eitaa logo
جمهوری/ محمد صادق شهبازی
3.3هزار دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
771 ویدیو
58 فایل
بازخوانی انقلاب مردم
مشاهده در ایتا
دانلود
تجربیات و خاطرات خود از تبلیغات انتخاباتی برای و گفتگوهای حضوری، مجازی، تلفنی و... با مردم و نکات مطرح شده از جانب آنها را بنویسید. علاوه بر استفاده از هشتگ به همین صفحه بفرستید @mohamadsadeghshahbazi
من اهل روستایی در شهرستان ارومیه هستم تقریبا ۷سالی میشه فعالیت مجازی میکنم برای شورای روستا هم ثبت نام کرده بودم علی البدل شدم ترک سنی هستم درجریان انتخابات مقابل همه ایستادم ۲۰روزتمام درموردپزشکیان روشنگری کردم البته اینجا همه قومیتی رای دادند، امادرنهایت تونستم به جزخودم وهمسرم دو نفر دیگه راهم باخودم همراه کنم روستامون ...نصف کردنصف ترک خیلی‌ها هم بهم گفتن تعصب نداری وتوپیدن اماکوتاه نیومدم. برایشان پاسخ دادم خدا به شما خیر بده ما می‌خواستیم پرچم اسلام را بالا ببریم تا مردم طعم شیرین آثار عمل کاملتر به اسلام را ببینند. اگر میشد چیز دیگری میشد ولی اراده و مصلحت الهی بالاتر از تلاشهای ماست. چه بسا در آنچه دوست نداریم لطف پنهان الهی نهفته است. وقتی برای خدا حرکت میکنید اثر خود را میگذارد. مردم هم در برداشت بلندمدتشان بالاخره تحلیل درست میکنند و ماجراهایی مثل قومیت میگذرد. مهم این است ما خسته نشویم. سنت قرآنی پیروزی جریان حق است اگر ایستادگی کنیم.
روی دریافت شماره کلیک کردم. شماره را گرفتم. آخر این وقت روز باید چه می گفتم؟ گوشی را جواب داد. - سلام علیکم... نمی دانستم باید چه بگویم! یک آدم معمولی در اتاق خودم با یک نفر دیگر که معلوم نبود کجای ایران است؛ در اداره است یا سر زمین کشاورزی، تماس گرفته بودم... - از ستاد آقای جلیلی تماس می گیرم. خوب هستین شما حاج آقا؟ از صحبتش می شد تشخیص داد که احتمالا یک کشاورز روستایی است. از اینکه به کی رای می دهد صحبتی نکرد. اما داشت درد و دل می کرد که انشالله به حق صاحب زمان کسی باشد که راه شهدا را ادامه دهد و درد مردم را دوا کند... در تجمع مصلی، پایین در هجدهم، بچه های ستاد، غرفه ی پویش را به پا کرده بودند. مردم هم پیر و جوان آمده بودند تا شرکت کنند. در روز های آخر تماس ها به روزانه 140000 تماس رسیده بود.در این چند روز، هم خودم شخصا و هم نقش مدیریتی اعضا را در اجرای پویش بیستکال دیدم. این چند هفته یکی از نقاط مهمی بود که می شد در آن ( *تجلی نقش مردم* ) را در یک حرکت مجاهدانه پیدا کرد. انشالله که اتفاقاتی که افتاده به صلاح بوده و این حرکات خالص مردمی و پای کار بودن، از جانب خداوند بی پاسخ نمی ماند.
امیرعباس ش. دور دوم رفته بودیم پارک مهدی آباد شاهرود یکی از مناطق پایین شهر شاهرود اونجا بساط شربت هم بردیم کلی صندلی برای نشستن آوردیم کلی پیر مرد آنجا بود با سلام و احوال پرسی دعوتشان کردیم به نشستن روی صندلی ها از قبل باهم بسته بودیم که من پلیس بده بشوم و رفقا پلیس خوب سید حسین مثل همیشه رفت وسط و با لحن جدی و صدای کلفت اش دست گرفت و از مشارکت گفت و از خوبی های جلیلی بعدش عباس هم یکم صحبت کرد عباس قطعا لحن و بیان سید حسین را نداشت ولی دغدغه اش از همه مابالاتر بود (هرشب برای پیروزی جلیلی و نطق خوبش در مناظرات حدیث کسا می خواند) من رفتم جلو و از خوبی های پزشکیان گفتم و دولت شهید رییسی را نقد کردم یکی از پیرمردها با لهجه شاهرودی گفت :یعنی تو دولت رییسی رو قبول نداری گفتم نه :گفت برو دایی تو اوضاعت خیلی خراب است .بعد چندتا پیرمرد ریختند سرم و می خواستند مرا بزنند آخر کار یکی از پیرمردها که دندون هایش ریخته بود و بعضی شکسته بود و بر چهره چروک و ترسناکش خوش ننشسته بود گفت :دایی مردم رو نفهم فرض نکن مردم تو تشییع جنازه رییسی نشون دادن کی رو دوست دارن ،بعدشم دور اول به فلانی رای ندادند با اون همه خرجی که کرد ...تازه شما هم همتون باهم هستید ،معلومه خودتو هم طرفدار جلیلی هستی و به جلیلی رای می دی😳 ما هم چه شما بگید چه نگید به جلیلی رای می دهیم ...سریع خداحافظی کردم مثل پیشگوها بود ترسیدم الان کارهای بدی که انجام داده ام را هم به من بگوید
زینب پ. خوشحالم و خوشحالم و خوشحالم و افتخار میکنم که به گفتمان دکتر رای دادم و ذره ای پشیمان نیستم تو کانال خانوادگی و فامیلی مون شماره حساب ستاد دکتر رو گرفتم و خودم اولین کسی بودم که پول واریز کردم عکسش رو تو گروه گرفتم و نوشتم: من چراغ اول رو روشن کردم 😂 خانمها بسم الله... باورم نمیشد، بیشتر اعضای گروه پول واریز کردن و عکسشو تو کانال گرفتن و دیگران تشویق میشدن یه کاری واسه رای آوردن دکتر کرده باشن، هر چند اندک✌ خلاصه به قول یکی از اعضای گروه یه چلچراغی شد واسه خودش😉
م. کریمی بنده چند تجربه جدید داشتم که گفتنش می‌تونه برای دفعات بعدی مفید باشه؛ چندتای اولی نقده و چندتای بعدی خاطره: ۱. اقدام به تبلیغات میدانی در مناطق و روستاها می‌تونه جدی‌تر دنبال بشه و باید اعضای ستادها رو بیشتر به این سمت بکشونیم. ۲. در تبلیغات میدانی و ایستادن در میادین پرتردد، بیشترین محتوایی که وجود داشت تا به مردم بدیم، یکسری عکس و پوستر شعاری بود. درحالی‌که بهتر بود تراکت‌های کوتاه و اقناعی بیشتر چاپ بشن. اون شب‌نامه‌ای که روز آخر تبلیغات تهیه شده بود عالی بود؛ از اون جنس محتوا بیشتر نیاز داریم. پوستر عکس و شعار فقط به درد زدن به در و دیوار ستاد می‌خوره، نه تبلیغ میدانی. توی تبلیغ میدانی باید جدا از صحبت خودمون، محتوای اقناعی به طرف مقابل بدیم که متاسفانه خیلی کم‌رنگ‌تر از عکس‌های بزرگ و پوسترهای شعاری بود. ۳. بنده همون روزهای اولی که لینک‌های ثبت‌نام در ستاد در کانال‌ها ارائه شد، ثبت‌نام کردم ولی چندین روز بعد سراغ بنده اومدند و لینک گروه ارائه شد و کارها شروع شد. یکی از دلایل این‌که دیر شروع کردیم و از رقیب عقب موندیم، جدای از درگیری‌های درون‌گفتمانی، همین تعلل ستاد بود. ۴. در تبلیغات این دوره فهمیدم خیلی از ماها، به اشتباه فکر می‌کنیم اکت‌های مناظره‌ای کاندیداها تعیین‌کننده رییس‌جمهوره و عملا با این تفکر به شعور مردم اهانت می‌کنیم. درحالی‌که این‌طور نیست؛ مردم اگر ۹۲ به روحانی رای دادن، به‌خاطر تیکه «گازانبری» نبود؛ مردم از تورم سنگین ۹۰-۹۲ خسته بودن و به جریان مقابل ما رای دادن. این انتخابات هم همین بود، جدای از آراء قومیتی، بنده که در روستای حاشیه کرج، باقرشهر، نازی‌آباد و شهرستان خودمون تبلیغ کردم؛ مدام با این چالش روبرو بودم که اگر شماها خوب بودید، چرا باز هم گرونی‌ها توی دولتتون ادامه داشت؟! پس چالش اصلی ما این بود. ۵. به‌نظرم این انتخابات نشون داد این حرف که «کار باید از کف صحنه اصلاح بشه» شدنیه‌. همیشه وقتی صحبت‌های تمدنی درمورد مردمی‌شدن همه‌چیز رو در زمان ظهور می‌شنیدم، فکر می‌کردم خیلی باهاش فاصله داریم و حتی حزب‌اللهی‌های الان هم پای کار این شکل اداره جامعه نیستن؛ ولی این انتخابات نشون داد که شدنیه. تبلیغات میدانی رو با وجود عدم حضور جدی خیلی از خواص مذهبی، خود مردم سر دست گرفتن و ۱۴ میلیون رای جمع شد. ۶. اول؛ توی محله نازی‌آباد وقتی تقریبا از تبلیغ خسته شده بودم؛ رفتم ایستگاه اتوبوس تا برگردم به سرکارم. خسته بودم و به‌جای صندلی، روی زمین نشستم. یه مرد حدودا ۵۰-۶۰ ساله کنارم نشسته بود. گفت چی دستته؟ گفتم تراکت تبلیغاتی آقای جلیلی. توضیح دادم براش و ازش خواستم رای بده. با یه حال ناامیدی گفت «تو رو که دیدم جوون خوبی هستی و این‌جوری برای یه نفر میدویی، بهش رای میدم.» یه کم دیگه صحبت کردیم و یه جمله جالب گفت: «من درواقع به خود تو دارم رأی میدم.» (نقل به مضمون). این بهم نشون داد مردم اگر صرفا تلاش واقعی ما رو ببینن، شور و انگیزه میگیرن؛ شاید انزوا و خستگی ما خیلی وقتا باعث کناره‌گیری مردم مستضعف از انتخابات میشه. ۷. دوم؛ بعضی اقوام ما هستن توی شهرستان که کلا باهاشون سر مسائل اساسی نظام بحث داریم. توی فتنه ۱۴۰۱ هم طرفدار ززآ بودن. با یه حالت ناامیدی رفتم سراغشون تا جلیلی رو تبلیغ کنم. در کمال تعجب دیدم که گفتن آره ما خودمون می‌خوایم بهش رای بدیم! خیلی برام عجیب بود! این نشون میده توی شهرستان‌ها مردم عادی و مستضعف اگر آدم مستقل و بی‌ریا ببینن، علی‌رغم اینهمه دروغ و تخریب، بازم سمتش میرن؛ حتی اگر دچار شبهه‌ها شده باشن. فقط باید ماها همتمون رو توی معرفی این اشخاص بیشتر کنیم؛ همین. بیشترین مشارکت جمهوری اسلامی زمان ۸۸ بود که احمدی‌نژاد با تکیه بر رای همین مستضعفین و شهرستانی‌ها و روستایی‌ها بیشترین رای ریاست‌جمهوری تاریخ جمهوری اسلامی رو آورد.
محمد رفته بودم سوپر مارکت سر خیابان دیدم مغازه دار کل دیوار مغازه شو کرده پوستر پزشکیان... رفتم داخل و به بهانه ای در مورد انتخابات صحبت کردم... گفتم حالا چرا پزشکیان؟ گفت خب معلومه من ترک هستم و ما ترکا طرفدار پزشکیان هستیم... گفتم ببین اگر پزشکیان اومد بنزین را کرد ۲۵ هزار تومن فکر میکنی برای ترک ها قیمت دیگه ای در نظر میگیره؟ نه هممون باهم... گفت مگه قراره بنزین را گرون کنه؟ این شد که گفت و گوی ما شروع شد و حدود ۲۰ دقیقه طول کشید و نتیجه این شد مغازه دار گفت آقا برو همه پوستر های پزشکیان را بردار بی زحمت و به جای همش جلیلی بزن👌👌☺️☺️... منم از خدا خواسته همین کار را کردم چون پشت ماشینم پر پوستر آقای جلیلی بود😁😁 البته در آخر گفت راستش در مناظرات حس کردم جلیلی بهتره ولی وقتی زاکانی اونطوری به پزشکیان حرف زد به رگ غیرتم برخورد و گفتم دیگه حتما باید به پزشکیان رای بدم...😓😓
محمدحسین چیزی که برام جالب بود در ایام انتخابات این بود که دوستی داشتم که فرزند کوچیک داشت اما روزا باهم تبلیغ بودیم و دعوت به انتخاب اصلح شب ها هم پوستر چسبوندن و... بچه دوستم غالبا شب ها مانع از اومدن پدر می شد و بنده خدا چقدر هم به دیگرانی که شب با هم بودیم خدمت می کرد از پذیرایی و.... یعنی هم خودش و هم خانوادش کلا با جان و مال و هم جوره حتی در طول روز از کار های ضروری صرف نظر میکردن ثانیه ها را غنیمت میشمردن با این که تازه اسباب کشی کرده بودن ولی گذاشتن برای بعد از انتخابات جمع و جور کردن ها را و حتی ثبت نام بچه را همه جوره مشغول جهاد بودن جهاد تبیین و انتخاب افراد مثل ایشون کم نبودن واقعا آدم حس می‌کرد که اینا فقط و فقط با خدا معامله میکنن و بس
زهرا پ. من یکی از شهرستان های استان کردستان تبلیغ میکردم چند روز مونده به انتخابات ۸ تیر شروع کردم بصورت چهره به چهره با مردم کوچه بازار صحبت کردن؛الحمدلله رای بعضی افراد رو تونستم عوض کنم ،اکثریت افراد بخاطر وضع نابسامان اقتصاد و معیشت گله مند بودند، بابعضی افراد کم حجاب که صحبت میکردم میگفتند حاضریم معیشت ما درست بشه در عوض چادر بپوشیم... یک عده از سر تعصب قومیتی و اینکه فلانی کُرد یا تُرک هست به آقای پزشکیان رای دادند و از تمام رای دهندگان به ایشون پرسیدم دلیل بهتری جز همین مورد نیاوردند و اکثریت میگفتن چون بهمون گفتند این خوبه یا میگفتند چون خوبه یا مردمیه؛ یعنی هیچ استدلال قانع کننده ای نیاوردند... و علت رای ندادنشون به دکتر جلیلی رو میگفتند یا تندروعه یا میگفتند سه دهه مسئولیت گرفته چیکار کرده؟... در کل متوجه شدم اکثریت افراد از خودشون تحلیلی ندارند و تحت تاثیر فضای مجازی و شبکه های معاند و صحبت های عوام فریبانه به اونها رای دادند و اینجا بود که متوجه شدم چقدر از جهاد تبیینی که حضرت آقا طی این همه سال بر اون تاکید می‌کردند غافل بودیم... چون دیدم علت رای ندادن ها و دغدغه نداشتن ها و رای غلط ؛ مبانی فکری سطحی و غلط افراد هست... به نظرم جلیلی رو خیلی ها نشناختن یا اشتباه به اونها شناسوندن یا ترسوندن ... یکی از علل رای ندادن ها به دکترجلیلی با توجه به اینکه جلیلی رو در امتداد دولت شهید رئیسی میدونستند هم می‌تونه این باشه که دستاوردهای دولت شهید رئیسی رو درست برای مردم تبیین نکردن و جا ننداختن...رسانه های دولت توی این زمینه بسیار ضعیف عمل کردند...حتی میشه گفت دستاوردهای انقلاب طی این سالها مغفول مونده و برای مردم درست بیان نشده...ضدانقلاب توی این زمینه بیشتر کار کرده ...اینکه راحت مردم ما به شبکه های ماهواره ای و معاند دسترسی دارند معلومه در تحلیل دچار اشتباه میشند... چون مدام در این شبکه ها پمپاژ یاس و ناامیدی نسبت به انقلاب و دستاوردهاش و آینده این کشور میشه... خیلی از افرادی که باهاشون صحبت کردم ذره ای امید درشون دیده نمیشد فقط برای فرار از وضع موجود خواهان تغییر بودند ....حتی خودشون هم اکثراً میدونستد پزشکیان برنامه ای برا اداره ی کشور نداره منتها یاس و ناامیدی با اونها کاری کرده بود که برنامه های دکترجلیلی و آینده بهتر رو باور نکنند... جناح رقیب هم خوب می‌تونه احساسات مردم رو مدیریت کنه و در بین جوانان و عموم مردم ایجاد ناامیدی کنه
محمد ب. اولین سالی بود که به صورت رسمی در ستاد دکتر فعالیت کردیم حقیقتا برای شخص خودم خیلی مفید و رشد دهنده بود و الحمدلله یکی از بهترین تجربه های کار تشکیلاتیم بود و بنظرم هر کسی که دغدغه انقلاب رو داره حداقل برای یک بار هم که شده این فعالیت رو تجربه کنه. اما تجربه‌ای که تو این مدت داشتم این بود که از طرف ستاد با برخی از افرادی که مسئولیت فرهنگی در مناطق مختلف کشور رو داشتن تماس می‌گرفتیم و یه خسته نباشید و خداقوتی بهشون می‌گفتیم و اگر سوال و شبهه‌ای براشون باقی مونده بود رو در حد توان پاسخ و نکات و انتقادات رو انتقال می‌دادیم تو این بین روزی که شروع به تماس با مناطق آذری زبان گرفتیم تو مورد دوم سوم حس کردم یه جای کار میلنگه با یکی از رفقا که آذری زبان بودن تماس گرفتم و اومدن ستاد و ایشون تماس‌ها رو انجام بده چندین مورد رو خودم شاهد بودم زمانی که افراد می‌دیدن یک آذری از ستاد دکتر از تهران تماس گرفته چقدر اولا روحیه میگرفتن و ثانیاً خیلی بهتر پای کار میومدن و با انگیزه هر مطلب و کاری که قرار بود از طرف ستاد انجام بشه رو انجام میدادن ولی صد حیف که این کارها رو دیر فهمیدیم و نرسیدیم با کل کشور ارتباط برقرار کنیم اما خوبی شد که ان شاءالله از سالهای آینده یک سری از افراد بومی هر منطقه یا استان در ستاد مرکزی حضور داشته باشند تا اولا با توجه به شناختی که از مناطق خودشون دارن میتونن در روش تبلیغ مشاور بسیار خوبی باشند و ایضا افرادی که شهرستان تشریف دارند دیگه حس غربت و تنهایی و اینکه کسی به فعالیت اونها توجه نمیکنه، نمیکنن. به امید برقراری دولت کریمه.
طاها یه نوجوون دهه هشتادی ام تو مدت انتخابات تو سفر بودم و چند بار با راننده های مختلف سر این موضوع صحبت کردم وقتی که فضا رو می‌بردیم تو احساسات میشد بیشتر تاثیر گذاشت یعنی مثل کاری که آقای پزشکیان تو مناظرات می‌کردند اول یکم غر میزدم که این چه وضع زندگیه بعد میگفتم من که نمیتونم رای بدم حداقل شما یکی رو انتخاب کنید که رو زندگی من تاثیر مثبت بزاره بعدشم با خاطرات دولت آقای روحانی ادامه میدادم برا اونایی که نمیخواستن رای بدن تاثیرگذار بود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خیلی از کسانی که در مورد دکتر جلیلی باهاشون صحبت می‌کردیم دوست داشتند اون دیدگاهی که از دکتر یاد گرفتند رو با زبان خودشون بگن و به ما که برای تبلیغ دکتر رفته بودیم بفهمونن فقط این شما نیستید که حرف دکتر رو می‌فهمید بلکه ما هم حرف دکتر جلیلی رو متوجه میشیم و به بقیه منتقل می‌کنیم. این بنده خدا گفت بیا از من فیلم بگیر حرف من رو به مردم برسون. روستای مهدی آباد بخش نوبندگان شهرستان فسا
همسایه ای شب‌نامه ای با خط خود نوشته بود و کپی کرده بود. زیر برف پاک کن ماشین‌های همسایه ها، ترس از دولت سوم روحانی بود.
ب. منو و همسرم هر دو اصالتا آذری هستیم منتها متولد و ساکن تهرانیم. غروب دوشنبه یازدهم تیرماه بود ک همسرم گفت:" اینطوری نمی شود، ما نباید دست روی دست بگذاریم ک دوباره رای جلیلی در آذربایجان پائین باشد، بالاخره ما ترکیم و غیرت داریم، باید بریم میدانی کار کنیم". اولین کاری ک کرد، ده پونزده تا بنر از جلیلی سفارش داد. وقتی رفته بود بگیره اول ب بنریه گفته بود سر ماه پولشو میدم ولی بعدش ب من ز زد گفتم پولشو بده شاید رفتیم تو سفر اتفاقی برامون افتاد. وقتی برگشته بود و گفته بود حاجی همین الان پولشو میدم، طرف گفته بود: ها؟ چی شد؟ از بالا براتون پول ریختن؟!😀 بعد ک رسید خونه همزمان ک داشت مناظره پخش می‌شد تو ی گروهی در ایتا دیدیم ی نفر زده اگه اقلام تبلیغاتی خواستید بیاید پی وی.سریع پیام دادیم و حدود ۱.۳۰ شب رفت از شهرری از ی شهروند معمولی، اقلام گرفت. القصه صبح با دوتا بچه و ی کوییک راهی آذربایجان شدیم. ب بعضی ستادها بنر دادیم. بعضی هاشون می گفتن هزینه داربست نداریم و کلی هم بدهی داریم. ی مبلغ های کوچیکی بهشون کمک کردیم. در دیدار از ستاد یکی از شهرستانها، شیرینی خریدیم دادیم، موضوع ناظر رو در یکی دیگه از شهرستانها پی گیری کردیم و روستا ب روستا و شهرستان ب شهرستان راه افتادیم. اونها ما رو نماینده جلیلی از تهران می دونستن و ما هم همینطور.😄 نهایت پنجشنبه شب رسیدیم تهران. بچه هامون آنقدر تو صبح تا شب تو ماشین بودن ک صورتشون مثل همون بچه های روستا شده بود😊 با ی بسته پنیر و نون و ی قابلمه ماکارونی از تهران راه افتادیم و چند تا شهر و روستا رو گشتیم و برگشتیم تهران. ...وقتی نتیجه اعلام شد، غصه خوردیم خیلی زیاد. مخصوصا ک رای آذربایجان تعیین کننده بوده اما درسته جلیلی رئیس جمهور نشد، بچه هامون اذیت شدن، تا سر ماه پول شیر و پوشک بچه رو نداریم و ماشینم خراب شده ولی خوشحالیم ک ی قدم کوچیک برای تحقق دولت عدالتخواه برداشتیم و مهمتر از همه با چندین نفر تورک مومن و انقلابی در سطح آذربایجان آشنا شدیم ک بدون تعصب غلط روی قومیت و زبان روی حق و حقیقت غیرت دارند. آذربایجان اویاخدی انقلابا دایاخدی✊
ز. ه. پنجشنبه عصر ،شب انتخابات ،چه حالی داشتم ...چند روز بود مدام در فکرم بود که متنی بنویسم و بین همسایه ها پخش کنم ولی پول چاپ نداشتم، از یک دوست پیامکی خواستم و او واریز کرد ، نشستم چند متن را که در کانال های ایتا دیده بودم بالا پایین کردم و یک شب نامه! ازشان درآوردم و به خط خودم نوشتم... دادم دویست تا از رویش چاپ کردن...از همان در مغازه شروع کردیم به توزیع ، من و پسر ۶ ساله و دختر سه ساله ام...پسرم میرفت میگذاشت روی میز مغازه ها و باصدای بلند میگفت سلام لطفا مطاععه (مطالعه) کنید و میدوید بیرون ...به خیلی ها دادیم و زیر برف پاک کن ماشین ها گذاشتیم حدود پنجاه تاش مانده بود که پسر بزرگم یک ساعت به نماز صبح برد زیر برف پاک کن ماشین ها گذاشت ...ما حقیقتا هر چه داشتیم که ناچیز بود گذاشتیم وسط، پشیمان هم ابدا نیستیم، ما بچه های چهار میلیونی سال ۹۲ هستیم ، خودمان را جزئی از این خانواده میدانیم ،ابتدا خیلی نمیدانستیم دقیقا چه تفاوتی داریم و ویژگی هامان را بعد از سالها با سختی فهمیدیم و رشد کردیم و رسیدیم و حالا اینجا را با تمام جان نگه میداریم.....ما بی طبقه های پایین شهری بی صدا ، ما که حالا تازه متوجه موارد عظیمی شده ایم، قشری که عمری آنها را برادران خود میدانستیم امروز به دلیل انتخابمان ما را خشک مغز، متحجر، منزوی ، دگم و...خطاب می کنند فقط چون اینبار خواستیم فارغ از دستورالعمل ها خودمان انتخاب کنیم...برادرانمان عادت نداشتند ما بتوانیم اندیشه کنیم ، تصمیم بگیریم ، عمل کنیم ، بنده های خدا بدجور روی گوسفندوار عمل کردنمان حساب کرده بودند ، ما عذر میخواهیم که گوسفند نیستیم ، اگر لحظه ای از توهین و تحقیر دست بردارند و اجازه بدهند کمی بگذرد تا بتوانیم آنچه بر ما گذشت را هضم کنیم... 👇👇👇