هدایت شده از روح الله قاسمی معین آباد
#روضه_چهارده_معصوم_ع
ذاتِ اَحد در چهارده معصوم ، زهراست
باشرح کوثر چهارده معصوم ، زهراست
هر پنج تن ، هر چهاده معصوم زهراست
محور فقط بر چهارده معصوم زهراست
زهرا علی را دارد از این دارِ دنیا
هر شب گره وا می کند از کار دنیا
تا حشر لولای درش لولاک سازست
آن خانۀ کوچک مصلّیِ نمازست
دست گدای چادرِ صدیقه باز است ...
ما را خریدِ فاطمه این امتیاز است
وَ مَا خَصَّنَا بِهِ مِنْ وِلاَیَتِكُمْ ، طیِباً لِخَلْقِنَا وَ طَهَارَة لِأَنْفُسِنَا
آنان که عشقِ مرتضی را می شناسند
در نوکری سلمانِ ما را می شناسند
**خادمِ فاطمه بود ... یه روز بی بی نمی دیدش می گفت سلمان کجایی .....*
اَسماءِ حُسنی را به مریم یاد دادن
تسبیح زهرا را به ما هم یاد دادن
هر چه به ما در زیر پرچم یاد دادن
از فاطمیه تا محرم یاد دادن ...
مهریه اش آب استُ اشکِ مستجاب است
او گریه هایش منشاءِ هر انقلاب است
ریحانۀ پیغمبرِ ما شد از اول
امیدِ روز محشرِ ما شد از اول
هم خط شکن هم سنگر ما شد از اول
راهِ درستِ رهبرِ ما شد از اول
زهرا مدال سینه اش عشقِ علی بود
در کوچه حِرزَش لافَتی اِلا علی بود
این زن جهادش روزه داری خانه داری ست
شرطِ تولّیی که دارد جانِساری ست
شمشیرِ گفتاری که دارد ذوالفقاریست
وقتی اصولِ مکتبش حیدر مداری ست
اسلام پیغمبر فقط تبیین زهراست
ما هرچه داریم از اصول دین زهراست
*بی بی جان ... ما اومدیم برات عزاداری کنیم ...
یه ذره معرفت ما رو زیاد کن ...*
پایِ علی زهرا سری پر درد دارد
در کوچه ها سهمِ سلامی سرد دارد
از ضعفِ بازو رنگُ رویی زرد دارد ...
یا زهرا ......
پر کرده دیگر خانه را مادر بمان ها
دیوارُ در بودندُ زهرا آن میان ها
پشت علی را داشت وقتِ امتحان ها
بر صورتِ او ماندهِ از آتش نشان ها
*فقط یه سوال دارم ...*
آنجا مقرّب ها سپر بودند ای کاش
مقدادُ سلمان پشتِ در بودند ای کاش ...
*همه منتظراجازۀ مولا بودن .....*
جارو کشیدن با تنِ تب دار سخت است
پهلو به پهلو گشتنِ بیمار سخت است
رفتن کنارِخانۀ انصار سخت است
زن پیشِ شوهر بشکند بسیار سخت است
*بزاز اینطور بگم شاید بعضی ندونن چی شده ....
حضرت وقتی میرسید درِ خونۀ اینا ، خودش عقب وامیستاد ....
فاطمه میومد پایین میگفت علی جان صبر کن ،
میگم من دخترِ پیغمبرم قبول می کنن ...
در میزد .... بعضی شبا دیگه درُ باز نمی کردن ....*
بر آشناها رو زدُ رویش زمین خورد
حیدر کنارش بودُ پهلویش زمین خورد
زهرا علی ،زهرا حسن،زهرا حسین است
تفسیرِ یک یا فاطمه صد یاحسین است
زهراست دنبالِ سرش هرجا حسین است
پایین نیزه فاطمه ... بالا حسین است
مسمار خنجر شد گلو را زیر و رو کرد
گودال را در کوچه باید جستجو کرد
حاج منصورارضی
کانال روضه چهارده معصوم ع و...👇ایتا
••✾•🌿🌺🌿•✾••
@nohevarozechahardahmasomsoghandi
هدایت شده از دفترچه مداحی
#واحد_کند
#شب_سوم
#شهادت_حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
#محرم
واحد کند
#داره_میاد_از_آسمونا
هنوز برای من سؤاله
چطور یه دختر سه ساله
شبا تو تاریکی صحرا
خوابیده روی خاک و خارها
وقتی که درد اومد سراغش
نگم چطور بلند شد از جا
نگم چجوری داشت هواشو
اصلا بلند نکرد صداشو
کی دیده که تو راه برگشت
کشید موهاشو
فقط دیدند که جون به تن نداره
یه جای سالم به بدن نداره
کسی نگفت یتیم زدن نداره
بابا حسین بابا حسین حسین جان
هنوز برام عجیبه داغش
غساله تا اومد سراغش
با گریه گفت جرمش چی بوده
که همه ی تنش کبوده
گمونم این سیاهی جای
دستای مردهای یهوده
جرمش چی بوده
چرا شکافته کنج ابروش
این ورم ها چیه رو بازوش
کفن بدید که بند نمیاد
خون های پهلوش
چرا رو دستاش اثر طنابه
چرا سوالاهام همه بی جوابه
خدا رو شکر دیگه راحت میخوابه
بابا حسین بابا حسین حسین جان
هدایت شده از دفترچه مداحی
#مرثیه
#شهادت_حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
#تک_بیت_ناب
===
زن غساله چه میدید که با خود میگفت
مادرت کاش به جای تو پسر می آورد
===
چند شب بی بوسه خوابیدم دهانت تلخ شد
نیستی دختر مرنج از من نمیدانی مرا
دختران شام می گردند همراه پدر
کاش می شد تا تو هم با خود بگردانی مرا
===
خیزران از حرمتم برخواست اما بد نشست
کاش ای بابا نمیبردی به مهمانی مرا
===
نه صورتی نه گونه ای
نه عزتی نه خونه ای
تنم کبود سرم شکست
زخم منو کسی نبست
===
دست بسته به روی ناقه نشستن سخت است
از سفر کردن با حرمله بیزارم کرد
خسته بودم به روی ناقه کمی خوابم برد
زجر از راه رسید و زد و بیدارم کرد
لگدی زد که خدا قسمت کافر نکند
بی تعادل شدم و دست به دیوارم کرد
هدایت شده از اشعار منتخب
از سوز سینه میکشم آه، سلام یا بقیه الله
فدای چشم اشک بارت، آقای من آجرک الله
کسی چه میدونه کجایی! کجایِ دشت کربلایی؟
تو خیمه ی عموت اباالفضل، یا که کنار عمه هایی
ما مهمونای شهداییم، ما راهی کرب و بلاییم
تو روضه خون لبِ سقا، ما سینه زن های شماییم
آقام آقام آقام هی
تموم دنیا روضه خونه، اشکام میریزه دونه دونه
بهونه ی گریه هام امشب، عموی صاحب الزمونه
ساقی کربلا اباالفضل، امید خیمه ها اباالفضل
آبـــــــــروی ام بنیـــــن و، آینه ی مرتضی اباالفضل
یادمه مادرم که میگفت، ای فدای روضه ی اباالفضل
همه پس اندازش و می داد، برای روضه ابالفضل
اون که میگیره حاجتش رو، هرکی تو روضه هاش میشینه
دوای دردایِ مریضاش، تو سفره ی ام بنینه
خدای عشقِ عاشقاشه، ولی خودش عاشق ارباب
به روی پاهاش بوسه ی موج، به روی شونش سر مهتاب
حسین نگاه می کرد به چشماش، زینب دعا میخوند تو گوشش
لباس رزمش و تنش کرد، یه مشک خالی روی دوشش
لالایی رباب این شد، بخواب مادر دورت بگرده
چشمات و روی هم بزاری، عموت با آب بر میگرده
کسی نمونده توی دنیا، مرامش و ندیده باشه
فرات از اینجا خیلی دور نیست، دیگه الان باید رسیده باشه
الان دیگه تو آب رفته، مشکش و زیر آب برده
عموت و که میشناسی مادر، مطمئنم که آب نخورده
الان شده سوار اسبش، راهی خیمه هایِ شاهه
بزار ببینم از تو خیمه، چشم همه حرم به راهه
آب خنک شبیه بارون، مهمون میاره برا مهمون
بخواب تا انتظار کم شه، تا وقتی که بیاد عمو جون
عمو با مشک خالی رفته، کار عمو نشد نداره
گریبون نهر رو میتونه، بگیره تا حرم بیاره
وای اگه آب نخورده باشه، جون به تنش نمونده باشه
وای اگه روی زمین بیوفته، از رو زمین نتونه پاشه
کنار علقمه شلوغه، حسین تنها بین لشکر
رو دامنش گرفته ارباب، سر شکسته ی برادر
امیر لشکرم بلند شو، بی تو کجا برم بلند شو
پاشو ببین که بی حیا ها، دارن میرن حرم بلند شو
سر مگه با تبر شکسته، چیشد که اینقدر شکسته
دست تو از بدن جدا شد، قد من از کمر شکسته
داغ تو ای دار و ندارم، کجایِ این دلم بذارم
پاشو بریم کاری نکن که، برم رقیه رو بیارم
دستت و توی آب بردی، این همه راه مشک و آوردی
گذشته آب از سر خیمه، خودت یه خورده آب میخوردی
تموم دلخوشیم همینه، مادرم اومد از مدینه
تو نیستی اونوقتی که دشمن، میاد با چکمه روی سینه
تو نیستی اونوقتی که آتیش، دامن خیمه رو میگیره
پنجه ی وحشی ها تو غارت، گوشه ی معجرو میگیره
تو سر نهاده ای روی دامان فاطمه
من را بگو، که رو به زمین میشود سرم
هدایت شده از کانال نوحه و روضه مداح دلسوخته(عرشیان عشق)
تو پناهمی تو تکیه گاه محکمی
تو پناهمی تو کشتی نجاتمی
تو پناهمی تو یک نیاز مبرمی آقا
من أین لی النجاة الا روضه
من أین لی الحیاة الا روضه
♣️♪♪♣️♪♪♣️
دلتنگ حرم هستم حسین
ولی دل به علَم بستم حسین
به کتیبه ها که دست میکشم
به ضریح میرسه دستم حسین
قو علی خدمتک جوارحی
♣️♪♪♣️♪♪♣️
و اشدد علی العزیمة جوانحی
چه عنایتی چه شاه با کرامتی
چه سعادتی چه ذکر با حلاوتی
چه عبادتی چه وزن پر محبتی آقا
من أین لی الرفیق الا روضه
من أین لی الطریق الا روضه
♣️♪♪♣️♪♪♣️
دستامو بگیر پاشم حسین
زیر خیمه تو جا شم حسین
بی نیاز همه دنیا میشم
اگه با تو رفیق باشم حسین
دلتنگ حرم هستم حسین
♣️♪♪♣️♪♪♣️
ولی دل به علَم بستم حسین
به کتیبه ها که دست میکشم
به ضریح میرسه دستم حسین
قو علی خدمتک جوارحی
و اشدد علی العزیمة جوانحی
هدایت شده از کانال "مداحی (حاج داود عباسی)
به نام خدا
#محرم_عاشورا
#حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#شعر_رقیه_سعیدی_کیمیا
**************
اَمان از آن دَم آخر، چه چیزها که ندیدم
به سمت مقتل خونین یکی دوید و دویدم
به دست، خنجر بُرّان ، گرفته بود و به سرعت
رسید بر سر گودال، مقابلش که رسیدم ;
«وَشمرُجالسُ صَدر»ی که بوسه گاه نبی بود
وناله های "بُنَیَّ" در آن میانه شنیدم
وشرم و گریه ی خنجر که ایستاد و نبُرّید
گذاشت زیر گلویت ، فغان و ناله کشیدم
ندای اِرجعیِ تو به محض اینکه شنیدم
دوباره از سرِ گودال به سمت خیمه دویدم
ده و دو مرتبه پیچید صدای ناله مادر
میان مقتل و خیمه شدم هلال و خمیدم
بریده شد سر پاکت به دست شمر سیه دل
بریده بود ، ولی من ، دل از تو که نبریدم
سرت به نیزه بلند است در برابر چشمم
به عمر خود مَه تابان به خوبی تو ندیدم
**************
رقیه سعیدی(کیمیا)
۱۴۰۰/۶/۸
لینک کانال اشعاردرایتا👇
به نام خدا
#محرم_اسارت
#حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#شعر_رقیه_سعیدی_کیمیا
******************
غروب روز دهم ، کربلا چه غوغا شد
دمی که پای حرامی به خیمه ها وا شد
امید اهل حرم نا امید شد ، وقتی
که جشن و هلهله اطراف خیمه برپا شد
شرار آتش فتنه به خیمه ها افتاد
رسید لحظه ی غارت ، دوباره بلوا شد
به احترام تو خورشید از نفس افتاد
از آن زمان که سرت روی نیزه ها جا شد
به خون نشست از این غم در آسمان ، خورشید
خجل ز خشکیِ لبهات ، آب دریا شد
سرت به نیزه طلوع کرد در غروب دهم
شکوه وجلوه نورت به شب هویدا شد
میان همهمه بردند رأس پاکت را
تنور ، بسترِ رأسِ عزیز زهرا شد
رسید وقت اسارت زمان سخت وداع
وداع با تن بی سر ، که اِرباً اِربا شد
چه خوب ! زینب خود را ندید عباسم
میانِ این همه نامحرمان که تنها شد
اگر چه با غُل و زنجیر، بُردَنَم بازار
اگرچه وَهن و جسارت به ساحت ما شد
تمام کوفه به ماتم نشست وقتی که
زبان حیدریِ زینبت شکوفا شد
شکست ابن زیاد از شکوه خواهر تو
به خطبه های دلیرانه خوار و رسوا شد
اسیر بوده ام ، اما ذلیلشان نشدم
شعار نهضت خونین چه خوب معنا شد
******************
رقیه سعیدی(کیمیا)
۱۴۰۰/۶/۸
به نام خدا
#سینه_زنی
#حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#شعر_رقیه_سعیدی_کیمیا
سبک : صل الله علیک یافاطمه
°°°°°°°°°°°🏴🏴°°°°°°°°°°°°
سلام ما
بر بانوی قهرمان زینب
ای سالارکاروان زینب
ای دریای بیکران زینب
الله اکبر این چه صبریه!!
که در قلب بانوی کربلاست
الله اکبر این چه شورییه!!
که در دشت خونین نینواست
السلام ای بانوی کربلا(۴)
در اوجِ غم
کوه استقامتی بانو
دنیای شهامتی بانو
دریای نجابتی بانو
ای شور آفرین عاشورا
ای بانوی پاک و بی همتا
افتاده عَلَم به دوش تو
پرچمدار حضرت زهرا(س)
السلام ای بانوی کربلا(۴)
در کربلا
بودی اُسوه ی شکیبایی
ندیدی به غیرِ زیبایی
خطبه های تو تماشایی
سبحان الله از این بیان تو
از خطبه های بی امان تو
آتش زد بر قلب یزیدیان
گفتار حیدر از زبان تو
السلام ای بانوی کربلا(۴)
دستایِ ما
عقیله العرب به دامانت
الهی جان ما به قربانت
کرم نما به این محبانت
الحمدلله زیرِ سایَه تیم
ما رو آوردی بین عاشقات
بانو ! بر ما کن یک عنایتی
ماهم باشیم جزء مدافعات
السلام ای بانوی کربلا(۴)
°°°°°°°°°°°🏴🏴°°°°°°°°°°°
🖋️رقیه سعیدی(کیمیا)
۱۴۰۰/۶/۹
.
#واحد_جفت
#فراق_کربلا
#امام_حسین(ع)
#مجتبی_صمدی_شهاب✍
گوشواره:
چیزی از تو نمیخوام خدا خدا خدا خدا
تو فقط منو ببر کربُ بلا کربُ بلا
...........
به کربلا میروم ان شاءالله
مسافرم تا ابد من در این راه
به کربلا میروم با دل شیدا
همیشه با مدد حضرت زهرا
کربلای حسینی قبله گاه منه
کربلای حسینی عشق و آه منه
تا ابد بی نیازم از زمین و زمان
تا که چادر زهرا سر پناه منه
چیزی از تو .....
نمازی که نور دیدهء بتوله
با یه دونه مُهر کربلا قبوله
اومده در روایت شب جمعه
خدا میره هفت دفعه اونجا زیارت
خاک تربت ارباب درد ُ میده شفا
زیر قُبّهء آقا زود قبوله دعا
هرجا که روضه باشه خیل حور و ملک
میزارن سر به زیر مای سینه زنا
چیزی از تو نمیخوام....
به این حرم هر کسی دخیل ببنده
مُرده باشه بخدا که میشه زنده
این سرزمین جدا از این عالمینه
قلب زمین خاک بین الحرمینه
رُکن عرش بَرینه کربلای حسین
باب حاجت دنیاست نینوای حسین
رو سفید میشه مثل اون غلامِ سیاه
هرکسی که بزاره سر به پای حسین
چیزی از تو نمیخوام....
میخوام بگم از سرِ عقل و احساس
تا که بازم کور بشه چشم خنّاس
شادم از این ، که شدم صاحب منصب
شدم سگِ حرم آقام عبّاس
ذکر روز حیاتم یا ابو فاضله
وِردِ وقت مماتم یا ابوفاضله
با نگاه ابالفضل پاک میشم بخدا
نغمهء حسناتم یا ابو فاضله
چیزی از تو نمیخوام....
.👇
هدایت شده از 🌸دورهمی عاشقان مهدی🌸
#مقتل_مستند
🔴 هفت کودک زیر سم اسبان زنده زنده جان دادند
▪️و بعد ما قتل الإمام الحسين عليهالسلام بمدة قصيرةهجم جيش الأعداء بكل وحشية على خيام الإمام الحسين عليهالسلام وهم على خيولهم حتى سحق سبعة من الأطفال تحت حوافر الخيل ساعة الهجوم وقد سجل التاريخ أسماء خمسة منهم وهم بنتان للإمام الحسن المجتبى عليهالسلام طفلان لعبد الرحمن بن عقيل بن أبي طالب وإسمهما سعد وعقيل عاتكة بنت مسلم بن عقيل وكان عمرها سبع سنوات محمد بن أبي سعيد بن عقيل بن أبي طالب وكان له من العمر سبع سنوات.
🔸اندکی پس از شهادت حضرت امام حسین صلوات الله علیه سپاه دشمن با وحشیگری تمام سواره به خیام آن حضرت هجوم بردند به گونه ای که هفت تن از کودکان در هجوم زیر سم اسب های آنان لگدکوب شدند که تاریخ نام پنج تن از آنها را آورده است دو دختر از حضرت امام حسن مجتبی صلوات الله علیه دو پسر از عبدالرحمان بن عقیل بن ابی طالب به نامهای سعد و عقیل
عاتکه دختر هفت ساله حضرت مسلم بن عقیل صلوات الله علیه محمد بن ابی سعید بن عقیل بن ابی طالب که او نیز هفت ساله بود.
📚زينب الكبرى عليها السلام من المهد الى اللحد.
📚معالي السبطين/ج۲/ص۱۳۵/الفصل الخامس عشر/المجلس الثاني عشر.
کانال معرفتی "معارف الشیعه"
@maaref_shiaa
هدایت شده از امامزاده سید ابراهیم (ع)شهرسجاس
شام غریبان
#شام دهم ماه محرم #شام_غریبان است، بعد از #شهادت امام حسین (علیهالسلام)، #سپاه عمر بن سعد ملعون به #اهل_بیت امام حسین (علیهم السلام) #حمله ور شدند و #خمیهها را #آتش زدند،
#حضرت_زینب (سلاماللهعلیها) از #امام_سجاد (علیهالسلام) برای #مخدرات کسب تکلیف کردند، #امام_سجاد (علیهالسلام) فرمودند:
علیکن بالفرار به بیابانها #فرار کنید،
در #حمله به #خمیهها حرم آل الله (علیهم السلام) و در هنگام #فرار اطفال، تعدادی از #کودکان به زیر دست و پا به #شهادت رسیدند که از جمله #حضرت_حمیده_خاتون (سلاماللهعلیها) #دختر حضرت مسلم بن عقیل (علیهالسلام) و #دو_دختر از #دختران امام حسن (علیهم السلام) بودند،
#حضرت_زینب (سلاماللهعلیها) نیز #امام_سجاد (علیهالسلام) را از میان #آتش خیمه #نجات دادند،
پس از #غارت حرم آل الله (علیهم السلام)، #حضرت_زینب (سلاماللهعلیها) #خیمه_سوختهای را برپا کردند و #امام_سجاد (علیهالسلام) را زیر آن جای دادند و بعد با #حضرت_ام_کلثوم (سلاماللهعلیها) #مخدرات و #طفلان آواره در صحرا را به زیر #خیمه نیمه سوخته آوردند،
واعظزاده خراسانی چنین نقل میکردند و همچنین در کتاب بحرالمصائب نیز آمده است:
نیمه شب #حضرت_زینب_کبری (سلاماللهعلیها) متوجه #سواری شدند که #نقاب به صورت زده بود و به #طرف خیمه نیم سوخته نزدیک میشد، وقتی آن #سوار به خیمه رسیدند، #نقاب برداشته و #حضرت_زینب (سلاماللهعلیها) دیدند که پدرشان #امیرالمؤمنین (علیهالسلام) است،
#حضرت_زینب (سلاماللهعلیها) #گریه کرده و عرضه داشتند:
#پدر_جان ببینید با #حسینت (علیهالسلام) چه کردند،
#امیرالمؤمنین (علیهالسلام) فرمودند:
#دخترم زینب (سلاماللهعلیها)، من تا #کوفه و #شام مراقب شما هستم، کسی حق #جسارت به دختران پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) نخواهد داشت،
همچنین در این شب، #سر امام حسین (علیهالسلام) در #تنور خولی ملعون قرار گرفت، پس از #شهادت امام حسین (علیهالسلام) خولی (لعنتاللهعلیه) #مأمور رساندن #سر امام حسین (علیهالسلام) به ابن زیاد ملعون بود،
عصر عاشورا #سر امام حسین (علیهالسلام) را در #خورجین قرار داد و شب هنگام وارد #کوفه شد، اینجا #اولین_مکان بود که #سر امام حسین (علیهالسلام) از این جسارت #تکلم فرمودند،
خولیخبیث به #خانه خود رفت و برای #مخفی کردن #سر امام حسین (علیهالسلام) از #همسر شیعه خود #سر امام حسین (علیهالسلام) را به #تنور جای داد،
نیمههای شب #همسر او متوجه #نالهای از #مطبخ خانه شد، وقتی به #تنور رسید متوجه #سر امام حسین (علیهالسلام) و #ستونی از #نور شد و دید #مخدراتی کنار #سر آمدهاند و نوحه سرایی میکنند، #بانویی بزرگوار #سر امام حسین (علیهالسلام) را به #آغوش گرفته و فرمودند:
"#ﻭﻟﺪی ﻭﻟﺪی #ﻳﺎﺣﺴﻴﻦ (علیهالسلام) ﺃﻳﻬﺎ ﺍﻟﺸﻬﻴﺪ ﺃﻳﻬﺎ ﺍﻟﻤﻈﻠﻮﻡ ﻗﺘﻠﻮک ﻭ ﻣﺎ ﻋﺮﻓﻮک ﻭ ﻣﻦ ﺷﺮﺏ ﺍﻟﻤﺎﺀ ﻣﻨﻌﻮک"
#فرزندم ای #حسین (علیهالسلام) ای شهید ای مظلوم تو را کشتند و نشناختند و از آب منعت کردند،
بقیه #رؤوس مطهر شهداء نیز توسط دیگر افراد از لشکر عمر بن سعد ملعون در همان شام عاشورا به #کوفه منتقل شد.
منابع:
بحر المصائب
💔💔💔
هدایت شده از امامزاده سید ابراهیم (ع)شهرسجاس
S.ali
بیست و هشتم محرم
شهادت حضرت خوله بنت الحسین (سلاماللهعلیها) 💔
هنگامی که کاروان #اسرای اهل بیت (علیهم السلام) به شهر #بعلبک لبنان رسیدند، اهالی شهر استقبال کردند و شهر را آذین بسته و شادی کردند و #امام_سجاد (علیهالسلام) آنان را #نفرین فرمودند،
اما #مصیبتی بزرگ در این شهر واقع شد و آن #شهادت یکی دیگر از #دخترهای امام حسین (علیهالسلام) به نام #حضرت_خوله (سلاماللهعلیها) بوده است،
#حضرت_خوله بنت الحسین (سلاماللهعلیها) بنابر مشهور در این شهر بر #اثر شدت رنج و مصائب و #شکنجهها و بر اثر #تشنگی و #گرسنگی بسیار به #شهادت رسیدند، #امام_سجاد (علیهالسلام) بر پیکر خواهرشان #نماز خوانده و آن حضرت را #دفن فرمودند،
سپس #امام_سجاد (علیهالسلام) برای مشخص بودن این #قبر شریف، در #کنار آن #درختی کاشتند که تا به امروز در این محل باقی مانده است،
#حرم حضرت خوله بنت الحسین (سلاماللهعلیها) در #بعلبک لبنان مورد احترام زیاد و #زیارت گسترده شیعیان و حتی غیر شیعیان این کشور بوده و #معجزات و #کرامات بسیاری دیده و نقل شده است،
مهمترین آنها #جاری شدن #خون از #ضریح و #دیوارهای اطراف #حرم این بانو بوده است که بوی مشک و عنبر از آن خون در حرم پخش میشد و تمامی رسانهها آن را بازتاب کردند،
همچنین نقل شده است که کاروان #اسراء بعد از دیر راهب به قصری رسیدند که از برای عجوزهای ملعونه بود که او را ام الحجامش (لعنتاللهعلیه) میخواندند،
وقتی #سر امام حسین (علیهالسلام) را از جلوی قصر او گذر دادند آن خبیثه از بالای بام چنان #سنگی را به #سر امام حسین (علیهالسلام) #پرتاب کرد که #خون تازه از #چهره منور حضرت جاری شد،
#حضرت_ام_کلثوم (سلاماللهعلیها) #دیدند که #خون تازه بر #صورت برادر آمده است، با #ناخن به سر وصورت خود #لطمه زدند و دو دست بلند نموده و #نفرین کردند، فرمودند بار خدایا این قصر را با #آتش دنیا بسوزان قبل از آنکه به نار #جهنم دچار شود،
هنوز کلام حضرت تمام نشده بود که #آتشی از قصر شعلهور شد چنان #سوخت که همه فاصله گرفتند، ساعتی بعد #بادی وزید و اثری از قصر نمانده بود، #گویا هرگز در آنجا چنین عمارتی نبوده است،
همچنین بحرالمصائب مینویسد در نزدیکی عسقلان طفلی از #اولاد امام حسین (علیهالسلام) #گم شد که بنا به مشهور #حضرت_رقیه (سلاماللهعلیها) است، کاروان #معطل گشت و #حضرت_زینب (سلاماللهعلیها) در این بیابانها دوان دوان میگشتند،
زجر خبیث نیز دنبال او رفته بود ناگهان دید #دخترکی بر روی #ریگهای گرم زمین افتاده و فریاد میزند #یاعماه #یاعمتاه،
نانجیب با #تازیانه به او نهیبی زد، #دختر بیاختیار فرار کرد و صدا میزد اگر میخواهی مرا #بکشی پس مهلت بده یکبار دیگر #عمههایم را ببینم.
منابع:
ناسخ التواریخ حضرت زینب (سلاماللهعلیها) طراز المذهب ج ۱ ص ۳۵۲