sharh-doa-roozhaye-mah-e-ramezan-mojtehedi_sharh-doa-rooz-aval-ramezan_19.mp3
2.47M
⚫️شرح دعای روز نوزدهم
نـدبه هاے انتــظار
@nodbehhayentezar313
شرح دعای افتتاح، جلسه 19.mp3
7.55M
🔊 #صوت_مهدوی
🔖 #شرح_دعای_افتتاح
👤 استاد #پناهیان ؛ جلسه ١٩
📝 در #دعای_افتتاح ، از خداوند درخواست میکنیم که ما را جزء مدیران حکومت امام زمان قرار دهد.
🔖 ویژه ماه #رمضان
نـدبه هاے انتــظار
@nodbehhayentezar313
10.93M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📽 دانلود #کلیپ
📝 آواره؛ طرد شده؛ یکه؛ تنها...
👤 استاد #رائفی_پور
اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیّکَ الفَرَج
نـدبه هاے انتــظار
@nodbehhayentezar313
⭕️ نداى آسمانی
🔹 منظور از نداى آسمانى، صدايى است كه به هنگام ظهور امام مهدى، همه مردم آن را از آسمان میشنوند.
اصل روايات مربوط به نداى آسمانى كه مردم را به پيروى از امام مهدى دعوت و او را با نام خود و پدر بزرگوارش ياد میكند، در منابع شيعه و اهل سنت، فراوان (در حد تواتر) آمده است.
🔸 رسول خدا می فرمایند: «در ماه محرم بانگى از آسمان برآيد؛ بدين مضمون كه برگزيده خداوند فلان است، پس سخنش را بشنويد و از وى پيروى كنيد.» (١)
🔺 از امیرالمومنین نيز چنين نقل شده است: «هنگامى كه بانگ برآورنده، از آسمان بانگى برآورد كه حق در آل محمد است، در اين هنگام مهدى ظهور خواهد كرد...» (٢)
📚 ١. نعيم بن حماد، الفتن، ص ٢٣۶، ح ٩٣١؛ ٢. ابن المنادى، الملاحم، ص ١٩۶، ح ١۴٣
#مهدویت_در_نگاه_اهل_سنت ٢٠
نـدبه هاے انتــظار
@nodbehhayentezar313
💝🕊💝🕊💝🕊💝
#داستان_واقعی
#قصه_دلبری
قسمت۱۲
*═✧❁﷽❁✧═*
تولدش روز بعد از عقدمان💞 بود.هدیه 🎁خریده بودم.پیراهن👕, کمربند, ادکلن, نمی دانم چقدر شد. ولی به خاطر دارم چون می خواستم خیلی مایه بگذارم😏 همه را مارک دار خریدم وجیبم خالی شد.
بعد از ناهار ,یک دفعه باکیک🎂 وچند تا شمع رفتم داخل اتاق.شوکه شد😱خندید: (تولد منه? تولد توئه? اصلاً کی به کیه?) وقتی کادو بهش دادم گفت: (چرا سه تا?) خندیدم☺️ که (دوست داشتم.)
نگاهی به مارک پیراهن انداخت وطوری که توی ذوقم نزده باشد ,به شوخی گفت: (اگه ساده ترم می خریدی ,به جایی برنمی خورد☺️)
یک پیس ادکلن را زد کف دستش معلوم بود خیلی از بوش خوشش آمده:
(لازم نکرده فرانسوی باشد .
مهم اینه که خوش بو باشه.)
برای کمربند چرم دورو هم حرفی نزد.
آخر سر خندید☺️ که (بهتر نبود خشکه💵 حساب می کردی می دادم هیئت?)
سر جلسه امتحان , بچه ها با چشم و ابرو به من تبریک می گفتند.
صبرشان نبود بیایم بیرون تا ببینند باچه کسی ازدواج کرده ام. جیغی کشیدند, شبیه همان جیغ خودم🙊
وقتی که خانم ایوبی گفت: (محمد خانی آمده خواستگاری شما⁉️) گفتند:( مارو دست انداختی ?) هرچه قسم و آیه خوردم باورشان نشد.
به من زنگ📞 زد آمده نزدیک دانشگاه. پشت سرم آمدند که ببینند راست می گویم یا شوخی می کنم.
نزدیک در دانشگاه گفتم: (ایناها! باور کردین? اون جا منتظرمه.) گفتند:(نه,تا سوار موتورش🏍 نشی, باور نمی کنیم😍)
وقتی نشستم پشت سرش ,پرسید:(این همه لشکر کشی برای چیه?)
(همین طور که به چشم های بابا قوری بچه ها می خندیدم😁, گفتم: اومدن ببینن واقعاً تو شوهرمی یا نه❗️
البته آن موتور تریل معروفش را نداشت.
کلاً موتور هیئت بود.
عاشق موتور سواری بودم😍
ولی بلد نبودم چطور باید با حجاب کامل بشینم روی موتور. خانم های هیئت یادم دادند. راستش تاقبل ازدواج سوارنشده بودم❌
چند بار با اصرار, دایی ام مجبور کرده بودم که من را بنشاند ترک موتور🏍,همین.
باهم رفتیم خانه دانشجویی اش در یک زیر زمینی که باور نمی کردی خانه دانشجویی باشد, بیشتر به حسینیه شبیه بود.
ولی از حق نگذریم, خیلی کثیف بود😬
ِآنقدر آنجا هیئت گرفته بودند و غذا پخته بودند که از در و دیوارش لکه و چرک می بارید. تازه می گفت:
(به خاطر تو اینجا ر و تمییز کرده م!)
گوشه ی یکی از اتاق ها یک عالمه جوراب تلنبار شده بود☹️
معلوم نبود, کدوم لنگه برای کدوم است. فکر کنم اشتراکی می پوشیدند.
اتاق هاپر بود از کتیبه های محرم و عکس شهدا🌷
از این کارش خوشم آمد😍
بابت اشکال وشمایل ومتن کارت عروسی ,خیلی بالا پایین کرد.
خیلی از کارت ها را دیدیم,پسندش نمی شد❌
نهایتاً رسیدبه یک جمله از حضرت آقا با دست خط خودشان✅
بسم الله الرحمن الرحیم
همسری شما جوانان عزیزم😍 را که پیوند دل ها و جسم ها و سرنوشت هاست.
صمیمانه به همه ی شما فرزندان عزیزم تبریک می گویم.
سید علی خامنه ای.
─═ई ✨🔮✨ई═─
👈 ادامه دارد... 🔜👉
نـدبه هاے انتــظار
@nodbehhayentezar313
💝🕊💝🕊💝🕊💝