32.98M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
چی حاج اسماعیل فدایی ایرون💚🤍❤️
نماهنگ سرود دیار بختیاری 😍
گروه سرود ابنــاءالزهـــرا(س) ایـذه✨
🎙شعر و تکخوانی:
پدرام اسکندری
گــروهســرودابنـــاءالزهــــرا(س)
مسجدامـامموسیکاظـم(ع)ایذه
@abnaolzahraizeh
Hajmahdirasuli-Haftegi951023-monajat.mp3
9.09M
من از این نفس
از این بی سر و پا خسته شدم
خودم از دست خودم
آه خدا
خسته شدم..
اینکه هر روز بیایم
تو مرا عفو کنی
بروم باز خطا پشت خطا
خسته شدم...
لا اقل کاش کمی شکر گزارت بودم
من از این لال زبانی
به خدا خسته شدم... 💔
نفس آلوده نفسم که هوا می خواهم
عبد شیطان شده ام، آه خدا می خواهم
نه نمازی، نه نیازی، نه دعایی به لبم
حالت سوز مناجات و دعا می خواهم
هر طبیبی نتوانست مداوام کند
دلم از درد گرفته است دوا می خواهم
نه هراسم ز عذاب ست و نه شوقم به وصال
کمم این است، کمی خوف و رجا می خواهم
بر سر سفره ی احسان تو خوبان جمعند
بین خوبان سر خوان تو جا می خواهم
گره کار به هر واسطه ای وا نشود
ضامنی مثل غریب الغربا می خواهم
به تو دلداه ام ارباب، که غیر از این نیست
از شما کی طلب غیر شما می خواهم؟
نسخه ای ساده علاج دل بیمار من است
من فقط یک سفر کرب و بلا می خواهم...
_آقای مظاهر کثیری نژاد
●✨ @esmaeil_lajmorak●
•شهید اسماعیل لجم اورک🇮🇷•
این لباس بوی پیغمبر می دهد آمده بود سپاه. رفتم توی پارکینگ. آنجا ایستاده بود.لباس سپاه تنم بود. قبل
هرکاری از دستش برمی آمد انجام می داد
مردی که اهل یکی از روستاهای ایذه بود و بیماری عصبی داشت، با کسی دعوا کرده بود و او را حسابی کتک زده بود. شهربانی هم او را بازداشت کرد. نمی دانم اسماعیل اورا از کجا می شناخت که پیگیر کارش بود. آمد سپاه و داستان را گفت ، خواست که کمکش کنیم به مسئول پرونده تلفن زدم. گفت:"نمی توانم آزادش کنم." گفتم:" او بیماری عصبی دارد و حالش خوب نیست." گفت:" باید شاکی رضایت بدهد." اسماعیل رفت سراغ شاکی و راضی اش کرد. اگر می شنید کسی گرفتار است همه تلاشش را می کرد و هرکاری از دستش بر می آمد، انجام می داد.
راوی : رستم کیانی✨
کتاب : #اسماعیل_زنده_است🌱
●🪴 @esmaeil_lajmorak●
19.11M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
با نام خدا که بوده سایه سار بختیاری
می شنوید صدای مارو از #دیاربختیاری
#زنجیره_توییت
🇮🇷@esmaeil_lajmorak🇮🇷
•شهید اسماعیل لجم اورک🇮🇷•
هرکاری از دستش برمی آمد انجام می داد مردی که اهل یکی از روستاهای ایذه بود و بیماری عصبی داشت، با کس
کارگاه ذوب آهن درست کرده بود 🔥
توی مسجد اسماعیل را دیدم، بعد از سلام و احوال پرسی گفت: "کارگاه ذوب آهن ساخته ام و ابزار درست میکنم. برویم کارگاه تا نشانت بدهم." گفتم:"شوخی نکن! " گفت: " بیا خودت ببین." با آجر نسوز کوره درست کرده بود و آهن ذوب میکرد و با آهن ذوب شده را درقالب های پیش ساخته می ریخت و پیچ و مهره می ساخت.
👤 راوی : رستم کیانی
•○●°✨️°●○•
جکِ تراکتور🚜
اسماعیل برای ساخت جک تراکتور، یدکی که باهاش سنگ و این جور چیزها را می کشیدند، رفت تبریز و آنجا یک سری کارها و تحقیقات را انجام داد. وقتی برگشت، طرحش را عملی کرد و آن قطعه را ابداع کرد تا مدت ها طرح اسماعیل به عنوان محور برای جک انجام می شد.
👤راوی: قدرت الله درخشنده
📚منبع: کتاب #اسماعیل_زنده_است
🕊⃟🌿 @esmaeil_lajmorak