eitaa logo
🕊️عشـــ❤ـــق‌آسمانے🕊️
16.6هزار دنبال‌کننده
6.2هزار عکس
1.6هزار ویدیو
38 فایل
#اللهم‌بارک‌لمولانا‌صاحب‌الزمان💚 🔴در آخرالزمان همه هلاک میشوند مگر کسانی که برای تعجیل فرج دعاکنن🌷 #رفیق👈 هر کاری میکنی به نیابت از حضرت نذر سلامتی و فرج مولا کن❗ این‌کانال وقف امام زمان علیه السلامه و مطالب غیرمرتبط، تبلیغ‌ و‌تبادل گذاشته نمیشه❌
مشاهده در ایتا
دانلود
•🌸°∞°❀🌸❀°∞°🌸•°∞°❀🌸°∞°❀🌸❀ •🌸°∞° •🌸° ✨﷽✨ ♥️ ✍ دوست عزیز کپی و ارسال رمان به کانالها و گروها و پیویتون حرااامه❌ - خب نمیشه که همه جا آویزونتون باشم، به هرحال اولین سفر متأهلی شما دوتاست، شاید دوست دارین دوتایی برین خودمم نمیدونم چرا این حرف رو گفتم، ناراحتی رو به وضوح تو صورت سحر میتونم ببینم، دلخور جواب داد - ببین زهراجان، اصلا از این حرفت خوشم نیومد. خودتم میدونی حمید بفهمه خیلی ناراحت میشه، ماهمه باهم میریم زیارت، قرار نیست که تورو تنها بذاریم. بیخودی هم به اینا فکر نکن، مثلا اومدیم خوش بگذرونیم به جای این فکرای به درد نخور، بیا ایده بده وقتی رفتیم مشهد چه برنامه هایی بریزیم. زینب دنباله ی حرف سحر رو گرفت - اتفاقا داداش هم دیروز بهم میگفت برای بسته بندی یه سری پوستر آماده کنیم. رو به برادرش گفت - میگم داداش برای مشهد کی قراره جلسه بذاری؟ علی آقا گفت - امروز که یکشنبه ست، احتمالا فردا صبح یه سری وسایل بخریم، هماهنگ بشیم سه شنبه صبح بیاین مسجد، هم اونارو بسته بندی کنین هم نظرسنجی بکنیم برای بقیه کارها. روبه من گفت - شما هم تشریف بیارید، چون مسئول اردو هم هستید باز تجربه هایی دارین. - چشم، ان شاالله هستم خدمتتون، فقط ما سه شنبه کلاس مهدویت داریم، نهایتش صبح ساعت ده اونجا باشیم که هم درباره اردو صحبت بشه، هم یه سری پوستر آماده کنیم مثل پارسال، که همراه غذا میدادیم. همین کارهامون تا ساعت دو،سه طول میکشه بعدشم میمونیم مسجد تا کلاس مهدویت شروع شه. با دقت به حرف هام گوش میکرد، صحبتم که تموم شد جواب داد - فکر خوبیه، پس من با بچه ها هماهنگ شم، زود وسایل رو بخرن. چون وقت زیادی هم نداریم، الانم که ماه رمضونه سخته تواین گرما چندین بار رفت و آمد شه. روبه حمید گفت -حمید جان یه سری وسایل خوراکی رو بگم تو مغازه آماده بذار فاکتورش رو هم بنویس بده بهم. حمید باشه ای گفت و سؤالی به ذهنم رسید پرسیدم - شرمنده آقای محبی، غذارو آماده میخواین سفارش بدید یا آشپزدارین؟ - نه یه خانمیه به اسم صدیقه خانم، از آشناهامون که آشپزی مراسمات رو به عهده میگیره باهاش صحبت کردم گفت مشکلی نداره تواین سفر همراهمون میاد. احتمالا روز سه شنبه ایشونم بیان مسجد ببینیم چیا لازم دارن. فقط به چند نفر هم نیاز داریم که کمکشون کنن. سرم رو به علامت تایید تکون دادم و پرسیدم - محلی رو که در نظر گرفتین هتل آپارتمانه؟ - والا چون قراره تو این سفر خودمون هم مراسمایی رو بگیریم، یکی از دوستان اقامتگاهی رو معرفی کردن که چهار طبقه س، هرطبقه پنج تا اتاق به همراه یه پذیرایی و سرویس و آشپزخونه داره. طبقه ی همکفش بزرگه، مثل حسینیه که میشه به راحتی هم اونجا شام و سحری رو داد، هم مراسم بگیریم. آشپزخونه ی اصلیشم همون همکفه که بزرگه میشه به راحتی غذا پخت - این خیلی خوبه، ماهم تو کارها کمکشون میکنیم 🔴کل رمان تو وی ای پی کامله، اگه میخوای همه رو یکجا بخونی با پرداخت 40هزار عضو‌ vip شو😍😍 بزنید روی شماره کارت ذخیره میشه👇👇
6037701403767483
بانک کشاورزی مهاجری @Ad_nazreshg ✅ بعد از خرید: 🔸این رمان نزدتون امانته و با واریز هزینه مالک اون نمیشیدو نمیتونید تو کانال شخصیتون یا جاهای دیگه بارگذاری کنید فقط با شرایط ویژه تو کانال خصوصی نویسنده میخونید. 🔹کپی پیگرد قانونی و الهی داره، رمان رو برای کسی نفرستید، تحت هیچ شرایطی راضی نیستم ❌ ♥️پارت‌اول‌رمان‌ ‌💕👇 https://eitaa.com/eshgheasemani/74667 .... 🚫 •••┈✾~🍃♥️🍃~✾┈••• ┄•●❥ @eshgheasemani •🌸° •🌸°∞ •🌸°∞°❀🌸❀°∞°🌸•°∞°❀🌸❀°∞°🌸•°∞