eitaa logo
مسجد امام جواد علیه السلام
314 دنبال‌کننده
2.1هزار عکس
346 ویدیو
7 فایل
اطلاع رسانی برنامه های مسجد امام جواد (ع) گزارش فعالیت های مسجد مباحث روز آشنایی با سبک زندگی شهدا برگزاری مسابقه صندوق نظرات و پیشنهادات(چت ناشناس) https://gkite.ir/es/9424384 ناحیه۲ فولادشهر ، محله ایثار۵ ارتباط با ادمین https://eitaa.com/a_bahadoran
مشاهده در ایتا
دانلود
ااا༻⃘⃕࿇﷽༻⃘⃕❀ 🌹امام باقر علیه السلام:  اَلبِرُّ وَ الصَّدَقَةُ يَنفيانِ الفَقرَ وَ يَزيدانِ فِى العُمرِ وَ يَدفَعانِ عَن صاحِبِهِما سَبعينَ ميتَةَ سوءٍ ؛  كار خير و صدقه، فقر را مى‏ بَرند، بر عمر مى‏ افزايند و هفتاد مرگ بد را از صاحب خود دور مى‏ كنند.🌹 ____❁____________❁_______ 🔸یک بسته معیشتی اهدایی ازطرف یکی از خیرین بزرگوار که تقدیم خانواده محترم نیازمند شد ۱۴۰۳/۱۱/۱۶ ❀⊱━═━━━⊰⊱━━━═━⊰❀ 🔸خرید دو عدد مرغ و یک روغن از کارت صدقات و ۶ کیلو برنج اهدایی از طرف یکی از خیران عزیز که تقدیم دو خانواده محترم نیازمند شد ۱۴۰۳/۱۱/۱۷ ❀⊱━═━━━⊰⊱━━━═━⊰❀
هدایت شده از هر روز با شهدا
شھیدشوشترۍ‌چہ‌قشنگ‌گفتھ: قدیم‌بوۍ‌ایمان‌میدادیم... الان‌ایمانمون‌بومیده💔! قدیم‌دنبال‌گمنامےبودیم.. الان‌مواظبیم‌اسممون‌گم‌نشہ.. :/! شب جمعه ویاد سردارانی ازجنس غیرت، پاکی، صداقت، اخلاص، مظلومیت شهیدان🕊🌹 🌷@shahedan_aref
اا༻⃘⃕࿇﷽༻⃘⃕❀ا 🌹خداوند در سوره بقره / آیه 265  قرآن مجید می‏فرماید:  «مَثَلُ الَّذینَ یُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمْ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللّهِ» ، «کسانی که اموال خود را برای خشنودی خدا و تثبیت (ملکات انسانی) در روح خود، انفاق می‏کنند»🌹. •┈┈•••••✾•◇•✾•••••┈┈• 🔸اهداد یک میز تلوزیون از طرف یکی از بزرگواران که تقدیم خانواده محترم نیازمند از فولادشهر شد ۱۴۰۳/۱۱/۱۷ ❀⊱━═━━━⊰⊱━━━═━⊰❀
حماسه کانال کمیل بهمن ماه همیشه یادآور ایام الله دهه فجر و پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی ایران است ولی در این ایام در سال ۶۱ اتفاق دیگری هم رخ داد که کمتر به آن پرداخته شده و شاید خیلی از ماها از آن اطلاعی نداریم! عملیات والفجر مقدماتی عملیاتی گسترده و هماهنگ بین سپاه و ارتش که به اذعان اکثر کارشناسان نظامی اگر با خیانت منافقین روبرو نمیشد و به نتیجه می‌رسید در همان سال کار جنگ را یکسره می‌کرد و ایران فاتح جنگ تحمیلی میشد و ارتش عراق را کاملا زمین گیر میکرد. بعد از مدتها کار اطلاعاتی و شناسایی عملیات شروع شد و رزمندگان اسلام پس از حدود ۱۳ سیزده کیلومتر پیاده روی و حمل مهمات و تجهیزات سنگین نظامی و با گذشت از موانع فراوان از جمله میادین وسیع مین ، سیم خاردار های حلقوی ، سیم خاردار فرشی ، مین های والمری ، بشکه های آتش زا و بسیاری موانع دیگر که توسط کشورهای غربی طراحی شده بود ، به خط دشمن رسیدند و مردانه جنگیدند و به بسیاری از اهداف از پیش تعیین شده دست پیدا کردند ، مواضع دشمن یکی پس از دیگری به دست رزمندگان اسلام می افتاد ، نیروهای دشمن دستپاچه و سراسیمه فرار می‌کردند و می‌رفت که با تصرف آخرین سنگر های دشمن کار جنگ را یکسره کنند اما... در آخرین لحظات خیانت کارانِ منافق که در بین نیروهای خودی قرار داشتند به کمک بعثی ها آمدند و درست زمانی که می‌رفت پیروزی رزمندگان اسلام تثبیت شود با ایجاد هرج و مرج در بین نیروهای ایرانی شیرازه کار را از دست بچه های ایران خارج کردند . عده‌ای از منافقین بین بچه ها فریاد می‌زدند که «عقب نشینی کنید ، دستور عقب نشینی آمده» عده‌ای روی خط بیسیم رزمندگان ایران می آمدند و با دادن اطلاعات غلط روحیه نیرو ها را خراب می‌کردند ، یکبار شخصی پشت بیسیم خود را ابراهیم همت معرفی میکرد و دستور عقب نشینی میداد ، یکبار شخصی دیگر پشت بیسیم می‌گفت که گردان کمیل نمی‌تواند به اهداف خود دست پیدا کند ، این درحالی بود که گردان کمیل به اهداف خود رسیده و منتظر اعزام گردان مالک برای ادامه عملیات بود ، یکبار شایعه شهادت برادر همت را بین بچه ها پخش می‌کردند، بارها وقتی نیرو های ایرانی بصورت مخفیانه تا چند قدمی سنگرهای دشمن پیش می‌رفتند و قصد غافل گیری دشمن را داشتند ، یک نفر از میان نیروهای خودی با فریاد بلند الله اکبر دشمن را خبر می کرد و عملیات لو می‌رفت. بعدها مشخص شد که قبل از شروع عملیات ، اطلاعات عملیات و نیروهای خودی توسط بنی صدر و گروهک منافقین در اختیار دشمن قرار داده شده بوده! اسناد مالی و رسیدهای بانکی موجود در مرکز آندلس استخبارات بغداد، نشان می‌دهد  رئیس جمهور مخلوع ایران(بنی صدر)، در قبال ارائه این اطلاعات، طی شش نوبت و از طریق بانک‌ های شهر موناکو فرانسه، از رژیم بعث عراق، پول دریافت کرده است! در نهایت این خوش‌خدمتی بنی صدر و منافقین داخلی باعث شکست عملیات و شهادت تعداد بسیار زیادی از رزمندگان اسلام شد و باعث شد نیروهای گردان کمیل و حنظله در کانال دوم دفاعی عراق (که بعدها به کانال کمیل معروف شد) در محاصره نیروهای دشمن قرار بگیرند ، بیش از ۵۰۰ نفر از رزمندگان اسلام ۵ روز از ۱۸ بهمن تا ۲۲ بهمن در این کانال گرسنه و تشنه مردانه تا آخرین گلوله و تا آخرین قطره خون جنگیدند ولی حاضر به تسلیم شدن در برابر دشمن نشدند و از این جمع ۵۰۰ نفری فقط حدود ده نفر لابلای شهدا زنده ماندند تا روایتگر مظلومیت رزمندگان کانال کمیل در این مقاومت ۵ روزه باشند. @ba_shahhidan
یکباره ابراهیم تمام قد ایستاد و با فریاد یا زهرا (س) بعثی هایی که بالای سر شهدا پایکوبی میکردند به رگبار بست ، بقیه بچه ها هم تیر اندازی کردند ، با رگبار بچه ها بیشتر کماندوها به هلاکت رسیدند بقیه هم غافلگیر شدند و چند نفرشان به سمت میدان مین دویدند و با مین‌های خودشان به جهنم رفتند دوباره آتش سنگین دشمن شروع شد... بعد از یک ساعت آتش دشمن قطع شد و از گوشه کانال دیدیم که بعثی ها با چندین برانکارد برای انتقال مجروحان خودشان نزدیک می‌شوند ، یکی از بچه ها خواست تیر اندازی کند ، ناگهان بنکدار فریاد زد ، نزنید! ما که مثل آنها خبیث نیستیم هروقت برای جنگ آمدند مردانه می‌جنگیم از طرفی ثابت نیا (شهید ثابت نیا-فرمانده گردان کمیل) که به سختی خود را به فرمانده تیپ رسانده بود با اشک و التماس از اکبر حاجی پور درخواست نیروی کمکی کرد ، اما در جواب خواهش و تمنایش برادر حاجی پور فقط سکوت کرد و آرام آرام اشک ریخت! ثابت نیا با اینکه می‌توانست در مقر فرماندهی بماند و خود را نجات دهد با هر سختی بود به کانال برگشت... @ba_shahhidan
(۳۹) «روایت ۵ روز مقاومت جانانه گردان کمیل در کانال دوم فکه» روز اول محاصره دوشنبه ۱۸ بهمن ۱۳۶۱ حدود ساعت ۵ صبح بود که نوایی روحبخش آرامش را به نیروهای ما برگرداند ، در زیر آتش دشمن بود که صدای دلنشین اذان ابراهیم هادی با طنین گلوله های دشمن در هم گره خورد ، بچه ها به نوبت نماز صبح را بصورت نشسته در خاک و خون اقامه کردند... با طلوع خورشید غباری از غم و اندوه منطقه را فرا گرفت ، زخمی ها و شهدای زیادی در میان آتش دشمن باقی مانده بودند قبل از روشن شدن هوا نیروهای سالم گردان های دیگر به دستور قرارگاه عقب نشینی کرده بودند و حالا فقط گردان کمیل در منطقه باقی مانده بود آتش دشمن تقریبا قطع شد ، متوجه شدیم که کماندو های دشمن به ما نزدیک می‌شوند ، ابراهیم با تجربه ای که داشت میدانست که امکان تحرک در کانال وجود ندارد لذا به بنکدار (شهید بنکدار_معاون گردان کمیل) گفت به بچه ها بگو هیچ حرکتی نکنند و بگذارند بعثی ها کامل جلو بیایند و بعد حمله میکنیم تعدادی از مجروحان لابلای سیم های خاردار و میدان مین گیر کرده بودند و خون از بدنشان جاری بود ، تفریح بعثی های مست شده بود نشانه گیری و زدن تیر خلاص به مجروحان ایرانی! @ba_shahhidan
{ عجب منتظرای درجه یکی هستیم ما... از نیمه شعبان قبلی تا الان ۱۰ ساعت وقت گذاشتیم برا آقا؟ نه یک صدم درامدمونو خرج فراهم کردن مسیر ظهور کردیم؟ نه} 🌱بیاین حداقل نیمه شعبان سنگ تموم بزاریم🌱 ✅مسجد برای نیمه شعبان و احیاء اون شب کلی برنامه داره، اگر خواستین اسمتونو جزو دست اندرکاران بنویسن: 🔸برای تهیه شام ما نیاز به ۴۵ تا مرغ داریم، تا الان ۹ نفر، هر نفر یدونه تقبل کردن ۳۶ تا دیگه نیازه.. 🔸اگرم دوس داشتین تو بحث پذیرایی جشن یا نذری دارین برای اون شب یا کمک در بخش های دیگه هم با ایدی زیر هماهنگ کنین لطفا🙏 @ayeneh_96 @emamjavad_mosque
اا༻⃘⃕࿇﷽༻⃘⃕❀ا 🌹خداوند در سوره بقره / آیه 265  قرآن مجید می‏فرماید:  «مَثَلُ الَّذینَ یُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمْ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللّهِ» ، «کسانی که اموال خود را برای خشنودی خدا و تثبیت (ملکات انسانی) در روح خود، انفاق می‏کنند»🌹. •┈┈•••••✾•◇•✾•••••┈┈• 🔸اهداد یک میز تلوزیون از طرف یکی از بزرگواران که تقدیم خانواده محترم نیازمند شد ۱۴۰۳/۱۱/۱۷ ❀⊱━═━━━⊰⊱━━━═━⊰❀
هدایت شده از با شهیدان تا شهادت
(۴۰) «روایت ۵ روز مقاومت جانانه گردان کمیل در کانال دوم فکه» روز دوم محاصره سه شنبه ۱۹ بهمن ۱۳۶۱ یاران ثابت نیا همچنان ثابت و استوار در کانال سوم مانده بودند، اگرچه از عطش و گرسنگی می‌سوختند! تنها چیزی که در آن لحظات به آنها روحیه ی ایستادگی و مقاومت میداد صدای اذان ابراهیم در مواقع نماز بود. در اثر پاتک عراقی ها بخشی از کانال سوم به دست بعثی ها افتاد و تعدادی از نیروهای عراقی و منافقین ایرانی در آن کانال مستقر شدند ، منافقین برای بچه های ما دست تکان میدادند با زبان فارسی از آنها می‌خواستند که به سمت آنها بروند ، تعدادی از بچه ها با تصور اینکه آنها خودی هستند به سختی از دیواره کانال بالا آمده و به سمت آنها رفتند اما دشمن و منافقین آنها را دستگیر و بی رحمانه به شهادت رساندند و مستانه می‌خندیدند! عصر سه شنبه پس از اختلال های زیاد در ارتباط بی سیمی بالاخره حاجی پور موفق شد با بنکدار تماس بگیرد . او گفت هر طور شده بچه های باقی مانده را به عقب بیاور دیگر کاری از ما ساخته نیست! بنکدار و ابراهیم هادی تصمیم گرفتند که پس از تاریک شدن هوا نیروها به عقب برگردند ، آنها به صورت نیم خیز در کانال خود را به نیروها می‌رساندند و آنها را توجیه میکردند که متأسفانه در این بین بنکدار به شدت مجروح شد موج انفجار درک زمان و مکان را از او گرفته بود ، مدام طلب آب میکرد ، یکی از بچه ها با درب قمقمه مقداری آب باران باقیمانده در کف کانال را جمع کرد و در دهان او ریخت ولی بخاطر شوری و تلخی زیاد همه را بالا آورد ... در این میان یک خبر مخابره شد که همه را شوکه کرد «برادر ثابت نیا با برادر افشردی دست داد!» (برادر افشردی -معروف به حسن باقری- زودتر شهید شده بود و این خبر کوتاه یعنی فرمانده گردان کمیل هم به شهادت رسیده!) با شهادت فرمانده و مجروحیت شدید معاون گردان کمیل ، فرماندهی نیروهای باقی مانده در کانال به دوش ابراهیم هادی افتاد... سه شنبه شب تیپ سلمان برای نجات دادن نیروهای محاصره شده حمله کردند و تا نزدیکی تپه های دوقلو که در نزدیکی کانال قرار داشت پیشروی کردند ، در این شرایط سالم تر ها می‌توانستند عقب نشینی کنند اما بخاطر مجروحین در کانال ماندند ، تیپ سلمان هم نتوانست تا صبح مقاومت کند و دوباره تپه ها به دست عراقی ها افتاد.... بعثی ها تعداد دوشکا ها را بیشتر کرده و مدام روی سر ما آتش می‌ریختند ، و بدتر از آن یک تیر بار چهارلول بود که وقتی آتش میکرد انگار میخواست زمین را ببلعد! دو نفر از بچه ها از ابراهیم اجازه گرفتند که چهارلول را منهدم کنند ، ابراهیم به آنها گفت ممکن است بازگشتی نباشد! آنها گفتند نجات بچه ها برای ما افتخار است ، آنها با تعدادی نارنجک به صورت سینه خیز به سمت چهارلول رفتند ، دقایقی بعد صدای انفجاری بلند شد و چهارلول خاموش شد ، بچه ها برای بازگشت آن دو نفر زیر لب دعا میکردند ، دعایی که هیچ گاه مستجاب نشد ، آنها همان جا به وصال معبود خود رسیده بودند! ساعتی بعد که آتش دشمن سبک تر شد ابراهیم به بچه ها گفت باید به کانال دوم برگردیم ، فاصله سیصد متری دو کانال پر بود از مین و موانع مختلف ، مجروحان اصرار میکردند که سالم ها بدون آنها بروند ولی همه باهم راه افتادیم ، تشنگی و گرسنگی و جراحات متعدد رمقی برای کسی نگذاشته بود ، ولی به هر صورت بود در آن نیمه شب بچه مجروحان را روی زمین می‌کشیدند و به سمت کانال دوم می‌رفتند ، صد متری بیشتر تا کانال دوم نمانده بود که اتفاق بدی افتاد ، بعثی ها ناگهان منور زدند و همه جا مثل روز روشن شد و بعثی ها دوباره ما را به رگبار بستند و یک سنگر مخفی که وسط دشت بود متوجه حضور ما شد و ما را به رگبار دوشکا بست ، یکی از بچه ها که آرپی‌جی داشت ایستاد و سنگر را هدف قرار داد و همزمان هر دو خاموش شدند هم سنگر دوشکا و هم شمع وجود آن بسیجی دلاور! با خاموش شدن دوشکا آنهایی که سالم تر بودند مجروحان را کشان کشان به کانال دوم رساندند و همگی به عمق سه متری کانال پریدند ، اما کف کانال پر بود از سیم های خاردار حلقوی که مانند اژدهایی برای فرزندان خمینی ره دهان باز کرده بود! تعدادی از مجروحان بین سیم های خاردار گیر افتادند ، ابراهیم گفت کسی کاری نداشته باشد ، با توجه به قدرت بدنی بالایی که داشت یک تنه مجروحان را بلند میکرد و به کنار کانال می آورد! در آن شرایط عجیب یکی از بچه ها پیشنهاد کرد که دعای توسل بخوانیم ، در حالی که گلوله های دشمن زوزه کشان از بالای سرمان عبور می‌کردند دعا را شروع کردیم ، تا اینکه مداح رسید به این عبارت یا فاطمه الزهرا یا بنت محمد... صدای ضجه بچه ها بلند شد ، صدایی که من می‌شنیدم خیلی بیشتر از افراد داخل کانال بود ، احساس میکردم همه ملائکه با بسیجیان مظلوم کانال هم نوا شده اند.... @ba_shahhidan