هدایت شده از بهشت ثامن الائمه
سری دوم عکس های هیات الرضا (ع)
اینجا بهشت روی زمین هیات الرضا است🌱
#هیات_الرضا(ع)
#محرم
#موسسه_بهشت_ثامن
هدایت شده از بهشت ثامن الائمه
سری اول عکس های هیات الرضا (ع)
اینجا بهشت روی زمین هیات الرضا است🌱
#هیات_الرضا(ع)
#محرم
#موسسه_بهشت_ثامن
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اصغر(ع)من کی به زبان آمده،
حرمله با تیر و کمان آمده...💔
#دهه_محرم🏴
#کانون_فرهنگی_امام_مهربانی_ها✨
@emame_mehrabaniha
35.28M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سلام و عرض ادب
الحمدلله امسال با عنایت مادر سادات حضرت زهرا (س) و کمک شما عزیزان توانستیم بیرق عزای سیدالشهدا را در شهرمان علم کنیم.
در روز های آینده نیز پذیرای نذورات شما عزیزان هستیم.🌹
جهت مشارکت در برگزاری مراسم در روز های آینده ،کمک های خود را به شماره حساب زیر واریز کنید.
۶۰۳۷۷۰۱۵۴۲۱۴۹۲۰۵
(با نگه داشتن روی شماره کارت کپی میشود)
شماره تماس: ۰۹۳۸۵۰۳۶۴۴۶
خانوم امیری
#محرم
#کانون_فرهنگی_امام_مهربانی_ها
@emame_mehrabaniha
#روضههای_یک_جملهای
توی راه هئیت که میرفتم داشتم به این فکر میکردم که کربلا دو بابالحوائج داشت. بابالحوائج بودن سقا را درک میکردم ولی از علت بابالحوائج بودن شش ماه خبری نداشتم.
مطالب را میخواندم و به دلم نمینشست، مطلبی که با دل خودت بازی نکند با دل مستمع هم بازی نخواهد کرد.
وارد هیئت شدم و توی همین فکرها بودم که چشمم افتاد به تزئینات پشت سخنران. نگاه مادی ماجرا این بود که برش لیزری گران بود و امشب نوشته شب تاسوعا را زده بودند.
ولی جمله پشت سخنران برایم معنی دیگری داشت. انگار جواب همان سوال توی راهم بود. سخنرانی تمام شد. رسیدیم به روضه عطش. جایی که رباب تشنهتر بود برای دادن فدایی به پای معشوق.
جایی که رباب دلش شکسته بود که همه برای حسین، خرج شدن به جز رباب.
نگاهی به زنان توی خیمه انداخت. از صبح امخلف، ام وهب، بحریه، نجمه، زینب و حتی امالبنین که نیامده فدایی داده. ولی رباب...
علیاصغر توی بغلش بود، شاید.
نگاه کرد به دستهایش،
کاش همقد علمدار بودی علی...
کاش لشگر دشمن را بهم میریختی.
کاش قد میکشیدی
تا در راه معشوقم حسین
فدایت کنم، میوه دل رباب ..
علیاصغر رباب که روی دستهای امامزمانش بالا رفت...
اندازه علمدار لشگر را بهم ریخت...
صدای همهمه بلند شد.
ما برای کشتن طفل ششماه نیامده بودیم؟!
لشگر از هم پاچید،
علیاصغر رباب
سند مظلومیت حسین بود.
عمرسعد معلون بهم ریخت،
فریاد زد: حرمله بزن...
پدر یا پسر؟
آن علمداری که لشگر را بهم ریخته.
تیر سهشعبه را حرمله
برای علمدارها کنار گذاشته بود.
رباب به آرزویش رسید...
علیاصغر (ماهترین علمدار حسین) شده بود.
پس این جمله بین شب ۷ و شب ۹ مشترک بود، همان طور که بابالحوائجی....
روضه انقدر احساسی نبود. مداح هم خواند جمعیت گریه کردند ولی نسوختند.
گاهی وقتها یک خط روضه برای آتش گرفتن قلب انسان کافیست.
مادری تنپوش علیاصغر تن کودکش کرده بود و مداح خواست که بلندش کند تا جمع بچه را ببینند. مادر یک خط گفت که برخلاف تمام روضههای علیاصغر نه صدای گریه بچه داشت و اشک ریز ریز مادر ولی از هر روضهای جمعیت را بیشتر سوزاند: (بچهام خوابه، بلندشم میترسه...)
#یا_علی_اصغر
#یا_باب_الحوائج
#روز_نوشت
🆔 @bibliophil
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دردانه بود بلاخره! کوچکتر از همه.. درستش هم همین بود که گرامیترش بدارند! شش ماه پیشتر ، تا چشم باز کرد خودش را در آغوش حسین«ع» یافت و همان وقتی که پدر او را دورِ سرِ رباب میگرداند، همه چشمها خیره به قنداقهاش مانده بود. همهمهای شیرین در خانهی حسین«ع» به پا بود.
رقیه دور اتاق میدوید و گاه شعر میخواند و قد میکشید بلکه بتواند لحظهای قنداقه را از پدرش بگیرد و کنجکاوی کند! زینب «س» صدقه پرِ شالِ رباب میگذاشت و شیرِ تازه دوشیده برایش در پیاله میریخت. میان علی اکبر «ع» و سجاد «ع» بحثی بود که چشم و ابروان علی کوچک به که رفته؟ و عباس «ع» در نهایتِ ادب مقابل درب اتاق ایستاده بود و با چشمی که از شوق حسین «ع» را تار میدید ، زیر لب آیه الکرسی میخواند. هر از چند گاهی هم میپرسید: «برای قوتِ رباب «س» یا نور چشممان علی «ع» چه چیزی مهیا کنم بهتر است؟»
حالا هم همهمه و هلهله به پا بود. وقتی که دست و پا زد خودش را در اغوش حسین «ع» یافت و باز هم همه چشمها خیره به قنداقهاش مانده بود. سینهاش به سینهی حسین «ع» چسبیده و به روی چشمهای نیمه بازش غبار نشسته بود. انگار که از ساعتها قبل خوابیده باشد، گرامی تر از دیگر برادر هایش زیر سایهی عبای پدر برمیگشت. دردانه بود بلاخره...❤️🩹
#دهه_محرم🏴
#گزارش_ویدیویی📹
#کانون_فرهنگی_امام_مهربانی_ها✨
@emame_mehrabaniha
•بســم الله الرحمن الرحیم•
_گزارش تصویری شب هشتم محرم۱۴۴۶🖤_
#دهه_محرم🏴
#کانون_فرهنگی_امام_مهربانی_ها✨
•🕊🥀•
_حاضرمجانبدهمتاکهببینمحرمت
جانعالمبهفدایحرممحترمت:)🖤
#دهه_محرم🏴
#گزارش_تصویری📷
#رواق🧷
#کانون_فرهنگی_امام_مهربانی_ها✨
@emame_mehrabaniha
•🕊🥀•
_پدر پیر شده تا که تو رعنا شده ای،
خون دل خوردم علی تا که تو آقا شده ای🙂❤️🩹
#دهه_محرم🏴
#گزارش_تصویری📷
#رواق🧷
#ارتباطات✍
#کانون_فرهنگی_امام_مهربانی_ها✨
@emame_mehrabaniha
•🕊🥀•
_گام زیبای صدای تو از عاشورا ماند،
کرده تقلید اذان تو مؤذن زاده..!💔
#دهه_محرم🏴
#گزارش_تصویری📷
#دیوار_نگار📜
#کانون_فرهنگی_امام_مهربانی_ها✨
@emame_mehrabaniha
•🕊🥀•
_نماز یعنی :
غرق شدن در عظمت خدا،
نماز روشنی روح و روان است..!🦋
#دهه_محرم🏴
#گزارش_تصویری📷
#انتظامات🧕
#کانون_فرهنگی_امام_مهربانی_ها✨
@emame_mehrabaniha