eitaa logo
امام حسین ع
17.1هزار دنبال‌کننده
386 عکس
1.9هزار ویدیو
1.9هزار فایل
کانال مداحی و شعر و سبک https://eitaa.com/emame3vom
مشاهده در ایتا
دانلود
Khamenei.ir - ماندگار؛ مثل میثم تمّار.mp3
1.94M
به مناسبت ۲۲ ذی الحجه ، سالروز شهادت از یاران امــیــر الــمــؤمــنــیــن عـــلـــی علیه السّلام
* 💠 میثم تمار و تاوان عشق 🔻یکی از کساني که قبل از جريان عاشورا شهید شد ميثم تمار بود. شايد چند روز به عاشورا مانده بود که او را گرفتند و مصلوب کردند. وقتي ميثم به صلیب کشیده شده بود هنوز اسراري را مي‌گفت. از جمله به جريان شهادت آقا سيدالشهداء در روز دهم محرم اشاره کرد. مي‌گفت: مردم بياييد تا براي شما بگويم، اين‌ها را آقاي من اميرالمؤمنين براي من گفته است و آن‌قدر در تشيّع قوي بود و ابوترابي بود که اصلا عبيدالله به همین خاطر گفت: خيلي دوست داشتم بر تو مسلط شوم. 🔸 مشهور بود که ميثم تمار عجم است، از ايران رفته بود. لذا عبيدالله وقتي با ميثم روبه‌رو شد به او گفتند: اين ميثم نزديکترين فرد به ابوتراب بود. عبيدالله گفت: اين عجمي است؟ به او گفتند: بله. عبيدالله گفت: «أين ربّک؟» چون تصور مي‌کرد که اين‌ها مجوس هستند. ميثم گفت: «لَبِالْمِرْصادِ» نه اينکه بگويد «إِنَّ رَبَّكَ لَبِالْمِرْصادِ» عبيدالله خيلي تعجب کرد، گفت: اين عجمي عجب فصاحت و بلاغتي دارد! ادامه دارد... ‌ ‌
ادامه مطلب قبل... 🔻عبيدالله پرسيد: مولاي تو نگفته است که تو را چگونه خواهم کشت؟ ميثم گفت: بله مولای من فرموده اند که ما ده نفر هستيم و ما را مصلوب خواهي کرد و چوبه دار من کوتاه‌تر از بقيه است تا سه روز من مصلوب هستم و بعد آهني بر من فرود مي‌آورند و من کشته مي‌شوم و اولين فردي هستم که لجام بر دهان من مي‌ زنند. 🔸 حُصين رئيس شُرطه کوفه بود، عبيدالله به او گفت: اين را ببر مصلوب کن. اما به خاطر اينکه با مولاي او مخالفت کرده باشيم مراقب باش از اين کارهايي که گفت، انجام ندهی. 🔹 مي‌خواست باپيشگويي‌هاي اميرالمؤمنين (عليه السلام) مخالفت کرده باشد. ميثم گفت: چگونه تو مي‌تواني مخالفت کني در حالي که مولاي من از رسول خدا و او از جبرائيل و جبرائيل از خداوند نقل کرده است. ادامه دارد... ‌ ‌
. ادامه مطلب قبل... 🔻آن وقت مرسوم نبود که برای دار زدن افراد طناب را به گردن افراد بیندازند. بلکه دست و پاي او را بالای دار به چوبه دار مي‌بستند و او را رها مي‌کردند، گاهي سه روز چهار روز طول مي‌کشيد تا يک نفر فوت کند. ميثم را هم همين‌طور مصلوب کردند. 🔸 روز دوم به عبيدالله گفتند: میثم شما بني اميه را مفتضح کرد! عبيدالله بي‌اختيار شد و گفت: برويد او را لجام بزنید، براي اولين بار اين دستور را داد با هيچ متهمي اين کار را نمي‌کردند. روز سوم وقتي عبيدالله شنيد با آهنی ضربه‌اي بر ميثم زده‌اند و او شهيد شده است. رئيس شُرطه را خواست، گفت: چرا اين کار را کرديد؟ مگر من نگفتم فقط مصلوبش کنيد؟ گفت: امير خود تو دستور دادی. بعد عبيدالله به ياد آورد که خود او گفته است و اين‌ها را آقا اميرالمؤمنين (عليه السلام) براي ميثم و ميثم براي مردم گفته بود. ‌ ‌ ┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈ 🔺 نشر آثار حجت‌الاسلام والمسلمین حاج شیخ جعفر ناصری ‌ ‌‌.
. ۲۲ سالروز شهادت از یاران امام علی(ع)، امام حسن مجتبی(ع) و امام حسین(ع)، که پیش از واقعه کربلا در کوفه به شهادت رسید. او در کوفه خرمافروشی می‌کرد. کرامات و پیش‌گویی‌هایی به او نسبت داده‌اند. او به دستور ابن زیاد به دار آویخته شد. مرقد میثم تمار، در نزدیکی مسجد کوفه قرار دارد. ميثم بن يحيي تمّار ، غلام زني از بني اسد و عجمي‌تبار بود. امير مؤمنان علي عليه السلام او را خريد و آزاد ساخت. ميثم از خواص اصحاب و از ياران و شيعيان به حق آن حضرت به شمار مي‌آمد.او به مقدار قابليت و ظرفيت خويش از محضر (عليه_السلام) علم آموخت و آن حضرت او را بر برخي از اخبار غيبي و اسرار نهان آگاه ساخت تا جايي که ابن عباس از محضر ميثم استفاده مي‌کرد. ⏪نقل است که امير مومنان علی عليه السلام چگونگي کشته شدن ميثم را پيش‌گويي و به وي فرمود: تو را بعد از من دستگير مي‌کنند و به دار خواهند زد. در روز سوم از بيني و دهان تو خون روان خواهد شد و محاسنت را رنگين خواهد ساخت. آن گاه امام درختي را که بر اّن ميثم را بر دار خواهند کشيد به او نشان داد و فرمود: تو در آخرت با من خواهي بود. پس از شهادت اميرالمومنين عليه السلام ميثم پيوسته به نزد آن درخت مي‌آمد و نماز مي‌گزارد. 🇮🇷
. تو میثم تماری( ای نور دل حیدر)۲ با بذل تن و جانی( بر دین خدا زیور)۲ تو محرم اسرار حیدر هستی همسنگر و یاور حیدر هستی یا میثم یا میثم مولا ادرکنی(۲)۲ تو یاور دین بودی( ای یار ولا میثم)۲ جانت به ره قرآن (گردیده فدا میثم)۲ خدا بر تو میثم داده سعادت فدای دین شدی تو با شهادت یا میثم یا میثم مولا ادرکنی(۲)۲ دم می‌زدی از مولا (با عطر وبوی حیدر)۲ بودی همه ی عمرت(تو محو روی حیدر)۲ زد از لبت مدح حیدر شکوفه قبر تو گردیده زینت کوفه یا میثم یا میثم مولا ادرکنی(۲)۲ میثم همه ی عمرت (بودی به ره داور)۲ بر سینه ی هر شیعه( داغ تو زده آذر)۲ در راه دین و قرآن تو شهیدی در نزد فاطمه تو رو سپیدی یا میثم یا میثم مولا ادرکنی از کینه ی دشمن ها (میثم به سر داری)۲ مدح علی و آلش( هر دم ز لبت جاری)۲ فضائل حیدر از تو شنیدند زین سبب زبان تو را بریدند یا میثم یا میثم مولا ادرکنی .👇
۶ عبد و غلام حیدرم میثمم مدافع پیغمبرم میثمم در یاری دین محشرم میثمم علی یار من است در کنار من است بر لب بود شور و نوایم آزادِ دست مرتضایم من میثمم فدای حیدر(۲) عمریه مهمان علی میثمم ریز خور خوان علی میثمم در تحت فرمان علی میثمم این بود همتم فدای عترتم علی بود تمام هستم از مرحمت گرفته دستم من میثمم فدای حیدر حیدر بود تمامی دین من مذهب من باشد و آیین من ولایتش نموده تضمین من او حبیب من است او طبیب من است شامل من نگاه حیدر جان میدهم در راه حیدر من میثمم فدای حیدر علی ‌بود تا به ابد امیرم به عشق او از لطف حق اسیرم جان میدهم ذلت نمی پذیرم حیدر است امیرم بهر او میمیرم نام‌علی داده صفایم جانم فدای او نمایم من میثمم فدای حیدر راهی به سوی حی کردگارم در لحظه ی آخر چه بی قرارم در راه او میثم سر به دارم حرف حق شنیدند. زبانم بریدند جان میدهم در راه اسلام تا که بماند از علی نام من میثمم فدای حیدر .
۲ من میثمم یار صدیق حیدر در این جهان مدافع پیمبر امیرم حیدر است بشیرم حیدر است مظلوم علی جان(۲) آزاد گشتم من به دست حیدر با او شدم تمام هست حیدر علی شد امامم حیدری مرامم مظلوم علی جان(۲) محرم اسرار ولایتم من یار علی و با صداقتم من حبیبم حیدر است طبیبم حیدر است مظلوم علی جان(۲) پیرو راه عترت و شریعت با عشق حیدر گشته با بصیرت بهر من موهبت باشد این معرفت مظلوم علی جان(۲) بر حیدر است عرض ارادت من داده خبر بر من شهادت من یار مرتضایم در رهش فدایم مظلوم علی جان(۲) بینم ز دشمن علی من آزار به عشق حیدر میروم روی دار من شدم روی دار بهر او بیقرار مظلوم علی جان(۲) بر روی دار گویم فضائلش را رسوا کنم دشمن جاهلش را حرف من شنیدند زبانم بریدند مظلوم علی جان(۲) گرچه میان کوفیان غریبم شد از کرم عشق علی نصیبم بوده این عزتم ندیدند ذلتم مظلوم علی جان(۲) .
. راه فقط تبعیت از رهبری است و نمونه ی برجام نشان داد که آمریکا و غرب قابل اعتماد نیستند. .
. 📋 کربلایی سیدرضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ قرآن فاطمه شد زیر و رو «وَ سَیَعلَمُ الَّذینَ ظَلَموا» بارون سنگ ها از همه سو «وَ سَیَعلَمُ الَّذینَ ظَلَموا» خدا داره میبینه چقدر شلوغه گودال حسین گیر افتاده، تو وسط این جنگجال کمتر اذیتش کنید، نزدیک سه ساعته توی گوداله کمتر اذیتش کنید، چشم مادرش خیره سوی گوداله کمتر اذیتش کنید، این هزار و چندمین زخم شمشیره کمتر اذیتش کنید این هزار و چندمین صوت تکبیره «حسین جان، آقا، شهید عطشان آقا» تیرها دخیل بستند به گلو «وَ سَیَعلَمُ الَّذینَ ظَلَموا» مقصد نیزه ها شد پهلو «وَ سَیَعلَمُ الَّذینَ ظَلَموا» خدا داره میبینه، بلند شو از رو سینه آبش نمیدید باشه، خنجر نکش از کینه کمتر اذیتش کنید، خواهرش میبینه دست و پا میزنه کمتر اذیتش کنید، پیمردی داره با عصا میزنه کمتر اذیتش کنید، جای سالمی نمونده رو تنش کمتر اذیتش کنید، لااقل به غارت نبرید پیراهنش «حسین جان، آقا، شهید عطشان آقا» وای از زندگی بعد از عمو «وَ سَیَعلَمُ الَّذینَ ظَلَموا» روی صورت ها جای دست عدو«وَ سَیَعلَمُ الَّذینَ ظَلَموا» خدا داره می بینه، دعوا سر گشواره ست طفل یتیمی ای وای، گم شده و آواره ست کمتر اذیتش کنید، این سه ساله که کتک نداره ای زجر! کمتر اذیتش کنید این سه ساله فدک نداره ای زجر! کمتر اذیتش کنید، صورتش شده کبود دیگه نزنید کمتر اذیتش کنید، این صدای زینبه که میگه نزنید «حسین جان، آقا، شهید عطشان آقا» *شاعر: ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 👇
. علیه‌السلام ✍🎼 سه‌ ساعته شلوغه تُو گودال، زبونم لال چقدر طول کشیده این جنجال، زبونم لال وای نکنه تنش شده پامال، زبونم لال داره میاد اسب پریشون‌یال، زبونم لال یکی بگه، چه‌خبره غروب عاشورا یا صبح محشره یکی بگه، چه‌خبره ریختن سرِ برادرم چندنفره یکی بگه، چه‌خبره دعوای صد نفر برای یه سره یکی بگه، چه‌خبره یکی می‌خواد انگشترش رو ببره ای وای۴ گرسنه تشنه زخمی و بی‌جون، زبونم لال شده تن حسین تیربارون، زبونم لال اومد با خنده خولیِ ملعون، زبونم لال به شمر گفت تنش رو برگردون، زبونم لال زینب میگه، از روی تل یه ذره آب بهش بدید حداقل امون بدید، به مادرم سرِ حسینشو بگیره تُو بغل حسینو با، کینه زدید کینه‌ی نهروان و صفین و جمل چرا برا، بردنِ سر داد می‌زنید حیّ علی خیرالعمل ای وای۴ چه روضه‌ایه می‌خونم امشب، زبونم لال یه مردِ بی‌غیرت و بی‌ادب، زبونم لال سَرو برید نشست روی مرکب، زبونم لال سرو گرفت جلو چشِ زینب، زبونم لال سَرو نبَر، سرو نبَر قطعه‌قطعه‌های پیکرو نبَر چیکار داری، با پیرهنش تنها یادگارِ مادرو نبَر بسه دیگه بسه دیگه پیرهنو بردی انگشترو نبر کشتی دیگه برادرو حداقل معجر خواهرو نبر «اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّک‌َالفَرَج» «اللهم العَن الجِبت والطّاغوت والنّعثل» https://eitaa.com/emame3vom/47409 .👇
. سبک مشترک سال 1400 ... 👉 خیمه به خیمه روضه به روضه دنبال تو می گردم ای منجی عالم با قلب بی تاب از داغ ارباب بیا بخون روضه رسید ماه محرّم لَیْتَ شِعْری أَیْنَ اسْتَقَرَّتْ بِکَ النَّوى' ای صاحب این روضه ها هستی کجای نینوا بیا امامم لَیْتَ شِعْری أیْنَ مُعِزُّالاولیا امید شاه سرجدا منتقم کربوبلا بیا امامم مهدی، أبانا العجل(3)بحقّ مسلم..... یا یابن الحسن،آقا بیا(3)بحقّ مسلم.... 🌸🌸🌸🌸🌸 سرداری اما صحرانشینی بی لشکری آقا مث غریب کوفه همون غریب که تنهای تنها می گشت به دنبال وفا،کوچه به کوچه بین کوفه او بود و قلب مضطرش مرهم نداشت چشم ترش یک پیرزن شد یاورش وای از غریبی بین کوفه دیگه خریداری نداشت انیس و غمخواری نداشت یار وفاداری نداشت وای از غریبی مهدی أبانا العجل(3)به حقّ مسلم... 🌸🌸🌸🌸🌸 سفیر ارباب شد از غریبی به جرم یاری حسین، غرق جراحت شد نیمه جونو زخمی و خسته شد قسمتش اسارت و فیض شهادت بین غربت از بغض آل مرتضی شد روی بام سرش جدا تنش تو کوچه شد رها غریب کوفه شکرحق که نرفت به زیر دست و پا کفن نشد با بوریا نرفت سرش رو نیزه ها غریب کوفه مهدی أبانا العجل(3)به حقّ مسلم... ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) 👇
👉 خیمه به خیمه روضه به روضه دنبال تو می گردم ای منجی عالم با قلب بی تاب از داغ ارباب بیا بخون روضه رسید ماه محرّم لَیْتَ شِعْری أَیْنَ اسْتَقَرَّتْ بِکَ النَّوى' ای صاحب این روضه ها هستی کجای نینوا بیا امامم لَیْتَ شِعْری أیْنَ مُعِزُّالاولیا امید شاه سرجدا منتقم کربوبلا بیا امامم مهدی، أبانا العجل(3)به حقّ زینب..... یا یابن الحسن،آقا بیا(3)بحقّ زینب.... 🌸🌸🌸🌸🌸 شدی تو همراه با کاروونی که داره یک شیرخواره و طفل سه ساله قدم میزاری همراه زینب به روی خاک کربلا با آه و ناله آه و ناله از کربلا ، مهد بلا وای از غم بی انتها از مقتل کربوبلا آه و واویلا آه و ناله از غربت این کاروون اینجا میشه گلها خزون زینب رو تل قامت کمون آه و واویلا مهدی أبانا العجل(3) به حقّ زینب..... یا یابن الحسن آقا بیا(3)به حقّ زینب.‌... 🌸🌸🌸🌸🌸 اینجا عقیله بین محارم میره به سمت خیمه با خیال راحت اما امون از چند روز دیگه که میشه اینجا قسمتش صدها جسارت توی میدون می بینه شاهو بی سپاه در بین دشمن بی پناه افتاده بین قتلگاه آه وواویلا توی مقتل میشه سرش از تن جدا میره به زیر دست وپا میره سرش رو نیزه ها آه و واویلا مهدی أبانا العجل(3) به حقّ زینب..... ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) .
. 👉 خیمه به خیمه روضه به روضه دنبال تو می گردم ای منجی عالم با قلب بی تاب از داغ ارباب بیا بخون روضه رسید ماه محرّم لَیْتَ شِعْری أَیْنَ اسْتَقَرَّتْ بِکَ النَّوى' ای صاحب این روضه ها هستی کجای نینوا بیا امامم لَیْتَ شِعْری أیْنَ مُعِزُّالاولیا امید شاه سرجدا منتقم کربوبلا بیا امامم مهدی، أبانا العجل(3)جان ِ رقیه..... یا یابن الحسن آقا بیا(3)جان ِرقیه.... 🌸🌸🌸🌸🌸 داری می بینی بین خرابه یه بالشی از خاک سرد داره سه ساله یه گوشه بازم بهونه گیره بازم باباشو می خونه با اشک و ناله مثل زهرا طعم غم و محنت چشید از دشمنا طعنه شنید تموم موهاش شد سپید براش بمیرم مثل زهرا شد از جفا قامت کمون رو صورتش داره نشون از داغ باباس،نیمه جون براش بمیرم مهدی، أبانا العجل(3)جان ِ رقیه..... یا یابن الحسن آقا بیا(3)جان ِرقیه.... 🌸🌸🌸🌸🌸 داری می بینی جای تسلّی' سر باباشو دشمنا براش آوردن حالا یه گوشه با چشم خونبار سر بریده رو گرفته روی دامن خیره میشه با اون نگاه مضطرش به زخم روی حنجرش به لبهای از خون ترش براش بمیرم میکشه دست به گیسوی پریشونش به زخمای فراوونش فدای چشم گریونش براش بمیرم مهدی، أبانا العجل(3)جان ِ رقیه..... یا یابن الحسن آقا بیا(3)جان ِرقیه.... 🌸🌸🌸🌸🌸 حالا رقیه میگه بابایی منو ببر، از زندگی دیگه بریدم نبودی بابا پای برهنه به روی خار،دنبال قافله دویدم مهربونم تو بابای خوب منی کی با تو کرده دشمنی مَنِ الَّذی أَیتَمَنی وای از غریبی مهربونم بابا منو با خود ببر نرو بدون من سفر شد دختر تو خون جگر وای از غریبی مهدی، أبانا العجل(3)جان ِ رقیه..... یا یابن الحسن آقا بیا(3)جان ِ رقیه.... ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) .
. 👉 خیمه به خیمه روضه به روضه دنبال تو می گردم ای منجی عالم با قلب بی تاب از داغ ارباب بیا بخون روضه رسید ماه محرّم لَیْتَ شِعْری أَیْنَ اسْتَقَرَّتْ بِکَ النَّوى' ای صاحب این روضه ها هستی کجای نینوا بیا امامم لَیْتَ شِعْری أیْنَ مُعِزُّالاولیا امید شاه سرجدا منتقم کربوبلا بیا امامم مهدی، أبانا العجل(3)به حقّ زینب..... 🌸🌸🌸🌸🌸 هستی آقاجون کنار زینب وقتی وساطت میکنه برای گلهاش داره برای دو نور چشمش اذن جهاد میگیره با چشم چو دریاش اذن میدون بده تا هست ِ خواهرت فدات بشن برابرت پرپر بشن چون اکبرت ای شاه مظلوم اذن میدون بده گلام وحید بشن پیش تو روسفید بشن تو آغوشت شهید بشن ای شاه مظلوم مهدی أبانا العجل(3) به حقّ زینب..... یا یابن الحسن آقا بیا(3)به حقّ زینب... 🌸🌸🌸🌸🌸 ببین نشسته زینب تو خیمه پرده ی خیمه رو زده پایین با غربت نباشه وقت ِ مرگ عزیزاش تا نکشه حسین یه وقت ازش خجالت گفت حسینم فدای تو شد حاصلم دو هدیه ی ناقابلم خونه برای تو دلم برات بمیرم دیگه گلهام نمی بینن که مضطرم اسیر قوم کافرم کشته میشی برابرم برات بمیرم مهدی أبانا العجل(3) به حقّ زینب..... ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) .
. 👉 خیمه به خیمه روضه به روضه دنبال تو می گردم ای منجی عالم با قلب بی تاب از داغ ارباب بیا بخون روضه رسید ماه محرّم لَیْتَ شِعْری أَیْنَ اسْتَقَرَّتْ بِکَ النَّوى' ای صاحب این روضه ها هستی کجای نینوا بیا امامم لَیْتَ شِعْری أیْنَ مُعِزُّالاولیا امید شاه سرجدا منتقم کربوبلا بیا امامم مهدی، أبانا العجل یا یابن الحسن آقا بیا 🌸🌸🌸🌸🌸 بازم دلت رفت کنار گودال وقتی که عبدالله اومد میون میدون رسید و گفت ای امام بی کس من اومدم فدات بشم اینجا عموجون ای عموجون رسیده تنها یاورت تو قتلگاهت،لشکرت فدای زخم پیکرت غریب زهرا ای عموجون جون میدم اینجا در برت منو به جان ِ مادرت ببر کنار اصغرت غریب زهرا مهدی، أبانا العجل..... یا یابن الحسن آقا بیا... 🌸🌸🌸🌸🌸 داری می بینی میون مقتل دست عزیز مجتبی از تن جدا شد شاید که قلبت سمت بقیع رفت وقتی که دیدی تیر خصم،سمتش رها شد شد تداعی میون تشییع حسن بارون تیر سمت بدن کشیدن تیر از کفن وای از غریبی شد تداعی خم شد قد ارباب ما میون قبر مجتبی دید رو کفن ردّ جفا وای از غریبی مهدی، أبانا العجل..... یا یابن الحسن آقا بیا... ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) .
. 👉 خیمه به خیمه روضه به روضه دنبال تو می گردم ای منجی عالم با قلب بی تاب از داغ ارباب بیا بخون روضه رسید ماه محرّم لَیْتَ شِعْری أَیْنَ اسْتَقَرَّتْ بِکَ النَّوى' ای صاحب این روضه ها هستی کجای نینوا بیا امامم لَیْتَ شِعْری أیْنَ مُعِزُّالاولیا امید شاه سرجدا منتقم کربوبلا بیا امامم مهدی، أبانا العجل(3)به حقّ قاسم..... یا یابن الحسن آقا بیا(3)به حقّ قاسم.... 🌸🌸🌸🌸🌸 بازم دلت رفت همراه جدّت کنار اون سرداری که زره نداره اون لاله ای که پرپر شد از بغض به زیر نعل مرکبا، شد پاره پاره کلّ اعضاش زخمی شد از بارون سنگ از خونشه هر گوشه رنگ داره سراسر ردّ چنگ از پای مرکب شد شکسته لاله ی باغ مجتبی' داره نشون از نیزه ها شد کلّ اعضاش جابه جا از پای مرکب مهدی أبانا العجل(3) به حقّ قاسم..... 🌸🌸🌸🌸🌸 جدّت حسین دید یه گوشه قاسم به زیر پای مرکبا افتاده بیهوش میون میدون شد غرق ناله گرفت عزیز مجتبی رو توی آغوش گفت عزیزم ای یادگار مجتبی کشیدی قد اینجا چرا به زیر پای مرکبا ای بی پناهم با چه حالی بردم تو رو سمت حرم چطور ببینه خواهرم شدی شبیه اکبرم ای بی پناهم مهدی أبانا العجل(3) به حقّ قاسم..... ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) .
. 👉 خیمه به خیمه روضه به روضه دنبال تو می گردم ای منجی عالم با قلب بی تاب از داغ ارباب بیا بخون روضه رسید ماه محرّم لَیْتَ شِعْری أَیْنَ اسْتَقَرَّتْ بِکَ النَّوى' ای صاحب این روضه ها هستی کجای نینوا بیا امامم لَیْتَ شِعْری أیْنَ مُعِزُّالاولیا امید شاه سرجدا منتقم کربوبلا بیا امامم مهدی، أبانا العجل(3)به حقّ اصغر..... یا یابن الحسن،آقا بیا(3)بحقّ اصغر.... 🌸🌸🌸🌸🌸 روضه ی آبه روی لبت باز گویی تو هم، هم ناله با بی بی ربابی گشتی حرم رو همراه زینب اما نبود توی حرم یه قطره آبی تشنه اصغر داره تلذّی میکنه آتیش به دلها میزنه قلب ربابو میشکنه کنار دریا واسه اصغر لالایی میخونه رباب میگه گلم دیگه بخواب شرمنده ام از قحط آب کنار دریا مهدی، أبانا العجل(3)به حقّ اصغر..... یا یابن الحسن،آقا بیا(3)بحقّ اصغر.... 🌸🌸🌸🌸🌸 حالا می بینی جدّ غریبت برده گل لب تشنَشو میون میدون میگه کمی آب بدید به اصغر این طفل بی گناه من داره میده جون اما افسوس زد حرمله تیر از جفا به حنجر گل بی هوا جوری که شد رأسش جدا رو دست باباش بین خیمه شد مادرش از غصه پیر گفت که چرا طفل صغیر از شیر گرفته شد با تیر رو دست باباش مهدی، أبانا العجل(3)به حقّ اصغر..... یا یابن الحسن،آقا بیا(3)بحقّ اصغر.... ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) . .
. 👉 خیمه به خیمه روضه به روضه دنبال تو می گردم ای منجی عالم با قلب بی تاب از داغ ارباب بیا بخون روضه رسید ماه محرّم لَیْتَ شِعْری أَیْنَ اسْتَقَرَّتْ بِکَ النَّوى' ای صاحب این روضه ها هستی کجای نینوا بیا امامم لَیْتَ شِعْری أیْنَ مُعِزُّالاولیا امید شاه سرجدا منتقم کربوبلا بیا امامم مهدی، أبانا العجل(3)به حقّ اکبر.... یا یابن الحسن،آقا بیا(3)بحقّ اکبر.... 🌸🌸🌸🌸🌸 دلت دوباره پایین پا رفت خون گریه میکنی واسه علی اکبر همون جوون که شد پیش باباش با نیزه و تیغ عدو صدپاره پیکر ارباً اربا شد لاله گون از کینه ها کلّ تنش از خون حنا سرش شکست چون مرتضی غریب ارباب ارباً اربا زدن علی رو بی امون موند از تنش هر جا نشون خونش تو صحرا شد روون غریب ارباب مهدی أبانا العجل(3) به حقّ اکبر..... 🌸🌸🌸🌸🌸 کنار ِ اکبر داری می بینی حسین اومد با کنده ی زانو کنارش شد خون جگر از شکاف پهلوش هرکاری کرد آروم نشد اون قلب زارش گفت علی جان بده به آه من جواب ببین شده قلبم‌ کباب محاسنم از خون خضاب ای نور عینم زینب اومد گفت که به لب جونم رسید دیدم شده موهات سپید خون از محاسنت چکید ای نور عینم مهدی أبانا العجل(3) به حقّ اکبر..... ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) .