eitaa logo
مسجد پایگاه قرآنی
331 دنبال‌کننده
4.9هزار عکس
788 ویدیو
34 فایل
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
مشاهده در ایتا
دانلود
شرح دعای افتتاح، جلسه 18.mp3
7.93M
🔊 #صوت_مهدوی 🔖 #شرح_دعای_افتتاح 👤 استاد #پناهیان ؛ جلسه ١٨ 📝 در فرازهایی از #دعای_افتتاح ، برای برپایی دین ولایی دعا می کنیم؛ دینی که در آن ولایت، جامعه را اداره می کند. 🔖 ویژه ماه #رمضان نـدبه هاے انتــظار @nodbehhayentezar313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💝🕊💝🕊💝🕊💝 قسمت۱۱ *═✧❁﷽❁✧═* آن ها هم بعد از روضه,مسخره بازی شان.. سرجایش بود👌 شروع کردندبه خواندن شعرِ《رفتندیاران چابک سواران...‌》 چشمش برق می زد😍گفت:(توهمونی که دلم💝 می خواست,کاش منم همونی شم که تودلت💝 می خواد.‌) مدام زیرلب می گفت: 《شکرکه جورشد,شکرکه همونی که می خواستم شکرت? شکرکه همه چیزطبق میلیم جلومی رود,شکر🙏) موقع امضای سندازدواج دستم می لرزید, مگرتمامی داشت😒 شنیده بودم بایدخیلی امضابزنی,ولی باورم نمی شد. تااین حدامضاهامثل هم درنمی آمد😳 زیرزیرکی می خندید☺️:(چرادستت می لرزد!?)نگاه کن!همه امضاهاکچه کوله شده!بعدازمراسم عقد💞,رفتم آرایشگاه. قرارشدخودش بیایددنبالم. دهان خانواده اش بازمانده بود😱که چطورزیرباررفته بیایدآتلیه. اصلاًخوشش😬 نمی آمد. وقتی دیدمن دوست دارم کوتاه آمد. ولی وقتی آمدآنجاقصه عوض شد. سه چهارساعت⌚️ بیشترنبودکه باهم محرم شده بودیم. یخم بازنشده بود,راحت نبودم🙈 خانم عکاس 📸برایش جالب بودکه یک آدم مذهبی باآن ظاهر, این قدرمسخره بازی درمی آوردکه درعکس هابخندم☺️ همان شب🏙 رفتیم زیارت شهدای🌷 گمنام دانشگاه آزاد. پشت فرمان بلندبلند🗣می خواند:《دست من وتونیست اگرنوکرش شدیم/خیلی حسین زحمت ماراکشیده است.😍》کنارقبورشهدا🌷شروع کردبه خواندن زیارت عاشوراودعای توسل. یادروزهایی افتادم که بابچه هاآمدیم اینجاواوهمیشه خدااینجاپلاس بود. بودنش بساط شوخی رافراهم می کردکه( این بازاومده سراغ ارث پدرش😏) سفره خاطراتش رابازکردکه به این شهدا🌷متوسل شده یکی راپیداکنندکه پای کارش باشد. حتی آمده وازآن هاخواسته بتواندراضی ام کند,به ازدواج . می گفت قبل ازاینکه قضیه ازدواجمان مطرح شود,خیلی ازدوستانش می آمدندودرباره ی من ازاومشورت می خواستند. حتی به اوگفته بودندکه برایشان ازمن خواستگاری کند. غش غش می خندید😁 که( اگه می گفتم دخترمناسبی نیست بعداً به خودم می گفتن پس چراخودت گرفتیش⁉️) اگه هم می گفتم برای خودم می خوام که معلوم نبودتوبله بگی) حتی گفت:(اگه اسلام دست وپام رانبسته بود,دلم میخواست شمارویه کتک مفصل بزنم.) آن کَل کَل های قبل ازدواج شدندبه شوخی وبذله گویی آن شب هرچه شهیدگمنام درشهربود,زیارت کردیم. فردای روزعقدرفتیم خونه خاله مادرش,آنجاهم یک سرماجراوصل شدبه شهادت🌷همسرشهیدبود. شهیدموحدین. روزبعدازعقدنرفتم امتحان بدم. محمدحسین هم ظهرش امتحان داشت. بااعتمادبه نفس درس نخونده رفت سرجلسه قبل ازامتحان نشسته بودپای یکی ازرفیقاش که کل درس رادرده دقیقه⏳ برایش بگوید. جالب اینکه آن درس راپاس کرد😳 قبل ازامتحان زنگ زد📞که: (دارم میام ببینمت) گفتم:بروامتحان بده که خراب نشه. پشت گوشی خندید😅:(که اتفاقاً میام که امتحانم خراب نشه!) آمدگوشه حیاط ایستاده چنددقیقه ای باهم صحبت کردیم. دوباره این جمله راتکرارکرد:(توهمونی که دلم خواست. کاش منم همونی باشم که تودلت می خواد😍) رفت🚶 که بعدامتحان زودبرگردد. ೋ💠🌀💠ೋ 👈 ادامه دارد... 🔜👉 نـدبه هاے انتــظار @nodbehhayentezar313 💝🕊💝🕊💝🕊💝
هدیه محضرارواح پاک شهدای 🌷وامام شهدا🌷صلوات نـدبه هاے انتــظار @nodbehhayentezar313
#سلام_امام_زمانم 🌷 شبهای قدر آمد و آقا نیامدی زیباترین ستاره ی دنیا نیامدی مثل یتیم کوفه خرابه نشین شدم صاحب عزای مجلس مولا نیامدی گفتم که جمعه میرسد و میرسی، ولی جمعه گذشت و حضرت دریا نیامدی #اللهم_عجل_لولیک_الفرج_الساعه نـدبه هاے انتــظار @nodbehhayentezar313
sharh-doa-roozhaye-mah-e-ramezan-mojtehedi_sharh-doa-rooz-aval-ramezan_19.mp3
2.47M
⚫️شرح دعای روز نوزدهم نـدبه هاے انتــظار @nodbehhayentezar313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شرح دعای افتتاح، جلسه 19.mp3
7.55M
🔊 #صوت_مهدوی 🔖 #شرح_دعای_افتتاح 👤 استاد #پناهیان ؛ جلسه ١٩ 📝 در #دعای_افتتاح ، از خداوند درخواست میکنیم که ما را جزء مدیران حکومت امام زمان قرار دهد. 🔖 ویژه ماه #رمضان نـدبه هاے انتــظار @nodbehhayentezar313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📽 دانلود #کلیپ 📝 آواره؛ طرد شده؛ یکه؛ تنها... 👤 استاد #رائفی_پور اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیّکَ الفَرَج نـدبه هاے انتــظار @nodbehhayentezar313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⭕️ نداى آسمانی 🔹 منظور از نداى آسمانى، صدايى است كه به هنگام ظهور امام مهدى، همه مردم آن را از آسمان میشنوند. اصل روايات مربوط به نداى آسمانى كه مردم را به پيروى از امام مهدى دعوت و او را با نام خود و پدر بزرگوارش ياد میكند، در منابع شيعه و اهل سنت، فراوان (در حد تواتر) آمده است. 🔸 رسول خدا می فرمایند: «در ماه محرم بانگى از آسمان برآيد؛ بدين مضمون كه برگزيده خداوند فلان است، پس سخنش را بشنويد و از وى پيروى كنيد.» (١) 🔺 از امیرالمومنین نيز چنين نقل شده است: «هنگامى كه بانگ برآورنده، از آسمان بانگى برآورد كه حق در آل محمد است، در اين هنگام مهدى ظهور خواهد كرد...» (٢) 📚 ١. نعيم بن حماد، الفتن، ص ٢٣۶، ح ٩٣١؛ ٢. ابن المنادى، الملاحم، ص ١٩۶، ح ١۴٣ #مهدویت_در_نگاه_اهل_سنت ٢٠ نـدبه هاے انتــظار @nodbehhayentezar313
همسر شما برای خود شماست نه برای نمایش دادن جلوی دیگران. آیا می‌دانید چقدر از جوانان با دیدن همسر بی حجاب شما به گناه می‌افتند؟! #شهید_ابراهیم_هادی 🍃🌷🍃🌼🍃🌷 نـدبه هاے انتــظار @nodbehhayentezar313 هدیه محضر ارواح پاک شهدا🌷وامام شهدا🌷صلوات
💝🕊💝🕊💝🕊💝 قسمت۱۲ *═✧❁﷽❁✧═* تولدش روز بعد از عقدمان💞 بود.هدیه 🎁خریده بودم.پیراهن👕, کمربند, ادکلن, نمی دانم چقدر شد. ولی به خاطر دارم چون می خواستم خیلی مایه بگذارم😏 همه را مارک دار خریدم وجیبم خالی شد. بعد از ناهار ,یک دفعه باکیک🎂 وچند تا شمع رفتم داخل اتاق.شوکه شد😱خندید: (تولد منه? تولد توئه? اصلاً کی به کیه?) وقتی کادو بهش دادم گفت: (چرا سه تا?) خندیدم☺️ که (دوست داشتم.) نگاهی به مارک پیراهن انداخت وطوری که توی ذوقم نزده باشد ,به شوخی گفت: (اگه ساده ترم می خریدی ,به جایی برنمی خورد☺️) یک پیس ادکلن را زد کف دستش معلوم بود خیلی از بوش خوشش آمده: (لازم نکرده فرانسوی باشد . مهم اینه که خوش بو باشه.) برای کمربند چرم دورو هم حرفی نزد. آخر سر خندید☺️ که (بهتر نبود خشکه💵 حساب می کردی می دادم هیئت?) سر جلسه امتحان , بچه ها با چشم و ابرو به من تبریک می گفتند. صبرشان نبود بیایم بیرون تا ببینند باچه کسی ازدواج کرده ام. جیغی کشیدند, شبیه همان جیغ خودم🙊 وقتی که خانم ایوبی گفت: (محمد خانی آمده خواستگاری شما⁉️) گفتند:( مارو دست انداختی ?) هرچه قسم و آیه خوردم باورشان نشد. به من زنگ📞 زد آمده نزدیک دانشگاه. پشت سرم آمدند که ببینند راست می گویم یا شوخی می کنم. نزدیک در دانشگاه گفتم: (ایناها! باور کردین? اون جا منتظرمه.) گفتند:(نه,تا سوار موتورش🏍 نشی, باور نمی کنیم😍) وقتی نشستم پشت سرش ,پرسید:(این همه لشکر کشی برای چیه?) (همین طور که به چشم های بابا قوری بچه ها می خندیدم😁, گفتم: اومدن ببینن واقعاً تو شوهرمی یا نه❗️ البته آن موتور تریل معروفش را نداشت. کلاً موتور هیئت بود. عاشق موتور سواری بودم😍 ولی بلد نبودم چطور باید با حجاب کامل بشینم روی موتور. خانم های هیئت یادم دادند. راستش تاقبل ازدواج سوارنشده بودم❌ چند بار با اصرار, دایی ام مجبور کرده بودم که من را بنشاند ترک موتور🏍,همین. باهم رفتیم خانه دانشجویی اش در یک زیر زمینی که باور نمی کردی خانه دانشجویی باشد, بیشتر به حسینیه شبیه بود. ولی از حق نگذریم, خیلی کثیف بود😬 ِآنقدر آنجا هیئت گرفته بودند و غذا پخته بودند که از در و دیوارش لکه و چرک می بارید. تازه می گفت: (به خاطر تو اینجا ر و تمییز کرده م!) گوشه ی یکی از اتاق ها یک عالمه جوراب تلنبار شده بود☹️ معلوم نبود, کدوم لنگه برای کدوم است. فکر کنم اشتراکی می پوشیدند. اتاق هاپر بود از کتیبه های محرم و عکس شهدا🌷 از این کارش خوشم آمد😍 بابت اشکال وشمایل ومتن کارت عروسی ,خیلی بالا پایین کرد. خیلی از کارت ها را دیدیم,پسندش نمی شد❌ نهایتاً رسیدبه یک جمله از حضرت آقا با دست خط خودشان✅ بسم الله الرحمن الرحیم همسری شما جوانان عزیزم😍 را که پیوند دل ها و جسم ها و سرنوشت هاست. صمیمانه به همه ی شما فرزندان عزیزم تبریک می گویم. سید علی خامنه ای. ─═ई ✨🔮✨ई═─ 👈 ادامه دارد... 🔜👉 نـدبه هاے انتــظار @nodbehhayentezar313 💝🕊💝🕊💝🕊💝
هدیه محضرارواح پاک شهدای 🌷وامام شهدا🌷صلوات نـدبه هاے انتــظار @nodbehhayentezar313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
#سلام_امام_مهربان_زمانم🌷 ای عزیز خدا،امام زمان صاحب روضه ها،امام زمان شب تودیع حیدر است امشب جان زهرابیا ،امام زمان می شوم لایق زیارت تو گر نمایی دعا امام زمان کاش احیا کنیم یک شب قدر در کنار شما امام زمان... #اللهم_عجّل_لولیڪ_الفرج نـدبه هاے انتــظار @nodbehhayentezar313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شرح دعای افتتاح، جلسه 20.mp3
7.45M
🔊 #صوت_مهدوی 🔖 #شرح_دعای_افتتاح 👤 استاد #پناهیان ؛ جلسه ٢٠ 📝 #دعای_افتتاح به ما می‌آموزد که اگر می‌خواهیم افراد موثری در حکومت حضرت باشیم، باید از همین حالا دعا کنیم تا توفیق تحمل حق در آن زمان را پیدا کنیم. نـدبه هاے انتــظار @nodbehhayentezar313
20.mp3
3.99M
#شرح دعای روز بیستم 🌙اللَّهُمَّ افْتَحْ لِي فِيهِ أَبْوَابَ الْجِنَانِ... 🎤آیت‌الله مجتهدی تهرانی ---------------------------- نـدبه هاے انتــظار @nodbehhayentezar313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌺 امام صادق (ع) میفرمایند: انسان مۇمن اسراف و زیاده روی نمی کند، بلکه میانه روی را پیشه می سازد. ●به کوچکترین چیزهایی که ما توجه نداشتیم دقت می کرد. اسراف در زندگیش راه نداشت. تا می توانست، در هر شرایطی به مخلوقات خدا کمک می کرد. از هر لحظه ی عمر خودش بهترین استفاده را می کرد. ○یادم هست پشت باشگاه صدری، دور هم نشسته بودیم. کنار ابراهیم، یک تکه نان خشک شده افتاده بود. نان را برداشت و گفت: ببین نعمت خدا رو چطور بی احترامی کردند؟! نان خیلی سفت بود. بعد یک تکه سنگ برداشت. ●و همینطور که دور هم نشسته بودیم، شروع به خُرد کردن نان نمود. حسابی که ریز شد، در محوطه باز انتهای کوچه پخش کرد! چند دقیقه بعد کبوتر ها آنجا جمع شدند. پرنده ها مشغول خوردن غذایی شدند که ابراهیم برایشان مهیا نموده بود. 📚 سلام بر ابراهیم۲/ص۱۴۷ نـدبه هاے انتــظار @nodbehhayentezar313
⭕️ ترسوهای امیدوار (٢) 🔺 هشدار: اگر در بحث خوف و رجاء به این شرط عمل نکنید، ممکن است ترس و امید به خدا، شما را به ضلالت بکشاند. 🔹 ترس و امید نسبت به خدا، هنگامی یک عمل مثبت است که اندازه آن رعایت شود. اگر ترس از خدا به گونه ای باشد که عنصر امید و لطف خداوند نادیده گرفته شود و یا امید به حدی باشد که ترس از خدا کم شود، باعث می‌شود دچار افراط و تفریط شویم. 🔸 و اما چند ترس مهدوی: مهدی یاور عزیز! بترس از شرایطی که برای تو مهیا است! بترس از انقلابی که مبنایش امام زمان بوده و هست! بترس از اینکه هیچ قدمی برای زمینه سازی برنداری! و امید داشته باش! سرانجام این کشتی را می‌سازیم و سکان دار آن، تنها مهدی فاطمه است. #اخلاق_مهدوی ٢١ نـدبه هاے انتــظار @nodbehhayentezar313
💝🕊💝🕊💝🕊💝 قسمت۱۳ *═✧❁﷽❁✧═* دست خط 📝را دانلود کرد و ریخت روی گوشی📱 انتخابمان برای مغازه دار جالب بود😳 گفت:(من به رهبر ارادت دارم,😍 ولی متاسفانه تا به حال ندیدم کسی خط ایشون رو داخل کارت💌 عروسی ش چاپ کنه❗️) از طرفی هم پافشاری می کرد که نمی شود🚫 واز متن های حاضر, یکی را انتخاب کنیم‌. محمد حسین در این کارها دست داشت👌 به طرف قبولاند که می شود در فتوشاب این کارت را با این مشخصات طراحی وچاپ کرد✅ قضاوت دیگران هم درباره ی کارت متفاوت بود. بعضی ها می گفتند قشنگ😍 است. بعضی ها هم خوششان نیامد☹️نمی دانم کسی بعد ازما ازاین نوع کارت استفاده کرده یا نه. ولی بابش باز شد تا چند نفر از بچه های فامیل عقدشان را داخل امامزاده 🕌برگزار کنند. ازهمان اول با اسباب و اثاثیه زیادموافق نبود. می گفت: (این همه تیر وتخته به چه کارمون میاد?) از هر دری سخنی گفتیم و چند تا منبر رفتم برایش تا راضیش کنم. موقع خرید حلقه💍, پایش را کرده بود در یک کفش که به جایش انگشتر عقیق بخریم. باز باید منبر مذاکره تشکیل می دادیم وآقارا قانع می کردیم. بهش گفتم: (انگشتر عقیق باشد برای بعد, الان باید حلقه بخریم.) حلقه را خرید. ولی اولین بار که رفتیم مشهد🕌 انگشتر عقیقی انتخاب کرده و دادیم همان جا برایش ساختند. کاری به رسم و رسوم نداشت. هر چه دلش 💖می گفت: همان را ه را می رفت. واز حرکات و سکنات خانواده اش کاملاً مشخص بود . هنوز در حیرت اند 😱که آیا این آدم همان محمد حسینی است که هزار رقم شرط وشروط داشت? روزی موقع خرید جهیزیه, خانم فروشنده به عکس صحفه گوشی ام اشاره کرد وپرسید: ( آن عکس کدوم شهیده?) خندیدم ☺️که 《این هنوز شهید نشده, شوهرمه❗️》 کم کم با رفت وآمد وبگو بخند هایش☺️, توجه همه را جلب کرد. آدم یخی نبود, سریع با همه گرم می گرفت وسر رفاقت را باز می کرد👌 با مادر بزرگم هم اُخت 😍شد. و برو بیا پیدا کرده بود. خانه ای قدیمی با سقف های ضربی, زیاد می رفت. به گوسفندهایشان 🐑سر می زد. طوری شده بود که خیلی از جوان های فامیل می آمدند پیشش برای مشاوره ی ازدواج. بعضی شان می خندیدند ☺️که (زیر لیسانس حرف بزن بفهمیم چی می گی❗️) دختر خاله ام می گفت: (الان داره خودش رو ,رحیم پور ازغدی می بینه😏) من هم مسخره اش می کردم:( ازغدی رو می شناسی? ایشون محمد حسین شونه❗️) خدایی اش قلمبه سُلمبه حرف می زد. ولی آخر حرف هایش به این می رسید که (طرف به دلت❤️ نشسته یا نه?) زیاد هم ازدواج خودمان را مثال می زد.✅ ─═इई 🍃🌸🍃ईइ═─ 👈 ادامه دارد... 🔜👉 نـدبه هاے انتــظار @nodbehhayentezar313 💝🕊💝🕊💝🕊💝