فیش سوم:
توسل به #امام_زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف
#مناجات
#رمضان
حضرت #رقیه سلام الله علیها
حیف از تو که گل باشی و من خار تو باشم
بگذار که از دور گرفتار تو باشم
من مایه ندارم که خریدار تو گردم
باشد که گدای سر بازار تو باشم
گر راه ندارم به حریمت نظری کن
تا معتکف سایة دیوار تو باشم
امشب هم ناله با امام زمان علیه السلام شب سوم ماه رمضان بریم در خونه یه نازدانه که دل خیلی از ماها گیرشه.
دلت می خواست الان حرمش باشی یاعلی....
بی تاب و بی قرارم، العفو بالرقیه
عبدی گناهکارم، العفو بالرقیه
شرمندهام که از من جز معصیت ندیدی
سنگین شده است بارم، العفو بالرقیه
از بی وفایی ما، جانِ سه ساله بگذر
جز او کسی ندارم، العفو بالرقیه
دستان کوچک او صدها گره گشاید
امید قلب زارم، العفو بالرقیه
یک کربلا در این شب روزی این گدا کن
خورده گره به کارم، العفو بالرقیه
از تو به غیر خوبی چیزی دگر ندیدیم
آری امیدوارم، العفو بالرقیه
✍ #محمود_یوسفی
یا الله امشب به رقیه سلام الله علیها به این نازدانه ابی عبدالله علیهالسلام به ما نگاه کن.
نازدانه ای که سختی اسارت را کشید. « امام سجاد علیهالسلام فرمودند: اسارت سخت بود اما امان از شام....»
بد دهانی مراقبان را دید«اُسکُتی یا جاریه! فقد آذیتنی بِبُکائِک»؛ ای کنیز! ساکت باش، زیرا من با گریه تو ناراحت می شوم.»
اما یکی از سخت ترین لحظات حضرت رقیه سلام الله علیها اون زمانی بود که سر باباشو براش آوردن. بریم خرابه از مصیبت این نازدانه یادی کنیم ، فرج امام زمان رو تو روضه بخواه، انشاءالله اگه دختر کوچک داری بی حالی و مریضی شو نبینی، برا همه مریضا دعا کنید جانبازان و التماس دعا گفته ها.
تو خرابه نانجیب دستور داد سر رو برا بچه ببرن، بماند چه طور بردن ، اما تا با سر رو برو شد با پدر درود دل کرد .
هر چند بی پیکر ولی آخر رسیدی
شکر خدا بالا سرم، با سر رسیدی
بابا گمانم با دو تا معجر رسیدی!
اما چرا بی اکبر و اصغر رسیدی؟
رفتی که برگردی، حسابی دیر کردی
دیر آمدی و دخترت را پیر کردی
بابا بگو مویت چرا تغییر کرده
رنگِ سر و رویت چرا تغییر کرده
اینقدر ابرویت چرا تغییر کرده
اصلا بگو بویت چرا تغییر کرده
هم عطر سیب پیکر تو فرق کرده
هم حالت موی سر تو فرق کرده
دیگر برای من جگر باقی نمانده
دیگر برایت بال و پر باقی نمانده
دیگر برایم چشم تر باقی نمانده
دیگر برایت موی سر باقی نمانده
با تو تنور خانه بد تا کرده انگار
زخم گلویت هم دهن وا کرده انگار
پیش خدا رفتی خبر دارم عزیزم
بی من کجا رفتی خبر دارم عزیزم
بر نیزهها رفتی خبر دارم عزیزم
تشت طلا رفتی خبر دارم عزیزم
تشت طلا رفتی چرا؟ آغوش من بود
بر نیزهها رفتی چرا؟ آغوش من بود
هم دوریِ این فاصله آزارمان داد
هم زخمهای سلسله آزارمان داد
هم پای غرقِ آبله آزارمان داد
هم خندههای حرمله آزارمان داد
این بی حیایِ بد دهن آتش بگیرد
ای کاش مثل موی من آتش بگیرد
هی زیر دست و پاش گفتم دخترم... زد!
گفتم کمی آرام، او محکم ترم زد
با آن کمانی که به حلق اصغرم زد،
عمداً همان را چند باری بر سرم زد
دیگر رمق در دست و پایم نیست بابا
دیگر صدایی در صدایم نیست بابا
✍ #وحید_محمدی
گفتند: سر را از میان طشت برداشت و به سینه گرفت و می گفت:
«یا أبَتاهُ، مَنْ ذَا الَّذی خَضَبکَ بِدِمائکَ! یا أبَتاهُ، مَنْ ذَا الَّذی قَطع وَ رِیدَیْکَ! یا أبتاهُ مَنْ ذَا الَّذی أَیتمنی علی صِغَر سِنّی! یا أبَتاهُ، مَنْ بَقی بَعْدَک نَرْجوه؟ یا أبَتاهُ، مَنْ لِلْیتیمه حَتّی تَکْبُر»
«پدر جان، کی تو را با خونت خضاب کرد! ای پدر که رگهای گردنت را برید! ای پدر، کی مرا در کودکی یتیم کرد! پدر جان، بعد از تو به که امید وار باشیم؟ پدرجان، این دختر یتیم را کی نگهداری و بزرگ کند!».
و از این سخنان با او گفت، تا اینکه لب بر دهان شریف پدر قرار داد و سخت گریه کرد تا غش کرد و از هوش رفت. چون او را حرکت دادند از دنیا رفته بود.
اهل بیت تا این صحنه رو دیدند، صدا به گریه بلند کردند و داغشان تازه شد، و همه از زن و مرد بر آن آگاه شدند و گریستند. (نفس المهموم / ۴۵۶).
یعنی عزا گرفتند اما دلها بسوزه تا ابی عبدالله علیهالسلام به شهادت رسید زنها وقت عزاداری نداشتند ریختند توخیمه ها خیمه ها را آتش زدند و زنها رو می زدند. هرکس به طرفی می رفت حتی زینب کبری که بزرگترین عزادار برادرشه هم دیدن داره میره تو خیمه ای و بیرون میاد ، دیدند زینب کبرا داره از مریضش عیادت می کنه. تا شب شهادت حضرت رقیه سلام الله علیها زینب علیها السلام هم وقت نکرد خوب برا حسینش گریه کنه لذا بعد شهادت حضرت رقیه یه دل سیر برا داداشش گریه کرد.
امشب به حق حضرت زینب کبری و نازدانه ابی عبدالله ناله بزن یا حسین....
🌐@emame_setayesh
[WWW.SARALLAH-ZN.IR]ma0201033.mp3
25.07M
#مناجات
#مناجات
#امام_حسین_علیه_السلام
غروب بود که "حَیِّ عَلی"رسید به ما
خوش آمدیدِ خدا از سما رسید به ما
چه خوب شد رفقا!دور دور ما شده است!
دعا کنید،که اذن دعا رسید به ما
دوباره گوشه ی این خانه جایمان دادند
دراین شلوغی میخانه جا رسید به ما
غریبه دور و بر ما زیاد بود اما
طراوت نفسی آشنا رسید به ما
دوباره شوق گرفتیم بنده اش باشیم
گرفته بود دل ما صفا رسید به ما
کجاست دست گدایان کریم آمده است
کریم آمد و دست عطا رسید به ما
به جای ثروت دنیا نجف به ما دادند
خوشا به طالع ما خاک پا رسید به ما
حساب سی شبه ی ما فقط به دست علیست
فقط به عشق علی اِهدِنا رسید به ما
علی مراقب ما بود و هست و خواهد بود
همیشه و همه جا این بها رسید به ما
برای سفره افطار هم حواسش بود
کمی هم از رطب مرتضی رسید به ما
شروع ماه مبارک صدا زدیم حسین
شروع ماه خدا کربلا رسید به ما
عیار روزه ما گریه بر حسین باشد
هزار خیر در این گریه ها رسید به ما
به روزه ی رمضان روضه ی عطش دادند
غم لبان عزیز خدا رسید به ما
همان لبی که حرامی لگد به رویش زد
درآن میان خبر از نیزه ها رسید به ما
سپاه شام صدا زد که پیرهن اینجاست!
سپاه کوفه صدا زد عبا رسید به ما!
#سیدپوریا_هاشمی✍
#ماه_رمضان
#رمضان
🌐@emame_setayesh
بسم الله الرحمن الرحیم
#فیش_رمضان_۱
اَللّهُمَّ رَبَّ شَهْرِ رَمَضانَ الَّذى اَنْزَلْتَ فيهِ الْقُرْآنَ وَافْتَرَضْتَ على عِبادِكَ فيهِ الصِّيامَ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ
وَ ارْزُقْنى حَجَّ بَيْتِكَ الْحَرامِ فى عامى هذا وَ فى كُلِّ عامٍ وَ اغْفِرْ لى تِلْكَ الذُّنُوبَ الْعِظامَ فَاِنَّهُ لا يَغْفِرُها غَيْرُكَ يا رَحْمنُ يا عَلاّمُ.
السلام علیک یا صاحب الزمان شب اول ماه رمضانه، یکی از اعمال امشب زیارت ابا عبدالله( الحسین علیه السلام ) ست، شاید امشب کربلا رفتی یاد ماهم باش، ما از اجداد شما شنیدیم افضل اعمال تو این ماه گریه بر ابا عبدالله ، با چشم دل بریم حرم.
گریه کردن افضل الاعمال در ماه خداست
عالم برزخ حسین جانهای ما مشکلگشاست
اینکه صورتهای ما در قبر خاکی میشود
یادگار صورت خاکی یک رأس جداست
در همه عالم بدن بر شانهها تشییع شد
پیکر آقای ما امّا به زیر دست و پاست
پیکر بیسَر چگونه رو به قبله دفن شد؟
پارههای قلب زهرا در میان بوریا
♻️ابی عبدالله ، نوه پیامبر ، جگر گوشه زهرا سلام الله علیها، امام عالمه ، توروایت داریم «کل الارض للامام» همه زمین برای امامه ، و حتی روایت دیگه اشاره می کنه هرچی رو زمین هم هست برای امامه، تعجب
من اینه ، ناز دانه زهرا که همه عالم برای اونه ، حتی کفن هم نداره امام سجاد علیه السلام دیدند چیزی پیدا نمیشه بدن بابا رو کفن کنه دستور داد بنی اسد به تیکه بوریا آوردند
مگر به کربلا کفن به غیر بور یا نبود
مگر حسین تشنه لب عزیز مصطفی نبود
مگر کسی که کشته شد تنش برهنه میکنند
مگر که پاره پیروهن به پیکرش روا نبود
سرش به نوک نیزه ها تنش به خاک کربلا
کفن برای او بجز شکسته نیزه ها نبود.
ناله بزن یا حسین....
#رمضان
#شب_اول
🌐@dorenabhydar
✍
کرامت
حضرت امام حسین علیه السلام
علامه محقق حاج شيخ محمد تقى شوشترى در كتاب آياتٌ بيّنات فى حقيقة بعض المنامات صفحه صد و چهل و سه مى نويسد :
مرحوم آية اللّه العظمى حاج شيخ جعفر شوشترى نور اللّه مرقد ، الشريف صاحب كتاب خصائص الحسينيه كه خود به حق نابغه عصر و زمان خويش بوده مى فرمايد :
يك روز كه از تحصيلات علمى در نجف اشرف فارغ شدم و به وطن خويش شوشتر مراجعت نمودم با تمام وجود دريافتم كه مى بايستى در هرچه بيشتر آشنا كردن و مردم با معارف حقه اسلام انجام وظيفه بنمايم لذا روزهاى جمعه و بعدها با رسيدن ماه مبارك #رمضان بخاطر اين مهم ، تفسير صافى را به دست مى گرفتم و از روى آن مردم را موعظه مى كردم و در آخر گفتار براى اينكه به قول مشهور هر غذائى نياز به نمك دارد و نمك مجالس وعظ و ارشاد ، ذكر مصائب حضرت ابى عبداللّه الحسين علیه السلام است ، ناچار بودم از كتاب روضة الشهداء كاشفى نيز مقدارى مرثيه بخوانم . ماه #محرم را هم كه در پيش بود بدين طريق گذرانيدم متاسفانه به هيچ وجه تحمل جدائى از كتاب را در وقت منبر نداشتم ، يعنى بدون در دست داشتن كتاب نمى توانستم مردم را موعظه كنم . از طرفى مردم هم بهره كافى نمى بردند ، تا اينكه يكسال به همين منوال گذشت ، سال بعد نزديكى ماه محرّم با خود گفتم تا كى مى بايستى كتاب در دست بگيرم و از روى آن صحبت كنم و نتوانسته باشم از حفظ منبر بروم بايد انديشه اى بنمايم و خود را از اين مخمصه نجات دهم .
هرچه در اين باره فكر كردم به جائى نرسيدم و راه چاره اى نديدم و در اثر فكر كردن خستگى سر تا سر وجودم را فرا گرفت ، در اين حال از شدت نگرانى به خواب رفتم و در عالم رؤ يا ديدم كه در زمين #كربلا هستم . آنهم درست در موقعى كه موكب امام #حسين علیه السلام آنجا نزول اجلال كرده چشمم به خيمه اى كه بر افراشته بودند متوجه دشمنان كه با صفوفى فشرده مقابل آن خيمه ايستاده اند جلو رفتم و داخل خيمه شدم . ديدم حضرت در آنجا نشسته اند بعد از سلام و معانقه آن حضرت مرا در نزديكى خود جاى دادند و به حبيب بن مظاهر رحمة اللّه عليه فرمودند فلانى اشاره به من كردند مهمان ما مى باشد از مهمان مى بايستى پذيرائى كرد . آب در نزد ما پيدا نمى شود و لكن آرد و روغن موجود است برخيزيد با آنها بر ايشان طعامى درست كن ، حبيب بن مظاهر حسب الامر حضرت از جاى بر خواست و بعد از چند لحظه به داخل خيمه آمدند و طعامى با خود آوردند و آن را در پيش روى من گذاشتند فراموش نمى كنم كه قاشقى هم در ظرف طعام بود چند لقمه از آن طعام بهشتى صفت خوردم سپس بلافاصله از خواب بيدار شدم دريافتم كه از بركت زيارت آن حضرت مُلْهِم به نكات و لطائف و كناياتى در آثار اهلبيت معصومين صلوات اللّه عليهم اجمعين شده ام كه تا به حال به هيچ كس بر فهم آنها از من پيشى نگرفته و دليل بر اين گفتار كتاب خصائص الحسينيه و شصت مجلس و سى مجلس و چهار مجلس همه از ترشحات و قلمى ايشان هستند.
📚 منبع :
ترجمه خصائص الحسينيه ص۲۰
کتاب کرامات الحسینیه جلد ۲ تالیف علی میرخلف زاده
#سیره_علما_روضه_بعدهرمنبر
🌐@dorenabhydar
16184014974136142492572.mp3
9.6M
✅نه دقیقه عاطفی مناجات رو گوش بده و حالتو عوض کن🌺
✅#مناجات
✅#حاج_منصور
✅#رمضان
🔰متن
آن کس که اول ماه دست مرا گرفته
سی شب برای من در میخانه جا گرفته
با یار وعده دارم هر شب همین حوالی
شب های ساکت من بوی خدا گرفته
هر کس بد مرا گفت او خوبی مرا گفت
پشت مرا همیشه بی ادعا گرفته
صد بار گم شدم من در کوچه های دنیا
من کور بودم و او بهرم عصا گرفته
ای دوست قدیمی من را که خاطرت هست
من آن بدم که قلبم بوی خطا گرفته
تنگ است دست سائل خرجی ما ز باباست
از دست مرتضی بود هر چه گدا گرفته
حق می دهی به چشمم غیر از علی نبینم
چشم مرا شکوه ایوان طلا گرفته
برکت به اشکمان زد رحمت به حالمان زد
زهرا برای عُشّاق دست دعا گرفته
یک سال هم گذشت و ما کربلا نرفتیم
خیلی دلم برای صحن و سرا گرفته
بالاترین عبادت خون گریه بر حسین است
عابد عبادتش را از کربلا گرفته
افطار سینه زن ها با گریه می شود باز
نوکر به یاد ارباب آب و غذا گرفته
ای روزه دار تشنه ، تشنه فقط حسین است
جای فرات آن لب بر چکمه ها گرفته
با قاتلش بگویید ذبح غریب زشت است
پیش نگاه زهرا خنجر چرا گرفته ؟
🌐@dorenabhydar
enc_16495490054641614005539.mp3
3.3M
📿یا خیرالناظرین..
🌙رمضان؛ ماه مهربانی
🎙️محمود کریمی
یا خیرالناظرین ببین چه حالی ام
ببین که می چکه اشکام توو دست خالی ام
بگو که میرسه به تو
هنوز صدای من
خدا! آغوش رحمتت
هنوز بازه برای من
حاجت من توو این شبای آخره
قول و قرارمون دیگه هرگز یادم نره
یه کاری کن دلم
فقط عبد خدا باشه
فقط سرم روو دامنه
آقام امام رضا باشه
این همه اضطراب، این همه تاب و تب
تو رو قسم میدم به اون آقای تشنه لب
یه کاری کن که غم
بره از توو دل همه
خدا غمی نمونه جزء
غم حسین فاطمه
نمیشه باورم که وقت رفتنه
تموم این سفر، بارش رو شونه ی منه
کجا می خوای بری
چرا منو نمیبری
حسین، این دم آخری
چقد شبیه مادری
باید جوابتو با نفسم بدم
از پیش من نرو؛ تو رو به کی قسم بدم
قرارمون چی شد
که بی قرار هم باشیم
حسین، هرچی که پیش اومد
باید کنار هم باشیم
من روی خاک و تو سوار مرکبی
من توی قلب تو امّا تو چشم زینبی
آهسته تر برو
بذار منم باهات بیام
حسین، دیگه نمی کشه
پاهام که پا به پات بیام
#سبک_کجامیخوای_بری
#مناجات
#رمضان
🌐@dorenabhydar
رسید فصل بهار و بهار ما نرسید.mp3
4.15M
🌙#مناجات ویژه #ماه_رمضان
🍃رسید فصل بهار و بهار ما نرسید
🍃بهار عمر گذشت و نگار ما نرسید
🎙حاج #مهدی_رسولی
#رمضان
#مناجات
#امام_زمان_عج_الله_تعالی_فرجه_الشریف
رسید فصل بهار و بهار ما نرسید
بهار عمر گذشت و نگار ما نرسید
به شوق دیدن رویش به صبح خیره شدیم
چقدر خیره شدیم و سوارما نرسید
چقدر چله گرفتیم تا ببینیمش
ولی به منزل مقصود بار ما نرسید
هزار حرف مگو بین سینه بود کسی
به داد این دل بیمار و زار ما نرسید
چقدر گریه نوشتیم پای غربت او
چقدر گریه نوشتیم یار ما نرسید
کجاست نور امید نجات این عالم
کجاست صبر و قراری، قرار ما نرسید
کجاست مرهم غمهای بی شمار علی
دوای زخم دل داغدار ما نرسید
به جد بی کفنش میکنم توسل، چون
به جز حسین کسی هم به کار ما نرسید
فدای گریهی آن مادری که میفرمود:
دو قطره آب به این شیرخوار ما نرسید -
🌐@dorenabhydar
بسم الله الرحمن الرحیم
#فیش
#مناجات
#رمضان۲
«وَأَنَّ الرَّاحِلَ إِلَيْكَ قَرِيبُ الْمَسافَةِ، وَأَنَّكَ لَاتَحْتَجِبُ عَنْ خَلْقِكَ إِلّا أَنْ تَحْجُبَهُمُ الْأَعْمالُ دُونَكَ؛و همانا مسافر بهسوی تو مسافتش نزدیک است و تو از آفریدگانت هرگز در پرده نیستی، جز اینکه کردارشان آنان را از تو در پرده برده؛»
روزهام روضه اگر داشت خدا میخردش!
خُرّم آن دیده که در روضه فقط گریان است
دم افــطـار مـن از آب ســــوالـی دارم
آب! دیدی چقدر کام حسین عطشان است؟
تشنهای ماند و سپاهی که همه سیرابند
دشنه همسوخت دلش! شمر ولی خندان است
آی مــادر، تو دگـر جـانب گـودال نـرو
یوسفت درته گودال و به خون غلطان است.
راوی نقل می کنه: یه روز حضرت زهرا علیها السلام فرزندش را تو گهواره ندید و با اضطراب جویای فرزند عزیزش شد. رسول خدا صلی الله علیه و آله به ایشان بشارت دادند که قنداقه حسین علیه السلام را ملائک به آسمان ها برده اند تا تبرک بجویند.
چقدر مادر مضطرب شد؟ فقط بچشو تو گهواره ندید تا رسیدن بچه مادر نگرانه،
حالا فرض کنید همون مادر بچشو در خاک و خون غلطان ببینه.
کربلا محشر کبری شده است واویلا
خون جگر حضرت زهرا شده است واویلا
گوش در گوش همه لشگریان میگفتند
پسر فاطمه تنها شده است واویلا
🔰««ای وای چه کردن تو لحظه تنهایی ارباب ما»»
فرقه بالسیوف فرقه بالسنان
میزدن حسینمو پیاپی و بی امان
لاطِماتِ الخُدود چقدر تشنه بود
پسرم از عطش میدید آسمونو شکل دود
ای حسین غریب شاه شیب الخضیب
چه خبر شده تو مقتل که میاد عطر سیب
رفته توی گودال شده دورش جنجال
دست و پا میزنی که فاطمه رفته از حال
دیگه خیلی دیره تشنه لب میمیره
قتل صبرش داره جون همه رو میگیره
چشم عالم خونِ خواهرش گریونه
تا سه روز جسم شریفش رو زمین میمونه
فرقه بالحجر فرقه بالرماح
بی سوار اومد به سمت خیمه ها ذوالجناح
به روی نیزه نمایان شده راس امام
کشتنش یک سپاه کشتنش بی گناه
مونده روی بدنش نشونی از هر سلاح
ده نفر آماده بدترین رخداده
بدنی که زیر نعل سم اسب افتاده
کفنش رو بردن پیرهنش رو بردن
🌐@dorenabhydar