🌸°∞°❀🌸❀°∞°🌸•°∞°❀🌸°∞°❀🌸❀
•🌸°∞°
•🌸°
✨﷽✨
#رمانانلایننَذْرِعِشْـــــقْــ♥️
✍ #ناهیدمهاجری
#فصلدوم
#قسمت266
❌دوست عزیز کپی و ارسال رمان به کانالها و گروها و پیویتون حرااامه❌
ادم وقتی زندگی اینارو میبینه تازه میفهمه که خوشبختی و شیرینی زندگی به وسایل خونه و تجملات وشهر نشینی نیست. بلکه به ارامشِ درونیه که خدا به ادم میبخشه. اگه شاکر باشیم به همون چیزی که خدا بهمون داده همیشه ارامش داریم.
خیلیا رو دیدم که با کلی مال و ثروت و زندگی انچنانی همیشه ناله میکنن و میگن خوشبخت نیستیم اما یکی با یه خونه ی کوچک و زندگی ساده به قدری ارامش داره و خداروشکر میکنه که حاضر نیست با اون پولداره زندگیش رو عوض کنه.
از فکر اون پیرزن بیرون اومدم و به خودم فکر کردم، صبح از دست علی به خاطر اینکه مانع رفتنم به خونه ی بابام شد ناراحت شدم اما الان از اینکه پیشم نیست بی قرارم، قصه ما ادما چقدر عجیبه وقتی در کنار همیم قدر نمیدونیم و غافلیم، اما وقتی پیشمون نیستن بی تابیم و دل نگران!!!
نمیدونمگاهی وقتا انگار خدا میخواد بهمون تلنگر بزنه و به هر روشی این کار رو میکنه.
همونطور که قران گفته اگه ما اطرافمون رو خوب نگاه کنیم و فکرمون رو به کار بندازیم متوجه تذکراتی که خدا تو زندگی بهمون میده میشیم.
با اینکه ته دلم هنوز ازش دلخور بودم ولی دوست داشتم الان خونه بود، حتی اگه باهام حرف نمیزد. تلویزیون رو خاموش کردم و بالش رو سر جاش گذاشتم. باید یه جوری خودمو مشغول کنم. بهتره برم یکم کمد رو مرتب کنم تا اینکه بیکار بشینم و فکرو خیال کنم!
تمام وسایل کشوهای دراور رو بیرون ریختم و یکی یکی مرتبشون کردم.
نگاهم به ساعت افتاد دوساعت گذشت و هنوز علی نیومده، گوشی رو برداشتم تا زنگبزنم اما غرورم اجازه نداد و منصرف شدم. اگه خودش بخواد زنگ میزنه دیگه، بالاخره از حالم خبر داره!
گوشی رو دوباره سر جاش گذاشتم و به سمت کمد رفتم و لباسهای اونجا رو هم مرتب کردم.
روبالشی ها رو دراوردم و داخل لباسشویی انداختم تا بشوره، برای نهارهم کمی برنج خیس کردم و روغن و نمکش رو زدم تا اماده باشه و سریع بپزم، وقتی علی میاد گشنه نمونه!
با بلند شدن صدای گوشیم به خیال اینکه علیه سریع به اتاق برگشتم، اما تامن برسم تماس قطع شد. گوشی رو برداشتم و با دیدن شماره مامان، انگشتم رو روی اسمش زدمتا باهاش تماس بگیرم.
بوق دوم نخورده بود که صدای مهربونش تو گوشم پیچید
- الو...سلام مادر خوبی!
- سلام مامان جان خداروشکر، شما خوبین؟
- الحمدلله، علی اقا خونست؟
- نه رفت بیرون گفت زود برمیگرده، همه خوبن؟ از حلما جون چه خبر؟
با خنده گفت
- خداروشکر. زنگ زدم بگم امروز نهار بیاین اینجا اش رشته گذاشتم، بعداز ظهرم بریم یه سر به خونه ی پروانه خانم بزنیم.
با شنیدن این حرف انگار اب سرد روی سرم ریختن، دلم میخواد برم ولی چجوری بگم که علی مخالفه، تو ذهنم دنبال کلماتی بودم که پشت سرهم قطار کنم و بدون اینکه متوجه چیزی بشه نهار رو کنسل کنم
- زهراجان پشت خطی؟
- بله مامان...اووووم...راستش من پس فردا امتحان دارم باید بخونم اگه اشکال نداره بمونه پس فردا بعد امتحانم میایم. آشم به علی میگم اگه تونست میاد سهممونو میاره اگه هم نشد نوش جونتون روزیمون نبوده
- باشه عزیزم...هر جور صلاح میدونی، کاری نداری ؟
- نه مامان به همه سلام برسون
تماس رو قطع کردم و نفس راحتی کشیدم. گوشی رو روی دراور گذاشتم ودوباره مشغول شدم. دستم رو به سمت مانتوی مجلسیم که ته کمد بود بردم و از رگال خواستم بیرون بیارم که صدای افتادن چیزی اومد. خم شدم تا ببینم چیه که چشمم به یه نایلون سفید رنگ افتاد.
برداشتم و روی تخت نشستم تا داخلش رو ببینم اروم بازش کردم و با چیزی که دیدم شوکه شدم.
چه تو وی ای پی رمان رو بخونید یا توکانال عشق اسمانی، اجازه کپی و انتشار و ارسال رمان جاهای دیگه رو ندارید❌❌
♥️پارتاولرمان عاشقانه #نذرعشـــــــق💕👇
https://eitaa.com/eshgheasemani/74667
#ادامہدارد....
#کپےوفورواردحــــــراموپیگردالهےوقانونےدارد🚫
•••┈✾~🍃♥️🍃~✾┈•••
┄•●❥ @eshgheasemani
•🌸°
•🌸°∞
•🌸°∞°❀🌸❀°∞°🌸•°∞°❀🌸❀°∞°🌸•°∞
4_5990198382449133207.mp3
3.89M
🔴ما واقعا" دوری امام زمان برامون رنج اور هست یانه ؟😔😭
از خودمون بپرسیم ...⁉️
💎یا رب محمد وآل محمد، صل علی محمد وآل محمد، وعجل فرج محمد وآل محمد"💎
🌹اَلّلهُمـّ؏َجِّللِوَلیِّڪَالفَرَجَواَقِمنابِخِدمَـتِه🌹
🌹☘
🟢 این استغفار امیرالمؤمنین علیه السلام هست که 70 بند میباشد و مولا آن را هر سحر بعد از نماز صبح میخواندند:
✅هر شب یک بند از استغفار هفتاد بندی امیرالمؤمنین علیه السلام در کانال گذاشته میشه
💠فراز 48 استغفار امیرالمؤمنین 🌸🌿
48- اللَّهُمَّ وَ أَسْتَغْفِرُكَ لِكُلِّ ذَنْبٍ تَجَهَّمْتُ فِيهِ وَلِيّاً مِنْ أَوْلِيَائِكَ مُسَاعَدَةً فِيهِ لِأَعْدَائِكَ أَوْ مَيْلًا مَعَ أَهْلِ مَعْصِيَتِكَ عَلَى أَهْلِ طَاعَتِكَ فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اغْفِرْهُ لِي يَا خَيْرَ الْغَافِرِينَ.
بند 48: بار خدایا ! از تو آمرزش میطلبم برای هر گناهی که در آن به جهت کمک به دشمنانت، یا خوش آمد گناهکاران و مقدّم داشتن آن ها بر اهل طاعتت، با یکی از اولیایت، رو ترش کرده و اخم نمودم؛ پس بر محمد و آل محمد درود فرست و این گونه گناهم را بیامرز ای بهترین آمرزندگان!
💎خدایا به حق حضرت فاطمه ی زهرا سلام الله علیها فرج مولامون تعجیل بفرما و مارو از خدمتگزاران وفادار مولا قرار بده 🤲
💎یا رب محمد وآل محمد، صل علی محمد وآل محمد، وعجل فرج محمد وآل محمد"💎
🌹اَلّلهُمـّ؏َجِّللِوَلیِّڪَالفَرَجَواَقِمنابِخِدمَـتِه🌹
🌼🌿به نیت فرج مولا نشر دهید
🆔 @eshgheasemani
🌿🌿🌸
┄┅══🦋🦋﷽🦋🦋
🦋اولین ســـــلام تقـــدیم به ســـــاحت قدســـــے قطب عالــم امکان حضـــرت صاحـــب الـــزمان(عج)
🌹🍃اَلسّلامُ عَلَیْکَ یا صاحِبَ الزَّمانِ ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا خَلیفَةَ الرَّحْمانِ ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا شَریکَ الْقُرْآنِ ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا قاطِعَ الْبُرْهانِ . اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا إِمامَ الْإِنْسِ وَالْجانِّ ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ وَعَلى آبائِکَ الطَّیِّبینَ ، وَأَجْدادِکَ الطَّاهِرینَ الْمَعْصُومینَ وَرَحْمَةُ اللَّهِ وَبَرَکاتُهُ
#سلامبرشهیدمظلومکربلا
🌸🍃 الْسَلاٰمُ عَلَيْكَ يَا أبا عَبْدِ اللهِ وعلَى الأرواحِ الّتي حَلّتْ بِفِنائِكَ ، عَلَيْكَ مِنِّي سَلامُ اللهِ أبَداً مَا بَقِيتُ وَبَقِيَ الليْلُ وَالنَّهارُ ، وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ العَهْدِ مِنِّي لِزِيَارَتِكُمْ ،السَّلام عَلَى الحُسَيْن ، وَعَلَى عَليِّ بْنِ الحُسَيْنِ ، وَعَلَى أوْلادِ الحُسَيْنِ ، وَعَلَى أصْحابِ الحُسَينِ.
🌼🍃اللهمَّ العن اولَ ظالم ظلمَ حقَّ محمد و ال محمد و اخِرَ تابِع له علی ذالکَ.
اللهمَّ العنِ العصابةَ التی جاهدتِ الُحسین وَشایعتْ و بایَعتْ و تابَعتْ علی قَتله اللهمَّ العنهم جمیعاً
🌼🌿به نیت فرج مولا نشر دهید
🌷اَلّلهُمـّ؏َجِّللِوَلیِّڪَالفَرَجَواَقِمنابِخِدمَـتِه🌷
🆔 @eshgheasemani
🌿🌿🌸
AUD-20220329-WA0025.mp3
4.87M
____________________________
🌼🍃
🍃
#صوتفوقالعادهزیبا
✨دعای زیبای ال یاسین🌼🍃
#حضرتامامزمان(عجلاللهتعالیفرجهالشریف)
در یکی از نامه هایی که به یاران با وفا خود فرستادهاند میفرمایند:
« هر گاه خواستید به وسیله ما، به سوی خداوند توجه کنید، و به ما روی آورید، پس همان گونه که خداوند فرموده است بگویید: سلام علی آل یاسین …»
🌷اَلّلهُمـّ؏َجِّللِوَلیِّڪَالفَرَجَواَقِمنابِخِدمَـتِه🌷
🌼🌿به نیت فرج مولا نشر دهید
🆔 @eshgheasemani
🌿🌿🌸
#زیارتحضرتنرجسخاتونسلاماللهعلیها
🌹لطفا به نیابت از امام زمان علیه السلام بخونید🌹
🌼🍃بسم الله الرحمن الرحیم
اَلسَّلامُ عَلى رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ
وَآلِهِ الصَّادِقِ الْأَمینِ، اَلسَّلامُ عَلى مَوْلانا اَمیرِ الْمُؤْمِنینَ.
اَلسَّلامُ عَلَى الْأَئِمَّةِ الطَّاهِرینَ، الْحُجَجِ الْمَیامینِ، اَلسَّلامُ عَلى والِدَةِ الْأِمامِ، وَالْمُودَعَةِ اَسْرارَ الْمَلِکِ الْعَلاَّمِ، وَالْحامِلَةِ لِأَشْرَفِ الْأَنامِ
اَلسَّلامُعَلَیْکِ اَیَّتُهَا الصِّدّیقَةُ الْمَرضِیَّةُ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا شَبیهَةَ اُمِّ مُوسىوَابْنَةَ حَوارِىِّ عیسى، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ اَیَّتُهَا التَّقِیَّةُ النَّقِیَّةُ
اَلسَّلامُ عَلَیْکِ اَیَّتُهَا الرَّضِیَّةُ الْمَرْضِیَّةُ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ اَیَّتُهَا اْلمَنْعُوتَةُ فِى الْأِنْجیلِ، الْمَخْطُوبَةُ مِنْ رُوحِ اللَّهِ الْأَمینِ، وَمَنْ رَغِبَ فى وُصْلَتِها مُحَمَّدٌ سَیِّدُ الْمُرْسَلینَ، وَالْمُسْتَوْدَعَةُ اَسْرارَ رَبِّ الْعالَمینَ.
اَلسَّلامُعَلَیْکِ وَعَلى آبآئِکِ الْحَوارِیّینَ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ وَعَلى بَعْلِکِ وَوَلَدِکِ،
اَلسَّلامُ عَلَیْکِ وَعَلى رُوحِکِ وَبَدَنِکِ الطَّاهِرِ، اَشْهَدُ اَنَّکِ اَحْسَنْتِالْکَِفالَةَ، وَاَدَّیْتِ الْأَمانَةَ، وَاجْتَهَدْتِ فى مَرْضاتِ اللَّهِ، وَصَبَرْتِ فىذاتِ اللَّهِ، وَحَفِظْتِ سِرَّ اللَّهِ، وَحَمَلْتِ وَلِىَّ اللَّهِ، وَبالَغْتِ فى حِفْظِ حُجَّةِ اللَّهِ، وَرَغِبْتِ فى وُصْلَةِ اَبْنآءِ رَسُولِ اللَّهِ، عارِفَةً بِحَقِّهِمْ، مُؤْمِنَةً بِصِدْقِهِمْ، مُعْتَرِفَةً بِمَنْزِلَتِهِمْ، مُسْتَبْصِرَةً بِاَمْرِهِمْ مُشْفِقَةً عَلَیْهِمْ، مُؤْثِرَةً هَواهُمْ، وَاَشْهَدُ اَنَّکِ مَضَیْتِ عَلى بَصیرَةٍ مِنْ اَمْرِکِ، مُقْتَدِیَةًبِالصَّالِحینَ، راضِیَةً مَرْضِیَّةً، تَقِیَّةً نَقِیَّةً زَکِیَّةً، فَرَضِىَ اللَّهُ عَنْکِوَاَرْضاکِ، وَجَعَلَ اْلجَنَّةَ مَنْزِلَکِ وَمَاْویکِ، فَلَقَدْ اَوْلاکِ مِنَ الْخَیْراتِ ما اَوْلاکِ، وَاَعْطاکِ مِنَ الشَّرَفِ ما بِهِ اَغْناکِ، فَهَنَّاکِ اللَّهُ بِما مَنَحَکِ مِنَ الْکَرامَةِ وَاَمْرَاَکِ.
پس بالا مىکنى سر خود را و مىگوئى
اَللّهُمَّ اِیَّاکَ اعْتَمَدْتُ، وَلِرِضاکَ طَلَبْتُ، وَبِاَوْلِیآئِکَ اِلَیْکَ تَوَسَّلْتُ، وَعَلى غُفْرانِکَ وَحِلْمِکَ اتَّکَلْتُ، وَبِکَ اعْتَصَمْتُ، وَبِقَبْرِ اُمِّ وَلِیِّکَ لُذْتُ، فَصَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ، وَانْفَعْنى بِزِیارَتِها، وَثَبِّتْنى عَلى مَحَبَّتِها، وَلا تَحْرِمْنى شَفاعَتَها وَشَفاعَةَ وَلَدِها، وَارْزُقْنى مُرافَقَتَها وَاحْشُرْنى مَعَها وَمَعَ وَلَدِها، کَما وَفَّقْتَنى لِزِیارَةِ وَلَدِها وَزِیارَتِها، اَللّهُمَّ اِنّى اَتَوَجَّهُ اِلَیْکَ بِالْأَئِمَّةِ الطَّاهِرینَ، وَاَتَوَسَّلُ اِلَیْکَ بِالْحُجَجِ الْمَیامینِ مِنْ آلِ طه وَیس، اَنْ تُصَلِّىَ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ الطَّیِّبینَ، وَاَنْ تَجْعَلَنى مِنَ الْمُطْمَئِنّینَ الْفآئِزینَ الْفَرِحینَ الْمُسْتَبْشِرینَ، الَّذینَ لا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلا هُمْ یَحْزَنُونَ، وَاجْعَلْنى مِمَّنْ قَبِلْتَ سَعْیَهُ، وَیَسَّرْتَ اَمْرَهُ، وَکَشَفْتَ ضُرَّهُ، وَآمَنْتَ خَوْفَهُ، اَللّهُمَّ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ، وَلا تَجْعَلْهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنْ زِیارَتى اِیَّاها، وَاْرزُقْنى الْعَوْدَ اِلَیْها اَبَداً ما اَبْقَیْتَنى، وَاِذا تَوَفَّیْتَنى فَاحْشُرْنى فى زُمْرَتِها، وَاَدْخِلْنى فى شَفاعَةِ وَلَدِها وَشَفَاعَتِها، وَاغْفِرْ لى وَلِوالِدَىَ وَلِلْمُؤْمِنینَ وَالْمُؤْمِناتِ، وَآتِنا فِى الدُّنْیا حَسَنَةً وَفِى الْأخِرَةِ حَسَنَةً، وَقِنا بِرَحْمَتِکَ عَذابَ النَّارِ، وَالسَّلامُ عَلَیْکُمْ یا ساداتى وَرَحْمَةُ اللَّهِ وَبَرَکاتُهُ
🌷اَلّلهُمـّ؏َجِّللِوَلیِّڪَالفَرَجَواَقِمنابِخِدمَـتِه🌷
🌼🌿به نیت فرج مولا نشر دهید
🆔 @eshgheasemani
🌿🌿🌸
zyarat_narjes khaton_dar_samera.mp3
3.33M
________________________________
🌸🍃
🍃
#صوتفوقالعادهزیبا
✨زیارت حضرت نرجس خاتون🌼🍃
اگر حاجتی دارید بـه حضرت نرجس خاتون، مادر امام زمان(ع) متوسّل شوید. ایشان چون مادر ولیّ وقـت ما هستند، به فـرزندشان مـی فرمایند که: پسرم! این شخص به من متوسّل شده. خواسته اش را بده.
🌷اَلّلهُمـّ؏َجِّللِوَلیِّڪَالفَرَجَواَقِمنابِخِدمَـتِه🌷
🌼🌿به نیت فرج مولا نشر دهید
🆔 @eshgheasemani
🌿🌿🌸
🌸°∞°❀🌸❀°∞°🌸•°∞°❀🌸°∞°❀🌸❀
•🌸°∞°
•🌸°
✨﷽✨
#رمانانلایننَذْرِعِشْـــــقْــ♥️
✍ #ناهیدمهاجری
#فصلدوم
#قسمت267
❌دوست عزیز کپی و ارسال رمان به کانالها و گروها و پیویتون حرااامه❌
دوتا سرهم نوزادی که یکیش پسرونه به رنگابی خوشرنگی بود که روش یه پسر با کلاه راه راهی داشت و یه سرهم دخترونه صورتی که گل خیلی خوشگلی قسمت چپش داشت.
با دیدنشون ضربان قلبم بالا رفت احتمالا این همون بسته ای بود که علی اونروز اورد و بدون اینکه بهم نشون بده قایمش کرد.
مطمئنم اینارو برای بچه های خودمون خریده، میدونستم بچه دوست داره و اینو تو رفتارش دیدم خصوصا زمانی که بچه ی دایی مرتضی و حلما به دنیا اومدن بیشتر درک کردم.
اما چرا بهم نشون نداد،نمیدونم شاید میخواسته تو یه موقعیت مناسب بهم نشون بده و به قول خودش سورپرایزم کنه!
هر دوشون روبوسیدم و کمی تو خیالاتم سیر کردم، تصور اینکه بچه هامون این لباسهارو تنشون کنن ذوق زده م میکرد یا اینکه قیافه شون شبیه کدوممون میشه باعث شد لبخند روی لبم بیاد.
حالا که علی دوست داره زود بچه دار بشیم چرا من مخالف باشم اگه اراده کنم میتونم در کنار بچه داری درس هم بخونم. بهتره وقتی رابطه مون خوب شد حتما در این باره باهاش حرف بزنم، فعلا که رفته و خبری هم ازش نیست.
برای اینکه تو ذوقش نزنم و نفهمه لباسهارو دیدم مثل اولش تا کردم و همون جایی که قایم کرده بود گذاشتم.
یه سری از لباسهایی که در حد نو بود و تو دوران مجردیم خریده بودم و استفاده شون نمیکردم داخل پلاستیک بزرگی گذاشتم و گوشه ی اتاق جا دادم تا به یه نیازمند بدم. به آشپزخونه برگشتم و از فریزر یه بسته مرغی که قبلا برای دونفر تیکه کرده بودم برداشتم و گذاشتم تا یخش آب بشه.
از داخل جامیوه ای کاهویی که از چند روز پیش مونده بود برداشتم و بعد از جدا کردن برگاش شستم و داخل آبکش گذاشتم تا آبش بره! سریع سالاد رو درست کردم و گوشت رو شستم و با زعفران و ادویه جات طعم دارش کردم. همه ی این کارها رو با سرعت انجام دادم تا علی میاد نهارم آماده باشه.
زیر برنج رو روشن کردم، نمیدونم چرا دلم شور میزنه، از ساعت هشت که رفته تا الان خبری ازش نشده، بیخیال غرورم شدم و گوشی رو برداشتم و شماره ش رو گرفتم.
بوق سوم که خورد رد تماس داد و این کارش بیشتر باعث ناراحتیم شد.
بلافاصله پیامی از طرفش اومد سریع بازش کردم
- دستم بنده
با لبهای اویزون گوشی رو خاموش کردم و سعی کردم به خودم مسلط باشم. حتما کار داشته دیگه و الا اگه ناراحت هم باشه جوابمو میداد خصوصا به خاطر وضعیتی که الان دارم!
مرغهایی که طعم دار شده بودن رو داخل ماهیتابه سرخ کردم و زیر برنج رو کم کردم تا دم بکشه، همه چی اماده بود. دیگه هیچ کاری نداشتم که خودمو مشغول کنم، علی هم که جواب نداد، از داخل یخچال یه سیب برداشتم و بدون اینکه پوستشو بکنم گاز زدم و شروع به خوردن کردم.
گوشی رو دوباره روشن کردم و عکسهای گالری رو چک میکردم که عکس حلما رو که دیدم دلم بیشتر تنگش شد، اون روز صورتش ورم داشت اما الان مطمئنن ورمش خوابیده، فکری به سرم زد. درسته نمیتونم برم ببینمش، ولی حداقل میتونم باسحر حرف بزنم و بگم که عکس حلما رو برام بفرسته، لبخند پیروزمندانه ای زدم، چرا زودتر به ذهنم نرسید.
چه تو وی ای پی رمان رو بخونید یا توکانال عشق اسمانی، اجازه کپی و انتشار و ارسال رمان جاهای دیگه رو ندارید❌❌
♥️پارتاولرمان عاشقانه #نذرعشـــــــق💕👇
https://eitaa.com/eshgheasemani/74667
#ادامہدارد....
#کپےوفورواردحــــــراموپیگردالهےوقانونےدارد🚫
•••┈✾~🍃♥️🍃~✾┈•••
┄•●❥ @eshgheasemani
•🌸°
•🌸°∞
•🌸°∞°❀🌸❀°∞°🌸•°∞°❀🌸❀°∞°🌸•°∞