eitaa logo
Emamezamaan
1.3هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
971 ویدیو
361 فایل
اشعار و سرودها و نوحه های امام زمانی @Yaghoubian1349
مشاهده در ایتا
دانلود
. |⇦•ای داغدار اصلی .... امام زمان روحی له الفدا و توسل به حضرت زینب کبری سلام الله علیها اجرا شده به نفس حاج‌ عباس حیدر زاده ●━━━━━━─────── بِسْمِ ٱللَّٰهِ ٱلرَّحْمَٰنِ ٱلرَّحِيمِ اَللهمَّ کُن لولیَّک الحُجةِ بنِ الحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیهِ وَ عَلی ابائهِ فی هذهِ السّاعةِ، وَ فی کُلّ ساعَة وَلیّا وَ حافظاً وقائِداً وَ ناصِراً وَ دَلیلاً وَ عَیناً حَتّی تُسکِنَهُ اَرضَکَ طَوعاً وَ تُمَتّعَهُ فیها طَویلاً.. ای داغدار اصلی این روضه ها بیا بیا صاحب عزای ماتمِ کرب و بلا بیا بیا تنها امیدِ خلق جهان یابن فاطمه ای منتهای آروزی اولیاء بیا بیا بالا گرفته ایم برایت دو دست را ای مرز استجابت قنوت و دعا بیا بیا هفته به هفته میگذرد با خیال تو پس لااقل به حُرمتِ خونِ خدا بیا بیا بیش از هزار سال تو هم گریه کردی ای خون جگرِ قامتِ زینب بیا بیا بیا *عرضه داشت یا جدّاه صبح و شام برات گریه میکنم اونقدر گریه میکنم تا اشک چشمم مُبدّل به خون شود.سؤال کردن آقا جان!برای کدام مصیبت گریه میکنید؟ فرمودن:همۀ مصیبت های کربلاسخته.کدام مصیبت بیشتر جگر شما را آتش میزد؟مصیبت قمر بنی هاشم است؟فرمودن: اگر قمر بنی هاشم هم بود برای این روضه گریه میکرد. مصیبت آقا علی اکبر است؟ فرمودن آقا علی اکبر هم اگر بود برای این روضه گریه میکرد، مصیبت قتلگاه است؟ فرمودن: خود سید الشهدا هم برای این روضه گریه میکند. کدام روضه است آقاجان؟ فرمودند: مصیبت اسارت عمه ام زینب..* بیش از هزار سال تو هم گریه کردی ای خون جگر زِ قامتِ زینب بیا بیا بیا *معلومه مصیبت اسارت بی بی خیلی سخته، اون لحظه ای که میخواد از بدن برادرش جدا بشه مگر به این راحتی ها از بدن بی سر برادر جدا میشد ...* حسین جان! مگر تو همسفر با ما نبودی در اين صحرا كردي تو منزل زِ جا بر خیز و لیلا را جدا کن زِ نعش اکبرِ شیرین شمایل به مُردن راضیم شاید که دیگر نبینم قاتلت را در مقابل *نگاه به بالا سرش کرد، دید همونکه روی سینۀ حسینش نشسته بود بالا سرش ایستاده... تازیانه دستش داره، بچه ها رو با تازیانه میزنه. برای خواهر داغدیده خیلی سخته قاتلِ برادر رو ببینه مگر طاقت داره؟ آی زینب! بی بی جان!* خیز و نگذار که ما را به اسیری ببرند من که از راهی بازار ‌شدن بیزارم ببزارم حسین جان! تو دعا کن که کنار بدنت جان بدهم آخه فکر همراهی با شمر دهد آزارم *وحشی ابن‌حرب بعد کشتن حمزه سیدالشهدا، اسلام آورد و توبه کرد. اومد خدمت پیغمبرِ خدا، پیغمبر خدا بهش فرمود: وحشی بگو بدونم عموی من حضرت حمزه رو چه جوری به شهادت رسوندی؟ گفت: آقا کمین کردم از پشت سر نیزه ای زدم حمزه روی زمین افتاد، روی سینه اش نشستم و سینه اش رو دریدم، تا به اینجا رسید صدای گریه پیغمبر بلند شد. فرمود: وحشی! بلند شو از جلو چشم من کنار برو، جایی برو که تا آخر عمر تو رو نبینم. من طاقت ندارم قاتل عمو جانم رو ببینم... یا رسول الله شما طاقت نداشتی قاتل عمو جانت رو ببینی اما دخترت زینب! یه نگاه میکرد میدید شمر بالا سرش ایستاده.یه طرف حرمله رو میدید، یه طرف خولی...* ــــــــــــــــــ ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ .
. # روضه و توسل به حضرت زینب کبری سلام الله علیها اجرا شده به نفس حاج‌ عباس حیدر زاده ●━━━━━━─────── حالا وقتی آدم تاریخ رو بررسی میکنه وقتی مقاتل رو میبینه، میبینه چه بر سر زینب آمده...اسوهٔ صبره این بی بی. یک طرف سر بریده بالای نیزه میبینه، یک طرف قاسمِ برادر رو میبینه،یک طرف میبینه بچه ها رو تازیانه میزنن،یک طرف نگاه میکنه میبینه زین العابدین در غُل و زنجیره..اما یک صحنه ای پیش آمدکه دیگه زینب سلام الله علیها نتونست خودش رو کنترل کنه کجا؟دم دروازه ي کوفه... وقتی دید مردم کوفه دارن به آسمان اشاره میکنن سرش رو از محمل بیرون آورد یه نگاه کرد دید سر بریده ی برادر رو‌ نشون‌میدن..حســـــین ... حسین جانم! همۀ مصیبتها را برام گفته بودن.حتی اسارتم را بابام علی بهم خبر داده بود، یه روز تو کوفه من رو به عنوان اسیر میارن، اما دیگه کسی نگفته بود سر بریدۀ تو بالای نیزه رو مي بينم...* بیا زِ بالای نی به دامن جای گیر تا که بشُویم به اشک زِ چهره خاکسترت حسین جان! نمیزد اینقدر کف، نقاره و چنگ و دف دشمن اگر میشنید زمزمهٔ مادرت *یه ناز دانه ای داره ابی عبدالله دختر سه چهار ساله،این روی زانوی عمه نشسته میدونی که دختری که بترسه دیگه ازبغل بزرگترش جدا نمیشه. از موقعه ای که خیمه ها رو غارت کردن بدن این دختر میلرزید.خودش رو از عمه جدا نمیکرد، یک مرتبه دید عمه داره با کسی حرف میزنه هی میگه "یا أخاه.." این دختر حساس شد از تو بغل عمه بلند شد سرش رو از محمل بیرون آورد سر بریده ی بابا رو دید.یه نگاه به عمه کرد یه نگاه به سر بریده کرد، یک مرتبه بی بی زینب متوجه این دخترشد.دید الانِ که جان از بدن این دختر بیرون بیاد، رنگش پریده... رو کرد جانب سر بریده ی برادر.. داداش حسین! اگر با من حرف نمیزنی نزن، یه کلام با این دخترت حرف بزن...میترسم الان دخترت دق کنه.... هر کجا نشستی به قصد فرج صدا بزن: یا‌ حـــــسین... ــــــــــــــــــ ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ .
. |⇦•ای دو عالم حریمِ محترمت... روضه و توسل ویژهٔ شهادت امام رضا علیه السلام اجرا شده به نفس حاج‌ عباس حیدرزاده ●━━━━━━─────── * السَّلاَمُ عَلَى الْمَهْدِي وَ عَلَى آبَائِه…* ای دو عالم حریمِ محترمت من و لطف و عنایت و کرمت *خودت رو امشب مشهد ببین، تو حَرَمِ امام رضا، از کدوم صحن وارد میشدی؟ از بابُ الرضا می اومدی؟ از بابُ الجواد می اومدی؟ صحن آزادی؟ صحن انقلاب؟ صحن جمهوری؟ صحن قدس؟ از هر کجا که واردِ حرم میشدی، امشب هم با پای دل وارد شو، برو کنارِ ضریح، نمی دونم پایینِ پا زیارت نامه میخوندی یا بالا سر، یا پیشِ روی مقدسِ امام رضا می ایستادی؟ امشب شبِ دلِ، عشق بازی کن، با مولات حرف بزن، امام رضا کسی رو دست خالی بر نمی گردونه....* بس‌ که آقا و مهربان هستی دل آلوده‌ام شده حرمت جز تو اُلفت به کَس نمی‌گیرم دلِ خود از تو پس نمی‌گیرم خوش‌ترین ذکرِ من حکایت توست مدح تو، وصف تو، روایتِ توست کس نگوید که من فقیر هستم همه دارایی‌ام ولایتِ توست *امید به این دارم اون لحظه ی آخرِ عُمرم بیایی، امید به این دارم شبِ اولِ قبرم بیایی، امید به این دارم اون لحظه ای که نامه ی اعمالم رو به دستم میدن بیایی..." وَ عِنْدَ الصِّرَاطِ وَ عِنْدَ الْمِيزَانِ، إِذَا تَطَايَرَتِ الْكُتُبُ يَمِيناً وَ شِمَالًا " امام رضا فرموده اند: هر کس به زیارت من بیاد من در سه جا به داد او مى رسم و از هراسها و سختيها نجاتش مى دهم... امشب با پای دل وصل شو به حرم امام رضا، بگو: آقاجان! من نتونستم بیام اما شما اسم من رو جزو زائرانتون بنویسید، امشب این دلت رو به پنجره فولادش گِره بزن...آقاجان!* گرچه آلوده‌ام ، اگر پَستم به شما خانواده دل بستم تو به چشمان بسته‌ام نوری تو به اُنسِ فقیر، مَسروری در میانِ ائمۀ اطهار بـه امامِ رئوف، مشهوری تو به اُفتاده، بال می‌بخشی تو نکرده سؤال، می‌بخشی *هنوز زائر دردش رو نگفته دردش رو دوا میکنی...* دل ما هر چه هست خانۀ توست کوه غم‌های ما به شانۀ توست گر چه بار گناه آوردم بـه حریمت پناه آوردم استاد حاج غلامرضا سازگار *امام رضا به آیت الله بهجت رحمت الله علیه فرموده بود: اگه کسی به ما پناه بیاره ما ردش نمی کنیم... آهوی بیابان بهش پناه آوُرد ضامنش شد، به مرد صیاد گفت: من ضامنِ آهو میشم بذار بِره... اون شتر از قصاب خانه فرار کرد، صاحب شتر میگه یازده تا شتر بود من آوُرده بودم قصاب خانه یکیشون فرار کرد، از فاصله ی زیادی نمی دونم راه حرم رو از کجا بلد بود، یکسره دوید تا حرم، همون جا جلو پنجره فولاد زانو زد، گریه می کرد، امام رضا پناهش داد... امشب تو هم به امام رضا بگو من دو ماه اشک ریختم، به من هم امشب پناه بده، بحق خواهرتون حضرت معصومه سلام الله علیها...* آبروی من را نبر مولا به همه گفته ام رضا دارم تو رئوفِ همه رئوفانی هیچ کس را زِ در نمیرانی ــــــــــــــــــ ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 👇
.. |⇦•یابن شبیب! جد مرا... روضه و توسل ویژهٔ علیه السلام اجرا شده به نفس حاج‌ عباس حیدرزاده ●━━━━━━─────── *امشب اومدیم برای غم های امام رضا گریه کنیم، اما خودِ امام رضا گریه کنِ ابی عبدالله است، خودش فرموده، اگه سفارش خودش نبود نمی گفتم، خودش فرمود:" یَا ابْنَ شَبِیب! إِنْ کُنْتَ بَاکِیاً لِشَیْ‏ءٍ فَابْکِ لِلْحُسَیْن" ای پسرِ شبیب اگه خواستی گریه کنی برای جد غریبِ ما گریه کن... اگه امشب اومدی برا امام رضا اما بگو: حسین!.... یَا ابْنَ شَبِیب! جد مارو کربلا با لب تشنه سر بریدن، یَا ابْنَ شَبِیب! جد مارو کربلا ذبح کردن... ذبح کردن می دونید یعنی چی؟ یعنی کسی که داره نفس میکِشه سر از بدنش جدا کنن، کربلا چند نفر ذبح شدن، یکیش علی اصغر بود لبهاش به هم میخورد تیر به گلوش زدن" فَذُبِحَ الطِّفل مِنَ الاُذُنِ الیَ الاُذُن" یکی هم عبدالله بن حسن، رو سینه ی امام حسین داشت گریه می کرد، حرمله تیر به گلوی عبدالله زد، اما یه ذبح دیگه ای هم داریم، این ذبح، ذبح معمولی نیست، ذبح از زیر گلو نیست، ابی عبدالله از قفا سرش رو بریدن...* یابن شبیب! جد مرا بی هوا زدند یابن شبیب! جد مرا با عصا زدند *امام رضا دَم آخر عُمرش صدا زد: فرش هارو جمع کنید، آخه میخوام مثل جد غربیم حسین روی خاک ها جون بدم...* يكي با نيزه اش از پشت ميزد يكي با چكمه و با مُشت ميزد خودم ديدم سنانِ بی مُروَّت حسينم را به قصد كُشت ميزد *ای حسین!...* ــــــــــــــــــ ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 👇
. |⇦•ای آفتاب مهر تو.... علیه السلام اجرا شده به نفس حاج عباس حیدر زاده ●━━━━━━─────── اَللهمَّ کُن لولیَّک الحُجةِ بنِ الحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیهِ وَ عَلی ابائهِ فی هذهِ السّاعةِ، وَ فی کُلّ ساعَة وَلیّا وَ حافظاً وقائِداً وَ ناصِراً وَ دَلیلاً وَ عَیناً حَتّی تُسکِنَهُ اَرضَکَ طَوعاً وَ تُمَتّعَهُ فیها طَویلاً ای آفتاب مهرتو روشنگر وجود در پیشگاه حکم تو ذرّات در سجود نور تو بُوَد مشعل کانون کاف و نون روزی که هیچ جلوه ی شمس و قمر نبود اى مير عسكرى لقب، اى فاطمى نسب آن را كه نيست مِهر تو از زندگى چه سود این افتخار گشته نصیبت که از شرف در خانه ی تو مصلح کل دیده بر گشود قربان ديده اى كه به بزم تو فاش ديد جاى قدوم عيسى و موسى و شيث و هود اى قـبـلـه ی مـراد كه در بـركـةُ الـسَّـبـاع شیـران به پیش پـاى تـو آرند سر فرود *امام عسکری علیه السلام سالها زندان بود، یکی از زندانبانها خیلی انسان نانجیب و پستی بود. به دستور خلیفه تصمیم گرفت حضرت عسکری رو ببرد مقابل شیران درنده، به گمانش اینکه شیران درنده حمله میکنند حضرت رو از بین میبرند. هر چی تو تاریخ اومده همسرش بهش اصرار کرد این کار رو نکن فرزند پیغمبر خداست اما گوش نداد. امام عسکری علیه السلام را آورد وارد قفس شیران درنده کرد، نگاه میکرد دقت میکرد فکر میکرد الان شیران درنده حضرت رو میدرند اما دید حضرت با آرامش تمام،میان شیران ایستادن به نماز، شیران درنده دور حضرت حلقه زدند ملتمسانه نگاه به قد و بالای حضرت میکنند... یا امام عسکری شیران درنده احترام کردند دور شما رو گرفتن آقاجان، اما چه گرگهای درنده ای بودن کربلا، یکی نیزه میزد، یکی شمشیر میزد، یه عده سنگ میزدند، یه عده پیرمردا با عصا میزدند...* پر میزند دوباره دلم در هوای تو دارم هوای بوسه به صحن و سرای تو اذن دخول خوانده دلم تا کنی نظر زائر شوم دوباره سوی سامرای تو ای دومین حسن چون حسن ذره پروری پر میشود دو دست گدا از عطای تو هم تو غریب هستی و هم مرقدت غریب اما غریب نیست دمی آشنای تو دشمن نهاد به زندان و بی خبر از آنکه هست عالم امکان برای تو مانند مادرت به جوانی شکسته ای آید به گوش ناله ی وا اُما از صدای تو *میدونین امام عسکری چند سالشون بود؟ بیست و هشت سال داشت اما زهر کاری با حضرت کرد بدنشون میلرزید. حتی آبی که دارو داشت رو نتوانست میل کنه. به غلامش فرمود: برو تو حجره، پسرم رو بگو بیاد، میوه ی دلم رو بگو بیاد...* کاسه ی آب بدستم بنگر میلرزد زهر افکنده شرر بر جگرم مهدی جان *آقا زاده ی پنج ساله ای امروز دور بابا میگرده، هی میگه: بابای غریبم... اما غریبتر از بابا خودِ امام زمان است...* بعد من سر به بیابان بگذاری شب و روز باشد از حالت زارت خبرم‌ مهدی جان میان این همه دشمن چه ها کند مهدی ز غربت پسر من خدا خبر دارد *سر بابا رو روی زانو گذاشت، بگم یا امام عسکری؟ سرت روی زانوی عزیز دلبندت بود آقا ، اما من فدای اون سری که بالای نی رفت." أَلسَّلامُ عَلَى الرَّأْسِ الْمَرْفُوعِ"...حسین...  «صلَّی اللهُ عَلَیکَ یَا اَبَاعَبدِاللهِ» ــــــــــــــــــ ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 👇
. روحی له الفدا و توسل به حضرت زینب کبری سلام الله علیها اجرا شده به نفس حاج‌ عباس حیدر زاده ●━━━━━━─────── اَللهمَّ کُن لولیَّک الحُجةِ بنِ الحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیهِ وَ عَلی ابائهِ فی هذهِ السّاعةِ، وَ فی کُلّ ساعَة وَلیّا وَ حافظاً وقائِداً وَ ناصِراً وَ دَلیلاً وَ عَیناً حَتّی تُسکِنَهُ اَرضَکَ طَوعاً وَ تُمَتّعَهُ فیها طَویلاً.. ای داغدار اصلی این روضه ها بیا بیا صاحب عزای ماتمِ کرب و بلا بیا بیا تنها امیدِ خلق جهان یابن فاطمه ای منتهای آروزی اولیاء بیا بیا بالا گرفته ایم برایت دو دست را ای مرز استجابت قنوت و دعا بیا بیا هفته به هفته میگذرد با خیال تو پس لااقل به حُرمتِ خونِ خدا بیا بیا بیش از هزار سال تو هم گریه کردی ای خون جگرِ قامتِ زینب بیا بیا بیا *عرضه داشت یا جدّاه صبح و شام برات گریه میکنم اونقدر گریه میکنم تا اشک چشمم مُبدّل به خون شود.سؤال کردن آقا جان!برای کدام مصیبت گریه میکنید؟ فرمودن:همۀ مصیبت های کربلاسخته.کدام مصیبت بیشتر جگر شما را آتش میزد؟مصیبت قمر بنی هاشم است؟فرمودن: اگر قمر بنی هاشم هم بود برای این روضه گریه میکرد. مصیبت آقا علی اکبر است؟ فرمودن آقا علی اکبر هم اگر بود برای این روضه گریه میکرد، مصیبت قتلگاه است؟ فرمودن: خود سید الشهدا هم برای این روضه گریه میکند. کدام روضه است آقاجان؟ فرمودند: مصیبت اسارت عمه ام زینب..* بیش از هزار سال تو هم گریه کردی ای خون جگر زِ قامتِ زینب بیا بیا بیا *معلومه مصیبت اسارت بی بی خیلی سخته، اون لحظه ای که میخواد از بدن برادرش جدا بشه مگر به این راحتی ها از بدن بی سر برادر جدا میشد ...* حسین جان! مگر تو همسفر با ما نبودی در اين صحرا كردي تو منزل زِ جا بر خیز و لیلا را جدا کن زِ نعش اکبرِ شیرین شمایل به مُردن راضیم شاید که دیگر نبینم قاتلت را در مقابل *نگاه به بالا سرش کرد، دید همونکه روی سینۀ حسینش نشسته بود بالا سرش ایستاده... تازیانه دستش داره، بچه ها رو با تازیانه میزنه. برای خواهر داغدیده خیلی سخته قاتلِ برادر رو ببینه مگر طاقت داره؟ آی زینب! بی بی جان!* خیز و نگذار که ما را به اسیری ببرند من که از راهی بازار ‌شدن بیزارم ببزارم حسین جان! تو دعا کن که کنار بدنت جان بدهم آخه فکر همراهی با شمر دهد آزارم *وحشی ابن‌حرب بعد کشتن حمزه سیدالشهدا، اسلام آورد و توبه کرد. اومد خدمت پیغمبرِ خدا، پیغمبر خدا بهش فرمود: وحشی بگو بدونم عموی من حضرت حمزه رو چه جوری به شهادت رسوندی؟ گفت: آقا کمین کردم از پشت سر نیزه ای زدم حمزه روی زمین افتاد، روی سینه اش نشستم و سینه اش رو دریدم، تا به اینجا رسید صدای گریه پیغمبر بلند شد. فرمود: وحشی! بلند شو از جلو چشم من کنار برو، جایی برو که تا آخر عمر تو رو نبینم. من طاقت ندارم قاتل عمو جانم رو ببینم... یا رسول الله شما طاقت نداشتی قاتل عمو جانت رو ببینی اما دخترت زینب! یه نگاه میکرد میدید شمر بالا سرش ایستاده.یه طرف حرمله رو میدید، یه طرف خولی...* ... *یه ناز دانه ای داره ابی عبدالله دختر سه چهار ساله،این روی زانوی عمه نشسته میدونی که دختری که بترسه دیگه ازبغل بزرگترش جدا نمیشه. از موقعه ای که خیمه ها رو غارت کردن بدن این دختر میلرزید.خودش رو از عمه جدا نمیکرد، یک مرتبه دید عمه داره با کسی حرف میزنه هی میگه "یا أخاه.." این دختر حساس شد از تو بغل عمه بلند شد سرش رو از محمل بیرون آورد سر بریده ی بابا رو دید.یه نگاه به عمه کرد یه نگاه به سر بریده کرد، یک مرتبه بی بی زینب متوجه این دخترشد.دید الانِ که جان از بدن این دختر بیرون بیاد، رنگش پریده... رو کرد جانب سر بریده ی برادر.. داداش حسین! اگر با من حرف نمیزنی نزن، یه کلام با این دخترت حرف بزن...میترسم الان دخترت دق کنه.... هر کجا نشستی به قصد فرج صدا بزن: یا‌ حـــــسین... ــــــــــــــــــ ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
|⇦•عید میلاد کریم ... ویژهٔ ولادت حضرت عبدالعظیم حسنی علیه السلام اجرا شده به نفس حاج عباس حیدر زاده •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ افق فضل و شرف را قمری پیدا شد یا که در طور ولایت شجری پیدا شد باز از بحر ولایت گوهری پیدا شد نخل سرسبز ولا را ثمری پیدا شد در سماوات و زمین جشن عظیم است امشب عید میلاد کریم ابن کریم است امشب در ریاض علوی سرو روان این پسر است نجل مولای کریمان جهان این پسر است بهترین زاده ابناء جهان این پسر است فخر دین، قبله دل، کعبه جان، این پسر است اوست سروی که بود دامن هستی چمنش صلوات همه بر حُسن حَسن در حَسنش اهل فضل و شَرف و علم زعیمش خوانند صاحبان کرم و جود کریمش خوانند صاحبان کرم و جود کریمش خوانند خیل عبّاد همه عبد عظیمش خوانند اوست ماهی که بر ابناء زمان می تابد نورش از ری به همه خلق جهان می تابد قامتش سرو و لبش کوثر و رویش ماه است زائر مرقد او زائر ثارُالله است حرمش کعبهٔ آمال دلِ آگاه است حَسنی حُسنش بر خلق، چراغ راه است خاص و عامند زِ هر سوی رهینِ کرمش دل صد قافله سر گرم طوافِ حرمش نعمت سایهٔ این دسته گل عترت را بر شما داده خدا این شرف و رفعت را اهل ری، قدر بدانید چنین نعمت را فیض همسایگی تربت این حضرت را بال جبرئیل زده سایه به بامِ دَرتان این شما، این حرم زادهٔ پیغمبرتان آیه وحی در این خانه کتابت دارد زیر این قبّه دعا کن که اجابت دارد زائر او به خدا قصد قرابت دارد در و دیوار حرم، نقش نجابت دارد ماه صد انجمن اینجاست خدا می داند آفتاب حسن اینجاست خدا می داند خاکِ درگاه تو بر درد دل خسته شِفاست سر به خاک حرمت گر نگذاریم جفاست ای گل باغ حسن عِطر تو بر روح صفاست کرم و جود تو بر ما به عیان و به خفاست عصمت فاطمه و عزّت حیدر داری تو مقام از سخن مدح فراتر داری تو عطا و کرم آل پیمبر داری ِزِ حسین و زِ حسن جلوه دیگر داری جان به قربان تو ای سیّد پاکیزه سرشت شهرری ازتو بهشت است بهشت است بهشت :غلامرضا سازگار ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در و هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://splus.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ روبیکا ↶ https://rubika.ir/www_babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net 🛒 فروشگاه فرهنگی↶ https://eitaa.com/babolharam_shop
|⇦•ای حسنی زاده... ویژهٔ ولادت حضرت عبدالعظیم حسنی علیه السلام اجرا شده به نفس حاج عباس حیدر زاده •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ ای حسنی زاده، حسینی ترین فخرِ جهان، فخر زمان و زمین معدن جود و کرَم و بخششی حاتم طایی به درت خوشه چین صحن و سرای تو شده قِبلگه ای حرَمت جنّت روی زمین مِهر تو همچون سپر آتش است حُب شما به شیعه، حِصنِ حَصین کرب وبلایی شده هر زائرت صحن تو، همچون حرمِ شاهِ دین مَن زارَ عَبدالعَظیمِ الحَسَنی بِرِی کَمَن زارَ الحُسَینُ بِکَربَلا ... *امام هادی علیه السلام فرموده : هر کسی حضرت عبدالعظیم ( علیه السلام ) را در ری زیارت کُنه ، گویا امام حسین ( علیه السلام ) را در کربلا زیارت کرده ..* کربُبلایی شده هر زائرت صحن تو، همچون حرمِ شاه دین صحن رضا ملجأ درماندگان صحن توهم ملجأ اهل یقین روی کند بر حرَمت با ادب با همه شأنِ خود، بهشت برین از حرَمت، تا به مدینه رویم مثل نجف، به کربلا، اربعین روی، به صحن و به سرایت کند کرب و بلا هر که نرفت اربعین ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در و هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://splus.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ روبیکا ↶ https://rubika.ir/www_babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net 🛒 فروشگاه فرهنگی↶ https://eitaa.com/babolharam_shop
Emamezamaan
۱۱ زنجیرزنی (کوفه) پشت دروازه ی کوفه چه غوغا شده حضرت ساجدین غریب و تنها شده کنج ویران شان شده زندان
. . روحی له الفدا و توسل به حضرت زینب کبری سلام الله علیها اجرا شده به نفس حاج‌ عباس حیدرزاده ●━━━━━━─────── اَللهمَّ کُن لولیَّک الحُجةِ بنِ الحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیهِ وَ عَلی ابائهِ فی هذهِ السّاعةِ، ... ای داغدار اصلی این روضه ها بیا بیا صاحب عزای ماتمِ کرب و بلا بیا بیا تنها امیدِ خلق جهان یابن فاطمه ای منتهای آروزی اولیاء بیا بیا بالا گرفته ایم برایت دو دست را ای مرز استجابت قنوت و دعا بیا بیا هفته به هفته میگذرد با خیال تو پس لااقل به حُرمتِ خونِ خدا بیا بیا بیش از هزار سال تو هم گریه کرده ای ای خون جگر ز قامتِ زینب بیا بیا *عرضه داشت یا جدّاه صبح و شام برات گریه میکنم اونقدر گریه میکنم تا اشک چشمم مُبدّل به خون شود. 《فَلَأَنْدُبَنَّكَ صَبَاحاً وَ مَسَاءً وَ لَأَبْكِيَنَّ لَكَ بَدَلَ الدُّمُوعِ دَماً حَسْرَةً عَلَيْكَ وَ تَأَسُّفاً عَلَى مَا دَهَاكَ وَ تَلَهُّفاً حَتَّى أَمُوتَ بِلَوْعَةِ الْمُصَابِ وَ غُصَّةِ الِاكْتِيَابِ》 سؤال کردن آقا جان!برای کدام مصیبت گریه میکنید؟ فرمودن:همۀ مصیبت های کربلاسخته.کدام مصیبت بیشتر جگر شما را آتش میزد؟مصیبت قمر بنی هاشم است؟فرمودن: اگر قمر بنی هاشم هم بود برای این روضه گریه میکرد. مصیبت آقا علی اکبر است؟ فرمودن آقا علی اکبر هم اگر بود برای این روضه گریه میکرد، مصیبت قتلگاه است؟ فرمودن: خود سید الشهدا هم برای این روضه گریه میکند. کدام روضه است آقاجان؟ فرمودند: مصیبت اسارت عمه ام زینب..* بیش از هزار سال تو هم گریه کردی ای خون جگر زِ قامتِ زینب بیا بیا بیا پس چرا صبح و شب براش گریه می‌کنید؟ فرمودند: آخه شهادت که توو خونواده‌ی ما رسمه؛ می‌دونید اشکِ من برای چیه؟! برای اون لحظه‌ای که دستای عمه‌ام رو با طناب بستند...* *معلومه مصیبت اسارت بی بی خیلی سخته، اون لحظه ای که میخواد از بدن برادرش جدا بشه مگر به این راحتی ها از بدن بی سر برادر جدا میشد ...* حسین جان! مگر تو همسفر با ما نبودی در اين صحرا كردي تو منزل زِ جا بر خیز و لیلا را جدا کن زِ نعش اکبرِ شیرین شمایل به مُردن راضیم شاید که دیگر نبینم قاتلت را در مقابل *نگاه به بالا سرش کرد، دید همونکه روی سینۀ حسینش نشسته بود بالا سرش ایستاده... تازیانه دستش داره، بچه ها رو با تازیانه میزنه. برای خواهر داغدیده خیلی سخته قاتلِ برادر رو ببینه مگر طاقت داره؟ آی زینب! بی بی جان!* خیز و نگذار که ما را به اسیری ببرند من که از راهی بازار ‌شدن بیزارم ببزارم حسین جان! تو دعا کن که کنار بدنت جان بدهم آخه فکر همراهی با شمر دهد آزارم *وحشی ابن‌حرب بعد کشتن حمزه سیدالشهدا، اسلام آورد و توبه کرد. اومد خدمت پیغمبرِ خدا، پیغمبر خدا بهش فرمود: وحشی بگو بدونم عموی من حضرت حمزه رو چه جوری به شهادت رسوندی؟ گفت: آقا کمین کردم از پشت سر نیزه ای زدم حمزه روی زمین افتاد، روی سینه اش نشستم و سینه اش رو دریدم، تا به اینجا رسید صدای گریه پیغمبر بلند شد. فرمود: وحشی! بلند شو از جلو چشم من کنار برو، جایی برو که تا آخر عمر تو رو نبینم. من طاقت ندارم قاتل عمو جانم رو ببینم... یا رسول الله شما طاقت نداشتی قاتل عمو جانت رو ببینی اما دخترت زینب! یه نگاه میکرد میدید شمر بالا سرش ایستاده.یه طرف حرمله رو میدید، یه طرف خولی...* ... *یه ناز دانه ای داره ابی عبدالله دختر سه چهار ساله،این روی زانوی عمه نشسته میدونی که دختری که بترسه دیگه ازبغل بزرگترش جدا نمیشه. از موقعه ای که خیمه ها رو غارت کردن بدن این دختر میلرزید.خودش رو از عمه جدا نمیکرد، یک مرتبه دید عمه داره با کسی حرف میزنه هی میگه "یا أخاه.." این دختر حساس شد از تو بغل عمه بلند شد سرش رو از محمل بیرون آورد سر بریده ی بابا رو دید.یه نگاه به عمه کرد یه نگاه به سر بریده کرد، یک مرتبه بی بی زینب متوجه این دخترشد.دید الانِ که جان از بدن این دختر بیرون بیاد، رنگش پریده... رو کرد جانب سر بریده ی برادر.. داداش حسین! اگر با من حرف نمیزنی نزن، یه کلام با این دخترت حرف بزن...میترسم الان دخترت دق کنه.... هر کجا نشستی به قصد فرج صدا بزن: یا‌ حـــــسین... ــــــــــــــــــ ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ *امام زمان (عج) فرمود: صبح و شب برای جد غریبم حسین گریه کنید. آقا برای کدوم روضه‌ست خیلی گریه می‌کنید؟! نکنه روضه‌ی گوداله؟! نه روضه‌ی علی‌اکبره؟! نه روضه‌ی عموتون عباسه؟! نه روضه‌ی علی‌اصغره؟! نه پس چرا صبح و شب براش گریه می‌کنید؟ فرمودند: آخه شهادت که توو خونواده‌ی ما رسمه؛ می‌دونید اشکِ من برای چیه؟! برای اون لحظه‌ای که دستای عمه‌ام رو با طناب بستند...* .