مکتب خانه
#تقریر درس #خارج_فقه #استاد_هادوی_تهرانی با موضوع مکتب و نظام اقتصادی اسلام ؛سال تحصیلی 1399 ؛ جلسه 1 تا
10
تذکر
✅ این جزوه صرفاً جهت مطالعه و مباحثه شخصی فراهم گردیده است و هرگونه تکثیر و بهرهبرداری بهمنظور دیگر، جایز نبوده و اشکال دارد.
✅ مطالب این جزوه به سمع و نظر استاد محترم نرسیده و لذا معلوم نیست مورد تائید ایشان باشد.
✅ در مواردی که عین مطالب استاد از جزوات ایشان، نقلشده، حتماً در پاورقی مورداشاره قرارگرفته است.
✅ تاکنون 56 جلسه (در سالتحصیلی جاری) برگزارشده است.
هدایت شده از احمد فربهی
جریان ماندگار
برخی تلقیشان این است که آقای مصباح خار چشم دشمن بود، ولی این، تفسیر ناقصی از شخصیت ایشان است؛
آقای مصباح در کتاب جامعه و تاریخش میگوید؛ عالمِ دینی باید «انحرافِپنهان» را تشخیص دهد، و سپس «اعلامِخطر» کند؛ و ایشان خود اینچنین بود، معمولا علیه انحرافی که دیگران نمیدیدند، فریاد میکشید، آنگاه اندیشمندان، به آنانحراف توجه یافته و به نقد آن میپرداختند، لذا همراه خود، جمعی را میشورانید،
یک بار در دههی هفتاد پس از یکی از سخنرانیهایش، خدمت ایشان رفته و پرسیدم: استاد! شما کتابی در نقد آقای سروش نمینویسید؟! ایشان فرمودند: «کتابهای زیادی در این زمینه نوشته شده، و کتاب آقای لاریجانی هم خوب است، نظر من اجمالا همان است که ایشان در آنجا گفته!»، آقای مصباح با فریادش، ناقدان را میشورانید و نقدها با فریادهایش آغاز و یا گسترده میشد؛ پس از فریادهای آقای مصباح علیه دولت خاتمی، دفتر تبلیغات اسلامی، مرکز مطالعات ویژه تشکیل داد و هزاران شبهه، علیه باورهای دینی، از نشریات جبههی اصلاحات جمعآوری کرد و آنها را به سمع و نظر اندیشمندان رساند، امروز بحمدالله حجم زیادی از آنشبهات، در قالب پژوهشهای موضوعی، نقد شدهاست.
کوتاه سخن اینکه آقای مصباح با فریادهایش، خار چشم کسانی بود که در قامت دوست، سخن دشمن را میگفتند، همچنین خار چشم کسانی بود که دشمن، آنها را دوست داشت و بعضاً، آنها نیز دشمن را دوست داشتند؛ هزینههای زیادی داد اما توانست پژوهشگران دینی را علیه آنها بشوراند؛ و این روحیه را تبدیل به یک «جریانِماندگار» کند.
https://eitaa.com/farbehi
❓ تعجب میکنید که او را تمجید میکنم؟
حجت الاسلام حجتی کرمانی:
👈🏻 خاطرات من از آن مرحوم مصباح به سالهایی بر میگردد که شهید بهشتی کلاسهای درس دبیرستان دین و دانش قم برقرار کرده بود و به ما دروس جدید از قبیل فیزیک، زبان، فلسفه علمی و… تدریس میکرد که استاد مصباح برجستهترین علمآموز آن کلاسهای فراموش نشدنی بود.
⬅️ خوانندگان شگفت زده نشوند که در مناظرات و مقالات، نظریات، آقای مصباح را به بوته نقد میکشیدم، اکنون در فضیلت آن مرد علم و تقوی قلم میزنم. حساب اختلافنظر و اندیشه را در پارهای از مسائل با وحدت نظر در امّهات مسائل کلامی و اخلاقی نباید مخلوط کرد و نیز نباید فضائل انسانهای عالم و متفکری چون استاد فقید را هر چند با ما همنظر و همعقیده نباشند منکر شویم.
✳️ علیرغم همة اختلافنظرهای بیّن و روشنی که با آن فقید داشتم، پیش از برگزاری همان مناظرات، پشت سر ایشان نماز خواندم. ایشان را عادل، فاضل، متخلق به اخلاق و پاسدار راستین دین و قرآن و اخلاق و روحانیت میدانستم و اکنون که این سطر را مینویسم نیز چنینم.
◻️ به یک بیماری سخت و خانهبرانداز جامعه کنونی در ایران که روز به روز در حال گسترش است، یکسونگری و خلط مقولات عقیدتی و اخلاقی با مواضع سیاسی و اجتماعی و بدتر از آن طرد و نفی دگراندیشان و تهمت و افترا و اشاعة دروغ و ریا و نفاق در سطوح بالا و پایین جامعه ماست. شما را به خدا بس کنید! ما باهم برادریم و اهل یک ملت و دین و مذهبیم.
🌐حوزه
🆔@tahavol_howze
هدایت شده از اصالت اندیشه
📝 وضعیت اره برای دمکرات های آمریکایی، سبزهای وطنی و جنش اشرافیت جهانی
🔸آه و ناله دمکرات های آمریکایی، همتایان آن ها در جهان اشرافیت، ارنا سولبرگ های نروژی و آزادی خواهان قلابی و اصلاح طلبان وطنی از آنچه دیشب در آمریکا رخ داد در آمده است. دمکرات های آمریکایی در یک ژست مهوع با ناله های غریبانه که آی دمکراسی آمریکایی این چیزی نبود که ما دیشب دیدیم سعی در نامشروع خواندن اعتراضات دارند. سناتورهای جمهوری خواه و دمکرات، و حتی برخی از چهره های کابینه ترامپ هم معترض شده اند و فریاد وا آمریکا سر داده اند انگار نه انگار این کشور از میان چندین جنگ داخلی، اشغال اراضی و کشتار بومیان به اینجا رسیده است.
🔹ارنا سولبرگ نخست وزیر نروژ که معلوم نیست سر پیاز است یا ته پیاز برای جا نماندن از قافله شکر خوری های بی حد و حصر، در توییتی در شکل و شمایلی مهوع انگار که از شکم مادرش دمکرات به دنیا آمده باشد، اتفاق دیشب را نقطه شرمگینی برای تاریخ دمکراسی جهان وصف کرده است!
🔸اصلاح طلبان داخلی و سبزها هم که بساط که که خوری های مدامشان همیشه پهن بوده، این بار هم فرصت را از دست نداده و در پیام های مختلف شورش معترضان و تسخیر کنگره منحوس آمریکایی را محکوم کرده اند.
🔹و این درست شبیه همان چیزی است که در ۸۸ در ایران رخ داد و تمام عناصر نفرت انگیز بالا، همین اعتراضات و همین آشوب ها را عین دمکراسی می خواندند.
🔸روخوانی و یادآوری این مواضع برای این جماعت، برای اوباما و اوبامادوستان داخلی، و برای کشورهای اروپایی فریبکار و شیاد کافی است تا آنها تا چند روز و حداقل چند ماه آینده در وضعیت اره به سر برده و با دهان و فک و پوزه بسته، از جایشان جم نخورند!
#هاتف_خالدی
https://t.me/maktubaat/22853
@hadihoseiniasl
هدایت شده از اصالت اندیشه
وضعیت اره برای دمکرات های آمریکایی، سبزهای وطنی و جنش اشرافیت جهانی
#هاتف_خالدی
#مکتوبات
@hadihoseiniasl
👇👇👇
✅ غیبت از خود!
🔷🔸چندی پیش، یکی از مراجع، تذکر دادند که حضور اجباری در کلاس های حوزه، خسارت است، چون، طلبه ای که هنوز این درک را پیدا نکرده است که وظیفه اش چیست، همان بهتر که به حوزه وارد نشود و نان دین نخورد و به سفره دین، خیانت نکند.
🍀مولوی، چه زیبا سروده است:
کودکان را می بری مکتب به زور!
زان که هستند از فواید، چشمْ کور!
چون شود واقف، به مکتب می رود!
جانش از رَفتن، شکفته می شود!
می رود کودک، به مکتب پیچ پیچ!
چون ندید از مزدِ کار خویش، هیچ!!
————————
⚠️نشر مطالب، بدون ذکر آدرس کانال، جایز نیست⚠️
🔺شرکت در نذر علمی و تامین بودجه سایت/ ارتباط با ما: @hm1370
🌐 کانال #میراث_علمی_سلف /عضویت:
↘️http://eitaa.com/joinchat/702283798C36acb3a525
↘️https://emirath.ir/
جایگاه بحث درباره #اعدام
درباره این موضوع سه دیدگاه وجود دارد:
✳️ براساس دیدگاه اول، بحث درباره عدم در فلسفه، استطردای است؛ طرفداران این دیدگاه می گویند: بحث درباره عدم و احکام آن در فلسفه که موضوع آن «موجود مطلق» یک بحث استطرادی و تطفلی می باشد و نمی توان آن را از مسائل این علم به شمار آورد مگر آن که به نحوی به وجود و بحث درباره احکام آن بازگردد. [شیروانی، علی، کلیات فلسفه، ص 147]
✳️ دیدگاه دوم بین بحث درباره عدم مضاف و عدم مطلق فرق گذاشته و معتقد است: اگر ما موضوع فلسفه را اصل واقعیت و موجود بما هو موجود بگیریم، هرآنچه که از اعدام تحقیقاً یا تحلیلاً به واقعیت برگردد، بحث از آنها داخل در فلسفه می باشد مثل اینکه برای اعدام مضاف، حظی از وجود قائل هستیم یا اعاده معدوم را تحلیلاً به عدم تکرر وجود برمی گردانیم اما بحث از «عدم مطلق» که هیچ گونه بهره ای از واقعیت ندارد از دائره مباحث فلسفی بیرون رفته، بحث از آن در فلسفه استطرادی خواهد بود. [کرامت، محمدعلی، مفتاح النهایه، ص 277]
✳️ دیدگاه سوم بر اهمیت #معرفت_شناختی و مقدمه بودن شناخت #عدم نسبت به شناخت واقعیت تاکید کرده و می گوید: از آن جهت که «عدم» مقابل وجود است، برای شناخت دقیق وجود و احکام آن و عدم خلط آن با احکام عدم، ذهن ناگزیر است که شناخت تامی نسبت به «عدم» داشته باشد و به این دلیل، شناخت «عدم» در فلسفه جایگاه ویژه ای دارد. [کرامت، محمدعلی، مفتاح النهایه، ص 277] #استاد_مطهری در این باره می فرماید:
شك نيست كه عدم، عينيّت واقعى ندارد يعنى بدون شك در ظرفى از ظروف و وعائى از اوعيۀ واقع، از براى عدم، يك مصداق واقعى يافت نمىشود و مطابق آنچه در مبحث اصالت وجود گذشت، از براى هيچ چيزى غير از «وجود» مصداق واقعى يافت نمىشود و بنابراين عدم در دفتر واقع حسابى ندارد ولى بدون شك «عدم» در ذهن ما مفهومى دارد كه مغاير با مفهوم «وجود» و نيز مغاير با مفاهيم «ماهيّات» است و همان گونه كه مفهوم وجود زائد بر ماهيّت است مفهوم عدم نيز چنين است و هر يك از دو مفهوم وجود و عدم بالضّروره مغاير با يكديگرند و بالضّروره ذهن احكامى صادر مىكند كه «عدم» يا «معدوم»، موضوع و يا محمول آن قضايا قرار مىگيرد، و نمىتوان گفت كه قضايايى كه در تركيب آن قضايا «عدم» و «معدوم» دخالت دارد كمتر است از قضايايى كه در تركيب آنها «وجود» و «موجود» دخالت دارد. پس تصوّرات و انديشههاى ذهنى ما همان طور كه آميخته با يك سلسله ماهيّات است آميخته به «عدم» و «معدوم» نيز هست. پس «عدم» و «معدوم» - همانند ماهيّات - هر چند در دفتر واقع و نفس الامر حسابى ندارد ولى در دفتر انديشه سازى ذهن حساب مهمّى دارد و ما در پاورقيهاى اصول فلسفه و روش رئاليسم گفتهايم كه: تا هنگامى كه ذهن و طرز انديشه سازى ذهن را كاملا نشناختهايم نمىتوانيم «فلسفه» به معناى واقعى داشته باشيم. به عبارت ديگر عدم و معدوم در مرحلۀ عين و واقع نقشى ندارد، ولى از اركان ضرورى شناخت و معرفت است. همان طور كه بدون تصوّر وجود و عدم و كلّيّت و جزئيّت و ساير معقولات ثانيۀ فلسفى و منطقى شناخت ناميسّر است، بدون تصوّر عدم و معدوم هم شناخت ناميسّر است. اكنون كه به اهمّيّت «عدم» و «معدوم» در طرز انديشه سازى ذهن و نقش آن در شناخت بشر اشاره شد، به مسائل مربوط به عدم و معدوم مىپردازيم. [مطهری، مرتضی، شرح منظومه مختصر (مجموعه آثار استاد شهید مطهری)، ج ۵، ص ۲۹۴]
@ESRA_RASANE
حضرت آقا [ #علامه_طهرانی ] پس از اين بيان كه نمايانگر علّت جذب ايشان به #علّامه_طباطبایی است به بيان تشريحى ابعاد علمى و عملى استاد خود مرحوم #علّامه_طباطبائى (أعلى الله مقامه الشّريف) مىپردازند. و در جائى ديگر تأثير گذارى شخصيّت كم نظير ايشان بر زندگى خود را در يك جمله كوتاه و رسا چنين بيان مىكنند «: حقّاً اگر ما به چنين مردى برخورد نكرده بوديم خسر الدّنيا و الآخرة دستمان از همه چيز خالى بود. فللّه الحمد و له المنّة.»
و در جاى ديگر روشن و صريح ميفرمايند «: من چه گويم درباره كسى كه عمرم و حياتم و نفسم با اوست. من اگر خدا شناس باشم يا پيغمبر شناس و يا امام شناس، همه اينها به بركت رحمت و لطف اوست. يعنى از وقتى كه خداوند او را به ما عنايت كرد همه چيز را مرحمت كرد».))
«لبّ اللُباب در سير و سلوك اولى الألباب» ص ۱۸
#ESRA_RASANE