جریان ماندگار
برخی تلقیشان این است که آقای مصباح خار چشم دشمن بود، ولی این، تفسیر ناقصی از شخصیت ایشان است؛
آقای مصباح در کتاب جامعه و تاریخش میگوید؛ عالمِ دینی باید «انحرافِپنهان» را تشخیص دهد، و سپس «اعلامِخطر» کند؛ و ایشان خود اینچنین بود، معمولا علیه انحرافی که دیگران نمیدیدند، فریاد میکشید، لذا همراه خود، جمعی را میشورانید،
یک بار در دههی هفتاد پس از یکی از سخنرانیهایش، خدمت ایشان رفته و پرسیدم: استاد! شما کتابی در نقد آقای سروش نمینویسید؟! ایشان فرمودند: «کتابهای زیادی در این زمینه نوشته شده، و کتاب آقای لاریجانی هم خوب است، نظر من اجمالا همان است که ایشان در آنجا گفته!»، آقای مصباح با فریادش، ناقدان را میشورانید و نقدها با فریادهایش آغاز و یا گسترش مییافت؛
همچنین، پس از فریادهای آقای مصباح علیه دولت خاتمی، دفتر تبلیغات اسلامی، مرکز مطالعات ویژهای تشکیل داد و هزاران شبهه، علیه باورهای دینی، از نشریات جبههی اصلاحات جمعآوری کرد و آنها را به سمع و نظر اندیشمندان رساند، امروز بحمدالله حجم زیادی از آنشبهات، در قالب پژوهشهای موضوعی، نقد شدهاست.
آقای مصباح در واقع خار چشم کسانی بود که در قامت دوست سخن دشمن را میگفتند.
ایشان هزینههای زیادی داد اما توانست این روحیه را تبدیل به یک «جریانِماندگار» کند.
https://eitaa.com/farbehi
هدایت شده از محمد شریفی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ماجرای ذکری که اهل دوزخ را از آتش نجات داد.
از زبان آیت الله #شاه_آبادی ره
هدایت شده از شبنم حکمت
9.84M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خلاصه ۹۰ سال عمر مرحوم علامه مصباح یزدی
فاتحه ای نثارشون بکنیم.
آنچه آقای مصباح از خود بر جای گذاشت
1) یک روز ایشان گفتند: «حوزههای علمیه با علوم انسانی آشنا نبودند از اینرو همّتمان را قرار دادیم تا این علوم را وارد حوزه کنیم» با تشکیل دفتر همکاری حوزه و دانشگاه و مؤسسهی امام خمینی، در همهی رشتههای علوم انسانی، فارغالتحصیلان و صاحبنظرانی توانمند تربیت کرد.
2) آقای مصباح همیشه میگفتند؛ هر کسی در هر شاخهای که میخواهد تخصص پیدا کند، باید یک دوره تفسیر موضوعیِ قرآن بخواند، تا نگاهی نظاممند به اسلام داشته، و روح کلی معارف قرآن، بر پژوهشها و اندیشههای او حاکم باشد؛
از اینرو، یک دوره تفسیر موضوعی تدریس کرده و متن همان تدریسها امروزه تبدیل به دورهی معارف قرآن شده و به دانشپژوهان تدریس میشود.
3) ایشان هر سال در ابتدای طرح ولایت میگفتند: «من در طول عمرم هیچ کاری با برکتتر و مهمتر از این طرح انجام ندادهام»؛ آقای مصباح در هر دوره، بیش از دویست استاد، در قالب هفتصد اعزام، با چند هزار مخاطبِ دانشجو، به دانشگاهها میفرستاد و کلاسهایی با محوریت اندیشههای زیربنایی، برگزار میکرد؛ بیش از بیست دوره از این طرح اجرا شده و همچنان ادامه دارد؛
4) آقای مصباح در اوائل دورهی اصلاحات که به طور جدی وارد فضای سیاسی شدند یک روز در سخنرانیشان فرمودند: «مقاممعظم رهبری توصیه کردند، که در این راه، بیهمرهی همراهان وارد نشوم»، از اینرو جریان قدرتمندی در فضای سیاسی برای دفاع از مبانی انقلاب اسلامی تربیت کرد که همیشه حاضر در صحنهاند.
ادامه دارد...
https://eitaa.com/farbehi
آنچه آقای مصباح از خود بر جای گذاشت (2)
5- آقای مصباح تازه از سفر واتیکان برگشته بود، در یک سخنرانی عمومی، میگفت: «پس از دیدار و گفتگو با پاپ، برای بدرقه تا کنار ماشین آمد، درِ ماشین را باز کرد و پس از اینکه من سوار شدم، درِ ماشین را بست و از پنجرهی ماشین رو به من کرد و گفت: وقتی به ایران برگشتید اسلامشناسانتان را به واتیکان بفرستید تا با معارف اسلام آشنا شویم!»؛
آقای مصباح برگشت و امروز پس از گذشت چند سال، اسلامشناسانی به اقصی نقاط جهان فرستاد، یکی از اساتید میگفت: «در ایتالیا خانمی جلویم را گرفت و پرسید؛ این آقای مصباح کیست که هر جا میرویم مینیاتوری از ایشان را مشاهده میکنیم؟!» بدون شک سخن آن خانم از نگاه خودش بوده و الا فضلائی که در کشورهای دیگر حضور دارند هر کدامشان، متفکری توانمند هستند.
6) آقای مصباح بارها میگفتند؛ باید برای گسترش اخلاق در حوزه، فکری کرد، ایشان مرکزی آموزشیپژوهشی در زمینهی اخلاق تأسیس کردند که آثار این جریان و تربیتیافتگان آن مشهود است،
اینها کارهایی است که آقای مصباح بر جای گذاشت و آنها را تبدیل به جریانهای ماندگار کرد؛ بیش از صد جلد کتاب نیز تا کنون از او منتشر شدهاست.
https://eitaa.com/farbehi
کینههای پنهان و رهبران پنهان
همیشه این سؤال مطرح بوده که چگونه مسلمانان، بلافاصله پس از رحلت پیامبر اسلام، جریان سقیفه را به راه انداخته و مسیر خلافت را تغییر دادند؟!؛
در خطبهی فدک دو عامل برای این انحرافِ تاریخی بیان شده؛
یکی کینههای پنهان
دیگری رهبران پنهان
کینههای پنهان حاصل اقدامات خشونتآمیز علیابنابیطالب در کشتن پدران و برادرانشان بود، و رهبران پنهان نیز همان جریانی بودند که در زمان پیامبر، در حاشیهی صحنه بودند نه در متن آن.
شمشیرهایی که علیبنابیطالب زد، همگی بهحق بود و لذا آنرا جزء خشونتهای قانونی و عقلائی، و کینههای پنهان را جزء تعصبات جاهلی میدانیم،
اما همهی خشونتها را نباید مصداق رفتار علوی دانست، برخی از افراد انقلابی، ممکن است خشونتهایی داشته باشند که بهحق و یا بهاندازه نباشد، از اینرو بهشدت باید مراقب رفتارهای خود باشند تا بیجهت کینههای پنهانی را در دل مردم ننشانند، زیرا این کینههای پنهان، خود را در انتخابها، نشان میدهد، گاه مردم به کسی رأی میدهند که در بیلیاقتیاش هیچ تردیدی ندارند، اما زخمهایی که از برخی افراد انقلابی خوردهاند آنها را وادار به آن انتخاب میکند؛
خشونت، از مقولههایی نیست که به راحتی بتوان آنرا در جریان آزمون و خطا قرار داد، گاه چناندشمنانی درست میکند که حاضرند سر فرزند رسول خدا را بر نی کرده، و بر ولایت لئیمترین فرد اجماع کنند؛ پس باید تلاش کرد که بهحق باشد؛ حقی که به اصول باز گردد، نه به اموری شخصی و ناچیز.
حضرت فاطمهی زهرا سلامالله علیها در جریان فدک بر این نکته تأکید کردند که رفتار من غیرمتعادل نیست «و لاافعل ما افعل شططا» همچنانکه رفتار امیرمؤمنان نیز مصداق خشونت بهناحق نبود.
جریان انقلابی، اگر چه باید به همهی اصول؛ و ازجمله خشونتهای قانونی، پایبند باشد، اما به مصداق حق و قانونیِ خشونتها هم باید توجه کند تا موجب کینههای پنهانی نشود؛ کینههایی که باعث روی کار آمدن رهبران پنهان میشود، رهبرانی که باور به هیچیک از اصول انقلاب ندارند، و مردم نیز با علم به ناشایستبودن آن افراد، آنها را انتخاب میکنند.
شجاعت آقای مصباح، شایستهی الگوبرداری است؛ اما بصیرت او نیز لازم است تا هزینههای بهناحق در پی نداشته باشد؛
خشونتِ ناشایست، از هر کسی بد است و از جریان انقلابی بدتر.
https://eitaa.com/farbehi
هدایت شده از احمد فربهی درسگفتار
13.72M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔷 « فلسفه حجاب »
🔸 استاد فربهی
تفاوت حوزهی علمیه قم و نجف
یکی از دلمشغولیهای حوزهی قم، نقد سکولاریسم است زیرا سکولاریسم یعنی زمینی، و سکولار معتقد است؛
«حاکمیت باید زمینی اداره شود نه دینی»
اما ما معتقدیم؛
«حاکمیت باید در چارچوب موازین دینی باشد».
آقای مصباح در یکی از سخنرانیهایش میگفت:
«تفاوت حوزهی علمیه قم و نجف این بود که حوزهی علمیه قم، همیشه به دنبال تبلیغ معارف دینی در بین مردم بود لذا زمینهی تحقق انقلاب اسلامی، در ایران فراهم شد ولی در عراق فراهم نشد».
اساسا به هر اندازه، مردم از «زندگی سکولاری» فاصله بگیرند و به «زندگی دینی» نزدیکتر شوند، زمینهی فکریفرهنگی آنها برای تحقق انقلاب، نظام، دولت، جامعه، و تمدن اسلامی فراهمتر میشود.
به امید روزی که همهی ابعاد زندگی در چارچوب ماانزلالله گردد تا بساط کفر و ظلم و فسق برچیده شود.
پینوشت؛
وَ مَنْ لَمْ يَحْكُمْ بِما أَنْزَلَ اللَّهُ فَأُولئِكَ هُمُ الْكافِرُونَ (44)مائده
وَ مَنْ لَمْ يَحْكُمْ بِما أَنْزَلَ اللَّهُ فَأُولئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ (45)مائده
وَ مَنْ لَمْ يَحْكُمْ بِما أَنْزَلَ اللَّهُ فَأُولئِكَ هُمُ الْفاسِقُونَ (47)مائده
https://eitaa.com/farbehi
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
وجود این طیف افراد واقعیت دارد
از جمله آموزههایی که دین به ما آموخت، «عَدُو بودن شیطان» است و جالبتر از این آموزه، آموزهی «اتخاذ موضع عدو، نسبت به عدو» است؛ یعنی قرآن میگوید: «شیطان دشمن شماست، شما هم او را به چشم دشمن ببینید!»(فاطر،6)
همچنین یکی از آموزههای دینی ما، وجود انسانهایی است که دام گمراهی پهن میکنند و ایتام آلمحمد را به دام میاندازند؛ مانند «مرجئة» یعنی کسانی که مثلا میگویند: «دلت پاک باشه؛ حجاب و نماز و... مهم نیست!»؛ دین به ما توصیه کرده؛ مراقب باشید فرزندانتان در دام این افراد نیافتند!،
همچنین عدهای از افراد که احیانا جزء متفکران هم هستند، با اهلبیت دشمنی کرده، و شیعیان را اسیر اندیشههای باطل خود میکنند؛ دین به ما توصیه میکند؛ مراقب باشید شیعیان گرفتار این عده افراد نشوند!،
همچنین یکی از آموزههای دینی ما، وجود عالمانی است که وسوسههای این صیادان را باطل میکنند و بر این دشمنان اهلبیت سیطره یافته و آنها را مغلوب میکنند؛ فضیلت این عالمان بر سایرین، همچون فضیلت ماه شب چهارده بر کمنورترین ستاره در شب است!
همچنین یکی از آموزههای دینی ما، وجود راویانی است که روایات اهلبیت را در بین شیعیان منتشر میکنند و با آن روایات، دل شیعیان را قرص، و در این فضای فتنه، که هر کسی سخنی میگوید، آنها را بر مسیرشان ثابتقدم و دلآرام میکنند؛ ارزش یک راویِ اینچنینی، از ارزش هزار عابد بالاتر است!
اینها آموزههایی است که دین به ما یاد داد و ما را با این آموزهها هدایت کرد.
امام جواد علیهالسلام میفرماید:
«إِنَّ مَنْ تَكَفَّلَ بِأَيْتَامِ آلِ مُحَمَّدٍ الْمُنْقَطِعِينَ عَنْ إِمَامِهِمْ، الْمُتَحَيِّرِينَ فِي جَهْلِهِمْ، الْأُسَرَاءِ فِي أَيْدِي شَيَاطِينِهِمْ، وَ فِي أَيْدِي النَّوَاصِبِ مِنْ أَعْدَائِنَا، فَاسْتَنْقَذَهُمْ مِنْهُمْ، وَ أَخْرَجَهُمْ مِنْ حَيْرَتِهِمْ، وَ قَهَرَ الشَّيَاطِينَ بِرَدِّ وَسَاوِسِهِمْ وَ قَهَرَ النَّاصِبِينَ بِحُجَجِ رَبِّهِمْ، وَ دَلِيلِ أَئِمَّتِهِمْ، لَيُفَضَّلُونَ عِنْدَ اللَّهِ تَعَالَى عَلَى الْعَابِدِ- بِأَفْضَلِ الْمَوَاقِعِ بِأَكْثَرَ مِنْ فَضْلِ السَّمَاءِ عَلَى الْأَرْضِ، وَ الْعَرْشِ وَ الْكُرْسِيِّ وَ الْحُجُبِ [عَلَى السَّمَاءِ] وَ فَضْلُهُمْ عَلَى هَذَا الْعَابِدِ كَفَضْلِ الْقَمَرِ لَيْلَةَ الْبَدْرِ عَلَى أَخْفَى كَوْكَبٍ فِي السَّمَاءِ.»
روز میلاد مبارکترین مولود، بر همهی حقجویان مبارکباد.
https://eitaa.com/farbehi
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
چه راه حلی دارد؟
آقای جعفریان دربارهی آقای مصباح میگوید؛ از سوئی دغدغهی آقای مصباح شریعتی و سروش بود و از سوی دیگر خود آقای مصباح به تفسیری از دین باور داشت که بسیاری از علمای اسلام آنرا انحراف از نوع بدخیم آن میدانستند و دغدغهی آنرا داشتند؛ راهحل این معضل چیست؟
راهحلی که در غرب پیشنهاد شده، «پلورالیسم دینی» است؛ اما قریب به اتفاق عالمان دینی، راه حل دیگری را پذیرفتهاند و آن اینکه؛
✅ زمینهی گفتگوی آزاد در فضاهای تخصصی، فراهم شود تا هر انسانِ مدعی، بتواند نظریاتش را ارائه کند، اما نسبت به فضای عمومی جامعه، انتشار نظریات، بر اساس «نگاه مشهور کارشناسان دینی» و یا «کارشناسترین آنها»؛ در چارچوب روش فقاهتی، و مسلمات دینی، مدیریت شود.
اگر راهحلی که آقای جعفریان به دنبال آن میگردد همین باشد، اجمالا سخن قابل قبولی است اما اگر منظور ایشان این است که؛
«ما باید پلورالیسم دینی را بپذیریم؛ بهگونهای که هر شخصِ مدعی، با هر تخصصی، دربارهی هر موضوع دینی، در هر سطحی از سطوح جامعه، حق داشته باشد هر سخنی، با هر پیامدی، به هر کیفیتی، بگوید، و هیچ عالم دینی هم علیه او فریاد نکشد!،»،
طبیعتاً این راه را دربارهی مسائلی که به حقوق و امنیت انسانها مربوط میشود نمیتوان پذیرفت همچنانکه عقلای عالم، این راه را دربارهی امور غیردینی نپذیرفتهاند و اگر در دنیای غرب، پلورالیسم دینی را پذیرفتهاند، بهخاطر آن است که دین را ناظر به حقوق و امنیت انسانها نمیدانند، و برای آن، نقشی سرنوشتساز قائل نیستند و الا پلورالیسم را در امور دینی هم نمیپذیرفتند.
مدیریت اندیشههای دینی در فضای جامعه، باید مانند مدیریت همهی اندیشههایی باشد که به حقوق و امنیت انسانها مربوط میشود؛ آقای مصباح موافق بیان نظریات در فضای علمیتخصصی بود اما هنگامی که آقای شریعتی، با سخنان عمومیاش، مسلّمات دینی را به تمسخر کشید، و نیز هنگامی که آقای سروش، در دانشگاههایی که تخصصشان امور دینی نبود برخی از دعاها را تحقیر، و برخی از مبانی مسلّم دینی را انکار کرد! آقای مصباح فریاد کشید و جامعهی دینی را نسبت به انحرافی که در حال وقوع بود، آگاه کرد؛
تفاوت باورهای آقای مصباح که به قول آقای جعفریان بسیاری از علمای اسلام آنرا «انحراف بدخیم» میدانستند با «انکار مسلمات دینی» و ایجاد فضای روانی منفی، توسط شریعتی و سروش، این بود که آقای مصباح چیزی را قبول داشت که نزد طیفی از عالمان دینی(عالمان حکمتپژوه) به عنوان باور غیرمنافی با دین مشهور بود؛ همچنانکه در روش معرفتدینی، به روشی باور داشت که همهی فقهاء آن را قبول داشتند، بهخلاف برخی روشنفکران دینی، که اموری را انکار یا مسخره میکردند که نزد مشهور علمای اسلام؛ فقهاء، حکماء و...، از امور مسلّم دینی تلقی میشد لذا برخی از علما همچون آقای مصباح و مطهری فریاد کشیدند.
هنگامی که چارچوبها شکسته شود، عالم دینی فریاد میکشد
https://eitaa.com/farbehi
🌺🌹🌺🌹🌺
میلاد پر برکت امیرمؤمنان علی علیهالسلام را تبریک عرض میکنم
امیرمؤمنان فرمودند:
انسان دو فضیلت بر سایرین دارد؛ یکی عقل است و دیگری گفتار، با عقلش استفاده میبرد و با گفتارش فائده میرساند.1
و نیز فرمودند:
خدا به من قوهای عقول و لسانی گویا عنایت فرمودهاست2، علیابنابیطالب، هم امیر مؤمنان بود، و هم امیر کلام.3
آنحضرت، غیر از قلب عقول و لسان ناطق، علم فراوانی را هم از رسولالله گرفته بود اما کسی را نمییافت که علم نبوی را به او عطا کند4 با اینکه همیشه آمادهی پاسخگویی بود5
نسبت به چنین شخصیتی، ما نه تنها باید معارف دینمان را از او سؤال کنیم بلکه باید همهی مراتب ولایت را نیز داشته باشیم، یعنی؛
(1) محبت؛ حب علی و اهلبیتش، بهترین حسنات و بغض او و اهلبیتش، بدترین سیئات 6
(2) تبعیت؛ هر کس علی را دوست دارد باید همانند او رفتار کند7
(3) نصرت؛ هر کس علی را با قلبش دوست داشته باشد و با زبانش کمککار علی باشد و در سپاه علی بجنگد، در بهشت نیز با علی است.8
امیدوارم همهی ما در زمرهی شاگردان و سربازان آن امام باشیم.
پینوشت؛
1- لِلْإِنْسَانِ فَضِيلَتَانِ عَقْلٌ وَ مَنْطِقٌ فَبِالْعَقْلِ يَسْتَفِيدُ وَ بِالْمَنْطِقِ يُفِيدُ.(عیونالحکم و المواعظ)
2- وَ إِنَّ رَبِّي وَهَبَ لِي قَلْباً عَقُولًا وَ لِسَاناً نَاطِقاً(عیونالحکم و المواعظ)
3- وَ إِنَّا لَأُمَرَاءُ الْكَلَامِ وَ فِينَا تَنَشَّبَتْ عُرُوقُهُ وَ عَلَيْنَا تَهَدَّلَتْ غُصُونُه(نهجالبلاغه)
4- إِنَّ فِي صَدْرِي هَذَا لَعِلْماً جَمّاً عَلَّمَنِيهِ رَسُولُ اللَّهِ ص لَوْ أَجِدُ لَهُ حَفَظَةً يَرْعَوْنَهُ حَقَّ رِعَايَتِهِ وَ يَرْوُونَهُ عَنِّي كَمَا يَسْمَعُونَهُ مِنِّي إِذاً أَوْدَعْتُهُمْ بَعْضَهُ فَيَعْلَمُ بِهِ كَثِيراً مِنَ الْعِلْم(بصائرالدرجات) مَا نَزَلَتْ مِنَ الْقُرْآنِ آيَةٌ إِلَّا وَ قَدْ عَلِمْتُ أَيْنَ نَزَلَتْ وَ فِيمَنْ نَزَلَتْ وَ فِي أَيِّ شَيْءٍ نَزَلَتْ (امالی صدوق)
5- سَلُونِي قَبْلَ أَنْ تَفْقِدُونِي (نهجالبلاغه)
6- أَحْسَنُ الْحَسَنَاتِ حُبُّنَا وَ أَسْوَءُ السَّيِّئَاتِ بُغْضُنَا (غررالحکم)
7 - مَنْ أَحَبَّنَا فَلْيَعْمَلْ بِعَمَلِنَا وَ يَسْتَعِنْ بِالْوَرَع(تحفالعقول)
8 - مَنْ أَحَبَّنَابِقَلْبِهِ وَ أَعَانَنَابِلِسَانِهِ وَ قَاتَلَ مَعَنَابِيَدِهِ فَهُوَ مَعَنَا فِي الْجَنَّةِ فِي دَرَجَتِنَا (تحفالعقول) مَنْ أَحَبَّنَا بِقَلْبِهِ وَ كَانَ مَعَنَا بِلِسَانِهِ وَ قَاتَلَ عَدُوَّنَا بِسَيْفِهِ فَهُوَ مَعَنَا فِي الْجَنَّةِ فِي دَرَجَتِنَا(غررالحکم)
https://eitaa.com/farbehi
هدایت شده از KHAMENEI.IR
🏴 مثل امیرالمؤمنین علیهالسلام
حضرت آیتالله خامنهای:«بی بی زینب کبری سلامالله علیها در بازار کوفه، در حال اسارت، آن خطبهی شگفت آور را ایراد کرد؛ لفظ مثل پولاد محکم، معنا مثل آب روان تا اعماق جانها مینشیند. در آنچنان وضعیتی زینب کبری سلامالله علیها مثل خود امیرالمؤمنین علیهالسلام حرف زد؛ تکان داد دلها را، جانها را و تاریخ را.» ۹۲/۰۸/۲۹
«ریحانه»؛ بخش زن و خانواده پایگاه اطلاع رسانی KHAMENEI.IR در سالروز وفات حضرت زینب کبری سلام الله علیها، لوح «مثل امیرالمؤمنین علیهالسلام» را منتشر میکند.
📥 نسخه قابل چاپ👇
https://farsi.khamenei.ir/photo-album?id=