eitaa logo
⚡️ݥعڔڣٺ زݩــ❣ـ.ڋڱے إښــݪأݥے
1.4هزار دنبال‌کننده
7.5هزار عکس
1.9هزار ویدیو
247 فایل
🔻 با ما همراه باشید با 🔻 🔸بشارت های آخرالزمانی و مهدوی 🔸تحلیل های سیاسی و منطقه ای ارتباط با خادم کانال : به صورت ناشناس 👇👇 payamenashenas.ir/Entezar313 به صورت مستقیم 👇👇 @Sarbaze_eslam
مشاهده در ایتا
دانلود
5.6M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❣₪◤**✧❥💔❥✧**◥₪❣ #کلـیپ_تصــویری 💽 👤 #استاد_دانشـمـند موضــوع؛ 🌷امام زمانی باش؛ یه رنگ باش‼️ 💥 کلیپی🎬 دردناک از دختران👩 شیعه😔 @entezaar313 ⚡️ݥعڔڣٺ ۏ زݩــ❣ـ.ڋڱے إښــݪأݥے🌈
♥️🌺🌺🌺🌺🌺🌺♥️ 👌یـــــــ❗️ــــک تلنــــــ⚠️ـــــگر 👈یک تلنگر به خودم: 🎇شب یلدا اعضای خانـواده دور هم جمع میشن و خوشحال و خندان، آجیل و میوه می‌خورند. ⌛️فلسفۀ اینکارها هم اینه که امشب یک ثانیه از بقیۀ شب‌های سال طولانی تره، ❓اما آیا تا حالا شده کـه بخاطر غیبت طولانی و غـربت یوسف و جگـر گوشۀ خانم حضرت زهرا(س)صاحبمون، ولی نعمتمون، مولامون، سرورمون، حضرت بقیة الله الأعظم (اروحنافداه)، غمگین بشیم؟😔 ⁉️دور هم جمع بشیم، بــرای تعجیل در ظهورشون دعا کنیم و تصمیم بگیریم که یک کمی، فقط یک کمی در انجام گناه‌ها و نافرمانی خدا، تجدید نظر کنیم؟😔 ⁉️سعی کنیم که حداقل یک قدم به صاحب مهربون و غریبمون نزدیک بشیم؟😔 ⁉️پروردگارا این یلدای انتظار تا کی؟!😔 @entezaar313 ⚡️ݥعڔڣٺ ۏ زݩـ❣️.ڋڱے إښـݪأݥے🌈 ♥️🌺🌺🌺🌺🌺🌺♥️
15.1M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🍉 #یلداتون_مبارک 🍉 💖بچه شیعه باید شب یلدا انتظار یلدایی امام زمانش رو یاد بقیه بندازه 🌺😍این کلیپ و انقدر بفرست تا یلدا کلی آدم یاد امام زمان(عج) بیفتن 😍 ✨اللهم عجل لولیک الفرج✨ @entezaar313 ⚡️ݥعڔڣٺ ۏ زݩــ❣ـ.ڋڱے إښــݪأݥے🌈
d02f469b469f5efd1ef1aaaf02c4bb3fc34e806e.mp3
4.04M
#زیارت_آل_یاسین 🎤 بانوای گرم استادفرهمند 🌹 #سلام_علی_آل_یاسین🌹 نام تو را میبرم قلبم غریبی میکند چشم انتظاری در دلم درد عجیبی می کند تعجیل در ظهور 14 مرتبه #صلـــــوات @entezaar313 ⚡️ݥعڔڣٺ ۏ زݩــ❣ـ.ڋڱے إښــݪأݥے🌈
1_631251.mp3
6.39M
#ظهر_جمعه_است و #وقت_مناجات_امیرالمومنین❤️ التماس دعای فــرج😍 قرآن به جز از وصف علي آيه ندارد ايمان به جز ازعشق علي پايه ندارد گفتم بروم سايه لطفش بنشينم گفتا كه علي نور بود سايه ندارد @entezaar313 ⚡️ݥعڔڣٺ ۏ زݩــ❣ـ.ڋڱے إښــݪأݥے🌈
1_11080266.m4a
3.38M
سيدابن طاووس مي فرمايد اگراز هرعملي در #عصر_جمعه غافل شدي از صلوات ابوالحسن ضراب اصفهاني غافل نشو چراكه دراين دعا سري است كه خدا مارا برآن آگاه كرده است @entezaar313 ⚡️ݥعڔڣٺ ۏ زݩــ❣ـ.ڋڱے إښــݪأݥے🌈
1_630622.mp3
4.16M
#دعاے_سمات 🎤سید قاسم موسوی قهّار رو به غروب می رود جمعه انتظار من رحم نمی کند خدا به صبر بی قرار من ندبه به ندبه بی اثرسمت سمات می رود کی به سمات می رسد ندبه ی انتظار من 😔😔 @entezaar313 ❤️❤️
⚡️ݥعڔڣٺ زݩــ❣ـ.ڋڱے إښــݪأݥے
🌺🍃🎉🎊‌∝∝🎀∝∝🎊 🍃🌸 🎉 💙💍❤️ #هوالعشق #عاشقانه_مذهبی_پارت_نوزدهم #زندگی_جریان_دارد -علی اقااااااا, بیدار
🌺🍃🎉🎊‌∝∝🎀∝∝🎊 🍃🌸 🎉 💙💍❤️ -عباس من نگرانم.. -برای چی؟ بعد از کمی مکث نگاه نگرانش را به وجودش می اندازد و میگوید: -عباس.. من دوست دارم... عباس نگاهی توام عشق روانه قلب بیتاب ملیحه میکند و میگوید: -د مشکل همینجاست دیگه بالام جان...باید کمتر دوسم داشته باشی.. ملیحه باشدت سرش را که به زیر بود بالا میاورد و با اخم میگوید: -شام حاضره ،الان میارم -ملیح... از این صحنه قلبم فشرده میشود،حرف های دیشب علی ترسی به جانم انداخته که تا اسم شهید و شهادت می آید میخواهم های های گریه کنم.لیوان چایی را به سمت دهانم میبرم تا بغضم را فروکش کند،چیزی در لیوان نمانده بود،رفتم تا چاییم را تعویض کنم که دراتاق نیمه بازمان را دیدم.علی درحالت سجده شانه هایش میلرزی،گریه میکرد مرد من...در درگاه در نشستم و خیره عبادتش را ستایش کردم،خیره..سرش را از سجده بلند کردم و دستی بر صورتش کشید،متوجه بودن من نبود.دستانشرا به حالت قنوت بالا برد و ....خدای من چه زیبا ستایشت میکند،انقدر محو خدا بود که وجود مرا هم احساس نکرد...یادم است ان روز را که گفت:اولین عشق من خداست و بعد شما.. اولش ناراحت شدم اما بعد فهمیدم مردی که خدایی باشد تو را اسمانی خواهد کرد...ذکر اخر را که گفت ،گویی از اسمان به زمین نشسته ارام گرفت، بلاخره متوجه حضور من شد، رویش را به سمت من برگرداند و تعجب کرد! -خانوم چرا گریه میکنی؟ دستی به صورتم کشیدم،ناخوداگاه گریه کرده بودم و صورتم خیس خیس بود.دستی دوباره به صورتم کشیدم و با لبخند گفتم: -عاشقیت قبوا آسید چشم هایش را ارام رویی هم گذاشت و با لبخند گفت:دوش دیدم که ملائک در می خانه زدند/گل آدم بسرشتند و به پیمانه زدند.ادامه دادم...آسمان بار امانت نتوانست کشید/قرعه ی فال به نام منِ دیوانه زدند.با لبخند احسنتی گفت و ادامه داد:خانوم جان شما عاشقی رو از همه بهتر بلدی،چون داری منو تحمل میکنی،این وضع شغلیم...بخدا شرمنده نبودنامم واسه وقتایی که باید میبودم کنارت،شرمندم گل زهرام... جلوتر رفتم و کنارش نشستم دستان قویش را گرفتم و گفتم: -همین که هستی کافیه علی.اینطور نگو،من ا اطلاع به همه اینا رضایت به ازدواج با تو دادم،پس خودتو سرزنش نکن و به درستی به کارت برس،فقط.... -فقط چی؟ -فقط باش علی..باش چشم هایش رنگ غم گرفت و دستانم را فشرد سرش را به پایین انداخت،گفتم: -جواب نداشت حرفم؟ سرش را بالا اورد و نگاهم کرد،نگاهی نگران،آشفته،نمیدانم...از جواب ندادنش کلافه شدم و دستانم را از دستانش بیرون کشیدم و ایستادم،پشت سر من آهسته بلند شد و گفت: -آتش آن نیست که بر شعله ی او خندد شمع/آتش آنست که در خرمن پروانه زدند،آتیشم میخوای بزنی؟ -قرعه ی فال به نام منِ دیوانه زدند.نه سید فقط مواظب علیِ فاطمه باش.. به آشپزخانه رفتم تا چای دم کنم،انقدر فکرم مشغول بود که آب داغ قوری روی دستم ریخت و اخی کوتاه گفتم،سریع زیر اب سرد گذاشتم ،ارد رویش زدم و آن را با باند بستم،چه به من آمده بود؟چرا انقدر بدون دلیلی خاص نگران بودم ؟بی دلیل نبود،هیچگاه حس من به من دروغ نمیگفت،حسی که فریاد میزد،علی/ماندنی/نیست... چایی را ریختم و به اتاق نشیمن بردم،علی با تلفن صحبت میکرد: -نه حاجی جان..بله درست میگید،اما به نظر بنده اجازه ندن. صدایش را پایین اورد و گفت: -حاجی جان ازت عاجزانه خواهش میکنم یه کاری برای من بکن،دیگه نمیتونم طاقت بیارم، وقتی میبینم... با ورود من حرفش را قطع کرد و لبخند زد و گفت: -اره حاجی دیگه ریش و قیچی دست خودته عزیز جان،درپناه حق،یاعلی. 😅🙄 بامــــاهمـــراه باشــید🌹 🎊•••••┅┅❅❈❅┅┅••••• ✨🌹 @entezaar313 🌹✨ ⚡️ݥعڔڣٺ ۏ زݩــ❣ـ.ڋڱے إښــݪأݥے🌈 🎉 🍃🌸 🌺🍃🎉🎊∝∝🎀∝∝🎊
⚡️ݥعڔڣٺ زݩــ❣ـ.ڋڱے إښــݪأݥے
🌺🍃🎉🎊‌∝∝🎀∝∝🎊 🍃🌸 🎉 💙💍❤️ #هوالعشق #رمان_عاشقانه_مذهبی_از_من_تا_فاطمه_قسمت_بیستم #حال_عجیب -عباس
🌺🍃🎉🎊‌∝∝🎀∝∝🎊 🍃🌸 🎉 💙💍❤️ چایی هارا روی میز گذاشتم و نشستم،علی هم روبه رویم نشست و گفت: -خانوم جان فردا ناهار شرمنده نمیتونم بیام خونه کاری پیش اومده باید برم ستاد ،غذارو با مامانینا بخور عزیز,اوناهم تنان،حاج اقا رفته روستا سر زمین . -باشه اقا. لبخندی زد و در دل من اشوبی راه افتاد. نگاهش به باند پیچی دستم که افتاد به سمتم امد و جلوی پایم زانو زد،با نگرانی پرسید: -چی شده هناس؟چرا دستتو باند پیچی کردی؟ با ارامش گفتم: -نگران نباش سید جان، یکم اب جوش ریختهفخوبم. -اب جوش ریخته؟حواستون کجا بوده خانوم؟چرا مواظب نیستی اخه؟؟؟؟؟ -علی جان گفتم که چیزی نیست. از جلوی پایم کنار رفت و روی مبل نشست. زنگ در به صدا درآمد،علی به سمت ایفون رفت و فهمیدم اقا حامد است.سوییشرتش را برداشت و به پایین رفت...از پشت پنجره به کوچه نگاه کردم زیر نور لامپ های شهرداری ایستاده بودند،علی کلافه بود و دستش را روی صورتش میکشید،اقا حامد هم دلداریش میداد،چه شده بود؟دیگر نمیتوانستم با این همه نشانه به خودم دروغ بگویم،پرده را انداختم و قرص سردرد خوردم،قدم زنان به اتاق رفتم و خوابیدم،چه خوابیدنی... هر نیمه شب پنهان نکن بی خوابی ات را بگذار بر روی زمین بی تابی ات را شبها کم آورده تو و بی خوابی ات را کانال_دعوت_کنید_تا_اونها_هم_بخونن😊😁 😍 بامــــاهمـــراه باشــید🌹 🎊•••••┅┅❅❈❅┅┅••••• ✨🌹 @entezaar313 🌹✨ ⚡️ݥعڔڣٺ ۏ زݩــ❣ـ.ڋڱے إښــݪأݥے🌈 🎉 🍃🌸 🌺🍃🎉🎊∝∝🎀∝∝🎊
4_5816852969806628343.mp3
4.98M
شلمچه و فکه ، چزابه طلاییه مجنون ، یک رازه اونجایی که قدم هر شهیدییه پلاکایی که زیر خاک ها مخفیه دلا به یادشون همش هواییه «ثارالله…ثارالله…. آقام آقام آقام آقام ، آقام حسین» خیلی قشنگه😭😭😭 سید رضا نریمانی @entezaar313 ⚡️ݥعڔڣٺ ۏ زݩــ❣ـ.ڋڱے إښــݪأݥے🌈
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا