#می_مینای_حقیقت
#ذلک_الکتاب
#قرآن
#جام_شش
#ابرار
#علی
« إِنَّ الْأَبْرارَ لَفي نَعيمٍ » انفطار ۱۳
« به يقين نيكان در بهشت پر نعمتند »
ابن شهر آشوب در المناقب از قول امام حسن مجتبی - سلام بر ایشان - با سلسله ی سند صحیح می فرمایند؛ هرچه در قرآن مجید لفظ إِنَّ الْأَبْرارَ هست به خدا سوگند جز علیّبنابیطالب و فاطمه و من و حسین (علیهم السلام) کسی دیگری را منظور نکردهاند زیرا ما پاکان و نیکان از نظر پدرها و مادرانیم و دلهای ما شیفتهی اطاعت خدا و نیکوکاری است و از دنیا و علاقه به آن بیزار است و در تمام فرایض و واجبات خدا را اطاعت نمودهایم و به یکتایی او ایمان داریم و پیامبرش را تصدیق نمودهایم.
#امام_حسن
#امام_علی
#امام_شناسی
https://eitaa.com/eshare
#می_مینای_حقیقت
#ذلک_الکتاب
#قرآن
#جام_هفت
#ود
#علی
#آیه_ودٓ
« إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ سَيَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمَٰنُ وُدًّا » مریم ۹۶
« همانا آنان که به خدا ایمان آوردند و نیکوکار شدند خدای رحمان آنها را (در نظر خلق و حق) محبوب میگرداند.»
از امام صادق - سلام بر ایشان - روایت شده است که؛ روزی على و پیامبر مقابل هم نشسته بودند. پیامبر فرمود: یا على بگو؛
«اللّهمّ اجعل لى فی قلوب المؤمنین ودّا»،
« خدایا محبت و دوستى مرا در قلوب مؤمنین قرار بده »
سپس این آیه نازل گردید.
از راویان متعدد در اسناد صحیح روایت شده است که این آیه در شان حضرت امیرالمومنین علی - سلام بر ایشان - نازل شده است.
یک روز که پیغمبر در گرمیِ تابستان
همراه علی می رفت در سایه نخلستان
دیدند که زنبوری از لانه خود زد پر
آهسته فرود آمد بر دامن پیغمبر
بوسید عبایش را، دور قدمش پر زد
بر خاک کف پایش صد بوسه دیگر زد
پیغمبر از او پرسید: آهسته بگو جانم
طعم عسلت از چیست؟ هر چند که می دانم!
زنبور جوابش داد: چون نام تو می گویم
گُل می کند از نامت صد غنچه به کندویم
تا یاد تو را هر شب چون گُل به بغل دارم
هر صبح که برخیزم در سینه عسل دارم
از قند و شکر بهتر خوشتر ز نبات است این
طعم عسل از من نیست، طعم صلوات است این
#افشین_علا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بیا که قصرِ اَمَل سخت سست بنیادست
بیار باده که بنیادِ عمر بر بادست
غلامِ همتِ آنم که زیرِ چرخِ کبود
ز هر چه رنگِ تعلق پذیرد آزادست
چه گویمت که به میخانه دوش مست و خراب
سروشِ عالَمِ غیبم چه مژدهها دادست
که ای بلندنظر شاهبازِ سِدره نشین
نشیمن تو نه این کُنجِ محنت آبادست
تو را ز کنگرهٔ عرش میزنند صفیر
ندانمت که در این دامگه چه افتادست
نصیحتی کنمت یاد گیر و در عمل آر
که این حدیث، ز پیرِ طریقتم یادست
غمِ جهان مخور و پندِ من مَبَر از یاد
که این لطیفهٔ عشقم ز رهروی یادست
رضا به داده بده وز جبین گره بگشای
که بر من و تو دَرِ اختیار نگشادست
مجو درستیِ عهد از جهانِ سست نهاد
که این عجوز، عروس هزاردامادست
نشان عهد و وفا نیست در تبسمِ گل
بنال بلبل بی دل که جای فریادست
حسد چه میبری ای سست نظم بر حافظ؟
قبولِ خاطر و لطفِ سخن خدادادست
#حافظ
#سادگورو
https://eitaa.com/eshare
۱
#دعاهای_قرآنی
#دعای_یکم
#کهف_۱۰
« رَبَّنَا آتِنَا مِنْ لَدُنْكَ رَحْمَةً وَهَيِّئْ لَنَا مِنْ أَمْرِنَا رَشَدًا »
پروردگار ما! از جانب خود به ما رحمتى بخش و كار ما را براى ما به سامان رسان.
دعای اصحاب کهف است که باعث نجات و رستگاری شان شد . دعایی ست ساده و نافذ بدون هیچ درخواست اضافی و سرشار از توکل و رضایت.
درخواست رحمت و سامان بخشیدن به امور و رشد و هدایت
اصحاب کهف در زمان حاکمی جبار زندگی می کردند که مردم را به بت پرستی دعوت می کرد و هر کس اجابت نمی نمود به قتل می رساند پس ایشان که مومن و خداپرست بودند از شهر فرار کرده و به غاری پناه بردند و این دعا بر زبانشان بود ....
إِذْ أَوَى الْفِتْيَةُ إِلَى الْكَهْفِ فَقَالُوا
آنگاه كه جوانان به سوى غار پناه جستند و گفتند:
« رَبَّنَا آتِنَا مِنْ لَدُنْكَ رَحْمَةً وَهَيِّئْ لَنَا مِنْ أَمْرِنَا رَشَدًا »
پروردگار ما! از جانب خود به ما رحمتى بخش و كار ما را براى ما به سامان رسان.
پس خداوند خواب را بر ایشان مستولی کرد و پس از گذشت دوران آن پادشاه و عوض شدن زمانه بیذار شدند که داستان مفصلی دارد....
#قرآن
#دعا
https://eitaa.com/eshare
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
الهی !
سینه ی حسین پاره پاره شود
گلوی حسین بریده شود
از حسین راضی میشوی؟
#عرفه
#امام_حسین
#امام_شناسی
https://eitaa.com/eshare
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#عرفه
#دعای_عرفه
#امام_حسین
مرید پیر مغانم ز من مرنج ای شیخ
چرا که وعده تو کردی و او به جا آورد...
#حافظ
https://eitaa.com/eshare
تضمین غزلی از #صائب_تبریزی ؛
آن را که نیست درد چه می فهمد از دوا
آن را که نیست قرب چهکارش به اقربا
آنرا که نیست دست گشاده شود گدا
« آن را که نیست وسعت مشرب درین سرا
در زندگی به تنگی قبرست مبتلا »
از من مخواه صبر که هیچم صبور نیست
تاریکی است و روزنه ای غرق نور نیست
دور است و دیر، زود نگو دیر و دور نیست
« هر چند آب شد دل من بی شعور نیست
بیگانه را تمیز کند بحر از آشنا »
خوبان؛ هماره جام بلا را به سرکشند
عشاق؛ ناله از سر شب تا سحر کشند
از خودگذشتگان هدف تیر و ترکشند
« پاکان؛ ستم ز جور فلک بیشتر کشند
گندم چو پاک گشت خورد زخم آسیا »
فرهاد تیشه زد به سر و صورت پر آب
خسرو نشست و کام گرفت از گل و گلاب
مجنون گرفت راه بیابان پی سراب
« جست آب را سکندر و شد خضر کامیاب
روزی به قسمت است نه کوشش درین سرا »
از قطره کمترم بنگر این حباب را
دریا که نیستم بنگر این سراب را
این گنگ را ببین بنگر ناحساب را
« داغم که خار خار طلب آفتاب را
چندان امان نداد که خاری کشد ز پا »
می ترسم عاقبت سر این قصه وا شود
می ترسم اینکه در حق خوبان جفا شود
خوب است حق مطلب خوبان ادا شود؛
« رسم است قد نخل ز حاصل دو تا شود
گردید قامت تو ز بی حاصلی دوتا »
آماده باش تا به کف آری شعور فیض
در راه باش تا که ببینی عبور فیض
با کم بساز تا که ببینی مرور فیض
« در پرده ی سیاهی فقرست نور فیض
آب حیات در دل شب می زند صلا »
غم موج می زند دل دریا فشرده است
ریگ روان تشنه به صحرا فشرده است
درد آمده گلوی مداوا فشرده است
« کوه غمی که در دل من پا فشرده است
#صائب شود ز سایه ی او نیلگون، سما »
#علیرضا_قربان_خان
_____________&________________
آن را که نیست وسعت مشرب در این سرا
در زندگی به تنگی قبرست مبتلا... #صائب_تبریزی
https://eitaa.com/eshare
عشق است که خون کرده دل شیدا را
از راه برون کرده دل شیدا را
دربست گرفته اختیارش در دست
تقدیم جنون کرده دل شیدا را...
#علیرضا_قربان_خان
#رباعی
https://eitaa.com/eshare
اشک های درشت یعنی عشق
بغض دیوار و مشت یعنی عشق
اینکه ما زنده ایم تا حالا
اینکه ما را نکشت یعنی عشق
چشم آهو که جای خود دارد
تیغه ی خارپشت یعنی عشق
رو به آبیِّ بیکران نگاه
کل دنیا به پشت یعنی عشق
پاک، بی ادعا، بدون هوس
هرچه بودیم شست یعنی عشق
#علیرضا_قربان_خان
https://eitaa.com/eshare
۱
#چله_واژه
#واژه۱
#کلمه
بسم الله الرحمان الرحیم
به اسم الله همیشه و بسیار نزدیک
#کلمه
کلمه واژه ی مقدس و شگفتی ست اصل ریشه ی آن از ( ک ل م ) به معنای #جراحت و #زخم و جای زخم است.
در واقع کلمه باید چنان قاطع، کاری و درست باشد و گوینده اش چنان اعتقاد عملی به کلمه ای که بیان می کند داشته باشد که جراحت ایجاد کند و جای و اثر آن از بین نرود. تا در دل ها نفوذ کند و ماندگار گردد.
و شنونده و مخاطب نیز باید و باید و باید کلمه را مهم بشمارد و تمام اثر آن را در موضع جمله و یا به تنهایی درک کند.
در #انجیل_یوحنا #باب_اول چنین میخوانیم؛
«در ابتدا کلمه بود و کلمه نزد خدا بود و کلمه خدا بود. همان در ابتدا نزد خدا بود. همه چیز به واسطه او آفریده شده. به غیر از او چیزی از موجودات وجود نیافت. در او حیات بود و حیات نور انسان بود؛ و کلمه جسم گردید و میان ما ساکن شد پر از فیض و راستی و جلال او را دیدیم.
#عیسی_کلمه_الله تعبیری قرانی ست که با توجه به نحوه ی ولادت عیسی معنای عیسی اثر خدا و ساخته ی خدا را در دل خویش نهفته دارد.
و آزمودن ابراهیم به کلمات چنان که در سوره ی بقره آیه ی ۱۲۴ فرموده است؛
وَ إِذِ ابْتَلی إِبراهیمَ رَبُّه بِکلماتٍ
و ابراهیم را به کلماتی آزمودیم
شاید به معنای با جراحات و زخم هایی آزمودیم باشد.
و این شعر زیبا از #دکتر_علی_شریعتی
در مقدمه ی منظومه ی #سفر_تکوین ؛
در آغاز هیچ نبود، کلمه بود و آن کلمه خدا بود.
و خدا یکی بود و جز خدا هیچ نبود.
و با نبودن چگونه توانستن بود؟
و خدا بود و با او عدم بود.
و عدم گوش نداشت.
حرف هایی هست برای گفتن که اگر گوشی نبود، نمی گوییم.
و حرف هایی هست برای نگفتن،
حرف هایی که هرگز سر به ابتذال گفتن فرود نمی آورند.
و سرمایه ی هرکسی به اندازه ی حرف هایی است که برای نگفتن دارد.
حرف های بی قرار و طاقت فرس
که همچون زبانه های بی تاب آتشند.
کلماتش هریک انفجاری را در دل به بند کشیده اند.
اینان در جستجوی مخاطب خویشند.
اگر یافتند آرام می گیرند
و اگر نیافتند ، روح را از درون به آتش می کشند.
و خدا برای نگفتن، حرف های بسیار داشت.
درونش از آن ها سرشار بود.
و عدم چگونه می توانست مخاطب او باشد؟
و خدا بود و عدم.
جز خدا هیچ نبود.
در نبودن، نتوانستن بود.
با نبودن، نتوان بودن.
و خدا تنها بود.
هرکسی گمشده ای دارد.
و خدا گمشده ای داشت.
و در پایان به قول #سهراب_سپهری ؛
واژه باید خود باد
واژه باید خود باران باشد.
✍️ ؛ #علیرضا_قربان_خان
#واژه_شناسی
#قرآن
https://eitaa.com/eshare
۲
#چله_واژه
#واژه۲
#کفر
بسم الله الرحمان الرحیم
به اسم الله همیشه و بسیار نزدیک
کُفر؛ از ریشه ی ( کَ فَ رَ ) ؛ پوشش
مترادف سَتَرَ ؛ مستور؛ پوشیده شده
در اصل به معنی پوشش، پوشاندن، پوشیدن
برعکس معنی ترجمه های قرآنی که یهودی و مسیحی و ...را کافر دانسته اند در واقع معنای کافر به شرح ذیل شامل هر انسانی با هر دینی خواهد شد؛
کافر؛ هر انسان، موضوع، مفهوم و کاری که حقیقتی را بداند و عمدا و بخاطر منافع شخصی و یا ترس از جان و مال و ... آن را بپوشاند.
کافر کسی ست که می داند و می شناسد اما به قلب یا زبان و یا هر دو سکوت و انکار می کند.
کاور در زبان انگلیسی که روی وسایل را می پوشاند از همین ریشه است.
عرب زبان به شب کافر می گوید از آن جهت که اشیا را می پوشاند و نیز به کشاورز که بذر را در زمین می پوشاند.
#حافظ؛
کـفـر زلـفـش ره دیـن مـــیزد و آن سـنـگـیـن دل
در پـیاش مـشـعـلـی از چـهـره بـرافـروخـتـه بـود
تشبیه زلف به کفر از این جهت است که روی چهره را پوشانده است.
#عراقی؛
ايمان و کفر من همه رخسار و زلف توست
در بند کفر مانده و ايمانم آرزوست
ایمان؛ رخسار
کفر؛ زلف
انواع کفر از دیدگاه متکلمان؛
کفر انکار؛ قلب و زبان هر دو انکار کند
کفر جحود؛ قلب اذعان کند، زبان انکار
کفر عناد یا عصیان؛ قلب و زبان اذعان کند با این وجود نپذیرد
کفر نفاق؛ قلب انکار کند، زبان اذعان
برخی دیگر اقسام کفر؛
کفر برائت؛ پسندیده است و آن کفر هر گونه باطل است ( فَمَن يَكفُر بِالطّاغوتِ ... کسی که به طاغوت کافر شود... )
کفر نعمت؛ ناسپاسی، چشم پوشی بر نعمت
جمله ی فقهی؛
ناقِل الکُفر لَیسَ بِکافر؛ نقل کننده ی کفر کافر نیست
که همین برهان فقهی حافظ را از کیفر نجات داد
وقتی که این بیت را سرود؛
گر مسلمانی از این است که حافظ دارد
وای " اگر " از پس امروز بُوَد فردایی
و با گفتن " اگر " در مورد معاد و روز قیامت تهمت کافری به او زدند و حافظ با رندی و بنا به نظر و کمک پیر خود #خواجه_زین_الدین_ابوبکر_تیبادی این بیت را ماقبل آن سرود؛
این حدیثم چه خوش آمد که سحرگه می گفت
بر در میکده ای با دف و نی ترسایی؛
گر مسلمانی از این است که حافظ دارد
وای " اگر " از پس امروز بُوَد فردایی
در واقع اشکال بر معاد و روز قیامت را بر گردن ترسا انداخت
و خود را مشمول نقل کفر کرد.
و در پایان باز هم از حافظ؛
تکیه بر تقوی و دانش در طریقت کافریست
راهرو گر صد هنر دارد توکل بایدش
#تقوی و #دانش «« به تنهایی »» هر دو کافرند
راه درست را می پوشانند و گمراهی می آورند
مگر اینکه با #توکل همراه باشند.
✍️ ؛ #علیرضا_قربان_خان
#واژه_شناسی
#قرآن
https://eitaa.com/eshare
۳
#چله_واژه
#واژه۳
#منافق
زیر واژه ها؛
#نافقا
#انفاق
#منفق
#نفاق
#نفقه
بسم الله الرحمان الرحیم
به اسم الله همیشه و بسیار نزدیک
منافق از ریشه ی ( نَ فَ قَ )
#نفق؛ تونل، نقب، سوراخ کوه، نقب زدن، تونل
ساختن، نقب راه، چاله چوله، دست انداز
#نافقا؛ نوعی موش صحرایی در عربستان که لانه اش زیر زمین است و برای آن دو در ( دو راه خروج ) درست می کند تا در مواقع بحران به راحتی فرار کند.
#نِفاق؛ حفره، فاصله، شکاف، چاله چوله
منافق؛ شخصی، مفهومی، اندیشه ای، گروهی، سازمانی، مسئولی و یا کاری که با نفاق خود چاله چوله درست می کند. سر راه و کار مردم دست انداز درست می کند. بین مردم فاصله ی مالی، فکری، طبقاتی و ... ایجاد می کند.
#انفاق؛ کمک مادی، معنوی، فکری، علمی و ... برای پر کردن چاله چوله ها و کم کردن فاصله های طبقاتی
نفاق ضد انفاق است.
#نَفَقِه؛ پولی که برای پر کردن خلا و چاله چوله های زندگی پرداخت می شود.
#مُنفِق؛ کسی که با انفاق مال، علم، وقت و ... خود فاصله های طبقاتی را کم می کند. چاله ها را پر می کند.
مُنفِق اسم فاعل از انفاق است.
منافق ضد مُنفِق است.
منافق اسم فاعل از نفاق است.
منافق دو شخصیتی ست. دو چهره دارد؛
یکی چهره ی ساختگی برای روبرو شدن با مردم در جامعه که موجه نشان می دهد.
دوم برای روبرو شدن با کفار یعنی چهره ی پوشیده ی واقعی اش برای پوشیده های دیگر یعنی کفار
(برای معنی کفر رجوع کنید به #کفر )
بخوانید این دو چهره را از زبان #حافظ؛
واعظان کین جلوه در محراب و منبر می کنند
چون به خلوت می روند آن کار دیگر می کنند
نشانه های منافق؛
سخن دروغ
تخلف در وعده
خیانت در امانت
بخوانید از #پندنامه #عطار_نیشابوری؛
سه علامت در منافق ظاهرست
زان سبب مقهور قهر قاهرست
وعدههای او همه باشد خلاف
قول او نبود بغیر از کذب و لاف
مؤمنان را کم رعایت میکند
هم امانت را خیانت میکند
و باز هم #حافظ؛
حدیث عشق ز حافظ شنو نه از واعظ
اگر چه صنعت بسیار در عبادت کرد
و
شرح اين قصه مگر شمع برآرد به زبان
ور نه پروانه ندارد به سخن پروايي
#آینه_منافق_نیست
✍️؛ #علیرضا_قربان_خان
#واژه_شناسی
#قرآن
https://eitaa.com/eshare
۴
#چله_واژه
#واژه۴
#عبادت
زیر واژه ها
#عابد
#معبد
#معبود
#عبد
عبادت؛ از ریشه ی ( عَ بَ دَ )
عبد به معنی برده نیست و در معنای بنده نیز اگر بردگی منظور باشد ایراد وارد است و اگر بنده از بند به معنی دلبسته و متصل باشد نیکوست.
عَبد؛ کوبیده شده، هموار شده، آماده شده، زمین آماده شده برای حرکت،
عرب زبان به ماشین های بزرگ غلطک دار که سطح جاده را صاف می کند و می کوبد " عابد " می گوید
مُعَبَد الفهد ؛ اتوبان فهد
مُعَبَد؛ راه کوفته شده، اتوبان
عبادت؛ کوفتن و هموار کردن ناهمواری های خود تا آفریدگان خداوند بتوانند از تو استفاده کنند و به سرمنزل مقصود برسند.
هموار کردن ناهمواری های جامعه،نداشتن نفاق ( برای معنی نفاق رجوع شود به هشتک ؛ #منافق)
بشنوید از زبان #خاقانی ؛
خواهی که شود دل تو چون آئینه
ده چیز برون کن از درون سینه
#حرص و #دغل و #بخل و #حرام و #غیبت
#بغض و #حسد و #کبر و #ریا و #کینه
هموار کردن خود برای رد شدن خداوند از وجود انسان، برای رد شدن انسان های دیگر از وجود انسان در جهت کمک به خداوند، راه خدا شدن، اتوبان خدا شدن، راه شدن و راهرو شدن، جاری شدن خداوند در انسان
بخوانید از #گلستان_سعدی ؛
عابدي را حکايت کنند که شبي ده من طعام بخوردي و تا سحر ختمي در نماز بکردي. صاحبدلي شنيد و گفت: اگر نيم ناني بخوردي و بخفتي بسيار ازين فاضل تر بودي.
عبادت بجز خدمت خلق نیست
به تسبیح و سجاده و دلق نیست
مبارکه ی ۵۶ سوره ی الذاریات ؛
وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنْسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ
و خلق نکردم جن و انس را مگر برای اینکه راه و رهرو و نیروی من باشند.
انجام فروع دین در صورتی که منجر به آمادگی انسان و هموار شدن او برای انجام امر الهی باشد عبادت است و در غیر اینصورت نمایشی ست بدون نتیجه
به کویِ می فروشانش به جامی بر نمیگیرند
زهی سجادهٔ تقوا که یک ساغر نمیارزد...#حافظ
کلام مشهور منتسب به امام علی ؛
من علّمنی حرفاً فقد صیّرنی عبداً
هر کس حرفی به من بیاموزد مرا هموار و آماده نموده است. نه اینکه مرا بنده ی خویش نموده است.
معبود؛ صاف، یکدست، صیقلی، هموار
معنای عبد بندگی و بردگی که نیست
بنده نباش خالق ما پادشاه نیست
خود را بکوب و مستعدی راهوار باش
تاویل عَبَّدَ بجز آزادراه نیست
آماده باش تا که خداوند بگذرد
از تو ، کسی به غیر خدا خیرخواه نیست
#علیرضا_قربان_خان
////////
گناه کردن پنهان به از عبادت فاش
اگر خدای پرستی هواپرست مباش
به عین عجب و تکبر نگه به خلق مکن
که دوستان خدا ممکناند در اوباش
بر این زمین که تو بینی ملوک طبعانند
که ملک روی زمین پیششان نیرزد لاش
به چشم کوته اغیار در نمیآیند
مثال چشمهٔ خورشید و دیدهٔ خفاش
کرم کنند و نبینند بر کسی منت
قفا خورند و نجویند با کسی پرخاش
ز دیگدان لئیمان چو دود بگریزند
نه دست کفچه کنند از برای کاسهٔ آش
دل از محبت دنیا و آخرت خالی
که ذکر دوست توان کرد یا حساب قماش
به نیکمردی در حضرت خدای، قبول
میان خلق به رندی و لاابالی فاش
قدم زنند بزرگان دین و دم نزنند
که از میان تهی بانگ میکند خشخاش
کمال نفس خردمند نیکبخت آن است
که سر گران نکند بر قلندر قلاش
مقام صالح و فاجر هنوز پیدا نیست
نظر به حسن معاد است نی به حسن معاش
اگر ز مغز حقیقت به پوست خرسندی
تو نیز جامهٔ ازرق بپوش و سر بتراش
مراد اهل طریقت لباس ظاهر نیست
کمر به خدمت سلطان ببند و صوفی باش
وز آنچه فیض خداوند بر تو میپاشد
تو نیز در قدم بندگان او میپاش
چو دور دور تو باشد مراد خلق بده
چو دست دست تو باشد درون کس مخراش
نه صورتیست مزخرف عبارت #سعدی
چنانکه بر در گرمابه میکند نقاش
✍️ ؛ #علیرضا_قربان_خان
#واژه_شناسی
#قرآن
https://eitaa.com/eshare
۵
#چله_واژه
#واژه۵
#تقوی
زیر واژه ها
#وقایه
#تقی
#متقی
#یوق
#ق
بسم الله الرحمان الرحیم
به اسم الله همیشه و بسیار نزدیک
تقوی از ریشه ( و ق ی ) وقی
« تقوی به معنی ترس نیست »
ترجمه ی تقوی به ترس ترجمه ای منفی و اشتباه است. ترس و ترسیدن نقص و نقصان است و مشکل روانی است که باید درمان شود. ترس از روی ناآگاهی است و اصولا انسان از چیزی که نمی داند می ترسد در حالیکه تقوی نقطه ی مقابل ناآگاهی است و در اثر آگاهی و تسلط بدست می آید. از خداوند مهربان نباید ترسید بلکه باید عاشق او بود و اشتیاق او را داشت یعنی پروای او را داشت مانند پروانه که اشتیاق و پروای شمع را دارد و دور آن می چرخد در حالیکه می داند خواهد سوخت یعنی با علم به سوختن از شوق و اشتیاق پروای شمع دارد.
در واقع هیچ کلمه ی معادل فارسی نیست که بتواند تمام بار معنایی تقوا را در خود جمع نماید و بهتر است بجای استفاده از ترس و پرهیزگاری که بار منفی دارد از « پروا پیشگی » در ترجمه استفاده کرد.
این همه تاکید بر روی وسعت معنایی کلمه ی تقوا و متقی برای این است که از این به بعد موقع شنیدن و خواندن، همزمان این معانی به ذهن شما متبادر شود ؛
پروا، نگاهبان، تسلط، شجاعت، آگاهی، ایمان، تفکر، مترصد، حافظ، عاشق و ...
&
و ِقایَه ؛ نگاهداری کردن . حفظ کسی از بدی و آفت
حفظ شده یا بازداشتن از چیزی
گروهی که پیامبر اکرم در بالای کوه های اطراف مدینه مستقر کرده بودند برای نگاهبانی و مواظبت که لشگری به مدینه حمله نکند. بنابراین در وقایه این معانی مستتر است؛
تسلط، آگاهی همه جانبه بر امور، حفظ، نگهداری، نگاه داری، یاد داشتن، مترصد بودن، آمادگی، شجاعت، پروا داشتن،
وقایه ؛ «صیانة النفس من الحوادث بواسطة العقل» دارای سه وجه است؛
یک. نفس
دو. حفظ و صیانت
سه. بوسیله ی عقل، اندیشه، ایمان، معرفت
تا نهایت آن که عصمت است.
&
یُوقَ ؛ حفظ شده، بازداشته شده
&
ق ؛ نگاه دار، فعل امر خواهش است از ریشه وقی
در مبارکه ی ؛
وَمِنْهُمْ مَنْ يَقُولُ رَبَّنَا آتِنَا فِي الدُّنْيَا حَسَنَةً وَفِي الْآخِرَةِ حَسَنَةً وَ قِنَا عَذَابَ النَّارِ
و ق نا ....
و نگاه دار ما را ...
&
مبارکه ۱۸ از سوره حشر ؛
یاایها الذین آمنوا اتقوا الله...
ای مومنین خود را برای الله نگاه دارید.
ترجمه بترسید از خدا اشتباه است بلکه با توجه به معنای ریشه ای کلمه ی تقوی اتقوا الله در دل خود این معانی را دارد ؛
خود نگاه داری برای الله
پروای الله را داشتن
عاشق الله بودن
چه زیباست که متقی را عاشق بنامیم. عاشق صادق.
زیرا این صفات و مشخصات فقط و فقط در عاشق صادق نمود پیدا می کند.
عاشق صادق ز جانبازی حذر دارد ندارد
مرد حق اندیشه از خوف و خطر دارد ندارد
تا نبوسد آستانش، تا نگیرد آستینش
دست هرگز عاشق از معشوق بردارد، ندارد
#قاسم_رسا
&
بِسۡمِ ٱللَّهِ ٱلرَّحۡمَٰنِ ٱلرَّحِيمِ
الٓمٓ
ذَٰلِكَ ٱلۡكِتَٰبُ لَا رَيۡبَۛ فِيهِۛ هُدٗى لِّلۡمُتَّقِينَ ؛
ٱلَّذِينَ يُؤۡمِنُونَ بِٱلۡغَيۡبِ وَيُقِيمُونَ ٱلصَّلَوٰةَ وَمِمَّا رَزَقۡنَٰهُمۡ يُنفِقُونَ
وَٱلَّذِينَ يُؤۡمِنُونَ بِمَآ أُنزِلَ إِلَيۡكَ وَمَآ أُنزِلَ مِن قَبۡلِكَ وَبِٱلۡأٓخِرَةِ هُمۡ يُوقِنُونَ
خداوند در ابتدای سوره بقره صفات و مشخصات متقین را اینگونه بیان کرده است ؛
یک. ایمان به غیب ؛ نشان دهنده علم و آگاهی، شناخت و درک توحید
دو. اقامه نماز ؛ اتصال دائم به الله، برپاکنندگان نماز به معنی امامت
سه. انفاق از آنچه خدای سبحان روزی کرده است ؛ دارا بودن مسئولیت اجتماعی و کمک به هموار سازی جامعه و پیشبرد جامعه که با معنای ترس از خداوند متضاد است زیرا ترسو هیچ نقشی در جامعه ندارد. کمک در برپایی عدل
چهار. ایمان به آنچه بر انبیای خود نازل فرموده است ؛ شناخت و درک نبوت
پنج. یقین به آخرت؛ شناخت و درک معاد
در واقع هر بک از این پنج صفت به یکی از اصول دین اشاره دارد ؛ توحید، امامت، عدل، نبوت و معاد
که نشان می دهد متقی کسی است که اصول دین را با تحقیق فهمیده و درک کرده است و مسلمان و مومن واقعی است.
&
نکته ی عرفانی ذوقی ؛ وقوف کامل و اطلاع قلبی از اصول دین که با تحقیق و نه از روی تقلید به دست آمده باشد تازه ابتدای طریقت است یعنی در این مرحله متقی سالک می شود
این مقامی ست که حافظ فرمود؛
الا یا ایها الساقی، ادر کاسا و ناول ها
که عشق آسان نمود اول، ولی افتاد مشکل ها
این درخواست و استمداد از ساقی که جام را بگرداند و به سالک قطره ای بنوشاند مقام توکل است.
یعنی بدون توکل، تقوی (عشق) راه به جایی نمی برد.
تقوای به این مهمی یعنی بعد از موحد شدن بعد از مومن شدن ایمان به امامت و نبوت و بعد از فهم عدل و درک معاد، بعد از مسلمان شدن و برای ورود به شریعت و اجرای احکام و فروع که پله ی دوم طریقت است توکل یگانه شرط اساسی است.
ادامه در پست بعد
✍️ ؛ #علیرضا_قربان_خان
#واژه_شناسی
#قرآن
https://eitaa.com/eshare
۵
قسمت دوم
#چله_واژه
#واژه۵
#تقوی
زیر واژه ها
#وقایه
#تقی
#متقی
#یوق
#ق
بسم الله الرحمان الرحیم
به اسم الله همیشه و بسیار نزدیک
قطع این مرحله بی همرهی خضر مکن
ظلمات است بترس از خطر گمراهی...#حافظ
تکیه بر تقوی و دانش در طریقت کافریست
راهرو گر صد هنر دارد، توکل بایدش
نازها زان نرگسِ مستانهاش باید کشید
این دل شوریده تا آن جَعد و کاکُل بایدش...#حافظ
&
دین ؛ راه (طریق)
یک. توحید و متعلقاتش که عبارتند از
امامت
نبوت
عدل
معاد
دو. شریعت و متعلقاتش که عبارتند از واجبات و مستحبات و ....
سه . این زمان بگذار تا وقت دگر...
خلاصه؛
تقوی که ترس نیست نترس از خدای خویش
با او رفیق باش ، کسی بیگناه نیست
تقوی تسلط است وَ آگاهی از امور
تقوی بجز شجاعت و جز سرپناه نیست
✍️ ؛ #علیرضا_قربان_خان
#واژه_شناسی
#قرآن
https://eitaa.com/eshare
۶
#چله_واژه
#واژه۶
#شیطان
زیر واژه ها
#شطن
#شطون
#شیاطین
شیطان ؛ از ریشه ( ش ط ن )
و یا از ریشه ( ش ی ط )
#شطن ؛ دور شد
#شیط ؛ هلاک شد
ترجمه ی شیطان به دیو و یا اهریمن اشتباه است و در فارسی کلمه ی مناسب و جامعی برای آن پیدا نمی شود و بهتر است که از خود کلمه ی شیطان استفاده گردد. اما برای روشن شدن بار معنایی آن ؛
عرب زبان به چاهی که عمیق باشد و از ابتدایش تا انتهایش فاصله زیاد باشد می گوید ؛ بئر الشطون
و به ریسمان بلند که فاصله ی ابتدا تا انتهایش بسیار باشد می گوید ؛ حبل الشطون و حتی به ریسمان طولانی بطور اختصار می گوید ؛ شطون
و نیز غزوه ی شطون به معنی کارزار طولانی است.
#شیطان ؛ هر موجود، انسان، فکر، نظام، حکومت، مکتب، مسئولیت، مقام و ... و حتی عبادت و عملی که انسان را از خداوند دور کند و سبب هلاک او باشد.
توضیح؛
یک. عمل صالح اگر به معنای دقیق کلمه صالح باشد یعنی اگر امر از جانب #اباصالح باشد نتیجه اش خیر است و عاملش نیز از آفت به دور است. اما اگر عمل صالح به تشخیص هر کس جز اباصالح باشد ممکن است نتیجه اش خیر باشد و اگر نتیجه اش خیر باشد برای عامل آن در صورتی که عجب و تکبر بیاورد دور کننده است و اگر نتیجه اش خیر نباشد فی نفسه دور کننده است.
مقام صالح و فاجر هنوز پیدا نیست
نظر به حسن معاد است نی به حسن معاش...#سعدی
دو. عبادت اگر در معنای واقعی کلمه صورت پذیرد یعنی سبب هموار شدن انسان و راه شدن برای گذر کردن خداوند و مخلوقات از انسان باشد نیکوست در صورتی که مسبب تکبر و عجب و دور شدن از راه خداوند نگردد.
و عبادت در غیر اینصورت گمراه کننده و دور کننده و خود شیطان است.
سه. شیطان به سراغ چه کسی می رود؟ مسلما به سراغ من که خودبخود از مرحله پرت و از راه دوووووور هستم نخواهد آمد چون ضرورتی ندارد من فی نفسه دور هستم و هیچگاه نزدیک هم نبوده ام بنابراین کار شیطان در مورد انسانی شروع می شود که حداقل اصول دین را درک کرده و فهمیده باشد یعنی به وحدانیت رسیده است و امامت را درک کرده و عدل را به جا می آورد و به نبوت اعتقاد دارد و معاد را منتظر است. در واقع در ابتدای سلوک خویش به سمت خداوند است و هرچه در این وادی به حقیقت نزدیک تر شود فعالیت شیطان شدیدتر می شود زیرا هدف غایی و نهایی او ایجاد مانع از « انسان کامل » شدن انسان است.
&
خُطُواتِ الشَّيطانِ ؛ گام های شیطان ( روش های دور کننده )
« يا أَيُّهَا النّاسُ كُلوا مِمّا فِي الأَرضِ حَلالًا طَيِّبًا وَلا تَتَّبِعوا خُطُواتِ الشَّيطانِ ۚ إِنَّهُ لَكُم عَدُوٌّ مُبينٌ » بقره ۱۶۸
به تمام مردم توصیه شده است که دنباله روی شیطان نباشند و از روش های او تبعیت نکنند. راه را دور نکنند.
&
هَمَزَٰتِ ٱلشَّيَٰطِينِ ؛ تحریک شدید شیاطین، اغوای سریع و کامل، به تعبیر امروزی نشان دادن سراب به تشنه و فریب و تحریک او به جای آب، بیراهه را راه نشان دادن،
« وَقُل رَّبِّ أَعُوذُ بِكَ مِنۡ هَمَزَٰتِ ٱلشَّيَٰطِينِ » مومنون ۹۷
&
چه کسی شیطان را شیطان کرد؟ و با بهتر بگوییم چه کسی شیطان را دور کرد؟ و یا چه کسی شیطان را گول زد؟ !
به نص صریح مبارکه ۱۶ اعراف ؛
قَالَ فَبِمَا أَغْوَيْتَنِي لَأَقْعُدَنَّ لَهُمْ صِرَاطَكَ الْمُسْتَقِيمَ
به این سبب که مرا گمراه ساختی بر سر راه مستقیم ایشان خواهم نشست ...
که از زبان شیطان گفته شده است که الله مرا گمراه ساخت و البته این فهم شیطان از موقعیت خویش است و الله همیشه نزدیک و نزدیک کننده است.
&
آیا شیطان بر انسان تسلط نامحدود و قوی دارد؟
« قَالَ فَبِعِزَّتِكَ لَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ » ص ۸۲
[شيطان] گفت پس به عزت تو سوگند كه همگى را از راه به در مى برم
« إِلَّا عِبَادَكَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِينَ » ص ۸۳
به جز عابدین خالص شده ات را
پس تسلط شیطان عمومیت ندارد و محدود است
و
« إِنَّ كَيدَ الشَّيطانِ كانَ ضَعيفًا » نسا ۷۶
« شیطان ضعیف است »
✍️ ؛ #علیرضا_قربان_خان
#واژه_شناسی
#قرآن
https://eitaa.com/eshare
۷
#چله_واژه
#واژه۷
#کواعب
زیر واژه ها
#کعبه
#مکعب
#کعب
#کاعب
بسم الله الرحمان الرحیم
به اسم الله همیشه و بسیار نزدیک
وَ كَواعِبَ أَتْراباً «33»
إِنَّ لِلْمُتَّقِينَ مَفازاً «31»
حَدائِقَ وَ أَعْناباً «32»
وَ كَواعِبَ أَتْراباً «33»
وَ كَأْساً دِهاقاً «34»
لا يَسْمَعُونَ فِيها لَغْواً وَ لا كِذَّاباً «35»
جَزاءً مِنْ رَبِّكَ عَطاءً حِساباً «36»
نبا عظیم را خواندم با آن شروع طوفانی و سوال برانگیزش ؛
عَمَّ يَتَسَاءَلُونَ ﴿۱﴾
عَنِ النَّبَإِ الْعَظِيمِ ﴿۲﴾
از چه از یکدیگر می پرسند؟
از آن خبر بزرگ ...
و ادامه ی کوبنده اش و یادآوری های یادآورنده اش همه و همه در اوج صلابت جمله و کلمه و معنا و رسیدم به ؛
إِنَّ جَهَنَّمَ كَانَتْ مِرْصَادًا ﴿۲۱﴾
از جهنمی که به قطع و یقین تنگه ی مرصاد همه ی انسان هاست گذشتم ! ( البته در تلاوت قرآن فقط ! ) آری از جهنم با تمام توصیفات متحیرانه اش گذشتم تابه مفازی از مرصاد جهنم رسیدم که ؛
إِنَّ لِلْمُتَّقِينَ مَفازاً «31»
صددرصد برای متقین راه فراری از مرصاد جهنم است
حَدائِقَ وَ أَعْناباً «32»
باغ هایی و تاکستان هایی
وَ كَواعِبَ أَتْراباً «33»
تا رسیدم به آیه ی مبارکه ی ۳۳ و ترجمه ی آن ؛
و دخترانی نورسیده و هم سن ( حسین انصاریان )
و دخترانی همسال با سینه هایی برجسته ( فولادوند )
و دختران زیبای دلربا که همه در خوبی و جوانی مانند یکدیگرند. ( قمشه ای )
و حورياني بسيار جوان و هم سن و سال ( مکارم شیرازی )
و [حوريان] نارپستان همسال ( خرمشاهی )
و .........
با خودم گفتم ؛ ۳۲ آیه از این سوره همه و همه در وصف در کمال و با صلابت و گفتم اصلا به فرض که تمام این ترجمه ها درست باشد اما شاید ( هم به معنای ممکن است و هم به معنای شایسته است ) کواعب اترابا معنای دیگری نیز داشته باشد. تا دلگرم ترم ! کند.
دیدم در معانی کعب نوشته اند؛
غوزک پا، بند استخوان، استخوان برجسته ی روی پا، هرچیز مرتفع و بلند، بزرگی و ارجمندی
و دیدم که کعبه چون برجسته است کعبه نامیده شده است.
و دیدم که مربع فقط دو بعد دارد یعنی طول و عرض و وقتی ارتفاع پیدا می کند و برجسته می شود آن را مکعب می نامند.
دیدم که وجه اشتراک تمام این مشتقات برجستگی است.
باز خواندم که اعراب به دختر تازه به سن بلوغ رسیده به دلیل برجستگی نمایان شده اس کاعب می گوید که جمع آن می شود کواعب یعنی دختران نورس که برجستگی دارند ولی این معنای اصلی کواعب نیست بلکه این مشکل اساسی ما در ترجمه است یعنی اینکه کواعب به این معنی عمومیت ندارد مثلا هر هرم در مصر کاعب است و اهرام ثلاثه ی مصر که جمع است کواعب است و اصولا هر برجستگی کاعب نامیده می شود اما ما در ترجمه به جای ترجمه ی دقیق از نمونه ی مشهور و بارز آن استفاده می کنیم که در اینجا همان است که در ترجمه ها گفته شده است.
اما می شود گفت « کواعب اترابا » یعنی برجستگان خاکی، انسان های برجسته در ذهن ما که دوست داریم در باغ های بهشت با آن ها همنشین باشیم و کاسه هایی از شراب طهور را به هم بزنیم در جاییکه هیچ سخن لغو و کذبی نمی شنویم و این پاداشی است از سوی پروردگار و عطایی درست و حسابی است.
سیاق آیات و آیه ی بعد از ۳۳ نیز همین را می گوید؛ صحبت از نشنیدن هیچگونه سخن لغو و کذب است
پس کواعب اترابا را اینگونه دانستم که ؛
انسان های برجسته ی خاکی
یعنی اشخاصی که در ذهن ما برجسته بوده اند و دوست داریم در بهشت موعود ایشان را ببینیم و با ایشان بنشینیم و هم صحبت باشیم 🙏
پروردگارا پس از آنکه به لطف و رحمتت ما را که زیاده بر خویشتن ستم روا داشته ایم مشمول مبارکه ی « لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّه ... » قرار دادی و جمیع گناهان ما را بخشیدی، ما را با برجستگان ذهن مان، امامان زمان مان؛ از حضرت مصطفای آدم تا حضرت مصطفای خاتم و از حضرت مصطفای خاتم تا « اولی الامر منکم » محشور و همنشین بگردان
پروردگارا جبرائیل ما را بر ما نازل کن تا ما را نیز به خواندن دعوت کند و قرآنت را آنچنان که بر حضرت محمد مصطفی ( الهی وصل کن ما را بر محمد و آل او ) نازل کرد بر ما نیز نازل کند تا آنگونه ای که او فهمید بفهمیم و آنچه را او عمل کرد عمل کنیم.
پروردگارا ما را ببخش و _ زود _ ببر
نقد بخشش را در این زندگی کوتاه دنیا نصیب ما کن زیرا که نسیه ی بخشش در آن زندگی دیگر که آخرت نام دارد و لازمان و لامکان است و زمانش با این زمان هایی که ما یاد داریم متفاوت است ممکن است به قدری طولانی باشد که در نظر تا ابد طول بکشد.
این نقد بگیر و دست از آن نسیه بدار
کآواز دهل شنیدن از دور خوش است...
« الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ ۚ أُولَٰئِكَ الَّذِينَ هَدَاهُمُ اللَّهُ ۖ وَأُولَٰئِكَ هُمْ أُولُو الْأَلْبَابِ » زمر ۱۸
میان ماه من تا ماه گردون
تفاوت از زمین تا آسمان است...
✍️ ؛ #علیرضا_قربان_خان
#واژه_شناسی
#قرآن
https://eitaa.com/eshare
۸
#چله_واژه
#واژه۸
#الله
زیر واژه ها
کل کلمات و جملات و معانی و هستی !
بسم الله الرحمان الرحیم
به اسم الله همیشه و بسیار نزدیک
#شهید_مطهری؛
« در فارسی لغتی مترادف کلمه الله نداریم و هیچ کدام رساننده ی تمام معنای الله نیستند زیرا واژه ی خدا مخفف خودآی است. خداوند نیز ترجمه ی رسایی از الله نمی باشد چون خداوند به معنای صاحب است و اگرچه الله خداوند هم هست ولی مرادف با خداوند نیست. خداوند یک شان از شئون الله است. »
#ابن_عربی ؛
« الله حیرت جاری در همه چیز یا هر کسی که بخواهد درباره ی الله چیزی بگوید و او را در تعریف بگنجاند، جاهل است و کلامش کامل و درست نیست. »
در واقع ما حتی نمی توانیم درباره ی خود کامل و جامع صحبت کنیم چه از نظر جسمی و چه از نظر روحی دیگر چه برسد به الله
درباره ی خودم چه بگویم که کیستم
دیدم که بهتر است بگویم که نیستم
هستی به جز حقیقت الله دیده اید؟
من در مقابلش به چه جرات بایستم؟؟؟
✍️؛ علیرضا_قربان_خان
#واژه_شناسی
#قرآن
https://eitaa.com/eshare
۹
#چله_واژه
#واژه۹
#استرجاع
بسم الله الرحمان الرحیم
به اسم الله همیشه و بسیار نزدیک
استرجاع ؛ از ریشه ( ر ج ع )
آنچه داده بود پس گرفت
استرجاع یعنی گفتن ؛ « إِنَّا لِلهِ وَ إِنَّا إِلَیهِ رَاجِعُونَ »
که مطابق مبارکه ی ۱۵۶ بقره در هنگام مصیبت شایسته است ادا گردد. خواه این مصیبت مرگ باشد خواه کمتر از آن.
« الذین إِذَا أَصَابَتْهُم مُّصِیبَةٌ قَالُوا إِنَّا لِلهِ وَ إِنَّا إِلَیهِ رَاجِعُونَ » ﴿بقره ۱۵۶﴾
[همان] کسانی که چون مصیبتی به آنان برسد، میگویند: «ما از آنِ الله هستیم، و به سوی او باز میگردیم.»[۲]
بخش اول؛ انا لله ؛ اشاره به قبول مالکیت الله و ابتدای اصول دین دارد و در مقام توحید است.
بخش دوم ؛ و انا الیه راجعون ؛ اشاره به برگشت و انتهای اصول دین دارد و در مقام معاد است. (معاد از عود به معنی بازگشتن)
یعنی با گفتن استرجاع محیط دایره « الله به الله » از ابتدا که الله باشد تا انتها که الله است ( رجعت و معاد ) طی می شود.
بخش اول ؛ انا لله ؛ ما از آن الله هستیم صحیح است و ما از الله هستیم غلط. در ترجمه ها و در افواه مردم دیده شده که می گویند ؛ « همه از خداییم » از خدا به معنی جزیی از خداست که ایراد دارد.
اما « ما از آنِ الله هستیم یعنی ؛ « ما برای الله هستیم » که اشاره به مالکیت « او » دارد.
بخش دوم ؛ و انا الیه راجعون ؛ الیه ؛ به سوی او
اشاره واضح دارد به اینکه به سوی الله برمی گردیم و نگفنه است ؛ « فیه » در واقع هیچگاه فنای فی الله در معنای لغوی آن اتفاق نمی افتد و درک حقیقت ذات الله کلا و اصولا غیر ممکن است. سالک در سلوک خویش می تواند در صفات الله فانی شود و نه در ذات الله. معنای استرجاع نیز به معنی « آنچه داده بود پس گرفت » اشاره به همین دارد زیرا که صفات را داده بود و نه ذات را پس صفات را پس گرفت و نه ذات. مقام فنا ( فنای فی الله ) همین است.
#امام_خمینی مقام فنا را فنای سالک از قدرت و نیز فنای سالک از صفات و سپس فنای سالک از هویت می داند که با توجه به بخش اول یعنی ؛ « انا لله » مطابقت دارد.
از همینجا می توان نتیجه گرفت که « عرفان قدرت » به هر طریق و با هر نیت باطل است و چنانچه سالک در سلوک خویش و در طی مراحل الله به الله به قدرتی دست یافت حق استفاده از آن را ندارد مگر با اذن الله.
&
ما ز بالاییم و بالا می رویم
ما ز دریاییم و دریا می رویم
ما از آن جا و از این جا نیستیم
ما ز بیجاییم و بیجا می رویم...
کشتی نوحیم در طوفان روح
لاجرم بیدست و بیپا می رویم...
خواندهای انا الیه راجعون
تا بدانی که کجاها می رویم...
همت عالی است در سرهای ما
از علی تا رب اعلا می رویم...
ای کُهِ هستی ما ره را مبند
ما به کوه قاف و عنقا می رویم
#مولانا
&
اشهد ان لا اله غیر تو
که گرفتار آمدم در سیر تو
چیست معنای شهادت جز وصال
« یک » نفر را برگزیدن در مثال
آدم پیدا و پنهان توام
از کسی نه، بلکه از آن توام
که بریدم خویش را بی واهمه
از همه، از از همه، از از همه
کو همه؟ کو واهمه؟ هیچ است، هیچ
ساقی و هوشیار و میر و مست؛ هیچ
نه منی و نه تویی در کار نیست
غیر ما ما گفتن ما چاره چیست
اینکه می گویی منم؛ یعنی وجود
بی وجودی، بی وجودی، بی وجود
بی گمان وقتی که می گویی؛ تویی
می کنی اذعان به آئین دویی
گفت پیر ما، به ما؛ ما بهتر است
وقت استرجاع، انا بهتر است
گفت در قرآن، خدا با مومنون
آیه ی انا الیه راجعون
ما نه از الله، بلکه ما برا_
_ی خداونیم. از باشد خطا
از بگویی جز جز اش کرده ای
عمدا و سهوا غل و غش کرده ای
زانکه اجزایی ندارد ذات کل
جز باشد ناقص اثبات کل
نه مرکب، نه مجزا، نه عدد
پس بگو یا قل هوالله احد
دل به سوی کشف معنی عازم است
لاجرم تجدید مطلع لازم است؛
اشهد ان لا اله غیر ما
لیس للانسان الی ما سعی...
✍️ ؛ #علیرضا_قربان_خان
#واژه_شناسی
#قرآن
https://eitaa.com/eshare
۱۰
#چله_واژه
#واژه۱۰
#تسبیح
بسم الله الرحمان الرحیم
به اسم الله همیشه و بسیار نزدیک
#تسبیح ؛ از ریشه ( س ب ح )
روان شدن، شناکردن، به جنب و جوش درآمدن
#سابح ؛ شناور، شناگر ؛ شناگر به این سبب که در آب شناور است
#سَابِح_مِن_الْخَيْل ؛ اسب تیزرو ؛ بدین جهت که در رفتار شناور است و شنا می کند.
#مَسْبَح ؛ استخر، محل شنا، مکان شناوری، اسم مکان از سبح
#السباح ؛ شناگر، شناکننده، شناور
تسبیح ؛ در اصطلاح به معنای #سبحان_الله گفتن همانگونه که تکبیر یعنی #الله_اکبر گفتن و #تحمید یعنی #الحمدلله گفتن
تسبیح ؛ شاید از آن جهت که دانه ها در آن شناور هستند و حرکت می کنند و دور می زنند و نیز به رشته کشیده شده اند.
#سبح_الله ؛ الله را ستایش کنید ؛ برای الله شناور باشید، جنب و جوش داشتن برای الله، دور الله چرخیدن، سبک شدن و فراغت از تعلقات
#سبحان_الله ؛ پاک و منزه است الله، در مقام تعحب نیز گفته می شود،
خلاصه
تسبیح ؛ تسبیح در زبان نیست و شامل تمام مخلوقات اعم از جاندار و بی جان می گردد. تسبیح ( سبحان الله ) حرکت و جنب و جوش ذاتی و جوهری همه ی موجودات به سوی تکامل و حول محور الله است.
از کوچکترین اجزا هستی ( ذرات زیر اتمی ) یعنی الکترون ها، پروتون ها و نوترون ها که حول اتم می چرخند و اتمها که حول مرکز مولکول در گردشند تا سیارات که حول مرکز منظومه ها در گردشند و کهکشانها که حور محور خود در گردشند کل هستی در حرکت و جنب و جوش و گردشند و تسبیح جهت الهی تمام هستی است.
« وَكُلٌّ فِي فَلَكٍ يسْبَحُونَ » و همه در مدار خاص خود شناورند.
« وَ كُلٌّ فِي فَلَكٍ » تز هر دو سمت خوانده می شود؛ شناور است!!!
رشته ی تسبیح اگر بُگْسَست معذورم بدار
دستم اندر دامنِ ساقیِ سیمین ساق بود
و یا
دستم اند ساعد ساقی سیمین ساق بود
چون نیست خواجه #حافظ معذور دار ما را
✍️ ؛ #علیرضا_قربان_خان
#واژه_شناسی
#قرآن
https://eitaa.com/eshare
چون سماورهای روس دکه ی سمسارها
مثل چینی های گلسرخی بر دیوارها
یا شبیه کنده کاری های توی غارها
خسته ایم از این همه - از این همه - تکرارها
زندگی را یاد می گیریم، آنهم بارها
گوسفندانیم در دکان قصابی که نیست
ماهیان منتظر بر نوک قلابی که نیست
یا پلنگانی اسیر نور مهتابی که نیست
تشنه ایم از این همه - از این همه - آبی که نیست
زندگی را خواب می بینیم در خوابی که نیست...
ما اسیران خمارآلود ذهن بی حدیم
گرم پیکاپیک با ساقی مست سرمدیم
در خیال خویش جزیی از خطوط ممتدیم
در تضاد از این همه - از این همه - حال بدیم
زندگی خط است و ما پاره خط بی مقصدیم
ماه آنجا نیست می گوییم آنجا ماه هست
چاه آنجا نیست می گوییم آنجا چاه هست
راه آنجا نیست می گوییم آنجا راه هست
تا زیان از این همه - از این همه - دلخواه هست
زندگی خسران خسران است و آه و آه هست
گوش کن این نکته را این راه ترکستان ماست
این خرابه در نظرآباد ما بستان ماست
این که در چشمان ما داروست درد جان ماست
مفتخر از این همه - از این همه - جولان ماست
زندگی زیباست اما سنگ گورستان ماست
کاش می شد می کشیدیمش به زیر یوق خویش
می رسانیدیم بانگ خویش بر عیوق خویش
دست برمی داشتیم از این همه مخلوق خویش
بی خیال از این همه - از این همه - صندوق خویش
زندگی را صرف می کردیم با معشوق خویش
#علیرضا_قربان_خان
https://eitaa.com/eshare
دوستان !
فرهادِ عاشق، کار چندانی نکرد
عشق باعث می شود، کوهی؛ پرِ کاهی شود
#علیرضا_قربان_خان
https://eitaa.com/eshare
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
از لغلغه ی زبان گذشتند
از گفتن این و آن گذشتند
کردند عمل به آنچه گفتند
از سود وَ یا زیان گذشتند
رفتند و سر قرار ماندند
از ثانیه و زمان گذشتند
رفتند و کنار حق نشستند
از حوصله مکان گذشتند
چون نعمت قرب حق شنیدند
از نقمت این جهان گذشتند
روزی خور سفره ی خدایند
از حسرت آب و نان گذشتند
بستند کمر به عشق الله
از بندگی بتان گذشتند
شستند دو دست خویش یکجا
از زندگی و ز جان گذشتند
آنان که الست یادشان بود
از سختی امتحان گذشتند
آن شیر دلان جنگ و پیکار
از آتش بی امان گذشتند
آری شهدا به وقت معراج
از بال فرشتگان گذشتند
غاقل چه نشسته ای که آنان
رفتند و از آسمان گذشتند
#علیرضا_قربان_خان
#قاسم_سلیمانی
#شهید
https://eitaa.com/eshare