eitaa logo
Emamezamaan
1.3هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
975 ویدیو
361 فایل
اشعار و سرودها و نوحه های امام زمانی @Yaghoubian1349
مشاهده در ایتا
دانلود
‍ ذاتِ اَحد در چهارده معصوم ، زهراست باشرح کوثر چهارده معصوم ، زهراست هر پنج تن ، هر چهاده معصوم زهراست محور فقط بر چهارده معصوم زهراست زهرا علی را دارد از این دارِ دنیا هر شب گره وا می کند از کار دنیا تا حشر لولای درش لولاک سازست آن خانۀ کوچک مصلّیِ نمازست دست گدای چادرِ صدیقه باز است ... ما را خریدِ فاطمه این امتیاز است وَ مَا خَصَّنَا بِهِ مِنْ وِلاَیَتِكُمْ ، طیِباً لِخَلْقِنَا وَ طَهَارَة لِأَنْفُسِنَا آنان که عشقِ مرتضی را می شناسند در نوکری سلمانِ ما را می شناسند **خادمِ فاطمه بود ... یه روز بی بی نمی دیدش می گفت سلمان کجایی .....* اَسماءِ حُسنی را به مریم یاد دادن تسبیح زهرا را به ما هم یاد دادن هر چه به ما در زیر پرچم یاد دادن از فاطمیه تا محرم یاد دادن ... مهریه اش آب استُ اشکِ مستجاب است او گریه هایش منشاءِ هر انقلاب است ریحانۀ پیغمبرِ ما شد از اول امیدِ روز محشرِ ما شد از اول هم خط شکن هم سنگر ما شد از اول راهِ درستِ رهبرِ ما شد از اول زهرا مدال سینه اش عشقِ علی بود در کوچه حِرزَش لافَتی اِلا علی بود این زن جهادش روزه داری خانه داری ست شرطِ تولّیی که دارد جانِساری ست شمشیرِ گفتاری که دارد ذوالفقاریست وقتی اصولِ مکتبش حیدر مداری ست اسلام پیغمبر فقط تبیین زهراست ما هرچه داریم از اصول دین زهراست *بی بی جان ... ما اومدیم برات عزاداری کنیم ... یه ذره معرفت ما رو زیاد کن ...* پایِ علی زهرا سری پر درد دارد در کوچه ها سهمِ سلامی سرد دارد از ضعفِ بازو رنگُ رویی زرد دارد ... یا زهرا ...... پر کرده دیگر خانه را مادر بمان ها دیوارُ در بودندُ زهرا آن میان ها پشت علی را داشت وقتِ امتحان ها بر صورتِ او ماندهِ از آتش نشان ها *فقط یه سوال دارم ...* آنجا مقرّب ها سپر بودند ای کاش مقدادُ سلمان پشتِ در بودند ای کاش ... *همه منتظراجازۀ مولا بودن .....* جارو کشیدن با تنِ تب دار سخت است پهلو به پهلو گشتنِ بیمار سخت است رفتن کنارِخانۀ انصار سخت است زن پیشِ شوهر بشکند بسیار سخت است *بزاز اینطور بگم شاید بعضی ندونن چی شده .... حضرت وقتی میرسید درِ خونۀ اینا ، خودش عقب وامیستاد .... فاطمه میومد پایین میگفت علی جان صبر کن ، میگم من دخترِ پیغمبرم قبول می کنن ... در میزد .... بعضی شبا دیگه درُ باز نمی کردن ....* بر آشناها رو زدُ رویش زمین خورد حیدر کنارش بودُ پهلویش زمین خورد زهرا علی ،زهرا حسن،زهرا حسین است تفسیرِ یک یا فاطمه صد یاحسین است زهراست دنبالِ سرش هرجا حسین است پایین نیزه فاطمه ... بالا حسین است مسمار خنجر شد گلو را زیر و رو کرد گودال را در کوچه باید جستجو کرد حاج منصورارضی کانال روضه‌ چهارده معصوم ع و...👇ایتا ••✾•🌿🌺🌿•✾•• @nohevarozechahardahmasomsoghandi
هدایت شده از دفترچه مداحی
واحد کند هنوز برای من سؤاله چطور یه دختر سه ساله شبا تو تاریکی صحرا خوابیده روی خاک و خارها وقتی که درد اومد سراغش نگم چطور بلند شد از جا نگم چجوری داشت هواشو اصلا بلند نکرد صداشو کی دیده که تو راه برگشت کشید موهاشو فقط دیدند که جون به تن نداره یه جای سالم به بدن نداره کسی نگفت یتیم زدن نداره بابا حسین بابا حسین حسین جان هنوز برام عجیبه داغش غساله تا اومد سراغش با گریه گفت جرمش چی بوده که همه ی تنش کبوده گمونم این سیاهی جای دستای مردهای یهوده جرمش چی بوده چرا شکافته کنج ابروش این ورم ها چیه رو بازوش کفن بدید که بند نمیاد خون های پهلوش چرا رو دستاش اثر طنابه چرا سوالاهام همه بی جوابه خدا رو شکر دیگه راحت میخوابه بابا حسین بابا حسین حسین جان
هدایت شده از دفترچه مداحی
=== زن غساله چه میدید که با خود میگفت مادرت کاش به جای تو پسر می آورد === چند شب بی بوسه خوابیدم دهانت تلخ شد نیستی دختر مرنج از من نمیدانی مرا دختران شام می گردند همراه پدر کاش می شد تا تو هم با خود بگردانی مرا === خیزران از حرمتم برخواست اما بد نشست کاش ای بابا نمی‌بردی به مهمانی مرا === نه صورتی نه گونه ای نه عزتی نه خونه ای تنم کبود سرم شکست زخم منو کسی نبست === دست بسته به روی ناقه نشستن سخت است از سفر کردن با حرمله بیزارم کرد خسته بودم به روی ناقه کمی خوابم برد زجر از راه رسید و زد و بیدارم کرد لگدی زد که خدا قسمت کافر نکند بی تعادل شدم و دست به دیوارم کرد
هدایت شده از اشعار منتخب
از سوز سینه میکشم آه، سلام یا بقیه الله فدای چشم اشک بارت، آقای من آجرک الله کسی چه میدونه کجایی! کجایِ دشت کربلایی؟ تو خیمه ی عموت اباالفضل، یا که کنار عمه هایی ما مهمونای شهداییم، ما راهی کرب و بلاییم تو روضه خون لبِ سقا، ما سینه زن های شماییم آقام آقام آقام هی   تموم دنیا روضه خونه، اشکام میریزه دونه دونه بهونه ی گریه هام امشب، عموی صاحب الزمونه ساقی کربلا اباالفضل، امید خیمه ها اباالفضل آبـــــــــروی ام بنیـــــن و، آینه ی مرتضی اباالفضل یادمه مادرم که میگفت، ای فدای روضه ی اباالفضل همه پس اندازش و می داد، برای روضه ابالفضل اون که میگیره حاجتش رو، هرکی تو روضه هاش میشینه دوای دردایِ مریضاش، تو سفره ی ام بنینه   خدای عشقِ عاشقاشه، ولی خودش عاشق ارباب به روی پاهاش بوسه ی موج، به روی شونش سر مهتاب حسین نگاه می کرد به چشماش، زینب دعا میخوند تو گوشش لباس رزمش و تنش کرد، یه مشک خالی روی دوشش   لالایی رباب این شد، بخواب مادر دورت بگرده چشمات و روی هم بزاری، عموت با آب بر میگرده کسی نمونده توی دنیا، مرامش و ندیده باشه فرات از اینجا خیلی دور نیست، دیگه الان باید رسیده باشه الان دیگه تو آب رفته، مشکش و زیر آب برده عموت و که میشناسی مادر، مطمئنم که آب نخورده   الان شده سوار اسبش، راهی خیمه هایِ شاهه بزار ببینم از تو خیمه، چشم همه حرم به راهه آب خنک شبیه بارون، مهمون میاره برا مهمون بخواب تا انتظار کم شه، تا وقتی که بیاد عمو جون عمو با مشک خالی رفته، کار عمو نشد نداره گریبون نهر رو میتونه، بگیره تا حرم بیاره وای اگه آب نخورده باشه، جون به تنش نمونده باشه وای اگه روی زمین بیوفته، از رو زمین نتونه پاشه   کنار علقمه شلوغه، حسین تنها بین لشکر رو دامنش گرفته ارباب، سر شکسته ی برادر امیر لشکرم بلند شو، بی تو کجا برم بلند شو پاشو ببین که بی حیا ها، دارن میرن حرم بلند شو سر مگه با تبر شکسته، چیشد که اینقدر شکسته دست تو از بدن جدا شد، قد من از کمر شکسته   داغ تو ای دار و ندارم، کجایِ این دلم بذارم پاشو بریم کاری نکن که، برم رقیه رو بیارم دستت و توی آب بردی، این همه راه مشک و آوردی گذشته آب از سر خیمه، خودت یه خورده آب میخوردی تموم دلخوشیم همینه، مادرم اومد از مدینه تو نیستی اونوقتی که دشمن، میاد با چکمه روی سینه تو نیستی اونوقتی که آتیش، دامن خیمه رو میگیره پنجه ی وحشی ها تو غارت، گوشه ی معجرو میگیره    تو سر نهاده ای روی دامان فاطمه  من را بگو، که رو به زمین میشود سرم   
تو پناهمی تو تکیه گاه محکمی تو پناهمی تو کشتی نجاتمی تو پناهمی تو یک نیاز مبرمی آقا من أین لی النجاة الا روضه من أین لی الحیاة الا روضه ♣️♪♪♣️♪♪♣️ دلتنگ حرم هستم حسین ولی دل به علَم بستم حسین به کتیبه ها که دست میکشم به ضریح میرسه دستم حسین قو علی خدمتک جوارحی ♣️♪♪♣️♪♪♣️ و اشدد علی العزیمة جوانحی چه عنایتی چه شاه با کرامتی چه سعادتی چه ذکر با حلاوتی چه عبادتی چه وزن پر محبتی آقا من أین لی الرفیق الا روضه من أین لی الطریق الا روضه ♣️♪♪♣️♪♪♣️ دستامو بگیر پاشم حسین زیر خیمه تو جا شم حسین بی نیاز همه دنیا میشم اگه با تو رفیق باشم حسین دلتنگ حرم هستم حسین ♣️♪♪♣️♪♪♣️ ولی دل به علَم بستم حسین به کتیبه ها که دست میکشم به ضریح میرسه دستم حسین قو علی خدمتک جوارحی و اشدد علی العزیمة جوانحی
به نام خدا ************** اَمان از آن دَم آخر، چه  چیزها  که  ندیدم به سمت مقتل خونین یکی دوید و دویدم به دست، خنجر بُرّان ، گرفته بود و به سرعت رسید بر سر گودال، مقابلش  که  رسیدم ; «وَشمرُجالسُ صَدر»ی که بوسه گاه نبی بود وناله های "بُنَیَّ"  در  آن  میانه   شنیدم وشرم و گریه ی خنجر که ایستاد و نبُرّید گذاشت  زیر  گلویت ، فغان و ناله  کشیدم ندای اِرجعیِ تو به محض اینکه شنیدم دوباره از سرِ گودال به سمت خیمه دویدم ده و دو مرتبه پیچید صدای ناله مادر میان مقتل و خیمه شدم هلال و خمیدم بریده شد سر پاکت به دست شمر سیه دل بریده بود ، ولی من ، دل از تو که نبریدم سرت به نیزه بلند است در برابر چشمم به عمر خود مَه تابان به خوبی تو ندیدم ************** رقیه سعیدی(کیمیا) ۱۴۰۰/۶/۸ لینک کانال اشعاردرایتا👇 به نام خدا ****************** غروب روز دهم ، کربلا چه غوغا شد دمی که پای حرامی به خیمه ها وا شد امید اهل حرم نا امید شد ، وقتی که جشن و هلهله اطراف خیمه برپا شد شرار آتش فتنه به خیمه ها افتاد رسید لحظه ی غارت ، دوباره بلوا شد به احترام تو خورشید از نفس افتاد از آن زمان که سرت روی نیزه ها جا شد به خون نشست از این غم در آسمان ، خورشید خجل ز خشکیِ لبهات ، آب دریا شد سرت به نیزه طلوع کرد در غروب دهم شکوه وجلوه نورت به شب هویدا شد میان همهمه بردند رأس پاکت را تنور ، بسترِ رأسِ عزیز زهرا شد رسید وقت اسارت زمان سخت وداع وداع با تن بی سر ، که اِرباً اِربا شد چه خوب ! زینب خود را ندید عباسم میانِ این همه نامحرمان که تنها شد اگر چه با غُل و زنجیر، بُردَنَم بازار اگرچه وَهن و جسارت به ساحت ما شد تمام کوفه به ماتم نشست وقتی که زبان حیدریِ زینبت شکوفا شد شکست ابن زیاد از شکوه خواهر تو به خطبه های دلیرانه خوار و رسوا شد اسیر بوده ام ، اما ذلیلشان نشدم شعار نهضت خونین چه خوب معنا شد ****************** رقیه سعیدی(کیمیا) ۱۴۰۰/۶/۸ به نام خدا سبک : صل الله علیک یافاطمه ‌‌‌°°°°°°°°°°°🏴🏴°°°°°°°°°°°° سلام ما بر بانوی قهرمان زینب ای سالارکاروان زینب ای دریای بیکران زینب الله اکبر این  چه  صبریه!! که در قلب بانوی کربلاست الله اکبر این چه  شورییه!! که در دشت خونین نینواست السلام ای  بانوی  کربلا(۴) در اوجِ غم کوه  استقامتی  بانو دنیای  شهامتی  بانو دریای   نجابتی  بانو ای  شور آفرین  عاشورا ای بانوی پاک و بی همتا افتاده  عَلَم  به دوش تو پرچمدار  حضرت   زهرا(س) السلام ای  بانوی  کربلا(۴) در کربلا بودی اُسوه ی  شکیبایی ندیدی   به  غیرِ   زیبایی خطبه های  تو  تماشایی سبحان الله از این بیان تو از خطبه های  بی امان تو آتش زد  بر  قلب  یزیدیان گفتار  حیدر  از  زبان  تو السلام ای  بانوی  کربلا(۴) دستایِ ما عقیله العرب به دامانت الهی جان ما به  قربانت کرم نما به این  محبانت الحمدلله  زیرِ  سایَه تیم ما رو آوردی بین عاشقات بانو ! بر ما کن یک عنایتی ماهم باشیم جزء مدافعات السلام ای بانوی کربلا(۴) ‌°°°°°°°°°°°🏴🏴°°°°°°°°°°° 🖋️رقیه سعیدی(کیمیا) ۱۴۰۰/۶/۹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. (ع) ✍ گوشواره: چیزی از تو نمیخوام خدا خدا خدا خدا تو فقط منو ببر کربُ بلا کربُ بلا ........... به کربلا میروم ان شاءالله مسافرم تا ابد من در این راه به کربلا میروم با دل شیدا همیشه با مدد حضرت زهرا کربلای حسینی قبله گاه منه کربلای حسینی عشق و آه منه تا ابد بی نیازم از زمین و زمان تا که چادر زهرا سر پناه منه چیزی از تو ..... نمازی که نور دیدهء بتوله با یه دونه مُهر کربلا قبوله اومده در روایت شب جمعه خدا میره هفت دفعه اونجا زیارت خاک تربت ارباب درد ُ میده شفا زیر قُبّهء آقا زود قبوله دعا هرجا که روضه باشه خیل حور و ملک میزارن سر به زیر مای سینه زنا چیزی از تو نمیخوام.... به این حرم هر کسی دخیل ببنده مُرده باشه بخدا که میشه زنده این سرزمین جدا از این عالمینه قلب زمین خاک بین الحرمینه رُکن عرش بَرینه کربلای حسین باب حاجت دنیاست نینوای حسین رو سفید میشه مثل اون غلامِ سیاه هرکسی که بزاره سر به پای حسین چیزی از تو نمیخوام.... میخوام بگم از سرِ عقل و احساس تا که بازم کور بشه چشم خنّاس شادم از این ، که شدم صاحب منصب شدم سگِ حرم آقام عبّاس ذکر روز حیاتم یا ابو فاضله وِردِ وقت مماتم یا ابوفاضله با نگاه ابالفضل پاک میشم بخدا نغمهء حسناتم یا ابو فاضله چیزی از تو نمیخوام.... .👇
🔴 هفت کودک زیر سم اسبان زنده زنده جان دادند ▪️و بعد ما قتل الإمام الحسين عليه‌السلام بمدة قصيرةهجم جيش الأعداء بكل وحشية على خيام الإمام الحسين عليه‌السلام وهم على خيولهم حتى سحق سبعة من الأطفال تحت حوافر الخيل ساعة الهجوم وقد سجل التاريخ أسماء خمسة منهم وهم بنتان للإمام الحسن المجتبى عليه‌السلام طفلان لعبد الرحمن بن عقيل بن أبي طالب وإسمهما سعد وعقيل عاتكة بنت مسلم بن عقيل وكان عمرها سبع سنوات محمد بن أبي سعيد بن عقيل بن أبي طالب وكان له من العمر سبع سنوات. 🔸اندکی پس از شهادت حضرت امام حسین صلوات الله علیه سپاه دشمن با وحشیگری تمام سواره به خیام آن حضرت هجوم بردند به گونه ای که هفت تن از کودکان در هجوم زیر سم اسب های آنان لگدکوب شدند که تاریخ نام پنج تن از آنها را آورده است دو دختر از حضرت امام حسن مجتبی صلوات الله علیه دو پسر از عبدالرحمان بن عقیل بن ابی طالب به نامهای سعد و عقیل عاتکه دختر هفت ساله حضرت مسلم بن عقیل صلوات الله علیه محمد بن ابی سعید بن عقیل بن ابی طالب که او نیز هفت ساله بود. 📚زينب الكبرى عليها السلام من المهد الى اللحد. 📚معالي السبطين/ج۲/ص۱۳۵/الفصل الخامس عشر/المجلس الثاني عشر. کانال معرفتی "معارف الشیعه" @maaref_shiaa
‍ شام غریبان دهم ماه محرم است، بعد از امام حسین (علیه‌السلام)، عمر بن سعد ملعون به امام حسین (علیهم السلام) ور شدند و را زدند، (سلام‌الله‌علیها) از (علیه‌السلام) برای کسب تکلیف کردند، (علیه‌السلام) فرمودند: علیکن بالفرار به بیابان‌ها کنید، در به حرم آل الله (علیهم السلام) و در هنگام اطفال، تعدادی از به زیر دست و پا به رسیدند که از جمله (سلام‌الله‌علیها) حضرت مسلم بن عقیل (علیه‌السلام) و از امام حسن (علیهم السلام) بودند، (سلام‌الله‌علیها) نیز (علیه‌السلام) را از میان خیمه دادند، پس از حرم آل الله (علیهم السلام)، (سلام‌الله‌علیها) را برپا کردند و (علیه‌السلام) را زیر آن جای دادند و بعد با (سلام‌الله‌علیها) و آواره در صحرا را به زیر نیمه سوخته آوردند، واعظ‌زاده خراسانی چنین نقل می‌کردند و همچنین در کتاب بحرالمصائب نیز آمده است: نیمه شب (سلام‌الله‌علیها) متوجه شدند که به صورت زده بود و به خیمه نیم سوخته نزدیک میشد، وقتی آن به خیمه رسیدند، برداشته و (سلام‌الله‌علیها) دیدند که پدرشان (علیه‌السلام) است، (سلام‌الله‌علیها) کرده و عرضه داشتند: ببینید با (علیه‌السلام) چه کردند، (علیه‌السلام) فرمودند: زینب (سلام‌الله‌علیها)، من تا و مراقب شما هستم، کسی حق به دختران پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) نخواهد داشت، همچنین در این شب، امام حسین (علیه‌السلام) در خولی ملعون قرار گرفت، پس از امام حسین (علیه‌السلام) خولی (لعنت‌الله‌علیه) رساندن امام حسین (علیه‌السلام) به ابن زیاد ملعون بود، عصر عاشورا امام حسین (علیه‌السلام) را در قرار داد و شب هنگام وارد شد، اینجا بود که امام حسین (علیه‌السلام) از این جسارت فرمودند، خولی‌خبیث به خود رفت و برای کردن امام حسین (علیه‌السلام) از شیعه خود امام حسین (علیه‌السلام) را به جای داد، نیمه‌های شب او متوجه از خانه شد، وقتی به رسید متوجه امام حسین (علیه‌السلام) و از شد و دید کنار آمده‌اند و نوحه سرایی می‌کنند، بزرگوار امام حسین (علیه‌السلام) را به گرفته و فرمودند: " ﻭﻟﺪی (علیه‌السلام) ﺃﻳﻬﺎ ﺍﻟﺸﻬﻴﺪ ﺃﻳﻬﺎ ﺍﻟﻤﻈﻠﻮﻡ ﻗﺘﻠﻮک ﻭ ﻣﺎ ﻋﺮﻓﻮک ﻭ ﻣﻦ ﺷﺮﺏ ﺍﻟﻤﺎﺀ ﻣﻨﻌﻮک" ای (علیه‌السلام) ای شهید ای مظلوم تو را کشتند و نشناختند و از آب منعت کردند، بقیه مطهر شهداء نیز توسط دیگر افراد از لشکر عمر بن سعد ملعون در همان شام عاشورا به منتقل شد. منابع: بحر‌ المصائب 💔💔💔
S.ali ‍ بیست و هشتم محرم شهادت حضرت خوله بنت الحسین (سلام‌الله‌علیها) 💔 هنگامی که کاروان اهل بیت (علیهم السلام) به شهر لبنان رسیدند، اهالی شهر استقبال کردند و شهر را آذین بسته و شادی کردند و (علیه‌السلام) آنان را فرمودند، اما بزرگ در این شهر واقع شد و آن یکی دیگر از امام حسین (علیه‌السلام) به نام (سلام‌الله‌علیها) بوده است، بنت الحسین (سلام‌الله‌علیها) بنابر مشهور در این شهر بر شدت رنج و مصائب و و بر اثر و بسیار به رسیدند، (علیه‌السلام) بر پیکر خواهرشان خوانده و آن حضرت را فرمودند، سپس (علیه‌السلام) برای مشخص بودن این شریف، در آن کاشتند که تا به امروز در این محل باقی مانده است، حضرت خوله بنت الحسین (سلام‌الله‌علیها) در لبنان مورد احترام زیاد و گسترده شیعیان و حتی غیر شیعیان این کشور بوده و و بسیاری دیده و نقل شده است، مهمترین آنها شدن از و اطراف این بانو بوده است که بوی مشک و عنبر از آن خون در حرم پخش میشد و تمامی رسانه‌ها آن را بازتاب کردند، همچنین نقل شده است که کاروان بعد از دیر راهب به قصری رسیدند که از برای عجوزه‌ای ملعونه بود که او را ام الحجامش (لعنت‌الله‌علیه) می‌خواندند، وقتی امام حسین (علیه‌السلام) را از جلوی قصر او گذر دادند آن خبیثه از بالای بام چنان را به امام حسین (علیه‌السلام) کرد که تازه از منور حضرت جاری شد، (سلام‌الله‌علیها) که تازه بر برادر آمده است، با به سر وصورت خود زدند و دو دست بلند نموده و کردند، فرمودند بار خدایا این قصر را با دنیا بسوزان قبل از آنکه به نار دچار شود، هنوز کلام حضرت تمام نشده بود که از قصر شعله‌ور شد چنان که همه فاصله گرفتند، ساعتی بعد وزید و اثری از قصر نمانده بود، هرگز در آنجا چنین عمارتی نبوده است، همچنین بحرالمصائب می‌نویسد در نزدیکی عسقلان طفلی از امام حسین (علیه‌السلام) شد که بنا به مشهور (سلام‌الله‌علیها) است، کاروان گشت و (سلام‌الله‌علیها) در این بیابان‌ها دوان دوان می‌گشتند، زجر خبیث نیز دنبال او رفته بود ناگهان دید بر روی گرم زمین افتاده و فریاد میزند ، نانجیب با به او نهیبی زد، بی‌اختیار فرار کرد و صدا میزد اگر می‌خواهی مرا پس مهلت بده یکبار دیگر را ببینم. منابع: ناسخ التواریخ حضرت زینب (سلام‌الله‌علیها) طراز المذهب ج ۱ ص ۳۵۲