.
#حضرت_ام_البنین
ای مادر آب، آبرویت
ای علقمه، جامی از سبویت
ای زمزمِ اشک ما ز جویت
دریا، دو سه قطرهء وضویت
ای نام تو بهترین سرآغاز
یا ام بنین مرا بخر باز
ای خدمت دوست، سرنوشتت
ای گریه، انارِ فصلِ کشتت
ای خاکِ درِ علی، سرشتت
ای خانهء فاطمه بهشتت
اینگونه شدی عزیز زهرا
گفتی که منم کنیز زهرا
زینب بغلت بهار دارد
در بین مدینه یار دارد
در کوچه حسن قرار دارد
با اذن تو ذوالفقار دارد
عباس نه! پرچم تو بالاست
از بس که غمش حسین زهراست
در لشکر خود امیر داری
جنگندهء بی نظیر داری
شیری و چهار شیر داری
در کرببلا سفیر داری
روزی که عطش کنار دریاست
امیّد حرم به مشک سقاست
صد حیف که علقمه نبودی
در غربت و همهمه نبودی
تنها طرف همه نبودی
همنالهء فاطمه نبودی
آنجا که تبر روی نگین خورد
عباس در علقمه زمین خورد
گهوارهء ماه، تاب میخواست
آن چشم سیاه، خواب میخواست
نوزاد رباب، آب میخواست
حال همه را خراب می خواست
از داغ عمو که با خبر شد
سرباز حسین، تشنه تر شد
در معرکه آمد از عطش گفت...
از اینکه چطور کرده غش گفت...
از خشکی آن صدای خش گفت...
از حرمله و سه شعبه اش گفت...
آن روضهء مقتل مقرم،
باشد شب هفتم محرم!
#وفات_حضرت_ام_البنین
#رضا_دین_پرور ✍
.
از غمت ویرانم امّا خانه آبادم حسین
می رسد با ناله اش زهرا به فریادم حسین
می روم آشفته و زخمی سرِ خاک بقیع
می رود تا کربلایت داد و بیدادم حسین
بسکه بین گریه هایم جلوه کرده اسم تو
اسم عباس خودم را بُردی از یادم حسین
آنقدر از خشکی لبهای تو شرمنده ام
یاد خشکی لب سقا نیفتادم حسین
مشک پاره دیدم و گفتم که بیچاره رباب
می زند بر سر رباب تو که نوزادم...حسین
مادرت زهرا به جایم رفت بین علقمه
ای فدای مادر تو چار اولادم حسین
ذره ذره آب شد عباس و آب مشک ریخت
قطعه قطعه ریخت آنجا شاخ شمشادم حسین
من شنیدم فاطمه تا بین آن گودال رفت...
سوخت از ذکر بُنیَّ عالم و آدم حسین
زیر پا ذکر لبت را بی وضو برهم زدند
ای فدای نالهء جدّ تو اجدادم حسین
روی نی با خواهرت رفتی ز کوفه بین شام
معجرش را پاره دیدی در میان ازدحام
#حضرت_ام_البنین_س
#وفات_حضرت_ام_البنین
#رضا_دین_پرور ✍
.
.
#طوفان_الاقصی
دادگاه بزرگ وجدان
غزه در خون خویش غلتان است
دادگاه بزرگ وجدان است
دل من بود زیر بمباران...
سوخت جانم، چه جای کتمان است؟
هر طرف نعش طفلی افتاده
دل من مثل کودکستان است
آی دنیا نگاه کن! دل من
مثل این خانههاست ویران است
مثل آن مادرِ پسرمرده
زلف لالاییاش پریشان است
دل من بسکه خون از او رفتهست
زرد مانند برگریزان است
نیست باریکهای غریب... ببین
غزه دیگر برای من جان است
پرچمی زنده، باد را لرزاند
شک ندارم زمان طوفان است
دل من، رنگ انتقام بزرگ
رنگ خونخواهی شهیدان است
دست و پا می زنند خونخواران
عمر این ظلم رو به پایان است
هان! حقوق بشر چه شد؟! غزه
دادگاه بزرگ وجدان است
✍🏻 #میلاد_عرفانپور
🏷 #مقاومت_اسلامی | #فلسطین | #غزه
🇮🇷
.
#مناجات_انتظار #امام_زمان
با موضوع شهادت #حضرت_ام_البنین علیهاالسلام
ای التیام زخم دل ِ بی قرارها
درمان اشک دیده ی چشم انتظارها
از کودکی به آمدنت دل سپرده ایم
افسوس! از حضور تو فیضی نبرده ایم
جمعه به جمعه در طلبت ندبه خوانده ایم
اما هنوز بر سر راه تو مانده ایم
آقا ببین که منتظرت دل شکسته است
از غصه ی ندیدن روی تو خسته است
آقا نه این که منتظرت ناامید شد
اما ببین تمامی مویش سپید شد
قبل از رسیدن ِ خبر مرگ ِ نوکرت
مولا به او بده خبر درک ِ محضرت
ای باغبان که منتقم یاس احمدی
ایّام فاطمیّه گذشت و نیامدی
امسال هم بدون تو بگذشت روضه ها
در جمع ما نیامدی ای صاحب ِ عزا
آقا هنوز چشم تو دریاست در بقیع
گویا هنوز بزم تو برپاست در بقیع
بر روی خاک، همدم آهی حزین شدی
دردآشنای روضه ی امّ البنین شدی
گویی هنوز ناله ی او می رسد به گوش
بین ِگریز مقتل او می روی ز هوش
در پیش چار نقش ِمزار است محتضر
باریده است پای غمش چشم ِ رهگذر
از بس که روضه را به لب آب برده است
حتماً به دلخوشی، دگر آبی نخورده است
گاهی کشیده با سر ِ انگشت خود علم
در پای آن کشیده دو دست ِ شده قلم
دل را که برده علقمه با حال ِ نیمه جان
با صورتش به روی زمین خورده ناگهان
وقتی که صورتش به روی خاک می رسد
نوبت به روضه ی تن صد چاک می رسد
با پای دل به گوشه ی گودال می رود
در زیر بار ِ لطمه اش از حال می رود
خنجر رسید و حنجر شاهی بریده شد
ام البنین میان عزایش شهیده شد
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
.........
#وفات_حضرت_ام_البنین
.
.
#زمینه
شهادت #حضرت_ام_البنین سلام الله علیها
میگن که دستاتو بریدن
یا اینکه فرقتو دریدن
گلامو از رو شاخه چیدن_باورم نمیشه
اونا که اهل کینه هستن
همونا که حرمت شکستن
دستای زینبم رو بستن_باورم نمیشه
باورم نمیشه،تو علقمه غوغا شد
باورم نمیشه، قد ِ حسینم تا شد
باورم نمیشه،که زینبم تنها شد
با گریه و با غصه همنشینم
"ازین ببعد من اُم ّ بی بَنینم"
.............
میگن رقیه رفت اسارت
به زینبم شده جسارت
گهواره رو بردن به غارت _باورم نمیشه
میگن سرا به نیزه ها شد
قیامتی تو کربلا شد
سر حسین من جدا شد_باورم نمیشه
باورم نمیشه،زینب شده آواره
باورم نمیشه،که پیر شده یکباره
باورم نمیشه،خیالشم دشواره
ام الادب من مادر حزینم
"ازین ببعد من اُم ّ بی بَنینم"
.........
میگن که خیمه شو سوزوندن
رو خاکا بچه شو کشوندن
پیاده حتی میدووندن_باورم نمیشه
میگن تا رفتی سمت گودال
دیدی تنی که شد لگد مال
شبیه زهرا رفتی از حال_باورم نمیشه
باورم نمیشه،اینا چقد نامردن
باورم نمیشه،چقد تو رو آزردن
باورم نمیشه،بی احترامت کردن
من مونس امیر مومنینم
"ازین ببعد من اُم ّ بی بَنینم"
#وفات_حضرت_ام_البنین
#هاشم_محمدی_آرا ✍
👇👇👇
.
#امیرالمؤمنین
از روز ازل شدم ارادتمندش
محتاج نگاه اویم و لبخندش
در دفتر احوال دلم ثبت نشد
«جز مهر علی و یازده فرزندش!»
#رباعی
#جواد_محمدی_دهنوی✍
.
.
■ برای #حضرت_ام_البنین علیها السلام...مادر ابالفضلی های عالم
چگونه وصف کنم، فخر بانوان عرب را
زنی که برده ابالفضل از او به ارث، ادب را
زنی ز قوم رشادت، ز خاندان شجاعت
که شرح داده عقیل از همین قبیل، نسب را
یکی از آنهمه عامر که جدّ مادری اوست
که خود گرفته به بازی سرِ سنان غضب را
بنی کلاب، همان شرزه شیر کز دم شمشیر
به بزم رزم، قفاخور کند سگان عرب را
مگر ز سفره ام البنین مدد شود این طبع
که الکن است قلم گاه مدح، لام لقب را
زنی که بر تن عباس کرده بافه ی غیرت
چنان که یاد علی کرد هر که دید سلب را
مهِ عشیره و عبدلله ست و جعفر و عثمان
هماره چارقد ستر، آن عفیفه ی رب را
یگانه ای ست که بسته ز چارسوی حوادث
چهار فرزندش، راهِ قوم جنگ طلب را
به شرح جنگ ابوفاضلش چه گویمت؟ این بس
که ذوالفقار علی واکند دومرتبه لب را
برید دشمن دون سر، از آن نخیل تناور
که مرگ را خوش می داشت، چون عرب که رطب را
برید دست و نبرید عهد دوست، گواهم
علم که دید یزید و سرود بانگِ عجب را
اگر چه او همه صبر و رضاست، شاکر از آنم
که چشم مادر غیرت ندید بزم طرب را
نگفت جعفر و عباس...گفت وای حسینم
به درک او نرسیدم ز من مپرس سبب را
گریسته ست همه عمر در هوای محرم
چنان که گویی پلکش به صبح دوخته شب را
#مسعود_یوسف_پور ✍
.
4_5782632083436344200.mp3
10.22M
#روضه_پایانی #حضرت_ام_البنین یانی
📝 الا مادر به قربون جمالت ...
🎤 حاج محمد فراهانی
🕌 مجمع یاس کبود
📆 یکشنبه ۰۲/۱۰/۰۳
ایام #شهادت_حضرت_ام_البنین
از دو چشم یاس میخوانم بیا
شعری از احساس میخوانم بیا
نیستم قابل ولی ارباب من
روضه عباس میخوانم بیا
............
الا مادر به قربون جمالت
رخ چون بدر و ابروی هلالت
شنیدم کام عطشان جان سپردی
گل ام البنین شیرم حلالت
شنیدم دستهایت را بریدند
شنیدم چشم نازت را دریدند
چو طفلان این سخنها را شنیدند
همه از هم خجالت می کشیدند
...............
دامن کشان رفتی دلم زیر و رو شد
چشم حرامی با حرم روبرو شد
بیا برگرد خیمه ای کس و کارم
منو تنها نگذار ای علمدارم
آب به خیمه نرسید فدای سرت
حسین قامتش خمید فدای سرت
...............
سکینه جان گریه کنه تموم این مسیری
سکینه جان سراغ سقا رو ازم نگیری
سکینه جان من بمیرم ،باید بری اسیری
زینب من بگو همه زیوَرا رو درارن
زینب من گوشوارو انگشترا رو درارن
ایشالله که، کاری دیگه به معجرا ندارن
........
#الا_مادر_بقربون_جمالت
.
#حضرت_ام_البنین
جز با زلال نور الهی نسب نداشت
ذکری به غیر نام علی روی لب نداشت
.
دردی به غیر غربت شاه عرب نداشت
هرگز کسی شبیه به این زن ، ادب نداشت
.
آماده کرده بود سپرهای خویش را
تعلیم داده بود پسرهای خویش را
.
تا پاسدار خیمه ی آل عبا شوند
با راه و رسم عشق و جنون آشنا شوند
.
هم داستان ماه ترین ماه ها شوند
مردان پاکباخته ی کربلا شوند
.
ام البنین که چار یل بی قرینه داشت
تنها مدال عشق علی را به سینه داشت
.
بانوی خانه ای است که هم ایلیایی اند
هم پای تا به سر همگی مصطفایی اند
.
اهل مدینه اند ولی کربلایی اند
از نسل کوثرند سراپا خدایی اند
.
عمری است دل به ساحت خورشید داده است
سرمایه اش محبت این خانواده است
.
تا روز حشر مکتب او مکتب علی ست
لب وا نکرد و دید که جان بر لب علی ست
.
او آشنای تاب و تب هر شب علی ست
با افتخار ، خادمه ی زینب علی ست
.
بر سفره ای که داشت فقط آب و نان جو
لبریز بود از میِ اِیّاکَ نـَعْبُد و …
.
سر مست بود از خمِ اِیّاکَ نَسْتَعین
بی شک رسیده بود به سر منزل یقین
.
ام البنین چه کرد زمانی که شاه دین
یعنی عزیزِ فاطمه افتاد بر زمین …
.
با این که بعد روز دهم یک پسر نداشت
یک لحظه از حسین و حسن دست بر نداشت
.
الحق که جایگاه علی را شناخته
در کوره ی محبت مولا گداخته
.
هرگز به زرق و برق جهان دل نباخته
با نان خشک و خالی این خانه ساخته
.
ما تشنه ایم تشنه ی لحن حماسی اش
صد مرحبا به این همه زهرا شناسی اش
.
از راه دور ، محو تماشای کربلا است
دلواپس عمیق ترین جای کربلا است
.
آموزگار حضرت سقای کربلا است
او مادر شهید ترین های کربلا است
.
این زن که خاک را به نظر کیمیا کند
آیا شود که روزی ما کربلا کند
#وفات_حضرت_ام_البنین
#احمد_علوی ✍
.
4_5782632083436344228.mp3
31.3M
📻 #آموزش_مداحی | نکته ۳ دی ۱۴۰۲
🎤 #دکتر_محمد_فراهانی
🕌 مجمع یاس کبود
🗓 یکشنبه ۰۲/۱۰/۰۳
✅
.
#زمینه
#وفات_حضرت_ام_البنین
#حضرت_امالبنین_زمینه
#زمینه
همه میگن ام بنینم اما
حالا که من دیگه پسر ندارم
دست علمدارمنو بریدن
فک نکنید که من خبر ندارم
خبر آوردن آبروی پسرم رو بردند
خبر آوردند که سه شعبه ها به مشکش خوردند
خبر اوردند خبرش رو به حرم آوردند
پسرم تشنه لب آب افتاد
بفدای لب عطشان حسین
پسرم غریب و تنها جون داد
بفدای لب عطشان حسین
......
چرا رباب اینهمه غصه داره
بگید منم شبیه اون ببارم
مشک علمدار منو دریدن
فک نکنید که من خبر ندارم
خبر آوردن پسر رباب و با تیر زدن
خبر آوردن که به دست همه زنجیر زدند
خبر آوردن که حرم رو یه دل سیر زدند
پسرم آب شد از شرم رباب
بفدای سر طفلان حسین
پسرم آب نخورده لب آب
به فدای لب عطشان حسین
......
کوچه به کوچه کاروان و بردند
میخوام سر از رو خاکا برندارم
جسم علمدارو به خون کشیدن
فک نکنید که من خبر ندارم
خبر آوردن روسری هارو به غارت بردند
خبر اوردن دخترارو به اسارت بردند
خبر اوردند گوشواره هارو غنیمت بردند
پسرم رو سنگ بارون کردند
بفدای صوت قرآن حسین
سرم بچه م رو پر از خون کردند
بفدای لب عطشان حسین
#مهدی_نظری ✍
.👇
.
#زمینه
#وفات_حضرت_ام_البنین
#حضرت_امالبنین_زمینه
بند اول
باز مدینه و داغِ، مادری که حزینه
لحظههای آخرِ، بیبی امبنینه
حالا که میمیرم، کاش بیای عباسم
تو که دستای رشیدی داری
نمیخوام زحمت شم، واسه زینالعابدین
کاش بیای تابوتمو برداری
با داغ تو سینهام میمیرم
ام بی بنینم میمیرم
کاش زهرا نیاد که شرمندهام
زهرا رو ببینم میمیرم
یا امالابوالفضل ادرکنی
بند دوم
سر نمیشه شبای، روضههای مدینه
روضه امشب خونهی، بیبی امبنینه
روضهخون زینبه و، میگه ای مادر جان
تو خرابه لالهمون پرپر شد
انقدر با کعب نی، زدنش که عاقبت
دختر سهسالهمون پرپر شد
از اون شب که گم شد، غم توی
چشمای پر از احساسش بود
وقتی زجر آوردش از صحرا
دنبال عمو عباسش بود
یا امالابوالفضل ادرکنی
بند سوم
یادش اومده حالا، حرفایی که شنیده
یاد اون سوالی که، از بشیر پرسیده
از حسینم چه خبر، کاشکی جون بدن براش
همه عالم زیر این چرخ کبود
باورم نمیشه که، میگی تشنه کشتنش
آخه اونجا مگه عباس نبود
باورم نمیشه افتادی
رو سینهات نشستن یا مظلوم
حتی روی نیزه نامردا
چشماتو نبستن یا مظلوم
واویلا حسینم واویلا
#سیدمیلاد_حسنی✍
#حضرت_ام_البنین
.👇
.
#زمینه
#وفات_حضرت_ام_البنین
#حضرت_امالبنین_زمینه
روضه میخونه مادری غمین
روضه میخونه با ناله ای حزین
میگه بگین از این به بعد به من
(ام بی بنین)۲
ام البنین
یعنی کسی که ثمر داره
یعنی کسی که پسر داره
یعنی کسی که تو هفتا آسمون، قمر داره
ای روزگار . دیدی که چطوری بی قمر شدم
(ای روزگار . دیدی که چطوری بی پسر شدم)
ای روزگار . ای روزگار
روضه میخونه مادری باغم
روضه میخونه با گریه دم به دم
روضه میخونه دایماً یاد
(مشک و یک علم)۲
مشک و علم
خوبه وقتی که ساقی باشه
نه که رو سینه داغی باشه
خوبه وقتی که روی بدن دو دست، باقی باشه
ای روزگار . دیدی که چطوری خونجگر شدم
(ای روزگار . دیدی که چطوری بی پسر شدم)
ای روزگار . ای روزگار
#رضا_رسولی ✍
.👇
.
#حضرت_ام_البنین
#زمینه
تــوی آخـرین شبت گریه نکن
داره می سوزه لبت گریه نکن
تــو رو جون زینبت گریه نکن
دیگه بسه شدی آب
خـودتو نــده عذاب
چرا آب نمی خوری
شدی خیره به رباب
*(مادر ادب مادر وفــا
ام بی بنین ام الشهدا) ۲
چرا مضطرب شدی و سر به زیر
جــواب سـوالمو بــده بشیــر
مگه دختــر علی میشه اسیر!؟
چرا مونده بی کفن
بــدن حسیــن مـن
بــرام از غریبیــه
پسـرم حرفی بزن
غصه ی حسین می کشه منو
من به کی بگم داغ پیــرهنـو
*(مادر ادب مادر وفــا
ام بی بنین ام الشهدا) ۲
بــرا پیکــرت دیــگه رمــق نمونــد
پیش تو هر کسی از فرات میخوند
ناله هات قلب بقیعو مــی سوزوند
داره می باره چشات
پُــرِ حســرت نگــات
ذکر "یا حسین حسین"
همیشـه روی لبـات
روضه میخونی واسه کربلا
گریه می کنی یاد عاشورا
*(مادر ادب مادر وفــا
ام بی بنین ام الشهدا) ۲
#صادق_اویسی
#روح_الله_نوروزی
👇
.
#زمینه
#وفات_حضرت_ام_البنین
#حضرت_ام_البنین_زمینه
دم غروبای مدینه
کنج بقیع میره میشینه
این که میگه لا تدعونی
ام الادب ام البنینه
توسلش بوده همیشه
به مادر حسین و زینب
میگه خودم با چهار تا بچه م
فدا سر حسین و زینب
تا میاد صداش
یا حسین رو لباش
همه گریه میکنن
با صدای ناله هاش
وای. حسین
بند دوم
باز روی خاکا قد خمیده
تصویر چند تا قبر کشیده
ویلی علی شبلی می خونه
این مادر چهار تا شهیده
میفته رو پای رباب و
غروب پیش سکینه میره
به یاد مشک پاره پاره
میخواد حلالیت بگیره
میخوره زمین
شده ام بی بنین
میگه بچه مو زدن
با عمود آهنین
وای. حسین
هر جا که میره پا میزاره
ابر بهار میشه میشه می باره
از صبح تا شب حرفش همینه
مردم حسین مادر نداره
شنیده سر ها رو بریدن
شنیده معجرا رو بردن
شنیده توی کوچه بازار
چجوری دخترا رو بردن
از کفن میگه
واسه مرد و زن میگه
از جای پاهای اسب
روی یک بدن میگه
وای. حسین
#حسین_قربانچه ✍
.👇