بسم الله الرحمن الرحیم
#مدح_حضرت_علی_اکبر علیه السلام
ای خداجلوه و نبیمرآت
مرتضیخصلت و حسینصفات
انبیا در جلال تو شده محو
اولیا بر جمال تو همه مات...
ز تو نازد همیشه حلم و رضا
به تو بالد هماره صوم و صلات
نام حق را ز عزم توست بقا
باغ دین را ز خون توست حیات
جان اهل صلات قربانت
اَشهَدُ اَنّ قَد اَقَمتَ صلات...
از تو آنی دلم جدا نشود
با توام با تو، در حیات و ممات
مدح تو در زبان آل رسول
بهترین سوره، خوشترین آیات...
دین حق را بقا، ز مکتب توست
اَوَلَسنا عَلَی الحق از لب توست...
به جلال نبی به ذات خدا
که تویی آفتاب برج هُدی...
نعت تو بر زبان دشمن و دوست
مدح تو ذکر اهل ارض و سما
ناخلفزادۀ ابوسفیان
که دلش بود پر ز بغض شما
کرد روزی سؤال از یاران
که خلافت که را بود اولی
همه از بیم جان خود گفتند:
کاین جلال و شرف تو راست سزا
گفت نه، باللّه این مقام بُوَد
حق فرزند یوسف زهرا...
همچو ختم رُسُل به خلق حَسَن
همچو آل ثقف به رخ زیبا
هم سخاوت ز دست او جاری
هم شجاعت ز تیغ او پیدا
گفت فضل تو دشمنت؛ «اَلفَضل،
هِیَ ما تَشهَدُ بِهِ الاَعدا»...
دین حق را بقا، ز مکتب توست
اَوَلَسنا عَلَی الحق از لب توست...
ای به نام خوش تو، احیا دل
ای که دل با تو و تویی با دل
همچو زندان ز مقدم یوسف
با صفای تو شد مصفا دل...
دل ز دست پدر بری آنسان
که برد از رسول، زهرا، دل...
با چنین حُسن احمدی زیبد
که بری از علی اعلا، دل
حرم خاص توست از رفعت
چون خداوند حق تعالی، دل
جُسته بر درگهت توسّل، جان
یافته از رخت تجلّا، دل...
حق به خون تو تا ابد زندهست
از محبّت چنانکه احیا دل
دین حق را بقا، ز مکتب توست
اَوَلَسنا عَلَی الحق از لب توست
شاعر/ غلامرضا سازگار
🌐@dorenabhydar
بسم الله الرحمن الرحیم
#مدح_حضرت_علی_اکبر علیه السلام
پیغمبرانه بود ظهوری که داشتی
خورشید بود جلوۀ طوری که داشتی
هر شب نصیب سفرۀ شهر مدینه شد
در کنج خانه، نان تنوری که داشتی
شبزندهدار بودی و ذوب خدا شدی
در بندگی گذشت حضوری که داشتی...
خلقاً و منطقاً همه مثل رسول بود
در کوچههای شهر، عبوری که داشتی
این آفتاب توست که خورشیدمان شده!
یا که پیمبر است دوباره جوان شده؟
مردی رسیده تا که پر از دلبرش کنند
مانند خاک آمده تا که زَرَش کنند...
او خواب دیده بود مسلمان شده همین
او آمده مدینه مسلمانترش کنند
در خانۀ حسین اگر اکبری نبود
امکان نداشت زائر پیغمبرش کنند
پیغمبر و زیارت او را بهانه کرد
تا که اسیر زلف علی اکبرش کنند
آن عدهای خوشاند که حیران تو شدند
مُسلم اگر شدند مسلمان تو شدند
چشم تو ماه و تابش ماهت پیمبریست
روی سپید و خال سیاهت پیمبریست
گفتار و آفرینش و خُلق عظیم تو
لحظه به لحظه، گاه به گاهت پیمبریست...
باید دوید پشت سر ردّ پای تو
یعنی تویی همیشه که راهت پیمبریست
نامت علیست جلوه رویت محمدیست
نامت علیست طرز نگاهت پیمبریست
تو صاحب جلال علی و پیمبری
آیینه جمال علی و پیمبری
ای آفتاب روشن شبهای کربلا
پیغمبر دوبارۀ صحرای کربلا
ای از تمام عالمیان برگزیدهتر
نوح و خلیل و آدم و موسای کربلا
آب فرات و علقمه و گنبد حسین
یا تل زینبیه و هر جای کربلا...
...هر چند دیدنیست ولی دیدنیتر است
پایین پای مرقد آقای کربلا
نزدیکتر به محضر آقاست جای تو
پایین پایی و همه پایین پای تو...
شاعر/ علی اکبر لطیفیان
🌐@dorenabhydar
بسم الله الرحمن الرحیم
#مدح_حضرت_علی_اکبر علیه السلام
ای که در سورۀ تبسم خود لطف «وَالشَّمس» و «وَالقَمَر» داری
نوری از آفتاب روشنتر، رویی از ماه خوبتر داری
تو کدامین گلی که دیدن تو، صلواتی محمدی دارد
چقدر بر بهشت چهرهٔ خود رنگ و بوی پیامبر داری
هجرتت از مدینه شد آغاز مکه هم شاهد سلوک تو بود
کربلا، کوفه، شام حیراناند، تا کجاها سر سفر داری
باوری سرخ بود و جاری شد «اَوَلَسْنا عَلَی الحَق» از لب تو
چه غرور آفرین و بشکوه است مقصدی که تو در نظر داری
با لب تشنه بودی و میسوخت در تب کربلا پر جبریل
وقت معراج شد چه معراجی، ای که از زخم بال و پر داری
از میان تمام اهل جهان، عرشِ پایینِ پا نصیب تو شد
عشق میداند و ادب که چقدر شوق پابوسی پدر داری
شوق پابوسی تو را داریم، حسرت آن ضریح ششگوشه
گوشهچشمی، عنایتی، لطفی، تو که از حال ما خبر داری
در مدیح تو از مدایح تو، یا علی هرچه بیشتر گفتیم
با نگاهی پر از عطش دیدیم حُسن ناگفته بیشتر داری
شاعر/ سیدمحمدجواد شرافت
🌐@dorenabhydar