلطانِ بی غسل و کفن چشمِ حسن.... می‌شود گریان میانِ ندبه‌یِ دوریِ یار .
. اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم نوحه مسجدی - شهادت امام حسن علیه السلام - سبک یا ثارالله امیری... تو جانانی امیرم تو جانِ جهانی تو سلطانی فقیرم بده لقمه نانی گدا را مَرانی (۲) ای کریمِ حرم مولا سایه ات بر سرم مولا کرده نذرِ شما من را مادرم مولا یابنَ زهرا حسن مولا (۴) آقاجانم به چشمت چه‌ها که ندیدی بلای مادرت را به جانت خریدی کنایه شنیدی (۲) غیرتت را نشان دادی چادرش را تکان دادی با همین روضه هر لحظه جان دادی یابنَ زهرا حسن مولا (۴) (کربلا) از خراسان گرفتم براتِ زیارت می آیم تا... که باشم کمی در جَوارت منم جان‌نثارت(۲) روضه‌ات افضل الاعمال قاتلم غصّه‌یِ گودال دست و پا می زدی مادر رفت از حال یابنَ زهرا حسین مولا (۴) .👇
@matn_vahidshokri06_گروه_صدابرداری_صوت_الحزین_09394703347_5778251702125725895.mp3
زمان: حجم: 9.56M
• ﷽ • #شور #شهادت_امام_حسن #امام_حسن_مجتبی_علیه_السلام متن:من عاشق کلام حسنم... 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 من عاشق کلام حسنم من تشنه‌ی مرام حسنم تو آقای جوانان بهشت من یک عمره غلام حسنم پیروز هر مصاف و نبرد و جَدَل حسن اَشهَدُ اَنَّ ذِکرُکَ خیر العمل حسن کوریه اهل بدعت و چشمای دشمنا سردار بی بدیل نبرد جمل حسن حسن ایمانه حسن قرآنه حسن نائب حیدر و حسن سلطانه حسن سرداره حسن سالاره حسن شیر غضنفر و حسن کراره یا حسن جان یا مولا ☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️ تو دریای ایثار و کرمی تو در کرامت صاحب علمی در عرش مُعلایی یا حسن تو در قلبم هم صاحب حرمی ذکر عبادت و دم روح الامین حسن نام قشنگ تو حک شده بر نگین حسن باید که این سخن به خطی از طلا نوشت استاد رزمی یل ام البنین حسن حسن نایابه حسن مهتابه حسن کریم آل الله حسن اربابه حسن دنیامه حسن عقبامه حسن عشق ولی الله حسن آقامه یا حسن جان یا مولا ☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️ تو شهره ای در جود و به سخا تو هستی امام خون خدا تو بودی حتی در روز دهم در قالب قاسم کربُبَلا قاسم به ظاهر و حسن انگار آمده گویا که باز حسن سر پیکار آمده ازرق چنان جمل پسرانش به ضربتی رفتند تا درک سبط کرار آمده حسن مقصودم حسن مسجودم حسن دلیل عاشقی حسن معبودم حسن شاهنشاه حسن وجه الله حسن معز الاولیا حسن باب الله یا حسن جان یا مولا کربلایی وحید شکری
. اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم غزل - مدح امام حسن مجتبی و امام حسن عسکری علیهم السلام حسن ترنّمِ لبها حسن سرودِ بهار حسن تبسّمِ گلها حسن نوایِ نگار حسن حقیقتِ پاکی حسن حدیثِ غرور حسن کرامتِ حق باشد و عنایتِ یار حسن طریقتِ مطلق حسن شریعتِ ناب حسن تمامِ وُجوهاتِ حیدرِ کرّار حسن طلوعِ امید و حسن غروبِ جهل حسن تمامیِ بغضِ نبی عَلیَ‌الکُفّار حسن طلیعه‌یِ پاکی حسن تلاطمِ نور حسن تراکمِ غفّار باشد و ستّار حسن سرشتِ الهی حسن جوانِ بهشت حسن جوانبِ گیتی و گنبدِ دَوّار حسن پناهِ دوعالم حسن قرارِ حسین حسن سپاهِ علی و تنفّسِ سردار حسن امیدِ نهایی حسن نویدِ وصال حسن بهانه‌یِ ندبه بهای وصلِ نگار .