eitaa logo
🕊️عشـــ❤ـــق‌آسمانے🕊️
16.6هزار دنبال‌کننده
6.2هزار عکس
1.6هزار ویدیو
38 فایل
#اللهم‌بارک‌لمولانا‌صاحب‌الزمان💚 🔴در آخرالزمان همه هلاک میشوند مگر کسانی که برای تعجیل فرج دعاکنن🌷 #رفیق👈 هر کاری میکنی به نیابت از حضرت نذر سلامتی و فرج مولا کن❗ این‌کانال وقف امام زمان علیه السلامه و مطالب غیرمرتبط، تبلیغ‌ و‌تبادل گذاشته نمیشه❌
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🕊️عشـــ❤ـــق‌آسمانے🕊️
؛┄┅━✺🌹𖣐﴾﷽﴿𖣐🌹✺━┅┄ 📖 #همخوانی‌نهج‌البلاغه‌به‌نیت‌ظهوروسلامتی‌مولا 📜#ترجمه‌خطبه24 از خطبه های امام که
؛┄┅━✺🌹𖣐﴾﷽﴿𖣐🌹✺━┅┄ 📖 📜 1⃣علل شکست ملتها ( علل شکست کوفیان و پیروزی شامیان) 🔵 اکنون جز شهر کوفه در دست من باقی نمانده است که آن را بگشایم یا ببندم ای کوفه اگر فقط تو برای من باشی آن هم برابر این همه مصیبت‌ها و طوفان‌ها چهرات زشت باد! به من خبر رسیده که بُسر بن ارطاة بر یمن تسلط یافته، سوگند به خدا می دانستم که مردم شام به زودی بر شما غلبه خواهد کرد. زیرا ان ها در یاری کردن باطل خود، وحدت دارند، و شما در دفاع از حق متفرقید! 🔴شما امام خود را در حق نافرمانی کرده و آنها امام خود را در باطل فرمانبردارند! انها نسبت به رهبر خود امانتدار و شما خیانتکارید؛ آنها در شهرهای خود به اصلاح آبادانی مشغولند و شما به فساد و خرابی؛(انقدر فرومایه اید) اگر من کاسه چوبی آب را به یکی از شماها امانت دهم میترسم که بند آن را بدوزید. 🌷اَلّلهُمـّ؏َجِّل‌لِوَلیِّڪَ‌الفَرَج‌َ‌واَقِمنابِخِدمَـتِه🌷 🌼🌿به نیت فرج مولا نشر دهید 🆔 @eshgheasemani 🌿🌿🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلام روزتون مهدوی 🌹14 صلوات🌹 برای سلامتی وظهور اقا بفرسین تا ان شاالله قسمت جدید رو بذارم😊
•🌸°∞°❀🌸❀°∞°🌸•°∞°❀🌸°∞°❀🌸❀ •🌸°∞° •🌸° ✨﷽✨ ♥️ ✍ دوست عزیز کپی و ارسال رمان به کانالها و گروها و پیویتون حرااامه❌ چشماش پراشک شد،تاخواست حرفی بزنه حمید بیرون اومد با دیدن من و سعید به طرفمون اومد -به به آقاسعید ازاین طرفا، نایاب شدی پسر کجایی تو؟ ازاومدنش خوشحال شدم واز فرصت پیش اومده استفاده کردم و سریع به طرف ماشین رفتم و نشستم اینبار دلم آروم بود که جوابشو دادم باید پی به اشتباهش ببره. ازداخل ماشین به صحبتای حمید و سعید نگاه میکردم که مامان وباباهم رسیدن بابا باخوشرویی با سعید احوالپرسی کرد مامان یکم سرد برخورد کرد و به طرف ماشین اومد بغض کرده بودم نتونستم خودمو کنترل کنم اشک روی صورتم ریخت و گرمی اشک رو احساس کردم. نمیخوام بقیه بفهمن گریه کردم، سریع اشکامو پاک کردم. نباید خودمو ضعیف نشون بدم و شروع کردم به خوندن آیه ی آرام بخش قرآن... "الا بذکر الله تطمئن القلوب چشامو بستم و سرمو به شیشه ماشین تکیه دادم. با تکون های ماشین متوجه شدم بقیه هم سوار شدن و به طرف خونه حرکت کردیم در طول مسیر فقط ذکر گفتم و سعی کردم ذهنمو از همه چی خالی کنم. به خونه رسیدیم، بایه شب بخیر کوتاه به اتاقم رفتم. لباسامو عوض کردم و روی تخت دراز کشیدم .باید هرطور شده این خاطرات رو از دلم بیرون کنم و یه برنامه جدید از فردا بریزم ازبس فکرم خرابه نمیتونم بخوابم.یاد اون شبی افتادم که قرار بود بیان خواستگاری چه ذوقی داشتم همه چیز آماده بود مامان گفت: -زهرا جان مادر آماده شدی؟خاله زنگ زد تو راهن. -بله مامان ،الان کارام تموم میشه میام. جلوی آینه به خودم نگاهی کردم یه بلوز سفید با یه دامن بلند گلبهی رنگ و یه روسری قواره بزرگ زمینه سفید با گلهای ریز گلبهی رنگ. چادرمو سر کردم به خودم تواینه لبخندی زدم . -به به چه عروس خانومی ،ماشاالله هزار ماشاالله صدای خانم جون بود که به چارچوب در تکیه داده بود به طرفش برگشتم و سرمو پایین انداختم اومد جلو بغلم کرد و از پیشونیم بوسید -خوشبخت بشی عزیزم -ممنون خانم جون، نمیدونم چرا اینقدر استرس دارم -همه دخترا روز خواستگاری استرس دارن چندتا ڋکر بگو تا آروم شی حالا هم بیا بریم که الان شازده داماد میرسه خندیدم وبه همراه خانم جون پیش مامان رفتیم. ♥️پارت‌اول‌رمان‌ ‌💕👇 https://eitaa.com/eshgheasemani/74667 .... 🚫 •••┈✾~🍃♥️🍃~✾┈••• ┄•●❥ @eshgheasemani •🌸° •🌸°∞ •🌸°∞°❀🌸❀°∞°🌸•°∞°❀🌸❀°∞°🌸•°∞
•🌸°∞°❀🌸❀°∞°🌸•°∞°❀🌸°∞°❀🌸❀ •🌸°∞° •🌸° ✨﷽✨ ♥️ ✍ دوست عزیز کپی و ارسال رمان به کانالها و گروها و پیویتون حرااامه❌ -الهی قربون دخترم بشم مثل فرشته ها شدی . -خدانکنه مامان آشپزخونه رفتم و استکانهارو داخل سینی گذاشتم یه گل رز خوشگل کنار سینی گذاشتم،داخل هرقندون یه غنچه رز قرمز گڋاشتم،میوه و شیرینی رو هم مامان چیده بود همه چی آمادست. صدای زنگ آیفون که اومد دوباره تپش قلبم بالا رفت احساس میکردم قلبم تو دهنم میزنه یه نفس عمیق کشیدم و دکمه آیفون رو زدم . از پشت پنجره آشپزخونه به مهمونا نگاه میکردم اول شوهرخاله وخاله اومدن داخل بعد زهره دخترخالم و همسرش،پشت سر اونا سعید با یه دسته گل زیبا وکنارش سهیل برادر کوچیکترش وارد شدن. چادرمو مرتب کردم، مامان وبابا وخانم جون هم به احترام مهمونا سر پا بودن. رفتم درو باز کردم و با خوشرویی سلام کردم خاله با دیدنم به طرفم اومد و روبوسی کرد .بعدش بقیه وارد شدن. سعید به محض ورودش لبخندی زد و گل رو به طرفم گرفت: -اینم خدمت شما زهراخانم باخنده گل رو ازش گرفتم و تشکری کردم. درو بستم و مامان هم به مهمونا تعارف کرد بشینن، دسته گل رو روی یکی از عسلیها گذاشتم توبهترین جاییکه دید کامل داشت تاخانواده ها باهم خوش و بش میکردن مامان گفت: -زهرا جان مادر چایی بریز بیار. -چشم مامان. به آشپزخونه رفتم و قوری رو از روی سماور برداشتم داخل استکانها چایی ریختم چادرمو مرتب کردم...سینی رو برداشتم به طرف مهمونا رفتم. اول به خانم جون که بزرگ خانواده بود چایی رو گرفتم. -دستت درد نکنه عروس خانم این چایی خوردن داره لبخندی زدم و بعد به حاج احمد وبعدبه خاله تعارف کردم خاله باخوشرویی گفت -الهی قربون عروس خوشگلم بشم بایه خدانکنه ای از کنار خاله رد شدم به بقیه مهمونا چایی رو گرفتم به سعید که رسیدم پیشونیش عرق کرده بود و سربه زیر توفکر بود اصلا حواسش به من که با سینی چایی مقابلش ایستاده بودم نبود، دستام شروع به لرزیدن کردکه خاله گفت: -سعید جان مادر حواست کجاست، عروست منتظره چایی برداری. باصدای خاله از فکر بیرون اومدو انگار از این حرف خاله شوکه شده باشه به زور لبخندی زد موقع برداشتن چایی به چشمام نگاهی کرد نمیتونستم بفهمم چی توذهنشه. نمیشد چیزی از چشماش خوند . -دستت دردنکنه -خواهش میکنم، نوش جان. سینی رو روی میز گذاشتم و روی نزدیکترین مبل کنار مامان نشستم که خاله پرسید -پس حمید کجاست ؟ مامان هم گفت: -زنگ زدم تو راهه یه کار واجب پیش اومده بود، گفت کارم تموم شه خودمو زود میرسونم. حاج احمد از خانم جون و بابا اجازه گرفت و شروع به صحبت کرد ♥️پارت‌اول‌رمان‌ ‌💕👇 https://eitaa.com/eshgheasemani/74667 .... 🚫 •••┈✾~🍃♥️🍃~✾┈••• ┄•●❥ @eshgheasemani •🌸° •🌸°∞ •🌸°∞°❀🌸❀°∞°🌸•°∞°❀🌸❀°∞°🌸•°∞
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
4_6050862819820179061.mp3
12.01M
▪️" صباحاً و مساءً " بشنویم مصیبتی را که او هر صبح و شام می‌بیند و خون می‌گرید! 🎵 روایت یازدهم: حرکت کاروان از کوفه به سمتِ شام... 🌷اَلّلهُمـّ؏َجِّل‌لِوَلیِّڪَ‌الفَرَج‌َ‌واَقِمنابِخِدمَـتِه🌷 🌼🌿به نیت فرج مولا نشر دهید 🆔 @eshgheasemani 🌿🌿🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‍ ‍ ‍ ┄┅══🦋🦋﷽🦋🦋 🦋اولین ســـــلام تقـــدیم به ســـــاحت قدســـــے قطب عالــم امکان حضـــرت صاحـــب الـــزمان(عج) 🌹🍃السَّلامُ علیڪَ یا بقیَّةَ اللهِ یا اباصالحَ المَهدي یا خلیفةَالرَّحمن و یا شریڪَ القران ایُّها الاِمامَ الاِنسُ و الجّانّ سیِّدے و مَولاے الاَمان الاَمان 🌸🍃 الْسَلاٰمُ عَلَيْكَ يَا أبا عَبْدِ اللهِ وعلَى الأرواحِ الّتي حَلّتْ بِفِنائِكَ ، عَلَيْكَ مِنِّي سَلامُ اللهِ أبَداً مَا بَقِيتُ وَبَقِيَ الليْلُ وَالنَّهارُ ، وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ العَهْدِ مِنِّي لِزِيَارَتِكُمْ ،السَّلام عَلَى الحُسَيْن ، وَعَلَى عَليِّ بْنِ الحُسَيْنِ ، وَعَلَى أوْلادِ الحُسَيْنِ ، وَعَلَى أصْحابِ الحُسَينِ. 🌼🍃اللهمَّ العن اولَ ظالم ظلمَ حقَّ محمد و ال محمد و اخِرَ تابِع له علی ذالکَ. اللهمَّ العنِ العصابةَ التی جاهدتِ الُحسین وَشایعتْ و بایِعتْ و تابِعتْ علی قِتله اللهمَّ العنهم جمیعاً 🌼🌿به نیت فرج مولا نشر دهید 🌷اَلّلهُمـّ؏َجِّل‌لِوَلیِّڪَ‌الفَرَج‌َ‌واَقِمنابِخِدمَـتِه🌷 🆔 @eshgheasemani 🌿🌿🌸
AUD-20220912-WA0007.mp3
7.11M
____________________________________ 🌼🍃 🍃 دعای زیبای ال یاسین🌼🍃 بنا بر روایات هر دوشنبه و پنجشنبه اعمال ما به محضر ولی زمان،صاحب الزمان🌤 علیه السلام عرضه می شود. (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) در یکی از نامه هایی که به یاران با وفا خود فرستاده‌اند می‌فرمایند: « هر گاه خواستید به وسیله ما، به سوی خداوند توجه کنید، و به ما روی آورید، پس همان گونه که خداوند فرموده است بگویید: سلام علی آل یاسین …» 🎙 🌼🌿به نیت فرج مولا نشر دهید 🌷اَلّلهُمـّ؏َجِّل‌لِوَلیِّڪَ‌الفَرَج‌َ‌واَقِمنابِخِدمَـتِه🌷 🆔 @eshgheasemani 🌿🌿🌸
🌹لطفا به نیابت از امام زمان علیه السلام بخونید🌹 🌼🍃بسم الله الرحمن الرحیم اَلسَّلامُ عَلى‏ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ‏ وَآلِهِ الصَّادِقِ الْأَمینِ، اَلسَّلامُ عَلى‏ مَوْلانا اَمیرِ الْمُؤْمِنینَ. اَلسَّلامُ‏ عَلَى الْأَئِمَّةِ الطَّاهِرینَ، الْحُجَجِ الْمَیامینِ، اَلسَّلامُ عَلى‏ والِدَةِ الْأِمامِ، وَالْمُودَعَةِ اَسْرارَ الْمَلِکِ الْعَلاَّمِ، وَالْحامِلَةِ لِأَشْرَفِ الْأَنامِ اَلسَّلامُ‏عَلَیْکِ اَیَّتُهَا الصِّدّیقَةُ الْمَرضِیَّةُ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا شَبیهَةَ اُمِّ مُوسى‏وَابْنَةَ حَوارِىِّ عیسى‏، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ اَیَّتُهَا التَّقِیَّةُ النَّقِیَّةُ اَلسَّلامُ‏ عَلَیْکِ اَیَّتُهَا الرَّضِیَّةُ الْمَرْضِیَّةُ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ اَیَّتُهَا اْلمَنْعُوتَةُ فِى‏ الْأِنْجیلِ، الْمَخْطُوبَةُ مِنْ رُوحِ اللَّهِ الْأَمینِ، وَمَنْ رَغِبَ فى‏ وُصْلَتِها مُحَمَّدٌ سَیِّدُ الْمُرْسَلینَ، وَالْمُسْتَوْدَعَةُ اَسْرارَ رَبِّ الْعالَمینَ. اَلسَّلامُ‏عَلَیْکِ وَعَلى‏ آبآئِکِ الْحَوارِیّینَ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ وَعَلى‏ بَعْلِکِ وَوَلَدِکِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ وَعَلى‏ رُوحِکِ وَبَدَنِکِ الطَّاهِرِ، اَشْهَدُ اَنَّکِ اَحْسَنْتِ‏الْکَِفالَةَ، وَاَدَّیْتِ الْأَمانَةَ، وَاجْتَهَدْتِ فى‏ مَرْضاتِ اللَّهِ، وَصَبَرْتِ فى‏ذاتِ اللَّهِ، وَحَفِظْتِ سِرَّ اللَّهِ، وَحَمَلْتِ وَلِىَّ اللَّهِ، وَبالَغْتِ فى‏ حِفْظِ حُجَّةِ‏ اللَّهِ، وَرَغِبْتِ فى‏ وُصْلَةِ اَبْنآءِ رَسُولِ اللَّهِ، عارِفَةً بِحَقِّهِمْ، مُؤْمِنَةً بِصِدْقِهِمْ، مُعْتَرِفَةً بِمَنْزِلَتِهِمْ، مُسْتَبْصِرَةً بِاَمْرِهِمْ مُشْفِقَةً عَلَیْهِمْ، مُؤْثِرَةً‏ هَواهُمْ، وَاَشْهَدُ اَنَّکِ مَضَیْتِ عَلى‏ بَصیرَةٍ مِنْ اَمْرِکِ، مُقْتَدِیَةًبِالصَّالِحینَ، راضِیَةً مَرْضِیَّةً، تَقِیَّةً نَقِیَّةً زَکِیَّةً، فَرَضِىَ اللَّهُ عَنْکِ‏وَاَرْضاکِ، وَجَعَلَ اْلجَنَّةَ مَنْزِلَکِ وَمَاْویکِ، فَلَقَدْ اَوْلاکِ مِنَ الْخَیْراتِ ما اَوْلاکِ، وَاَعْطاکِ مِنَ الشَّرَفِ ما بِهِ اَغْناکِ، فَهَنَّاکِ اللَّهُ بِما مَنَحَکِ مِنَ‏ الْکَرامَةِ وَاَمْرَاَکِ. پس بالا مى‏کنى سر خود را و مى‏گوئى اَللّهُمَّ اِیَّاکَ اعْتَمَدْتُ، وَلِرِضاکَ طَلَبْتُ، وَبِاَوْلِیآئِکَ اِلَیْکَ تَوَسَّلْتُ، وَعَلى‏ غُفْرانِکَ وَحِلْمِکَ‏ اتَّکَلْتُ، وَبِکَ اعْتَصَمْتُ، وَبِقَبْرِ اُمِّ وَلِیِّکَ لُذْتُ، فَصَلِّ عَلى‏ مُحَمَّدٍ وَآلِ‏ مُحَمَّدٍ، وَانْفَعْنى‏ بِزِیارَتِها، وَثَبِّتْنى‏ عَلى‏ مَحَبَّتِها، وَلا تَحْرِمْنى‏ شَفاعَتَها وَشَفاعَةَ وَلَدِها، وَارْزُقْنى‏ مُرافَقَتَها وَاحْشُرْنى‏ مَعَها وَمَعَ‏ وَلَدِها، کَما وَفَّقْتَنى‏ لِزِیارَةِ وَلَدِها وَزِیارَتِها، اَللّهُمَّ اِنّى‏ اَتَوَجَّهُ اِلَیْکَ‏ بِالْأَئِمَّةِ الطَّاهِرینَ، وَاَتَوَسَّلُ اِلَیْکَ بِالْحُجَجِ الْمَیامینِ مِنْ آلِ طه‏ وَیس‏، اَنْ تُصَلِّىَ عَلى‏ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ الطَّیِّبینَ، وَاَنْ تَجْعَلَنى‏ مِنَ‏ الْمُطْمَئِنّینَ الْفآئِزینَ الْفَرِحینَ الْمُسْتَبْشِرینَ، الَّذینَ لا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ‏ وَلا هُمْ یَحْزَنُونَ، وَاجْعَلْنى‏ مِمَّنْ قَبِلْتَ سَعْیَهُ، وَیَسَّرْتَ اَمْرَهُ، وَکَشَفْتَ‏ ضُرَّهُ، وَآمَنْتَ خَوْفَهُ، اَللّهُمَّ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ صَلِّ عَلى‏ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ، وَلا تَجْعَلْهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنْ زِیارَتى‏ اِیَّاها، وَاْرزُقْنى‏ الْعَوْدَ اِلَیْها اَبَداً ما اَبْقَیْتَنى‏، وَاِذا تَوَفَّیْتَنى‏ فَاحْشُرْنى‏ فى‏ زُمْرَتِها، وَاَدْخِلْنى‏ فى‏ شَفاعَةِ وَلَدِها وَشَفَاعَتِها، وَاغْفِرْ لى‏ وَلِوالِدَىَ‏ وَلِلْمُؤْمِنینَ وَالْمُؤْمِناتِ، وَآتِنا فِى الدُّنْیا حَسَنَةً وَفِى الْأخِرَةِ حَسَنَةً، وَقِنا بِرَحْمَتِکَ عَذابَ النَّارِ، وَالسَّلامُ عَلَیْکُمْ یا ساداتى‏ وَرَحْمَةُ اللَّهِ وَبَرَکاتُهُ 🌷اَلّلهُمـّ؏َجِّل‌لِوَلیِّڪَ‌الفَرَج‌َ‌واَقِمنابِخِدمَـتِه🌷 🌼🌿به نیت فرج مولا نشر دهید 🆔 @eshgheasemani 🌿🌿🌸
zyarat_narjes khaton_dar_samera.mp3
3.33M
________________________________ 🌸🍃 🍃 زیارت حضرت نرجس خاتون🌼🍃 اگر حاجتی دارید بـه حضرت نرجس خاتون، مادر امام زمان(ع) متوسّل شوید. ایشان چون مادر ولیّ وقـت ما هستند، به فـرزندشان مـی فرمایند که: پسرم! این شخص به من متوسّل شده. خواسته اش را بده. 🌷اَلّلهُمـّ؏َجِّل‌لِوَلیِّڪَ‌الفَرَج‌َ‌واَقِمنابِخِدمَـتِه🌷 🌼🌿به نیت فرج مولا نشر دهید 🆔 @eshgheasemani 🌿🌿🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🕊️عشـــ❤ـــق‌آسمانے🕊️
؛┄┅━✺🌹𖣐﴾﷽﴿𖣐🌹✺━┅┄ 📖 #همخوانی‌نهج‌البلاغه‌به‌نیت‌ظهوروسلامتی‌مولا 📜#ترجمه‌خطبه25 1⃣علل شکست ملتها (
؛┄┅━✺🌹𖣐﴾﷽﴿𖣐🌹✺━┅┄ 📖 📜 2⃣نفرین به امت خیانتکار 💠خدایا! من این مردم را با پند و تذکرهای مداوم خسته کردم و آنها نیز مرا خسته نمودند، آنها از من به ستوه آمده، و من از آنان به ستوه آمدم، دل شکسته ام، به جای آنان افرادی بهتر به من مرحمت فرما، و به جای من بدتر از من بر آنها مسلط کن. خدایا ! دل های انان را، ان چنان که نمک در اب حل می شود، آب کن! به خدا سوگند! دوست داشتم، به جای شما کوفیان، هزار سوار از بنی فراس بن غنم می داشتم که:«اگر آنان را می خواندی، سوارانی از ایشان نزد تو می آمدند، مبارز و تازنده، چون ابر تابستانی» انگاه امام از منبر فرود آمد. 🔴اللهم العن اعداء امیرالمؤمنین علیه السلام🔴 🌷اَلّلهُمـّ؏َجِّل‌لِوَلیِّڪَ‌الفَرَج‌َ‌واَقِمنابِخِدمَـتِه🌷 🌼🌿به نیت فرج مولا نشر دهید 🆔 @eshgheasemani 🌿🌿🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلام روزتون مهدوی 🌹14 صلوات🌹 برای سلامتی وظهور اقا بفرسین تا ان شاالله قسمت جدید رو بذارم😊
•🌸°∞°❀🌸❀°∞°🌸•°∞°❀🌸°∞°❀🌸❀ •🌸°∞° •🌸° ✨﷽✨ ♥️ ✍ دوست عزیز کپی و ارسال رمان به کانالها و گروها و پیویتون حرااامه❌ -خب همونطور که همه اطلاع دارین آقاجون ازوقتی بچه ها کوچیک بودن، تصمیم داشتن وقتی زهراو سعیدبزرگ شدن به عقد هم دربیان. الحمدلله این دوتا حالا بزرگ شدن به هم علاقه دارن ماهم دیدیم هرچه زودتر سرو سامون بگیرن بهتره به خاطر همین امشب اومدیم تاحرفای نهایی زده بشه و اگه خدا بخواد این دونفر هم باهم صحبتاشونو بکنن، سنگاشونو وابکنن تا بریم به برنامه عقد وعروسی . بابا بالبخند بهم نگاهی کرد و به حاج احمد گفت: -خواهش میکنم اختیار ماهم دست شماست. خوبیهای آقاسعید که براما ثابت شده ست. ان شاالله خوشبخت بشن . همینطور که به حرفاشون گوش میکردم به سعید نگاه کردم اما انگار خوشحال نبود اخم ریزی وسط پیشونیش بود و سربه زیر زمین رو نگاه میکرد. خاله هم بااجازه بزرگترا به من گفت -زهراجان باسعید برید تواتاق حرفاتونو بزنید . چشمی گفتم و با سعید به اتاقم رفتیم . دراتاقو باز کردم و کنار ایستادم بهش تعارف کردم داخل شه،منم پشت سرش وارد اتاق شدم .از استرس تپش قلب گرفته بودم .سعید یه محض ورود اول یه نگاه کلی به اتاقم انداخت و بعد روی تختم نشست منم با فاصله ازش روی تخت نشستم .هردو ساکت بودیم زیر چشمی نگاهی بهش انداختم دستاشو بهم گره زده بود و پاشو آروم تکون میداد. انگار حال اونم دست کمی از من نداره. -نمیخای حرفی بزنی از وقتی اومدیم ساکت نشستی و به زمین خیره شدی! -راستش...چطور بگم... توچشمام نگاه کرد وبایه نفس عمیق شروع کرد به صحبت. - ببین زهرا میخوام درباره مسئله مهمی باهات صحبت کنم نمیدونم چطور بگم ...امیدوارم...درکم کنی و دلخور نشی. ازاسترس دستام یخ کرده بود قلبم مثل گنجشکی که توقفسه خودشو به دیواره میکوبید شاید آروم شه آب دهنمو به سختی قورت دادم و گفتم: -چیزی شده؟نگران شدم، لطفازودتر برو سر اصل مطلب. سرشو بالا آورد و تو چشمام عمیق نگاه کرد انگار شرم داشت از گفتن حرفی که تو ڋهنش داشت چشماشو بست و آرنجشو به زانوهاش تکیه داد، خم شد و دستاشو فرو کرد لای موهاش، تا بخواد حرف بزنه هزاربار مردم و زنده شدم -چی شده آقا سعید، توکه خجالتی نبودی. بین صحبتای بابات حواسم بهت بود،انگار چیزی فکرتو مشغول کرده ؟ تاخواست جوابی بده صدای پیامک گوشیش بلند شد دست تو جیبش کرد و پیام رو باز کردوخوند نمیدونم پیام از طرف کی بود که لبخند ریزی زد و جواب پیام رو نوشت انگار حواسش جای دیگه بود. متوجه حضور من شد و زود خودشو جمع و جور کرد انگار خبرای خوشی قرار نیست بشنوم.چندبار نفس عمیق کشیدم تا شاید آروم شم بهش گفتم؟ -میشه زودتر حرفتو بزنی -راستش....چجور....بگم...م..من نمیخوام این ازدواج سر بگیره. ♥️پارت‌اول‌رمان‌ ‌💕👇 https://eitaa.com/eshgheasemani/74667 .... 🚫 •••┈✾~🍃♥️🍃~✾┈••• ┄•●❥ @eshgheasemani •🌸° •🌸°∞ •🌸°∞°❀🌸❀°∞°🌸•°∞°❀🌸❀°∞°🌸•°∞
•🌸°∞°❀🌸❀°∞°🌸•°∞°❀🌸°∞°❀🌸❀ •🌸°∞° •🌸° ✨﷽✨ ♥️ ✍ دوست عزیز کپی و ارسال رمان به کانالها و گروها و پیویتون حرااامه❌ با شنیدن این جمله انگار آب سرد روسرم ریختن. با بهت بهش نگاه کردم. -منظورتو نمی فهمم ،یعنی چی نمیخوای سر بگیره ؟ -ببین زهرا درسته که آقاجون وقتی بچه بودیم من و تو رو برا هم انتخاب کرده ،شاید تاچندسال پیش منم موافق بودم اما...اما الان معیارام فرق کرده و فهمیدم ما به درد هم نمیخوریم. احساس میکردم یه چیزی تو قلبم سنگینی میکنه دستامو مشت کردم وبا تمام حرصی که داشتم گفتم: -اونوقت کدوم معیارات!؟ -اینکه من نمیخوام زنم چادری باشه، دوست دارم به روز باشه،به خودش برسه نمیخوام بگن زنش امـ...مله ...الانم... یـ...یکی دیگه رو دو...دوست دارم امیدوارم درکم کنی زهرا. -درکت کنم؟؟؟مگه من مسخره توشدم ،اگه دلت پیش کس دیگه س بیخود کردی اومدی اینجا ،پس براچی تومهمونیا همش دور و برم میچرخیدی . مواظبم بودی.وقتی یه خواستگار میخواست بیاد از همه اول تو مخالف بودی و سرو صدا راه می نداختی، بیچاره ها مابه فرار میذاشتن؟؟ - من تورو به چشم خواهر میبینم. برای من با زهره فرقی نداری، مثل خواهرمم دوست دارم، اما نمیتونم قبول کنم به عنوان همسر باهات زندگی کنم اگه این مدت هم هواتو داشتم به خاطر اینه دخترخالمی‌،ناموسمی دلیل بعدیشم این بودکه نمیخواستم همه شک کنن الانم میدونم پرروییهولی ازت میخوام در حقم خواهری کنی و توجمع بگی ... تو...مخالف این ازدواجی!! اشک تو چشمام حلقه زد ،راه نفس کشیدنم تنگ شد، بغض به گلوم چنگ میزد ، اما نمیخواستم بیشتر از این غرورم له بشه توچشماش نگاه کردم و گفتم : - خلایق هرچه لایق اینکارو میکنم اما نه به خاطر تو ،چون دیگه ارزشی برام نداری، من یکی رو میخوام که مرد باشه بتونم بهش تکیه کنم نه یه آدم ترسو و بزدل که خودشو پشت یه زن قایم کنه. -خواهش میکنم زهرا این به نفع هردو مونه ،زندگی که بدون عشق باشه به درد نمیخوره ،میدونم اشتباه از من بود باید زودتر میگفتم که به اینجا نرسه ،وقتی مامان گفت بریم خواستگاری ،خواستم بهش بگم اما هرکاری کردم نشد.تنها کسی که به ڋهنم رسید میتونه کمکم کنه توبودی نمیدونم چرا این دلم پافشاری میکنه که کمکش کنم. بااینکه بدجور شکستم آب دهنمو با بغض قورت دادم، چشماشو بستم... یه نفس عمیق کشیدم و گفتم ... ♥️پارت‌اول‌رمان‌ ‌💕👇 https://eitaa.com/eshgheasemani/74667 .... 🚫 •••┈✾~🍃♥️🍃~✾┈••• ┄•●❥ @eshgheasemani •🌸° •🌸°∞ •🌸°∞°❀🌸❀°∞°🌸•°∞°❀🌸❀°∞°🌸•°∞
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
__•🥀 امروز قبل از اینکه کاری رو شروع کنی، اول با خودت بگوحضرت به چه کارهایی علاقه داره و اگه انجامش بدی، دلش شاد میشه! روزت رو مهدوی شروع کن، تاپر برکت بشه! از کارهایی که دلش رو میشکنه، دوری کن.... بدون باهر گناهی که من و تو میکنیم.... چشمای نازنین مولا پر اشک میشه! دلت میاد با کارات گریه کنه؟؟!! 🌷اَلّلهُمـّ؏َجِّل‌لِوَلیِّڪَ‌الفَرَج‌َ‌واَقِمنابِخِدمَـتِه🌷 🌼🌿به نیت فرج مولا نشر دهید 🆔 @eshgheasemani 🌿🌿🌸
تا او نیاید....😓 🌷اَلّلهُمـّ؏َجِّل‌لِوَلیِّڪَ‌الفَرَج‌َ‌واَقِمنابِخِدمَـتِه🌷 🌼🌿به نیت فرج مولا نشر دهید 🆔 @eshgheasemani 🌿🌿🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸 سلام بر صبح سپید سامرا 🌷اَلّلهُمـّ؏َجِّل‌لِوَلیِّڪَ‌الفَرَج‌َ‌واَقِمنابِخِدمَـتِه🌷 🌼🌿به نیت فرج مولا نشر دهید 🆔 @eshgheasemani 🌿🌿🌸
مطمئن باش با خوندنش ضرر نمیکنی که هیچ بلکه کلی مطلب جدید یاد میگیرین مطالبی که هیچ جا نشنیدین☺️
💎 غلام سیاه 💎 غلام بود و سيه چهره، اما دلی داشت به پهنای اقيانوس وقتی شنید؛ حسین علیه السلام به او می‌گوید تو آزادی! بغض کرد و گفت: در دنیا سیاه رویم، آیا در آخرت سفید رو نباشم؟ رخصت خواست و راهی میدان شد، رجز خواند و بیست و پنج جنگ تن به تن را پیروز شد و وقتی از پای افتاد سرش روي پای مولایش بود، همان جايی كه سر علی اكبرعلیه السلام بود مولای كريم دعایش كرد: چهره ات نوراني! بدنت خوشبو! و با محمد و آل محمد علیهم السلام محشور گردی! 💚 (علیک السلام)! غلام رو سیاهی اینجا هست که آرزو دارد در آخرت سپید رو باشد و در دنیا خدمتگزار! و تا وقتی بیایید، باشد و رخصت بطلبد و برود میدان و وقتی از پای افتاد سرش روی پای مبارک شما باشد! و شما دعایش کنید ؛ چهره‌ات نورانی! بدنت خوشبو!و با محمد و آل محمد علیهم السلام محشور شوی!😔 🌷اَلّلهُمـّ؏َجِّل‌لِوَلیِّڪَ‌الفَرَج‌َ‌واَقِمنابِخِدمَـتِه🌷 🌼🌿به نیت فرج مولا نشر دهید 🆔 @eshgheasemani 🌿🌿🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌻🍂 🍂 ‍ 🍃مگر تو خودِ خیر نیستی؟ هر چه غیر از تو نام خیر دارد اگر از تو فاصله بگیرد مگر شرّ نمی‌شود؟ و مگر می‌شود بویی از خیر به مشام کسی برسد بی‌آنکه از کوی تو گذر کرده باشد؟ حالا می‌شود شب بخیر را معنا کرد: شبت بخیر یعنی وقتی که این شب، برایت به خیر تمام شود. یعنی وقتی که بیدار شدی چشمت به رخ محبوب باز شود. یعنی دست محبوب به شانه‌ات بخورد و تو را بیدار کند. اصلاً یعنی تپش قلب محبوب لالایی شبانه‌ات باشد. یعنی وقتی بیدار شدی محبوب را در سجاده ببینی که در قنوت نماز شبش دارد نام تو را به زبان می‌آورد... 🌙 من‌به‌شب‌بخیر‌های‌تومحتاجم.💫 🌷اَلّلهُمـّ؏َجِّل‌لِوَلیِّڪَ‌الفَرَج‌َ‌واَقِمنابِخِدمَـتِه🌷 🌼🌿به نیت فرج مولا نشر دهید 🆔 @eshgheasemani 🌿🌿🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‍ ‍ ‍ ┄┅══🦋🦋﷽🦋🦋 🦋اولین ســـــلام تقـــدیم به ســـــاحت قدســـــے قطب عالــم امکان حضـــرت صاحـــب الـــزمان(عج) 🌹🍃السَّلامُ علیڪَ یا بقیَّةَ اللهِ یا اباصالحَ المَهدي یا خلیفةَالرَّحمن و یا شریڪَ القران ایُّها الاِمامَ الاِنسُ و الجّانّ سیِّدے و مَولاے الاَمان الاَمان 🌸🍃 الْسَلاٰمُ عَلَيْكَ يَا أبا عَبْدِ اللهِ وعلَى الأرواحِ الّتي حَلّتْ بِفِنائِكَ ، عَلَيْكَ مِنِّي سَلامُ اللهِ أبَداً مَا بَقِيتُ وَبَقِيَ الليْلُ وَالنَّهارُ ، وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ العَهْدِ مِنِّي لِزِيَارَتِكُمْ ،السَّلام عَلَى الحُسَيْن ، وَعَلَى عَليِّ بْنِ الحُسَيْنِ ، وَعَلَى أوْلادِ الحُسَيْنِ ، وَعَلَى أصْحابِ الحُسَينِ. 🌼🍃اللهمَّ العن اولَ ظالم ظلمَ حقَّ محمد و ال محمد و اخِرَ تابِع له علی ذالکَ. اللهمَّ العنِ العصابةَ التی جاهدتِ الُحسین وَشایعتْ و بایِعتْ و تابِعتْ علی قِتله اللهمَّ العنهم جمیعاً 🌼🌿به نیت فرج مولا نشر دهید 🌷اَلّلهُمـّ؏َجِّل‌لِوَلیِّڪَ‌الفَرَج‌َ‌واَقِمنابِخِدمَـتِه🌷 🆔 @eshgheasemani 🌿🌿🌸