eitaa logo
امام حسین ع
27.3هزار دنبال‌کننده
432 عکس
2.3هزار ویدیو
2.2هزار فایل
کانال مداحی و شعر و سبک https://eitaa.com/emame3vom
مشاهده در ایتا
دانلود
. ای رتبه‌ات فراتراز ادراک و از عقول آیینه‌ی بصیرت چشمت جهان شمول حلم تو بی نهایت و علم تو لایزول یا کاشف الحقایق و یا جامع الاصول کوچکترم از آنکه بخواهم بخوانمت یا برترین سروده‌ی عالم بدانمت علم اصول و علم قرائت ازآن توست تفسیر و فقه پله‌ای از نردبان توست علم نجوم در رصد کهکشان توست راز علوم کل جهان برزبان توست شیخ الائمه هستی و دریای بی‌کران ای باقرالعلوم‌ترین صادق جهان مردان سرزمین تو عاشق نبوده‌اند در باب عشق با تو موافق نبوده‌اند چون آشنا به کُنه حقایق نبوده‌اند در پیشگاه درس تو صادق نبوده‌اند تو در علوم عقلی و نقلی سرآمدی تا روز حشر صادق آل محمدی حکام جور خلوتتان را به هم زدند گردونه‌ی زمین و زمان را به هم زدند سرچشمه‌های اشک روان را به هم زدند با کشتن تو نظم جهان را به هم زدند ای جای پای غربت تو در دل بقیع هرکس که گشت دور تو گردید مستطیع ✍ ................... . شهادت علیه السلام سلام ای قرار دل بی قرارا سلام ای محاسن سفید ِ شهیدا سلام ای که هس زائر تربت تو امام زمان باز تنهای تنها چه شهری چه دردی ، چه بدکینه هایی عجب روزگاری ، چه قد پسته دنیا اونی که جهان روشنه از وجودش روو قبرش یه شمعم ، نمی سوزه حالا چرا باید آروم بگیرم خدایا یه دنیا فراقه توو این چشم گریون باید بودیم این ساعتا ما مدینه باید میشد الآن ، بقیع غرق بارون دلم مادری تر شده از همیشه دلم باز گرفته برا فاطمیه باید اشک خون ریخت ، امشب باید مُرد توو این روضه که هس یه پا فاطمیه چرا باز هیزم ،چرا باز آتیش چی میخواد مدینه ازین خانواده جوونا روو مرکب با خنده می بردن یه آقای پیر و با پای پیاده چه جور پیرمرد قبیله نَمیره توو این کوچه ای که شده نوجوون پیر میگه مو به موی غمای حسن رو همین بغض آقا ، همین آه دلگیر چه رسم بدی مونده جا از مغیره چی کار کرده کینه ، چه کار کرده دنیا چرا میخوره تا زمین دست بسته میگه وای مادر ، میگه وای بابا چی میخوای کوچه از اولاد روضه چی میخوای کوچه ازین مادری ها مگه زحمتای یه عمره نبی رو تلافی نکردی با سیلی به زهرا مدینه نگهدار یه کم احترام و نلرزون یه عرش و ، نرو راه شام و نزار بیشتر از این ، بشه روضه تکرار توی بزم مستا ، کی دیده امام و بازم خوبه تشت ِ طلا نیست اینجا بازم خوبه که خیزران در کمین نیست کسی بعد آقا اسارت نمیره کسی بعد آقا خرابه نشین نیست غریبونه جون داد ولیکن چهل روز به اهل و عیالش جسارت نکردن آهای دیو و دَدهای کوفه ببینید عقیق سلیمان و غارت نکردن ✍ .
. ترکیب بند از ساق عرش رایحه‌ی کوثر آمده است نور خدا به خانه‌ی پیغمبر آمده است مرضیه ای که راضیه و کوثر و بتول صدیقه و مطهره و اطهر آمده است در خانه‌ی خدیجه که جای ملال نیست حوریه‌ای به صورت انسان در آمده است تفسیر ناب بضعه منی و انما خاتون عرش و شافعه‌ی محشر آمده است الگوی پاکدامنی و عفت و حجاب مصداق شان و منزلت مادر آمده است شرح حدیث قدسی “لولاک و هل اتی” هم داستان و هم نفس حیدر آمده است تنها علی‌ست آن که پس از حضرت رسول از عهده‌ی محبت زهرا برآمده است در جاده های عشق علی هم رکاب اوست او زهره‌ی علی و علی آفتاب اوست # دارند خوشه خوشه تبسم می آورند از کشتزار عاطفه گندم می آورند دستاس او همین که بچرخد هزار ماه از چشمه سار قدر تلاطم می آورند تصویر سبز آیه‌ی ” اکمال و نور” را همراه با ” لیذهب عنکم” می آورند عطر غدیر می وزد و ساقیان عرش جامی طهور از طرف خُم می آورند حبل المتین مردم یکتاپرست را از رشته های چادر خانم می آورند هر روز از مدینه شمیم بهشت را بر شانه‌ی ملائکه تا قم می آورند از قم که صحن و مرقد زهرای دیگری‌ست زوار رو به قبله‌ی هشتم می آورند حال و هوای شعر چه ” شمس الشموسی” است کار جهان و خلق جهان پای بوسی است # زهرا قیام کرد و قیامت شروع شد با خطبه های فاطمه نهضت شروع شد آدم به درک منزلت پنج تن رسید از این طریق عرض ارادت شروع شد بر بادبان کشتی خود ” یا علی” نوشت نوح از دمی که بارش رحمت شروع شد جان خلیل ذوب شد از عشق اهل بیت از نسل او سلاله‌ی عترت شروع شد موسی به نام فاطمه در تور خیمه زد باران نور آمد و حیرت شروع شد مریم مسیح را به طواف ” حسین” برد وام از ” حسن” گرفت و کرامت شروع شد عالم چهارده نفس از عمق جان کشید دوران پر تلاطم غیبت شروع شد نزدیک قله ایم و دل آگاه می رویم پشت سر ولی خدا راه می رویم # تا عرش و فرش تشنه‌ی باران فاطمه است عالم رهین لطف فراوان فاطمه است کعبه شبیه مسجد الاقصای قهرمان مایل به سمت قبله‌ی چشمان فاطمه است وقتی حسین نیمه شب از خواب می پرد باز این چه شورش است که در جان فاطمه است خوشبخت آن کسی که ولایت مدار شد خوشبخت آن که بر سر پیمان فاطمه است در وعده های صادق ایران مقتدر آیات” فتح” بر لب یاران فاطمه است بی حرمتی به بارگه بانوی دمشق بی حرمتی به تربت پنهان فاطمه است هشدار می دهیم به آل یهود، هان!! این سرزمین فاطمه، ایران فاطمه است غافل از آن حقیقت دیرین نمی شویم ما بی خیال حق فلسطین نمی شویم # باید به نام نامی او اقتدا کنند دل را به عشق آل علی مبتلا کنند آنانکه خاک فضه و اسما و قنبرند آیا شود که گوشه‌ی چشمی به ما کنند مولای ما کسی‌‌ست که “شق القمر” کند یا شمس را بخاطر او جابجا کنند ما را مطیع امر ولی آفریده اند یارب روا مدار که یک دم رها کنند ما ملت امام حسینیم و سال‌هاست آماده ایم تا سرمان را جدا کنند ایمان بیاورید که ” قطعا سَنَنتَصر” بی شک به عهد خویش شهیدان وفا کنند با لطف بی نهایت بانوی بی نشان آیا شود که روزی ما کربلا کنند آن روز می رسد که علی اصغر حسین با محسن بن فاطمه محشر به پا کنند این دو همین که دست تظلم بر آورند ارکان عرش را به تلاطم در آورند ✍  ۱۴۰۳ ....... دستگاه ماهور گوشه شکسته قره باغ (نصیرخوانی) 👇 https://madehin14.ir/%D8%AA%D8%B1%DA%A9%DB%8C%D8%A8-%D8%A8%D9%86%D8%AF-%D9%85%DB%8C%D9%84%D8%A7%D8%AF-%D8%AD%D8%B6%D8%B1%D8%AA-%D8%B2%D9%87%D8%B1%D8%A7-%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85-%D8%A7%D9%84%D9%84%D9%87-%D8%B9%D9%84%DB%8C/
. از ساق عرش رایحه‌ی کوثر آمده است نور خدا به خانه‌ی پیغمبر آمده است مرضیه ای که راضیه و کوثر و بتول صدیقه و مطهره و اطهر آمده است در خانه‌ی خدیجه که جای ملال نیست حوریه‌ای به صورت انسان در آمده است تفسیر ناب بضعه منی و انما خاتون عرش و شافعه‌ی محشر آمده است الگوی پاکدامنی و عفت و حجاب مصداق شان و منزلت مادر آمده است شرح حدیث قدسی "لولاک و هل اتی" هم داستان و هم نفس حیدر آمده است تنها علی‌ست آن که پس از حضرت رسول از عهده‌ی محبت زهرا برآمده است در جاده های عشق علی هم رکاب اوست او زهره‌ی علی و علی آفتاب اوست ##### دارند خوشه خوشه تبسم می آورند از کشتزار عاطفه گندم می آورند دستاس او همین که بچرخد هزار ماه از چشمه سار قدر تلاطم می آورند تصویر سبز آیه‌ی " اکمال و نور" را همراه با " لیذهب عنکم" می آورند عطر غدیر می وزد و ساقیان عرش جامی طهور از طرف خُم می آورند حبل المتین مردم یکتاپرست را از رشته های چادر خانم می آورند هر روز از مدینه شمیم بهشت را بر شانه‌ی ملائکه تا قم می آورند از قم که صحن و مرقد زهرای دیگری‌ست زوار رو به قبله‌ی هشتم می آورند حال و هوای شعر چه " شمس الشموسی" است کار جهان و خلق جهان پای بوسی است #### زهرا قیام کرد و قیامت شروع شد با خطبه های فاطمه نهضت شروع شد آدم به درک منزلت پنج تن رسید از این طریق عرض ارادت شروع شد بر بادبان کشتی خود " یا علی" نوشت نوح از دمی که بارش رحمت شروع شد جان خلیل ذوب شد از عشق اهل بیت از نسل او سلاله‌ی عترت شروع شد موسی به نام فاطمه در تور خیمه زد باران نور آمد و حیرت شروع شد مریم مسیح را به طواف " حسین" برد وام از " حسن" گرفت و کرامت شروع شد عالم چهارده نفس از عمق جان کشید دوران پر تلاطم غیبت شروع شد نزدیک قله ایم و دل آگاه می رویم پشت سر ولی خدا راه می رویم ##### تا عرش و فرش تشنه‌ی باران فاطمه است عالم رهین لطف فراوان فاطمه است کعبه شبیه مسجد الاقصای قهرمان مایل به سمت قبله‌ی چشمان فاطمه است وقتی حسین نیمه شب از خواب می پرد باز این چه شورش است که در جان فاطمه است خوشبخت آن کسی که ولایت مدار شد خوشبخت آن که بر سر پیمان فاطمه است در وعده های صادق ایران مقتدر آیات" فتح" بر لب یاران فاطمه است بی حرمتی به بارگه بانوی دمشق بی حرمتی به تربت پنهان فاطمه است هشدار می دهیم به آل یهود، هان!! این سرزمین فاطمه، ایران فاطمه است غافل از آن حقیقت دیرین نمی شویم ما بی خیال حق فلسطین نمی شویم ###### باید به نام نامی او اقتدا کنند دل را به عشق آل علی مبتلا کنند آنانکه خاک فضه و اسما و قنبرند آیا شود که گوشه‌ی چشمی به ما کنند مولای ما کسی‌‌ست که "شق القمر" کند یا شمس را بخاطر او جابجا کنند ما را مطیع امر ولی آفریده اند یارب روا مدار که یک دم رها کنند ما ملت امام حسینیم و سال‌هاست آماده ایم تا سرمان را جدا کنند ایمان بیاورید که " قطعا سَنَنتَصر" بی شک به عهد خویش شهیدان وفا کنند با لطف بی نهایت بانوی بی نشان آیا شود که روزی ما کربلا کنند آن روز می رسد که علی اصغر حسین با محسن بن فاطمه محشر به پا کنند این دو همین که دست تظلم بر آورند ارکان عرش را به تلاطم در آورند ۱۴۰۳ .
امام حسین ع
. . مادرم در شرف مرگ فقط گفت علی پدرم موقع مردن به لبش پندی داشت که به این طایفه در هر دو جهان راغب باش پسرم طالب فرزند ابوطالب باش .
امام حسین ع
. برای کمک به گرفتاران و مستمندان دوستانی که مایلند ما را در این خدمت یاری کنند ، میتوانند به حساب ز
. آقای من ببخش که در آخر الزمان بوی حرام می دهد اینجا حلال ها... صدها یتیم باز گرسنه بخواب رفت در مرکز تجمع مال و منال ها تو بی دلیل این همه غیبت نمی کنی من غایبم که بی خبرم از تو سالها حالا گره بدستِ خودت باز میشود ای بر لبت جواب تمام سؤال‌ها 👇
6.67M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
یا صاحب الزمان! آقای من ببخش که در آخر الزمان بوی حرام می دهد اینجا حلال ها..
. دلی به دست خود آورده‌ام از آن تو باشد سپرده‌ام به تو سر تا بر آستان تو باشد جهان من! دل من آمده‌ست سوی تو اینک به این امید که یک گوشه از جهان تو باشد گناهکار کسی بی‌پناه آمده سویت بگو چگونه بیاید که در امان تو باشد چه می‌شود که بر این دل شبی قدم بگذاری دلی که آمده تا صحن جمکران تو باشد چه غم اگر که بسوزاندش زمانه کسی را که ازل بله گفته که در زمان تو باشد بده زمین و زمان را به دست‌هام که گفتم بخواهم از تو دعایی که در توان تو باشد :: چگونه «ناحیه‌ات» را بخواند آنکه ندارد توان مرثیه‌ای را که از زبان تو باشد سلام بر سر بر نیزه رفته‌ای و سلامی به چشم‌های پُر اشکی که دیدگان تو باشد سلام بر تو و بر لحظهٔ قیام و قعودت چه می‌شود که دلم شاهد اذان تو باشد چه می‌شود که بخوانی تو بیتی از غزلم را خوشا ترنم شعری که بر لبان تو باشد ✍ ......... تمام ِ لحظه‌های زندگانی را هدر دادم دل و دین و یقین و مهربانی را هدر دادم محبت را زدم چوبِ حراج و آه شد سهمَم تمام عمر این گنجِ نهانی را هدر دادم مرا دنیایِ فانی سخت مشغولِ بِطالَت کرد چه بد خیرِ حیاتِ جاودانی را هدر دادم شبیه یخ؛ میان دست‌هایم آب شد کم‌کم زمان! این گنجِ کمیابِ جهانی را هدر دادم ندانم‌کاری از من ساخت یک ناشُکرِ بی‌انصاف طلبکارانه رزقِ قدردانی را هدر دادم چه شب‌ها از خدا با ذکرِ "یا الله" دل بُردم ولیکن صبحدم آن خوش‌زبانی را هدر دادم خدایا کاش برمی‌گشت تا جبران کنم قدری ضرر کردم! پشیمانم! جوانی را هدر دادم چرا ذکرِ "بنفسي أنتْ" را دیگر نمی‌گویم؟! چرا حالِ قشنگِ ندبه خوانی را هدر دادم؟! چرا گمراه کردم چشم‌های سربه‌راهم را؟! چرا آن انتظارِ جمکرانی را هدر دادم؟! مرا بیدار کن تا فرصتی هست و نَفَس دارم که با عصیان، تمام زندگانی را هدر دادم! ✍ ....... . فرج یعنی دعای عهد خواندن، عهد را بستن دعا یعنی پلی از فرش تا عرش خدا بستن فرج یعنی دلِ سجاده را با اشک‌ها شستن دهان هرچه شیطان است را با ربنا بستن.. در امواج بلندِ آل یاسین غوطه‌ور بودن دلِ خود را در این طوفان به لطفِ ناخدا بستن فرج یعنی به سوز ناحیه، حق را قسم دادن دخیلِ اشک را بر تکیه‌های کربلا بستن توسل‌های ما در هر سه‌شنبه معنی‌اش این است درِ دل را به روی هرچه غیر از اِنَّما بستن خوشا مثل شهیدانِ مدافع زندگی کردن به سر سربند یا مهدی و یابن المصطفی بستن ........ . دست ببر بر آسمان، تا مگر از دعای تو یا نگرم به ماه رخ، یا شنوم صدای تو روی به هر طرف کنی، نور دو دیده‌ی منی پای به هر کجا نهی، قلب من است جای تو من که رُخَت ندیده‌ام، دل رَوَد از دو دیده‌ام وای بر آنکه بنگرد بر رخ دلربای تو یا به دو دیده‌ام بنه پای ز لطف و مرحمت یا بگذار لحظه‌ای دیده نَهَم به پای تو سلسه‌ی فراق را باز نمی‌کند کسی از دل زار من مگر دست گره‌گشای تو ناز غم تو می‌کشم، هر چه کنی بدان خوشم صاحب من توییّ و من خلق شدم برای تو اشک به دیده کو به کو، بلکه شوند روبرو گریه‌ی های‌های من، خنده‌ی بی‌ریای تو گردن من به بند تو، تا چه بُوَد پسند تو خرّمم از ولای تو، سرخوشم از بلای تو زخم بزن که مرحمت، کار مسیح می‌کند درد بده که گشته‌ام شیفته‌ی دوای تو أَيْنَ مُعِزُّ الْأَوْلِيا؟! یوسف فاطمه بیا! تا ببرد دل از همه، روی خدانمای تو ای به وجود قائمه، چشم و چراغ فاطمه بیا که سایه افکند بر سر ما لوای تو «میثم» کوی تو منم که پیشتر ز بودنم تو بودی آشنای من، من شدم آشنای تو ✍
. بسم الله الرحمن الرحیم ◾ انا لله و انا الیه راجعون استاد و شاعر اهل بیت علیه السلام برادر ارجمند جناب آقای درگذشت برادر گرامیتان، جانباز دفاع مقدس و برادر شهید، آقای محمدعلی حسین پور علوی در نیمه‌ی ماه مبارک رمضان که ماه رحمت و برکت و مغفرت است ، همراه با امید به فضل عمیم الهی موجب تالم و تاسف گردید. به شما و خانواده معزی تسلیت عرض نموده و به برکت این ماه نورانی برای آن مرحوم رضوان و غفران و برای بازماندگان صبر و اجر مسئلت دارد. الله یحشرها مع النبی و اله ۲۶ اسفند ۱۴۰۳ .
. تو زمین خوردی و خوردند زمین اهل حرم شانه خالی مکن از بار سفر ، همسفرم انقدر تیر به تو خورده که پاشیده شدی شده اعضای تو پاشیده شبیه جگرم حال من مثل غریبی ست برادر مرده مثل فرق تو شکسته ست برادر ، کمرم بخداوند که غارت زده ام بعد از تو سرم آماده ی ذبح است ، فتاده سپرم آسمان بر سرم آوار شده میبینی ؟ تکه تکه به زمین ریخته ای ، ای قمرم دوش تو جای رقیه ست پر از تیر شده رحم بر چشم تر او کن و بر چشم ترم با جوانان بنی هاشم علی را بردم دست‌ْتنها تن پاک تو چگونه ببرم سفت کردند خواتین گره معجر را همه دلشوره گرفتند ز طرز خبرم علیرضا وفایی خیال ............. امیرالمومنین نَفَسم تشنه‌ی این راز و نیاز است هنوز دلم افروخته از سوز و گداز است هنوز هر چه از غربت مولا بنویسیم کم است شرح این قِصه‌ی پُر غُصه دراز است هنوز متولد شده در کعبه ولی در مکه بردن نام علی مسئله‌ساز است هنوز در خودش عطر قدم‌های علی را دارد تَرَکِ کعبه اگر چشم‌نواز است هنوز شیعه را می‌کُشد این داغ که صدها سال است مدفن فاطمه در چنگ حجاز است هنوز در مسیر علی و فاطمه جان می‌بازیم ما برای حسنش نیز حرم می‌سازیم ✍ .
90.22M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
جز با زلالِ نورِ الهـی نسب نداشت ذکری به غیر نام علی روی لب نداشت دردی به غیرِ غربتِ شاهِ عرب نداشت هرگز کسی شبیه به این زن ، ادب نداشت آماده کرده بود سپر های خویش را تعلیم داده بود پسر های خویش را تا پاسـدار خیمه ی آل عـبا شوند با راه و رسم عشق و جنون آشنا شوند هم داستان ماه ترین ماه ها شوند مردان پاکـباخته ی کربلا شوند ام البنین که چار یل بی قرینه داشت تنها مدال عشق علی را به سینه داشت تا روز حشر مکتب او مکتب علیست لب وا نکرد و دید که جان بر لب علیست او آشنای تاب و تبِ هر شب علیست با افتخار ، خادمه ی زینب علیست بر سفره ای که داشت فقط آب و نان جو لبریز بود از مـیِ اِیّـاکَ نـَعْبُدو سر مست بود از خمِ اِیّاکَ نَسْتَعین بی شک رسیده بود به سرمنزلِ یقین ام البنین چه کرد زمانی که شاه دین یعنی عزیزِ فاطمه افتاد بر زمین با اینکه بعدِ روزِ دهم یک پسر نداشت یک لحظه از حسین و حسن دست بر نداشت آغاز روضه بود نظر کردنش به آب شرمنده بود مثل ابالفضل از رباب مثل رباب ماند پس از آن در آفتاب ای کاش رفته بود علی اصغرش به خواب هرچند مثل حضرت زینب صبور شد آنقدر گریه کرد از این غم که کور شد الحق که جایگاهِ علی را شناخته در کوره ی محبتِ مولا گداخته هرگز به زرق و برقِ جهان دل نباخته با نانِ خشک و خالی این خانه ساخته ما تشنه ایم تشنه ی لحنِ حماسی اش صد مرحبا به این همه زهرا شناسی اش از راه دور ، محو تماشای کربلا است دلواپسِ عمیق ترین جای کربلا است آموزگارِ حضرت سقای کربلا است او مادرِ شهید ترین های کربلا است این زن که خاک را به نظر کیمیاکند آیا شود که روزیِ ما کربلاکند
حاج محمدرضا طاهری و کربلایی حسین طاهری12_Taheri_MiladEmamAli_97011006_(www.rasekhoon.net).mp3
زمان: حجم: 4.89M
روی خاک افتاده بودم ، نردبان می خواستم هم زمین می خواستم هم آسمان می خواستم گاه در افلاک و گاهی نیز در اعماق خاک این دو را یک عمر یک خط در میان می خواستم اشهد ان علی تا گفت در گوشم پدر گریه کردم ، جای لالایی اذان می خواستم بر زمین می خوردم و با یا علی پا می شدم لحظه ی برخاستن از او توان می خواستم آن یتیم کوفی ام که از زمان کودکی از سر این سفره تنها آب و نان می خواستم عشق او از هر دو عالم بی نیازم کرد و حیف آنچه را خود داشتم از دیگران می خواستم خوش به حال من که از آغاز شعر و شاعری از زلال اشک او طبع روان می خواستم پر توقع نیستم اما نمی دانم چرا برترین گنج خدا را در جهان می خواستم شک ندارم حاصلی غیر از پشیمانی نداشت هر که را غیر از امیرمومنان می خواستم ✍ .
. عج شبیهِ خیمه تو در جهان عِمارت نیست سحر به خانة تو در زدن ، مِرارت نیست لباس سلطنت ما لباس نوکری است اگر غلام نباشیم ، جز حِقارت نیست میان هیئت تان دائم الوضو شده ایم کسی که گریه کُنت مانده بی طهارت نیست پدربزرگ مرا ، سفره ات بزرگش کرد تنور خانة او ، بی تو پُر حرارت نیست « رفیق ! کار خودت را گره نزن به کسی بجز امام زمان ، هیچکس کنارت نیست » گذشت ماه محرم ، گذشت کن از من بخر مرا و ضرر کن ، در آن خِسارت نیست دلم گرفته برای اذان شهر نجف مرا فدای علی کن ، اگر جِسارت نیست دوباره تشنه شدم ، تشنة ضریح حسین که غیر بوسه به خاک حرم بِشارت نیست خرابی دل ما را خودت دُرُستش کن مگو که قسمت ما ، اربعین زیارت نیست هلال کوفه رسیده به شام ، وای از شام کجاست عمه تان ، شأن او اِسارت نیست سنان و شمر ، دو تایی خجالتش دادند که رقصِ سر ، روی نیزه بجز شرارت نیست « برو سنان طَلَبَت را گرفته ای ز حسین میان قافله چیزی برای غارت نیست ......... . بیابان در بیابان در بیابان گریه می‌کردم تمام راه را از تو چه پنهان گریه می‌کردم تمام راه را با حرمله طی کرده‌ام بابا کمان در دست او بود و کماکان گریه می‌کردم خبر دارم که می‌دانی مرتب زجر می‌دیدم پیاپی زخم می‌خوردم، فراوان گریه می‌کردم صدای گریه‌هایم زجر را آزار می‌داد و هراسان بی صدا با چنگ و دندان گریه می‌کردم تو روی نیزه‌ها غرق تلاوت بودی اما من بدون وقفه با صوتت به قرآن گریه می‌کردم سرت خورشید بود و در میان آسمان بودی ولی من ابر بودم مثل باران گریه می‌کردم نمی‌خندند لب‌هایی که با آن ذکر می‌گفتم نمی‌بینند چشمانی‌ که با آن گریه می‌کردم در آن ساعات پایانی شبیه مادرم زهرا چه مشکل راه می‌رفتم، چه آسان گریه می‌کردم ✍ ...... 📋 شبیه خیمه‌ی تو در جهان عمارت نیست (ع) با نوای حاج سید رضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ شبیه خیمه‌ی تو در جهان عمارت نیست سحر به خانه‌ی تو در زدن مِرارَت نیست لباس سلطنت ما، لباس نوکری است اگر غلام نباشیم جز حقارت نیست میان هیئت تو، دائم الوضوء شده‌ایم کسی که گریه‌کنت مانده بی‌طهارت نیست پدربزرگ مرا سفره‌ات بزرگش کرد تنور خانه‌ی او بی‌تو پُر حرارت نیست رفیق کار خودت را گره نزن به کسی به جز امام زمان هیچ کس کنارت نیست گذشت ماه مُحَرَّم، گذشت کُن از من بخر مرا و ضرر کن، در آن خسارت نیست دلم گرفته برای اذان شهر نجف مرا فدای علی کن اگر جسارت نیست دوباره تشنه شدم، تشنه‌ی ضریح حسین که غیر بوسه به خاک حَرَم بشارت نیست خرابیه دل ما را، خودت درستش کن مگو که قسمت ما اربعین‌ زیارت نیست هلال کوفه رسیده به شام وای از شام کجاست عمه‌یتان، شأن او اسارت نیست سنان و شمر دوتایی خجالتش دادند که رقص سَر روی نیز به جز شرارت نیست برو سنان طلبت را گرفته‌ای ز حسین میان قافله چیزی برای غارت نیست ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 📋 بابا می‌خوای یه ذره جلوت راه برم (س) ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ آقا به یه نفری پول داده و همچین که وارد شهر شام شدند، همچین که دید آقا رو شناخت پول بهش داد گفت:« میشه یه درخواستی ازت بکنم»؟! - جونم آقا! - اگه میشه این پولها رو بده به کسایی که نیزه‌ها رو حمل می‌کنند بگو نیزه‌ها رو جلو‌تر ببرند اینا کمتر به این زن و بچه نگاه کنند. بابا می‌خوای یه ذره جلوت راه برم ببینی راه رفتن من و می‌بینی یاد چی میوفتی؟! یاد چه کسی میوفتی؟! همه دیدن این سر رو گذاشت توو طَبَق یه دست به کمرش گرفت، شروع کرد دور خرابه راه بره هی می‌گفت:« بابا! پاهام خیلی درد می‌کنه، صورتم خیلی می‌سوزه، بازوم خیلی وَرم کرده. بابا! اصلا بزار نشونت بدم ببین پهلوم جای پای اون نامرد روشه. بابا جان! اصلا به موهام نمی‌تونم دست بزارم آخه هر وقت می‌خواست من و سوار ناقه کنه من و بغل نمی‌کرد، موهای من و می‌گرفت». ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 📋 همه‌ی خرابه غرق غم شده همه‌ی خرابه غرق غم شده یه شیرین زبون دیگه کم شده یه امامزاده توی خرابه موند حالا دیگه خرابه حَرَم شده طفل دلشکسته کی دیده بگه یه سه ساله خسته کی دیده بگه شایدم دیده باشه کسی ولی تشییع نشسته کی دیده بگه عمه دست غم روی کمر داره از کبودیِ تنش خبر داره رباب از رو تجربه بهش می‌گفت قبرش و عمیق بِکَن خطر داره کاش ماهم به فکر آینده بودیم قبر بچه‌م و عمیق کَنده بودیم کاش لحد براش می‌ذاشتیم و حالا کمتر از شیرخواره شرمنده بودیم رفت و بین بچه‌ها جاش خالیه توو نماز جماعتا جاش خالیه وقتی که چهلم باباش میشه اربعین توو کربلا جاش خالیه .