.
#وفات_حضرت_خدیجه
یا ام المومنین یا حضرت خدیجه(س)
در بین زنها برتر خدیجه والا خدیجه
پشت و پناه و سنگ صبور طاها خدیجه
مریم خدیجه ساره خدیجه حوا خدیجه
هاجرخدیجه بهتر بگویم زهرا خدیجه
نازل شده بر دامان پاکش آیات کوثر
تفسیر یاسین تفسیر قدر و طاها خدیجه
اول زنی که آورده ایمان بر همسر خود
هم کفو احمد بی شک ندارد همتا خدیجه
مردی نمود و دارایی اش را در راه دین داد
هرگز نبوده دلبسته بر این دنیا خدیجه
شمشیر حیدر،مال خدیجه دین را نگه داشت
والی والا عالی اعلا مولا،خدیجه
کوری چشم مرکب سوار جنگ جمل گو
ام الائمه است ام الائمه است تنها خدیجه
در روز محشر در اوج سختی مارا غمی نیست
آنجا بسنجند معیار هرکس را باخدیجه
عشق محمد(ص) عشق به اسلام داریم اما
در وادی عشق ما قطره ایم و دریا خدیجه
از جانب حق آمد کفن بر جسم شریفت
قطعا که بوده جایت در عرش اعلا خدیجه
رفتی ندیدی کرببلا را وقتی کفن شد
جسم حسینت با بوریای صحرا خدیجه
بس کن (بهار) از این روضه بگذر در کربلا هم
حتما رسیده بازینب و با زهرا خدیجه
ابوذر رئیس میرزایی(بهار)
.
.
#غزل_مناجاتی
#سبک_خدا_مادرم_راکجامیبرند
همیشه برایم دعا میکنی
گرفتاریم را روا میکنی
کثیرالخطایم ولی ازکرم
به عبد فقیرت وفا میکنی
ز بار گناهان خود نادمم
به نورت دلم را جلا میکنی
غفوری رحیمی کریمی خدا
خطاکرده ام تو عطا میکنی
به غفلت شده سر همه عمر من
نگاهی تو بر این گدا میکنی؟
زمانی که نام علی می برم
همه درد من را دوا میکنی
تو در روضه های شه بی کفن
مس جان من را طلا میکنی
زآلودگی تا که پاکم کنی
مرا راهی کربلا میکنی
(( بهارم)) خزان گشته ازمعصیت
به رویم در لطف وا میکنی
ابوذر رییس میرزایی (بهار)✍
#مناجات_با_خدا
.
.
#میلاد_امام_حسن
خوشهء چشم سیاهت بار دارد می دهد
مجمر دستان تو افطار دارد می دهد
مستی شاءن نزول آیه های خنده ات
دست جبریل امین هم کار دارد می دهد
صف کشیدند عاشقانت بر در بیت الولا
میثم تمار گویا دار دارد می دهد
مزهء خرمای نخلستان حیدر ،محشری است
خوردنی تر میشود وقتی که طعمش کوثری است
تا می افتد راه معراج نگاهت بر افق
می زند خورشید هم انوار ِ هر روزش به ذُق
می رسد نام تو از بالا و می خندد علی
می دهد زهرا به دستان ملائک مُشتلق
کوچه ای را که از آن داری گذر یک صبحِ زود
می شود هر صبح زود از عطر گیسویت قُرُق
ابروی پیوسته ات دائم گشایش می کند
پس دگر جایی ندارد غصهء جمعی عُنق
می رسد روزی ماهم با خلائق پشت در
هرچه طولانی شود صف، مزه دارد بیشتر
سائلت را همنشین مهر و ماهش می کنی
هرچه هم سرکش، سر آخر سر به راهش می کنی
بخت برگشته ترین ها را حسابی می خری
بوسه هرکس زد به پایت پادشاهش می کنی
کمتر از ایوان چشمانت به یوسف خیره شو
قبله را گم می کند وقتی نگاهش می کنی
اصلاً از چشمان تو افتاده یوسف، پس نگو
مثل گیسوی سیاه خودت داری سیاهش می کنی
ای که در دنیا قدوم تو مشرف میشود
خضر وقت عاشقی تو مکلف میشود
می پَرد بر آسمانت صبح تا شب یاکریم
می رسد شور تو از افلاکیان، ماها کریم
وحی شد حی علی خیرالعمل پس واجب است
از سحر، بعد اذان یک عمر ذکر یا کریم
یا کریم العفو شبهای تو چیز دیگری است
پس به لطفت هست با ماهم خدا فردا کریم
رد شدن از برزخ و دوزخ که کاری سخت نیست
سفره داری در بهشت و ما خدا را شاکریم
بر سر مهمان خود هرشب توقف می کنی
کیف دارد لقمه ات وقتی تعارف می کنی
آنقدر که پیش پایت رفت و آمد می شود
لحن خواهش کردن مردم زبانزد می شود
حاتم طایی می آید رد شود از کوچه ات
می رود چندین قدم بعداً مردّد می شود
راه می آید دلت از بسکه با درمانده ها
حرف ما بیچاره ها دل می رباید می شود
ما که کمتر از جزامی های شهرت نیستیم
گر نیایی برسر ما حالمان بد می شود
از سر انگشت تو از بس شهد می ریزد زمین
مطمئنم که قدمگاه تو مشهد میشود
هرکسی از سلسبیلت جرعه آبی خورد، بُرد
قاسم از کندوی لبهایت عسل که بُرد، بُرد
محشری و نسل در نسلت حسن اندر حسن
امر کن در لشکر عشق تو می پوشم کفن
میدهد جان تیغ ابرویی که داری در غلاف
#رضا_دین_پرور #ولادت_امام_حسن_مجتبی
.
.
#میلاد_امام_حسن
در خانه ای که سَمت خدا را دلیل شد
خصمش همیشه تا به قیامت ذلیل شد
این خانه آرزوی کلیم و خلیل شد
هفت آسمان به خاک سرایش دخیل شد
گویا دوباره جلوه ی رب جلیل شد
این گونه که به مژده کنون جبرئیل شد
بر اهل خانه مژده ی لطفی دگر شده
زهرا شدهَ ست مادر و حیدر پدر شده
روح الامین رسید و نبی را خبر بداد
یا مصطفی خدا به تو لطفی دگر بداد
بنگر چگونه شاخه ی طوبی ثمر بداد
پروردگار تو چه گلی تازه تر بداد
بر فاطمه ستاره و مهر و قمر بداد
مژده به مرتضی که خدایش پسر بداد
او را ابا الحسن بخوان و بدینسان خطاب کن
رو سوی بیت فاطمه و بوتراب کن
آن یوسفت ببین و گل پیرهن ببوس
گل را میان باغ و میان چمن ببوس
زیبا شکوفه و گلِ دشت و دَمَن ببوس
رخسار مادر و پدر ای مُمتَحَن ببوس
پیش نگاه یاس ، گل یاسمن ببوس
ذکر خدا بگو و جمال حسن ببوس
باران گل ز ابر تماشا رسیده است
مژده بده که یوسف زهرا رسیده است
آن حُسن مطلقی که همه لطف و رحمت است
مجموعه صفات شریفش کرامت است
بر او کَرَم سجیَّت و احسان چو عادت است
پاک و مطهر است و تمام طهارت است
یوسف به حُسن چهره ی او در زیارت است
حاتم ز اوج جود و عطایش به حیرت است
پهن است اگر چه سفره ی احسان اهل بیت
باشد حسن کریم کریمان اهل بیت
#ولادت_امام_حسن_مجتبی #محمد_مبشری
.
.
#میلاد_امام_حسن
حسن رسیده حُسن را به دلبران نشان دهد
کریم آمده به سفره ی فقیر نان دهد
فرشته می رسد که گاهواره را تکان دهد
نبی نشسته تا به گوش این پسر اذان دهد
بدون نام مرتضی اذان سرود باطلیست
اذان مصطفی فقط ترانه ی علی علیست
تو اولین امام زاده ای بزرگ زاده ای
تو بر فراز قله ی کرامت ایستاده ای
سر مسیر هر گدا خودت کنار جاده ای
حواله ی دل مرا به این و آن نداده ای
چه عزتی! چه نعمتی! بدون هیچ منتی
تو باب فیض و رحمتی، تو صاحب سخاوتی
به خود ندیده هیچ عابدی تعبد تورا
مسیر مکه عاشق است این تردد تورا
شب تولد تو خواستم فقط خود تورا
خدا گرفته میهمانی تولد تورا
به عهده ی خود خداست کل کار و بار ها
و سی شبانه روز دعوتند روزه داره ها
به ناز در دل عجم نشستی ای شه عرب
کریم هستی و به نام تو می آید این لقب
به ما رسیده از شما بدون خواهش و طلب
به یک اشاره ات درخت خشک می دهد رطب
به خشک سالی دل کویر هم نگاه کن
من خراب را به یک اشاره روبه راه کن
تو نسل کوثری به کوری دو چشم ابتران
شدند و خاک پای تو چه سروران چه نوکران
نمانده با جمال تو دلی برای دلبران
چه قاسطین چه ناکثین چه مارقین چه دیگران
نمی شوند تا ابد حریف ضرب دست تو
گرفته زهر چشم ازین قبیله ناز شصت تو
گرفته چشم مستت از شراب کسب و کار را
ز خواب خوب مستی اش پرانده هر خمار را
نگاه کردن تو کرده کار ذوالفقار را
زمین زد این نگاه کردنت شتر سوار را
تو بچه شیری و شتر سوار در مقابلت
شکست خورده از شکوه و شوکت شمایلت
به قول مسلمین حسن به قول عبریان شبر
به جز خدا نداشتی هراسی از بنی بشر
به مهر یا به قهر تو مثل شده است خیر و شر
عقب نرفته ای در اوج لحظه های پر خطر
قیام اگر نکرده ای چه آتشین نشسته ای
مدبرانه و برای حفظ دین نشسته ای
تو و حسین معنی حقیقی برادرید
تو برادرت بزرگ خاندان حیدرید
امیدهای مرتضی عزیزهای مادرید
دلاورید و دلبرید و سرورید و صفدرید
به من که نوکر توام ثواب می دهد حسین
صدا که می زنم حسن جواب می دهد حسین
به زور دلبری نصیب دلبران نمی شود
لقب به سادگی نصیب این و آن نمی شود
به جز علی کسی امیر مومنان نمی شود
پس از علی به جز حسن امیرمان نمی شود
خلافت خدا فقط رسد به نسل مرتضی
معاویه کجا و دلبری چنان حسن کجا؟
قلندرانه یا حسن حسن کنیم و بعد از آن
لباس سبز نوکری به تن کنیم و بعد از آن
به شوق ترک خانه و وطن کنیم و بعد از آن
ایادی سقیفه را کفن کنیم و بعد از آن
علم به دست با شعار یا امیر مومنین
مدینه ای درست می کنیم که بیا ببین
گسیل می کنیم قطره قطره های رود را
و غرق می کنیم نسل باطل ثمود را
به خاک می زنیم پادشاهی سعود را
و سر به نیست می کنیم دولت یهود را
تمام می کنیم کار ناتمام مانده را
به قدس می بریم بیرق به شام مانده را
#داود_رحیمی #ولادت_امام_حسن_مجتبی
.
.
|⇦•لبیک اُم المومنین ..
#سینه_زنی #وفات_حضرت_خدیجه به نفس کربلایی حسین طاهری
●━━━━━━───────
به زبانبریده کجا رسد صفتی به مدح و ثنای او
که خداش هرچه طلب کند به کمال داده برای او
ز زبان خاتم مرسلین همه وقت کرده دعای او
صلوات آدم و خاتم آمده است جمله صلای او
چه زنیست او که به مدحتش فلک آفریده خدای او
«لبیک اُم المومنین .. لبیک اُم المومنین .. »
شدهاست جاذب لطف حق، چو به مهر ذرّۀ لاحقه
نرسد به جلوۀ نوریاش رشحات ظلمت زاهقه
چه کلیمهای که دهد بیان ز عدم در انفس ناطقه
چه زجاجهایست که از خودش بدمد لوامع مُشرقه
ملکوت و ملک خدای را به عیان رسانده ضیای او
چه غمش هر آنکه شفیعهاش بشود به محشر داهشه
به مقام خلد برینیاش نه منازعه نه مناقشه
نگرفتهاند مقام او به معاجله به مهامشه
به خدا که زَهرۀ قرب او نه به حفصه هست و نه عایشه
که نشیند از ره غدر و کین به دل رسول به جای او
سخن از کسی شده در میان که نبیست گرم ستودنش
مَلِکست قاری فضل او، مَلَکست محو سرودنش
عدمست زادۀ بود او و وجود طفل نبودنش
که شدهست بسته به نور حق همه صبح دیده گشودنش
حسنست شمس مضیّ او و حسین بدر دجای او
به خدا که دار و ندار او بدهد نشان ز عدالتش
احدی نبوده ز مکّیان به نجابتش به اصالتش
احدی نجسته مشابهش احدی ندیده جلالتش
چو گشود خاتم مرسلین دو لب از برای رسالتش
چه زنی به غیر خدیجه گفت بلی به دین و ندای او
چه زنیست مادر فاطمه، چه زنیست همسر مصطفی
که به همرهی، که به همسری، شده نیم دیگر مصطفی
نه به مال بلکه به جان خود شده یار و یاور مصطفی
که مناقبش شده بازگو ز لب پیمبر مصطفی
متراکم آمده خیرها به چهارگوش سرای او
«لبیک اُم المومنین .. لبیک اُم المومنین .. »
به گرهگشایی لطف او نه مقیَّدی نه مقیِّدی
شده لحظهلحظۀ بودنش جلوات عزّ مُمَجِّدی
نرود مواصف جود او به خفا ز جور معاندی
چو نباشد آیۀ سلم او چه مطهَّری چه موحِّدی؟
مگر اینکه خلق دعا کند به طراز قبلهنمای او
چو نماز او بشود حکم نبود مصلّی دیگری
به خدا نگویم الی الابد سخن از تولّی دیگری
که دهد موالی همسرش به نبی تسلّی دیگری
چو صفات و ذات جلال حق بدهد تجلّی دیگری
شده مهر و ماه نشانهای ز فروغ جود و سخای او
به ازل چو آینۀ «ألَستُ بِرَبّکم» شده صیقلی
به مطاوعت ز مقام او چو رسول گفتهام از بلی
چو گشود احمد مصطفی در سرّ مصحف منجلی
به خدا که غیر خدیجهاش به خدا قسم به جز از علی
نشدهست مطلع آدمی ز رموز غار حرای او
صفت کمال خدیجه را چه به شعر ناقص همچو من
که چهارده دم کبریا به مدیحهاش شده در سخن
ظُهِرَت یَنابِعُهَا العُلاهِ مِنَ الخَفاءِ إلَی العَلَن
به کدام زن به جز از خدیجه رسول حضرت ذوالمنن
همه ساله کرده ز تعزیت به برش لباس عزای او؟
شاعر: #مجید_لشگری
ــــــــــــــــــ
#حضرت_خدیجه
#کربلایی_حسین_طاهری
#ماه_رمضان
#روضه_حضرت_خدیجه_کبری_سلام_الله
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
.👇
1400020304.mp3
15.36M
|⇦•لبیک اُم المومنین ..
#سینه_زنی و توسل به اُم المومنین حضرت خدیجه کبری سلام الله علیها به نفس کربلایی حسین طاهری
.
#نوحه
در رثاء #حضرت_خدیجه (س)
-------------
رحلت جانسوز حضرت خدیجه ست
مصطفی گریان ز محنت خدیجه ست
داغ اُم المؤمنین است
سینه ها از غم غمین است
مهدیا سرت سلامت .....
فاطمه گریان ز داغ مادر خود
می شود مادر جدا از دختر خود
فاطمه گشته عزادار
می چکد اشکش به رخسار
مهدیا سرت سلامت .....
بیت پیغمبر صفا دیگر ندارد
آسمان جز دیدگان تر ندارد
چشم گریان دارد احمد
آه سوزان دارد احمد
مهدیا سرت سلامت ....
مکه با ختم رسالت همصدا شد
خون ازین ماتم دل شیرخدا شد
کعبه گردیده سیه پوش
شمع دلها گشته خاموش
مهدیا سرت سلامت ......
**
#حاج_محمود_تاری «یاسر»
#وفات_حضرت_خدیجه
https://eitaa.com/emame3vom/60114
.👇
مداح_رضاشیخۍ_۲۰۲۲_۰۳_۲۴_۱۶_۰۹_۱۱_۵۴۴.mp3
3.63M
#امام_حسین
کربلایی رضا شیخی
متن:تسبیح تربتمو میبوسم جای ضریح...
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
تسبیح تربتمو می بوسم جای ضریح
با مُهر کرببلا می افتم پای ضریح
دستامو حلقه زدم دور دستای ضریح
روبروی چشامه عکس زیبای ضریح
در به درم
آره تو فکر سفرم
حرم تو همش میاد تو نظرم
کم نکنی
سایه تو از روی سرم
یه پر و بالی بده سمتت بپرم
ای چارهٔ دردای همه، اسمت نفسِ آخرمه
هرجایی که رو کرده دلم، سمت حرمه
حسین آقاجان
☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️
دستامو وقتی با اشک لبریزِ دُر می کنم
انگار از آب فرات دستامو پر می کنم
اینکه با بار گناه راهم دادی که بیام
می بوسم پرچمتو از تو تشکر می کنم
سینه زنم
مست حسین و حسنم
این کار عشقه که کبوده بدنم
بابام میگه
روزی که دنیا اومدم
تربت کربلا گذاشت تو دهنم
ای شافع فردای همه، وقف تو نفس های همه
یک عمره دخیل توشده، دستای همه
حسین آقاجان
☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️
روسینه دست میزارم واسهٔ عرض سلام
بوی سیب حرمت پُر میشه تو نفسام
تا محرم میرسه مشکی پوش تو میشم
هرساله مادر تو پیرهن میدوزه برام
غم به توئه
همیشه گریه م به توئه
سلام بعد هر نمازم به توئه
فدای تو
که رحمت واسعه ای
قبولیِ توبهٔ آدم به توئه
ای صاحب من نعم الامیر، تو دنیا نداری تو نظیر
دستامو ببین سمت توئه، دستامو بگیر
حسین آقاجان
شعر از: #مهدی_نظری
https://eitaa.com/emame3vom/60116
.
#زمزمه
#نهم_رمضان
#حضرت_عباس
رفته برامون آب بیاره
ولی ازش خبر ندارم
عمو نیاد دیگه چجوری
چشمامو روی هم بزارم
برم بیرون خیمه که شاید
یکم ازش خبر بیارم
وای بابا از علقمه رسید
آه صدای عمه رو شنید
رفت به سمت خیمه عمو
وای عمود خیمه رو کشید
بابام چرا، اینقدر قدش خمیده
تو علقمه چی دیده
عمه چرا، میبوسه دخترا رو
می بنده معجرا رو
«وای عمو عطش عمو عطش»
خدا کنه دیگه توو دنیا
هیچ کسی این داغو نبینه
چهار عموی نازنینم
پیکرشون روی زمینه
دلم از الآن نگرونِ
حال دل ام بنینه
آه، چه داغی روی قلبمه
وای، چجور برم تا علقمه
وای، اینجا پر از نامحرمه
وای، میخندن به بابام همه
عمه بابام، گریهاش چرا بلنده؟
دشمن بهش میخنده؟
عمو چرا، خواسته که برنگرده؟
با ما وداع نکرده؟
«وای عمو عطش عمو عطش»
عمو دیگه برنمیگرده
به خیمهها خبر آوردن
برای مادرم توو خیمه
یه مشک پاره پاره بردن
داداش علیّ اصغرم رو
با گریه دست من سپردن
وای علیِ اصغرم بخواب
وای دیگه حرم نداره آب
وای چه شیونی به پا شده
وای میمیره مادرم رباب
خیره شدن، نامحرما به خیمه
غرق عذابه خیمه
بعد عمو، آرامشی نداریم
باید همش بباریم
«وای عمو عطش عمو عطش»
شاعر: محمد رضا رضایی✍
https://eitaa.com/emame3vom/60117
.👇