اثبات خدا، دین و مذهب خردمندانه
سلام
🧐 #نکتهسنجی روایت پیوست فوق 👆🏻
از نکاتِ مطلب ۱۶۴:
👤 چطور بفهمیم عالِمی مجذوب دنیا شده است؟
#پاسخ
🗣 شناخت عالمی که مجذوب دنیا شده، مانند شناخت آفتاب وسط روز از سادهترین کارهاست، حتی سادهتر از شناخت مردم عادی که مجذوب دنیا شدهاند تا جایی که شناخت عالم مجذوب دنیا برای کسی که خودش نیز مجذوب و اسیر دنیا شده بسیار آسانتر از دیگران است، درست مانند کسی که مجذوب و شیفۀ فوتبال شده که حتی با بو کشیدن نیز میتواند افرادی که مثل خودش شیفتۀ آن شدهاند را بهتر از دیگران بشناسد!
بنابراین بدون تردید هیچ مشکلی در شناخت عالِم (یا مسئول و افرادِ) مجذوب دنیا نیست بلکه مشکل اصلی در عدم پیروی از عقل معمولی و عدم مشورت ساده با آن (روش) است که موجب میشود انسان از داشتن مبنای صحیح در مسیر تحقیق (که در ادامه خواهد آمد) محروم شود و در نتیجه خصوصاً افراد به مقصد نرسیده که بهطور طبیعی (تا جدا شدن خالص از ناخالص) در حال تحمل فشار وسوسه در مسیر حق هستند، عجولانه در دام عالمان مجذوب دنیا بیفتند و طبق روایت مذکور، توسط ایشان (که راهزن بندگان دوستدار خدا هستند) دچار حیرت و آشفتگی خودساخته شده و از مقصد خردمندانه و عزتمندانۀ خویش بازبمانند!
اما مبنای صحیح در تحقیق همانطور که گذشت آن است که اگر کسی تابع پیام سادۀ عقل خویش شود هرگز حاضر نخواهد شد جز از حکیم مطلق (آفریدگار جهان) که از طریق ثقلین، (آیات و روایات) کلامش را تمام و کمال به خلق رسانده، چیزی بیاموزد!
بنابراین اگر مدرسه و دانشگاه میرود یا هر نوشتهای را مطالعه یا پای سخن هر عالِم غیر مجذوب دنیا مینشیند یا از خود معصومین (ع) یا نمایندۀ ایشان پیروی میکند فقط و فقط یک نیت دارد و آن اینکه از طریق ایشان در جریان راهنمایی آفریدگار خویش قرار بگیرد و با پیروی از نیکوترین قول، رضایت خدا و بهتبع آن خوشبختی و آرامش کامل دنیا و آخرتش را تأمین نماید و بس!
🌺 الَّذينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُولئِكَ الَّذينَ هَداهُمُ اللَّهُ وَ أُولئِكَ هُمْ أُولُوا الْأَلْبابِ
كسانى كه سخنان را مىشنوند و از نيكوترين آنها پيروى مىكنند؛ آنان كسانى هستند كه خدا هدايتشان كرده و آنها خردمنداناند.
هر کس -ولو از مردم عادی و بدون سواد- چنین نیت خالص، توحیدی و خردمندانه داشته باشد، بهتصریح آیات و روایات (که ان شاء الله به ترتیب موضوع خواهد آمد)، خداوند مهربان چنین کسی را از علم نورانی بهرهمند نموده و تکتک موانع را از زندگی فردی و اجتماعیاش برمیدارد و نهتنها وی را از شر عالِم مجذوب دنیا حفظ میکند بلکه حتی اگر پای سخن عالم ربّانی بنشیند و این عالم غیرمعصوم در انتقال سخنان ثقلین (آیات و روایات) دچار سهو و اشتباه شود، خداوند وی را متوجه خواهد فرمود همچنان که شاگردان گمنام یا نامدار در طول تاریخ بوده و هستند که خردمندانهتر از اساتید پاک خویش، در جلب رضای خدا قدم برداشته و توفیق داشتهاند.
________________ پ.ن:اگربعد از بارگذاری هر مطلب بتوانید مانند بالا یک نکته از آن را با مشورت عقل خود بنویسید، به خواست خدا این ۳ نتیجه را تجربه خواهید کرد؛ اگر حالش را ندارید حداقل همین الآن فکر کنید آیا نکتۀ فوق، مورد تأیید عقل شما نیز هست یا خیر؟ #آموزش_مشورت_با_عقل (روش) 🤔
اثبات خدا، دین و مذهب خردمندانه
🌼 سلام 👤 به بهانۀ اصلاح و صداگذاری برنامۀ #از_سرزمین_نور، توسط نگارنده، نکاتی را (نمونه) جهت تشویق
از سرزمین نور قسمت 34، منتخب، نماز ابوبکر.mp3
11.26M
🌼 سلام
👤 به بهانۀ اصلاح و صداگذاری برنامۀ #از_سرزمین_نور، توسط نگارنده، نکاتی را (نمونه) جهت تشویق به شنیدن کامل آن (۸۰ ساعت زندگی پیامبر «ص» و امام علی «ع» با اجرای بهترین صداپیشگان) مطرح نمودم.
شکر خدا موفق شدم به قسمت سی و چهارم از برنامۀ سرزمین نور (دقیقۀ ۷:۲۳ به بعد) اسناد مربوط به نماز جناب ابوبکر بهجای پیامبر اسلام (ص) که در کتب معتبر اهل سنت آمده را اضافه کنم که در صوت پیوست نیز میتوانید بشنوید.
هدف نگارنده از اضافه کردن این اسناد، امکان تحقیق برای همه خصوصاً محققان از اهل سنت است که برخی عضو صفحات نگارنده نیز هستند و گفتگوهای محترمانه با ایشان دارم.
با عنایت به حدیث انْظُرْ إِلَى مَا قَالَ وَ لَا تَنْظُرْ إِلَى مَنْ قَال (ببین چه میگوید نبین که میگوید)، در صوت پیوست فقط سخن کسانی را آوردم که ادعای خود را ارجاع به کتب معتبر اهل سنت دادهاند و دیگر کاری نداشتم این گویندگان چه کسانی هستند تا جایی که صدای برخی از ایشان را برای اولین بار شنیدهام و حتی همین الان نیز نمیدانم اسمشان چیست و طبعاً کسانی که اهل تحقیق هستند میدانند این شیوۀ گزینش، مبتنی بر تحقیق آزاد است، چون مهم این است هر ادعا، مستند به منبع و قابلاستفاده برای اهل تحقیق باشد و فرقی نمیکند گویندۀ آن چه کسی است.
سپاس 💐
اثبات خدا، دین و مذهب خردمندانه
سلام
🧐 #نکتهسنجی روایت پیوست فوق 👆🏻
از نکاتِ مطلب ۱۶۵:
👤 علم یعنی چه و چگونه میتوان آن را به دست آورد؟
#پاسخ
🗣 علم به معنای آگاهی و در مقابل جهل (ناآگاهی) است و از راه خواندن کتاب، دیدن فیلم، شنیدن سخنرانی، رفتن به مدرسه، دانشگاه و حوزۀ علمیه و مهمتر از همه از راه تجربه به دست میآید.
👤 چرا علمی که از راه تجربه به دست میآید از علمی که از راه کتاب و مدرسه و ... به دست میآید مهمتر است؟
#پاسخ
🗣چون علمی که از راه تجربه به دست میآید واقعیتی است که فرد آن را با گوشت و پوست خود درک کرده و فهمیده است، بر خلاف علمی که از راه کتاب و مدرسه به دست میآید و (در صورت عدم ورود به قلب) فقط در ذهن و حافظۀ انسان تل انبار میشود.
به همین جهت شما نیز مانند عرف مردم برای آن دسته از علم و آگاهی که خودتان شخصاً تجربه کردهاید ارزش حقیقی قائلاید به طوری که اگر از شما بپرسند: «تو از زندگی چه میدانی»؟ اولین چیزی که خواهید گفت حقایقی است که شخصاً با گوشت و پوست خود تجربه کردهاید نه چیزهایی که در کتاب، مدرسه، دانشگاه و صرفاً جهت اخذ مدرک خواندهاید و معمولاً به دلیل عدم استفاده فراموش کردهاید.
👤 معنای روایت مذکور که علم و تجربۀ مردم را به علم و تجربۀ خود پیوند بزنیم و جمع کنیم چیست؟
#پاسخ
🗣یعنی بدون اینکه نیاز باشد با آزمایش و خطا، حقیقتی را خودمان تجربه کنیم، همان حقیقت را در زندگی کسانی که تجربه کردهاند ببینیم، سپس طوری عبرت بگیریم که گویی ما نیز عیناً همان حقیقت را تجربه کردهایم تا نیاز نباشد با آزمایش و خطا که گاهی بسیار هزینۀ آن سنگین است آن را باور کنیم.
ادامۀ این پرسش و پاسخ -اگر خدا بخواهد- در پست بعدی. 👇🏻
👆🏻 ادامۀ پرسش
👤 چگونه میتوانیم علم و تجربه مردم را به علم و تجربه خود پیوند بزنیم؟
#پاسخ
🗣 هرکسی که برای وقت و شخصیتش ارزش قائل باشد، از تجربۀ خصوصاً تلخ دیگران عبرت میگیرد و چنان به آن مینگرد که گویی خودش آن را تجربه کرده است.
مثلاً فرض کنید با یکی از دوستانتان در جنگل به تابلویی بر میخورید که روی آن نوشته: «خطر مرگ وارد نشوید»! اما هر دو به اعلام خطر بیتوجهی نموده و به راهتان ادامه میدهید که ناگهان دوستتان که جلوتر از شما حرکت میکرد وارد باتلاق میشود!
اینجاست که شما فوراً میایستید و حاضر نیستید یکقدم دیگر به سمت باتلاق بردارید چون از تجربۀ دوستتان عبرت گرفته و آنچه بر سر وی آمده را به تجربۀ خود پیوند زدهاید بدون اینکه نیاز باشد در باتلاق گرفتار شوید!
پس اگر بتوانید علم و تجربۀ دیگران را با علم و تجربۀ خودتان جمع کنید، بدون هزینه از خطرات عبور خواهید کرد.
👤 گاهی علیرغم اطلاع از تجربۀ تلخ دیگران، از آن عبرت نمیگیریم (مثل تجربۀ سیگار ...) و با اینکه میدانیم کارمان بیاحتیاطی است اما تا خودمان همان نتایج تلخ را تجربه نکنیم باورمان نمیشود و کوتاه نمیآییم! چاره چیست؟
#پاسخ
🗣 تنها راه چاره جهت عبرت از تجربۀ خصوصاً تلخ دیگران، تعقل است (و اگر علیرغم تعقل نشد، دعای خصوصاً با اشک.)
گاهی بعد از دیدن تجربۀ تلخ دیگران، فقط چند لحظه تعقل (روش) چنان تأثیری در انسان میگذارد که تا پایان عمر یکلحظه حاضر نیست حتی برای امتحان آن تجربۀ تلخ را تکرار کند!
بهعنوان نمونه نگارنده وقتی دوم راهنمایی بودم از سر کنجکاوی با کاغذ سیگار درست کردم و حتی ماکت سیگار خریدم که شبیه سیگار روشن بود تااینکه یک روز ناظم مدرسه که تازه از اعتیاد نجات پیدا کرده بود، مرا با آن ماکت دید و با مهربانی کمتر از یک دقیقه، ضررهای سیگار را برایم توضیح داد که چنان در من اثر کرد که خیلی راحت همانجا ماکت سیگار را به وی دادم و دیگر از آن لحظه حتی یک ثانیه هم فکر درست کردن سیگار با کاغذ (چه رسد به خرید سیگار واقعی) به ذهنم خطور نکرده است؛ یعنی طبق روایت مذکور من در همان چند ثانیه با فکر کردن، علم و تجربۀ تلخ ناظم مدرسه را به علم و تجربه خودم پیوند زدم بدون اینکه مثل وی -خدایناکرده- سیگاری و معتاد شوم، درحالیکه برخی دوستان من علیرغم سن کم، معتاد و گرفتار مشکلات زیادی شدند به طوری که بیشتر از سن واقعی خود نشان میدادند!
بهعنوان نمونه دیگر در گفتگویی که با یک خداناباور داشتم بعدازاینکه شبهات وی نسبت به اصل وجود خدا را به شکلِ محسوس و غیرقابل انکار پاسخ دادم، وی سفرۀ دلش را باز کرد و با سوز گفت:
داشتم مثل بچۀ آدم زندگیام را میکردم که در فضای مجازی با گروه ناباوران آشنا شدم و بااینکه میدانستم کارم اشتباه است و در ابتدا قلبم تند تند میزد اما از سر کنجکاوی ادامه دادم!
سپس بهطور جزئی توضیح داد چگونه کارش بهتدریج به کفر و الحاد کشیده شد و هماکنون نیز در حال تحمل فشار شدید روحی است که نمیتواند توصیف کند و مرتب با حالت درد از من میپرسید به وی بگویم چه مرگش شده که وجود خدا را بااینکه یک حقیقتی بدیهی است انکار کرده است؟!
در کنار پرسش و پاسخ فوق، افراد کمتجربه نیز از من میپرسند: مگر چه اشکالی دارد با نظرات خداناباوران در فضای مجازی آشنا شد و کلیپهای ایشان را دید؟
من نیز به ایشان پاسخ میدهم: هیچ اشکالی ندارد بهشرط اینکه طبق روشی که در کتاب توضیح دادهام ابتدا مبانی فکری خود را درست کنید و شرایط کافی را به دست آورید که در این صورت به قول مرحوم دکتر، سید حسن حسینی، استاد دانشگاه و پژوهشگر:
اگر یک مؤمن واقعی و باسواد باشی، خواندن کتابهای ماتریالیستی میتواند گوشهای از تفریحات سالم تو باشد!
سپس ایشان را در جریان تجربۀ تلخ خداناباوران مذکور قرار میدهم که چگونه بدون داشتن شرایط وارد صفحات ناباوران شده (یا کلیپ و کتابی از ایشان را دیده) و زندگی عادی خود را تبدیل به جهنم کردهاند.
خوشبختانه در مواردی این افراد طوری از سرنوشت ایشان عبرت میگیرند که گویی همان بلا بر سرخودشان آمده و ازآنپس دیگر حتی یکلحظه فکر اینکه بدون داشتن شرایط، وارد صفحات ناباوران شوند یا کلیپ و مطالب ایشان را ببینند نمیکنند یعنی طبق روایت مذکور، آگاهی و تجربۀ آن خداناباوران را به آگاهی و تجربۀ خود پیوند میزنند و مال خود میکنند بدون اینکه مثل ایشان آسیب ببینند!
شکر خدا برخی از همین افراد (نمونه) بعد از عمل به مشاورۀ فوق خبر دادند خود مشغول رفع شبهات ناباوران هستند.
________________ پ.ن:اگربعد از بارگذاری هر مطلب بتوانید مانند بالا یک نکته از آن را با مشورت عقل خود بنویسید، به خواست خدا این ۳ نتیجه را تجربه خواهید کرد؛ اگر حالش را ندارید حداقل همین الآن فکر کنید آیا نکتۀ فوق، مورد تأیید عقل شما نیز هست یا خیر؟ #آموزش_مشورت_با_عقل (روش) 🤔
اثبات خدا، دین و مذهب خردمندانه
سلام
🧐 #نکتهسنجی روایت پیوست فوق 👆🏻
از نکاتِ مطلب ۱۶۶:
👤 چرا در این روایت بهجای عبارت «دوستان خدا» از عبارت «مردم» استفاده نشده است؟ مگر مردم به دنبال فهم حقیقت ایمان نیستند؟
#پاسخ
🗣 حداقل با اطمینان میتوان گفت جمع قابل توجهی از مردم به دنبال فهم مفاهیمی در سطح حقیقت ایمان نیستند؛ چون روشن است کسی که بهراستی دوست خداست و همۀ امورش را به وی سپرده، بهطور طبیعی این فراغت و دغدغه را پیدا میکند که به دنبال فهم حقیقت ایمان برود؛ درحالیکه افرادی که حتی اعتقاد قلبی به تضمین روزی از جانب خدا (علیرغم آیات و روایات قطعی) ندارند و خیال میکنند بار زندگی تماماً به دوش خودشان است! بنابراین طبیعی است که دغدغۀ اصلیشان ترس از فقر باشد و وقت نکنند که به دنبال فهم معنای اسلام چه رسد ایمان و بالاتر از آن حقیقت ایمان باشند!
اما قبل از اینکه توضیح فوق را کامل کنم خوب است از فرصت استفاده و به نکتهای اشاره کنم:
همانطور که در توضیح نوع فعالیتم عرض کردم، هر آنچه در این کانال بارگذاری میکنم دغدغۀ کاملاً شخصی خود من است و از طرف دیگر اطلاعی از نوع دغدغه و سطح علمی و فکری همۀ مخاطبان محترم ندارم؛ بنابراین واقعاً نمیدانم چند درصد ایشان دغدغۀ مشترک با من دارند و میتوانند با مطالب این کانال راحت ارتباط برقرار کنند!
البته برای اینکه بتوانم حرف دلم را آزاد و بدون محدودیت در نوشتهها یا کلیپهای تولیدی خود بزنم، چارهای ندارم که از دانستن سن و سطح فکر مجموعه مخاطبان محترم خویش چشمپوشی کنم، حتی برای این منظور تنظیمات کانال را طوری انجام دادهام که تعداد مشترکین، مقابل چشمانم نیستند؛ بنابراین نمیدانم چند درصد ایشان در چه سن و سطح سواد هستند و روزانه چه تعداد اضافه یا کم میشوند؛ اما امیدوارم چون حرف دلم را منعکس میکنم ولو یک نفر بتواند از باب هر سخن کز دل براید لاجرم بر دل نشیند، با همۀ وجود از آن استفاده کند و اگر خدا بخواهد علاوه بر علم، موفق به عمل نیز بشود.
با این مقدمه عرض میکنم چند سال قبل، بعدازاینکه دیدم علیرغم تلاش در کسب علوم گوناگون هنوز اندر خم یک کوچه ماندهام، ناگهان عزمِ جزمی را در خودم احساس کردم که به من کمک کرد با شجاعت، تمام آموختههای خانواده، فامیل، جامعه و تقلیدهایم را کنار بگذارم، سپس عصای عقل را با همۀ وجودم دو دستی بچسبم و از صفر، تحقیق در اصل وجود آفریدگار را آنطور که دلم میخواست آغاز کنم، اینجا بود که همه چیز سرجای خودش قرار گرفت به طوری که با هر قدمی که برداشتم یکییکی، ابهامات سرنوشتساز و مؤثر در زندگی فردی و اجتماعی برطرف میشد، روندی که شکر خدا هنوز ادامه دارد ودلیل آن نیز این است که خشت اول باورهایم را خردمندانه و در محل صحیح خودش قرار دادم که در کتاب روش گذاشتن اولین خشت باورها را (که یقین به وجود آفریدگار جهان است) به شکلی که تراز و دائمی باشد با زبان ساده و حتی قابل فهم برای نونهالان توضیح دادهام.
بعدازاینکه خشت اول باورهایم را با پیروی قدمبهقدم از عقل و با نظر به محسوسات قابل درک با حواس پنجگانه به شکل صحیح گذاشتم و یقین مستدل به وجود آفریدگار جهان را با گوشت و پوستم تجربه کردم، اینجا بود که عقل از من دعوت کرد که میزان توانایی خودش (=عقل) را دقیقاً بسنجم و ببینم خداوند، تا چه میزان به عقلم، قدرت و توانایی داده که بدون نیاز به وحی حقایق را بفهمد و بتواند با مشورت خویش نیازهای عاطفی و زندگی مادی و معنویام را اداره کند؟
مدتها وقت گذاشتم و گاهی با رایانۀ کیفی (لپتاپ) به دل طبیعت زیبا میرفتم و با مشورت خود عقل، تلاش میکردم که هر طور شده ببینم عقلم بدون ارتباط با وحی تا چه حد میتواند حقایق را درک نماید؟ تا جایی که فهرستی از حقایق قطعی که عقل بدون وحی میتواند خودش مستقل آنها را تشخیص دهد نوشتم و توانستم به شکل جزئی پاسخ سؤال فوق را شفاف و روشن پیدا کنم و میزان نیاز عقل به وحی را با مشورت خود عقل بفهمم که امیدوارم بتوانم (خصوصاً با دعای مخاطبان) روزی نتیجۀ این تحقیق کلیدی را منتشر نمایم؛ البته در «اینجا» در حد سرنخ عصارۀ این تحقیق که برای علاقهمندان کافی باشد را توضیح دادهام که در فهم بهتر روایت مذکور نیز میتواند مؤثر باشد.
________________ پ.ن:اگربعد از بارگذاری هر مطلب بتوانید مانند بالا یک نکته از آن را با مشورت عقل خود بنویسید، به خواست خدا این ۳ نتیجه را تجربه خواهید کرد؛ اگر حالش را ندارید حداقل همین الآن فکر کنید آیا نکتۀ فوق، مورد تأیید عقل شما نیز هست یا خیر؟ #آموزش_مشورت_با_عقل (روش) 🤔
اثبات خدا، دین و مذهب خردمندانه
سلام
🧐 #نکتهسنجی روایت پیوست فوق 👆🏻
از نکاتِ مطلب ۱۶۷:
علیرغم اینکه اکثر فامیل نگارنده از مخالفان جمهوری اسلامی ایران هستند، در عین حال خوشبختانه به یاد ندارم در گفتگو با هیچ کدامشان تا دوستانی که نظر مخالف دارند و حتی ناباوران، یکبار هم به ایشان توهین کرده باشم، در عین اینکه تلاشم بر این بوده حقیقت را با ادبیات محترمانه به این افراد منتقل کنم، چه به نظر برخی تلخ بیاید، چه شیرین!
با این مقدمه قصد دارم بعد از سالها سروکله زدن با ناباوران (اعم از خداناباور و ندانمگرا) حقیقتی را فقط به نیت کمک به برخی از ایشان بیان کنم، خصوصاً اینکه مطمئنم آنها نیز خوب میدانند آنچه میگویم ریشه در حقیقت دارد، بنابراین امیدوارم توجه به این تذکر خیرخواهانه موجب شود حداقل آن بخش از خداناباوران و ندانمگرایان که ذاتاً نسبتی با کسانی که در ادامه اشاره خواهم کرد ندارند، حساب خود را از ایشان جدا و به سمت حقیقت میل پیدا کنند.
با عنایت به حدیث مذکور و بر اساس تجربۀ هزاران پرسش و پاسخ با اقشار داخل و خارج از کشور (از بودائی تا ادیان و مذاهب مختلف و ناباوران) بدون هیچ تردیدی عرض میکنم از مصادیق بارز منفورترین افراد نزد خداوند با فاصلۀ محسوس، خداناباوران (صرف نظر از فریبخوردگان) هستند!
به نظر نگارنده این سطح از عدم تعادل روانی که در قاطبۀ خداناباوران مشاهده میشود نمیتواند فقط به دلیل پیش آمدن سؤال و شبهۀ علمی و عقلی باشد، بلکه در این خصوص لازم است متخصصین جامعهشناس، روانشناس و حتی روانپزشک نقش عواملی همچون طلاق، انحرافات شدید اخلاقی و غیره را در زندگی فردی و اجتماعی ایشان بررسی کنند تا حداقل خود خداناباوران بفهمند چه شده طبق روایت مذکور از نوجوانی پاکنهاد به وضعی برسند که علاوه بر سبک شمردن حق خردمندان و اهل علم با سخیفترین و رکیکترین ادبیات به ایشان، بزرگان دین و حتی آفریدگار خویش توهین کنند و همزمان به شکل فوقالعاده ریاکارانه و مبالغهآمیز شعار خردگرایی، انسانیت و لزوم احترام به باورهای دیگران را سر دهند و حتی در ماجرای جنبش «ززآ» تا آنجا نقاب از چهرۀ خود برداشتند که صریحاً در گروههای خویش از لزوم کشتن هر نوزادی که پدر و مادرش مسلمان است سخن گفتند که نگارنده ناچار شدم چندین بار صریحاً به ایشان تذکر دهم که با این منطق باید تمام اعضای گروههای آتئیستی و أگنوستیکی که پدر و مادر مسلمان دارند در نوزادی کشته میشدند!
حکایت خرد، خرد گفتن خداناباوران، حکایت آن دزدی است که بیش از دیگران فریاد دزد! دزد! سر میدهد تا مبادا دیگران بفهمند خود او همان بیخرد و ناجوانمردی است که هر خردمند جویای حقیقت و حتی نونهالان پاکنهاد نیز فطرتاً از وی متنفرند!
در بیگانگی عمیق این افراد با خرد همین بس که در همان گروههایی که سخن از لزوم کشتن هر نوزاد مسلمان سر میدهند (و ندیدم احدی جز نگارنده اعتراض کرده باشد) همزمان بهقدری شعار خرد خرد و دین من انسانیت است را برای یکدیگر تکرار و تکه پاره میکنند که بعد از مدتی خودشان هم باورشان میشود که نکند واقعاً تنها خردگرا و طرفدار انسانیت در جهان فقط خودِ ایشان هستند و بس!
روشن است این سطح از شعارهای عاری از حقیقت با چاشنی حماقت، فقط میتواند بر افراد کاملاً بیاطلاع یا مثل خودشان خالی از خرد، اثر بگذارد و عجیب اینکه همین حامیان قتل عام هر نوزاد مسلمان وقتی گفتگو را با دیگران آغاز میکنند باز با بیحیایی، تظاهر به طرفداری از انسانیت و ادب میکنند (!) اما وقتی با فردی آگاه و مؤدب وارد گفتگو میشوند و با دلایل علمی و عقلی استدلال خود را باطل شده میبینند، آنجاست که باز شرح صدر کفریشان تمام شده و نقاب از جهل و بیخردی عمیق خویش برمیدارند و برخلاف ابتدای گفتگو که با عباراتی نظیر دوست عزیز سخن را آغاز کرده بودند از هر توهین و فحاشی به بزرگان دین، آفریدگار خویش و حتی دانشمندان، مراکز علمی جهان، علم و خرد و در نهایت از توهین به شعور خویش نیز دریغ نمیکنند و باز ثابت میکنند کوچکترین نسبتی با انسانیت، آزادگی، حقیقت، عقلانیت و شعور حداقلی ندارند!
با توضیحات فوق بهتر میتوان فهیمد چرا در روایت مذکور چنین افرادی منفورترین موجودات نزد خداوند معرفی شدهاند زیرا بهجای پیروی عملی از خرد، انسانیت، خردمندان و اهل علم، به شکل مشمئزکنندهای پیرو وسوسهها، هوا و توهمات خویش شدهاند!
بیتردید این افراد هر چه در مقابل حقیقت مقاومت کنند و به خودشان دروغ بگویند بیشتر به عذاب وجدان مبتلا شده و از حقیقت دورتر خواهند شد مگر همین الآن، تصمیم بگیرند عملاً به خرد، انسانیت و ذات پاک خویش برگردند و برای این منظور کافی است در گام اول از کسانی که با شعار دروغ انسانیت و خردگرایی به جنگ انسانیت و خرد رفتهاند فاصله بگیرند و اجازه دهند وجدانشان برای لحظاتی هم که شده آزاد شود و نفسِ راحتی بکشد.
#آموزش_مشورت_با_عقل (روش) 🤔
اثبات خدا، دین و مذهب خردمندانه
سلام
🧐 #نکتهسنجی روایت پیوست فوق 👆🏻
از نکاتِ مطلب ۱۶۸:
علم معانی گوناگونی دارد از جمله: آگاهی، یقین، تجربه و ...
جهل نیز معانی گوناگونی دارد از جمله: نادانی، حماقت، گمراهی و ...
برای اینکه بفهمیم در هر روایت از جمله روایت فوق، کدامیک از معانی فوق از علم و جهل اراده شده کافی است به قرینۀ موجود در کلام نگاه کنیم.
برای فهم دقیق معنای هر حدیث نیاز به دِرایةُ الحدیث است.
درایه به معنای دانستن است؛ البته دانستن و دانشی که به دنبال یک سلسله مقدمات و با نوعی تدبیر
[۱]و به شیوه غیر معمول به دست میآید نه از طریق مقدمات معمول.
[۲]در احادیث شیعه، واژه درایه به معنای فهم حدیث و در مقابل روایه به معنای نقل و روایت حدیث به کار رفته است.
[۳] [۱]راغب اصفهانی، ذیل «دری»
[۲]مصطفوی، ذیل «دری»
[۳]کراجکی، ج۲، ص۳۱؛ مجلسی، ج۲، ص۱۶۰ 🌐 https://fa.wikishia.net/view/درایة_الحدیث
________________ پ.ن:اگربعد از بارگذاری هر مطلب بتوانید مانند بالا یک نکته از آن را با مشورت عقل خود بنویسید، به خواست خدا این ۳ نتیجه را تجربه خواهید کرد؛ اگر حالش را ندارید حداقل همین الآن فکر کنید آیا نکتۀ فوق، مورد تأیید عقل شما نیز هست یا خیر؟ #آموزش_مشورت_با_عقل (روش) 🤔
اثبات خدا، دین و مذهب خردمندانه
سلام
🧐 #نکتهسنجی روایت پیوست فوق 👆🏻
از نکاتِ مطلب ۱۶۹:
در جهانی که هنوز دانشمندان به حدودش پی نبردهاند، به طور طبیعی هر انسانی که به دنیا میآید به خیلی چیزها جهل دارد و از آنها بیاطلاع است اما روشن است هر بیاطلاعی بد نیست بلکه آن جهلی بد و مضر است که رفع آن ضروری و در اولویت باشد و نیاز اصلی و فقر فکری انسان را برطرف نماید.
اساساً یکی از چیزهایی که کمک میکند انسان برای مطالعه و نجات از جهل، انگیزۀ جدی پیدا کند و از کسالت و بلاتکلیفی رها شود همین است که فقط چند دقیقه با عقلش مشورت کند (روش) و ببیند دقیقاً در حال حاضر مهمترین نیاز فکری او چیست؟ آیا لازم است ابتدا اخلاقش را درست کند؟ باورهایش را اصلاح کند؟ و ...
وقتی انسان مطمئن شد نیاز اصلی فکری و در اولویت او چیست آن وقت انگیزه پیدا میکند جهت رفع آن، جداً وقت بگذارد، مطالعه کند و حتی اگر لازم باشد هر هزینهای که در توان دارد پرداخت نماید!
همچنان که هر انسانی حاضر است برای رفع نیازهای ضروری جسمی خود نیز هر هزینه را حتی المقدور پرداخت کند؛ بهعنوان نمونه یادم میآید با اقوام به دیدن غاری در دل کوه رفتیم و در راه برگشت راه را گم کردیم و همین باعث شد چنان تشنگی بر ما غلبه کرد که یکی از اقوام گفت: اگر همین الآن هر کسی پیدا شود که یک لیوان آب حتی گلآلود به من بدهد در مقابلش حاضرم ماشینم را به نامش کنم!
در مورد نیاز فکری نیز اگر واقعاً انسان بداند نیاز اصلی او چیست حتماً در جهت رفع آن انگیزۀ کافی پیدا کرده و اقدام خواهد کرد، بهعنوان نمونه زمانی برای من چیزی مهمتر از این نبود که بدانم بهعنوان یک انسان چه ویژگیهایی دارم و چگونه میتوانم اخلاقم را در همۀزمینهها درست کنم؟
این مطلب را با یکی از دوستانم در میان گذاشتم و او نیز کتاب سهجلدی جامع السعادات مرحوم محمدمهدی نراقی که از معروفترین کتب در علم اخلاق است را با آبوتاب به من معرفی کرد!
من نیز با هیجان مشغول خواندنش شدم و دیدم بهقدری مطالب آن کاربردی و جالب است که به همان دوست و تعداد دیگری از صمیمیترین دوستانم پیشنهاد دادم هرروز به منزل ما بیایند و باهم این کتاب را مورد بررسی و بحث قرار دهیم و آنها نیز با اشتیاق موافقت کردند.
این کلاس، بهقدری برایمان جذاب شد که افراد محله از پیرمرد حدود هشتاد ساله تا نوجوانان و کاسبین، هر روز در آن شرکت میکردند و حتی جمعهها نیز که به همراه دوستان و خانوادههایشان به کوه و تفریح میرفتیم، در دل طبیعت زیبا مانند فرزندی که از پدر حکیمش درس میگیرد از دانش مرحوم نراقی بهرهها بردیم که قابل توصیف نیست به طوری که شک ندارم از بهترین لحظات زندگی من و تک تک دوستان و افراد محله همان لحظات بوده است!
جالب اینکه چون واقعاً همۀ ما (مانند هر انسان دیگر) احساس نیاز به مطالب این کتاب میکردیم در نهایت موفق شدیم بدون وقفه بعد از گذشت چند ماه تمام سهجلد قطور این کتاب را با پاورقیهایش خط به خط بخوانیم و مورد بحث و بررسی قرار دهیم بهطوریکه هرکسی صوت این جلسات را بشنود متوجه خواهد شد که ما با چه هیجان و اشتیاقی از مطالب ارزشمند این کتاب استفاده میکردیم و برایش وقت و مایه میگذاشتیم.
این یک نمونه بود که به روشنی ارزش چند دقیقه تفکر جهت شناخت مهمترین نیاز فکری را نشان میدهد که چگونه فقط شناخت نیاز اصلی، باعث میشود انسان از کسالت و بلاتکلیفی خارج شده و جهت رفع آن، انگیزۀ کافی پیدا کند و همچنان که حاضر است جهت رفع عطش، هر هزینهای بپردازد برای رفع نیاز فکری نیز کوتاهی نخواهد کرد؛ اما مشکل اینجاست که برخی از ما به قدری مشغول اولویتهای بعضاً غیرضروری شدهایم که علیرغم احساس عطش، نمیدانیم فقط با یک لیوان آب دم دستی خیلی راحت از رنج تشنگی و سردرگمی نجات پیدا خواهیم کرد:
عمرها در پی مقصود به جان گردیدیم
آب در کوزه و ما تشنه لبان گردیدیم
بنابراین چه بسا علت اصلی سرگردانی خیلی از ما این است که اساساً نمیدانیم نیاز اصلی فکری و در اولویتمان چیست و حتی حاضر نیستیم چند دقیقه در این خصوص در خلوت فکر کنیم و ببینیم علاج کدام درد فکریمان در اولویت است تا اقدام کنیم!
بعد از اتمام کتاب فوق، احساس کردم نیاز فکری بعدی من این است که با همه وجود تمرکزم را در یافتن شواهد وجود خدا بگذارم که خوشبختانه محصول آن کتابی شد که میتوانید «اینجا» مطالعه کنید؛ سپس وارد تحقیق جدی در ادیان و مذاهب شدم که علاقهمندان به تحقیق در «اینجا» میتوانند مراحل تحقیق نگارنده را با ذکر دهها منبع قابل استفاده، مشاهده کنند.
________________ پ.ن:اگربعد از بارگذاری هر مطلب بتوانید مانند بالا یک نکته از آن را با مشورت عقل خود بنویسید، به خواست خدا این ۳ نتیجه را تجربه خواهید کرد؛ اگر حالش را ندارید حداقل همین الآن فکر کنید آیا نکتۀ فوق، مورد تأیید عقل شما نیز هست یا خیر؟ #آموزش_مشورت_با_عقل (روش) 🤔
اثبات خدا، دین و مذهب خردمندانه
سلام
🧐 #نکتهسنجی روایت پیوست فوق 👆🏻
از نکاتِ مطلب ۱۷۱:
همانطور که گذشت، ندانستن امور زائد و غیرضروری بد نیست (و حتی گاهی لازم است) بلکه آن جهلی بد است و بعضاً پیامدهای بسیار زشتی دارد که اگر با علم و آگاهی برطرف نشود موجب اخلال جدی در ادامۀ زندگی طبیعی میشود و تصویری از انسان منعکس میکند که مطلوب خود وی نیز نیست.
مثلاً چه بسیار عهدشکنیهای زشتی که یکی از دو زوج جوان (چه مرد و چه زن) در ابتدای زندگی فقط به دلیل جهالت و کمتجربگی مرتکب میشود و خدایناکرده اسباب طلاق و عذاب وجدان را علیرغم علاقۀ جدی به همسرش فراهم میکند!
درحالیکه اگر فردی دلسوز با وی دقایقی حرف میزد و جهلش را به علم و آگاهی تبدیل میکرد یا خود وی اندکی اهل مطالعه بود و به روشی که «اینجا» اشاره کردم، فقط چند دقیقه وقت میگذاشت و فکر میکرد تا مهمترین ضعف خودش را بشناسد آن وقت میتوانست به تنهایی نیاز فکریاش را تشخیص داده و جهلش را با روش مقتضی (مثل مطالعۀ کتاب مرتبط) تبدیل به علم و آگاهی کند و دیگر محال بود در ابتدای تشکیل زندگی از وی فقط به دلیل جهالت و کمتجربگی رفتارهای زشت همچون عهدشکنی و خیانت سر بزند و کسی که عمیقاً به وی علاقه دارد را از خود برنجاند.
البته هیچوقت برای جبران اشتباه و خطا دیر نیست و این افراد اگر باز بتوانند چند دقیقه با عقل خویش مشورت کنند (روش) و تشخیص دهند که دقیقاً کدام ضعف ایشان از همه بیشتر است و باید آن را برطرف کنند (مثلاً ابتدا باید رذیلۀ بداخلاقی، دروغگویی و ... خویش را اصلاح کنند یا باورهایشان را؟) به تجربه ثابت شده که ایشان نیز میتوانند در مدت کوتاهی هر خطای خود را ولو بزرگ جبران و دلخوریهای حتی جدی را کاملاً برطرف نموده تا جایی که نقطهضعف خود را با صداقتی که نشان میدهند هم در نظر خویش و هم در نظر دیگران تبدیل به نقطۀ قوت کنند.
تمام این نتایج فقط در صورتی حاصل میشود که انسان ابتدا با کمی فکر، مهمترین جهل خود را شناسایی و سپس با مطالعه (یا اگر لازم است مشاوره با اهلش) آن جهل را تبدیل به علم و آگاهی کند و عمری از آثار منفی جهالت که در راویت مذکور به آن اشاره شده در امان بماند.
متأسفانه برخی جهالتها اگر درمان نشوند، منحصر به عهدشکنی و خیانت (که در حوزۀ اخلاق است) باقی نخواهند ماند و در صورت رسیدن به باورها میتوانند انسان را تا کفر و الحاد نیز پیش ببرند، همان معضلی که نگارنده به دلیل توفیق رفع شبهات ناباوران مرتب شاهد آن هستم و به چشم خود میبینم چگونه برخی افراد میتوانستند با روش بسیار ساده که در کتاب توضیح دادهام، خشت اول باورهای خویش را با تکیه به شواهد قابل درک با حواس ۵ گانه محکم بنا کنند و از هر شبهه و به تبع آن از هر کفر و کابوس در امان بمانند که باز تأکید میکنم به تجربه ثابت شده هیچ وقت برای هیچ کس، جبران هر اشتباه و خطای ولو خیلی بزرگ دیر نیست و حتی میتوان با مشورت عقل، از هر شکستی، پلی برای پیروزیهای خاص و بزرگ ساخت (📽).
________________ پ.ن:اگربعد از بارگذاری هر مطلب بتوانید مانند بالا یک نکته از آن را با مشورت عقل خود بنویسید، به خواست خدا این ۳ نتیجه را تجربه خواهید کرد؛ اگر حالش را ندارید حداقل همین الآن فکر کنید آیا نکتۀ فوق، مورد تأیید عقل شما نیز هست یا خیر؟ #آموزش_مشورت_با_عقل (روش) 🤔