eitaa logo
Emamezamaan
1.3هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
975 ویدیو
361 فایل
اشعار و سرودها و نوحه های امام زمانی @Yaghoubian1349
مشاهده در ایتا
دانلود
با خاطرات کربلا گریم می گیره با دیدن عکسش آقا گریه ام می گیره بارون می باره یاد ایوونت می افتم می گیره قلبم بی هوا گریه ام می گیره اباعبدالله دلتنگیامو بغض صدامو می بینی و بازم منو راهم نمی دی دادم قسم به پهلوی مادر شنیدی ای آبروی عالم حسین جان خیلی خرابه حالم حسین جان آخر ضریحت رو توی آغوش می گیرم آقای روضه ام بین روضه ام می میرم مثل سگ کهف که نگفتم تا بمونه حتی اگه تحویل نگیری من نمی رم آروم جونم ای مهربونم دلواپس امروز و فردامی حسین جان تو سختیهاا تنها تو باهامی حسین جان ای عاشقان آیید تا عاشق بمانید یک فاتحه بر سید ذاکر بخوانید ای آنکه سر بر زانوی ارباب داری ما را دعا کن ای که عشق ناب داری در شور و شینم عبد حسینم عبد حسینو کلب زینب ایها الناس چون بر سر و سینه زنم با اسم عباس ای آبروی عالم حسین جان خیلی خرابه حالم حسین جان التماس
تنت بابا کجا مونده. که با سراومدی اینجا خرابه شد چراغانی. زروی چون مهت بابا اگرچه هرکجا بودم. توراجان وتو‌جانانم ولی امشب سرت بابا. بودبرروی دامانم چه مهمانی. چه میزبانی. چگونه من کنم‌ازتو.پذبرایی بین حالم تو احوالم که شد باتوتماشایی پدر جانم پدرجانم شده خاکستری مویت چراای نازنین بابا مگرکنج‌‌ تنور بودی که گشتی اینچنین بابا ببین بابا مرا یکدم سه ساله دخترت هستم تومی گفتی به من هردم. شبیه مادرت هستم ببین رویم چوبازویم شده چون مادرت‌ نیلی ببین بابا من از اعدا به هرجا خورده ام سیلی پدرجانم..... نمانده طاقتی درتن دگرسیرم ازاین دنیا ببربا خود مرا امشب. ببین افتاده ام ازپا برایم شدسپر عمه زاوشرمنده ام بابا منم مدیون ایثارش. اگرمن زنده ام بابا فراقم را سحر امدزدنیا دیده را بستم مراباخودببر بابا. ببین بار سفر بستم سبک بنی فاطمه خوش اومدی خوش اومدی بابای خوب ومهربون توروخدا دیگه نرو یه امشبو پیشم بمون بگوبه من تنت کجاست چراکه با سر اومدی حالا که اومدی چرا با دیده تر اومدی کجا بودی ای نازنین زماچرا تو‌دور بودی موهات شده خاکستری انگاری تو‌تنور بودی چر ا لبت کبودشده خشک شده رولب تو خون بشکنه دستای یزید زده تورا با خیزرون موی سرتو خاکی و لبت کبود ونیلیه منم بابا روصورتم نشان وجای سیلیه یادت میاد وقتی که تو چادرمیذاشتی روسرم بهم می گفتی نازنین تویی شبیه مادرم سه ساله دخترم ولی محنت و غم کشیده ام شدم شبیه مادرت حالا که قد خمیده ام منت بذاربه دخترت وقتی میخوای بری سفر منو دیگه جا نذاری دراین سفر منو ببر شمه ای ازغم منو‌ طاهر نوشته بی ریا داره امید یارش باشی بابا به فردای جزا
─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅❃﷽❃༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌┅─ ** ** *: دامن کشان رفتی،،،* بابای خـــوب من ببـین حــال زارم (3) از پا مـــن افتادم خــزان شد بهارم (3) بگـــو ای هست من کجــا بودی چـــرا ز ما تو جـــدا بودی(3) به لب رسیده جان من _پدر جان ای پدر رفته ز کـــف توان من _پـدر جان ای پدر 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ سـر تـا بـه پـا دردم _تن من کبـــوده (3) جـرم و خطای من پدرجان چه بوده(3) ندارم طاقتی دگــر بابا شدم دل سیروخسته از دنیا،(از این دنیا) میخوای بـری بازم سفر پدر جــــانم پدر منـو به هـمــــراهت ببر پدرجـــــانم پدر 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ حــــالا شــــــدم بابا دگـرمثل زهرا (3) سه سـاله دخترم که افتـــــادم از پا (3) اگر عمـــه زینب نبود بابا سه سـاله تو‌مرده بود بابا _ بابا بابا(2) مــرا رها کـــن از محن پدر جـــانم پدر بگـو به من دمی سخن پدر جـــانم پدر *شعر:طاهرکاشانی* https://t.me/zakerinkashan ┄──┅═❧═┅──┄ ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌ ࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌
. شد خرابه قــتـلگـاه نوگـــل زهـــــــرا دخــتر ســــه ســـــاله مولا با ســــــر بریـــــــده بابا الله اکبر زین همــــــه بلا الله اکبر زین ظلـــم وجــفا الله اکبر با جـســــم کـبــود دختری سه ساله شــده فدا *((مولاتی مولاتی رقیه جان))* دختری که قامتــش خمـیــده از مـاتم رزق و رزویش شداشک غم خورده از عدو کتک هـر دم الله اکبر از طفل حـــــزیـن الله اکبر از زجـر لعــــــیـن الله اکبر زآن لحـظـه ای که می کشید اونوبر روی زمین *((مولاتی مولاتی رقیه جان))* می زنم بر از داغـش به سینه و بر سر خــون ریـــزد ز دیـدگان تر که گشــتـه بســـان گل پرپر الله اکـبر کـــه اربابــمــــــه الله اکـبر تاب و تـبـمـــــــه الله اکـبر نام خــوشـگلـش ذکر جـاری بـر روی لبمــــه *((مولاتی مولاتی رقیه جان))* ✍ .
. علیهاالسلام . حال ما در غم عظمای تو دیدن دارد در غمِ تشنگی‌ات اشک چکیدن دارد تو بخوان باز بخوان باز که از لب‌هایت صوت قرآن به روی نیزه شنیدن دارد چقدر بوی دل و موی پریشان آورد از سر نیزه نسیمی که وزیدن دارد خیزران بر لب تو می‌زند آتش بر دل می‌کشم آه که این آه کشیدن دارد گاه گاه از دل آشفتۀ خود می‌پرسم غنچه‌ای خشک که پرپر شده، چیدن دارد؟ عید قربان شده و نوبت تو شد اما خنجر این بار چرا قصد بریدن دارد؟ کاروان تو کجا و من خسته اما دل من هم به خدا شوق رسیدن دارد 📝 .
هدایت شده از امام حسین ع
. دَم های سینه زنی به مناسبت هفتم شهادت امام حسین علیه السلام هفتمین روز قتل شه کرب و بلاست خون، دل فاطمه حضرت خیرالنساست آجرک اللّه، بقیةاللّه (2) کاروان عازم کوفه وشام بلاست رأس پاک حسین بر سر نی از جفاست آجرک اللّه،بقیةاللّه (2) **** ****** * شد هفتمین روز عزایِ حسین جان جهانی به فدای حسین شاه دین فدا شد دشمنش فنا شد آه و واویلاست شیون و غوغاست جسم حسین مانده به کرب وبلا سرش رود به سوی شامِِ بلا میرود آسمان نالهء کودکان آه و واویلاست شیون غوغاست قافله سالار زنان زینب است امام سجاد به تاب وتب است میرود آسمان ناله کودکان آه و واویلاست شیون و غوغاست شد هفتم شهادت شاه دین حضرت زهرا به جنان شد غمین بانگ وا غربتا میرود تا سما آه و واویلاست شیون و غوغاست زینب روان به سوی شام بلاست ناله طفلان و زنان تا سماست بانگ وا غربتا میرود تا سما آه و واویلاست شیون و غوغاست سید سجاد به غم مبتلاست زنجیر کین بر گردنش از جفاست بانگ وا غربتا میرود تا سما آه و واویلاست شیون و غوغاست * زینب اسیر فرقهء بی حیاست مقابلش رأس شه کربلاست بانگ وا غربتا میرود تا سما آه و واویلاست شیون و غوغاست * شال غزا به گردن مصطفی ست مهدی دین در غم و صاحَب غزاست بانگ وا غربتا میرود تا سما آه و واویلاست شیون و غوغاست **** ****** * من حسینیم شهید راه کرب وبلا سر وجان میدهم در ره دین خدا این بود شعارم باشد افتخارم هیهات هیهات من الذله زیر با ستم نمیکنم زندگی سر وجان میدهم در ره آزادگی این بُوَد شعارم باشد افتخارم هیهات هیهات منا الذله **| جسم حسین مانده به کرب وبلا زینب رود به سوی شام بلا مرامش همین است پیامش چنین است هیهات هیهات منا الذله ما پیرو سرور دین حسینیم همچون حسین ذلت نمی پذیریم مرام ما چنین است پیام ما همین است هیهات هیهات مناالذله ** شد هفتم سلطان دین شاه شهیدان زینب اسیر فرقهء بی دین وایمان ناله کودکان؛میرود آسمان آه واویلاست؛شیون وغوغاست جسم حسین مانده به کرب بلا رأس شریفش برسر نیزه ها بانک واغربتا؛میرودتاسما آه واویلاست؛شیون وغوغاست تقدیمی:حاج مرشدعلی طریقت *
‍ ‍ . ----------- هفت آسمان را در غم نوشتند از بهر زینب ماتم نوشتند دیده خونبار است - زینب عزادار است بهر حسین خود - مشتاق دیدار است ای حسین جانم حسین حسین جانم رأسی که یاران لبریز نور است گاهی به نی ، گه کنج تنور است خواهری امشب - دارد فغان بر لب ریزد به دامانش - از چشم او کوکب ای حسین جانم حسین حسین جانم گفتا غم خود با این عبارت رأس تو بر نی من در اسارت بین اسیران را - چشمان گریان را زن های در ماتم - طفلان نالان را ای حسین جانم حسین حسین جانم بنگر تو بر ما ای پور زهرا دشمن به ما زد زخم زبان ها ای مرا جانان - خورشید جاویدان ما را عدو برده - در گوشه ی زندان ای حسین جانم حسین حسین جانم ** ١۴٠١ / ۵ / ٢١ مکشابه سبک زیر خوانده می‌شود ..
. سلام الله علیها کربلایی [بند اول] نور کهکشان رقیه جان رقیه جان رقیه عشف کاروان جان رقیه جان رقیه پر احساسه شب سوم محرم یه شب خاص مثل یه رویاس بانی مجلس امشب عمو عباس دعوتت کردن معلومه امام حسین خیر تو رو خواسته پس خالصانه، با این بهانه سینه بزن برای این نازدانه خاتون ارباب، به جون ارباب بی‌بی من دوست دارم عاشقانه یا رقیه جان، یا رقیه جان 🖤🖤🖤 [بند دوم] نور بکا رقیه یا رقیه یا رقیه یاس کربلا رقیه یا رقیه یا رقیه آیه ی دردِ خو‌شبحال کسی که بغلش کرده ما که جای خود کربلا دور سر رقیه میگرده توی این عالم هر کسی که نوکر رقیه شد مرده بنت الامیرِ، چون بچه شیرِ باباش و آخر از نیزه پس میگیره مشکش یه رودِ، یاس کبودِ محشر میفهمی که این خانم کی بوده .👇
روضه دفتری هفتم امام حسین(ع) 👈🏻بانوای جانسوز:استاد پرویزی🎙️ 👈🏻تایپ و ارسال: علیمحمدی✍🏻 سینه ی غم داران چوشمع سوزان است خون شده دل یاران هفتم شهیدان است اشکِ لاله ها رنگین،قلبِ لاله ها خونین راس لاله های دین روی نیزه تابان است ◾دلتو ببر کربلا ان شاءالله کربلا این روضه رو بخونیم ،امشب شبِ هفتمِ امام حسین و شهدای کربلاست، هفت شبه که رقیه بابا نداره هفت شبه که زینب بی برادر شده، هفت شبه که رباب علی اصغر نداره، آی جوون دارا الان هفت شبه که لیلا بی علی اکبر شده، آی داغ دیده ها کجای مجلس نشستین، بیاین امشب با بی بی زینب و رقیه هم ناله بشیم،آی کربلائیا روز هفتم که میشه دختر میاد کنار قبر باباش، خواهر میاد کنار قبر برادرش دسته گل میارن عکس بابا رو میارن زیر بغلای خواهرا و دخترا رو میگیرن احترام میکنن و تسلا میدن ، عزاداری میکنن اما بمیرم برا یتیمان ابی عبدالله الان آواره ی بیابونا هستن ، سر حسین بالای نیزه هاست بدنش تو کربلا به هر بهانه ای کتکشون میزنند ، آب میخوان کتک میزنند، غذا میخوان کتک میزنند ، بهانه ی بابا می گیرن کتکشون میزنن😭😭😭الهی غریب تو مجلس ما نباشه الهی هیچ وقت گرفتار نشی ، الهی هیچ وقت بی کس نشی چی کشیدند یتیمان حسین، چی کشید بی بی زینب، بیایین امشب با اشکِ چشماتون مرهم بزارید رو قلب داغدار بی بی فاطمه ی زهرا س ، ان شاءالله روزی که همه ی چشمها گریانند چشم شما گریان نباشه امروز هر روضه ای رو میشه خوند، بزار روضه ی عطش رو بخونم و التماس دعا، هِلال ابن نافع میگه صدای العطش حسین شنیدم رفتم ظرفی رو آب کردم گفتم ببرم دم آخر حسین فاطمه رو سیراب کنم، یه مرتبه دیدم شمر داره از قتلگاه بیرون میاد، صدا زد هِلال کجا میری و آب برای کی میبری، گفتم صدای العطش حسین فاطمه رو شنیدم براش آب آوردم گفت هلال برگرد من حسینو سیرابش کردم، گفتم نانجیب تو که آبی نداشتی ، میگه دیدم دامنش رو کنار زد سرِ بریده ی حسینو دیدم😭😭😭 میگه دیدم شمر داره میلرزه گفتم نانجیب تو که کار خودتو کردی دیگه چرا میلرزی، صدا زد هِلال همین که داشتم سر حسینو از بدن جدا میکردم یه مرتبه دیدم صدای یه مادری میاد از گوشه ی قتلگاه هی میگه آخ غریب مادر حسین، عزیز مادر حسین😭😭😭 هر کجای مجلس نشستی ارباب بی کفن رو صدا بزن یا حسییییین، یا حسیییییین الا لعنة الله علی القوم الظالمین
میرزاوند: شیرازی 😭😭😭 کمی آهسته تر به كجا میروی بدون زینبت تو چرا میروی! بدون زینبت تو چرا میروی مهلا مهلا حسین یابن الزهرا حسین! یابن الزهرا حسین دل من اسیر دام گیسوی تو… تپش های دلم نام نیكوی تو تپش های دلم نام نیكوی تو… به زخم دل من یا اخا مرهمی پس از تو برایم كو دگر محرمی… یابن الزهرا حسین مهلا مهلا حسین…🖤 به جای مادرم آمدم به سویت تا زنم یا اخا بوسه بر گلویت! خدا همراه تو تو روی كربلا وعده ملاقات از سر نیزه ها… مهلا مهلا حسین یابن الزهرا حسین!🖤 🍂🍁🍂 🧡
زنی فوق العاده سورنااااک و زیبا 😭😭😭 عمه زینب کو سر بابای من  عمه زینب مونس شب های من عمه زینب کو دُر والای من  عمه زینب آن یل تنهای من عمه زینب شد خرابه جای من  عمه زینب نالم از اعدای من ** ای عمه کو بابم          سالار بی آبم ای عمه بی تابم         همرنگ مهتابم   دارم دلی خون از فراق روی بابا در دیده و دل اشتیاق روی بابا آتش گرفته جان من از درد دوری بینم دوباره عمه طاق روی بابا در سینه دارم آرزوی دیدنش را شوق رقیه گفتن و بوسیدنش را ای عمه زینب می شود آیا ببینم یک بار دیگر در برم خندیدنش را عمه زینب کو دُر والای من  عمه زینب آن یل تنهای من عمه زینب کو سر بابای من  عمه زینب مونس شب های من عمه بگو بابا بیاید در بر من دست نوازش را کشد روی سر من من تشنه ام من تشنة دیدار اویم آید کنارم لحظه های آخر من در هجر بابا روز و شب خونابه بارم شوق دوباره دیدنش در سینه دارم سیلی زده دشمن به رخسار کبودم آید برایش جای سیلی می شمارم عمه زینب کو دُر والای من  عمه زینب آن یل تنهای من عمه زینب کو سر بابای من  عمه زینب مونس شب های من ای عمه کو بابم          سالار بی آبم ای عمه بی تابم         همرنگ مهتابم   دارم هوایت ای پدر اما کجایی؟ باز آ کنارم ریشه کن بنما جدایی روی لبم پیوسه نامت می برم من بر درد تلخ بی کسی هایم دوایی سوز عطش دیگر ندارم بر لبانم اما جدایی برده از  جانم امانم دیدم بخوابم لحظه ای رخساره اش را بی او دگر در این جهانِ دون نمانم عمه زینب کو دُر والای من  عمه زینب آن یل تنهای من عمه زینب کو سر بابای من  عمه زینب مو
. ماموریت عيان مي كرد راز دل، امان مي داد اگر وقتش ميان قتلگه، كوتاه بود و مختصر وقتش بجاي درد دل، كاري مهمتر داشت بر عهده بيان عشق و شرح غم، بماند بعد در وقتش قرار اين بود تا فتح برادر را كند كامل غنيمت بود در آن معركه، از هر نظر وقتش در آن دربار و آن بازار، با اينكه معطل شد در آن ساعات طولاني، نشد هرگز هدر وقتش اسارت رفت فرزند خليل الله؟؟؟ نه... هرگز بتي در شام باقي بود زينب رفت سروقتش تبر در بر، درآورد او دمار از روز شامي ها قيامت را رقم مي زد چو مي شد بيشتر وقتش هرآنكس جان خود را وقف زينب كرد طوبى له و الا بي ثمر عمرش و گرنه بي اثر وقتش محسن رضوانی ✍ .