eitaa logo
اشارات
1.5هزار دنبال‌کننده
53 عکس
64 ویدیو
1 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🌕 ایستادن روی ویرانه‌ها به بهانه سخنرانی مقام معظم رهبری درباره وقایع سوریه متن یادداشت: https://eitaa.com/esharat_57/21 @esharat_57
🌕 ایستادن روی ویرانه‌ها به بهانه سخنرانی مقام معظم رهبری درباره وقایع سوریه 🔺وقایع سوریه، شهادت سید حسن نصرالله، ویرانی‌های غزه و... همه را می‌توان «شکست» نامید، به این معنا که هزینه مقاومت را بالا برده و روی زمین از توان ما کاسته‌اند. هزینه‌های اقتصادی و سیاسی فراوان کرده‌ایم، زمین از دست داده‌ایم، فرماندهان مقاومت را از دست داده‌ایم، و همه این‌ها یعنی شکست! ولی شکست به چه معنا؟ معنای هولناک شکست، بسته شدن امکان‌های تاریخ به روی انسان است. آیا چنین قضاوتی از شکست‌های اخیر می‌توان داشت؟ در نگاه دقیق‌تر، هر واقعه انسانی یک وضعیت آشکار در اکنون دارد و یک استعداد پنهان برای آینده. وضعیت آشکار ما وضعیت شکست است چرا که «هزینه» ایجاد شده است، ولی در منظر دینی هر واقعه‌ای یک «مجال» است برای آینده. این مجال صرفا برای یک پیروزی یا به اصطلاح قرآنی «نصر» نمی‌باشد، بلکه امکانی برای «فتح» ایجاد می‌شود، فتح گشودن عرصه و میدان جدید به روی ماست. این سخن نه یک تلقین و دلخوشی که قاعده حرکت‌های اجتماعی است. قاعده‌ای چنان قدرتمند که اساسا معنای شکست و پیروزی را تغییر می‌دهد. از تحریم در شعب ابیطالب تا شکست اُحد تا صلح حدیبیه در صدر اسلام، و از تسخیر عراق و افغانستان توسط آمریکا و جنگ با یمن در دوران معاصر؛ شکست‌های متعددی را تجربه کرده‌ایم که قوه‌ای برای فتح در آینده شده‌اند؛ آیات بشارت دهنده «إِنَّا فَتَحْنا لَكَ فَتْحاً مُبِيناً» و «لِيَزْدَادُوا إِيمَانًا مَعَ إِيمَانِهِمْ» زمانی نازل شدند که برخی مسلمانان در حال سرزنش رسول الله از صلح (شکست) حدیبیه بودند، در حالی‌که سنت الهی، فتح آینده را در همان تجدید بیعت با ایشان قرار داده بود: «إِنَّ الَّذِينَ يُبَايِعُونَكَ إِنَّمَا يُبَايِعُونَ اللَّهَ يَدُ اللَّهِ فَوْقَ أَيْدِيهِمْ». چگونه وقایع را «فرصت» ببینیم و از شکست به فتح برسیم؟ در بیان رهبر معظم انقلاب مهمترین عامل برای چرخش از هزینه‌ها به فتح‌ها، نه پشتیبانی سخت افزاری بلکه «مواجهه فعالانه» است که در برابر «انفعال» قرار می‌گیرد. فعال بودن یک وصف انسانی و ایمانی است که اندیشکده‌ها و اتاق‌های جنگ غربی توان کنترل و محاسبه آن را ندارند. آن‌ها همه چیز را محاسبه می‌کنند جز اراده به مقاومت را. به جملاتی از سخنرانی اخیر رهبر انقلاب مجددا توجه کنیم: «جبهه‌ مقاومت این است: هر چه فشار بیاورید، محکم‌تر می‌شود؛ هر چه جنایت کنید، پُرانگیزه‌تر می‌شود؛ هر چه با آن‌ها بجنگید، گسترده‌تر می‌شود»، «مقاومت با فشار آوردن نه‌فقط ضعیف نمی‌شود بلکه قوی‌تر می‌شود»، «جبهه‌ مقاومت یک سخت‌افزار نیست که بشکند یا از هم فرو بریزد یا نابود بشود. مقاومت یک ایمان است، یک تفکّر است، یک تصمیم قلبی و قطعی است»، «مناطق تصرف‌شده سوریه به دست جوانان غیور سوری آزاد خواهد شد». شکست و پیروزی واقعیت دارد، چرا که سهم طرفین از هزینه و فایده را معلوم کرده است. ولی مهمتر از آن هر واقعه اجتماعی یک فُرجه و مهلت برای طرح آینده است. یک مجال و امکان برای فتح دیگر است. چنان‌که در روایت آمده است «مَا مِنْ بَلِيَّةٍ إِلاَّ وَ لِلَّهِ فِيهَا نِعْمَةٌ تُحِيطُ بِهَا»(هيچ گرفتارى و بلائى نيست جز آنكه نعمتى الهى آن را احاطه كرده است). نکته عجیب ماجرا این است که مجال برای فتح آینده در شکست‌ها همان‌قدر مهیا می‌شود که در پیروزی‌ها. چرا که شکست، امکان نونوار شدن و «فعال» شدن انسان‌ها را فراهم می‌کند، و پیروزی‌ها چه بسا امکان «غرور» و غفلت را. بنابراین مساله اصلی در آرایش ماست، و مهمرین شاخص در ساختن آینده، در دوگانه «فعل-انفعال» نهفته است. شرط حیات مقاومت همین مواجهه زنده با وقایع است، بلکه شرط حیات هر جامعه‌ای چنین پویایی و عاملیتی است. اصلی‌ترین مساله امروز ما، تأمل در شرایط «فرصت‌طلبی» است. چگونه یک هزیمت تبدیل به فتح می‌شود؟ مهمترین سوال علوم اجتماعی در دایره انقلاب اسلامی کشف این منطق است. منطق احیای اراده‌ها برای فرصت‌یابی در شکست‌ها؛ و البته سوالات روشنی که هنوز پاسخی نیافته‌اند: اراده به مقاومت، چگونه شعله‌ور می‌شود؟ صرفا با ظلم‌دیدن و خون‌دادن؟ طرح ایران برای استمرار مقاومت در منطقه، استمرار ظلم دیگران است؟ جامعه ای که درگیر مسائل روزمره خود باشد، و مشغول نزاع‌های فرهنگی و سیاسی متعدد، اراده جمعی برای مقاومت خواهد داشت؟ سیاست‌گذاران و فرماندهان کنونی مقاومت توان پیشروی این خیزش را دارند؟ خیزش جدید نیازمند شوق و اراده و توان جدید نیست؟ «مواجهه فعالانه» صرفا در قلوب انسان‌ها و در دعا و نفرین آن ها خلاصه نمی‌شود، در اینکه «تا آخر ایستاده ایم و با شرافت کشته می‌شویم» نیز خلاصه نمی‌شود. مرگ لزوما نسبتی با مواجهه فعالانه ندارد. بلکه نیازمند محاسبه و حرکت و کنشگری هستیم. پاسخ به سوالات فوق نشان می‌دهد که موقعیت ما در جنگ کنونی، موقعیت فعالانه است یا منفعلانه. تمام این سوالات حول یک سوال است و آن اینکه «ما أساسا طرحی داریم و کاری می‌کنیم؟» @esharat_57 @mpourkiani
🌕 «وفاق»، راهکاری ناتمام برای خروج ایران از موقعیت «پرمساله» متن یادداشت: https://eitaa.com/esharat_57/39 https://eitaa.com/esharat_57/40 @esharat_57 @mpourkiani
🌕 «وفاق»، راهکاری ناتمام برای خروج ایران از موقعیت «پرمساله» 🔺ایران کشور پرمساله‌ای است. مسائل ذهنی باشند یا عینی، واقعی باشند یا ساختگی، تفاوتی نمی‌کند. ایرانیان بیش از یک شهروند معمولِ کشورهای دیگر با «مساله» مواجه می‌شوند. به نحوی که گویا ایرانیان همیشه در یک وضعیت «غیرعادی» یا به تعبیر فکاهی آن در «لحظه حساس کنونی» زندگی می‌کنند. چند دهه پیش از گرانی و بی‌عدالتی و فساد و فحشا در دوران پهلوی با هزینه سنگین انقلاب بیرون آمده‌ایم، ولی در ترورها و تحریم‌ها و جنگ وارد شدیم. در سال‌های اخیر نیز از فتنه ای به فتنه دیگر و از بحرانی به بحران دیگر نقل مکان کرده‌ایم. به موازات آن نشاط و پیشرفت و سرزندگی ایرانیان را هم دیده‌ایم. ولی با موقعیت ناپایدار زندگی و حجم فراوان مسائل چگونه می‌توان کنار آمد؟ موقعیت «پرمساله» ایران با دو ویژگی دیگر عجین شده که وضعیت را دشوارتر می‌کند. اول مسائل پرمخاطره و پرهزینه، و دوم سیلان و نوسان در مسائل. مسائل ایران نوعا محل نزاع میان گروه های گوناگون بوده اند. چرا که دارای سویه‌های پرهزینه و ایدئولوژیک بوده و پذیرش هر پاسخ منجر به پذیرش هزینه‌هایی خواهد شد. اگر بسیاری از کشورها مشغول مسائل «همه فهم» و «مشترک» مانند توسعه سرگرمی، محیط زیست، فرهنگ رانندگی، فرهنگ کارمندی و... هستند در ایران «مقاومت و استکبارستیزی»، «خصوصی‌سازی اقتصادی»، «یارانه انرژی»، «حجاب» چنان محل تفاوت آراء می‌شود که امکان حل همیشگی آن را با بحران مواجه می‌کند. چرا که هر نوع پاسخ به این مسائل با نوعی از مخاطرات و هزینه‌ها همراه بوده که از طرف مخالفان مورد پذیرش نمی‌باشد. بله، هر کشوری می‌تواند علیه ظلم و استکبار و جنگ تظاهرات کرده و حتی با پلیس شهری درگیر شود، ولی سطح ورود ایران در این مساله، به نحو متفاوتی «مخاطره‌آمیز» است، کمااینکه ضربه تحریم‌ها به اقتصاد ایران قابل مقایسه با فشارهای معمول و تدریجی به اقتصاد سایر کشورها نیست. ویژگی دوم در ناپایداری مسائل و در نتیجه ناپایداری موقعیتی است. جهان با تغییرات سریع و غیرقابل کنترل تکنولوژی در یک وضعیت سیال به سر می برد. در ایران به واسطه تغییر ذائقه فرهنگی و نزاع‌های منطقه‌ای و بین المللی، این نوسان دوچندان می شود. به نحوی که نمی توان به راحتی با اتکا بر مواضع پیشین، مسائل جدید را حل کرد. آیا می‌توان با اتکا بر سخنان پیشین بزرگان انقلاب درباره الزام قانونی حجاب، از این مساله عبور کرد؟ آیا می‌توان با اتکا بر سخنان پیشین بزرگان انقلاب درباره درهم کوبیدن تلاویو و حیفا وارد جنگ بزرگ منطقه‌ای شد؟ اگرچه «منطق» انقلابی پایدار و محکم است ولی «موضع» انقلابی مستمرا در حال بازآفرینی است. چرا که موقعیت نوشونده ایران چنین اقتضائی دارد. اولین و اساسی ترین راهکار دولت جدید برای گذر از موقعیت «پرمساله» ایران، طرح و ترویج گفتمان «وفاق» بود. گویا عمده مسائل ایران ناشی از اختلافات بی‌اساس و دعواهای زرگری جناح‌های سیاسی است و اینک با وفاق و انسجام می‌توان از مسائل عبور کرد. گفتمان وفاق فارغ از اینکه منجر به عمل خاصی شود اثرگذار است. چرا که جهت کلی و ذهنی افراد و ارگان‌ها را دگرگون کرده و احساس متفاوتی را خلق می‌کند. اینکه در دوره جدید برخی نهادها مانند مجلس یا شوراهای عالی متفاوت از مواضع خود در دولت گذشته عمل کرده و همراهی بیشتری با رئیس جمهور جدید دارند، بیش از آن که ناشی از اختلافات سیاسی با رئیس جمهور فقید باشد ناشی از فضای گفتمانی جدیدی است که همه را در برگرفته است. ولی مساله اساسی این است که دولت راهکار خود برای کاهش مسائل را در فاصله گرفتن از نقطه حل مساله معرفی می‌کند. به عبارت دیگر دولت با طرح گفتمان «وفاق»، «عقب‌نشینی» از مسائل را بر «حل» مسائل ترجیح داده و وضعیت نامطلوب ولی پایدار را بر وضعیت مساله‌مند ایران ترجیح می‌دهد. حجاب مساله مخاطره‌آمیزی است. بسیاری از مردم از وضعیت نامطلوب حجاب دل‌آزرده‌اند و بسیاری دیگر از ورود قهری حاکمیت در برخورد با بی‌حجابی گله‌مندند. عقب‌نشینی در این مساله، تفسیر به حل مساله می‌شود، در حالیکه یک سوی این نزاع عصبی‌تر و ناامیدتر شده و سوی دیگر راضی. در مساله ناترازی انرژی چنان از آزادسازی قیمت انرژی سخن گفته می‌شود که گویا دولت‌های گذشته از روی نادانی یا تنبلی، هزینه سنگین یارانه را بر خودشان تحمیل کرده‌اند. شوک اقتصادی به اقشار ضعیف نادیده گرفته شده تا یکبار برای همیشه از مساله ناترازی عبور کنیم و مساله‌ای از مسائل ایران کم شود. عقب‌نشینی منطقه‌ای و مذاکره بین‌المللی نیز با همین منطق در دستور کار قرار می‌گیرد. گویا ایده اصلی وفاق، در کاهش مسائل ایران با عقب‌نشینی از مسائل است نه حل آن‌ها. نتیجه عقب‌نشینی از مسائل، نه حل مسائل بلکه جابه‌جاشدن مسائل از جایی به جای دیگر است. از ناترازی عبور می‌کنیم و بر مسائل اجتماعی می‌افزاییم. /ادامه دارد
🌕مقاومت، زیبایی مستور 🔺1.معجزه را امر خلاف عادت، فراطبیعی، غیرقابل محاسبه علمی و نشانه ای از دست ربوبی دانسته‌اند. برای مردمان ظاهربین، عصا اژدها می‌شود، مرده زنده می‌شود، غذا نازل می‌شود، و برای برخی دیگر کلام و بیان الهی اعجاز می‌کند. اگر زنده کردن بدن یک مُرده، اعجاز الهی است، احیای قلوب زنگ زده میلیون ها نفر اعجاز نیست؟ شهادت و خون، دل‌ها را زنده می‌کند، ولی معجزه مقاومت بیش از شهادت است. شهید روی دستان مردم قرار می گیرد و اشک ها را جاری می کند، و ممکن است حتی به حرکت و قیام مردم بینجامد، ولی وقتی از حاج قاسم سلیمانی و سیدحسن نصرالله یاد می‌کنیم درباره امری سخن می گوییم فراتر از شهادت. آن‌ها قبل از شهید شدن، معجزه می کردند، با سخن خود، با لبخند و قهر خود و با حماسه خود. این ها جذابیت‌های یک چریک مبارز نیست، بلکه یک زیبایی اخلاقی نمونه است که در مرز نزاع‌های سیاسی حاضر شده و صداقت خود را با فداشدن نشان می‌دهد. به تعبیری که امروزه از تکرار آن طفره می‌رویم، این همان «پیوند قدرت و معنویت» و «دین و سیاست» است؛ همان که «مقاومت» می‌نامیم. مقاومت «زیبا» است، و این زیبایی، معنا و معجزه جدید الهی برای مردمان عصر ماست. 🔸2. جامعه‌شناس معروف غربی در شلوغی انقلاب ایران، از دمیدن روح معنوی انقلاب در کالبد جهان بی روح می‌گوید، و یا آن پژوهشگر غربی، زمان انقلاب ما ایرانیان را زمانی غیر زمان‌ها و برقی از ملکوت توصیف می‌کند. همگی می‌دانیم که زندگی روزمره اهمیت دارد، GDP خیلی اهمیت دارد، توسعه نامتوازن نیز مساله مهمی است، ولی آیا به اندازه این‌ها، از جهان بی‌معنا می‌ترسیم؟ وارد این مشاجره بی پایان نشویم که این سخنان آرمانی و عافیت‌طلبانه چه ارزشی دارد، اگر در تامین آب و نان خود مانده‌ایم! و این دوگانه‌های تکراری که انقلاب ایران یک خیزش «معنوی» بود یا یک اصلاح «مدنی»، انقلاب ایران یک راز آسمانی است یا یک مساله زمینی! شیعه یک تمنای آرمان گرایانه معنوی است یا یک طرح برای ساخت مدینه فاضله! اگر نتوانیم از این دوگانه ها بیرون بیاییم میان معنویت و مدنیت تعارضی می‌سازیم که با هر انتخابی شکست خورده‌ایم. نورانی‌ترین امر دوران ما و بلکه معجزه زیبای دوران ما «پیوند سیاست و معنویت» است و این یعنی مدینه معنوی. زندگی روزمره با تمام نیازهای آن بدیهی‌ترین و اولی‌ترین دستور سیاست است، ولی از سیاست بی‌معنا و نازیبا نیز باید ترسید. چرا که با از دست رفتن معنای زندگی، دلیلی برای زندگی کردن باقی نمی‌ماند. حال این زندگی با تولید ناخالص بالا همراه باشد یا پایین! جامعه روشنفکری ایران متوجه این دارایی بی بدیل جامعه ایران است؟ 🔸3. معنویت در این روایت، یک رویداد به ناچار موقت یا یک برق زودگذر در بیابان تاریک نبوده و نیست، که حسرت نداشتن آن را داشته باشیم که «یاد باد آن روزگاران یاد باد»! مقاومت روح حاضر و پایدار در جامعه ایران است. چه می‌شود که این زیبایی دلبرانه در زندگی روزمره به محاق می رود و پنهان می‌شود؟ چگونه است که شرافت و صداقت سیاسی، امری موهوم و بلکه بی‌اهمیت قلمداد می‌شود؟! «زیبایی»، تماشایی و دیدنی است، بیش از آنکه موضوع تحلیل و اثبات باشد. حاضر شدن در معرض تجارب معنوی و مشارکت در خلق آن‌ها، گمشده امروز بسیاری از جامعه‌شناسان و تحلیل‌گران است؛ مشاهده و مشارکت است که ما را از حجاب معاصرت خارج می‌کند. معاصرت، قدرت پوشانندگی عجیبی دارد؛ چنانکه پرده بر زیبایی‌های دوران ما کشیده و زندگی معمولی را بهتر و شدنی‌تر از زندگی معنوی بازنمایی می‌کند! 🔸در این دوران سخت، نیازمند حظ بردن از اصیل‌ترین حقایق زندگی هستیم، و این در زمان ما بیش از آنکه در سرگرمی‌های مدرن یا آئین‌های مذهبی سنتی پیدا شود، در مرز جدی‌ترین، زنده‌ترین، پویاترین و واقعی‌ترین نقطه جهان یافت می‌شود و آن نقطه، مقاومت و مبارزه صادقانه است. چیزی که در بسیاری از زمان‌ها نسیه و آرزو بوده و در دوران ما نقد و آشکار. این کوشش نه در پی عافیت‌طلبی که با هزینه و سختی فراوان حاصل شده است که آن‌ را شایسته حرمت‌گذاری کرده است. این مبارزه معنوی، مردان بی ادعایی داشته است که در دوران ما خلأ معنا و زوال زیبایی را جبران کرده‌اند. آن‌ها نماد و نمود این زیبایی بوده‌اند و همچون «امام»، جامعه ای را به شوق و شور انداخته‌اند؛ و اکنون نگرانی پیشروی ما این است که آینده این راه، بدون حضور مردانی چون حاج قاسم، شهید نصرالله، شهید رئیسی و امثالهم، چگونه خواهد بود؟ چگونه بدون رهبران بزرگ و خطابه‌های الهام بخش، شوق میدان برانگیخته می‌شود؟ @esharat_57@mpourkiani