eitaa logo
امام محله ستایشگر
178 دنبال‌کننده
205 عکس
215 ویدیو
109 فایل
هنر یك شیوة بیان است. یك شیوة ادا كردن است. تنها این شیوة بیان از هر تبیین دیگر رساتر،‌ دقیق‌تر، نافذتر و ماندگارتر است. امام خامنه ای جهت ارتباط با ادمین کانال با آیدی زیر در ارتباط باشید 🆔 @Karim6
مشاهده در ایتا
دانلود
ای ماه آسمانیِ ماه خدا حسن! خورشید، مستمند تو از ابتدا حسن! روز نخست نقش جمال تو را كشید نقّاش حُسن با قلم ابتدا حسن! از شرم آفتاب رخت خفت آفتاب در پشت كوه‌ها و پس ابرها حسن! ترسم از این كه عقل، خدا خوانَدَت به جهل از بس كه دیده در تو جمال خدا حسن! از كائنات نغمۀ آمین شود بلند دست تو تا بلند شود بر دعا حسن! افكنده گل صحیفۀ حسنت چو باغ گل از بوسه‌های پشت هم مصطفی حسن! روح نبی، روان علی، قلب فاطمه گیرد به یك اشارۀ چشمت صفا حسن! از صد هزار فیض مسیحا نكوتر است دردی كه با دعای تو گردد دوا حسن! باب تو باب حاجت ارباب حاجت است ای عالمی به كوی تو حاجت روا حسن! جسم مسیح نه كه روان مسیح هم می‌گیرد از تبسّم گرمت شفا، حسن! گویی كه از لب تو عسل خورده مصطفی از بس كه داده بوسه دهان تو را حسن! وقتی كه جای دست خدا می‌شوی سوار حیف است پا نهی به سر چشم ما حسن! باید رسول و حیدر و زهرا شوند گوش تا ذات حق برای تو گوید ثنا حسن! زوار توست جان و رواقت بهشت دل بالله بوَد مدینۀ تو قلب‌ها حسن! گنجد چگونه عرش به یك گوشۀ بقیع؟ ای گوشه‌ای ز خاك تو عرش عُلا حسن! روزی كه نیست روز تو باشد كدام روز؟ جایی كه نیست خاك تو باشد كجا؟ حسن! صلح تو كرد روز معاویه را سیاه صبر تو داد دین خدا را بقا حسن! از بامداد اول خلقت تو بوده‌ای بنیانگذار نهضت كرب و بلا حسن! آل نبی تمام كریمند و تو شدی مشهور در كرامت و لطف و عطا حسن! خلقند میهمان و تویی میزبان خلق ملك وجود آمده مهمان سرا حسن! عمری اگر كه بند ز بندم جدا كنند حاشا كه لحظه‌ای ز تو گردم جدا حسن! دشمن چودید خُلق‌خوشت را به‌خنده گفت: غیر از تو كیست صاحب خلق خدا؟ حسن! سوگند می‌خورم به خدا نیست نا امید هر كس كه آورد به تو روی رجا حسن! گر قاسمت به عرصۀ محشر قدم نهد بهر نجات خلق كند اكتفا حسن! هر گوشه روز حشر، دراز است سوی تو دست هزار «میثم» بی‌دست و پا حسن!
بسم الله الرحمن الرحیم امشب، شبِ نزول تمام ملائک است باور کنید! بختْ به کام ملائک است هم کوثر ولایت و هم بادۀ بهشت پیوسته بحربحر به جام ملائک است بارَد برات عفوِ الهی ز آسمان صبح قیامت است، قیام ملائک است بر هر ملک که می‌نگرد از چهارسو چشمش به ماه‌رویِ امام ملائک است امشب ز صدهزار شبِ قدر، بهتر است قنداقۀ حسین به دست پیمبر است ملک وسیع حق، یم عفو عنایت است لبریز، آسمان ز فروغ ولایت است هر سوره‌ای که می‌نگرم صورت حسین هر آیه در ولادت او یک ولایت است نور حسین، ارض و سما را به بر گرفت این نور، همچو نور خدا بی‌نهایت است دوران تیرگی و ضلالت به سر رسید امشب شب طلوع چراغ هدایت است این شمع، جمع محفل اولاد آدم است این کشتیِ نجاتِ غریقانِ عالم است پیغمبران همه شده محو نظاره‌اش صف بسته‌اند دور و بر گاهواره‌اش این است آن سپهر ولایت که وقت صبح خورشید و ماه گشته به دور ستاره‌اش خَلق زمین و اهل سماوات، تا ابد مرهون لطف و مرحمت بی‌شماره‌اش بالله عجیب نیست که در روز رستخیز دوزخ بهشت گردد با یک اشاره‌اش در روز حشر، با کَرَم خود چه‌ها کند ترسم! ز نار قاتل خود را رها کند ملک وجود، بسته به یک تار موی او گل کرده بوسه‌های محمّد به روی او این‌ست کعبه‌ای که تمامی کائنات بگرفته‌اند دست توسل به سوی او صورت نهد به خاک قدم‌هاش آبرو تا کسبِ آبرو کند از آبروی او هرجا که انبیا بنشینند دور هم باشد چراغ محفل‌شان گفت‌وگوی او باید ندا دهیم که عالم حسینی است بالله قسم! رسول خدا هم حسینی است خرم کسی که در دو جهان با حسین زیست گمراه، آن کسی که امامش حسین نیست این‌ست آن امام شهیدی که همچنان باید شب ولادت او هم بر او گریست این کشتۀ خداست وگرنه برای او بعد از چهارده صده این‌ های‌وهو ز چیست؟ داده نشان به قاتل خود هم رهِ بهشت یالعجب! خدای بزرگ! این حسین، کیست؟ یک بنده و هـزار خصالِ خدایی‌اش در عین بندگی‌ست جلالِ خدایی‌اش ما بی‌قرار او شده‌ایم، این قرار ماست هرجا که هست خاک ره او، مزار ماست تا بر حسین، سینۀ خود سرخ کرده‌ایم فردا لباس سینه‌زنی افتخار ماست چون دعبل و کمیت و فرزدق تمام عمر فریاد یاحسین همان چوبِ دار ماست بر سنگ قبر ما بنویسید و حک کنید ذکر حسین تا صف محشر، شعار ماست روز ازل که آب و گل ما سرشته‌ شد نامش به صدر لوح دل ما نوشته شد نام حسین نزد خدا اسم اعظم است خون گلوی تشنۀ او اشک آدم است خواهی اگر درست بدانی حسین کیست قرآنِ روی قلب رسول مکرم است بر خون پاک او که نیفتد دمی ز جوش تنها خدای عزوجل صاحب دم است خون‌نامۀ شهادت او باغ لاله‌هاست یک برگ آن به لطف خدا نخل «میثم» است در پای نخل او بنشینید دوستان! زین نخل سرخ، میوه بچینید دوستان! ✍ ┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ 🌐@dorenabhydar
بسم الله الرحمن الرحیم خدا امشب ولیّش را ولی داد جمالی منجلی، نوری جَلی داد حسین بن علی! چشم تو روشن که امشب بَر تو ذات حق، "علی" داد ✍ 🌐@dorenabhydar
سلامٌ علی آلِ طاها و یاسین به این خُلق و این خوی و این عزّ و تمکین رخش مصحف فاطمه، حُسن، قرآن پُر از «قدر» و «وَاللَّیل» و «وَالشَّمس» و «وَالتّین» درود الهی بر آن خُلق نیکو سلام محمّد بر آن خوی شیرین نماز از خضوعش به پرواز آید دعا از نفس‌های او بسته آذین به سجاده‌اش آسمان آورد سر به ذکر دعایش خدا گوید آمین سلام خدا بر خضوع و خشوعش قیام و قعود و رکوع و سجودش درود خداوند حَیّ جلیلش به قدر و کمال و جمال جمیلش عجب نیست در مسلخ عشق و ایثار اگر بوسه بر دست آرد خلیلش عجب نیست کز عرشۀ عرش اعلا طواف آرد از چارسو جبرئیلش سلاطین غلامش، خواتین کنیزش طوایف مریدش، قبایل دخیلش حَجَر شاهد عزت و اقتدارش هشام بن عبدالملک‌ها ذلیلش بسا تخت شاهی فرو رفت در گل کجا حاکم گِل شود حاکم دل؟ «هشام» استلام حجر تا نماید در آن ازدحامِ خلایق نشاید نه قدری که از وی شود قدردانی نه کس بود تا کس بر او ره ‌گشاید به ناگاه دیدند آمد جوانی که پیوسته او را حَجَر می‌ستاید گشودند حُجّاج از چار سو، ره که آن شاهدِ حُسن یکتا بیاید یکی خواست تا سر به پایش گذارد یکی رفت تا جان نثارش نماید یکی گفت نامش چه باشد هشاما! - حسد را نگر- گفت: نشناسم او را به ناگه «فرزدق» خروشید در دم که: این است نجل رسول مُکَرّم! تو چون می‌کنی در مقامش تجاهل؟ من او را بِه از خویشتن می‌شناسم نماز است بی او گناه کبیره ثواب است بی او خطای مسلّم تعالیم اسلام از اوست جاری قوانین توحید از اوست محکم چراغی‌ست بر قلۀ آفرینش امام است بر جملۀ خلق عالم سلام و رکوع و سجود است از او قنوت و قیام و قعود است از او امامی‌ست کو را اُمَم می‌شناسد کریمی‌ست کو را کرم می‌شناسد صفا، مروه، مسعی، حَجَر، حِجر، زمزم طواف و مطاف و حرم می‌شناسد بیابان مکه، منا، خیف، مشعر سماوات و لوح و قلم می‌شناسد زمین می‌شناسد، زمان می‌شناسد عرب می‌شناسد، عجم می‌شناسد یم و قطره و ماه و خورشید، او را به ذات الهی قسم می‌شناسد سلام خدا بر اَب و جَدّ و مامش مسلمان بود هر که داند امامش ✍ ا┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅ا 🌐@dorenabhydar
. دسته گل محمدی، به شهر قم خوش آمدی بانوی ملک سرمدی، به شهر قم خوش آمدی ....... ز خاک پاک شهر قم بوی پیمبر آمده شهر قم از قدوم تو بهشت دیگر آمده مگر دوباره شیعه را روح به پیکر آمده ای گل باغ احمدی، به شهر قم خوش آمدی ....... ای صلوات متصل از همه خلق عالمت درود بر برادر و بر پدر مکرّمت فزون­تر از سؤال ما جود و عنایت کمت مؤیِد و مؤیَدی، به شهر قم خوش آمدی  ...... عطر بهشت جان ما گرد و غبار ناقه­ات سرور خیل اهل قم غاشیه دار ناقه­ات مشک و عبیر و عطر و گل­گشت نثار ناقه­ات قدم به چشم ما زدی به شهر قم خوش آمدی دسته گل محمدی، به شهر قم خوش آمدی   ..... زینب­ دوم علی ای همه افتخار قم نسیم تربت تو شد، بهشت قم، بهار قم قبله اهل معرفت با قدمت دیار قم دخت رسول امجدی، به شهر قم خوش آمدی ....   نمی­رسد به عزت و جلال تو عقول ما پس از بتول و زینبی زینب­ ما، بتول ما شهر قم از قدوم تو مدینه الرسول ما همچو رضا به مشهدی، به شهر قم خوش آمدی ..... سلام ما سلام ما بر تو و بر برادرت بر تو و بر برادرت، بر پدر و به مادرت بر پدر و به مادرت، به تربت مطهرت عصمت حیّ سرمدی، به شهر قم خوش آمدی استاد ✍ .
الا که موسم شادی و همدلی آمد زمان ناد علیاً سینجلی آمد زمین سامره را سینه منجلی آمد دهم ولی خداوند را ولی آمد که دومین حسن از چهارمین علی آمد بر آن علی، به گل روی این حسن ولى ذات خدا، شاه انس و جان است این جهان جان نه، که جان همه جهان است این چراغ اهل زمین ماه آسمان است این به جسم شرع و تن اهل دین روان است این امام ما پدر صاحب الزمان است این بر آن امام و بر این صاحب زمن صلوات چراغ دیده رخ دلربای این پسر است تمام عالم خلقت برای این پسر است چو ذات حق به دل خلق جای این پسر است دل شکسته دلان آشنای این پسر است سخن اگر به مدیح و ثنای این پسر است به صفحه و قلم و منطق و سخن صلوات وزیده بوی گل مهر او ز هر چمنی نیافریده خداوند همچو او حسنی خوشا زبان و خوشا منطق و لب دهنی که در ثنای وجودش برآورد سخنی به یاد رویش هر جا که هست انجمنی سزد فرشته فرستد بر انجمن صلوات سلام خلق و درود خدا به جان و تنش فدای لیله‌ی میلاد و صبح آمدنش جمال آینه‌ی ذات حیّ ذوالمننش به باغ وحی دمد بوی گل ز پیرهنش وجود مهدی موعود سرو نسترنش به باغبان و بر این سرو نسترن صلوات ز پرده چهره چو بی‌پرده همچو ماه نمود دل امام دهم را به یک کرشمه ربود شهادتین ز لب‌های جانفزاش سرود به فاطمه، به علی، بر ائمه گفت درود سپس به خواندن قرآن دهان چو غنچه گشود به آیه آیه‌ی قرآن، بر آن دهن صلوات خدا ستوده به قرآن خود عیان او را رسول خوانده امام جهانیان او را ستوده حجّت حق صاحب الزّمان او را پدر گرفته در آغوش خود چو جان او را نهاده بوسه به حسن و لب و دهان او را بر آن لبی که ورا گشته بوسه زن صلوات الا که حجّت ذات خدای دادگری ز سروران جهان تا جهان به پاست، سری سران خلق سراسر ستاره، تو قمری به فاطمه پسری و به مهدی‌اش پدری ز وصف خوب‌تران زمانه خوب‌تری به حضرت تو ز دادار ذوالمنن صلوات سلام باد به جان و درود بر بدنت روان عیسی مریم ز فیض پیرهنت هزار موسی عمران به طور، هم سخنت نشان بوسه‌ی داوود بر لب و دهنت گرفته یوسف صدیق جان ز فیض تنت تو را ز جمله نبیّین به جان و تن صلوات ز آب جوی تو خضر وجود رُخ شوید به شوق کوی تو پیر طریق، ره پوید زمان به گردش خود گردد و تو را جوید بهشت، لاله‌ی خود از دم تو می‌بوید ز زلف پر شکنت عطر تازه می‌روید به عطر تازه‌ی آن زلف پرشکن صلوات خوشا دلی که بُوَد باغ جنّت غم تو خوشا گلی که گرفته است فیض از دم تو دل هزار سلیمان اسیر خاتم تو سلام بر تو و بر مهدی مکرّم تو ثنای تو است نه تنها به نظم «میثم» تو تو را ز پیر و جوان و ز مرد و زن صلوات ✍