در ذات تاريخ انقلاب اسلامی نوعی #خموشی در ميان است.
وقتی انسان در نسبتِ با ذات انقلاب اسلامی قرار گيرد و بتواند آن را محلِ ظهور حقيقتِ وجود بنگرد، سکوت بر او حاکم می شود. اين خموشی، بسيار گرانقيمت است زيرا بناست با اين خموشی، ما از #سخن_گفتن و #گوش_دادن در #فضای_مدرن عبور کنيم. به همين جهت آن را «سکوت مقدس» می ناميم و گفته می شود؛ «در آن خموشی، انسان را بهجت و سرور فرا می گيرد و در عين حال همان بهجت و سرور #پنهان می شود، ولی در عين پنهانشدن گويا هميشه با ما می باشد و روشنی بخشی خاصی دارد». خموشی ۲۰ ساله ی حضرت محمد.ص. در غار حرا القاء نوعی از خموشی بود برای شروع شريعت اسلام که بايد حضرت محمد.ص. آن را تغذيه می کردند و در راستای همين نوع خموشی مسلمانان می توانند به آن اسلام نزديک شوند.
#انتظار
#زبان_اشارت
گوش سپردن به ندای بی صدای انقلاب اسلامی
+ جلسه پانزدهم
@esharat
هدایت شده از اشارت
در ذات تاريخ انقلاب اسلامی نوعی #خموشی در ميان است.
وقتی انسان در نسبتِ با ذات انقلاب اسلامی قرار گيرد و بتواند آن را محلِ ظهور حقيقتِ وجود بنگرد، سکوت بر او حاکم می شود. اين خموشی، بسيار گرانقيمت است زيرا بناست با اين خموشی، ما از #سخن_گفتن و #گوش_دادن در #فضای_مدرن عبور کنيم. به همين جهت آن را «سکوت مقدس» می ناميم و گفته می شود؛ «در آن خموشی، انسان را بهجت و سرور فرا می گيرد و در عين حال همان بهجت و سرور #پنهان می شود، ولی در عين پنهانشدن گويا هميشه با ما می باشد و روشنی بخشی خاصی دارد». خموشی ۲۰ ساله ی حضرت محمد.ص. در غار حرا القاء نوعی از خموشی بود برای شروع شريعت اسلام که بايد حضرت محمد.ص. آن را تغذيه می کردند و در راستای همين نوع خموشی مسلمانان می توانند به آن اسلام نزديک شوند.
#انتظار
#زبان_اشارت
گوش سپردن به ندای بی صدای انقلاب اسلامی
+ جلسه پانزدهم
@esharat
جناب حافظ و گزارش دینداریِ واپسین انسان.pdf
89.2K
دیدی ای دل که غمِ عشق دگربار چه کرد
چون بشد دلبر و با یارِ وفادار چه کرد
باز حکایت #شور_ایمان است و رُخ برتافتنِ حضرت محبوب برای #حضوری_دیگر. جناب حافظ با دل خود نجوا می کنند که چگونه تجلیات معنویِ دلبر، رُخ بر تافته و #غمی که حاصل رفتن آن حضور است به میان آمده و احساس می کند از آن محبت که محبت و گرایش خاصی است به حضرت محبوب، کاسته شده، و معلوم است برای کسی که زندگی را شناخته و آن را در بستر محبت معنا کرده، کاسته شدنِ آن محبت و آن حضور، سخت است ولی به هر حال راهی جز نظر به آن محبت راه دیگری نیست پس باز باید در همان حضور در #انتظار بود.
شرح غزل ۱۳۳
#استاد_طاهرزاده
#حضور_ایمانی
@esharat