بخواب دخترم
بخواب فاطمه!
به زیر سقف خانه در سکوت شب
و زیر سایه ی پدر
کنار مادرت به راحتی بخواب
نه نترس
که تکان نمی خورد
به هیچ وجه در دل تو آب
ولی بدان که بچه های غزه
زیر سقفی از بلا
و دود و آتش و
موج بمب های پر صدا
به زیر خاک تا ابد
غریب آرمیده اند و تو
به راحتی درون رخت خواب خود می آرمی
و نیستَت غمی
بخواب دخترم بخواب
ولی زِ یاد خود نبر
در این زمانه ی بلا چه شد
برای بچه های خویش
زینبی بگو که غزه-کربلا چه شد
۲۵/مهر/۱۴۰۲
@esharenakhana
مافتنه گر شدیم و جهان فتنه گرگریز
هر کار می کنیم جماعت! مگر گریز
در کار خیر حاجت هیچ استخاره نیست
شر خیر ماست، ما که نبودیم شرگریز
گاهی به جنگ دوست و گاهی به صلح غیر
از هر اصول و مصلحتی سخت در گریز
اهل جنایتیم و مکافات میکشیم
پس ما قمار باز و جهانی خطر گریز
آمد خبر ز مرگ، دویدیم سمت مرگ
پا پس نمیکشیم،،،،،خدا! مرگ بر گریز
#مربع
دنبال دردسر، سرمان درد میکند
دنبال ما نباش توای دردسر گریز!
سعیدصاعدی
20/آذر/۹۸
@esharenakhana
محقَقَش نموده غزه...
و مرغ عشق ما گشوده است بال را
شکسته هر حصارِ در گمان، محال را
محاسبات گفته عاجزست و در شکست
چه معجزش شکست سحر قیل و قال را
به غیر انقلاب و جنگ هشت ساله مان
ندیده هیچ کس شبیه این مثال را
چه بچه شیر مثل شیر پیر گشته است
درون خویش دیده جنگ هشت سال را
[شکست خورده غول آهنین به دست سنگ]
محقَقَش نموده غزه این خیال را
محقَقَش نموده آری این خیال را
که کشته مار هفت خط و خال را
آبان/۱۴۰۲
@esharenakhana
هزار جور میشود که قصه را نگاه کرد
سپیدِ صبح دید یا که نه
روایت از شب سیاه کرد
روایتی ز وحشت و خرابی و هزار کشته می شود نوشت و گفت و داد زد
و آه و ناله کرد:
که وای وضعیت خراب هست و بد
و نا امید شد وَ گفت:
تمام شد دگر
تمام
شکست خورده ایم و آه
رسید قصه مان به سر
و میشود نگاه کرد جور دیگری
به شرط آنکه شست چشم را و دید
که نه،
خدا قرار داده است
مقدرات را
طور دیگری
بیا نگاه کن ببین
ببین هزار باره قصه های دردمند فتح را
ببین چه غزه شاعرانه گشته است
تو گو حوالت زمانه گشته است
و عرش سمت قدس
گمان کنم روانه گشته است
و سنگ ها برای دشمن خدا
به حکم ما رمیت اذ رمیت
درون مشت پیر یا جوان، وَ یا که کودکی
شدست هر کدام موشکی
ببین چه سنگ های غزه شاعرانه اند
چه بت شکن شدند و چه پیمبرانه اند
ببین چطور قدس باز قبله گشته است
چه حج دیگری رقم زده خدا
که حاجیان غزه رجم میکنند غاصبینِ قدس را
بیا ببین خلیل را
که بچه هاش را در این مسیر میکند فدا
خلیل غزه گرچه در میان خون و آتش ست
ولی تمام قد در این بهشت لاله ها خوش ست
ببین که مادران برای کودکان
به جنگ با سراب صهیونیسم رفته اند
و هاجرانه محض جست و جوی آب سعی می کنند
چقدر با صفاست مروه و صفایشان
و این مسیر فاطمی و زینبی ست
عجب شبی ست
عجیب قدری است قدر درک ناشده
ز آسمان هزار درب وا شده
نزول کرده اند پشت هم ملایکه،
و روح
ببین که ایستاده اند مادرانِ استوار همچو کوه
چه با شکوه
و رو به سوی قدس
قیام می کنند
به ملایکه سلام می کنند
خبر دهید بزمی است
میان کربلای غزه بزم عاشقانه است
چقدر قصه هاش فاتحانه است
ولی کجاند راویان فتح او؟!
کجاست مرتضای قصه هاش؟!
گمان کنم جواب آن، من و توایم و هر کدام یک روایتیم
بیا روایت خودت ز غزه باش
و بذر عشق را میان مردمان به قدر خود بپاش
آبان/۱۴۰۲
@esharenakhana
هدایت شده از قرار اندیشه
هان !!چه میگویی؟؟
پایت در کدام سرزمین و سرت در کدام آسمان بلند است که اینگونه محکم ایستادهای
و همه چیز را در فتح میبینی؟؟
تو کجا را نظاره گری که پیروزی نزدیک است؟
روی هر کلمهات هزار هزار کتاب بنویسند هم جا دارد؛؛
تو چه دیدهای که در عنفوان کودکی اینگونه سخن میگویی!
اینگونه حق میبینی؟
حقی که ما بعد از دهه هایی که از عمرمان هم گذشته، هنوز شاید لمسش نکردهایم....
تو ای کودک فلسطینی!!
سراسر شور و شوق حیات
هستی و من با نگاه به تو از این
زندگی پوسیده ی روزمره ی خودم بیرون می آیم و در هوای تو نفس تازه میکنم.
در حیاتی که تو هستی!
من قرآن را به زعم تو فهم میکنم
و تویی که آيه را بر قلبم نازل میکنی..
تو کجایی که من یک عمر در به در لحظهاي از این حال تو بودهام... تو کجایی که من تو را میبینم و با تو خدا برایم ظهور میکند...
چه میگویید! چه می شنوید!
در این آوارها چه میبينيد!
و خدایی که به زبان شما جاریست...و قرآني که دوباره نازل شد بر قلب تک تک شما
و کربلایی که دوباره نه، بلکه صدباره اتفاق افتاد... و راهی که از کربلا شروع شود، پایانی ندارد..
با من سخن بگو
..باز هم سخن بگو
که آنچه را تو میبینی،
من فقط احساس میکنم...
تو بگو که من هم با بالهای تو کمی پرواز کنم... و کمی از این باتلاق مرده ی خودم فاصله بگیرم...
تو از اوج برایم بگو... بالهایت را باز کن...
پرواز را نشانم بده...
#غزه
✍#یا_فاطمه
@gharare_andishe
ببار حضرت باران که وقت باران است
هزار اصغر مظلوم روی دستان است
و وقت قالو بلا آمده ست و کرببلا
دوباره عهد ببندیم، وقت پیمان است
ببار حضرت باران به غزه ی عطشان
ببوس و سرمه ی چشمت بکن تو خاک آن
رسان سریع خودت را به پهنه ی دریاش
شریک جمعیتش باش موقع طوفان
یزیدیان همه در دست خویش تیغ بلا
عدو شده سبب خیر و گشته کرببلا
حسینیان همه در غزه جمع یارانند
و کشته خواست ببیند خدا حسینش را
حکیم طوس! دوباره بکن رجز خوانی
سرایشی ز سیاووش های قربانی
حکیم طوس! دوباره ز پهلوانی گو
که غزه پر شده از رستمان دستانی
###
نزول می کند آیات بر زمین قدس
محمد است به معراج در زمین قدس
و آیه های خداوندیش بر آنجا ریخت
که داده است هزاران ثمر زمین قدس
#غزه
۱۰/آبان/۱۴۰۲
@esharenakhana
اشاره های ناخوانا
هزار جور میشود که قصه را نگاه کرد سپیدِ صبح دید یا که نه روایت از شب سیاه کرد روایتی ز وحشت و خرابی
...خبر دهید بزمی است
میان کربلای غزه بزم عاشقانه است
چقدر قصه هاش فاتحانه است
ولی کجاند راویان فتح او؟!
کجاست مرتضای قصه هاش؟!
گمان کنم جواب آن، من و توایم و هر کدام یک روایتیم
بیا روایت خودت ز غزه باش
و بذر عشق را میان مردمان به قدر خود بپاش
آبان/۱۴۰۲
@esharenakhana
افتاده است روی زمین پیکر شهید
جا مانده است جای دگر هم سر شهید
با بوسه های بر رگ حنجر بریده ای
تکرار کربلا شده از مادر شهید
در بزم عشق اسلحه ی جنگ ، گریه است
خون گریه کرد گوشه ی چشم تر شهید
پروانه روی شمع به آتش کشیده شد
آتش زدست عشق ، به بال و پر شهید
"معشوق" ، آخرین سخن عاشق است و بس
پس یا حسین شد سخن آخر شهید
۷/مهر/۹۷
@esharenakhana
وانگه امام، آمد و اذن جهاد داد
اذن جهاد از قِبَل اجتهاد داد
ما گنگ خواب دیده ی اَسرار او شدیم
ای دل بگو امام به ماها چه یاد داد؟
ساقیِ ما به قدر قلیلی شراب ریخت
سر مست باده ایم و گمانم زیاد داد
هر کس سوار کشتی این انقلاب نیست-
«طوفان رسید و برگ و برش را به باد داد»
آبان/۱۴۰۲
@esharenakhana
گمان کنم هنر هنوز کارزار جنگ هاست
و ماندگار تر ز هرچه موشک و فشنگ هاست
هنر اگر که عهد خویش را به یاد آورد
جهان تازه آورد، جهان کهنه را بَرَد
هنر اگر چنانچه قالوی دلش بلیٰ شود
درون جان مردمان هزار کربلا شود
هزار کربلای زینبی و شاعرانه ای
که جز «جمیل» نیست در نگاه او نشانهای
چه زینبی؟! که شعر پیش او به زانو آمد است
و فتح استوار اوست از یزید بسته دست
روایت شهیدِ سید قلم به یاد هست ؟
که فتح شاعرانه اش به قلبها چه می نشست
روایتی ز فتح های شاعرانه ی جهاد
و شاعرا ! هنر هر آنچه غیر از این، هنر مباد
۲۵/آبان/۱۴۰۲
@esharenakhana
قیصر امین پور:
هوای ناحیه ی ما همیشه بارانی است
___________________________________________
هوای ناحیه ی غزه باز بارانی ست
در آن حوالی و جغرافیا چه طوفانیست!
به دست هر مَلَکی چند قطره ی باران
و قدس منزل این آیه های قرآنی ست
چقدر سروِ بلند و چقدر لاله ی سرخ
که گفته غزه خراب و که گفته ویرانی ست؟
چه سفره ای شده پهن و چه عید قربانی
تمام جمعیت شهر گرمِ مهمانی ست
بهشتِ دوست مساویِ امتحان و بلاست
و غزه_کربُبَلا_ آن بهشت، آیا نیست؟
۲۹/آبان/۱۴۰۲
@esharenakhana