🌹🍃
🍃
#بابایمهربونمهواموداره💚
تولددخترم هم به عنایت امام زمان ارواحنافداه هست،بیشترهفته هاسه شنبه به جمکران میرفتیم،خیلی دلم فرزنددخترمیخواست وبرای بارداری مشکلی پیش آمده بود،به جمکران که رفتم اصلابه زبان نیاوردم امانیتم خواستن دخترازاقابود،وبه فاصله ی کمی ازاون سفربه عنایت حضرت مادرشدم، راستش بازروم نمیشدوقتی جمکران میرم بگم آقا جانم دخترباشه ها☺️
بازایشون پدرانه دست برسرم کشیدن ولحظه ی اذان متوجه شدم فرزنددخترعنایت شده❤️ونکته ای که خیلی برام جالب بوداینکه درزمان بارداری چندقدم که میرفتم دلم دردمیگرفت اماخداشاهده جمکران که میرفتم تمام حیاطهاروزیرپامیگذاشتم بدونه هیچ دردوناراحتی😍
#ارسالیاعضا❤️
💎یا رب محمد وآل محمد، صل علی محمد وآل محمد، وعجل فرج محمد وآل محمد"💎
🌷اَلّلهُمـّ؏َجِّللِوَلیِّڪَالفَرَجَواَقِمنابِخِدمَـتِه🌷
🍃
🌹🍃
❤️🌿
❄️ در این روزهای سرد دلم به بودنت گرم است...
🖼 #پروفایل
💎یا رب محمد وآل محمد، صل علی محمد وآل محمد، وعجل فرج محمد وآل محمد"💎
🌷اَلّلهُمـّ؏َجِّللِوَلیِّڪَالفَرَجَواَقِمنابِخِدمَـتِه🌷
🌼🌿به نیت فرج مولا نشر دهید
🆔 @eshgheasemani
🌿🌿🌸
•🌸°∞°❀🌸❀°∞°🌸•°∞°❀🌸°∞°❀🌸❀
•🌸°∞°
•🌸°
✨﷽✨
#رمانانلایننَذْرِعِشْـــــقْــ♥️
✍ #ناهیدمهاجری
#قسمت189
❌دوست عزیز کپی و ارسال رمان به کانالها و گروها و پیویتون حرااامه❌
- آخه ظهر که از مسجد برمیگشتیم یه آقای میانسالی با یه مأمور دم درشون بود، بیچاره اعظم خانم کلی التماسش میکرد
بابا با این حرفم به فکر رفت و ناراحت گفت
- پس چرا هیچی به من نگفته، حالا بنده خدا خانم و بچه ش چیکار میکنه.
- راستش بابا، خانمش میگفت خیلی تلاش کرده پول جور کنه، ولی نتونسته. دخترشم چهارسالشه هی بهونه میگیره
از جاش بلند شد و شروع به قدم زدن کرد، روبه حمید گفت
- حمید جان، بابا تو صندوق مغازه تقریبا چقدر پول داریم
حمید فکری کرد و گفت
- نقد هارو انتقال دادم به بانک، فکر کنم حدود دو سه تومنی مغازه باشه. حالا میخواین یه زنگ به آقا سید هم بزنم شاید اونم داشته باشه
روبه بابا گفتم
- خب ما که فعلا نمیدونیم چقدر بدهکاره!
بابا جواب داد
- حق باتوعه، بعداز افطار با مامانت یه سر میریم، از حالشون مطلع بشیم،
حمید که چاییش رو میخورد گفت
- تا اونجایی که من خبر دارم علی و دوستاش هم یه گروه خیریه دارن، شما اول برین پرس و جو کنین بعد من زنگ بزنم
- توکل به خدا، ان شاالله قبل رفتنتون به مشهد مشکلشون حل شه.
حمید ان شااللهی گفت، استکان هارو جمع کردم و روی سینک گذاشتم، سحر هم ظرف های میوه رو جمع کرد و روی کابینت گذاشت، بعداز شستن ظرف ها، مامان و بابا خونه اعظم خانم رفتن و کمی تخمه آوردم با حمید وسحر مشغول خوردن شدیم.
تقریبا نیم ساعتی از رفتن باباو مامان گذشته بود که تلفن خونه زنگ خورد .
از جام پاشدم و نگاهی به شماره کردم، خونه ی خاله ست، کمی دو دل شدم گوشی رو خودم جواب بدم یا بگم حمید بیاد. نگاهی بهشون کردم،دیدم سحر و حمید باهم بگو بخند میکنن دلم نیومد مزاحمشون بشم، نفس عمیقی کشیدم و گوشی رو برداشتم، با صدای آرومی جواب دادم
- بله، بفرمایید
باشنیدن صدای پشت خط دلم آروم گرفت
- الو
- سلام خاله مریم، خوبین؟
- سلام زهرا جان، خوبی عزیزم. مامان خونست؟
- سلامت باشین نه رفتن یه سری به همسایه بزنن، کاری داشتین؟
- باشه پس، خانم جون هست؟
- بله الان صداشون میکنم
خانم جون رو صدا کردم و بعد از خداحافظی از خاله، گوشی رو روی میز گذاشتم، به آشپزخونه رفتم و چهار تا چایی داغ ریختم تا بعد از تخمه بخوریم، کنار حمید و سحر نشیتم اما تمام فکرم پیش خاله و کارش موند
🔴کل رمان تو وی ای پی کامله و خیلی طولانیه، اگه میخوای همه رو یکجا بخونی با پرداخت 40هزار عضو vip شو😍😍
بزنید روی شماره کارت ذخیره میشه👇👇
6037701403767483بانک کشاورزی مهاجری @Ad_nazreshg ✅ بعد از خرید: 🔸این رمان نزدتون امانته و با واریز هزینه مالک اون نمیشیدو نمیتونید تو کانال شخصیتون یا جاهای دیگه بارگذاری کنید فقط با شرایط ویژه تو کانال خصوصی نویسنده میخونید. 🔹کپی پیگرد قانونی و الهی داره، رمان رو برای کسی نفرستید، تحت هیچ شرایطی راضی نیستم ❌ ♥️پارتاولرمان #نذرعشـــــــق💕👇 https://eitaa.com/eshgheasemani/74667 #ادامہدارد.... #کپےحــــــراموپیگردالهےوقانونےدارد🚫 •••┈✾~🍃♥️🍃~✾┈••• ┄•●❥ @eshgheasemani •🌸° •🌸°∞ •🌸°∞°❀🌸❀°∞°🌸•°∞°❀🌸❀°∞°🌸•°∞
🍃🌼دوست عزیزم🌼🍃
🍃🌷کسی را دوست داشتم.
خیلی هم دوست داشتم.
یک روز که نمیدیدمش
گویی یک روزگار بود که در غربت نفس میکشیدم.
وقتی که پیشم بود
در بیابان هم بودم
گویی در یک شهر شلوغ دارم زندگی میکنم.
🍃🥀یک بار کاری کردم که خیلی رنجید از من
و با من قهر کرد.
اوّلش باورم نمیشد که قهر کرده باشد
ولی یک روز، دو روز، سه روز
نه، گویی بنای سر زدن به من نداشت.
او قهر کرده بود با من.
باید باور میکردم.
🍃🌹چه قدر روزها تاریک شده بود برایم.
خورشید حتّی اگر وسط آسمان بود
توان روشن کردن روز مرا نداشت.
چه قدر منتظر نشستم
که پیغام و پسغامی برایم بیاید
ولی نیامد که نیامد.
هر کسی که او را میشناخت
وقتی پیشم میآمد
سلام نکرده، خیال میکردم
حامل پیغام آشتی است.
وقتی که حرفش را میزد و نزدیک رفتنش میشد
با خودم میگفتم
حتماً پیغام او را گذاشته، آخر حرفش به من بدهد.
کاغذی از لای در خانه اگر خودنمایی میکرد
میگفتم حتماً او برایم دستی به قلم برده
و خطی نوشته.
🍃🌸چه حالی داشتم در روزهایی که
منتظر لحظۀ آشتی کنان ایستاده بودم.
آقا!
این که چرا این خاطرهها را به یادم آوردی، نمیدانم
ولی هر چه هست
این مثل قبلیها نیست
که بخواهد ثابت کند من منتظرت نیستم.
🍃🌼به گمانم اینها را به خاطرم آوردی
تا بفهمم تو در دوری من داری چه میکشی. نه؟
خواستی به من بفهمانی
که چه قدر منتظرم هستی.
درست میگویم؟
من داشتم قبول میکردم که منتظرت نیستم
ولی حالا باید قبول کنم که حواسم نبوده تو منتظرم هستی.
و باز هم همان سؤال قدیمی:
«تو چرا مرا دوست داری؟»
🍃شبت بخیر دوست عزیزم!
#بهانه_بودن
#شب_بخیر
💎یا رب محمد وآل محمد، صل علی محمد وآل محمد، وعجل فرج محمد وآل محمد"💎
🌷اَلّلهُمـّ؏َجِّللِوَلیِّڪَالفَرَجَواَقِمنابِخِدمَـتِه🌷
🌼🌿به نیت فرج مولا نشر دهید
🆔 @eshgheasemani
🌿🌿🌸
┄┅══🦋🦋﷽🦋🦋
🦋اولین ســـــلام تقـــدیم به ســـــاحت قدســـــے قطب عالــم امکان حضـــرت صاحـــب الـــزمان(عج)
🌹🍃اَلسّلامُ عَلَیْکَ یا صاحِبَ الزَّمانِ ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا خَلیفَةَ الرَّحْمانِ ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا شَریکَ الْقُرْآنِ ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا قاطِعَ الْبُرْهانِ . اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا إِمامَ الْإِنْسِ وَالْجانِّ ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ وَعَلى آبائِکَ الطَّیِّبینَ ، وَأَجْدادِکَ الطَّاهِرینَ الْمَعْصُومینَ وَرَحْمَةُ اللَّهِ وَبَرَکاتُهُ
#سلامبرشهیدمظلومکربلا
🌸🍃 الْسَلاٰمُ عَلَيْكَ يَا أبا عَبْدِ اللهِ وعلَى الأرواحِ الّتي حَلّتْ بِفِنائِكَ ، عَلَيْكَ مِنِّي سَلامُ اللهِ أبَداً مَا بَقِيتُ وَبَقِيَ الليْلُ وَالنَّهارُ ، وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ العَهْدِ مِنِّي لِزِيَارَتِكُمْ ،السَّلام عَلَى الحُسَيْن ، وَعَلَى عَليِّ بْنِ الحُسَيْنِ ، وَعَلَى أوْلادِ الحُسَيْنِ ، وَعَلَى أصْحابِ الحُسَينِ.
🌼🍃اللهمَّ العن اولَ ظالم ظلمَ حقَّ محمد و ال محمد و اخِرَ تابِع له علی ذالکَ.
اللهمَّ العنِ العصابةَ التی جاهدتِ الُحسین وَشایعتْ و بایَعتْ و تابَعتْ علی قَتله اللهمَّ العنهم جمیعاً
🌼🌿به نیت فرج مولا نشر دهید
🌷اَلّلهُمـّ؏َجِّللِوَلیِّڪَالفَرَجَواَقِمنابِخِدمَـتِه🌷
🆔 @eshgheasemani
🌿🌿🌸