eitaa logo
🕊️عشـــ❤ـــق‌آسمانے🕊️
16.5هزار دنبال‌کننده
6.3هزار عکس
1.7هزار ویدیو
38 فایل
#اللهم‌بارک‌لمولانا‌صاحب‌الزمان💚 🔴در آخرالزمان همه هلاک میشوند مگر کسانی که برای تعجیل فرج دعاکنن🌷 #رفیق👈 هر کاری میکنی به نیابت از حضرت نذر سلامتی و فرج مولا کن❗
مشاهده در ایتا
دانلود
🌸°∞°❀🌸❀°∞°🌸•°∞°❀🌸°∞°❀🌸❀ •🌸°∞° •🌸° ✨﷽✨ ♥️ ✍ ❌دوست عزیز کپی و ارسال رمان به کانالها و گروها و پیویتون حرااامه❌ عینک رو از چشمهام برداشتم و روی میز گذاشتم، چند روز پیش که رفتم دکتر گفت چشمهات ضعیفه موقع مطالعه حتما باید بزنی! به صندلی تکیه دادم تا کمی استراحت کنم. تا چشم به زدم هشت شب از محرم گذشت، باورم نمیشه چه زود محرم داره میگذره و امیدوارم امسال بعد از تموم شدن مراسمات بتونم یه تغییر اساسی تو رفتارو اخلاقم بدم. این چند شب محرم با سخنرانیهای استاد فاضل خیلی حال و هوام عوض شد و همه رو ضبط کردم تا بعدا بتونم ازشون استفاده کنم. استاد قرار شده برای شب عاشورا از ویژگی یاران امام حسین علیه السلام سخنرانی بکنه، بی صبرانه منتظر فردا شب هستم. یاد حدیث افتادم‌،خداروشکر تو این مدتی که با هم صحبت کردیم و باهامون دوست شده خیلی اخلاق و رفتارش تغییر کرده و صدیقه خانم هر بار که میبینه کلی ازمون تشکر میکنه و به خاطر تغییرش خدارو شکر میکنه. گوشیم زنگ خورد، با دیدن اسم نفسم، کتاب رو روی میز گذاشتم و تماس رو وصل کردم - سلام علی جان خوبی؟ - سلام نفسم، خوبم خداروشکر، تو خوبی؟ - الحمدلله منم خوبم، چی شد یاد من کردی؟ - دکتر علوی رو دیدم، گفت فردا بریم پیشش، اوضاع قلبت رو چک کنه - باشه عزیزم، فقط قبلش ساعتش رو بگو چون کلاس دارم. - فردا صبح ساعت یازده باید اونجا باشیم، بعد کلاست میام دنبالت بریم باشه ای گفتم و تماس رو قطع کردم. خدایا به حق این شبهای عزیز برم بگه نیازی نیس دیگه قرص بخورم. یه بار دیگه درس رو مرور کردم و کتاب رو بستم. به هال رفتم، مامان با خانم جون تلفنی حرف میزد، دو تا چایی ریختم، برگشتم و به پشتی تکیه دادم. مامان هم تلفن رو قطع کرد و کنارم نشست - دستت درد نکنه دخترم. لبخندی به روش زدم و جواب دادم - خواهش میکنم. مامان معنی دار نگاهم میکرد از نوع نگاهش خجالت کشیدم و پرسیدم - چرا اینجوری نگاهم میکنین؟ لبخندی زد و دستم رو گرفت - باورم نمیشه دختر کوچولوی من حالا برا خودش خانومی شده و به زودی قراره بره سر خونه زندگیش! با یادآوری اینکه قراره از اینجا برم، بغض به گلوم چنگ زد، ولی پیش مامان بروز ندادم. - تا زمانی که اینجام دوست ندارم به رفتن فکر کنم مامان، من خیلی وابسته ی شمام،نمیدونم اصلا میتونم جدا ازشما زندگی کنم! - نگران نباش، عادت میکنی. بعد با شوخی گفت - مثل الان که وقتی با علی آقا صبح تا شب بیرون میری، اصلا دلتنگ نمیشی و بهت خوش میگذره! قبلا یه ساعتم نمیتونستی دوریمون رو تحمل کنی! زندگی هم همینه،باید با شرایط جدید کنار بیای. - خیلی وقت بود اینجوری دوتایی باهم حرف نزده بودیم مامان، شما از بچگی باهام مثل یه دوست بودین و همیشه تونستم راحت باهاتون حرفام رو بزنم. مامان با محبت نگاهم کرد، ادامه دادم - دلم میخواد رفتم سر خونه زندگیم، مثل شما باشم. همه جوره هوای همسرم رو داشته باشم و وقتی میاد ، خوشحال بشه و یه خونه پر از آرامش براش فرهم کنم. مامان ان شاءاللهی گفت و چاییش رو خورد. . ❌❌ چه تو وی ای پی رمان رو بخونید یا تو‌کانال عشق اسمانی، اجازه کپی و انتشار و ارسال رمان جاهای دیگه رو ندارید❌❌ ♥️پارت‌اول‌رمان‌ عاشقانه ‌💕👇 https://eitaa.com/eshgheasemani/74667 .... 🚫 •••┈✾~🍃♥️🍃~✾┈••• ┄•●❥ @eshgheasemani •🌸° •🌸°∞ •🌸°∞°❀🌸❀°∞°🌸•°∞°❀🌸❀°∞°🌸•°∞‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
4_5978555353174902630.mp3
9.24M
🙏همه با هم زمزمه کنیم..... دعای الهی عظم البلاء🔥 (عربی-انگلیسی) 🔥 جهان در آتش و جنگ و خونریزی است.....مهدی جان! به فریاد برس.... 💔
🎙شیطان،فهمیده که رگ وتین کجاست که آن راه ترقیات و تکاملات بینهایت ما در دنیا و آخرت پیوند با علیه السلام است. طرف درد دارد بیماری دارد، گرفتاری دارد‌،‌ دیندار هم هست. من به بی دین ها کار ندارم. یک متدین، مسلمان و ‌شیعه وقتی یک گرفتاری پیدا می ‌کند، در هر خانه هر رمالی می رود. هر فالگیری را می ‌بیند. متوسل به هر وسیله ‌ای که به خیال خودش روحانی است می‌ شود. به قدر امام ‌زاده های معلوم به قبر امام ‌زاده های موهوم که معلوم نیست که هستند، پناه می ‌برد. همه ما نذر امام زین ‌العابدین بیمار علیه السلام داریم. نذر موسی بن جعفر علیه السلام داریم. نذر ابوالفضل العباس علیه السلام داریم. اینها که خوب است. 🔴 اما از هیچ خبری نیست، هیچ. این که کسی برای رفع بیماریش نذر کند ، توسل به بجوید، یک جلسه توسل به علیه السلام برقرار کند، به نام علیه السلام جمع شوند و دعای ندبه بخوانند، یکی از زیارت ‌های را بخوانند و به آن بزرگوار برای رفع حوائجشان متوسل بشوند، برای قضای حوائجشان و برای رفع مشکلاتشان نذر آن‌حضرت کنند، خبری نیست. والله آن‌قدر توسل به برّنده است! به قدری توسل به برنده است، به قدری تیز و تند و سریع است که حد ندارد. به قدری توسل به است که همه آنها را که گفتیم عقب می زند. ما امروز مأموریم به این بجوییم. ببینید برای این مسجد این در را باز کرده ‌اند. آن دری که ما باید از آن در وارد مسجد شویم، این در است. 🟢 امروز آن دری که از آن در باید تمام مشکلاتمان را حل کنیم. و باید از آن در با خدا ارتباط پیدا کنیم، آن دری که ما را به ساحت قدس الوهیت می رساند و در حضرت ربّ الارباب حاضر می گرداند، است. این در را بعضیها به روی ما بستند. امامِ هر زمان «باب الله الذی منه یؤتی» است. ، وسیله بین خلق و خداست.امامِ هر زمان، ید خدا،‌ زبان خدا، گوش خدا و چشم خداست. ⁉️چرا امام حیّ را رها کرده ایم؟ نمی فهمیم که اگر امام غیر حیّ هم بخواهد جواب ما را بدهد، از راه همین امام حیّ می دهد. امیرالمؤمنین علیه السلام به مقدس اردبیلی [که در پی حل مشکلی بود]می گویند: برو پیش پسرم که در مسجد کوفه است. 🔸خدا امروز اگر بخواهد به کسی یک چیزی بدهد از راه می دهد. آن سیزده معصوم علیهم السلام با حضرت زهرا علیهاالسلام هم اگر بخواهند یک لطفی در حق بنده و شما کنند، آنها هم به وسیله عمل می کنند. تو می ‌گویی یا علی! امّا اگر مرتضی علی علیه السلام بخواهد از کار تو گره‌گشایی کند، از راه می‌ کند، خودش مستقیما عمل نمی ‌کند. اشتباه نکنید! کار این بزرگواران از خدا بالاتر نیست. اگر امام حسین علیه السلام بنایش بر این باشد که تو را دریابد و به تو کمک کند، به فرزندش می ‌گوید بکن. زیرا شأن امام حسین علیه السلام بالاتر از خدا نیست. کارش هم از روش خدا منحرف نیست. پس آن امام ها هم اگر چیزی بدهند به وسیله این می ‌دهند، امام‌ زاده‌های راستینش هم جای خود دارند و همینطور عمل می‌ کنند. تمام فعالیت شیطان است که ما را از شاه جدا کند. آخر می داند اگر ما رفتیم به دربار و مطلب را گفتیم فوری انجام می شود. ✋بالله العلیّ القاهر الغالب! ای مردم! اگر در جزئی و کلی کارهایتان، در گرفتاری‌ های شخصیتان، درگرفتاری ‌های اجتماعیتان، در مضایق نوعیتان به بچسبید، به حق خدا قسم! ده برابر از آن که شما خیال می کنید مشکلاتتان حل می ‌شود. 💞علیرغم خواست شیطان، پیوندتان را با محکم کنید . آنقدر این امام، رئوف است آنقدر مهربان است. آ‌نقدر شما را دوست می دارد که باور نمی کنید. به حق خودش قسم! حتّی با همه نقیصه ها، فجورها،‌ ‌از پدر به شما مهربانتر است. 💚 💎یا رب محمد وآل محمد، صل علی محمد وآل محمد، وعجل فرج محمد وآل محمد"💎 🌹اَلّلهُمـّ؏َجِّل‌لِوَلیِّڪَ‌الفَرَج‌َ‌واَقِمنابِخِدمَـتِه🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
9.58M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 رضایت امام زمان عجل الله فرجه الشریف 💎یا رب محمد وآل محمد، صل علی محمد وآل محمد، وعجل فرج محمد وآل محمد"💎 🌹اَلّلهُمـّ؏َجِّل‌لِوَلیِّڪَ‌الفَرَج‌َ‌واَقِمنابِخِدمَـتِه🌹
34482عرض-سلام-خدمت-آقای-خودم.mp3
16.27M
❤️ عرض سلام خدمت اقای خودم عرض ارادتم به‌مولای خودم تو اجابت دعای مادرت فاطمه ای مرهم همه غمای مادرت فاطمه ای العجل بقیة الله العجل بقیة الله 💎یا رب محمد وآل محمد، صل علی محمد وآل محمد، وعجل فرج محمد وآل محمد"💎 🌹اَلّلهُمـّ؏َجِّل‌لِوَلیِّڪَ‌الفَرَج‌َ‌واَقِمنابِخِدمَـتِه🌹
6.97M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🤲 الهی عظم البلا... سلام روزتون بخیر🌹 این روزها همه شاهد اتفاقات تلخی هستیم که دل همه رو به درد آورده.... اما ما خدا رو داریم و از خدای عزیزمون ظهور منجی عالم بشریت، اقا صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف رو میخوایم که با اومدنش تمام عالم و ادم از ظلم و ستم ظالمان نجات پیدا کنن و همه شیعیان و مظلومان جهان طعم شیرین زندگی زیبا در کنار اهل بیت رو بچشن🌸🌿
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلام شبتون مهدوی 🌹14 صلوات🌹 برای سلامتی وظهور اقا بفرسین تا ان شاالله قسمت جدید رو بذارم😊
🌸°∞°❀🌸❀°∞°🌸•°∞°❀🌸°∞°❀🌸❀ •🌸°∞° •🌸° ✨﷽✨ ♥️ ✍ ❌دوست عزیز کپی و ارسال رمان به کانالها و گروها و پیویتون حرااامه❌ چاییم رو‌خوردم وادامه دادم - اصلا باورم نمیشد منی که با نامحرم هیچ وقت راحت نبودم باعلی زود احساس راحتی کنم و الان این همه بهم محبت داشته باشیم. سرم رو روی زانوش گذاشتم و مثل زمان بچگیهام مامان شروع به نوازش موهام کرد و با لبخند رضایتمندی جواب داد - دختر گلم! این خاصیت عقدِ ازدواجه و از نشانه های لطف خداست. خودِ خدا تو قرانش فرموده که از نشانه های خداوند اینه که برای انسان زوجی آفریده تا با اون به آرامش برسه و بین زن و شوهر مودت و رحمت قرار میده.۱ جالبه که این اتفاق رو نشانه‌ای برای وجود خدا برای اهل تفکر عنوان کرده. عزیز دلم شما دوتا مقید به حدود الهی بودین و تلاشتون رو کردین که دلتون برای غیر حلال نلرزه. علت اینکه شما دو نفر به هم خیلی محبت دارین هم اینه که وقتی مجرد بودین چشمتون رو به نامحرم بستین و سعی کردین با نامحرمی در ارتباط نباشین و به گناه نیفتین. وقتی جوونی پا روی دلش بذاره و به لذت های پوچی که کوتاه مدته چشم ببنده، خدا هم وقتی که محرم شدن، براشون جبران میکنه! هم مهرشون رو به دل هم میندازه هم لذت و شیرینی بیشتری رو تجربه میکنن. با این صحبت های مامان احساس کردم لپام از خجالت گل انداختن سرم رو پایین انداختم و گفتم - میدونی مامان قربون خدا بشم واقعا حلال خدا یه چیز دیگه ست، من حتی وقتی بابا عقد موقت رو خوند، اولش خجالت کشیدم ولی وقتی باهاش بیرون رفتم، پیشش احساس آرامش داشتم، نه استرسی نه فکر عذاب وجدان و گناه و نه چیزای دیگه. - اتفاقا اون دوره ی کوتاه عقد موقت خیلی مؤثر بود، من خودم میخواستم این پیشنهاد رو به بابات بدم که شما دوتا قبل از عقد دائم یه دوره ی کوتاه محرم باشین، که با اخلاقیات همدیگه آشنا بشین و بدون اینکه استرس گناه رو داشته باشین باهم بگردین و اخلاق همدیگه دستتون بیاد. به هر حال شما دوتا همدیگرو انتخاب کرده بودین و انتخاب خیلی درستی هم بود، خانواده ها هم که همدیگرو میشناختیم نیازی به تحقیق نبود. - راستش مامان خیلی خداروشکر میکنم که علی آقا رو انتخاب کردم. بیشتر اخلاقیاتش شبیه باباست، خیلی با محبت و مهربونه! - اره بابات هم خیلی ازش خوشش اومده، مردا همدیگرو بهتر میشناسن، وقتی بحث محرمیت رو خانم جون گفت، بابات سریع قبول کرد، بعدا که ازش پرسیدم گفت این پسر اهل زندگیه، من میدونم دخترم رو دست کی میسپرم و بهش اعتماد دارم. از فکر اون روزا لبخند روی لبم اومد و خداروشکر گفتم. مامان پیشونیم رو بوسید و گفت - پاشو کم کم سفره رو آماده کن که الان بابات و حمید میاد چشمی گفتم و دست مامان رو بوسیدم - مامان ازتون میخوام از تجربیاتتون بهم بگین ، میخوام بهترین همسر برای علی باشم مامان چشم رو هم گذاشت و با خنده گفت - اولیش اینکه تا همسرت بیاد غذاش رو آماده کن و به خودتم برس تا وقتی خونه رسید با دیدن همسرش و غذای آماده خستگیش در بره از حرفش خندیدم و هر دو بلند شدیم، مامان به اتاقشون رفت و لباسش رو عوض کرد و موهاش رو مرتب کرد، با دیدنش سوتی کشیدم و گفت - چه خوشتیپ شدین مامان جونم!!! خندید و گفت - برو دختر بلبل زبونی نکن این اخلاق مامانه همیشه قبل از اینکه بابا بیاد لباسهاش رو عوض میکنه و به خودش میرسه. یه بار که پرسیدم گفت - وقتی غذا میپزم لباسهام بوی غذا میده، دوست دارم پیش بابات تمیز و مرتب باشم. وسایل نهار رو اماده کردم، بالاخره بابا و حمید هم اومدن و دور هم نهار خوردیم. __________________________________________________ ۱. "وَمِنْ آیَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکُمْ مِنْ أَنْفُسِکُمْ أَزْوَاجًا لِتَسْکُنُوا إِلَیْهَا وَجَعَلَ بَیْنَکُمْ مَوَدَّةً وَرَحْمَةً إِنَّ فِی ذَلِکَ لَآیَاتٍ لِقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ؛ و از نشانه‏‌های او اینکه از [نوع] خودتان همسرانی برای شما آفرید تا بدانها آرام گیرید و میانتان دوستی و رحمت نهاد آری در این [نعمت] برای مردمی که می‌ اندیشند قطعا نشانه‌هایی است". (آیه۲۱سوره‌روم) ❌❌ چه تو وی ای پی رمان رو بخونید یا تو‌کانال عشق اسمانی، اجازه کپی و انتشار و ارسال رمان جاهای دیگه رو ندارید❌❌ ♥️پارت‌اول‌رمان‌ عاشقانه ‌💕👇 https://eitaa.com/eshgheasemani/74667 .... 🚫 •••┈✾~🍃♥️🍃~✾┈••• ┄•●❥ @eshgheasemani •🌸° •🌸°∞ •🌸°∞°❀🌸❀°∞°🌸•°∞°❀🌸❀°∞°🌸•°∞‌