eitaa logo
امام محله ستایشگر
188 دنبال‌کننده
209 عکس
226 ویدیو
118 فایل
هنر یك شیوة بیان است. یك شیوة ادا كردن است. تنها این شیوة بیان از هر تبیین دیگر رساتر،‌ دقیق‌تر، نافذتر و ماندگارتر است. امام خامنه ای جهت ارتباط با ادمین کانال با آیدی زیر در ارتباط باشید 🆔 @Karim6
مشاهده در ایتا
دانلود
ای ماه آسمانیِ ماه خدا حسن! خورشید، مستمند تو از ابتدا حسن! روز نخست نقش جمال تو را كشید نقّاش حُسن با قلم ابتدا حسن! از شرم آفتاب رخت خفت آفتاب در پشت كوه‌ها و پس ابرها حسن! ترسم از این كه عقل، خدا خوانَدَت به جهل از بس كه دیده در تو جمال خدا حسن! از كائنات نغمۀ آمین شود بلند دست تو تا بلند شود بر دعا حسن! افكنده گل صحیفۀ حسنت چو باغ گل از بوسه‌های پشت هم مصطفی حسن! روح نبی، روان علی، قلب فاطمه گیرد به یك اشارۀ چشمت صفا حسن! از صد هزار فیض مسیحا نكوتر است دردی كه با دعای تو گردد دوا حسن! باب تو باب حاجت ارباب حاجت است ای عالمی به كوی تو حاجت روا حسن! جسم مسیح نه كه روان مسیح هم می‌گیرد از تبسّم گرمت شفا، حسن! گویی كه از لب تو عسل خورده مصطفی از بس كه داده بوسه دهان تو را حسن! وقتی كه جای دست خدا می‌شوی سوار حیف است پا نهی به سر چشم ما حسن! باید رسول و حیدر و زهرا شوند گوش تا ذات حق برای تو گوید ثنا حسن! زوار توست جان و رواقت بهشت دل بالله بوَد مدینۀ تو قلب‌ها حسن! گنجد چگونه عرش به یك گوشۀ بقیع؟ ای گوشه‌ای ز خاك تو عرش عُلا حسن! روزی كه نیست روز تو باشد كدام روز؟ جایی كه نیست خاك تو باشد كجا؟ حسن! صلح تو كرد روز معاویه را سیاه صبر تو داد دین خدا را بقا حسن! از بامداد اول خلقت تو بوده‌ای بنیانگذار نهضت كرب و بلا حسن! آل نبی تمام كریمند و تو شدی مشهور در كرامت و لطف و عطا حسن! خلقند میهمان و تویی میزبان خلق ملك وجود آمده مهمان سرا حسن! عمری اگر كه بند ز بندم جدا كنند حاشا كه لحظه‌ای ز تو گردم جدا حسن! دشمن چودید خُلق‌خوشت را به‌خنده گفت: غیر از تو كیست صاحب خلق خدا؟ حسن! سوگند می‌خورم به خدا نیست نا امید هر كس كه آورد به تو روی رجا حسن! گر قاسمت به عرصۀ محشر قدم نهد بهر نجات خلق كند اكتفا حسن! هر گوشه روز حشر، دراز است سوی تو دست هزار «میثم» بی‌دست و پا حسن!
ای‌سفره‌دار‌ماه‌ضیافت‌ خوش‌آمدی خورشید آسمان‌کرامت‌خوش‌آمدی ای وارث سریر امامت خوش‌آمدی ای‌نور‌چشم‌ شاه‌ولایت‌ خوش‌آمدی وقت طلوع نور تو گفتند مرد و زن عالم فدای حُسن‌ تو یا ایّها‌ الحَسن وقت‌سُرودن از تو تَغزُّل‌مبارک است بر اسم اعظم تو توکّل مبارک است (اَنتُم وَسیلَتی)که‌توسّل مبارک است این ماه با شما رمضانُ المُبارک است امشب به لطف اینکه تویی میزبان‌ِ ما نان هم گرفته طعم عسل در دهانِ ما زیبایی رُخ تو کجا و قمر کجا شیرینی لب تو کجا و شِکر کجا درک بزرگی تو کجا و بشر کجا هستیم در هوای تو باشیم هرکجا تنها دوشنبه‌ها نه که ما کلُّ هفته‌ را سرگرم ذکر خیر تو هستیم مُجتبی ۱.مثل ستاره‌های‌درخشنده‌می‌شویم درآستان‌قدس‌تو، تا بنده می‌شویم اطراف‌خانه‌ی تو پراکنده‌می‌شویم دل‌مُرده‌ایم‌و‌ پیش‌تو سرزنده می‌شویم با‌مِهرتو نتیجه‌ی اعمالمان‌خوش است باذکرِیاامام‌حسن،حال‌مان‌خوش‌است پهن‌است‌خوان‌سبز‌شماصبح‌و ظهر وشام چشمش‌به‌دست‌توست‌گداصبح‌وظهروشام ازبسکه دیدم از تو عطاصبح‌و ظهر وشام فریاد میزنم همه جا صبح‌و ظهر وشام من کاسه لیس خوان توام ایّهاالکریم در زُمره‌ی سگان توام ایّهاالکریم توحید جلوه می کند از ربّنای تو قرآن شنیدنی‌ست ولی با صدای تو پیداست در جوار خدا ردّ پای تو دارد شرف به پرده‌ی کعبه؛ عبای تو مثل خدیجه ای و شبیه پیمبری تو اوّلین تجّلی زهرا و حیدری ای سایه‌‌ی تو بر سر اسلام مُستدام خیرت رسیده‌است به‌عالَم علی الدّوام آری قعود توست عیارش چُنان قیام رسوایی معاویه در چشم خاص و عام تنها به دست (هُدنِه‌ات)* امکان‌پذیر بود ای بر تو و کیاست و دانایی‌ات دُرود تصویر تو در آینه تصویر حیدراست تکبیرِ تو اقامه‌ی تکبیر حیدراست شمشیر‌ِ تو ادامه‌ی شمشیر حیدراست رزم تو مثل رزم نفس‌گیر حیدراست در نهروان شبیه جمل گشت آشکار از دست ضربه‌های‌ِتو لایمکن‌ُ الفرار مثل اباالحسن شده ای صف‌شکن‌حسن مردان فراری‌اند ز تیغت چو زن حسن سر می‌زدی شبیه علی از بدن حسن فریاد می‌زدند ملائک حسن حسن تا نیزه‌ی تو سینه‌ی کُفّار می‌درید شیر خدا برای تو تکبیر می‌کشید ای شیر تا تورا گذر افتاد بین دشت از برق چشم تو شرر افتاد بین دشت یک کوه دست و پا و سر افتاد بین دشت هودج نشینِ فتنه‌گر افتاد بین دشت با ضربه‌ات نصیبش عذاب اِله شد حال آمدم که روز حمیرا سیاه شد تا شهروند دولت زهرا شدیم ما آسوده خاطر از غم دنیا شدیم ما کافر به دین دشمن مولا شدیم ما شُکر خدا که اهل تبرّی شدیم ما جلب رضای حیدر کرار کرده است هرکس به لعن عایشه افطار کرده است *یکی از معانی هُدنِه:آتش‌بس نظامی موقت
میشناسد چون گدارا از خودش بهتر کریم پیش خوددارد همیشه کیسه‌ای از زر کریم در تمام شهر لطفش سفره داری میکند شعبه دارد بر سر هرکوچه و معبر کریم نه بگویی بخشش او شامل هر آشناست به غریبه بیشتر داده است بال و پر کریم بسکه بر روی گدایان باز بوده روز و شب گوییا اصلا ندارد خانه اش هم در کریم سائل از این خانه دست پر به منزل میرود بی نیازش میکند از هر کس دیگر کریم با کریمان کارها دشوار نه دشوار نیست کار ما بیچاره ها افتاده امشب بر کریم
"حَسن" بگو و ببین اسم محترم این است هزار شکر مرا ذکر دم به دم این است بگو همیشه که یا محسن بحقّ حسن که پیش حضرت حق بهترین قسم این است سه بار زندگی اش را تمام بخشید او به هر چه هست کشیدن خط عدم این است گرفته لقمه برای جذامیان حتی بگو به مدعیان ، معنی کَرَم این است به وقت بذل کریم و به وقت رزم دلیر سخاوت است و شجاعت ، هم آن و هم این است جمل که رفت به میدان ، علی چنین می گفت : محمد حنفیّه ببین جَنَم این است که گفته است حسن بی حرم بُوَد اصلا؟! میان دل حرمش باشد و حرم این است