🌹با سلام و آروزی اوقاتِ الهی برای شما
جهت استفاده ی بهتر و دقیق تر از مطالب کانال ندای بی صدا می توانید بر روی هشتگ های زیر کلیک کرده تا به مطلب مورد انتخاب تان منتقل شوید!
📌
🔸#گوش_سپردن_به_ندای_بی_صدای_انقلاب_اسلامی
ارائه ای نو و حقیقی به حقیقت تاریخی انقلاب اسلامی توسط #استاد_اصغر_طاهرزاده
🔹#انقلاب_اسلامی_و_جهان_گمشده
ارتباط با انقلاب اسلامی و عالم خیال عالم گشودگی!
🔹#اشاره_های_ناخوانا
همدلانه با شاعرانه ی های شاعران
🔸#شهید_حججی_وجدان_تاریخی_ما_و_انقلاب_اسلامی نگاه به انقلاب اسلامی از پدیده ی شهدای مدافع حرم و شهید حججی توسط #استاد_اصغر_طاهرزاده
🔹#گفت_و_گوی_اربعین_حسینی_امکان_حضور_در_تاریخی_دیگر
قراری هر ساله برای یافتنِ پدیده ی اربعین
توسط #تشکل_اشارت و #استاد_اصغر_طاهرزاده
🔸#بیانیه_گام_دوم_انقلاب
ارائه ای اجمالی برای شروع تفکر بر بیانیه
توسط #استاد_اصغر_طاهرزاده
🔹#چپ_نو_چگونه_انقلاب_را_بازخوانی_میکند
گفت و گوی #میلاد_دخانچی با #استاد_اصغر_طاهرزاده
🔸 انقلاب اسلامی ايران از آرمان ١٣٥٧ تا واقعیت ١٣٩٧
#گفت_و_گوی آقای #علی_علیزاده و #عباس_عبدی
🔹#در_جستجوی_شور_عشق
روایتی از حضور شهدا در تاریخ امروز
توسط #استاد_اصغر_طاهرزاده
🔸#انقلاب_اسلامی_طلوع_جهانی_در_میان_دو_جهان
تلاشی بر مقاله ی ایران و مسائل و مشکلاتش از دکتر داوری اردکانی توسط #استاد_اصغر_طاهرزاده
🔹#جهان_گمشده_در_عالم_خیال
گشودگی و تفکر بر عالمی گمشده در جهان امروز
با نگاهی به کتاب خیال فعال از هانری کربن
و نوشته ی عقل سرخ از شهاب الدین سهروردی
توسط #استاد_اصغر_طاهرزاده
🔸 #قصه_ی_غربت_غربیه
جهان گمشده در عالم خیال با نظر به نوشته ی خیال انگیزِ شهاب الدین سهروردی توسط #استاد_اصغر_طاهرزاده
🔹#رساله_فی_حقیقه_العشق_یا_مونس_العشاق
جهان گمشده در عالم خیال با نظر به نوشته ی خیال انگیزِ شهاب الدین سهروردی توسط #استاد_اصغر_طاهرزاده
🔸#خیال_تیز_پرواز
نگاهی به غزل های حافظ توسط #استاد_اصغر_طاهرزاده
با تشکر
@esharat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تجربه ی اشک بر #حاج_قاسم
انشاء الله تذکری باشد برای حضور بیشتر در انقلابی که ذیل کربلا شروع شد تا معنای «قتیل العبرات» رخ بنمایاند که در دل آن اشک چه عزم هایی نهفته است و چرا می توان نام آن را «اشک عرشی » گذاشت
طاهرزاده
#یک_و_بیست_دقیقه_بامداد
@esharat
خیال یا عکس مه رویان بستان خدا است.pdf
211.2K
در بستر انقلاب اسلامی شهدا مظاهر فرارفتنِ هرچه بیشتر به سوی حقیقت بودهاند هرچند که متهم به اغراق شوند. آری! اینجا اغراق به معنای غرقشدن غیر از اغراق به معنای افراط است و در خلق اثر هنری وقتی که هنرمند اثری را در وجه نهایی آن خلق میکند میخواهد بنیانهای آنچه ما در پیش رو داریم را به ظهور آورد، هرچند که مانند شهدا متهم به اغراق شود. نه! این اغراق نیست، این همان....
#اشارت_به_حقایق_در_موطن_خیال
#استاد_طاهرزاده
@esharat
تکنیک انیمیشن و حضور در جهان کیفیت.pdf
213.8K
خداوند میفرماید: «وَإِنْ مِنْ شَيْءٍ إِلَّا عِنْدَنَا خَزَائِنُهُ وَمَا نُنَزِّلُهُ إِلَّا بِقَدَرٍ مَعْلُومٍ»(حجر/21) هیچ چیزی در این عالم که ما با آن روبهرو هستیم، نیست مگر آنکه اصل و حقیقت آن نزد خداوند میباشد که همان وجه فوق حسّی و گشوده آن چیز است، وجهی که با اشارات می توان با آن روبه رو شد و جهان کمّی خود را به جهانی کیفی تبدیل نمود. و حقیقتاً همانطور که فرمودهاید این زبان .....
#اشارت_به_حقایق_در_موطن_خیال
#استاد_طاهرزاده
@esharat
#
اشارت ، تفکری است که در افق چشم اندازی متعالی رخ می نماید.
حضور است، به جای معنا و فکر. و این حضور شاعرانگی می خواهد.
#در_جست_و_جوی_زبان_اشارت
گفت و گو با #استاد_طاهرزاده
@esharat
#
جهانی بی انتها شدیداً پیش ماست. و از طرفی چون بی انتهاست ، پیش ما نیست.
نمی توان با هویت عقلی به سوی او رفت. تنها می توان در جهان آن حاضر شد، و باز هم در جهانش نمی توانیم حاضر شویم...
وَمَآ أَدْرَىٰكَ مَا يَوْمُ ٱلْفَصْلِ * وَيْلٌ يَوْمَئِذٍ لِّلْمُكَذِّبِينَ
#در_جست_و_جوی_زبان_اشارت
گفت و گو با #استاد_طاهرزاده
@esharat
فیلم داستان نداشت!
.
با مجموعه ای از اشاره ها ما را وارد موقعیتی کرد که تنهایی داشت اما انزوا نه ،جدیت داشت اما سخت گیری نه ،سختی و شکست داشت اما تنگی و فروبستگی نه،قداست داشت اما ایدئولوژی زده نه ،و ...و ...
.
موقعیت مهدی هم مثل خود مهدی عادی نبود !
انگار که مهدی یعنی موقعیتش...
.
چه چیز وزیده که این چنین فتح جان کرده ای ؟
و نشسته ای در آن موقعیت تا ما آنجا بیاییم وقتی دلمان هوای فتح جان کرد!
منِ مخاطب عشق شهادت به معنای ایدئولوژی آن در جلوی این موقعیت حقیر بودم ،راست میگفت" اگه اونجا بیایی زیباست "و راستش را بخواهی مهدی ما را به موقعیتش فرا خوانده...
بله آقا مهدی خیلی دلمان بال بال میزنه برای فتح جان.
.
.
پ.ن۱: این فیلم نه !این حقیقت، از معجزه ها بود که باید ما را با خود ببرد.
پ.ن۲:هنر رو در گفتن خود می دیدم ولی حالا هنر رو در نشان دادن حقیقتی که فتح جان کرده دیدم...
#موقعیت_مهدی
#
خدا را دادِ من بستان از او، ای شَحْنه مجلس
که میّ با دیگری خورده است و با من سر گران دارد
ای شحنه مجلس! تو را به خداوند سوگند میدهم دادِ مرا از آنچه بنا است به عنوان چشماندازِ این زمانه به سوی من آید، بگیر که چگونه از یک طرف مرا سرگشته خود کرده و همه امیدم آن است که مرا در تاریخ «پسفردایی» ام حاضر کند، و از طرف دیگر مرا در «امروز» و «دیروز»م رها کرده و همچنان در انتظار حضور «پسفردایی»ام و به دنبال تفرجگاه وجود، معطّل گذارده و کسانی را که باور نمیکردند به آن شورِ «پسفردایی» برسند، در آن حضور حاضر نموده، چگونه تحمل کنم این سکرات را؟!
#در_جست_و_جوی_زبان_اشارت
#حافظ #شاعرانگی غزل 111
گفت و گو با #استاد_طاهرزاده
@esharat
در جست وجوی زبان اشارت_تشکل اشارت.pdf
933.6K
می خواهم بگویم بنیانی برای ما پیش آمده که بیش از اینها ظرفیت دارد. این حرفایی که می زنیم برای بشر جدید خیلی کم است. نه اینکه قبول ندارد اینطور است که یا خوبِ خوب می شوید یا بدِ بد این خوب ِخوب شدن شعر می خواهد، زبان اشارت می خواهد....
#در_جست_و_جوی_زبان_اشارت
گفت و گو با #استاد_طاهرزاده
@esharat
#
آرام آرام من نگاهم را در سوره ی مرسلات به شما می رسانم .
#اشارات_قدسی_در_سوره_مرسلات
#در_جست_و_جوی_زبان_اشارت
گفت و گو با #استاد_طاهرزاده
@esharat
اشارت
پس لب به سخن گشود، با صدایی که می گوید: این منم؛ شیرین! اسمی دیگر به دنیا تقدیم شد. @esharat
برخیز مریم.mp3
6.87M
#بشنوید
#برخیز_مریم
از این بهت ِ تاریخ به کجا می گریزید؟
کاهنان ِ این تاریخ ِ یک سویه را به سخره گیرید.
مریم های روزگارتان را فراخوانید!
پرده ها را بدرید،
و بگذارید نسیم ِ طراوت ِِ زن، تاریخ را در نَفَس ِ عیسی بن مریمی َش زنده کند.
هوای ِ او در تاریخ کمی نفس بگیرد، پرسه زند.
این تاریخ ِ رو به موت قدوم ِ چون اویی را می طلبد.
این لطافت، حیات ِ عیسی به دل دارد.
زبان َم به روی ِ تو باز میشود مریم.
گامهایت را محکم تر بکوب.
تاریخ بی تو کجا را دارد برود؟!
دژهای بلند ِ معبد ِ تاریخ ِ مان در عطش فاتحی چون توست؛
تو که مادر ِ حقیقتی.
بس َست مریم.
بشکن روزه ی سکوت َت را.
بیا و در قدس ِ ممنوعه ی تاریخ ِ مان پا بگذار.
پلکان ِ تاریخ سخت در انتظار ِ توست ....
(۵ شهریور ِ ۹۶)
پس لب به سخن گشود،
با صدایی که می گوید:
این منم؛
شیرین!
اسمی دیگر به دنیا تقدیم شد.
اسمی که قریب و اقصی بدان سر بلند کرد.
پس تابوتِ عهد نازل گشت،
آیه ای در دستانِ مسیح و محمّد،
در زحمتِ بغضِ سلاح، سوگندِ دست ها بر تابوت پیمان بست.
چشمی آرام پرسید:
این مسیح است در هیئتِ شیرین یا محمّد در پیکرِ تشییع؟
من چه می بینم؟
این کدام خداست که در نقطه ای خُرد و کوچک می شنود و به عالَمی اجابت می کند؟
«پس بخور و بیاشام و چشم روشن دار
و هر آنکه از بشر دیدی بگو نذرِ خویش را»
بگو این منم
صامت و صائم و قائم
و چشم در راه
و چشم در راه
و چشم در راه ...
(۲۵ اردیبهشتِ 1401)
#تصویر_قدسی
#اشک_خیال_انگیز
#شیرین #شیرین_ابوعاقله
@esharat
اشارت
#بشنوید #برخیز_مریم از این بهت ِ تاریخ به کجا می گریزید؟ کاهنان ِ این تاریخ ِ یک سویه را به سخره
#استاد_طاهرزاده:
چه خوب می گویی: «آیه ای در دستانِ مسیح و محمّد»
و چه خوب تر می گویی: «این مسیح است در هیئتِ شیرین یا محمّد در پیکرِ تشییع؟»
نمی دانم می توانیم در این تاریخ.
آری در این تاریخ که همه چیز گسسته است به این اندازه در پیوند حاضر شویم؟
پیوندی که گفتی : «این مسیح است در هیئتِ شیرین یا محمّد در پیکرِ تشییع؟»
آیا تعلقی که با شهید شیرین ابوعاقله در جان ها وزیدن آمده است از جنس همان تعلقی نیست
که با حاج قاسم در جان ها وزیدن گرفت.
و یگانگی خاصی را بین مردمان به ظهور آورد؟
چه می بینم؟
چگونه جهان این یگانگی ها را دارد در خود تجربه می کند؟
ما در کدام تاریخ هستیم؟
آیا او « مسیح است در هیئتِ شیرین یا محمّد است در پیکرِ تشییع کنندگان که به استقبال ِ شهیدی رفتند که در سیمای یک مسیحی محمدوار در تاریخ حاضر شده است تا کاخ های ستم را به زیر بکشد!
چه خوب از حجاب تحجر و حجاب لبیرالیته عبور کرده ای تا آن بانوی شهید را درست بنگری بدون آن که از عهد دینی خود عبور کنیم.
باز بگو که او«آیه ای است در دستانِ مسیح و محمّد»
خبر از وقتی به گوش می رسد که عیسی از آسمان نزول می کند و در کنار مهدی تاریخی را بوجود می آورد که همه ی موحدین در قالب حیاتِ عشق و حماسه و شور و ایمان در کنار هم حاضر شده اند.
و شیرین ابوعاقله قصه ی تاریخی است که پیش خواهد آمد و حتما پیش خواهد آمد
#برخیز_مریم
در رثای شهادت #شیرین_ابوعاقله
#تصویر_قدسی
#اشک_خیال_انگیز
#شیرین #شیرین_ابوعاقله
@esharat
باور کنید خبر نگار نبوده...
.
همه ی غوغای ماه رمضان امسالِ قدس رو کادربندی کردی،همه رو...
تدوین...بدون کلام...
شیرین خانم زاویه دوربین کجاست؟
بهم بگو ،چطور انقَدر کادر وسعت داره؟
.
اشک خیال انگیزی از جان ما گرفتی...!
.
.
#تصویر_قدسی
#اشک_خیال_انگیز
#شیرین #شیرین_ابوعاقله
@esharat
خداوندا، کشور ما و ملت ما هنوز در آغاز راه مبارزهاند
و نیازمند به مشعل شهادت؛
تو خود این چراغ پر فروغ را
حافظ و نگهبان باش.
#حضرت_روح_الله
اشارت
معنای انتظاری که شهید را در بر می گیرد
در رثای شهید روحالله عجیمیان
باید دوید و باز هم دوید و اگر در این شرایط تاریخی کس دیگری را هم نیافتید و تنها ماندید، بدانید در این راه حتی از تنهایی خود هم لذت میبرید، زیرا در راهی هستید که رنگ توحید دارد. دویدنی شبیه دویدن حضرت یوسفu در راهی که راه اطاعت از حضرت حق و دورشدن از معصیت الهی بود. دویدنی که تنها در مسیر دویدن، درهای بسته گشوده میشود. مثل آنکه برای شهید شهریاری گشوده شد و اورانیوم 20٪ را تهیه کرد. پس:
چونکه رخنه نیست در عالم پدید
خیره یوسفوار میباید دوید
دویدن در مسیر توحید، عشقی را به انسان عطا میکند که در جای دیگر نمیتوان آن را تجربه کرد. هیچ ماندنی ما را به این عشق نمیرساند. آیا در این حالت این ما نیستیم که با نظر به جهان مدرنیته با خود خواهیم گفت: آیا در جهان مدرنی که هماکنون روشن شده که ناقص است، ما در این جهان چه اندازه میتوانیم در آرامش بهسر بریم؟ در حالیکه با حضور در تاریخی که با انقلاب اسلامی به ظهور آمده، چون به خود آییم با خود خواهم گفت: روانمان چه اندازه بیدار شده، سبکبارتر از یک پَر. این جهان چه اندازه گشوده است و چرا شهدا اینچنین سبکبار به سوی چنین جهانی میدویدند؟ چه چیز موجب شد اینان همچنان دویدند و باز هم دویدند و خود را در آغوش شهادت یافتند، تا جایی که حضرت امام خمینی«رضواناللهتعالیعلیه» در وصف آنها فرمود:
«از شهدا که نمیشود چیزی گفت. شهدا شمع محفل دوستاناند. شهدا در قهقهه مستانهشان در شادی وصولشان، عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ»اند (آلعمران \ 169) و از نفوس مطمئنه هستند که مورد خطاب «فَادْخُلي في عِبادي وَ ادْخُلي جَنَّتي» پروردگارند. اینجا صحبت عشق است و عشق، و قلم در ترسیمش بر خود میشکافد.» (صحيفه امام، ج21، ص 147)
این است نتیجه دویدن در مسیر گشودهای که رنگ و بوی توحید دارد و خلوتنشینان در پی آن هستند، ولی بسیجیان یک شبه آن را یافتند زیرا متوجه تاریخی شدند که با انقلاب اسلامی به ظهور آمده است.
#استاد_طاهرزاده
@esharat
اشارت
در رثای شهید آرمان علیوردی و همه شهدای عزیز جنگ ترکیبی اخیر
رویت سپید باد، ''شهادت'' مبارکت!
به راستی چه بسا در مسیری که به سوی حقیقت بود، ما قربانیها دادهایم و تهمتها شنیدهایم و در این راستا بود که چیزهایی برایمان روشن شد که چرا باید به ایمان تازهای فکر کرد. آنچه امروز دلخواه ما است، زیستن در هوایی است که دلها و جانهایمان، زیستنِ خود را تجربه کنند و به سوی تاریخی میخواهیم روان باشیم که آن تاریخ با ما همراهی کند. این است راز جستجوی سامانی که ما در آن سامان به خویشتن آییم. آیا راهی برای چنین سامانی در این زمانه هست تا بتوانیم به آن فکر کنیم؟ سامانِ ما کجا است و از چه کسی باید سراغش را بگیریم؟
باید به این نکته فکر کنیم که هیچ جویای حقیقتی نیست که خطری در کمین او نباشد و هیچ آزادهای نیست که آن خطرات را به جان نخرد و در شور ایمانی که به سراغش آمده، از ترس آن خطرات پا پس بکشد. این چیزی بود که ما در بستر تحقق انقلاب اسلامی تجربه کردیم. مواظب باشید که جواب چنین حضوری را تاب بیاورید وگرنه خود را گم خواهید کرد.
ای پروانههای شاد و بیباک! اگر میخواهید شور و امید خود را جوابی درخور دهید، باید با شتابی تمام به راهی قدم بگذارید که شهدا آن را گشودند. باید در آن راه دوید حتی اگر تنها باشید. آیا راه دیگری میشناسید غیر از راهی که انقلاب اسلامی مقابل ما گشوده، تا در آن راه به انواع بنبستها برخورد نکنید؟
#استاد_طاهرزاده
@esharat
سوزِ جگری بس گرانمایه و شهادت آرمان.pdf
145K
سوز جگری بس گرانمایه و شهادت آرمان
#استاد_طاهرزاده
@esharat
حاج قاسم انسانی به وسعت همه انسان ها- استاد طاهرزاده.mp3
16.36M
.
🎙 حاج قاسم انسانی به وسعت همه انسانها
🔹 سخنرانی #استاد_طاهرزاده
▪️سومین سالگرد شهادت #حاج_قاسم_سلیمانی
📆 امروز سهشنبه ۱۳ دیماه ۱۴۰۱
▪️ کرمان- مزار مطهر حاج قاسم
#خون_ایران
@soha_sima
اشارت
. 🎙 حاج قاسم انسانی به وسعت همه انسانها 🔹 سخنرانی #استاد_طاهرزاده ▪️سومین سالگرد شهادت #حاج_قاسم_
در خطاب به حاج قاسم
ای مرد مردها ! تو از کدام دیار تا اینجاها آمده ای؟
تبار نامه ی تو چیست؟
فرزند کدام میدان تاریخی هستی که این همـه نزدیک و این همه دور از دسترسی....
همین اندازه میدانم دلم در هوای عزمی است که نام آن را «آینده این تاریخ» میگذارم. و این راز دلدادگی به گلی است که این روزها نامی برای وصف آن ندارم.
از آن رنگِ رُخَم، خون در دل افتاد
وز آن گُلشن، به خارم مبتلا کرد
عشقِ روی گل با آن رنگ خونیناش و آن دلرُباییاش، به دلم خون انداخت و دلم را خون کرد و در راستای عشق به گل، از آن گلشن ، به سوز و گدازی که حالت خار دارد، مبتلا شدم و در نتیجه در شرایطی قرار گرفتم که نه، میتوانم و نه، میخواهم که از آن غمِ مقدس منصرف شوم و بخواهم آن را به چیزی نگیرم، و نه مسئله سادهای است که فکر کنید امر قابل تحمّلی است .
#غزل122 #استاد_طاهرزاده
#خیال_تیز_پرواز
@esharat