eitaa logo
امام حسین ع
18.4هزار دنبال‌کننده
397 عکس
2هزار ویدیو
1.9هزار فایل
کانال مداحی و شعر و سبک https://eitaa.com/emame3vom
مشاهده در ایتا
دانلود
. شهادت امام محمد باقر ع: بند اول: از کوچیکی چه ناسزاهایی شنیدم همراه قافله دویدم چه صحنه هایی که ندیدم از تو خیمه دیدم علی رو اربن اربا رباب و چشم تو چشم بابا تو دست بابا دست سقا بدن بابا تو گودال شده خاکی شده پامال بالای بلندی دیدم عمه زینب رفته ازحال بند دوم: زاروخسته از طعنه های مردم شام از قفل و زنجیره به پاهام از خشکی و خون رو لبهام میدیدم که اون نانجیب میکرد جسارت محکم میزد سیلی به صورت مابودیم و یه مشت بی غیرت مجلس شراب اغیار عمه و کوچه و بازار روی نیزه ها میدیدم سر بی تن علمدار بند سوم: چی بگم از مصیبت های یک سه ساله از ماجرای گوشواره از لاله های گوش پاره تو خرابه منتظر روی بابا بود همش به زیر دست و پا بود رقیه و تشت طلا بود سر باباشو تکون داد جای سیلی رو نشون داد هی میگفت ببین رقیت مثل مادرتو جون داد 🖊علی علی بیگی 👇
shahadat_emam_mohammad_bagher_1400 (6).mp3
7.34M
|از کوچیکی چه ناسزاهایی شنیدم بانوای|کربلایی مصطفی مروانی
. كوفه را با تو حسين جان سر و پيماني نيست هرچه گشتم به خدا صحبت مهماني نيست به خدا نامه نوشتم به حضورت نرسيد آن چه مانده ست مرا غيره پشيماني نيست كارم اين است كه تا صبح فقط در بزنم غربتي سخت تر از بي سر و ساماني نيست جگرم تشنه ي آب و لبِ من تشنه ي توست بين كوفه به خدا مثل ِ من عطشاني نيست من از اين وجه ِ شباهت به خودم ميبالم قابل سنگ زدن هر لب و دنداني نيست من رويِ بام چرا؟ تو لبِ گودال چرا؟ دلِ من راضي از اين شيوه يِ قرباني نيست موي من را دم دروازه به ميخي بستند همچو زلفم به خدا زلف پريشاني نيست زرهم رفت ولي پيرهنم دست نخورد روزيِ مسلمت انگار كه عرياني نيست كاش ميشد لبِ گودال نبيند زينب بر بدن پيرُهَن ِ يوسفِ كنعاني نيست سوخت عمامه ام امروز ولي دور و برم دختر ِ سوخته يِ شام غريباني نيست هرچه شد باز زن و بچه كنارم نَبُوَد كه عبور از وسط شهر به آساني نيست دستِ سنگين، دلِ بي رحم، صفات اينهاست كارشان جز زدن سنگ به پيشاني نيست دخترم را بغلش كن به كنيزي نرود چه بگويم كه در اين شهر مسلماني نيست 🔸شاعر: _______________________ 🔹
. در این دیار آمده ام تا ببینمت آیا نصیب می شود آقا ببینمت بهر وصال توست حضورم درین دیار باور کنید آمده ام تا ببینمت دلخسته تر ز عاشق بیچاره ات منم لطفی ز توست گر من شیدا ببینمت احرام عشق بر تن رنجور من ببین دارم امید بهر مداوا ببینمت وقتی شناخت از تو ندارم ، چه دم زنم ای آشناتر از همه بازآ ببینمت رسوای عشق این دل بیچاره ی من است باشد بعید با دل رسوا ببینمت با یک نگاه کسب معارف کنم ز تو مولا بیا بیا که در اینجا ببینمت مولا بیا بجان سفیری که شد شهید در بین اشک و ناله و نجوا ببینمت مسلم گریست لحظه ی آخر بروی بام یعنی حسین می شود آیا ببینمت در کوفه نیست یاور و یاری برای من ماندم غریب ، با دل تنها ببینمت اینجا برای کشتنت آماده می شوند آخر چگونه کشته به صحرا ببینمت "یاسر" سرود مصرع آخر ، که می شود در مصر عشق ، یوسف زهرا ببینمت 🔸شاعر: _______________________ 🔹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
mdhy_anlyn_-_dhkhr_dl_shb_zyrt_shwr_-_mhdy_rswly.mp3
3.02M
📂🖤 🍃 ذکر دل شب زیارت عاشورا 🎙 #️⃣ (ع) ▶️ ذکرِ دلِ شب: زیارتِ عاشورا اسبابِ طلب: زیارتِ عاشورا یک عمر به برکتِ امامِ باقر داریم به لب زیارتِ عاشورا
. ‍ . علیه السلام بنویسید مرا یارِ اباعبدالله نوکرِ کوچک دربارِ اباعبدالله بنویسید غلامِ پسر فاطمه ام از تبار غم و غمخوار اباعبدالله تا نگاهی به دلم حضرت زهرا انداخت در دلم زنده شد آثار اباعبدالله ابی عبدالله، یابن الزهرا ابی عبدالله، مولا مولا ابی عبدالله، یا ثارالله ابی عبدالله، شَهِ کربلا یااباعبدالله(۴) آمدم تا که گدای سر کویش بشوم سائل هر شبِ بازار اباعبدالله سرفرازه همه ی عالم و آدم شده ام من که عمری شده ام خوار اباعبدالله کار من نوکری و، کار حسین اربابی ست راحتم سخت سرِ کار اباعبدالله ابی عبدالله، ای جانانم ابی عبدالله، ای قرآنم ابی عبدالله، من رعیت و.. ابی عبدالله، تویی سلطانم یااباعبدالله(۴) مستِ جام ازلی، مستِ حسین و حسنم مستِ ساقی و علمدار اباعبدالله در شب اول قبرم همه عشق من است یک نظر رخصت دیدار اباعبدالله ننویسید مرا حاجیِ کعبه، اما.. بنویسید زِ زوّار اباعبدالله ابی عبدالله، شاه کرم ابی عبدالله، تاج سرم ابی عبدالله، جان زهرا ابی عبدالله، بِطلب حرم یااباعبدالله(۴) *برگرفته و تضمین شده از شعر (بنویسید مرا یار اباعبدالله...) ۱۴۰۰ 👇
. جوونیمو توی گناها سر کردم چقده صبر کردی شاید دوباره برگردم توو خوشیام اصلاً به تو حواسم نیست یه روزی می‌فهمم جز تو رفیقی واسم نیست از من نا امید نشیا سنگ روو یخم نکنی من شاید به درد بخورم سهم دوزخم نکنی شرمندم خودم می‌دونم اونی که می‌خوای نشدم هر دفعه یه جوری زدم زیر وعده‌های خودم بازم دستمو بگیر با لطف همیشگی محتاج نگاهتم اصلاً هر چی تو بگی فقیرک ببابک یا باب النجاة آخه به غیر از تو مگه کیو دارم همه ی هستیمو آقا به تو بدهکارم همه جا رسوای خوب و بدم کردن تو قبولم کردی جز تو همه ردم کردن تو بهتر از همه کس میدونی راز منو دوست دارم هرچی رو که یادت میندازه منو بردن اسم حسین لطف زهرا به منه نوکر زیر علمت واست سینه میزنه اسمت روی لبمه تا جون دارم آقا جون عشقت رو نگیر ازم واسه ی گدا بمون فقیرک ببابک یا باب النجات من رشته ی وصلی گناهینان قیردیم دوزون ییدیم بیر عمر اما دوزدانی سیندیردیم هچ زاد بو غم مثلی نوکری آغلاتماز سنده منی آتسان هچکس دای اوزومه باخماز قویما که بو غمه یانیم قویما عمروم اولسون هدر سندن آیری دوشسه اگر سن بیلن که قلبیم ئولر هردن بیر سوروش حالیمی هردن حالیمی خبر آل هردن چک الین باشیما سایه ن باشیم اوستونه سال ای کاش که گله بیلم بیردفعه قوجاقیوه من بیر عمر اغلارام عطشان دیل دوداقیوه شاعر: حجت الاسلام محمدرضا رضایی 🔶جوونیمو توی گناها سر کردم... ⬇️⬇️⬇️ 📋 هذا نعش ابی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ اومد کنار این بدن، نشست کنار این بدن؛ شروع کرد حرف بزنه. یهو دید یه دستی اومد رو شونه‌ش، تا سرو برگردوند دید سکینه‌ دختره حسینه... تازه روضه‌خونه اومد، نشست کنار عمه؛ هی این یکی میگه:« أَنْتَ أَخی»؟! اون یکی هی صدا میزنه:« هَذَا نَعشُ أَبی»؟! اما یه مرتبه این دختر شروع کرد روضه بخونه:« یا اَبَتاه اُنظُر اِلی عَمَّتیَ المَضروبَه»؛ بابا نگاه کن عمه‌م و دارن میزننش، بابا نگاه کن دوره کردن، یکی نبود بگه داری به بابات میگی. همین بابات یه بار در خونه دیده مادرش و دارن میزنن... ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ .👇صوت ذیل
4_6021821595289390054.mp3
16.97M
📋 با گریه خیمه‌گاه و می‌بینم (ع) حاج سید رضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ با گریه خیمه‌گاه و می‌بینم با غصه ذوالجناح و می‌بینم با گریه صورتت رو می‌بوسم با غصه قتلگاه و می‌بینم می‌بینمت به مشکل افتادی به زیر پای قاتل افتادی جلو چشای من به خاک و خون شبیه مرغ بسمل افتادی آب آورت رو می‌بری میدون گل پسرت رو می‌بری میدون اُمِّ وهب حالم و میدونه کی خواهرت رو می‌بری میدون خدا می‌دونه خوب می‌جنگم شمشیر نشد با چوب می‌جنگم میگم که دختر علی هستم از صبح تا غروب می‌جنگم فدای غصه خوردنت داداش غریب گیر آوردنت داداش برات بمیرم که تَه گودال به زور نیزه بردنت داداش آخه اینا چی می‌خوان از جونت فدای موهای پریشونت هنوز که خیزران نیاوردن بگو چرا شکسته دندونت فدای این نگاه مظلومت از آب هم کردن محرومت تو رو خدا نگو انا العطشان با نیزه میزنن توو حلقومت داره چه غوغایی بپا میشه دَم غروبِ کربلا میشه وَ الشِّمرُ جالِسٌ عَلى صَدرِه داره سر از تنت جدا میشه ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ .
. 📋 تو قرار منی، تو نگار منی کربلایی سیدرضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ تو قرار منی، تو نگار منی به مدار تو من می گردم ای مسیر نجات، ای دلیل حیات پُرِ زخمی و من پُر دردم در عمر کوتاهم دلتنگ یک ماهم ای عشق دیرینم تلخیِّ سالم را حل کرده، این شب ها ای اسمِ شیرینم یاری کن مرا، دستم را بگیر ای نِعمَ النصیر، ای نِعم الأمیر من از این قفس بریدم به هوای تو پریدم یاری کن مرا... آبروی من، گریه پای تو آرزوی من کربلای تو «اربابم حسین، اربابم حسین» به تو و عَلَمت، به هوای غمت من به روضه ی تو، محتاجم افتخار من است، اعتبار من است شال نوکریَم شد تاجم کربلا، پرواز و کربلا، آغاز و کربلا، پایان است عشق تو، میزان و عشق تو، ایمان و عشق تو، طوفان است کربلای تو، خاک مادریست خاک تو شدن رسم نوکریست من بریده از زمینم پر زدم مگر ببینم کربلای تو... بین قتلگاه اوج روضه را در پای فرات، موج روضه را «اربابم حسین اربابم حسین» بعد عمری اگر، شده وقت سفر روضه ی کوچکی، میگیرم دم مرگم آقا، با دلی بی قرار پای روضه ی تو می میرم روزی این، پرچم ها این شور و، ماتم ها دستم را، می گیرد نوکر اربابش را آخرین لحظه ها می بیند، می میرد سرباز توام، آقای غریب خون خواه توام، ای شَیبُ الخَضیب منم و دریغ و حسرت نرسد اگر شهادت سرباز توام... ذکر یا حسین، از عمق گلو در دریای خون، می گیرم وضو «اربابم حسین اربابم حسین» *شاعر: ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 👇
. در دعای عرفه روح دعا میخواهم من ز دریای کرم کرببلا میخواهم عرفاتی نشدم کرببلایی نشدم من ز ساقی بلی جام بلا میخواهم در دفاع از حرم عمه‌ی سادات امروز روح سربازی در راه خدا میخواهم باز در شام سری بر سر نی جلوه گرست شده تکرار غمی راس جدا میخواهم خون سقا به رگ شیعه بجوشد هر دم سر ناقابلم افتاده ترا میخواهم همه‌ی هستی من باد فدای زینب در دفاع حرمش شور و نوا میخواهم کاش میشد که ذبیح حرمت میگشتم بعد رمی جمره کوی منا میخواهم 🔸شاعر: ___________________ 🔹 آقا چه شد كه حج شما نيمه كاره ماند شبهاي شهر مكه چرا بي ستاره ماند بار سفر مبند، دلم شور مي زند گويا قيامت است،مَلك صور مي زند من خواب ديده ام، سرتان را به ني زدند گرگان تشنه، زوزه كشان لب به مِي زدند ديدم نسيم شانه به گيسوت مي زند مَرهم به زخم گوشه ي ابروت مي زند ديدم تو را به نيزه شه ميگسارها هو مي كشند دوروبرت ني سوارها آقاي من،شما كه مسيح عشيره اي در كوفه متهم به گناهي كبيره اي اينجا بمان كه حرمت كعبه تويي حسين آقا مرو، كه عزت كعبه تويي حسين ديدم كه حاجيان منا لنگ مي زدند شيطان پرست ها به خدا سنگ مي زدند حالا كه مي روي سفري پرخطر حسين پس لااقل سه ساله ي خود را مبر حسين پاشيدم آب پشت سر محمل رباب با ظرف اشك ديده ي خونين جگر حسين فكري به حالِ روز مباداي ايل كن چندين قواره چادر ديگر بخر حسين اين ساربان به درد مسيرت نمي خورد يك ساربان اهل نظر را ببر حسين او نقشه ها كشيده كه دور وبر شماست چشمش مدام خيره به انگشتر شماست با بردنش نمك به جگر مي خورد حسين شش ماهه ي تو زود نظر مي خورد حسين با اينكه مست ذكر خوش يارب توأم اما هنوز مضطرب زينب توأم يعقوب چشم آينه ها پير مي شود اين شهر بي حضور تو دلگير مي شود دارد ز ديده قافله ات دور مي شود كم كم بساط روضه ي ما جور مي شود 🔸شاعر: ___________________ 🔹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. خودمونيم اگه اين امام حسين نبود بيچاره بوديم خودمونيم مثل خيلياي ديگه بخدا آواره بوديم خودمونيم مادرش مارو خريد ماها كه هيچكاره بوديم خودمونيم اگه اين محرما نبود ميمرديم حسين خودمونيم اگه اين كتيبه ها نبود ميمرديم حسين خودمونيم اگه اين كرب و بلا نبود ميمرديم حسين @emame3vom اين گدا فدا سرت مادرم فداي مادرت بذار كه باشم پا منبرت قسمت ميدم به دخترت اربعين بيام دور و برت. ياحسين.... اباعبدالله ، حسين ثارالله خودمونيم چه قشنگه اون دم آخر بيام تو بغلت خودمونيم چه قشنگه بم بگي تو روضه مياد اجلت خودمونيم نذاري توو تاريكيه قبر بشم مُعطلت خودمونيم يه رقيه داري كه تمومه دنياي منه خودمونيم بانيه زيارت اربعينه سينه زنه خودمونيم بگو توو روضه بياد به نوكراش سر بزنه درد ما رو ميدونه هميشه حرم ميرسونه تنها نوكرش نميمونه توي قبر كناره سينه زن سه ساله پيشش مهمونه. ياحسين اباعبدالله ، حسين ثارالله https://eitaa.com/emame3vom/46486 .👇
. به نيت فرج روضه میگیریم ان شا الله توي روضه و حرم بميريم بيمه ي ، فاطميه ايم روضه ها ، دارالشفاس وعده ي ، سينه زنا اربعين ، كرب و بلاس جون رقيه دخترت ، مارو بخر بخر بخر گريه كناتو اربعين ، حرم ببر ببر ببر ٢ ۱۴۰۰ https://eitaa.com/emame3vom/46488 👇
‍ . با تو عاقبت بخیرم حسین حسین حسین حسین نوکر حر و زهیرم حسین حسین حسین حسین سلام ، به محرم و شالِ عزا سلام ، به پرچم و كتيبه ها سلام ، به رقيه ات آقا... پيرهن مشكي كفنمه ،كفنمه ،كفنمه مُهر نوكري رو تنمه ، رو تنمه ، رو تنمه کربلای تو وطنمه ، وطنمه ، وطنمه مادرش ، گریونه گریونه گریونه خواهرش ، محزونه محزونه محزونه محتشم ، می خونه می خونه می خونه اگر کشتن چرا آبت ندادن چرا زان دُرّ نايابت ندادن اگر كشتن چرا خاكت نكردن كفن بر جسم صد چاكت نكردن https://eitaa.com/emame3vom/46490 👇
4_5866195989349532976.mp3
3.5M
با (عج) مداح :حاج مهدی خادم آذریان 🔊آقام، آقام... 🔋حجم :3.3.mb ⏱زمان :8:19دقیقه
روز خدا.دو پیامد گناه.روز عرفه 1400.pdf
356.7K
🛑 روز خدا 🛑 ✅ دو پیامد گناه ✅ ۱۴۰۰ ✅ ✅ منبر: ۲۹۴ ۱۴۰۰/۴/۲۷
. عاشورا؛ گریه ی مادر رسید وقت رسیدن به ضربه های کسی شکست حنجره اما به زیر پای کسی   آهـــای خنجـــــر کهنه! نمی شود نبری؟ نمی شود که بمیرد کسی به جای کسی؟   کمی گذشت و هجوم دوباره ای آمد ردا بـرای کسی شد، زره بـرای کسی   به روی نیزه نشستی و عرش مال تو شد به پای نیـزه نشسته غم صدای کسی   فرشته هـا همه با هم به گریه افتادنـد به مادرانه تــرین سوزِ های های کسی https://eitaa.com/emame3vom/46494 👇
. 9 ذی الحجّه 2 ـ شهادت حضرت مسلم علیه السلام و هانی رَحِمَهُ الله در این روز در سال 60 هـ محمّد بن کثیر و پسرش در کوفه به جرم مهمانداری و طرفداری از مسلم بن عقیل علیه السّلام به شهادت رسیدند. در شب عرفه جناب مسلم بن عقیل علیه السّلام به منزل طوعه رفتند. در روز عرفه سال 60 هـ که چهارشنبه بود جناب مسلم بن عقیل و هانی بن عروه را در کوفه شهید کردند. (3) ← خاندان حضرت مسلم علیه السّلام نام مبارکش مسلم و پدرش عقیل، و مادرش عَلِیّه، و همسر آن حضرت رقیّه دختر امیر المؤمنین علیه السّلام است. (4) پیامبر صلّی الله علیه و آله فرمود : «چشم مؤمنان بر او گریان است، و ملائکه مقرّب الهی بر او درود می فرستند». سپس رسول خدا صلّی الله علیه و آله گریست تا اینکه اشک های چشم حضرت بر سینه ی مبارکش ریخت، و فرمود : به خدا شکایت می کنم از آنچه عترتم بعد از من می بینند. (5) امام حسین علیه السّلام هنگامی که آن حضرت را به سوی کوفه فرستادند، در قسمتی از نامه به اهل کوفه چنین فرمودند : «برادرم و پسر عمویم و فرد مورد اطمینان از اهل بیتم را نزد شما فرستادم». هنگامی که امام حسین علیه السّلام خبر شهادت آن حضرت و هانی را شنید، چند بار فرمود : «انا لله و انا الیه راجعون». سپس فرمود : «خیری در زندگی بعد از آن ها نیست». از جمله وصایای آن حضرت به ابن سعد این بود که کسی را به نزد امام حسین علیه السّلام بفرستد که آن حضرت به سوی کوفه نیاید. ← شهادت و دفن بدن حضرت مسلم علیه السلام در غربت و مظلومیّت آن حضرت همین بس که از پشت بام ها دسته های نی را آتش می زدند و بر سر آن حضرت می ریختند. همچنین زمانی که چشم ابن زیاد بر آن حضرت افتاد، زبان به جسارت امیر المؤمنین و امام حسین علیهما السّلام و عقیل گشود. در بالای دار الإماره با لب تشنه سر از بدن نازنیش جدا کردند و بدنش را از بالای قصر به پائین انداختند. بعد از شهادت ریسمان به پای مبارکش بسته و در میان بازار کوفه می کشیدند. سپس بدن مبارکش را به دار زده و سر مطهّرش را به دمشق فرستادند. در دفن بدن مطهّر دو نظر است : یکی اینکه جمعی از قبیله ی هانی آمدند و بدنهای مطهّر مسلم بن عقیل و هانی را دفن کردند. (6) دیگر اینکه نیمه شب زوجه ی میثم تمّار به همراهی چند نفر از جمله همسر هانی بن عروه، بدن ها را در کنار مسجد اعظم کوفه دفن کردند. (7) ← هانی بن عروه اما جناب هانی که پدرش عروه است، از اصحاب پیامبر صلّی الله علیه و آله و از بزرگان و خواص شیعه و مخلصین در محبّت امیر المؤمنین علیه السّلام بود، و در جنگهای صفّین، جمل و نهروان در خدمت آن حضرت بود. (8) جنابِ هانی بزرگِ طایفه مِذحَج بود و در قبیله خود دارای نفوذ فراوانی بود. هنگامی که اهل کوفه عهد و پیمان خود را شکستند و بی وفائی خود را نسبت به اهل بیت علیهم السّلام و مسلم بن عقیل ثابت کردند، جناب هانی بن عروه آن حضرت را پناه داد. پس از آن محمّد بن اشعث خبیث جناب هانی و عدّه ای از شیعیان را دستگیر کرد. بعد از شهادت مسلم بن عقیل علیه السلام و شکستن سر و بینی جناب هانی توسّط ابن زیاد ملعون، آن خبیث دستور داد سر جناب هانی را در بازار گوسفند فروشان از بدنش جدا کردند و با طنابی که به پای آن بزرگوار بسته بودند همراه با بدن جناب مسلم بن عقیل علیه السّلام در بازار کوفه روی زمین کشیدند و سپس به دار زدند، و سپس بدن هانی همراه با بدن مسلم دفن شد. 📚 منابع : 3. ارشاد : ج 2، ص 66. و ... . 4. مراقد المعارف : ج 2، ص 307، 316. و ... . 5. امالی صدوق : ص 191. و ... . 6. مراقد المعارف : ج 2، ص 318. فرسان الهیجاء : ج 2، ص 102. 7. وسیلة الدارین فی انصار الحسین علیه السلام : ص 209 _ 208. 8. مراقد المعارف : ج 2، ص 318، 359، 361. و ... . .