12.82M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 از شب اول حواست باشه
🔺 عاشورا شب ثبت نام نیست
🎙 #حجت_الاسلام_میرزامحمدی
بسم الله الرحمن الرحیم
به این عکس خیره بشویم تا بدانیم دست خدا بر سرماست.
اگر شهر سقوط کرد مراقب باشیم اعتقاد و اخلاقمان سقوط نکند.
بازهم باید عمار بود، بدانید به قله ها نزدیک شدیم.
نگاه تمدنی باقیست و دست در دست هم مسیر را می پیمائیم.
نقش جامعه پردازیمان را ادامه دهیم.
اللهم عجل لولیک الفرج.
و ثبت لی قدم صدق عندک مع الحسین علیه السلام و اصحاب الحسین علیه السلام.
#فیش_روضه
#شماره۱
#ماه_محرم
#حضرت_مسلم_علیه_السلام
🩸سنگ و آتش، به درون خانه طوعه انداختند و بدین وسیله، سفیر امامحسین عليهالسلام را از خانه بیرون کشیدند …
در نقلها آمده است:
🥀 ... سپیده دم بود که لشکریان ابن زياد لعین به درِ خانه طوعه آمدند. وقتی که مسلم عليهالسلام صدای پای اسبان و همهمه لشکریان را شنید
📋 فتَبَسَّمَ مُسلِمٌ رَحِمَهُ اللّهُ، ثمّ قالَ: يا نَفسُ! اَخرِجي إلى الْمَوتِ الَّذي ليسَ مِنهُ مَحيصٌ
▪️حضرت مسلم علیه السلام تبسمی نمود و گفت: ای نفْس!به پا خیز و مرگ را در آغوش بگیر که هیچ گریزی از آن نيست.
🥀 طوعه عرضه داشت: ای آقای من! خودت را آماده مرگ ساختهای؟ حضرت فرمود:دآری به خدا، چارهای از آن نيست.
📋 وَالْقُومُ يَرمُونَ الدّارَ بِالْحِجارَةِ، و يَلهَبونَ النّارَ في نَواحِي الْقَصَبِ
▪️لشکریان از بیرون خانه ، خانه را به زیر بار سنگ گرفتند و سر نیزه ها را آتش زده و به داخل خانه انداختند.
📋 فقالَ:يا اُمّاهُ أخْشیٰ أن يَهجُموا عَليَّ، و أناْ في داركِ
▪️حضرت مسلم رو به طوعه کرد و فرمود: مادرجان! میترسم که بر من هجوم آورند و من در خانهات باشم!
(گويا مسلم به یاد آتش زدن خانه زهرای مرضيه سلاماللهعلیها افتاد و نمیخواست دوباره یک زن را بین آتش و دود، گرفتار کنند)
📋 ثُمَّ إنّه عَمَدَ إلى الْبابِ، وَ قَلَعَها، و كانَ ضَخِمَ السّاعِدَيْنِ و إذا الْتَقَىٰ مَعَ الْفَوارِسِ يَقومُ شَعرَ بَدَنِهِم مِن بَينِ ثِيابِهِم
▪️از جا بلند شد و به سمت در رفت و در خانه را از جا کَند و از خانه خارج شد.
بازوان او به گونهای بود که لشکریان تا که با او مواجه شدند ،موی تنشان چنان راست شد که از لباسشان بیرون زد.
🖇 در وصف شجاعت و قدرت حضرت مسلم بن عقیل علیهما السلام نوشتهاند:
📖 كانَ مِن قُوَّتِهِ أن يَأخُذَ الرَّجُلَ بِيَده، و يَرمِي به مِن فَوقِ الْبَيتِ
▪️آنگونه قدرت داشت که با دستانش مردی را بلند میکرد و به پشت بام خانه میانداخت.
برگرفته از:
📚مقتل أبي مخنف،ص۳۳
📚الفتوح،ابن اعثم، ج۵ ص۹۲
📚تاريخ طبرى، ج۷ ص۲۹۲۱
📚أسرار الشّهادة، ص ۲۲۵
📚معالى السّبطين، ج۱ ص۲۳۵
✍ وقتی نفس از سینه بالاتر نیاید
جز هِق هِق از این مردِ غمگین بر نیاید
خیلی برایِ آبرویم بد شد اینجا
آنقدر بد دیدم که در باور نیاید
در را خودم بر رویِ دشمن باز کردم
گفتم به طوعه تا که پشت در نیاید
سوگند خوردم در مدینه بعدِ زهرا
خانومِ خانه پشتِ در دیگر نیاید
دیر است اما کاش میشُد تا عقیله
شهرِ تنور و خار و خاکستر نیاید
بر پُشتِ دستم میزنم دیدی چه کردم
هرکس بیاید مادرِ اصغر نیاید
ای کوفه با تو آرزویم رفت از دست
بی آبروها آبرویم رفت از دست
در کوچهها بر خاکها رویم کشیدند
در را شکستند و به پهلویم کشیدند
در پیشِ زنهاشان غرورم را شکستند
با پا زدنهاشان غرورم را شکستند
از بس که زخمم میزدند از حال رفتم
بینِ جماعت بودم و گودال رفتم
عمامهی من را که غارت کرد نامرد
با نیزهای آمد جسارت کرد نامرد
دو کودکم دیدند بر جانِ من اُفتاد
دو کودکم دیدند دندانِ من اُفتاد
طفلانِ من دیدند طفلانت نبینند
آقا جسارت را به دندانت نبینند
با سنگهای خود سرِ من را شکستند
انگشتِ بی انگشترِ من را شکستند
ای کاش میشُد لحظهی آخر نیاید
یا ساربان دنبالِ انگشتر نیاید
وای از دلِ زینب چه میآید سرِ او
وقتی که انگشتر زِ دستت در نیاید
یا لااقل دنبالِ این هشتاد خانوم
نامحرمی با خیزرانِ تَر نیاید
بالا سرت وقتی که گودالت شلوغ است
هرکس بیاید کاشکی مادر نیاید
شیخ علی قجری
🌐@dorenabhydar
بسم الله الرحمن الرحیم
#فیش_روضه
#شماره۲
#ماه_محرم
#حضرت_مسلم_علیه_السلام
حلقه اتصال:
یکی از کسانی که امام زمانش رو خوب شناخت، معرفت به جایگاه امامش پیدا کرد و به احسن وجه از او اطاعت کرد، جناب مسلم بن عقیل بود.
که تا پای جان، پای عهدی که با امام زمانش یعنی سیدالشهدا بسته بود، ماند.
اولین کسی بود که خودش و زن و بچهاش را در راه ابی عبدالله فدا کرد.
کسی بود که وقتی سیدالشهدا او را به سمت کوفه فرستاد فرمود: « انی باعث الیکم باخی مسلم »
من برادرم رو به سمت شما فرستادم.
همون آقاییه که اونقدر به اهل بیت نزدیک شد که اهل و جزئی از خاندان پیغمبر شد و در راه دین خدا ایستادگی کرد و به شهادت رسید.
____
صلی الله علیک یا مسلم بن عقیل
السلام علیک ایها العبد الصالح المطیع لله و لرسوله و لأمیرالمومنین و الحسن و الحسین علیهمالسلام
_____
شعر:
در سلام نماز مغرب بود
مسجد از ازدحام خالی شد
واژه های کلام مردم شهر
از علیک السلام، خالی شد
( مسلمی که یه روز تو کوفه ۱۸ هزار نفر باهاش بیعت کردن، کار به جایی رسید که دیگه کسی جواب سلامشم نمیداد///// این جواب سلام ندادنا سابقه داره)
بین پس کوچه های نامردی
کوفه تنها گذاشت مردش را
( دارم روضه مسلم و می خونم که تو کوفه تنهاش گذاشتن أما نمیدونم چرا دلم مدینه است کنار اول مظلوم عالم امیرالمومنین، که یه روزی همه فراموشش کردن)
هیچکس بار آن مسافر را
از سر شانه اش پیاده نکرد
وای بر حال منبر کوفه
که از آن مرد استفاده نکرد
کلماتِ که "این چه کاری بود؟"
دائماً راهی صدایش بود
( وسط معرکه یه وقت دیدن مسلم زده زیرگریه.. چی شد؟؟ اگر تو عرب چند تا جنگاور سراغ داشته باشیم، یکیش تویی چرا گریه میکنی؟؟ فرموده باشه: آخه گریه ام برا خودم نیست، گریه ام برا اون آقاییه که دست زن و بچه شو گرفته داره میاد، من بهش گفتم بیا)
التماسی شبیه "کوفه میا"
سر سجاده ی دعایش بود
____
نمایه: « کوفه میا»
خیلی نگران بود مسلم، اشک میریخت ، آخه خودش نامه داد،« آقا بیا»، کوفه منتظرته، مردم کوفه عاشقتن
اما حالا ببینه دستاشو بستن، دارن میبرن بالای دارالاماره
نگاهش به یکی افتاد ، فرمود دوتا پیغام دارم ببر برا آقام حسین:
اول اینه که به آقام بگو وقتی این پیغام به دستت رسید بدون کار مسلم تمام شد مسلمو کشتن
پیغام دومم اینه که به آقام بگو: « ارجع باهل بیتک..» ( مناقب ۴/ ۹۳) یعنی به آقام بگو برگرده مدینه، کوفه نیاد، چرا آخه کوفه وفا ندارد، کوفی بی مروت شرم و حیا ندارد ( آقا نگران زن و بچه اتم، آقا اینجا سنان داره، اینجا خولی داره، اینجا زجر داره)
آقا اینا تنهات میزارن،
( کجا رو میدید مسلم؟) همون ساعتی که:
نه ذوالجناح دگر تاب استقامت داشت
نه سیٌدالشٌهداء بر جدال طاقت داشت
______
اما این فقط مسلم نبود که تنهاش گذاشتن، دستهاشو بستن، جواب سلامشم نمیدادن
من یه آقایی رم میشناسم مدینه، اسد الله بود، یل خیبر بود، نام آوران عرب وقتی اسمش رو میشنیدند می لرزیدن
اما همین آقا یه وقت ببینه: ( سبک بارون کربلا )
آتیشه خونمون
چقدر هیزم ریختن پیش خونمون
یعنی اینجا بازم میشه خونمون
آتیشه خونمون
حورا رو میزنن
چشمو میبندن هر جا رو میزنن
علی میبینه زهرا رو میزنن
حورا رو میزنن
___
الا لعنة الله علی القوم الظالمین...
🌐@dorenabhydar
14.45M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❁﷽❁
📺 #کلیپ_تصویری #محرم
💢 اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللّهِ الْحُسَیْن
🔺 مادر تمام نوکرها
🎤 حجت الاسلام #استاد_میرزامحمدی
🕌 موسسه علمی فرهنگی
حداث الحسین علیهالسلام
• ۱۴۰۲.۰۴.۲۵
✔ [ @huddath_al_hussain_ir ]
🌴🌴🌴🌴🌴▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
#روضه ورود به ماه محرم
#روضه امام حسین (ع)
بسم الله الرحمن الرحیم
یا رحمن یا رحیم
اَلسَّلامُ عَلَیْكَ یا اَبا عَبْدِ اللَّهِ اَلسَّلامُ عَلَیْكَ یَابْنَ رَسُولِ اللَّهِ اَلسَّلامُ عَلَیْكَ یَابْنَ اَمیرِالْمُؤْمِنینَ وَابْنَ سَیِّدِ الْوَصِیّینَ اَلسَّلامُ عَلَیْكَ یَابْنَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِساءِ الْعالَمینَ اَلسَّلامُ عَلَیْكَ یا ثارَ اللَّهِ وَابْنَ ثارِهِ وَالْوِتْرَ الْمَوْتُورَ اَلسَّلامُ عَلَیْكَ وَ عَلَى الْاَرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِنائِكَ عَلَیْكُمْ مِنّى جَمیعاً سَلامُ اللَّهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَالنَّهارُ یا اَبا عَبْدِ اللَّهِ
ْ اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ وَ عَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلی اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلی اَصْحابِ الْحُسَیْن
⬅️اجر و مزده شما برادران و خواهران عزاداران با بی بی دوعالم فاطمه (س)انشاالله به آبروی ابا عبدالله در هر گوشه ای از این مجلس ومحفل نشسته اید حاجت روا بشید شفای همه مریضها انشاالله همه اموات فیض ببرند
اما یا اباعبدالله آقاجان
قربون اسمت بشم ..."قربون لقبت" دیگه کاروان داره نزدیک میشه به کربلا ."خوش به حال اونایی که فدای تو شدن،خوش به حال اونایی که جون دادن تو راه تو اقاجان...." خوش به حال اونایی که آخرین کلامشون وقتی تو خون غلتیدن یا اباعبدالله بوده خوش به حال کسانی که حالا کربلا هستند
عزیزان کاروان امام حسین دیگه چند روزه از مکه حرکت کرده به سمت کربلا کم کم روز به روز نزدیک میشه به کربلا دیگه بوی محرم به مشام می رسدبگیم حسین جان خدا را شاکریم که امسال هم زنده ایم که درعزاداری شما شرکت کنم خیلی بین من شما بودند ولی حالا جایشان خالیست از این مجلس ومحفل فیض ببرند انشاالله آقا زمانی دستمان را بگیرد که دست مااز همه جا کوتاست شب اول قبر آقا به فریادمان برسه حالا دلها آماده شد روضه ورود کاروان امام حسین به کربلا رو برات بخونم همه اموات فیض ببرند
♦️ای اشک کجایی که غم از راه رسید
♦️اندوه عظیم و ماتم از راه رسید
♦️یک سال گذشت و باز یک بار دگر
♦️پلکی زدی و محرم از راه رسید
⬅️قافله دارد به کربلا می آید. یک وقت رسیدند به جایی که دیدند اسب آقا امام حسین (ع) قدم از قدم بر نمی دارد. آقا اسبش را عوض کردند دیدند راه نی رود. چند اسب عوض کردند. یک وقت جوان ها گفتند: آقا! چرا این اسب ها راه نمی روند؟ فرمود: ببینید از این عرب های باده نشین کسی هست در این سرزمین که اسم این سرزمین را بلد باشد.یک پیرمردی را آوردند. پرسیدند: آیا اسم این زمین را می دانی؟ گفت؟ آری آقا؛ این زمین چند اسم دارد. قادسیه، غاضریه، شاطی ء الفرات، فرمود: این زمین اسم دیگری هم دارد؟ گفت: این جا را نینوا هم می گویند. هنوز آن اسمی که امام حسین(ع) دنبالش می گردد آن عرب نگفته است. فرمود:آی مرد! این زمین اسم دیگری ندارد؟ گفت: چرا این جا را کربلا هم می گویند،فرمود:آی جوانها بارها را پایین بیاورید،بار منزل رسید.
🔶آی زمین کربلا من ارمغان آورده ام
🔶درّ کوچک اصغر شیرین زبان آورده ام
⏪نوبت رسید به پیاده کردن زینب؛ بنی هاشم کوچه باز کردند با چه عزت و احترامی عقیله بنی هاشم رو پیاده کردند؛ آی روزگار؛ حتی کسی اینجا سایه زینب رو ندیده؛ تاریخ نوشته تا کربلا احدی قامت زینب رو ندیده بود، چشمی نبود که زینب رو تا کربلا دیده باشه اما بعد کربلا ورق برگشت؛ یابن الحسن ببخش من رو؛ دیگه چشمی نبود که ناموس حسین رو ندیده باشه؛ حسین؛
حسین آرام جانم ..حسین روح روانم
الا لعنة الله علي القوم الظالمين و سيعلم الذين ظلموا اي منقلب ينقلبون
التماس دعا
احمد بهزادی
🌴🌴🌴🌴🌴🌴▪️▪️▪️▪️▪️
1403/4/12
#ورود_محرم
34.71M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎙 با نوای استاد میرباقری
▪️باز این چه شورش است که در خلق عالم است
باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است
▪️باز این چه رستخیز عظیم است کز زمین
بی نفخ صور خاسته تا عرش اعظم است
▪️این صبح تیره باز دمید از کجا کزو
کار جهان و خلق جهان جمله در هم است
▪️گویا طلوع میکند از مغرب آفتاب
کاشوب در تمامی ذرات عالم است
▪️گر خوانمش قیامتِ دنیا بعید نیست
این رستخیز عام که نامش محرّم است
▪️در بارگاه قدس که جای ملال نیست
سرهای قدسیان همه بر زانوی غم است...
▪️کشتی شکست خوردهٔ طوفان کربلا
در خاک و خون طپیده میدان کربلا
▪️گر چشم روزگار بر او زار میگریست
خون میگذشت از سر ایوان کربلا
▪️نگرفت دست دهر گلابی به غیر اشک
زآن گل که شد شکفته به بستان کربلا...
▪️زان تشنگان هنوز به عیوق میرسد
فریاد العطش ز بیابان کربلا
▪️از آب هم مضایقه کردند کوفیان
خوش داشتند حرمت مهمان کربلا...
#حضرت_زینب « شب دوم محرم»
حلقه اتصال: انقلابی بودن حضرت زینب
یکی از کسانی که خوب امام زمانش رو شناخت و انقلابی تا پای جان از او دفاع کرد و اصلا انقلاب برادر رو کامل کرد، حضرت زینب سلام الله علیها بود.
سخنرانیها و خطبههای ایشان در جریان اسارت در مجلس ابن زیاد و یزید علیهما اللعنه گواه عمق علم و ایمان و بصیرت ایشان است.
حضرت زینب سلام الله علیها کسی است که یزید ملعون پس از واقعه شام در شأن ایشان میگوید: ان هولاء ورثوا العلم والفصاحه
روز دوم محرم که روز ورود کاروان سیدالشهدا به کربلاست رسمه که در این روز روضه حضرت زینب سلام الله علیها خوانده میشود
وقتی کاروان سیدالشهدا تو این روز به کربلا رسیدند مرکب سیدالشهدا از حرکت ایستاد.
امام به زهیر فرمودند اینجا کجاست؟
ظهیر گفت: طف، قازریه و...
امام فرمود نام دیگری هم دارد؟ ( کانه ابی عبدالله منتظر یه اسمه خاصه)
ظهیر گفت یکی دیگر از نامهای این سرزمین `` کربلاست``
همین که گفت کربلا آقا فرمود: اعوذ بالله من الکرب و البلاء
پناه به خدا از سرزمین کربلا
بعد آقا دستور دادن علویات خصوصاً حضرت زینب رو با یک اجلالی از محملها پیاده کردند.
قمر منیر بنی هاشم حضرت ابالفضل علیه السلام جلو آمد،پاهاشو رکاب کنه، حضرت علی اکبر خودشو رسوند، حتی در برخی از کتب تاریخی نقل شده خود ابی عبدالله آمدند و برای ایشان رکاب گرفتند تا از محمل پیاده بشوند.
___________
السلام علیک یا زینب یا بنت سید الانبیا ء
السلام علیک یا بنت صاحب الحوض و اللوا ء
السلام علیک یا بنت فاطمه الزهرا و خدیجه الکبری
___________
کاروانی پر از ستاره و نور
کاروانی پر از عزیز خدا
کاروانی رسیده از مکه
کاروانی رسیده از بالا
کاروانی پر است از حیدر
کاروانی پر است از زهرا
( مخدرات تو این کاروانن،این کاروان رقیه داره، سکینه داره)
می نهند عرشیان قدم به قدم
پا به روی زمین کرب و بلا
سمت یک محملی چه با عجله
میروند این عشیره طاها
( هر وقت حضرت زینب میخواست سوار محمل شه یا پیاده شه بنی هاشم دورشو میگرفتند، کسی نگاهش به بانو نیافته)
محملی پر ز نور زهرایی
روی آن شاه بانوی کبری
دور تا دور او بنی هاشم
پای او روی زانوی سقا
پا به روی زمین همین که نهاد
«دل او را گرفت این صحرا»
__________
نمایه: « دلگیری حضرت زینب»
خیلی حضرت زینب وابسته به ابی عبدالله بود.
حتی شرایط ازدواجش با عبدالله همینه، فرمود عبدالله: حسینم یه سفری داره من باید همراهش باشم.
تا اینکه شد روز دوم محرم، وقتی به ابی عبدالله گفتن رسیدیم کربلا، فرمود: « اعوذ بالله من الکرب و البلاء
ههنا مناخ رکابنا و مقتل رجالنا و مسفک دمائنا»
اینجا مردامون رو میکشن،
خونهامون رو میریزن
نقل شده: « فجمع الحسین علیه السلام ولده و اخوته و اهل بیته» آقا دستور داد بچهها و اهل بیت جمع شن خواهراش زینب ام بیاد.
همین که جمع شدن : « نظر الیهم فبکی ساعة» آقا یه قدری نگاشون کرد، شروع کرد گریه کردن. ( بحار ۴۴/ ۳۸۳)
بعد یه جملاتی گفت که دل زینبو سوزوند، همین که زینب شنید، عرض کرد:
یا اخی هذا کلام من ایقن بالقتل
حسین جان این حرف کسیه که دیگه امیدی نداره، میدونه که میمیره
چطور دلت میاد به زینب این خبر رو بدی؟؟
راوی میگه : « و بکی النسوة و لطمن الخدود» زنان یه مرتبه همه به گریه افتادن، هرکس یه چیزی میگفت، یه جوری ابراز دلتنگی کرد
من میخوام عرض کنم بی بی جان، خبر شهادت برادر و شنیدی طاقت نیاوردی
دلها بسوزه برات عصرعاشورا
اومد تو گودی قتلگاه، هی نگاه نگاه، یه وقت چشمم بیافته به بدن بی سر برادر:
«أ أنت اخی و ابن ٱمی»
حسین جان خودتی؟؟؟ آروم دل زینب خواهر بمیره برات. چیکار کردن باهات؟
آه یا الله
دلم، زاره زینبه…
گوشه ی چادر زینبه
امشب جونِ همه بر لبه
روضه خون، مادر زینبه… ای زینب…
اگر که غوغا نکرد؛ اگه شکوه ز غم ها نکرد
سفره ی دلشو، وا نکرد
غصه جیگرشو پاره کرد! وای زینب!
یا ابا عبدالله
گفت: مبریدم که در این دشت مرا کاری هست
گل اگر نیست ولی صفحه گلزاری هست
ساربانا مزنید این همه آواز رحیل
آخر این قافله را قافله سالاری هست
_____________
رحم الله من نادی وا حسیناه
یا حسین
__________
دشمنت کشت ولی نور تو....
#حضرت_رقیه. «فیش شب سوم محرم»
نه فقط شهید چمران، بلکه ایران و ایرانی به یتیم ها حساسن، اصلاً هر آدم آزادهای وقتی یتیم میبینه دست رو سرش میکشه، هی نوازشش میکنه، می برتش براش یه چیزی میخره، یه خوراکی یا یه چیزی که خوشحالش کنه
من دیدم تو برخی از این هیئتها که شب و روز سوم محرم میرن یه روسری میخرن یه گیره سر میخرن یه النگو یا یه گوشواره میخرن به این دختربچههای کوچیک هدیه میدن
اما وقتی آدم کتابهای تاریخی و مقتل رو نگاه میکنه که وقتی نازدانه ابی عبدالله حضرت رقیه خاتون بهانه بابا میگرفت، به جای دست نوازش، به جای محبت و مهربانی، بجای آوردن عروسک، بجای خریدن خوراکی... چکار کردن باهاش؟؟ آدم همینطور متحیر میمونه، مگه یه دختر طفل ۳ یا ۴ ساله چقدر تحمل داره؟
_________
امروز روز باب الحوائجه، اونایی که مریض دارید، گرفتارید، امروز روز توسله
بحث امروزمون سر امام شناسی بود اما همین قدر بگم یه کاری کردن این دختر پدرش رو هم نشناخت.
______
السلام علیک یا سیدتنا رقیه بنت الحسین
السلام علیک ایتها الصدیقة الشهیده
______
من از این بازی دنیا گله دارم بابا
دل خون از سفر و فاصله دارم بابا
جای خلخال در این راه پر از شمر و سنان
دور پاهام چرا سلسله دارم بابا
من که با پای پیاده ندویدم هرگز
زیر پایم چقدر آبله دارم بابا
چشمت از خرمن موهام اگر کرده سوال
دوسه تا سوخته گیسو بله دارم بابا
محرمی نیست در این بادیه جز عمه و من
ترس از بی کسی قافله دارم بابا
با یتیمی من این حرمله شوخی کرده
من «چه مقدار مگر حوصله دارم» بابا
______
نمایه: « بی حوصله شدن»
دیگه حوصله اش سر رفته بود، هر کار میکردن آروم نمیگرفت، هی میگفت بابامو میخوام.
اونقدر گریه کرد، اون نانجیب از خواب نحسش بیدار شد
بی بی زینب مونده بود چیکار کنه این بچه آروم بگیره، یه دفعه ببینه، یه عدهای دارن با یه طبقی وارد خرابه میشن.
یا الله
سر آوردن گذاشتن جلو، عقیله بنی هاشم، بقیه مخدرات دویدن، بلکه این دختر سر و نبینه، همه رو زد کنار. سر بغل کرد داره هی نازش میکنه.
من الذی ایتمنی بابایی
دیگه تو آغوش منی بابایی
این همه جا رفتی دلت نیومد
به دخترت سر بزنی بابایی
یه جملهای گفت رقیه،این دل منو سوزوند، بچههای شهدا خوب میفهمن این جمله یعنی چه
یه وقت دیدن میگه: «یا ابتاه! من للیتمة حتی تکبر...» یعنی بابا دختر بچه یتیم تا میخواد بزرگ بشه، به چه کسی باید پناه ببره؟؟
آخه دختره، احساسیه ، معصومه، نباید چشم نامحرم بهش بیافته
از شهر شام بدم میاد
از ازدحام بدم میاد
از اونی که سکینه رو میده نشون بدم میاد
من از طناب بدم بیاد
از اضطراب بدم میاد
از خندههای حرمله جلو رباب بدم میاد
یه وقت دیدن« فانکبت علیه تقبله و تبکی» رقیه خودشو رو این سر بریده انداخت، هی داره سر می بوسه هی گریه می کنه
آخه این چند وقت دخترای شامی و دید، هر کدوم میان تو بغل باباشونن، یه جوری ناز میکنن
یا الله
دخترای اهل شامو هیچ وقت بابا نمیبخشم
مردم بی احترامو هیچ وقت بابا نمیبخشم
دخترت رو توی بازار بلا با دست نشون دادن
لباسای پارمو با دست نشون دادن
_
الا لعنة الله...
کانال عاشقان ثارالله مشهد و قم مقدس:
ازاونجایی که تو این ایام اشعار زیادی به مناسبت محرم در کانال ارسال میشه، اشعارمناسبتهای هرشب رو جدا جدا توی یه کانال مجزا قرار دادیم.
هر کانالی مخصوص یکی از شبهای محرم تشکیل شده لطفا عضو شوید
👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/725549338Cf37bd0da2c
اشعار و نوحه محرم
https://eitaa.com/joinchat/373424593Cded6a9b38c
مدح امام حسین و امام زمان علیه السلام
https://eitaa.com/joinchat/1563492821C0671b137e6
اشعار شب اول محرم
https://eitaa.com/joinchat/1564869077C4f07be97a6
اشعار شب دوم محرم
https://eitaa.com/joinchat/1565852117Cc20501974e
اشعار شب سوم محرم
https://eitaa.com/joinchat/1566835157Cf63678ba51
اشعار شب چهارم محرم
https://eitaa.com/joinchat/1553531349C44b48c92db
اشعار شب پنجم محرم
https://eitaa.com/joinchat/1555235285Ca102c18758
اشعار شب ششم محرم
https://eitaa.com/joinchat/1556218325Cce06961151
اشعار شب هفتم محرم
https://eitaa.com/joinchat/1558249941Ca6f8b751ad
اشعار شب هشتم محرم
https://eitaa.com/joinchat/1559560661Cfe23106c93
اشعار شب تاسوعا
https://eitaa.com/joinchat/1455686104C7e60d684a1
شب عاشورای حسینی
https://eitaa.com/joinchat/1561985493C773f277e30
شب شام غریبان
294K
#سبک_دار
#پرورش_روضه_حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
چشمم، به دَر خشک شد و نیومدی
با سر اومدی
خوب شد به دخترت بابا، سَری زدی
نبودی، ببینی، به زخمِ ما چطور نمک زدند
نبودی، ببینی، چهجور رُقَیهتو کتک زدند
حالا که اومدی پیشم بمون، پیشم بمون، پیشم بمون
بابا خوش اومدی ای مهربون، ای مهربون، ای مهربون